تهدید کروبی از سوی پاسدار شریعتمداری، به پذیرش سانسور، با چاشنی بازگوئی خاطرات


نقد وبررسی " شما را چه مي شود ؟!"(يادداشت روز) روزنامه ی کیهان شنبه 25 فروردین ماه سال 1386
"تهدید کروبی از سوی پاسدار شریعتمداری، به پذیرش سانسور، با چاشنی بازگوئی خاطرات ساختگی اززندان"
از قرار معلوم پس از برداشتن دنده عقب و بریدن ترمز فنآوری هسته ای که پاسدار غلامک وگماشته احمدی نژاد خبرش را داد و برای اثبات وجا انداختن این خبر خوش جشن هسته ای نطنز بر پا کرد وبا استخاره کردن ودر کتاب باز کردن یک چشمه هنری اشک ریزی نمایشی ماهواره ای اجرا کرد. آنگونه که آخوندی که بغل دست وی نشسته بود صحنه را دیدحیران ومتعجب کرده بود که چگونه است این هنرپیشه مکتبی ودست پرورده ی امام راحل ومرید آخوند انگیسی مصباح یزدی وآلت دست ولی فقیه وسپاه پاسداران با داشتن مبلغی همچون پاسدار حسین شریعتمداری و روزنامه ی پادگانی کیهان که بمراتب از وی هنرمند تر وخبره است، هنگام آواز خوانی در مراسم شادی برگزاری جشن هسته ای، قادر است به این سادگی چنین اشک تمساح ریزی کند که هیچ هنرمند وستاره ی مشهور جهانی سینمای هالیوودی بدون مصرف تندترین پیاز هر گز نمی تواند که اینگونه اشک خود را از چشمان جاری سازد و چنین زیبا واحساسی نقش خویش را اجرا نماید که ایشان اجرا نمود. البته که باید قبول کرد کسی که بقول آخوند احمد جنتی دبیر شورای نگهبان می تواند نامه ی 18 صحفه ای برای رئیس جمهور آمریکا بوش بنویسد که هیچکس در جهان شهامت چنین کاری را ندارد واین عریضه نویسی را جزو اهداف الهی قلمداد کرده است و گذشته از داشتن سابقه ی تیر خلاص زنی وشرکت در اعمال تروریستی برون مرز، از جمله همراه تیم ترور عبدالرحمان قاسملو در وین بوده است ، همینطور سابقه ی حضور در سازمان ملل دارد که در شرایط نورانی شدن ایشان هنگام سخرانی پر شور صادر کردن عدالت با دانش بومی هسته ای غنی شده مهرورزانه به بندگان خدا در سراسر جهان دارد که حاضرین در جلسه حتی امکان بر هم زدن مژه ی چشمان خود را نداشتند . همچنین نابغه ای که ادعای جهان بدون آمریکا کرده است وخواهان نابودی اسرائیل شده است که پاسدار سر بازجو حسین شریعتمداری در یادداشت روز چند روز پیش خود در دفاع از پروژه هسته ای کردن وتأکید بر تعجیل اخراج از سازمان بین المللی انرژی اتمی نمودن ، شیوه ی نابودی اسرائیل را به حذف اسرائیل بیان وبازتاب داده بود . بنابراین معلوم است که پاسدار هنرمند و شومن احمدی نژاد پس از دعاکردن در راستای اهداف هسته ای و در شرایط شتاب گیری وخیز برداری در بستر رسیدن به سلاح هسته ای که پس از 3 هفته سپری شدن از سال جدید، مجموعه ای از بحران ها وسناریوهای بزرگ مرتبط به آن سپری شده است که هر یک بیشتر دیگری، گلابزدگی ومغبون شدگی بهمراه داشته است . البته که بدون چون وچرا از پیام تهدید آمیز نوروزی ولی فقیه در مشهد گرفته تا گروگان گیری ملوانان وتفنگداران انگلیسی از سوی سپاه پاسداران، تا اجرای شوی کمدی و تئاتر سیاسی غلامک وگماشته احمدی نژاد واعلام کردن عفو وبخشش گروگان های انگلیسی، تا تدارک برگزاری جشن هسته ای در نطنز و اجرای شوی مصاحبه ی تلویزیونی ربودن و شکنجه شدن سید جلال شرفی دبیر دوم سفارت رژیم تروریستی آخوندی در بغداد بوسیله بازجویان وشکنجه گران سازمان اطلاعات وامنیت آمریکا " سیا" در عراق و طرح برپائی تظاهرات