"پشت نقاب تغيير" روزنامه ی جمهوری اسلامی دوشنبه 29 اردیبهشت ماه سال1388
"نه لاجوردی ها درزندان ها ایران جنایت کردند. نه در تهران قتلگاهی به نام زندان اوین است . نه جنایاتع لیه ی بشریت در تابستان سال 67 در زندان های ایران اتفاق افتاده است ، بلکه این اوباما هست که پیمان شکنی کرده و دوران بوش را احیا نموده است"

ملای سرمقاله نویس آنگونه از عقب نشینی وعده ای انتخاباتی اوباما رئیس جمهور آمریکا و بازگشت به دوران بوش سخن رانده وگفته است که انگاری ایران بهشت برین است و سیاست بد تر و بسیار و ارونه تز از سیاست اوباما 30 سال نیست که در ایران دنبال و اجرا شده است ! بطوریکه حتی یک مورد یافت نمی شود که رهبران و مسئولان و دولت مردان رژیم تروریستی آخوندی بد قولی و پیمان شکنی نکرده و آنچه به مردم گفته و قول داده اند وارونه معکوس در عمل اقدام نکرده باشند؟ فقط به جز اعتراف خاتمی که در مرحله ی دوم تبلیغات ریاست جمهوری خود که دوره هشتم بود در سفر تبلیغات انتخاباتی اش به استان کرمان در شهر کرمان اعتراف کرد که ما مسئولان به تنها قول و وعده ای که به مردم ایران داده و به آن عمل کرده ایم همانا توزیع منصفانه فقر میان مردم ایران ایران می باشد . البته این توزیع هم اختلاف فاحش دارد . زیرا که تقسیم فقر میان همه نه منصافه نبوده است ، بلکه حق 20% اقلیت درست نقطه سهم فقر توزیع شده میان اکثریت 80 % جمعیت کشور می باشد که بقول پاسدار چاقو کش و گماشته احمدی نژاد شکم شان سیر و پر و گنده شده و پول های شان نیز از پارو بالا نمی رود که تهدیدشان کرد می خواهد با چاقو ضامندار زنجانی شکم های شان را پاره کند . البته تهدید این پاسدار برای حذف رقیب از سهم داشتن در قدرت و غارتگری مبلغ 300 میلیار دلار در آمد فروش نفت در 4 سال گذشته است .

بنابراین مسئولیت پیگیری سرمقاله نویس که چرا اوباما رئیس جمهور آمریکا چرا از سیاست تغییر خودش عدول کرده است نه به خاطر مردم ایران و ایران و عراق وافغانستان می باشد ، بلکه ناراحت است که چرا ماده ی نهائی این سیاست تغییر تبلیغاتی ریاست جمهوری اوباما منتهی به همگامی اوباما با ملایان حاکم بر ایران نشده و به پذیرش پروژه ی هسته ای و در بستر دسترسی به سلاح نیانجامیده است؟ بد تر اینکه چرا با رهبران کشور های عربی همچون رئیس جمهور مصر و پادشاه عربستان و اردن تلاش می کند که هم سیاست مشترک مخالفت علیه ی دسترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی را در پیش ببرند . هم اینکه برای قطع کردن دستان مخرب به خطر انداختن دخالت گری و آشوب آفرینی رژیم تروریستی آخوندی در خاورمیانه با پیش بردن مذاکرات خاور میانه آنان قطع کنند.

چراسرمقاله نویس طلبکار ورق پاره حکومتی جمهوری اسلامی بدون آنکه تشریح کند که در 30 ساله گذشته در ایران چه اتفاق افتاده است؟ زندان اوین کجاست و در آنجا همچون سایر سیاهال های سراسر این چه اتفاق افتاده و گذشته است؟ در تابستان خونین سال 12367 در زندان های سراسر ایران دست به جنایات ضد بشری زده شد و چه تعداد زندانیان سیاسی محکومیت گرفته شده در مدت کوتاه قتل عام شدند؟ صورتیکه این اقدام بدون چون و چرا این جنایت یک سند محرز تاریخی جنایت علیه ی بشریت است.

همچنین در شرایط کنونی در زندان های ایران چه می گذرد؟ برای چه دختر جوان هنرمند دل آرا دارابی در زندان رشت اعدام شد؟ یا اینکه چرا ایران قصاب مطبوعات نام گرفته است و روزنامه نگاران و فعالین دانشجوئی و کار گری و زنان بازداشت و شکنجه می شوند و حتی برخی از اینان زیر در اثر شکنجه و فشار های روحی و روانی درون زندان کشته می شوند. مهمتر اینکه در عراق تروریست های اعزامی دست به چه جنایاتی زده اند وچند نوع زندان های مخفی تشکیل دادند و مشغول آدم ربائی و شکنجه و مثله کردن و کشتن جمعی بوده اند تا جائی که مسجد را نیز تبدیل به شکنجه و قتلگاه کرده اند؟ ولی اکنون سرمقاله نویس با کتمان و فراموش کردن جنایات 30 سل گذشته ی رژیم تروریستی در ایران و به خصوص پس از اشغال نظامی در عراق که دنبال و اجرا شده است . اما رئیس جمهور آمریکا را به اتهام پیمان شکنی متهم و محکوم کرده است.

در خاتمه اینکه عجیب است که ملای سرمقاله نویس از موضع دادستان و دادیار و سخنگو ونماینده ی مردم آمریکا کیفر خواست اتهامی 4 بندی تنظیم شده برای اوباما و وزیر امور خارجه اش صادر کرده است که چرا هنوز نیرو های نظامی آمریکا از عراق خارج نشده است و عراق دربست تحویل عوامل رژیم تروریستی آخوندی داده نشده است؟چرا اوبا ما به وعده ی خود عمل نکرده است و به فجایع ضدانسانی در زندان های مخفی سازمان جاسوسی سیا در گوشه و کنار جهان رسیدگی نمی کند و اوباما از قول خود عدول کرده و به دوران بوش باز گشته است؟ همچنین چرا اوباما در دوران انتخاباتی ریاست جمهوری خود قول داده بود که به عملکرد نیروهای امنیتی آمریکا در زندان های ابوغریب در عراق و پل چرخی و بگرام در افغانستان و گوانتانامو که وی به آن انتقاد کرده و آن را شرم آور و غیر قابل دفاع خوانده بود ولی اکنون که تصاویر مستند شکنجه ها که آشکار شده است اوباما در توجیه این جنایات عقب نشیی و بد قولی نموده و دست به توجیکاری زده است . بالاخره اینکه اتهام آخر اوباما این است که چرا تصمیم به تشکیل داد گاه های ویژه نظامی و از سر گیری بازجوئی های رسوا خوانده شده زیر عنوان محاکمه زندانیان گوانتانا مو گرفته است تا که سرمقاله نویس این شیوه را نا کار آمد و شرم آور بخواند. چونکه مدعی است که کارآئی ای دادگاه ها هر گز نمی تواند مشابه کارآئی بیدادگاه ویژه ی روحانیت و ضد انقلابی در رژیم تروریستی آخوندی باشد . پس اقدام اوباما چرا شعار های انتخاباتی فریب افکار عمومی دانسته است که هدف این است که تلاش می شود رفتار جنایتکارانه آمریکا در دوران بوش باز سازی و احیا ء گردد .

هوشنگ - بهداد دوشنبه 29 اردیبهشت ماه سال1388