نقد و بررسی " بهره برداري چند جانبه آمريكا از طالبان" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 23 اردیبشت
سال 1388
گفتا می دانی غم تو دارم .
بگفتا من چنین احساسی ندارم
گفتا دانی که محتاج نانم
گفتا من چنین نیازی ندارم
گفتا قول های داده شد چه شد؟
گفت از سوی مسئولی قولی داده نشد.
گفت پس به سنندج رفتی برای چکا ر؟
گفتا رفتم تا مردم ایران گذارم سر کا ر
گفت چیست دلیل اصلی سفر کردن به کردستان؟
گفت تا مقاله و یادداشت روز تنظیم شود از افغانستان وپاکستان
گفته می شود: گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری . معلوم نیست اکنون در این شرایط پر وتب جنگ و نزاع قدرت و ثروت باندها و جناح های در گیر قدرت که ادامه دارد البته صد البته در بستر انباشت بازهم بیشتر ثروت می باشد که سخت این رقابت جنگ گرگ های هار ادامه دارد .آنگونه که به دلیل حضور دو ارگان حزب پادگانی پاسداران و بسیج زائده اش در صحنه ی رقابت انتخابات ریاست جمهوری که بیش از هر زمان دیگر پررنگ تر شده است. زیراکه چنان اطلاعیه و بیانیه منتشر و رجز خوانی با فرهنگ تملق و چاپلوسی زائدالوصف مشمئز کننده می شود که کورس رقابت " من بسیجی ام" یا به بسیجی بودن افتخار می کنم میان نامزدان انتخابات ریاست جمهوری گذاشته شده است.
البته مدعیان آنگونه غرق فضای تبلیغات انتخاباتی به عشق و نیت رئیس جمهور شدن بسیجی مشغول و سر گرم شده که از یاد برده اند که نمی دانند در 3 دهه گذشته عملکرد بسیج چه بوده است ، بلکه در همین 4 سال گذشته را فراموش کرده اند که مگر جز این است ک بسیج در کنار نیروی انتظامی و گشت ارشاد مشغول سرکوبگری و ضرب و شتم جوانان توی خیابان ها و پارک ها بوده است ؟
از سوی دیگر پس سپاه پاسداران از سوی آمریکا در توی لیست تروریستی گذاشته شد . بلافاصله بخشی از مأموریت برون مرزی سپاه پاسداران به بسیجیان واگذار شد تا در کنار مسئولیت سرکوبگری داخلی نقش تروریستی برون مرزی هم ایفا کند . یک نمونه اقدام و مأموریت دو جاتبه داخلی و برون مرزی بسیج کف پوش شدنش در پروسه ی جنگ 22 نوار غزه بود. زیرا که هرروز کفن پوشان جلوی سفارت و کنسول و دفاتر منافع برخی از کشور های غربی و عربی تجمع می کرد و دست به تظاهرات و آکسیون می زد و فریاد مرگ زنان یا پرچم کشورها را به آتش می کشید. یا از دیوار های سفارتانه ها بالا می رفت. یا اینکه مواد آتش زا ونارنجک بدرون این ساختمان ها پرتاب می کرد . یا در فرودگاه ها تحصن می کرد و ابراز حمایت حماس از جنگ 22 نوار غزه می کرد . مهمتر اینکه جایزه ی بیش از یک میلیون دلاری برای ترور و کشتن حسنی مبارک رئیس جمهور مصر صادر کرد که چرا نوار غزه را باز نکر دتا بسیجیان با سلاح به نوار غزه اعزام و ارسال شوند؟
همچنین از طرف دیگر مگر بسیج در 4 سال گذشته بطور فعال مشغول عملی کردن انقلاب ضد فرهنگی دوم نبوده است تا که دانشگاه ها راپادگانی و گورستانی و همچون حمام زنانه ی دخترانه و پسرانه اش کند تا که تبدیل به شعبات حوزه ی علمیه ی قم و پادگان های نظامی پاسداران شود؟ تا دانشگاه هاجایگاه مانور تبلیغات انتخاباتی دادن برای امثال فاطمه رجبی همسر غلامحسین الهام سخنگو وزیر دادگسری دولت نهم شود . یا اینکه میعادگاه تبلیغاتی پاسداران وکیل الدوله ی هشتم همچون کوچک زاده و زاکانی و کوثری برای تبلیغ انتخاباتی ریاست جمهوری پاسدار گماشته احمدی نژاد باشد .