ضد آمریکائی در عراق و تأکید بر اخراج نظامیان آمریکائی از عراق. بالاخره طرح انفجار اخیر در سالن غذاخوری پارلمان عراق وکشته شدن چند نماینده ی پارلمان و نسبت دادن این انفجار به اشغالگران نظامی آمریکا، همه مرتبط به همین اهداف هسته ای بوده است . بنابراین به نظر می رسد که به دلیل دور وسرعت گیری در سراشیبی پروژه و اهداف هسته ای که دارد به دره ی عمیق منتهی می شود. باید خطر عدم کنترل ترمز بریدگی و ضریب سقوط بر داشتن دنده عقب بسیار جدی شده باشد که سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری پیرامون اهداف هسته ای و دخالت گری در عراق و فلسطین ولبنان که جدا از همدیگر نمی باشند، که ایشان اکنون مجبور شده که هم زیاد یادداشت روز بنویسد . هم اینکه گفتگوی علنی با ایسنا یا در جمع دانشجویان و استاتید داشته باشد . یااینکه از خاطرات زندانش گزارش دهد. هم اینکه بیش از حد روده درازی تهدید آمیز کند تااینکه بیشتر تأکید بر اهداف نهائی داشتن سلاح هسته ای کند. اما همانگونه که بیان شد چون ترکش بحران وسناریوهای ساخته پرداخته شده ی زنجیره ای همچون برداشتن دنده عقب وترمز بریدگی پروژه ی هسته ای کنترل ناپذیر شده است. بنابراین طراحان وسناریو سازان وبحران آفرینان، فرصت زمان زیادی برای بررسی وارزیابی کردن طرح وتوطئه نداشته اند تا اشالات وگاف وقاف ها را درز بگیرند . لذا شرایط آشفته ی کنونی موجب شده تا کیهان پاسدار خبره در سناریو وپرونده سازی و شکنجه گری برآشفته وهذیان گو گردد و بدون آنکه به شکست افتضاح آمیز این بحران وسناریوها اشاره کند . از جمله بدون آنکه طرح انفجار سالن غذاخوری پارلمان عراق اشاره ای کند به بازگوئی خاطرات وموضع گیری درون زندان روی آورده است تا که بتواند بهانه ی علیه ی رقیب آخوند کروبی وروزنامه ی اعتماد ملی داشته باشد. البته پاسدار حسین شریعتمداری بدون آنکه بگوید که در چه رابطه ای دستگیر شده و چه مدت زندان بوده است؛ دست به تحریف گری و شانتاژ و دروغ ونیرنگ زده است. زیرا واژه واصطلاح مسلمان پیروخط امام پس از اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان در تهران به وجود آمد که کپی شده در برابر دانشجویان مسلمان هوادار مجاهدین بود ونه اینکه در 17 شهریور یا جمعه ی سیاه سال 57 در زندان اوین باشد که این سر بازجوی حرفه ای به آن اذعان کرده است. همینطور پسوند منافقین را نیز بنی صدر اولین بار بکار برد که سر سپرده ومعتاد خمینی بود نه اینکه در زمان شاه در مورد مجاهدین آنهم در زندان بکار برده می شده است که اکنون این پاسدار شکنجه گر وتواب وسناریو ساز دست به بازگوئی خاطره نویسی ساختگی برای بزرگ نمودن خودش زده و برای تبرئه کردن اعمال جنایات آمیز رژیم تروریستی و ضد بشری آخوندی ومتهم کردن مخالفین زندانی در زمان شاه وپس از آن زده است وچنین دوغ ودوشاب را در راستای اهداف برنامه ریزی شده با هم قاطی کرده است:
