نقد و بررسی : ".... و اين نداى دلنشين (يادداشت روز" روزنامه ی کیهان دوشنبه 21 اردیبهشت ماه سال 1388
"دفاع از نظر پاسدر جعفری برای حضور بسیج در صحنه ی نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری و متهم و محکوم منتقدان رقیب دوم خردادی ها "

سه دهه است که فلسفه ی مرگ بر زندگان درود بر مردگان حاکم شده در ایران آنگونه رشد کرده و بسط داده شده و گسترش یافته است که دانشگاه را در نور دیده است . در صورتی که این محیط کانون اصلی مبارزه با استبداد و ارتجاع و استعمار بوده است که دارای بیش از نیم قرن پیشینه ی مبارزه تاریخی می باشد که اکنون از تهاجم کفن پوشان دانشگاه ها گورستان کن در امان نمانده است .

عجیب است که در پرتو سای افکنی این اندیشه ی شوم مرده پرستی و دشمن زندگن است که حال سر بازجو حسین شریعتمداری سناریو وپرونده ساز با همین شیوه ی نقل قول کردن از مردگان برای اهرم چماق ساختن بر فرق زندگان به گفته های ارتجاعی خمینی شیاد آویزان شده است . البته ضربه ی این چماق بر فرق منتقدان و دگر اندیشان و رقبا سنگین تر می باشد.

همچنین هنوزفراموش نشده است مدتی پس از رئیس جمهور شدن پاسدار احمدی نژاد وپس از سخنرانی تهدید آمیز و به حساب افشاگرانه آخوند انگلیسی مصباح یزدی مرشد پاسدار گماشته احمدی نژاد در مشهد بود که از سوی این آخوند دوران 16 ساله ی رفسنجانی و خاتمی ، هم دولت های غیر اسلامی و هم خائن به اسلام متهم شدند. سپس سید خندان خاتمی خودش را به مشهد رساند تا به مناسبت میلاد حضرت علی سخنرانی داشته باشد . خاتمی در سخنرانی اش با اخطار کردن هشدار داد که یک جریان مرموز و مشکوک و متحجر با حمایت بیگانه خودش را بقدرت نزدیک کرده است که در سنگر دفاع از ولایت فقیه اهداف خود را تعقیب می کنند . آنگاه افزود که اینان هر گز به ولی فقیه هم باور ندارند . ولی در سنگر وی شبیخون و تهاجم خود به مخالفین خود را دنبال می کنند و در نهایت دست به حذف فیزیکی رقبای خود خواهند زد و گفت وی حاضرا ست در مسیر مبارزه در برابر این جریان مشکوک و وابسته به بیگانه به ایستد و جان خودش را فدا کند . خاتمی در پایان سخنرانی خود تأکید کرد که بالاخره اینان مقابل ولی فقیه همم خواهند ایستاد و از وی عبور خواهند کرد. البته سید خاتمی ثابت کرده در بستر مبارزه و جان دادن زیادی تعارف با غلو کرده بود. برای اینکه تا از سوی یادداشت روز سربازجو حسین شریعتمداری تهدید به ترور و مرگ شد . بلافاصله ماست را کیسه کرد و فرار را بر قرار ترجیح داد و با جا خالی دادن صحنه را ترک نمود.

اما اکنون نظامیان وشبه نظامیانی که خواهان نفی جمهوریت و حاکمیت اسلامی ترکیبی از نوع طالبان و پاکستانی را در چشم انداز خود دارند . بسا شفاف تر از گذشته قدرت نمائی می کنند. زیرا پس از روی صحنه آمدن سردار بسیجی فیروز آبادی که در حمایت علنی از پاسدار احمدی نژاد سخن گفت و رقبای وی را تهدید کرد . اکنون رئیس گزمکان جعفری است که وارد میدان کار زار شده است و خواهان حضور فعال آن بخش از بسیجیان شد که نقش نظامی بر عهده ندارند . گو یا اینکه این بسیج زائده ی جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ی ایران و عراق و سپاه پاسداران نمی باشد و جز یک جریان فاشیستی شبه نظامی سرکوبگر نمی باشد که قابل تفکیک پذیر به دو بخش نظامی و غیر نظامی نمی باشد .

همینطوراز سوی دیگر چون این نظر رئیس گزمکان پاسداران مورد انتقاد برخی از نامزدان و حامیان اینان واقع شده است و این نظر را خلاف خمینی شیاد ارزیابی کرده اند . بنابراین در شرایطی که با حاکم کردن فضای حکومت نظامی کودتاگران خاموش و خزنده لوطی جماران را عازم کردستان در سنندج کرده اند تا نکات و اهداف تزریق و دیکته شده اشان را طوطی وار تکرار و بیان کند و علیه ی نامزدان رقیب موضع گیری نماید و از نامزد مورد نظر با ترسیم خصوصیات مطرح شده دفاع کند و خواهان مشارکت همگانی شود تا که آرای تعیین شده برای حماسه سازی انتخاباتی � تقلباتی فراهم شود .

