همسوئی کوتوله ی سیاسی مصطفی تاج زاده باپاسدار شریعتمداری علیه ی مجاهدین

باز عنصری که از نظر شخصیتی و قدرت طلبی و غرور و عقده ای بودن آن روی سکه پاسدار گماشته احمدی نژاد می باشد همان سیاستی را علیه ی مجاهدین دنبال کرده است و تیغ بر کف زنگی مست سر باز و حسین شریعتمداری نهاده است تا که هم خودش را بکوبد ومتهم به نفاق کند و هم سازمان مافیائی- فاشیستی اش را لگد مال نماید . البته این سیاست کوتوله ی سیاسی مصطفی تاج زاده ادامه ی همان سیاست هیستریک دشمنی با مجاهدین می باشد که این کوتوله ی سیاسی مصطفی تاج زاده در دوران یکه تازی مدعیان قلابی اصلاح طلبان پیگیری می کرد که وی پست معاونت سیاسی وزارت کشور رابر عهده داشت که سخت ترین موضع تهدید آمیز و توطئه گری علیه مجاهدین مقیم عراق را بطور جدی در دستور کار هم قرار داده و دنبال می کرد و با افتخار هم از نفوذ و جاسوسی و اطلاع گیری درون مجاهدین می گفت و ادعا می کرد که اطلاعات دست اول از نشست های شورای ملی مقاومت بدست آورده است . یعنی اعتراف به پرورش مزدور و جاسوس پرورش دادن علیه ی مجاهدین را وی پس از دوم خرداد سال 76 فریاد زدو مطرح کرد.

اما اکنون به سبک همتایش سر بازجو حسین شریعتمداری بدون آنکه به بررسی و بازگوئی ریشه ی حقایق به پردازد . ولی به سبک تصویر مار کشیدن و مار قالب کردن و صورت مسئله پاک نمودن ادعای شروع به جای تحمیل کردن مبارزه مسلحانه ی از سوی مجاهدین کرده است و همچون همان ادعای هم پیمان شان حزب توده و فر زند نا خلفش اکثریت که پس از 30 خرداد سال 60 وی نیز نتیجه گرفته است که موج دستگیری و اعدام های پس از 30 خرداد سال 60 بدلیل تسلیم نشدن مجاهدین به فرمان 10 ماده ای دادستانی ضد انقلابی دستگاه خمینی شیاد و نه تحمیل کردن مبارزه مسلحانه پس از این مبارزه مسالمت آمیز بود.

همچنین جنایت تاریخی قتل عام زندانیان سیاسی که در تابستان خونین در سراسر سیاهچال های ایران اتفاق افتاد که یک سند جنایت مستند علیه ی بشریت می باشد که را نیز نتیجه عملیات فروغ جاویدان مجاهدی ندانسته و مسعود رجوی را متهم و مقصر نموده است . در صورتیکه این زندانیان همه دوران محکومیت خودشان را می گذارند که جزو شاخه ی نظامی نبودند و فقط به اتهام اینکه هوادار مجاهدین بودند و حاضر به تسلیم و خیانت نشدند به جوخه های مرگ و طناب دار دژخیمان سپرده شدند و در زمانی کوتاه ی قتل عام شدند که موجب اعتراض منتظری واقع شد تا جائیکه موقعیت جانشینی خمینی شیاد را به خاطر همین اعتراض از دست داد .

از سوی دیگر بر خلاف ادعای وارونه ی این کوتوله ی سیاسی سئوال است که چرا اعضا و هواردان سایر جریانات سیاسی در تابستان سال 67 تیر باران و اعدام شدند که هوادار مجاهدین نبودند؟ همچنین چرا پس از آن جنایت علیه ی بشریت تابستان سال 67 به خانواد ه های داغدار اجازه داده نمی شود که بر سر مزار عزیزان خود در دشت خاوران حضور یابند ؟ بد تر اینکه چرا گزارش شده است پیکر های بر جای مانده ی جان با ختگان تابستان خونین سال 67 در این گورستان دشت خاوران با تخریب کردن قبر های شان از گورستان خاوران به جای نامعلوم برده و منتقل داده می شود؟

