27اعتراف و افشای رابطه ارباب استعماری با نوکر ارتجاعی در پشت پرده یادداشت کیهان

نقد وبررسی " گوشمالي شيطان "(يادداشت روز) روزنامه کیهان دوشنبه 27 فروردین ماه سال - 86
"اعتراف و افشای رابطه ارباب استعماری با نوکر ارتجاعی در پشت پرده "
اگر به خاطر داشته باشید در گذشته ی نه چندان دور تذکرداده شده بود که شیوه ی قلمزنی کردن پاسداران بازجو وشکنجه گر در روزنامه ی کیهان و روزنامه های مشابه، الگو برداری شده از تاکتیک هویج وچماق در زندان اوین وسایر سیاهچال های رژیم ضد بشری وتروریستی آخوندی می باشد. بنابراین برای همین است که پیوسته یادداشت روزهای کیهان وسرمقالات روزنامه ی جمهوری اسلامی و رسالت و... از موضع سناریو وپرونده سازی چند هدفه با مخاطبان داخلی وبیرونی تهیه وتنظیم می شوند . از سوی دیگر نیاز نیست که یادآوری گردد این رژیم بحران ساز و بحران زی می باشد و هرگز بدون بحران سازی و صدور آن با تروریسم وبنیادگرائی به برون مرز وایجاد ارعاب وخفقان ورعب و وحشت در جامعه و داخل کشور، قادر به بقای خود نمی باشد . به خصوص در شرایط کنونی که بحران هسته ای بسیار حاد و بغرنج شده است و بیش از حد تق گروگان گیری سپاه پاسداران درآمد و اجرای شوهای مضاعف ومکمل این گروگان گیری، بیشتر موجب کلابزدگی و آبروریزی شده است. زیراکه اجرای شوی تئاتر سیاسی کنفرانس مطبوعاتی – عفو وبخشش گروگان های انگلیسی پاسدار دلقک وگماشته احمدی نژاد و همینطور اجرای شوی مصاحبه ی تلویزیونی مضحک تر از شوی پاسدار احمدی نزاد جلال شرفی مأمور اطلاعاتی دبیر دوم سفارت خوانده شده رژیم تروریستی در بغداد که از سیما پخش گردید ، بیشتر کمدی بودن محتوای گروگان گیری سپاه پاسداران را نمایان کرد وموجب بیش ازحد خیطی وکنف شدگی پاسدار سناریو ساز وبرنامه ریز حسین شریعتمداری شد که از این عملیات گروگان گیری سپاه پاسداران واجرای شوی تئاتر سیاسی پاسدار احمدی نژاد به عنوان پروژه های کوتاه مدت سود ده به نیکی یاد کرده و تأکید نموده که در زمان مناسب گروگان گیر با اهداف مشخص پیگیری و اجرا شد ودر فضای مناسب تر با اقتدار کامل ملی با اجرای شوی دلقکی آزادی گروگان ها به پایان رسید. ولی اکنون مشخص شده است برخلاف ادعای مضحک تمام شدن وپایان پذیر بودن این داستان که در ابتدای یادداشت روز تأکید شده است. ولی به نظر می رسد که چون رفع توقیف از دو روزنامه ی شرق و میهن شده است و در گیری کیهان وشریعتمداری با روزنامه ی اعتماد ملی و آخوند کروبی ادامه دارد ودر روزنامه های دیگر دوم خردادی نظرات دیگری پیرامون گروگان گیری و آزادی آنان بازتاب داده شده است. بنابراین بر خلاف ادعای کاذب خبر از پایان داستان گروگان گیری دادن ، هنوز سناریو سازی گروگان گیری تمام نشده است . زیرا که پاسدار حسین شریعتمداری اینگونه بطور چند پهلو ومتناقض یادداشت روز خود پیرامون داستان ظاهرا تمام شده ی گروگان گیری قلمزنی کرده ، البته از موضع حضور در صحنه ی عملیات وفرماندهی کردن گروگان گیری، چنین شروع و پایان آن را با مدیریت و تدبیر هوشمندانه ی فوق العاده آغاز وتشریح کرده است:
