نقد و بررسی " ديدبانى جنگ احزاب (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان پنجشنبه 17 اردیبهشت ماه سال 1388
"از بایگانی اطلاعاتی بیرون کشیدن پرونده ی رقیب دوم خردادی ها و گشودن آن با ردیف کردن اتهامات زنجیره ای برای به رخ کشیدن افتخارات تاریخی مدیر مسئول ورق پاره ی کیهان"
اعتراف آشکار به نقش و جایگاه ریاست جمهوری و نامزدان و شخصیت های در گیر آن در 30 سال گذشته که اکنون به وضوح اذعان شده است نقش شان آن روی سکه ی یکبار مصرفان بسیجیان دانش آموزان مین پاک میادین جنگ ضد ملی و ضد میهنی خانمان بر انداز 8 ساله ایران و عراق است که خمینی شیاد آن را نعمت الهی نامید . زیرا که رمز و معمای ماندگاری رژیم ضد بشری تروریستی آخوندی همین جنگ بود که اکنون نخست وزیر دوران آن جنگ مینهن بر باده و مردم داغدار و عزدار و آواره شدهو بی خانمان کرده ، آمده است تا آن ارزش های همان دوران جنگ را بقول خودش و حامیانش زنده کند که پس از شکست مفنتضخانه و سر کشی جام زهر از سوی خمینی شیاد و فرار رسیدن دوران به حساب سازندگی بستر ساز پدیده ی آقازاده پروری و قدرت گیری ارگان فاشیستی سپاه پاسداران شد. آنگونه که دست به طراحی کودتای خاموش و خزنده زدند و قدرت اجرائی همچون دولت را قبضه کرده و در اختیار خود گرفتند.

اما اکنون پاسدار یادداشت روز نویس بطور شفاف اعلام کرده است که بازیگران نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری در گذشته آنگونه می باشند که حال به سختی نامی از این باز یگران برده می شود و یا به خاطر آورده می شوند. یعنی اثبات این حقیقت است که سید خدان خاتمی بی دلیل پس از 8 سال اعتراف نکرد که نقشی بیش از تدارکاتچی برای نظام تداشته است . یا اینکه چرا به پاسدار احمدی نژاد گماشته ی لوطی جماران و غلامک سپاه پاسداران گفته می شود؟

اما بیچاره قلم بر دست یادداشت روز ورق پاره ی کیهان که پیوسته با یک شیوه ی کپی شده تلاش مزورانه می کند که به پاراگراف مقدماتی نوشتار یادداشت روز خود را طوری تنظیم کند که زمینه ساز مانور دادن و بازی کردن باچند کلمه باشد تا که بتواند دست به جمله سازی انحرافی بزند ووانمود کند که گویا نویسنده اش فیلسوف و علامه دهر و استاد ادبیات است . زیرا که همچون نوجوانان عاشق پیشه و مجنون شده که در تب وتاب آتش معشوق لیلی خود می سوزند و تلاش می کنند برای بروز ضریب ابراز عشق و علاقه ی خود به معشوق شان از لای متون کتب ادبی چند جمله ی عشقی و بهاری بر گزیند و تبدیل به نامه ی عاشقانه برای هدیه به معشوق خودشان کنند که اگر چنانچه پذیرفته نشد . اهرم تهدید به خود کشی عاشق تا کشتن معشوق ختم شود . البته از بس این شیوه را تکرارش کرده که ملکه ی ذهن شان شده است .
برای همین است که اکنون نیز در باغ یادداشت روز پاسدار قلم بر دست محتوای چنینی دارد. زیراکه بلافاصله پس از مقدمه در دنباله افشای ماهیت بازجوئی با شیوه ی تهدید و سناریو وپرونده سازی و هذیان ووارونه گوئی کردن رقیب دوم خردادی ها شروع می شود و پرونده ی اینان و منتقدان دولت نهم به جای پاسخگوئی به عملکرد دولت و عدم مطالبات مردم وقول های وارونه عمل شده گشوده و پیگیری می شود.

