نقد و بررسی " باور بفرماييد که باور نمى کنيم ! (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان یکشنبه 3 خرداد ماه سال 1388
"موسوی پس از پخش اولین نطق ظبط شده ی تبلیغات انتخاباتی اش از سیمای رژیم تروریستی آخوندی مورد محاکمه با اتهامات همسوئی و بلندگوی آمریکا و اسرائیل واقع شده است"

روزی مهندس بازرگان که آدم شوخ تبع و متلکی وحاضر جواب بود . پس از آنکه دولت موقت سقوط کرد و ایشان نماینده مجلس دوره ی اول ارتجاع بود. زمانیکه مورد انتقاد یک زن نماینده مجلس واقع شد . وقت نطق گرفت و یک جمله که مخاطب خود گفت که این جمله چنین بود "آنکه بما نریده بود کلاخ پشت دریده بود" که برخی را از این جمله بازرگان خوش نیامد که چرا با چنین گفتمانی پاسخگو بوده است ؟

اکنون به خاطر رله کردن انتقادات تکراری از عملکرد دولت نهم که موسوی برای تبلیغات انتخاباتی � انتصاباتی نمایش خیمه شب بازی ریاست جمهوری دوره ی دهم در نطق تلویزیونی خود کرده است . سربازجو حسین شریعتمداری عنان از دست بداده و کف بر دهان آورده واین زنگی مست تیغ بر کف گرفته و تبدیل به همان کلاغ پشت دریده ای شده است که علیه ی نخست وزیر دوران جنگ خانمان بر انداز و ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق گلابزدگی نموده است و وی را متهم به بلند گوی دشمنان تابلو دار رژیم پدر خوانده ی تروریست جهانی کرده است که چرا دست به افشاگری مدل قطره چکانی اکبر گنجی در قتل های زنجیره ای زده است؟

البته همانگون که گفته می شود که هیچ گربه ای حاضر نیست به خاطر رضایت خدا موش بگیرد . بنا براین سر بازجو حسین شریعتمداری همینطوری عشقی و صلواتی کیلوئی ادعا و متهم نمی کند اگر چنانچه در درجه ی اول از منافع خود و باند مخوف تروریستی و مافیائی اش کهمورد نظر نباشد دفاع نمی کند . زیرا که اساساً وقتی سربازجو پاسداری با نخست وزیر دوران جنگ مورد حمایت خمینی شیاد که گفته بود اگر چنانچه جنگ 20 سال طول بکشد ما هستیم و نعره و فریاد جنگ تا آخرین نفر و آخرین خشت خانه سر می داد و اکنون نیز خودش را وامدار آن جنگ و کشته شدگان یکبار مصرفان مین پاک کن میادین جبهه های جنگ خانمان برانداز می داند که طبق فتوای خمینی این جنگ نعمت الهی بود و صد البته رمز ماندگاری رژیم تروریسی آخوندی نیز بوده است اینگونه با وی برخورد بازجو گرایانه می شود و متهم همسوئی آشکار با دشمنان تابلو دار نظام می شود . آیا این سربازجو قلم و شلاق بر دست و کیفر خواست تنظیم و صادرکن می تواند که سر و سوزنی سمپاتی به مردم ایران داشته و دلسوزی نسبت به محرومان و تهی دستان در وجودش داشته باشد؟ معلوم است باورش خیلی غیر منطقی و اصولی می باشد .

برای اینکه وی از جایگاهی از دولت جراحی و خراطی شده ی دولت نهم دفاع و حمایت و تبلیغ می کند و وکیل مدافع و سخنگوی رسمی و علنی اش شده است که وزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید و خبر گزاری رسمی دولتی ایر نا و فارس و دفتر مشاور خبر گزار ی و مطبوعاتی ریاست جمهوری و روز نامه ی دولتی ایران و به اضافه حد اقل سفیر رژیم تروریستی آخوندی در برزیل جزو کارکنان و قلمزنان و همکاران این سرباز جو در ورق پاره ی کیهان می باشند . بعلاوه معاون وزیر بهداشت نیز همسرش است .

