چرا پس از اجرای شوی گروگان گیری مسخره ، نوبت تهدید جدی منتقدان داخلی فرا رسیده



نقد وبررسی " اين قافله لنگ " (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان سه شنبه 28 فروردین ماه سال 1386
"چرا پس از اجرای شوی گروگان گیری مسخره ، نوبت تهدید جدی منتقدان داخلی فرا رسیده است؟ "
پس از پیگیری سیاست حرکت پیچیده وچند لایه ی چراغ خاموش سپاه پاسداران که پایانش در تاریخ سوم تیرماه سال 85 به پیروزی پاسدار غلامک وگماشته احمدی نژاد نامید و این پاسدار باکنار زدن رفسنجانی رئیس جمهور دوره ی نهم نمایش خیمه شب بازی انتصابات – انتخابات شد و حکومت یکدست گردید و دولت امام زمانی تشکیل شد و وعده ی جاده صاف کنی د وساله ی ظهور آقا امام زمان داده شد و قرار بود که مبارزه ی جانانه با مفاسد اقتصادی گردد و امپراتوری دزد بازار وزارتخانه ی نفت از رشوه خواران وغارتگران پاک سازی شود تا که در آمد حاصل از فروش نفت بر توی سفره های خالی محرومان برده شود . و پشت سر هم قول های تکمیلی داده می شد که در آخرین گام پیروزی زنجیره ای سپاه پاسداران در خیمه شب بازی نمایش انتخابات – انتصابات خبرگان رهبری و شوراهای شهر و روستاها که در 24 آذر ماه سال گذشته برگزار شد گام نهائی وچهارم پیروزی برداشته خواهد شد و برای یک دوره ی نامحدود دار و دسته ی خاتمی چیان و رفسنجانی از مراکز اصلی قدرت وفعالیت سیاسی وحزبی ورقابتی بطور کلی کنار گذاشته می شوند . ولی برنامه ی کودتاگران خزنده سپاه پاسداران وبیت رهبری و حسین شریعتمداری و آخوند مصباح آنگونه که برنامه تدارک وتنظیم کرده بودند پیش نرفت. دلیل عمده هم بحرانی شدن پروژه ی هسته ای بود که هم زیادی پیرامونش افشاگری های مستند شده بود هم اینکه چرت وپرت گوئی هائی که پاسدار احمدی نژاد زیر پوشش اعلام زنجیره ای خبر های خوش غنی سازی اورانیوم وبرگزاری جشن هسته ای داده بود مشکل ساز شده بود.ا ز سوی دیگر مبارزه با مفسدین اقتصادی وبردن نان بر توی سفر ه های محرومین به شکست تبدیل شد وبر ضد خودش تبدیل گردید . همچین فسادا قتصادی واختلاس گری در جامعه از رشد چشم گیری نسبت به گذشته بر خوردار شد . همنطور اینکه روند رشد افسار گسیخته گرانی و تورم وافزایش قیمت ها جایگزین وعده های بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان شد وبر ضریب رشد بیکاری وفقر و تبعیض و نارضایتی اجتماعی افزوده شد . از سوی دیگر نتایج شکست انتخاباتی حامیان رایحه خوش خدمت پاسدار احمدی نژاد وحامیان آخوند انگلیسی مصباح یزدی . سبب شد که تضاد ورقابت واختلافات وجدائی ها وانشعابات میان نمایندگان مجلس ارتجاع فزونی یابد و مطبوعات جناح مغلوب زبان به انتقاد علیه ی دولت بگشایند . اما پیام نوروزی ولی فقیه در مشهد و گروگان گیری سپاه پاسداران وگلابزدگی آن و تابلو شدن بیش از پاسدار احمدی نژاد به خاطر اجرای شوی مسخره وتئاتر سیاسی کنفرانس مطبوعاتی خارجی و داخلی ایشان که منجر به اعلام آزاد نمودن گروگان های انگلیسی شد زیت بر علت شد زیراکه از موضع حقارت وخفت وتسلیم شدگی بود که عفو وبخشش وهدایا چاشنی آن شده بود وزمینه ساز انتقادات بیشتر داخلی