بهرحال حاصل روضه خوانی و روده درازی و حاشیه رفتن و صغرا وکبری کردن و گریز به صحرای کربلا زدن پاسدار یادداشت روز نویس خطاب به منتقدان ورق پاره ی کیهان که شامل حال شیخ مهدی کروبی هم باید به شود . زیرا که این روز ها در گیر جنگ قلمی افشاگری با سربازجو حسین شریعتمداری بوده است که مدیر مسئول ورق پاره ی کیهان و نماینده ی ویژه ی لوطی جماران در این ورق پاره کیهان است . پس بازگشائی پرونده ی عملکرد رقیب دوم خردادی های چندین بار گشوده شده در کیفرخواست دفاعی سربازجو حسین شریعتمداری و ورق پاره ی کیهان و اتهامات ردیف و جمع بندی شده ی دوم خردادی ها اینگونه داده شده است :

"آنجا تعرض کنندگان بیطرف نیستند اگر چه در برابر هر نوع هوشیاری و تذکر و دفاعی، فریاد بکشند و اشک تمساح بریزند که �آزادی به مسلخ رفت، حق رقابت فدا شد، این دیگر انتخابات نیست، بیطرفی نقض شد و...�؟ جرم بزرگ کیهان را همین جا باید جست.انتخابات بهانه است. همه نوع اتهام و انگی باید به او چسباند چون رسالت دیدبانی خود را در این سال های پرحادثه رها نکرده است. چون عرصه را رصد کرده و بارها بهنگام هشدار داده است. چون مانع خواب زدگی خیلی ها شده یا در دام افتادگان بسیاری را هوشیار ساخته است. کیهان زد و بندهای بزرگ سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و دیپلماتیک را رو کرده و از دماغ طرف های این معاملات آلوده درآورده است. چه پروژه های سیاسی- اقتصادی کلانی که از سوی بانیان تمام یافته تلقی می شدند و می شد با آنها خون یک ملت را در شیشه کرد اما ناگهان با روشنگری و فریاد اعتراض کیهان به هم خورده و بی سرانجام مانده است. البته کیهان ادعای عصمت نمی کند و آنها نیز که کینه کیهان را در سینه دارند، از خطای کیهان به خشم نمی آیند بلکه غیض و غضب آنها اتفاقاً از آن روست که این روزنامه بارها در دیدبانی و خط شکنی، درست دیده و به دقت در قلب دشمن زده است. آنها از این خشمناکند که کیهان نه در شناخت دشمن اشتباه کرده، نه مرعوب شده، نه طمع ورزیده و بده بستان کرده، نه غافل شده و نه منفعلانه عمل کرده است. کیهان در این جنگ همه جانبه البته نماینده و دیدبان جبهه ای است به وسعت همه خدمتگزاران اسلام، انقلاب و ملت ایران. کسانی در این میان ترجیح می دادند همیشه اطو کشیده و ادکلن زده، خوش مشرب، پرجاذبه و بی دافعه، لطیفه و لبخند بر لب باشند و کیهان در این میان نمی توانست همیشه و برای همه لبخند بزند. گاه صدایش به فریاد هشدار بلند شد، زمانی که خیانتی دید خشم گرفت، به توصیه ها و هدیه ها و بده بستان های آنچنانی دست رد زد، مجبور شد گریبان هایی را بگیرد و متقابلاً زخم اهل خیانت را بر جان خویش حس کند. ظاهر قصه، سیاست بود و گل و بلبل، و باطن آن یک جنگ تمام عیار و همه جانبه. آنجا که لازم بود با پنبه سر می بریدند و هر جا که ضرورت داشت از تیغ تیز هم دریغ نمی کردند. مگر تهدیدهای علنی آمریکا و اسرائیل و انگلیس به هجوم نظامی در آغاز چالش هسته ای و شمارش معکوس برای آن، دل های برخی مدعیان سیاست را در مجلس و دولت وقت از جای نکند؟ مگر در همان مجلس، از رهبری نظام نخواستند جام زهر تسلیم در برابر فشار دشمنان ملت ایران را سر بکشد؟ آیا جز به پشتوانه آنها بود که طرف مذاکره کننده اروپایی، دیپلمات های ایرانی را به گوشه رینگ می برد و می گفت �نگویید ملت ایران زیر بار پروتکل الحاقی نمی رود، که می دانیم طرح 3 فوریتی امضای پروتکل در مجلس آماده است�؟"