"-فرداي 17شهريور 1357بود. خبر قتل عام مردم در ميدان شهدا و اخبار مربوط به توطئه هاي مشترك رژيم شاه و حاميان آمريكايي و اروپايي آن عليه حضرت امام(ره) اصلي ترين خبرهايي بود كه در زندان هاي سياسي زبان به زبان نقل شده و زندانيان درباره آن بحث و گفت وگو مي كردند. در جمع زندانيان سياسي مسلمان و پيرو حضرت امام(ره) تصميم گرفته شد بيانيه اي كوتاه در محكوميت جنايت 17شهريور و توطئه هاي بين المللي عليه امام خميني(ره)، صادر شود و زندانيان به عنوان پشتيباني از اين بيانيه و اعلام همدردي با مردم يك هفته اعتصاب غذا كنند و يا روزه بگيرند. در آن هنگام مسئوليت دوره اي جمع- كمون- زندانيان سياسي مسلمان پيرو حضرت امام(ره) برعهده نگارنده بود و براساس يك قرار نانوشته، اما پذيرفته شده، بايستي تصميم جمع را به اطلاع مسئولان ساير جمع ها مي رساندم تا چنانچه تمايل داشتند با اين حركت همراهي كنند و در صورت عدم تمايل، از موضوع باخبر باشند. بيانيه بعد از بسم الله الرحمن الرحيم، با اين جمله شروع مي شد «ما زندانيان سياسي مسلمان، قتل عام مردم بي دفاع در ميدان ژاله- شهداء- و توطئه هاي بين المللي عليه رهبر عاليقدر انقلاب حضرت آيت الله العظمي امام خميني را محكوم كرده و...».آقاي عباس سماكار- هم پرونده خسرو گلسرخي- مسئول جمع ماركسيست هاي زندان بود. وقتي پيشنهاد صدور بيانيه و متن تنظيم شده را با وي در ميان گذاشتم، در پاسخ گفت؛ جمع ما نمي تواند اين بيانيه را امضا كند زيرا بيانيه با «بسم الله الرحمن الرحيم» شروع مي شود كه به آن اعتقاد نداريم(!) و براي زندانيان سياسي، پسوند «مسلمان» آمده است و ما مسلمان نيستيم و بالاخره اين كه از امام خميني(ره) به عنوان رهبر انقلاب ياد شده است و حال آن كه ما ايشان را به عنوان يك شخصيت انقلابي قبول داريم ولي «رهبر» نمي دانيم و معتقد به انقلاب پرولتاريا با تكيه بر اصول ماركسيسم هستيم. آقاي سماكار پيشنهاد كرد كه اولاً؛ بسم الله الرحمن الرحيم از صدر بيانيه حذف شود، ثانياً؛ پسوند «مسلمان» از انتهاي زندانيان سياسي برداشته شود و ثالثاً؛ آن كه، از امام خميني(ره) با عنوان «شخصيت برجسته انقلابي» ياد شود. بديهي بود كه پيشنهاد وي مورد قبول ما نباشد و آقاي سماكار بعد از مشورت با دوستان همفكر خود اعلام كرد كه جمع آنها بيانيه جداگانه اي مطابق اعتقادات خود صادر مي كند.جمع سازمان مجاهدين خلق كه در آن هنگام نيز از سوي زندانيان سياسي مسلمان لقب «منافقين» گرفته بود و تحت مسئوليت جمع ماركسيست ها قرار داشت، با بيانيه ياد شده مخالفت كرد و نظر ماركسيست هاي زندان را پذيرفت.آقاي لطف الله ميثمي عضو ارشد و سابق سازمان منافقين كه به دلايلي از سوي سازمان طرد شده و علي رغم اصرار براي حضور دوباره در جمع منافقين، رهبر سازمان بازگشت وي را مشروط به گذراندن يك دوره انزوا و بازسازي فكري 40روزه كرده بود(!) مسئوليت تعدادي از زندانيان سياسي را برعهده داشت كه بعدها برخي از اعضاي اين جمع به سازمان منافقين پيوستند و تعدادي نيز پس از آزادي به سوي مردم مسلمان و انقلابي بازگشتند.لطف الله ميثمي نيز با بيانيه جمع زندانيان مسلمان مخالفت ورزيد و اعلام كرد كه جمع آنها براي حفظ وحدت! بيانيه مشترك ماركسيست ها و منافقين را امضاء خواهد كرد و چنين كردند. يك جمع كوچك 6نفره نيز كه دو طلبه در ميان آنها بود و به جمع ميثمي نزديك بودند، پاسخي دقيقاً شبيه پاسخ لطف الله ميثمي داده و اعلام كردند براي حفظ وحدت(!) بيانيه ماركسيست ها را امضاء مي كنند! گفتني است كه دو طلبه اين جمع بعد از آزادي همواره با خط اصيل انقلاب و امام(ره) زاويه داشتند و هر دو تن به بيت آقاي منتظري پيوسته و در جريان عزل منتظري از جايگاه قائم مقام رهبري- كه اين جايگاه نه قانوني بود و نه ايشان لايق آن - تلاش بي نتيجه اي در حمايت از وي داشتند."
پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری پس از زمینه چینی کردن فوق و برای دفاع از سپاه پاسدار کردن وماستمالی گلابزدگی گروگان گیری اش که به خفت وذلت وخواری و تسلیم شدگی وصدور عفو وبخشش گروگان ها در شوی کنفرانس – مطبوعاتی ختم شد . روزنامه ی اعتماد ملی وپرونده ی خود کروبی صاحب امتیاز وی را دراز کرده است و در دنباله اینگونه داستان پرونده سازی کردن برایش را بیان و دنبال کرده است تا اینکه هر چه زدتر زمینه ی توقیف این روزنامه همچون توقیف روزنامه ی شرق با یفرخواست صادر کردن را فراهم نماید:
2- در حالي كه بازداشت نظاميان متجاوز انگليسي به آب هاي سرزميني ايران اسلامي، افسانه امپراتوري بريتانياي كبير و ابرقدرتي آمريكا را براي چندمين بار به چالش كشيده است تا آنجا كه دشمنان تابلودار نظام با صراحت و به ناچار از قدرت جمهوري اسلامي ايران و عزت و اقتدار آن سخن مي گويند، رسانه هاي غربي اعتراف مي كنند كه ايران با نمايش قدرت در ماجراي بازداشت نظاميان انگليسي و مديريت پرتوان ماجرا، آمريكا و انگليس را تحقير كرده است، مردم انگليس دولت توني بلر را به بي لياقتي و آبروريزي متهم كرده و با مقايسه ميان برخورد انساني ايراني ها با نظاميان دستگير شده و برخورد وحشيانه ماموران آمريكايي و انگليسي با اسيران در زندان هاي ابوغريب، گوانتانامو و بازداشتگاه هاي مخفي سيا در اروپا، تمدن ايران اسلامي را به رخ دولت هاي غربي مدعي تمدن مي كشند و قدرت هاي غربي را به دروغ پراكني 28 ساله درباره نقض حقوق بشر در ايران متهم مي كنند و... در داخل كشور، برخي از گروه هاي سياسي و مطبوعات وابسته به آنها به جاي همراهي و همدلي با ملت و هموطنان خود، زبان دولتمردان آمريكايي و انگليسي- و نه ملت هاي آمريكا و انگليس- را به كام گرفته و ناشيانه مي كوشند دستاوردهاي ناشي از عزت و اقتدار ايران اسلامي را به نفع دشمنان تابلودار مردم، مخدوش قلمداد كنند.در اين باره اگرچه گفتني ها بسيار و نمونه ها فراوان است ولي تلاش مضحك روزنامه اعتماد ملي مي تواند مثال زدني باشد و نمونه اي از تلاش ورشكستگان به تقصير در عرصه سياست تلقي شود. ورشكستگان كه به خوبي مي دانند نه فقط در ميان ملت جايي ندارند بلكه براي قدرت هاي بيروني هم بيشتر از مهره هاي سوخته و برگ هاي بازي شده و باخته، ارزشي ندارند.ارگان حزب اعتماد ملي در شماره روز سه شنبه 21 فروردين ماه خود طي مقاله اي كه يادآور اطلاعيه هاي بست نشستگان سفارت انگليس در زمان مشروطيت است، به مرثيه خواني براي نظاميان بازداشت شده انگليسي پرداخته و مسئولان جمهوري اسلامي ايران- بخوانيد توده هاي مردم- را ملامت كرده است كه چرا با دستگيري آنها، به گردشگري و حضور توريست هاي اروپايي در ايران لطمه زده اند! خلاصه اي از اين مقاله در ستون اخبار ويژه امروز كيهان آمده است و نيازي به تكرار نيست. اما «شاه» بيت اين غزل حقيرانه را بخوانيد: حالا فصل سفر است، به هر نقطه دنيا كه سفر كني، بهار نفسي تازه به هواي آنجا دميده است، اما انگار هواي ايران اين روزها به شدت ابري است كه ديگر حتي پرنده اي هم در آسمان نمي پرد، گل هاي محمدي كاشان امسال ديگر چشم هاي آبي كه از بوي خوش گلاب مست شده اند را نمي بينند، همين داستان براي دشت هاي شقايق و لاله شيراز هم اتفاق مي افتد، امسال بهار ايران ابري است.»!... چرا؟! از زبان حزب اعتماد ملي بخوانيد «اين رويا- حضور توريست هاي چشم آبي- همان روزها كه پرونده هسته اي ايران وارد مرحله جديدي شد به سوي دست نيافتني شدن پيش رفت و راه هاي سفر به ايران را ناامن كرد تا اين كه با بازداشت ملوانان انگليسي- نه نظاميان- در آب هاي ايران به طور كامل راه ها بسته و همه سفرهاي اروپايي به ايران لغو شد»!!