لذا مشخص است که این سر باز جو پاسدار معلوم الحال که سخنگوی رسمی پاسداران است که نقش اساسی در ستاد کودتا گران و خاموش و خزنده پشت پرده دارد که با طرح و تدارکات تقلبات کسترده پاسدار گماشته احمدی نژاد را رئیس جمهور کرده اند. هر گز اینان حاضر نیستند بهیچوجه از قدرت فاصله بگیرند وبه آسانی اجازه دهند که رقیب دوباره و بدون تقبل هیچگونه پرداخت هزینه بقدرت باز گردد و اینان دست به پیش گیری و ممانعت و سنگ اندازی و ایجاد موانع برای شکست طرح رقیب نزنند. پس بر خلاف سر بازجو شریعتمداری موسوی نه نکرده ، بلکه جرمش این است که چون هوس کرده رئیس جمهور شود مجبور شده است برای تبلیغات بخشی از کارنامه سیاه و بدون دفاع عملکرد دولت نهم را باز و بیان کند. اما عجیب است که سرباز یادداشت روز نویس با شیوه ی بازجوئی، انتقاد کردن موسوی از دولت نهم و پاسدار احمدی نژاد را بمنزله ی توهین و هتاکی به عدم رعلیت اخلاق و آموزه های اسلامی و خمینی شیاد مترادف دانسته است . زیرا که پاسدار احمدی نژاد را فرزند معنوی و پیرو خمینی شیاد معرفی کرده و خواهان توبه کرن موسوی از انتقاد کردن شده است .

وقتی اینگونه و صله و پینه کردن بازجوئی و سفسطه گری حوزه ی علمیه ی قمی این سر باز جو شریعتمداری را و مقایسه و تشبیه کردنش را دنبال می کردم سریع برایم تداعی کننده زمان محاکمه در بیدادگاه پس بازجوئی ام شد که به حساب حاکم شرع دادگاه ضد انقلابی مرا به دلیل کمک مالی سل 58 به سیل زندگان جنوب کشور متهم به دست داشتن ترور بهشتی شیاد یا راسپوتین خلافت خمینی شیاد می کرد . زیرا که نتیجه گیری می کرد همین کمک مالی امثال من بوده است که تبدیل به مواد منفجره و انفجار دفتر حزب چماقداران و کشته شدن بهشتی شد که من در پاسخ گفتم مگر پس از انقلاب گفته نمی شد که مردم ایران پول های خودشان را به حساب پس انداز بانک ها بسپارند ؟ آیا اگر هر که پول در بانک گذاشت و کسی هم پول بانک را زد و اقداماتی انجام داد. بنابراین همه مشتریان بانک که حساب پس اندازدارند مقصر می باشند که آخوند شیاد چون چیزی برای گفتن نداشت به سفطه گری افتاد.

بگذریو جالب است که موسوی بدلیل سکوت 20 ساله اش تبدیل به مرغ عزا و عروسی شده است. زیرا هم مخالفان آزادیخواه به خصوص دانشجویان معترض از وی پرسشگری می کنند که باید در مورد اعدام های سال 60 و 67 پاسخگو باشد و هم اینکه پاسدار سر بازجو شریعتمداری بدلیل اینکه وی ادعای کرده ممنوع التصویر از سیمای تلوزیونی رژیم تروریستی آخوندی بوده وی را متهم کرده که مگر چکار مهمی در 20 سال گذشته انجا مداده که می بایست مطرح باشد و تصویر وی پخش می شد؟ از سوی دیگر بیشتر متهمش کرده است که چرا در 20 سال گذشته در برابر هجمه مخالفان به خمینی شیاد و رژیم تروریستی آخوندی سکوت پیشه کرده وواکنش نشان نداده است؟

اما در شرایطی که تق سیاست توزیع مجانی سیب زمینی دولتی در آمده است و گند مبلغ 80 هزار تومان دادن به روستائیان در سفر استان فارس و به خصوص شهر کازرون و سکه طلا به روز تولد کار مندان دولت دادن در آمده است که حال به پاداش دادن به معلمان و پرستاران رسیده است. همچنین هنوز فراموش نشده است مرگ دانش آموزی که از سوی بسیج دانش آموزی از شهر فسا که بدون مجوز والدینش به شیراز برای استقبال منتقل می شد در میان راه شیراز در اثر تصادف کشته شد . همینطور با وجودیکه خیلی وقت است که طشت رسوائی رأی خریدن دولتی از بام بر زمین فتاده است . ولی سربازجو حسین شریعتمداری چون موسوی گفته من از اینگونه امکانات مالی دولتی بر خور دار نبوده ام تا به حامیانم دهم اینگونه مورد بازجوئی و تهدید و خطاب و عتاب بازجئی شلاق کش شده و اتهامات بالا و بلند همسوئی اش با آمریکا و اسرائیل از موضع پرسشگری برایش لیست وبیان شده است.