اکنون با بیان کوچکی از عملکرد این ارگان سرکوبگر بسیج، سئوال است که چه جای افتخار کردن به نام بسیجی دارد که میان نامزدان ریاست جمهوری همانگونه که تذکر داده شد کورس بسیجی بودن گذاشته شده است؟!
همینطور در این شرایط لوطی جماران به استان کردستان سنندج سفر کرده است و مشغول هذیان گوئی های تکراری دیکته و تزریق شده می باشد و از عدم خطر تهاجم برون مرز خبر داده است و خطاب به منتقدان از صحت و سالم بودن نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری یاد کرده است وبر حضور و شرکت پر شور مردم در این خیمه شب بازی تأکید کرده است . البته درست است که لوطی جماران بطور علنی نام از نامزد خاصی نبرده است. ولی با ترسیم کردن خصوصیات دروغین از رئیس جمهور آینده مورد نظرش بطور غیر مستقیم لو داده است که نامزد مورد نظرش کیست . به خصوص اینکه 24 آذر در دانشگاه علم و صنعت قبلاً نامزدان رقیب را شاه سلطان حسین خوانده و تأکید بر عدم نیاز شاه سلطان کرده بود.
حال در این معرکه بازار از یک سو قلمزن یادداشت روز ورق پار ی کیهان فیلش یاد هنددوستان و کشور همجوارش پاکستان کرده است و پیرامون مسائل بحرانی پاکستان قلمزنی وروضه خوانی نموده است . همچنین همتایش ملای سرمقاله نویسش در ورق پاره ی حکومتی جمهوری اسلامی نیز همین هوس را کرده است . یعنی وی نیز سفر به افغانستان همسایه ی پاکستان کرده است و به عنوان نماینده ی مردم افغانستان و سخنگوی رسمی دولت این کشور تحلیل و تفسیر از وضعیت طالبان و انتخابات در پیش افغانستان داده است ودر دنباله مثل همیشه به اهداف آمریکا در افغانستان و نقش این کشور در پاکستان و منطقه پرداخته است . البته از قلم انداخته است تا به اسرائیل و خاور میانه حزب الله لبنان و حماس نیز اشاره کند و به آمریکا و ناتو وافغانستان و پاکستان و نقش طالبان و سئوال کردن از مقامات کاخ سفید بسنده کرده است.
در خاتمه سئوال است که ملای سرمقاله نویس به جای سئوال کردن از آمریکا و کاخ سفید که چه زمان می خواهند به این بازی دخالت کردن در افغانستان و پاکستان خاتمه دهند و دیگر با اهرم طالبان برای حضور در هر دوکشور مانور تبلیغاتی ندهند . اکنون چرا ملای سرمقاله نویس نمی گوید که برای چه مسئولان و قلم زنان مطبوعاتی وابسته به رژیم تروریستی آخوندی مسائل داخل کشور را نا دیده می گیرند و تقدم و ارجحیت را به سیاست دخالت گری در کشور های همجوار و منطقه می دهند؟ آیا زمان خاتمه دادن به این سیاست کثیف و پلید و ضد انسانی تجاوز گرانه ی 3 دهه صدور تروریسم و بنیاد گرائی و ارتجاع ومداخله گری در امور داخلی سایر کشور ها فرا نرسیده و به سر نیامده است تا که در عوض به مطالبات مردم ایران پاسخگو باشند ونه اینکه تلاش کنند تا که دوباره مردم ایران را به خاطر اهداف بلند پروازانه ی تسلط بر خاورمیانه و پیگیری دسترسی به سلاح هسته ای درگیر جنگ تحمیلی خانمان بر انداز ترا ز جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق کنند و به آن مسیر سوق دهند . در صورتی که جنگ قبلی فقط 1000 میلیارد دلار خسارات مالی و اقتصادی داشت واکنون می بایست بدانند که شرایط مشابه 30 سال پیش نمی باشد . چونکه همه ی اینگونه ترفند ها و شگرد های گریز به صحرای کربلا زدن ولو رفته ونخ نما شده را می دانند وباید افزود که ادامه ی اینگونه سیاست ها به جای اینکه همچون گذشته کار برد داشته و مشکل گشای موقتی و مقطعی باشد . برای اینکه ماهیت ضد مردمی و نامشروع بودن رژیم تروریستی آخوندی عریان شده و دیگر شک ابهامی در کارنیست . بنابراین ادامه اش منجر به معضل و مشکل آفرینی خواهد شد آنگونه که در نهایت شیب شتاب سر نگونی را تند تر خواهد نمود.
هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 23 اردیبشت سال 1388
گفتا می دانی غم تو دارم .
بگفتا من چنین احساسی ندارم
گفتا دانی که محتاج نانم
گفتا من چنین نیازی ندارم
گفتا قول های داده شد چه شد؟
گفت از سوی مسئولی قولی داده نشد.
گفت پس به سنندج رفتی برای چکا ر؟
گفتا رفتم تا مردم ایران گذارم سر کا ر
گفت چیست دلیل اصلی سفر کردن به کردستان؟
گفت تا مقاله و یادداشت روز تنظیم شود از افغانستان وپاکستان
گفته می شود: گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری . معلوم نیست اکنون در این شرایط پر وتب جنگ و نزاع قدرت و ثروت باندها و جناح های در گیر قدرت که ادامه دارد البته صد البته در بستر انباشت بازهم بیشتر ثروت می باشد که سخت این رقابت جنگ گرگ های هار ادامه دارد .آنگونه که به دلیل حضور دو ارگان حزب پادگانی پاسداران و بسیج زائده اش در صحنه ی رقابت انتخابات ریاست جمهوری که بیش از هر زمان دیگر پررنگ تر شده است. زیراکه چنان اطلاعیه و بیانیه منتشر و رجز خوانی با فرهنگ تملق و چاپلوسی زائدالوصف مشمئز کننده می شود که کورس رقابت " من بسیجی ام" یا به بسیجی بودن افتخار می کنم میان نامزدان انتخابات ریاست جمهوری گذاشته شده است.
البته مدعیان آنگونه غرق فضای تبلیغات انتخاباتی به عشق و نیت رئیس جمهور شدن بسیجی مشغول و سر گرم شده که از یاد برده اند که نمی دانند در 3 دهه گذشته عملکرد بسیج چه بوده است ، بلکه در همین 4 سال گذشته را فراموش کرده اند که مگر جز این است ک بسیج در کنار نیروی انتظامی و گشت ارشاد مشغول سرکوبگری و ضرب و شتم جوانان توی خیابان ها و پارک ها بوده است ؟
از سوی دیگر پس سپاه پاسداران از سوی آمریکا در توی لیست تروریستی گذاشته شد . بلافاصله بخشی از مأموریت برون مرزی سپاه پاسداران به بسیجیان واگذار شد تا در کنار مسئولیت سرکوبگری داخلی نقش تروریستی برون مرزی هم ایفا کند . یک نمونه اقدام و مأموریت دو جاتبه داخلی و برون مرزی بسیج کف پوش شدنش در پروسه ی جنگ 22 نوار غزه بود. زیرا که هرروز کفن پوشان جلوی سفارت و کنسول و دفاتر منافع برخی از کشور های غربی و عربی تجمع می کرد و دست به تظاهرات و آکسیون می زد و فریاد مرگ زنان یا پرچم کشورها را به آتش می کشید. یا از دیوار های سفارتانه ها بالا می رفت. یا اینکه مواد آتش زا ونارنجک بدرون این ساختمان ها پرتاب می کرد . یا در فرودگاه ها تحصن می کرد و ابراز حمایت حماس از جنگ 22 نوار غزه می کرد . مهمتر اینکه جایزه ی بیش از یک میلیون دلاری برای ترور و کشتن حسنی مبارک رئیس جمهور مصر صادر کرد که چرا نوار غزه را باز نکر دتا بسیجیان با سلاح به نوار غزه اعزام و ارسال شوند؟
همچنین از طرف دیگر مگر بسیج در 4 سال گذشته بطور فعال مشغول عملی کردن انقلاب ضد فرهنگی دوم نبوده است تا که دانشگاه ها راپادگانی و گورستانی و همچون حمام زنانه ی دخترانه و پسرانه اش کند تا که تبدیل به شعبات حوزه ی علمیه ی قم و پادگان های نظامی پاسداران شود؟ تا دانشگاه هاجایگاه مانور تبلیغات انتخاباتی دادن برای امثال فاطمه رجبی همسر غلامحسین الهام سخنگو وزیر دادگسری دولت نهم شود . یا اینکه میعادگاه تبلیغاتی پاسداران وکیل الدوله ی هشتم همچون کوچک زاده و زاکانی و کوثری برای تبلیغ انتخاباتی ریاست جمهوری پاسدار گماشته احمدی نژاد باشد .