همانگونه که این پاسدار کوتوله ی سیاسی نمی گوید که اکنون در سیاهچال های رژیم نامشروع و ضد بشری و تروریستی آخوندی چه می گذرد؟ بهمین دلیل اکنون که موسوی نخست وزیر دوران جنگ خانمان برانداز و ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق که نعت الهی خوانده شد که گذشته از میلیون نفر کشته و مجروح و آواره و بی خانمان و پناهنده که برای گذاشت. بنا بر اعتراف رفسنجانی مبلغ 1000 میلیارد دلار خسارات مالی و اقتصادی این جنگ بهمراه داشت که 7 سال اصرار خمینی شیاد و پیروانش بر ادامه ی جنگ جزو مجرمان جنگی هستند که روزی می بایست به اتهام یک سند جنایت علیه ی بشریت به پای میز محاکمه کشانیده شوند. زیرا که مگر فراموش شده است که چگونه میر حسین موسوی فریاد می زد که اگر جنگ 20 سال طول بکشد ما هم هستیم؟ و مگر نمی گفت تا آخرین نفر و آخرین خشت خانه می جنگیم؟

اما اکنون که موسوی نامزد خیمه شب بازی انتخابات -انتصابت شده است و چون وی در دانشگاه ها از سوی دانشجویان معترض و آزادیخواه مورد سئوال و مخا طب واقع می شود که نقش وی در اعدام های سال 60 و قتل عام تابستان خونین سال 67 چه بوده است؟ اما ردانه موسوی مدعی شده است که من در امور قضائی دخالت نمی کردم . در صورتیکه نخست وزیر بود که قدرت اجرائی اش بیش از پست رئیس جمهور تشریفاتی در آن مقطع بود . زیراکه مسئولیت امور وزرا از جمله وزیر دادگستری در کابینه را بر عهده داشت .

آری اکنون کوتوله ی سیاسی مصطفی تاج زاده چون از اینگونه افشاگری های دانشجویان آزاده وآگاه و معترض گزیده و وحشت زده شده است . برای جبران کردن با کتمان کردن حقایق مسعود رجوی و مجاهدین را متهم کرده و برای بار دوم به مسلخ کشانیده است . چونکه شهامت این را ندارد تا که اعتراف کند تا قبل از تظاهرات مسالمت آمیز 30 خرداد ماه سال 60 چه تعداد از میلیشای نوجوان هوادار مجاهدین به جرم نشریه مجاهد فروشی در خیابان شهر های ایران به فجیع ترین وجه ممکن مورد تهاجم چماقداران امثال مصطفی تاج زاده ها واقع شدند وجان باختند؟

همینطور آیا در روز تظاهرات مسالمت آمیز 30 خرداد سال 60 که بیش از نیم میلیون نفر در تهران شرکت کرده بودند اینان مسلح بودند که مورد رگبار دژخیمان آدمکش واقع شدند . مگر پس از آن موج دستگیری ها و اعدام ها شروع نشد ؟ البته که مقاومت مسلحانه هم به مجاهدین برای دفاع از خود و آرمان شان نیز تحمیل شد که پاسدار کوتوله ی سیاسی تاج زاده حاضر نیست تا که واقعیت را بیان کند. ولی در عوض آنگونه همسوئی و همگامی با سر بازجو حسین شریعتمداری علیه ی مجاهدین کرده است که این پاسدار سر بازجو ذوق زده شده و از گرده ی خر افتاده وبا دمش گردو جسته و با سیاست توبره و آخور خوری و شیوه ی بازجوئی در بخش خبر ویژه مورخ 2 خرداد ورق پاره ی کیهان با عنوان "دفاع از منافقين به سبک مجاهدين و مشارکت؟! (خبر ويژه)" به نقل از کوتوله ی سیاسی مصطفی تاج زاده علیه ی مجاهدین نقل قول کرده است . آنطوری که حتی خودش را نیز از دم تیغ گذرانده است.

در خاتمه باید به امثال کوتوله های سیاسی مصطفی تاج زاده ها گفت که پرونده ی شما و سازمان فاشیستی تان در کنار رهبران و مسئولان رژیم پدرخوانده ی تروریست جهانی و یاغی بین المللی و رکور دار نقض مستمر حقوق بشری در 30 سال گذشته آنچنان سیاه وننگین است که با متهم کردن سازمان قربانی رژیم آدمکشان و دین فروشان و جنگ افروزان و غارتگران آخوندی هر گز با هیچ رنگی نمی توانید ننگ تان را پاک کنید .

خرداد ماه2 سال 1388
هوشنگ � بهداد