و خارجی شد. این شو بازموضع پاسدار احمدی نژاد وکابینه ی وی را ضعیف تر نمود و زبان انتقاد جناح مغلوب را بلند تر کرد . در مجموع وظیفه ی دراز نویسی توماری پاسدار سر بازجو حسین شریعتمداری در تهیه ی یادداشت های روز کیهان را سنگین تر کرد . یطوریکه مجبور شده است دوباره تومار و دراز نویسی های شاهنامه ای را دنبال نماید تا شاید بتواند از پاسدار احمدی نژاد وکابینه ی وی وپروژه ی هسته ای دفاع نماید ودر دو جبهه داخلی وخارجی نیز به مبارزه ی تهدیدآمیز و سناریو سازی قلمی خود ادامه دهد . بنابراین قابل فهم است که چرا این پاسدار مجبور شده است که دست به خود زنی بزند ودر شرایطی که اکنون پس از عمکرد وتجربه ی 28 سال گذشته، یک دولت متحجر وخرافه پرست انگلیسی در ایران بر سرکار است ولی یادداشت روز نویس برای رد گم کردن وماستمالی کردن شوی آزادی سازی گروگان های انگلیسی وبدون اینکه برروی نامبارک خود آورد که آخوند کاشانی که بود ونقش وی در همکاری کردن با کودتاگران انگلیسی در 28 مرداده سال 1332 چه بود وچرا بعدها خمینی از سیلی خوردن زنده یاد مصدق از این کودتا به نیکی یاد کرد . ولی یادداشت روز نویس با فراموشی عمدی این دو مورد اینگونه با پاک کردن صورت مسئله در آغاز یادداشت روز خود با نقل قول کردن ا ز مدرس ژست ضد ارباب فخیمه گرفته است :
"خداوند رحمت كند آيت الله شهيد سيدحسن مدرس را. زماني كه از او پرسيده بودند چرا با قرارداد 1919 - كه با ميانداري وثوق الدوله، رسما ايران را تحت الحمايه و مستعمره انگليس قرار مي داد - مخالفت كردي، نقل به مضمون گفته بود؛ به خاطر همان بندهاي اول قرارداد كه اعلام مي كرد ارتش و دولت انگليس، از دولت ايران حمايت مي كند. همين كه قرار بود انگليس و ارتش آن، دولت ايران را تحت حمايت خود درآورد، براي من كافي بود تا در ماهيت اين قرارداد به شك و ترديد بيافتم. "
پاسدار یادداشت روز نویس در دنباله به پیشنهاد انسجام ملی و وحدت اسلامی پیام تهدید آمیز نوروزی ولی فقیه در مشهد اشاره کرده است و بطریقی گروگان گیری کردن سپاه پاسداران را مکمل همین طرح انسجام ایشان خوانده است وبا فرافکنی کردن علیه ی بلندگوهای استعماری بی بی سی و رادیو فردا که در اختیار نفوذی های رژیم تروریستی آخوندی می باشند . اینان را به سانسور کردن متهم نموده و، متقابلاً چنین آمریکا وانگلیس در کنار منتقدین داخلی را مخالف طرح یشنهادی انسجام اسلامی ولی فقیه معرفی و علیه اشان جیغ بنفش سر داده شده است:
"راديوهايي نظير بي بي سي و آمريكا و فردا و اسرائيل به تجربه سالها و دهه ها آموخته اند موارد مهم خلاف منافع خود را مورد سانسور قرار دهند و با اهميت ندادن و نقطه مقابل ايجاد نكردن، به حساسيت موضوع دامن نزنند و مشمول مرور زمان كنند. بنابراين نفس بي تابي و واكنش آنها براي مخدوش كردن شعار اتحاد ملي و انسجام اسلامي، حاكي از اهميت فوق العاده موضوع براي آنهاست و به قول معروف نشان مي دهد رهبر فرزانه انقلاب اين بار هم، در روشنگري، راهبري، سياست گذاري و تاكيد، به نقطه محوري و قلب استراتژي دشمن زده است. و به عبارتي اين بار هم كك در لباس دشمنان افتاده است."