دردنباله سر بازجوی پرونده ساز همانگونه که اشاره شد که پس از در باغ انحرافی یادداشت روز خود می بایست اهداف خاص دیگری را دنبال کند . از جمله باید گشودن پرونده ی رقیب دوم خردادی ها را تعقیب کند تا به جای بررسی و تحلیل و ارزیابی و پاسخگوئی عملکرد دولت نهم باشد . بنابراین در ادامه ی مأموریت خود به بخش دیگری از اتهاات پرونده ی از بایگانی بیرون کشیده و گشوده شده ی رقیب دوم خردادی ها پرداخته و آن را چنین بر جسته کرده و به نمایش گذاشته است:

"آیا جز کیهان بود که فاش کرد عنصر متنفذ کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس وقت در سفر به بروکسل- مقر اتحادیه اروپا و مقر ناتو- وعده حمایت طرف اروپایی را گرفته و در بازگشت به جمعی از روزنامه نگاران زنجیره ای گفته �غرب از ما حمایت می کند. طرف اروپایی گفت نهایتاً شما در ایران، طرف مورد حمایت ما هستید اما شما هم باید کارهایی در مواجهه با محافظه کاران و بنیادگرایان ] بخوانید حامیان انقلاب[ انجام دهید که در اینجا حمایت ما را توجیه پذیر کند�؟! و جز این بود که در پی رد صلاحیت همین ساقیان زهر و دلالان خیانت در میان ملت ایران، اتحادیه اروپا احساس خطر کرد و در مداخله ای بی سابقه- و از سر بی احتیاطی- اعلام نمود به خاطر رد صلاحیت شماری از همین �اصلاح طلبان کلیدی�، انتخابات هفتمین دوره مجلس را در ایران مشروع نمی داند!؟ ملت ایران آیا از خاطر می برد گردن کلفتی لات مآبانه همین جماعت را که کوشیدند با وادار کردن شماری از وزرا و معاونان و استانداران به امضای نامه استعفا، نظام را تهدید به عدم برگزاری انتخابات کنند تا آنجا که رئیس مجلس و دولت وقت خدمت رهبری فرزانه انقلاب رفتند و گفتند با این وضع برگزاری انتخابات مقدور و مصلحت نیست. آنجا فقط تدبیر و شجاعت همان مرد الهی بود که گردن کشان را سر جای خود نشاند؛ �که حتی یک روز تاخیر هم جایز نیست. ما در زمان جنگ هم انتخابات را تعطیل نکرده ایم. سر وقت برگزار کنید و اگر توانش نیست، دیگران این حق ملت را احقاق خواهند کرد� و... چشم فتنه کور شد.
آیا می توانیم از یاد ببریم در بحبوحه فتنه تیرماه 78 که بدخواهان، شماری از دانشجویان و نیروی انتظامی را مقابل هم قرار داده و سپس نیروهای عملیاتی آمریکا در عرصه آفتابی شده بودند تا به بهانه تشنج پیش آمده، با آشوب در پایتخت، کار جمهوری اسلامی را تمام کنند، شماری از همین عناصر منفعت طلب، آدم های میانه را نزد مسئولان ارشد می فرستادند که ما می توانیم بحران را فرو بنشانیم اما شرط آن این است که چند تا خواسته ما از جمله جابجایی برخی مقامات عملی شود!؟ آیا آنها- یا بعضی از آنها- نشان شده دستگاه های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل نبودند و نیستند؟ آقای معاونی که آن روز به نام مهار تشنج به سازماندهی و تحریک آشوبگران می پرداخت، حق دارد به خاطر رو شدن اسناد همدستی برخی مدعیان اصلاح طلبی با محافل اطلاعاتی آمریکا و غرب از سوی کیهان، دکان سفسطه بگشاید و این روزنامه را با طالبان قیاس کند با این صغرا و کبرا که �در باز است، باز پرنده است، پس در پرنده است و... ما هم اصلاح طلب
�."