"الف: چرا به شعور و حیثیت مردم اهانت می کند و به آنان اتهام می زند که برای استقبال از رئیس جمهور خویش پول دریافت کرده اند؟! یعنی دقیقاً همان اهانت و اتهامی که مدتهاست اسرائیل، آمریکا و ضد انقلابیون فراری علیه مردم شریف و مسلمان ایران روا می دارند. گفتنی است دشمنان بیرونی که تا چند ماه قبل، حضور مردم در استقبال از رئیس جمهور و یا شرکت آنان در راهپیمایی های قدس و 22بهمن را ناشی از تقسیم پول در میان آنها اعلام می کردند امروزه برای پیشگیری از آبروریزی بیشتر، این ادعای مسخره را مطرح نمی کنند و عجیب است که آقای مهندس موسوی تازه شروع کرده است!ب: آقای موسوی ادعا کرده است که مردم را با فرستادن ماشین به محل استقبال از رئیس جمهور آورده اند! و بدیهی است که برای این اتهام واهی سندی ندارند. ولی همین دیروز- 2/3/88- سایت کلمه که متعلق به موسوی است، مبدأ و محل استقرار اتوبوس ها را برای شرکت در میتینگ انتخاباتی آقای موسوی و خاتمی در استادیوم آزادی اعلام کرده است و معلوم نیست آقای موسوی این تناقض در گفتار و کردار خود را چگونه توجیه می کند؟!بوش رئیس جمهور سابق آمریکا، دیک چنی معاون وی، رایس وزیرخارجه قبلی، اولمرت نخست وزیر و شیمون پرز رئیس جمهور رژیم صهیونیستی و اخیراً هیلاری کلینتون وزیرخارجه جدید آمریکا با صراحت اعلام کرده اند حضور ایران در آمریکای لاتین که تاکنون حیاط خلوت آمریکا بوده است، ضربه سنگینی به سیاست خارجی آمریکا وارد کرده و جایگاه ایران را به شدت تقویت کرده است و درخور توجه این که همه آنها در تفسیر و تحلیل های خود بر این نکته اصرار می ورزند که چرا جمهوری اسلامی ایران به جای سیاست منطقه ای به آمریکای لاتین چشم دوخته است! و جناب آقای موسوی نیز در نطق تلویزیونی جمعه شب خود دقیقاً و بدون کم وکاست تفسیر دشمنان غربی را مطرح کرده و می گوید؛ �موقعی می توانیم دست دراز کنیم تا در آمریکای لاتین فعال باشیم که در رابطه با همسایه های عزیز خود که جای پای محکمی داریم و مذهب و بازارهای مشترکی با ما دارند فعال شده باشیم�! یعنی جناب موسوی نیز دقیقاً و بی آن که متوجه باشند همان نظر آمریکا و صهیونیست ها را با همان تفسیر و توجیه مطرح می کند. عجیب است که وقتی به آقای موسوی نسبت به خیانت و سوابق سوء برخی از اطرافیان ایشان تذکر داده می شود در پاسخ می گوید؛ من از همراهی هیچکس با خود جلوگیری نمی کنم؟! و حال آنکه این همراهان ماهیت سوء و ضدمردمی خود را بارها نشان داده اند ولی وقتی چند کشور آمریکای لاتین با رویکرد ضدآمریکایی به ایران اسلامی نزدیک می شوند فریاد آقای مهندس بلند می شود که چرا دوستی آنها را پذیرفته ایم!
مگر دولت نهم با همسایگان خود سر جنگ و ستیز داشته است که آقای موسوی به همکاری با آنها توصیه می فرمایند؟!
ایران اسلامی در دولت نهم بیشترین روابط - البته عزتمندانه- را با همسایگان خود برقرار کرده است و البته در مقابل برخی از ادعاهای بی پایه آنها نظیر مالکیت بر سه جزیره ایرانی خلیج فارس نیز با اقتدار ایستاده است. آیا این نوع رابطه عزتمندانه و مقتدرانه باعث نگرانی آقای مهندس موسوی و دوستان مدعی اصلاحات ایشان است؟ دقت کنید! مهندس موسوی تاکید می کند، �دفاع از آرمان های فلسطین� و نه کمک های احتمالی دیگر به آنها- که به عقیده نگارنده واجب و ضروری است - یعنی از نظر آقای مهندس موسوی ایران اسلامی باید از مواضع اسلامی و انقلابی خود در حمایت از آرمان فلسطین و مقابله با صهیونیست های وحشی و کودک کش دست بردارد! البته این اظهارنظر آقای موسوی خیلی عجیب نیست، دوستان مدعی اصلاحات ایشان که هم اکنون همه کاره وی هستند نیز بارها همین مواضع ذلت بار را تکرار کرده و می کنند. عجیب آن است که آقای موسوی دم از خط امام(ره) هم می زند! گفتنی است که بازهم - و متاسفانه- آقای مهندس موسوی در این بخش از اظهارات خود نیز، دیدگاه رایج دشمنان تابلودار مردم ایران را بازگو کرده است. فقط نیم نگاهی به مواضع آمریکا و اسرائیل به وضوح نشان می دهد که آنها حمایت ایران اسلامی از آرمان فلسطین را یکی از عوامل اصلی اقتدار جمهوری اسلامی می دانند و به شدت در پی مقابله با آن هستند و از قضا دقیقاً همین سخنان آقای مهندس موسوی را بر زبان دارند که باید مانع حمایت جمهوری اسلامی ایران از آرمان های فلسطین شد.آیا جناب موسوی نمی داند که دو خط آبی در پرچم رژیم صهیونیستی به نشانه از نیل تا فرات است؟! بنابراین مردم فلسطین به نمایندگی از تمامی کشورهای منطقه با اسرائیل درگیر هستند و نه فقط حمایت از آرمان فلسطین بلکه همه گونه کمک به مقاومت، کمترین هزینه ای است که کشورهای منطقه بایستی برای حفظ امنیت خود بپردازند و نه صدقه! به مردم فلسطین و بدیهی است نمی توان باور کرد که مهندس موسوی از درک این مسائل ساده ناتوان باشد.-درباره احساس خطر آقای موسوی نیز جای این سوال هست که چرا مدعیان اصلاحات با آمریکا و اسرائیل و کلان سرمایه داران و مفسدان اقتصادی در احساس خطر از دولت کنونی اشتراک نظر دارند؟!- اما، پرداختن به مواردی نظیر �شکر�، چای، پرتقال، عدم اشتغال و... نیز فرصت دیگری می طلبد. و در اینجا فقط باید پرسید، �سلطان شکر� در کدام جبهه کباده می کشد؟ و یا کارگران فلان کارخانه را کدام سرمایه دار اخراج کرده و آن سرمایه داران اکنون از نامزد کدام جبهه حمایت می کنند؟ و یا چای و پرتقال و...بگذریم . بالاخره آقای مهندس موسوی!... باور بفرمائید که باور نمی کنیم آنچه فرموده اید حرف دل خودتان باشد. ما نگران شما هستیم و دلواپس هزینه شدن سابقه ای که از جنابعالی در اذهان باقی است."