البته نباید فراموش کرد که استان کردستان نه آمار شرکت کنندگانش زیاد است ونه اینکه باندهای مافیائی حاکم دارای رأی آنچنانی در این منطقه می باشند . بنابراین بخشی از هدف لوطی جماران به سنندج هم بستر ساز ترغیب و تشویق حضور در نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی - انتصاباتی � تقلباتی است و هم مصادره ی آرای رقیب دوم خردادی ها مورد نظر می باشد . به خصوص که کردستان استان همجوار عراق می باشد که به دلیل تنش موجود نوار مرزی با عراق از امنیت خوبی بر خوردار نیست . به ویژه اینکه پاسداران یک ریز کردستان عراق را خمپاره باران می کنند که اخیراً هم کردستان عراق از طریق هوائی هم مورد تهاجم پاسداران و ارتش واقع شده است. البته این اقدام تجاوز گرایانه مورد انتقاد شدیدحکومت خود مختار محلی و دولت عراق واقع شده است که دلیلی دیگر برای طلب کردن سفر لوطی جماران به سنندج می باشد تا پیام برون مرزی ارسال شود امنیت کامل در این منطقه و سراسر کشور حاکم است.

از طرف دیگر بطور همزمان سربازجو حسین شریعتمداری با یادداشت روز وارد صحنه ی نبرد شده است تا پیام چند جانبه به مخاطبانش منتقل کند. یعنی اینکه هم دفاع از نظر رئیس گزمکان پاسداران جعفری کرده باشد . هم از موضع طلبکارانه و متهم و محکوم کردن پاسخ به منتقدان وی در جبهه ی رقیب دوم خردادی ها داده باشد . هم دفاع از نامزدی پاسدار گماشته احمدی نژاد نموده باشد . مهمتر اینکه خط و خطوط و چارچوب چگونه سخنرانی کردن در سنندج برای لوطی جمارا نترسیم و تعیین کرده باشد که چه باید به گوید و پیگیری نماید؟ چونکه این سرباز جو پاسدار یکی از مهره های اصلی تصمیم گیر در ستاد کودتا گران خاموش و خزنده می باشد. پس برای این وارد صحنه رزم با یادداشت روز شده است تا با گزینه برداری گفته ی های خمینی شیاد پیرامون بسیج و با آویزان شدن به وی این چنین چماقی بسازد که در دفاع از پاسدار جعفری رئیس گزمکان پاسداران باشد . همینطور پاسخ دهنده ی انتقاد شیخ مهدی کروبی و امثالهم باشد که خطاب به وی چنین گفته است :

"آقای کروبی که اعتراض ها و سروصدای اخیر مدعیان اصلاحات با استناد به اظهارات ایشان کلید خورده و ادامه دارد، به هنگام ثبت نام برای ریاست جمهوری دهم خطاب به سردار جعفری گفته است؛ �من از سال 41 بسیجی بودم، قطعاً آن زمان آقای سردار جعفری کودک بودند و با احترام به ایشان می گویم؛ این خط و نشان ها را برای مردم نکشید. من برای داغ کردن تنور انتخابات نیامده ام. برای انتخاباتی آزاد بدون دخالت احتمالی بسیج آمده ام و اگر تخلفی شود کوتاه نمی آیم�.آقای کروبی می دانند که �بسیج� به معنا و مفهوم امروزی آن بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پدید آمده و در سال 41 هنوز تاسیس نشده بود که ایشان از سال 41 بسیجی باشند!"

در خاتمه اینکه سر بازجو حسین شریعتمداری بدون آنکه به وظایف و مأموریت های سرکوبگرانه بسیج درگشت ارشاد خیابانی و گور کنی و پادگانی کردن دانشگاه ها اشاره ای کند و یااز کفن پوش شدن شان بسیجیان و جایزه ی میلیونی برای ترور و کشتن حسنی مبارک رئیس جمهور مصر تعیین کردن سخنی بگوید . یا در خدمت حزب پادگانی بودن شان کلامی بگوید که چگونه در اقدام بسیج دانش آموزی موجب مرگ دانش آموز فسائی شدند که بدون اطلاع خانواده و با زور به شیراز برای استقبال پاسدار احمدی نژاد برده می شد که در بین راه بر اثر تصادف جان باخت ؟ یا از نقش بسیجیان در توزیع سیب زمینی مجانی دولتی برای جلب آرای انتخاباتی گفته شود. البته که مورد های مشابه فروان است . خلاصه بدون آنکه به محتوای اصلی منتقدان پاسخ داده شود که چرا سپاه و بسیج اگر طبق ادعای کمدی مردمی می باشند و همه مردم طبق ادعای خمینی شیاد بسیجی هستند . پس چرا بسیج باید در خدمت یک نامزد لات و لمپن و چاقو کش و دروغگو وعوامفریب به نام احمدی نژاددر آید؟ بهر حال همانگونه که در گذشته بار ها تأکید شده بود که پاسداران در کنار بسیجیان دست به کودتای خاموش وخزنده نزدند تا با حرکت سیاست چراغ خاموش رقبا را از صحنه حذف کنند و پاسدار دریده و لات و لمپن را رئیس جمهور کنند تا که فقط برای یک دوره قدرت را داشته باشند . آنهم پس از 26 سال که بقول خودشان در صف نوبت قبضه ی قدرت بودند، بلکه آمده اند تاکه همچون نظامیان ترکیه و پاکستان در قدرت باشند وبا حذف جمهوریت برای همیشه حرف اول و آخررا در قدرت و تسلط بر منابع ارزی و اقتصادی و نفتی و گازی بزنند.

هوشنگ � بهداد
دوشنبه 21 اردیبهشت ماه سال 1388