پاسدار حسین شریعتداری به موازات پرونده سازی کردن برای آخوند کروبی و حزب اعتماد ملی و روزنامه ی اعتماد که با آن بطور علنی با آن در گیر شده وموضع خود رابیان وپیگیری می کند. اما در برابر جریان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بهزاد بنوی و حزب مشارکت اسلامی و امیان رفسنجانی بطور پنهان وتلویحی داستان پرونده و سناریو سازی برای خاموش وخفه کردن آنان را دنبال کرده است که در دنباله ی یادداشت روز خود اینگونه از موضع دشمنی تاکتیکی با انگليس و رادیو آیت الله بی بی سی گوشه ای از پرونده ی مشترک آنان پیرامون گروگا ن گیری اخیر سپاه پاسداران و پروژه ی هسته ای را باز کرده است:
"راديو و سايت رسمي دولت انگليس (بي بي سي) طي چند هفته گذشته، هم با پوشش پررنگ موضع يكي دو محفل سياسي داخلي و هم طي تحليل هاي مستقل ادعا كرده اند نامگذاري امسال در جهت سركوب منتقدان به دست مراجع امنيتي و قضايي به بهانه جاسوسي و تضعيف وحدت ملي است. اين رسانه ها متفقاً در اين ميان انگشت بر پرونده هسته اي گذاشته و با مسلم تلقي كردن ادعاي قبلي، با لحني دلسوزانه مدعي شده اند «روي سخن در زمينه تضعيف كنندگان اتحاد ملي، افرادي هستند كه از اصرار دولت بر ادامه طرح غني سازي اورانيوم به بهاي افزايش تحريم ها يا احتمال بروز جنگ انتقاد مي كنند و خواهان نرمش جمهوري اسلامي در جهت دستيابي به تفاهم با جامعه بين المللي هستند... برخورد با منتقدان در سطح بين المللي كارنامه حقوق بشر جمهوري اسلامي را كاملا تيره خواهد كرد و راه هرگونه فشار اقتصادي، سياسي و نظامي را از سوي قدرت هاي بزرگ جهاني عليه ايران هموارتر خواهد كرد.» بارديگر به عبارت ها و جمله بندي ها توجه كنيد. سايت رسمي دولت انگليس -طرف مخاصمه و عداوت در پرونده هسته اي ايران- دايه دلسوزتر از مادر شده و نگران است كه كارنامه حقوق بشر ايران تيره شود و نرمش و تفاهم ايران با جامعه بين المللي(؟!) فراهم نيايد و سرانجام راه فشار همه جانبه را هموار كند! از كي تا به حال دولت انگليس، دلسوز و نگران منافع ملي ايران شده است. مگر نه اينكه آقاي بلر رسماً اعلام كرد دولتش به خاطر دوستي و پيوند ديرينه با رژيم اسرائيل، هرگز اجازه نمي دهد ايران از حق استفاده از انرژي و فناوري صلح آميز اتمي بهره مند شود؟!. آيا رسانه اي كه صنعت فوق مدرن يك ملت را بحران بزرگ بين المللي و شايسته نرمش و دست كشيدن مي شمارد، حق دارد دلسوزي براي آن ملت كند؟ و اگر ندارد كه قطعا ندارد، بايد پرسيد كه چگونه راديوها و سايت هاي بدنامي از اين دست، با خط كم رونق داخلي- اما پررونق به لحاظ حمايت خارجي- همسو و همزبان شده اند كه ادعا مي كند منافع ملي در خطر است و بايد از حق فناوري هسته اي گذشت. و اگر دولت و نظام برآمده از آراء مردم تصميم به ايستادگي بر سر حق آنان گرفت، متهم مي شود به اينكه به بهانه اتحاد ملي دنبال خفقان و بگير و ببند است و افراط گري مي كند."
پاسدار حسین شریعتداری برای اینکه تهدید از موضع قدرت را به رخ اینان بکشاند که چرا انتقاد کرده اند که پیشنهاد سال انسجام اسلامی نامگذاری شده ی سال جدید از سوی ولی فقیه ،ابزار و اجرای سانسور و خفقان بیشتر در جامعه است که برای خفه کردن هر صدای اعتراض ودگر اندیش دگر وخلاصه بهانه برای دستگیری و پرونده سازی کردن می باشد . در دنباله چنین علیه ی این منتقدین داخلی وخودی ها عربده کشی وبد مستی کرده وچموش شده وبطور جدی ضمن حقیر وکوچک شمردن اینان آنان را در کنار دشمنان بیرون نظام قرار داده، چنین تهدید به دستگیر نمودن شان کرده است:د"ر جمهوري اسلامي كسي بناي بر اين نداشته كه جماعتي - ولو انگشت شمار- كه همواره در جهت خلاف حركت ملت و نظام برآمده از رأي آنها طي طريق كرده اند، با داغ و درفش و زندان برخورد كند اگرچه برخي از آن مخالفان به قصد خيانت عمل كرده اند. اگرچه پرونده هسته اي، پرونده اي حساس و حياتي براي كشور است اما هرگز در اين كشور حالت «فوق العاده» و حكومت نظامي اعلام نشده و كسي متعرض جماعت معارض نشده است هرچند در جبهه مخالف نظام، برخي از آنها همواره كوشيده اند شرايط كشور را «فوق العاده» و «اضطراري» جلوه دهند و طبيعي است كه اگر نظام حرف آنان را سند قرار مي داد، طبيعتاً حق اعمال محدوديت هاي جدي را در اين عرصه نداشت اما مسئولان ارشد نظام به اعتبار تحليل دقيق از واقعيات موجود، اساساً قائل به چنين وضعيتي نيستند تا بخواهند به آن محدوديت ها روي بياورند. نمونه اش نيز همين كه دشمن ترين دشمنان ملت در جبهه مقابل، تحليل همين خطرات را سند وجود نگراني و آشفتگي و اختلاف و ترس در ميان ملت ايران جا مي زنند بي آنكه كسي در حلقوم آنان سرب بريزد و با داغ و درفش و زندان برخورد كند."