"داستان دستگيري نظاميان انگليسي و بعد عفو آنها اكنون ديگر پايان يافته محسوب مي شود. در مدتي كه ايران درگير اين ماجرا بود بسياري از رسانه ها در داخل و خارج، هوشمندي و تدبير فوق العاده ايران در مديريت اين حادثه را ستودند؛ تحسين هايي كه هنوز هم با الفاظي عجيب و غريب ادامه دارد. با اين حال، مانند بسياري حوادث ديگر، در اين مورد هم برخي رسانه هاي داخلي كه هنوز بر ما معلوم نشده بالاخره كدام طرفي هستند، تلاش كردند با آسمان و ريسمان كردن و به هم بافتن تحليل هاي بي سروته و خنده دار، عملكرد نظام جمهوري اسلامي در اين ماجرا را ضعيف و مخدوش جلوه دهند. اين يادداشت تلاش مي كند اكنون كه كمي از حادثه فاصله گرفته ايم نقاط برجسته آن را يك بار ديگر و با استفاده از برخي اطلاعات خاص مرور كند و استدلال كند كه ايران در هر چهار مرحله «دستگيري»، «نگهداري»، «آزادي» و «پس از آزادي» نظاميان بسيار ماهرانه عمل كرد.گمان انگليسي ها در ابتداي كار شايد اين بود كه به دليل تراكم شديد نيروهاي نظامي آمريكا در خليج فارس، ايران براي اجتناب از يك برخورد تصادفي هم كه شده تجاوز چند سرباز انگليسي به آب هاي خود را زيرسبيلي رد خواهد كرد و به اين ترتيب اشغالگران عراق در سايه امن ناوهاي غول پيكر خود خواهند توانست لب مرزهاي ايران و بلكه اندكي داخل آن جولان بدهند بي آنكه ايران جرئت واكنش داشته باشد. در واقع مي شود گفت با اين پيش فرض كه ايران ترسيده است مي خواستند ما را تست كنند. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد اين بود كه تنها يك نظامي ايراني كه به طور معمول و بدون آمادگي قبلي همراه تيم خود مشغول گشت زني در اروند بود، توانست 15انگليسي را غافلگير و دستگير كند."
پاسدار حسین شریعتمداری پس از توضیح مدیریت گروگان گیری 8 نظامی انگلیسی در دو سال پیش از سوی سپاه پاسداران که نوعی باج گیری و فضا سازی علیه ی دولت اصلاح طلب خاتمی بود که هدف برکرسی نشاندن پست ریاست جمهوری پاسدار احمدی نژاد در حرکت پیچیده چراغ خاموش سپاه پاسداران برای شتاب دادن به پروژه و اهداف هسته ای بود و فشار آوردن بر دولت انگلیس برای پیگیری نگهداشتن نام سازمان مجاهدین در لیست گروه وسازمان های تروریستی با شندازاهداف دیگر ی ا بود . همچنین تحمیل واگذاری با پذیرش مسئولیت پشت پرده ی سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات گری هسته ای با اروپا از سوی دولت فخیمه ی ارباب انگلیس بود که نوکر دست نشانده پیشنهاد آن را داده بود . اما اکنون پاسدار حسین شریعتمداری پس از بیان آن تجربه ی موفقیت آمیز گروگان گیری در دنباله ی یادداشت روز خود ، از چگونگی مدیریت بحران گروگان گیری جدید همچون مدیریت هسته ای گفته و از فاش سازی رابطه های ادامه دار میان ارباب استعاری با نوکر ارتجاع حاکم محور این گروگان چنین گفته و از آن دفاع کرده است:
"اما درباره مرحله «نگهداري» مهم ترين نكته اين است كه ايران يك بار ديگر (همانند استراتژي اي كه براي مديريت پرونده هسته اي خود برگزيده است) نشان داد رفتارش تابع تهديد نيست و اگر بنا باشد تغيير كند با روشي به جز تهديد تغيير خواهد كرد. در هفته اول انگليسي ها با توپ پر وارد صحنه شدند. انگليس موضوع را به شوراي امنيت سازمان ملل كشاند (لابد با اين هدف كه قطعنامه ديگري عليه ايران بگيرد و بر اسناد حقوقي برهم انباشته در شوراي امنيت عليه ايران برگي ديگر بيفزايد)، علاوه بر آن اعلام كرد كليه روابط اقتصادي خود با ايران را به حال تعليق درمي آورد و واسطه هايي از اينجا و آنجا را هم مامور كرد تا براي تهران پيام تهديد بياورند. ايران خونسردي خود را در مقابل اين فضاسازي به طور كامل حفظ كرد و اعلام كرد تا