اکنون با بیان کوچکی از عملکرد این ارگان سرکوبگر بسیج، سئوال است که چه جای افتخار کردن به نام بسیجی دارد که میان نامزدان ریاست جمهوری همانگونه که تذکر داده شد کورس بسیجی بودن گذاشته شده است؟!
همینطور در این شرایط لوطی جماران به استان کردستان سنندج سفر کرده است و مشغول هذیان گوئی های تکراری دیکته و تزریق شده می باشد و از عدم خطر تهاجم برون مرز خبر داده است و خطاب به منتقدان از صحت و سالم بودن نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری یاد کرده است وبر حضور و شرکت پر شور مردم در این خیمه شب بازی تأکید کرده است . البته درست است که لوطی جماران بطور علنی نام از نامزد خاصی نبرده است. ولی با ترسیم کردن خصوصیات دروغین از رئیس جمهور آینده مورد نظرش بطور غیر مستقیم لو داده است که نامزد مورد نظرش کیست . به خصوص اینکه 24 آذر در دانشگاه علم و صنعت قبلاً نامزدان رقیب را شاه سلطان حسین خوانده و تأکید بر عدم نیاز شاه سلطان کرده بود.
حال در این معرکه بازار از یک سو قلمزن یادداشت روز ورق پار ی کیهان فیلش یاد هنددوستان و کشور همجوارش پاکستان کرده است و پیرامون مسائل بحرانی پاکستان قلمزنی وروضه خوانی نموده است . همچنین همتایش ملای سرمقاله نویسش در ورق پاره ی حکومتی جمهوری اسلامی نیز همین هوس را کرده است . یعنی وی نیز سفر به افغانستان همسایه ی پاکستان کرده است و به عنوان نماینده ی مردم افغانستان و سخنگوی رسمی دولت این کشور تحلیل و تفسیر از وضعیت طالبان و انتخابات در پیش افغانستان داده است ودر دنباله مثل همیشه به اهداف آمریکا در افغانستان و نقش این کشور در پاکستان و منطقه پرداخته است . البته از قلم انداخته است تا به اسرائیل و خاور میانه حزب الله لبنان و حماس نیز اشاره کند و به آمریکا و ناتو وافغانستان و پاکستان و نقش طالبان و سئوال کردن از مقامات کاخ سفید بسنده کرده است.
در خاتمه سئوال است که ملای سرمقاله نویس به جای سئوال کردن از آمریکا و کاخ سفید که چه زمان می خواهند به این بازی دخالت کردن در افغانستان و پاکستان خاتمه دهند و دیگر با اهرم طالبان برای حضور در هر دوکشور مانور تبلیغاتی ندهند . اکنون چرا ملای سرمقاله نویس نمی گوید که برای چه مسئولان و قلم زنان مطبوعاتی وابسته به رژیم تروریستی آخوندی مسائل داخل کشور را نا دیده می گیرند و تقدم و ارجحیت را به سیاست دخالت گری در کشور های همجوار و منطقه می دهند؟ آیا زمان خاتمه دادن به این سیاست کثیف و پلید و ضد انسانی تجاوز گرانه ی 3 دهه صدور تروریسم و بنیاد گرائی و ارتجاع ومداخله گری در امور داخلی سایر کشور ها فرا نرسیده و به سر نیامده است تا که در عوض به مطالبات مردم ایران پاسخگو باشند ونه اینکه تلاش کنند تا که دوباره مردم ایران را به خاطر اهداف بلند پروازانه ی تسلط بر خاورمیانه و پیگیری دسترسی به سلاح هسته ای درگیر جنگ تحمیلی خانمان بر انداز ترا ز جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق کنند و به آن مسیر سوق دهند . در صورتی که جنگ قبلی فقط 1000 میلیارد دلار خسارات مالی و اقتصادی داشت واکنون می بایست بدانند که شرایط مشابه 30 سال پیش نمی باشد . چونکه همه ی اینگونه ترفند ها و شگرد های گریز به صحرای کربلا زدن ولو رفته ونخ نما شده را می دانند وباید افزود که ادامه ی اینگونه سیاست ها به جای اینکه همچون گذشته کار برد داشته و مشکل گشای موقتی و مقطعی باشد . برای اینکه ماهیت ضد مردمی و نامشروع بودن رژیم تروریستی آخوندی عریان شده و دیگر شک ابهامی در کارنیست . بنابراین ادامه اش منجر به معضل و مشکل آفرینی خواهد شد آنگونه که در نهایت شیب شتاب سر نگونی را تند تر خواهد نمود.
هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 23 اردیبشت سال 1388