نكته درخور توجه آن كه اعتماد ملي در حالي از خودداري توريست هاي اروپايي براي سفر به ايران مي نويسد كه در همان گزارش از سختگيري سفارتخانه هاي ايران در كشورهاي اروپايي براي صدور ويزاي توريستي به ايران خبر مي دهد!! و...3- بايد از جناب آقاي كروبي كه مسئوليت اين روزنامه را برعهده دارند و مدعي پيروي از خط امام نيز هستند- كه انشاءالله چنين باشد!- پرسيد؛ شما را چه مي شود؟! و از نظر جنابعالي ادعاي پيروي از خط امام با حمايت از نظاميان انگليسي متجاوز به آبهاي سرزميني ايران چگونه قابل توجيه است؟ و آيا مي دانيد روزنامه ارگان حزب جنابعالي در پوشش نام شما- و خداي نخواسته با موافقت شما!!- چه مي كند؟! آيا جنابعالي با مواضعي كه به نام شما در روزنامه حزب شما اتخاذ مي شود موافق هستيد؟ اگر پاسخ منفي است چرا در مقابل اين همه مواضع همخوان با آمريكا و اسرائيل سكوت فرموده ايد؟ و اگر موافق هستيد كه واي بر شما...جناب كروبي! ماجراي حزب شما تلخ تر از آن است كه بر زبان و قلم آيد، و سكوت حضرتعالي تلخ تر و تعجب آورتر. به عنوان مثال، آيا حضرتعالي دستور فرموده ايد كه آقاي حسن كريم زاده در روزنامه حزب شما ستون داشته باشد؟ شخصي كه به دليل كشيدن كاريكاتوري زشت عليه حضرت امام (ره) محكوم شده بود و اخيراً به همين علت از سوي كميته ارتباطات سازمان ملل متحد جايزه دريافت كرده است؟! انشاءالله كه شما از اين همه دشمني آشكار حزب تحت مسئوليت خويش با امام و انقلاب بي خبر باشيد وگرنه...
درپایان اینکه آخر رژیمی که به این سادگی پرونده سازی می کند وکیفر خواست برای کسی صادر می کند که یکی از مهره های اصلی و کلیدی مورد اعتماد رژیم تروریستی آخوندی در 28 سال گذشته بوده است ورئیس مجلس مدعی اصلاح طلبان ششم بوده است که چنین اجباری به پذیرش خود سانسوری تهدید شده است. آخر سران این رژیم جنایتکار ومبلغان مطبوعاتی و رسانه ای اش می توانند حامی مردم ایران و نان بردن بر توی سفره خالی به خصوص محرومان باشند ؟ آیا اینان در مورد اهداف هسته ای واقعیات را کتمان وپنهان نکرده ونمی کنند ؟ بالاخره باز هم پرسش است که آیا کشورهای اروپائی با وساطت گری انگلیس یا دولت ارباب فخیمه می خواهند به سیاست خائنانه وپلید مذاکره و مماشات گری خود ادامه دهند وپس از اعمال جنایتکارانه ی تروریستی از جمله دست داشتن درانفجار تروریستی اخیر در یکی از سالن های غذا خوری پارلمان انگلیس و کشته شدن چند نماینده ی پارلمان از جبهه ائتلاف ملی مخالف سیاست های مداخله گرایانه ی رژیم تروریستی آخوندی د ر پارلمان عراق، همچنان نام مجاهدین سازمان متشکل مخالف این رژیم بربرمنش و یاغی بین المللی را در لیست گروه وسازمان های تروریستی نگهدارند وفرصت بیش از این به رژیم جنایتکار تروریستی آخوندی فراهم نمایند تا که برای بقای خود ودسترسی به سلاح هسته ای دست به اعمال تروریستی وتهدید کردن وگروگان گیری های بیشتر باج گیرانه بزند تا اینکه همانگونه که تذکر داده شد بالاخره بتواند موفق به داشتن سلاح هسته ای شود و آنگاه که همه ی کشورهای اروپائی بدانند که دچار سرنوشتی شده اند که سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری چند روز پیش اعتراف کرده بود اکنون آمریکا در عراق گروگان ماست وکاری هم نمی تواند بکند.
هوشنگ - بهداد
روزنامه ی کیهان شنبه 25 فروردین ماه سال 1386
شما را چه مي شود ؟!(يادداشت روز)