انگلستان به طور رسمي اشتباه خود را نپذيرد، عذرخواهي نكند و تضمين ندهد كه ديگر از اين شكرها نخواهد خورد، انتظار هيچ تغييري در وضعيت نظامي هاي خود نبايد داشته باشد. ايران حتي آزادي نظامي زن انگليسي را هم كه در آستانه عفو بود به دليل لحن متكبرانه انگليسي ها منتفي كرد. از آن طرف انگليس در شوراي امنيت با يك شوك كامل روبه رو شد. برخلاف آنچه توقع داشت، شوراي امنيت هيچ علاقه اي به يك «تحرك فوق العاده» در اين مورد از خود نشان نداد و حتي آمريكايي ها هم خود را كنار كشيدند. نتيجه اين شد كه شوراي امنيت بيانيه اي آبكي صادر كرد و در آن از ايران خواست كوتاه بيايد و اين قدر بريتانياي كبير را زجر ندهد. با وجود همه تلاشي كه انگليسي ها كردند بيانيه حتي از ايران نخواست كه نظاميان انگليسي را «فورا» آزاد كند. انگليسي ها دست از پا درازتر، روي از نيويورك برگرداندند و دانستند كه دواي درد خود را فقط در تهران بايد بجويند.از اين مرحله به بعد بود كه تلاش انگليس براي تماس مستقيم با تهران آغاز شد. در آغاز هفته دوم دستگيري نظامي ها، مارگارت بكت وزير خارجه انگليس براي نخستين بار با همتاي ايراني خود تماس گرفت و گفت كه آماده شنيدن شرط و شروط ايران است. (تا پيش از آن فقط سفير انگليس در ايران پيگير كارها بود.) علاوه بر آن به درخواست انگليس مذاكراتي هم ميان دو طرف آغاز شد و انگليس ابراز تمايل كرد بداند نقشه راه ايران براي خاتمه اين بحران چيست. انگليسي ها الگوي رفتار خود را از تهديد به مذاكره تغيير داده بودند و تا همين جا هم دستاورد كمي نبود."
بالاخره پاسدار حسین شریعتمداری برای ماستمالی کردن بیش از حد شکر سرخ خوری زیادی سپاه پاسداران و پاسدار غلامک وگماشته احمدی نژاد با اجراشدن شوی تمسخر آمیز کنفرانس مطبوعاتی و تئاتر سیاسی عفو وبخشش گروگان های آزاد شده ی انگلیسی که از موضع بی نهایت حقارت وخواری وخفت وجازدگی و تسلیم شدگی پایان پذیرفت را نوعی قهرمان سازی ومدیریت کوتاه مدت برای عدم تبدیل شدن به قصه ی دراز مدت سودمندانه خوانده است و از تضمین دادن نامه دولت انگلیس به عدم تکرار صحنه های مشابه از سوی انگلیس گفته است وبه وزیر آدم ربا منوچهرمتکی انتقاد کرده که چرا این نامه را در مطبوعات رژیم درج نکرده است! ودر ادامه از ربط داشتن آزادی جلال شرفی دبیر سفارت ومأمور اطلاعاتی در سفارت رژیم تروریستی در بغداد با آزادی گروگان های انگلیسی گفته ومدعی شده که آزادی وی مرتبط با آزادی گروگان گیری سپاه پاسداران بوده است و از سالم بازگشتن وی به تهران و کلیدی بودنش در سفارت رژیم در بغداد گفته ، یعی اینکه چنین بطور شفاف اعتراف کرده است که این مأمور در اعمال تروریستی در عراق نقش بسیار حساس داشته است:
"به اين ترتيب فضا بايد به گونه اي مديريت مي شد كه هم قصه زياد طولاني نشود و هم نهايتا با «معامله اي سودمند» پايان بپذيرد. اين دقيقا همان اتفاقي است كه رخ داد. انگليسي ها براي نخستين بار در طول تاريخشان نامه اي رسمي به ايران نوشتند و در آن علاوه بر پذيرش خطاي نظاميان خود، از دولت ايران عذرخواهي كردند و تضمين دادند كه ديگر چنين خطا ي مرتكب نخواهند شد. اين نامه به عنوان يك سند رسمي در سازمان ملل ثبت شده است، اگرچه اين گلايه از وزارت خارجه همچنان به قوت خود باقي است كه چرا متن آن را براي اطلاع ملت ايران منتشر نمي كند. مهم تر از اين، فشار به انگليسي ها بي آنكه