در خاتمه اینکه پرسش است. وقتی در باغ چنین باشد روز برگزاری نمایش خیمه شب بازیچه خبر است؟ اما مگر صد ها داوطلب نامزدی ریاست جمهوری نبودند . مگر از میان اینان به جز 4 نفر بقیه رد صلاحیت نشدند که به معنی مهر ه های مورد تأئید رژیم تروریستی آخوندی هستند ؟ حال بماند که از 4 مهره که 3 نفرشان هم دکوری و برای گرم کردن تنور نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی � انتصاباتی � تقلباتی ریاست جمهوری دوره ی دهم می باشند. مشروط بر اینکه مگر تجربه ی عملکرد 3دهه ی گذشته دولتمردان وابسته به هر دو جناح در گیر جنگ قدرت و ثروت نیز در دسترسی نمی باشدکه اکنون جای هیچگونه شک و شبهه ای در کار نیست که عملکرد گذشته ی اینان بوده که منتهی به شرایط کنونی شده است که رگز جای هیچی دفاعی ندارد. زیرا که عملکردشان نه در خدمت که علیه اشان بوده است . به ویژه اکنون که سرباز جو حسین شریعتمداری نامزد رقیب را بلندگو وهمسوی دشمنان تابلودار آمریکا و اسرائیل متهم کرده است . آیا بازهم می بایست دچار خوش بینی ناشی از خود به خریت زدن شد و باید در این نمایش خیمه شب بازی شرکت جست یا نه همانگونه که تا حال بکرات تأکید شده است می بایست که این نمایش خیمه شب بازی انتصاباتی بطور کامل تحریم گردد و تلاش گسترده برای تغییرات دمکراتیک در ایران شود.

هوشنگ - بهداد
یکشنبه 3 خرداد ماه سال 1388