پاسدار حسین شریعتمدار سر بازجو در دنباله ی یادداشت روز خود یا کیفرخواست تنظیم شده، بیشتر از موضع افشاگری و شکست خوردگان نمایشات خیمه شب بازی انتخاباتی – انتصاباتی را تحقیر وتهدید نموده و اینان رامعرفی کرده است . البته بدون آنکه بگوید نقش حذف کردن نامزدان انتخاباتی از سوی شورای نگهبان چگونه بوده است و حضور بسیج و سپاه پاسداران در پای صندوق های آراء و تمدید کردن چند باره زمان رأی گیری باخاموش کردن مساجد و پر کردن صندوق های رأی گیری چه مفهومی داشته است و یا چرا در نمایش انتخابات تقلبات ریاست جمهوری دوره ی نهم همه جا فریاد از تقلبات گسترده به نفع پاسدار احمدی نژاد بود و خلاصه چرا یکباره آرای ایشان دو برابر بیش ازآنچه شد که تخمین زده می شد و انتظار می رفت. ولی عجیب است که اینگونه اکنون رقبای مغلوب شده را ه خفیف وخوار وتو سری خور وورشکست خوردگان انتخابات ریاست جمهوری معرفی کرده و ازآنان به عنوان بهه ی دید نفاق نامبرده است:
" حقيقت اين است كه يكي دو سه حزب و گروهك كذايي با عقبه مطبوعاتي و روشنفكري و پشتيباني خارجي نهايت زور خود را زدند تا بلكه وزني در انتخابات چند سال اخير پيدا كنند اما شد آنچه در انتخابات مجلس و رياست جمهوري و شوراي شهر دوم و سوم و مجلس خبرگان شد. و اساساً جمهوري اسلامي با چنان ظرفيتي طراحي شده كه مخالفان كينه توز در آن نتوانند ادعا كنند پايگاهي در ميان ملت دارند اما «نمي گذارند» سخن ملت پيش برود. واقعيت اين است كه جبهه نفاق جديد- افراطي در عرصه داخلي و در قبال مردم ، و منفعل و تفريط كار در عرصه سياست خارجي- تمام هنر خويش را طي دهه گذشته نشان داد و به درستي از سوي مردم، متهم به تندروي، افراطي گري و نفاق ورزي شد. اگرچه طي چند سال اخير تلاش هاي سازمان يافته اي به كار بسته شده تا عنوان نچسب «اعتدال» را به اين جبهه افراطي الصاق كنند اما حقيقت اين است كه چنين كاري، قصه درهم آميختن آب و روغن است يا به عبارتي رنگ كردن كلاغ و از او طاووس و قناري ساختن! اين ملت چگونه باور كنند محفلي مشي اعتدالي، مستقل و ملي دارد در حالي كه تابع النعل بالنعل ديپلماسي رسمي آمريكا و انگليس مي گويد «ايران فناوري هسته اي مي خواهد چه كار»، «چرا بايد به كام جنگ و تحريم رفت»، «چرا بايد ملت ايران در حوزه دفاع از حقوق خود به اتحاد برسد» و...همچنان كه سياست مضحك «عسس مرا بگير» در برابر نظام قدرتمند، مردمي و مطمئن جمهوري اسلامي كه سطح سياست هايش تا مرز زمينگير كردن آمريكا و انگليس و اسرائيل در خاورميانه اسلامي پيش رفته كارايي ندارد و طبيعتاً اين نظام كسر شأن خود مي داند كه سطح چالش هاي خود را در حد چند عنصر ورشكسته به تقصير پايين بياورد و دغدغه اش، بستن زبان الكن افرادي باشد كه بزرگترهايشان در دنيا اقتدار جمهوري اسلامي را شهادت مي دهند و رسانه هاي بزرگشان امروز در استخدام اجباري جمهوري اسلامي براي اعتراف به توانمندي اين نظام روبه جلو درآمده است. اين جماعت يا حقيقتاً- مانند دون كيشوت- خيال كرده اند كه وزني دارند يا آخرين تير تدبير را به كار گرفته اند و آن اينكه از طريق جازدن خود به عنوان مخالف جمهوري اسلامي، به اعتبار عظمت نظام و رهبري، آدم هاي مهمي محسوب شوند! اما حقيقت مهم اين است كه اگر اين جماعت از سوي بيگانگان به بازي گرفته مي شوند، صرفاً به خاطر عظمت جمهوري اسلامي و براي عقده گشايي عليه آن است نه اينكه كسي در دنيا باورش شده باشد اينها اپوزيسيون و جايگزين هم وزن و هم قد جمهوري اسلامي اند."