ايران تقاضايي داشته باشد، به آزادي جلال شرفي ديپلمات ارشد و دبير دوم سفارت ايران در بغداد انجاميد. وقتي شرفي در ماه فوريه گذشته وسط شهر بغداد ربوده شد هيچ كس مسئوليت ربودن او را نپذيرفت، نه دولت عراق و نه اشغالگران. همه گفتند اين يك عمليات تروريستي بوده و نيروهاي رسمي بي تقصيرند. با اين وجود معلوم نيست چه نسبتي ميان اشغالگران و تروريست ها هست كه ما پاسخ فشار به انگليس را از به اصطلاح تروريست ها گرفتيم! جلال شرفي در حالي كه هنوز نظاميان انگليسي آزاد نشده بودند به تهران بازگشت. شرفي يك عنصر كليدي در سفارت ايران در بغداد بود و براي آزادي اين «ژنرال»، رها كردن 15 «سرباز» بي نوا بهاي زيادي نيست."«جالب است که پاسدار یادداشت روز نویس حسین شریعتمداری در پایین یادداشت روز خود برای اینکه موضع قدرت و دامنه ی حضور نیروهای تروریستی و آلت دست و زیر نفوذ رژیم تروریستی آخوتدی را به رخ ارباب فخیمه و آمریکا بکشاند، البته ناخواسته غافل از این بیان این حقیقت شده است که چگونه اعتراف کرده است و ازدخالت گری و اعمال تروریستی عوامل رژیم تروریستی آخوندی در خاورمیانه وسواحل دریای مدیترانه گفته و این نقش دالت گرایانه را اینگونه افشا ورسوا کرده است:.
"مجموعه اين ماجرا بهتر از هر زمان ديگر به غربي هاي طمع كرده در منافع و تماميت ايران نشان داد كه ارعاب ايران به اين سادگي ها نيست و اعتماد به نفس كشوري كه از مرزهاي شرقي افغانستان تا كناره مديترانه تحت نفوذ آن است، را نمي توان با كنار هم جمع كردن مختصري ابزار توپ و ترقه شكست. يك قايق كوچك ايراني همه هيمنه ناوهاي آمريكا در خليج فارس را به مسخره گرفت و حالا خبرهايي مي رسد كه تمام جهان در حال مسخره كردن آمريكا و انگليسند."
درپایان اینکه همانگونه که پاسدار حسین شریعتمداری اعتراف کرده است بر خلاف جنگ زرگری ظاهری الفاظی که میان دولت ارباب پیر استعمار با سران نوکر صفت ارتجاعی حاکم برایران رد وبدل شده ومی شود .ولی مشخص شده که در پشت پرده خبرهای دیگریست و طوری دیگری گفتمان روابط ودیدار حاکم است و نامه پراکنی هاو تقاضاهای مشخص، رد وبدل و مطرح می شود که چون مردم ایران نامحرم می باشند دانستن این حقایق پشت پرده به صلاح شان نیست تاکه بدانند چگونه طراحان وبرنامه ریزان استعماری کودتای ننگین 28 مرداد سال 1332 با بازماندگان نوکر صفتان آخوند کاشانی که در ایران بر مسند قدرت می باشند بطور همسو وهمکار با طراحان وبرنامه ریزان آن کودتای ننگین بطور تنگاتنگ هنوز به شیوه ی ارباب ورعیتی در رابطه می باشند وطرح مشترک خائنانه ی تجربه شده علیه ی شادروان حکومت دکتر مصدق را علیه ی مجاهدین و شورای ملی مقاومت به پیش می برند وتجربه می کنند . البته که آمریکا نیز از ترکش اینگونه توطئه ودسیسه های پشت پرده ی میان نوکر ارتجاعی با ارباب پیر استعمار در عراق و خاورمیانه در امان نمی باشد. برای اینکه درست است که آمریکا در طرح کودتای ننگین 28 مرداد سال 1332 در کنار انگلیس و آخوند کاشانی ودربار علیه ی حکومت ملی دکتر مصدق قرار گرفته بود . ولی در مجموع چون پس از آن کودتا بطور دربست جای دولت فخیمه ی انگلیس در ایران را گرفت. بنابراین اکنون دولت پیر استعمار انگلیس زیاد بدش نمی آید که با نوکر ارتجاعی خودش در عراق علیه ی آمریکا یک جورائی جبران مغبون شدگی کند و بقول پاسدار حسین شریعتمدار تلافی نماید وگوشمالی دهد.
هوشنگ – بهداد