بالاخره اینکه سر بازجو پاسدار یادداشت روز آن نکاتی را که نتوانسته بود در نامه ی جوابیه ی خود به شیخ مهدی کروبی بیان کند . اکنون با همان شیوه ی 30 سال تجربه شده ی بازجوئی و شکنجه گری و اعتراف گیری و تحریف گری و سناریو و تواب و پرونده سازی بکار بسته و دنبال نموده است تا که موفق شده اتهام نامه ای تنظیم کند که حد اقل تاریخچه ی تکراری 12 ساله از دو م خرداد سال 76 دارد . شاید هم بیشتر شامل 30 خرداد سال 60 تا حال می شود . زیرا که پیگیری پرونده ی مجاهدین سابق هم گشوده شده و پیوند و ضمیمه ی سازمان منافقین 2 یا جدید شده که مربوط به مجاهدین بهزاد نبوی است . البته زمانی این اتهام نامه تنظیم شده است که همزمانی با هفته ی نامنویسی نامزدان ریاست جمهوری دارد و قرار است که لوطی جماران نیز دست به سفر به استان کردستان بزند تا همچون سابق مأموریت محول شده در دوران نامنویسی نامزدان انتخابات ریاست جمهوری و اتخاذ سیاست موضع مخالف علیه ی رقبای دوم خردادی و موافق حامیانش را در سخنرانی های تزریقی و فرمایشی خودش دنبال کند . همچنین شایع امکان نامنویسی ریاست جمهوری خاتمی را نیزیادداست روز نویس اینگونه خنثی کند . یعنی پیام تهدید آمیز داده شود که وی حضور نیابد . همینطور قلم بر دست یادداشت روز نویس همسوئی با سخنرانی شیخ مهدی کروبی کرده باشد که در سخنرانی سفر خود به یزد دوم خردادی ها متهم شده در این یادداشت روز را مورد تهاجم و اتهام خود قرار داده است.

مهمتر اینکه سربازجوی یادداشت روز نویس در پایان اعتراف آشکار افتخار آمیز دخالت گری و بحران آفرینی وجنگ افروزی در عراق و افغانستان ولبنان و فلسطین وخاور میانه را نیز این چنین در دنباله ی گشودن پرونده ی اتهاماتی رقیب دوم خر دادی ها ضمیمه ی پایانی یادداشت روز خود کرده است :