پاسدار حسین شریعتمداری در پایان کیفرخواست خود برای اینکه منتقدین را کاملاً خلع سلاح کرده باشد تا دیگر در برابر طرح کمدی و مفتضح گروگان گیری سپاه پاسداران وشوی کمیک آزاد سازی آن انتقاد نکنند . یااینکه پیرامون توطئه ی سانسور وخفقان سازی انسجام اسلامی ولی فقیه سخنی نگویند و برای اینکه مطبوعات جناح مغلوب را به خود سانسوری بکشاند و در غیر اینصورت همگام بیگانه و زبان و قلم دشمن خوانده می شوند. در دفاع از طرح توطئه و نه توهم آن پرداخته و باستناد همین تاکتیک از موضعی برخورد کرده است که در درجه ی اول خودش محکوم است . زیرااگر چنانچه اتهام جاسوس پروری از سوی آمریکا و انگلیس در داخل ایران وارد است . اولین پرسش اینست که چرا گروگان های انگلیسی آزاد شدند وچرا دهان منتقدان داخلی که در رابطه با شیوه ی آزاد کردن این به حساب جاسوسان نظر انتقادی داده اند یا اینکه به اهداف پشت پرده ی پیشنهاد سال انسچام اسلامی و وحدت ملی پرداخته اند که دفاع بی چون وچرا از ولی فقیه و گروگان گیری سپاه پاسداران و همچنین پشتیبانی از دولت پاسدار احمدی نژاد و پروژه ی هسته ای می باشد، یادداشت روز نویس تلاش مذبوحانه ی بازجوگرایانه کرده است تاکه چنین دهان این منتقدین داخلی با زمینه سازی کردن پرونده ی مشابه رامین جهانبگلو برایشان بسته گردد:
- اگرچه اسناد و استدلال هاي بسيار متنوعي درباره موضوع بحث اين يادداشت وجود دارد اما به عنوان آخرين فراز از اين نوشتار بايد پرسيد آيا شما مسئله جاسوسي و توطئه و دشمني از سوي برخي قدرت ها عليه ايران را باور داريد يا نه؟ اگر ذاتاً قائل به تئوري توهم توطئه هستيد، پس معني ندارد در حالي كه از سوابق و عملكرد امروز قدرت هاي جنايتكار و بدنامي چون آمريكا و انگليس چشم مي پوشيد، نظام مردمي جمهوري اسلامي را متهم به توطئه براي ايجاد خفقان كنيد الا اينكه در آغوش دشمن باشيد و جز به لهجه و زبان همو نتوانيد سخن بگوييد. اما اگر مي پذيريد- و مجبوريد به اعتبار انبوه اسناد و مدارك و اخبار روز بپذيريد- كه جاسوسي و توطئه و دشمني و سنگ اندازي قدرت ها واقعيت دارد، چه حق داريد و با كدام انگيزه به انكار آن مي پردازيد؟ آيا موضوع تشكيل جبهه ناتوي فرهنگي از سوي امپرياليسم آمريكا كه مكرراً از سوي مطبوعات و روشنفكران غربي- از جمله آخرين بار به طور مستند از سوي پژوهشگر انگليسي خانم "فرانسيس ساندرس تحت عنوان سيا و جنگ سرد فرهنگي منتشر شد- مورد تأييد قرار گرفته و بر استخدام روشنفكران كشورهاي مستقل و مقابل آمريكا و انعكاس دادن مواضع و آثار و نوشته هاي آنها دلالت دارد، انكار مي كنيد؟ با كدام انگيزه؟ اظهارات آزادانه و داوطلبانه آقاي رامين جهانبگلو كه از متن خود شما و از تئوريسين هايتان بود چطور كه اعلام مي كند «من در سايت هايي درباره ايران و خاورميانه مطلب مي نوشتم كه مربوط به ماموران امنيتي و اطلاعاتي آمريكا و اسرائيل بود... موسسه اي كه با آن كار مي كردم، وابسته به كنگره آمريكا بود... به يك سري سمينارها دعوت مي شدم كه از وزارت خارجه آمريكا و به ويژه ماموران اطلاعاتي آمريكا و اسرائيل در آنجا حضور داشتند، بخشي از عناصر جامعه مدني ما در معرض اين خطر هستند... به اين نتيجه رسيدم پول هايي كه آنها خرج مي كنند و تماس هايي كه با برخي نخبگان ما مي گيرند به خاطر بحث امپراطوري سازي و سياست آمريكا در خاورميانه است»."
در خاتمه اینکه زمانی که گروگان های ازاد شده ی انگلیسی در ارتباط با خاطره ی فروشی خودشان که فقط 12 روز در بازداشتگاه رژیم تروریستی آخوندی اسیر بودند. در صورتیکه به آنان چلو کباب داده می شد تا درراستای سناریوی ابراز ندامت کردن وتواب شد ن شان ، دستنویس های تحمیل شده ی خود شان را در جلوی دوربین های تلویزیونی قرار دهند . افشا کرده اند که چگونه بازجویان وگروگان گیران چنین برخورد غیر انسا نی با اینان داشته اند که هر کس دیده وشنیده است آن را محکوم کرده است . از سوی دیگر زمانیکه خودی ها داخلی که به مدت 16 سال در دوره ی ریاست جمهوری رفسنجانی و خاتمی شریک وسهیم قدرت بوده اند اکنون به این شفافی که در این یادداشت روز کیهان وسربازجو پاسدار حسین شریعتمداری به عنوان قافله ی لنگ خوانده شده ومورد تهدید وتحقیر قرار گرفته اند ودر کنار جاسوسان ودشمنان خارجی گذاشته شده اند که چرا انتقاد کرده اند پیشنهاد انسجام اسلامی نوروزی ولی فقیه و سنگر در پشت آن گرفتن نوعی سیاست ارعاب وخفقان سازی در جامعه و نهادینه کردن سانسور بیشتر در مطبوعات وخرد کردن قلم ودندان ودهانست . بنابراین بوضوح به استناد همین دو مورد کاملاً مشخص است که در سایر سیاهچال های این رژیم ضد انسانی و تروریستی دژخیمان وشکنجه گرانش در 28 ساله گذشته گونه با مخالفین مقاوم ودر اندیشان رفتار وبر خورد شده وهنوز هم می شود ؟ و چرا ولی الله فیض و اکبر محمدی در شرایط اعتصاب غذا و اعتراض نسبت به وضعیت زندان وعدم ملاقات با خانواده ووکیل در زندان به قتل رسیدند وچرا حجت الله زمان اعدام شد ؟ اکنون پرسش اصلی اینجاست که برای چه هنوز دولت انگلیس و فرانسه وآمریکا اصرار بر ماندن نام مجاهدین در لیست گروه وسازمان های تروریستی دارند ؟ و چرا بازهم دارند کمک می کنند تاکه این رژیم جنایتکار ویاغی بین المللی بقول خودشان به اینگونه جنایت ضد بشری بیشتر در زندان هایش ادامه دهد و دست به گروگان گیری های بیش از آن بزند که سپاه پاسداران انجام داد ؟ و یا چرا حاضرند با چنین رژیم باجگیر وتروریست وگروگانگیر مذاکره ومعامله ومماشات کنند که وزیر امور خارجه ی آدم ربایش منوچهر متکی گفته است که به زودی خبرهای خوش آزادی 5 پاسدار تروریست بازداشتی در اربیل عراق آزاد خواهندرسید ؟
هوشنگ – بهداد