"خون کیهانیان مباح است به هزار و یک دلیل! به کیهانیان چه که دیگر عضو ارشد سازمان منافقین جدید، در فلان شرکت نفتی ثبت شده در انگلیس چه می کند و از چه رانت هایی برخوردار است ولو آن رانت ها صدای یکی مثل علی اکبر محتشمی رئیس فراکسیون دوم خرداد در مجلس ششم را هم درآورده باشد؟! کیهانی ها، حکم مرگ خود را امضا کرده اند که در لانه افعی ها دست کرده و قرارداد ننگینی مانند کرسنت و فروش تقریباً مجانی گاز ایران به امارات برای 25 سال را رسوای عام و خاص کرده اند؟! خون کیهانیان را باید ریخت، آبرو که جای خود! چرا جرئت کردند پای پرونده مفسد اقتصادی مانند شهرام جزایری که گله ای از سیاستمداران را آلوده و رام خود ساخته بود، بایستند و بی هیچ ترسی نام همه آنها را که از وی پول گرفته بودند، در صفحه اول خود درج کنند؟ نمی دانستند هزینه دارد ولو سال ها بعد در چنین روزهایی؟کیهان همان قدر در لو رفتن و سوختن پروژه آژاکس در تیرماه 78 مقصر است که در لو دادن برخی زد و بندهای کشورهای مرتجع منطقه با رژیم صهیونیستی و آمریکا، همچنان که مقصر است به خاطر حمایت موثر از جبهه بزرگ جهاد اسلامی در لبنان و فلسطین و عراق. کیهان همان قدر که مغضوب منافقین قدیمی است، در کانون کینه منافقین جدید قرار دارد. مهاجمان سیاسی اگر از کیهان کینه به دل دارند و عقده های ناگشوده قدرت را زیر سر کیهان و امثال کیهان که این روزنامه فقط آنها را نمایندگی می کند می بینند بیش از آنها، راهزنان و عوامل شبیخون هستند که کیهان را یکی از خاکریزهای نفوذناپذیر مقاومت یافته اند. زراندوزان و عافیت طلبان را استثنا نکنید، آنها که از یک جایی به بعد، ابتدا در خلوت خود و سپس در جلوت گفتند که نقش در انقلاب داشته اند و حالا سهم و امتیاز ویژه قدرت و ثروت می خواهند ولو به مسخ هویت ملی و اسلامی نظام منجر شود و به تداول انحصاری قدرت میان گروهی خاص بینجامد. نه، کیهان با هیچ یک از اینها- پس از اتمام حجت و اندرز و سفارش و امر به معروف و نهی از منکر خارج از اندازه- نتوانسته کنار بیاید و برایشان لبخند بزند. آنها نمونه واقعی احزاب جنگ خندقند. بارها در این 6 انتخابات گذشته و از جمله انتخابات ریاست جمهوری گذشته گردنشان شکست و بارها کوشیدند این گردن شکستی خود را به پای نامزدهای محترم بنویسند. اما آثار سرشکستگی از سیمای آنها گم نخواهد شد ولو کینه های بدر و خیبر را با خود داشته باشند و به بهانه، نام نامزدهایی را سرنیزه کرده باشند.ما سر نیزه را هم می نگریم اما نیزه داران و فرماندهان آنها را از افق چشم و تیررس گم نمی کنیم. عمرو عاص ها و فرزندان امیه تا همیشه تاریخ خار چشم ما هستند. و مگر خار در چشم خلیده، فراموش کردنی است؟آنها هم ما را از یاد نخواهند برد. آنها نشاندارند و در شلوغی گم نمی شوند."

در خاتمه اینکه آیا پس از 30 سال تجربه داشتن از عملکرد ضد بشری عوامفریب تصویر مار کش و مار قالب کن ودین فروش و جنگ افروز و بحران آفرین و غارتگر و دروغگو که در دسترس است و شرایط آنگونه است حتی از درون باندهای مافیائی حاکم مدعی اصول گرائی فریاد فلسفه ی دروغگوئی و عدم صداقت دولت نهم بلند شده است ؟ مگر جز این است که وضعیت ملموس حاکم شده در جامعه درست بر عکس افتخارات کذائی فرموله بندی شده سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس است که فقط نیمه ی لیوان آب را دیده و پرونده ی رقیب دوم خردادی ها را گشوده و نیمه ی دیگر لیوان که اتفاقاً عملکرد جنایتکارانه اش سنگیتن تر از پرونده و کار نامه ی رقیب است را به فراموشی سپرده شده است ؟ در صورتیکه موقعیت و فضای شرایط حاکم کنونی محصول عملکرد مشترک هر دو جناح غالب و مغلوب می باشد که جز جنگ نزاع وسگ دعوای قدرت و ثروت گرگ های هار حاکم و محکوم با هم دیگر که سخت جریان داردهیچ فرق اساسی دیگری با هم ندارند . زیرا که اینان هم لوطی جماران و هم قانون اساسی اش را دربست قبول دارند که عامل و مقصر اصلی شرایط موجودهست . بنابراین راه اصولی تحریم کامل این نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی � انتصاباتی � تقلباتی ریاست جمهوری دوره ی دهم و تلاش گسترده برای تغییرات دمکراتیک وجدائی ین از حکومت می باشد.

هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 17 اردیبهشت ماه سال 1388