نقد وبررسی " پيشداوري غرب و سرنوشت مذاكرات هسته اي" روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 4 اردیبهشت ماه سال 1386
. "ما اروپا را بارها آزموده ايم و در ميدان عمل دريافته ايم كه آنها فاقد استقلال راي و استقلال عمل لازم در جهت تحقق وعده هائي هستند كه متعهد به انجام آنند"
روزگاری گفته می شد از ویژگی های کشورهای دیکتاتوری این است که مراکز قدرت تصمیم گیری ها در یک یا دوو 3 شهر بزرگ ومهم متمرکز شده است تااینکه ازطریق حاکم مستبد وارگان های سرکوبگر نظامی وانتظامی و اطلاعاتی و امنیتی قابل کنترل باشد . ولی معایبش اینست که اگر چنانچه این دو سه شهر مهم دستخوش آشوب شود احتمال فراوان برای از هم پاشیدن شیرازه ی مملکت وسقوط دیکتار حاکم وجود دارد. اکنون این روش به شیوه ای دیگر در ساختار رژیم ارتجاعی و قرون وسطائی وضد مردمی آخوندی بکار گرفته شده و چنین فضای مشابهی حاکم است . با این تفاوت که چون حاکمان دزد وغارتگر وجانی پیوسته از یکپارچه بودن مردم وحشت دارند همانگونه که تجربه ی ننگین کودتای 28 مرداد سال 32 را دارند که ا لبته خود در آن سهیم بودند وبالاخره از پیآمد بلند مدت آن توانستند بر اریکه ی قدت بنشینند. در برابر ارتش سپاه پاسداران وبسیج را علم کردند و در ادامه ارگان های دیگر اطلاعاتی امنیتی و سرکوبگر دیگر را سازماندهی کرده اند که هریک بطریقی رقیب دیگریست ودر برابر آن می باشد تا امکان کودتا نیز از بین برود. از سوی دیگر در چارچوب دیپلماسی خارجی نیز همین سیاست ملوک الوایطفی چند صدائی یا سیاست چندگانه پیگیری شده است. به خصوص اینکه مدتیست که اهداف پروژه ی هسته ای و پنهانکاری اهداف آن، به چالش جدی برای رژیم تروریستی آخوندی با غرب تبدیل شده است و برای اینکه رهبران ومسئولان رژیم ترریستی آخوندی بدانند سیاست فرصت سوزی در این مورد را از طریق باج دادن وتهدید کردن و تسلیم شدن وعقب نشینی کردن وگروگان گیری وتهاجم کردن و خلاصه پیشبرد عملیات واعمال تروریستی ومداخله گرایانه در امور داخلی سایر کشورها که همگی مکمل اهداف هسته ای می باشد را به پیش برند وهمچنین از طریق ادامه ی سیاست خائنانه وکثیف مذاکره ومماشات گری با غرب و چوب حراج زدن بر منابع وذخایر کشور نیز تعقیب شده است و هیچ زمان سیاست خارجی یا دیپلماسی باج گیری و تروریستی وباج دادن ها از خط مش مشخصی برخوردار نبوده است تا که دولت های غربی بتوانند پیرامون آن تنظیم رابطه ی مشخصی ارائه نمایند . ولی چون غرب منافع اقتصادی وتجاری دارد و بقول معروف تجارت با خون می کنند . متأسفانه کشورهای غربی خیلی ساده پای برروی همان پرنسیب ها و اصولی گذاشته اند که ظاهراً از آن دفاع می کنند . یعنی از یک سو اینان رژیم تروریستی وبربرمنش وتاریک اندیش آخوندی را در سازمان ملل ومجامع حقوق بشری به خاطر نقض حقوق بشر در ایران وترور و تعقیب مخالفین در برون مرز وسایر اعمال تروریستی و ضد انسانی اش را محکوم می کنند و یااینکه در شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه ی علیه ی اهداف پروژه ی هسته ای اش به تصویب می رسانند . ولی از طرف دیگر برای استمالت جوئی کردن ازش نام سازمان قربانی این رژیم جنایتکار را در لیست گروه وسازمان های تروریستی می گنجانند و حاضر نیستند رأی دادگاه عدالت اتحادیه ی کشورهای اروپا در لوگزامبورگ را به پذیرند که مبنی بر لغو حکم تروریست بودن به این سازمان حکم صادر کرده است.
بنابراین در بستر ادامه ی همین سیاست خائنانه ی کشورهای عضو اتحادیه ی اروپا می باشد که اکنون ملای سرمقاله نویس جرأت کرده است که نه از اهداف هسته ای دفاع کند، بلکه کشورهای اتحادیه ی اروپا را نیز بر زیر سئوال برده و گفته است که اینان در برابر اعمال نظرات توقف سازی غنی سازی اورانیوم به رژیم تروریستی آخوندی شکست خورده اند. چونکه نتایج استفاده کردن اینان از همه ابزارها و فشار خود مبنی بر توقف سازی اورانیوم نتیجه ی منفی داده است وموفق به توقف غنی سازی اورانیوم پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی نشدند. مسخره تر اینکه معلوم نیست که چرا این ملا نظرات وادعاهای تهدید آمیز و پوشالی گذشته ی خود را پس گرفته است که چپ و راست می نوشت و مدعی شد که اینگونه مذاکرات باید قطع گردد و تأکید می کرد که از آژانس بین المللی انرژی اتمی باید خارج شد و اصرار می کرد که می بایست سیاست کشور کره ی شمالی در پیش گرفته شود. اکنون آن ادعاها را تکرار نمی کند واز چگونگی شرایط مذاکره با اروپا می گوید. البته ملای سرمقاله نویس چون می داند که در رژیم تروریستی آخوندی سیاست خارجی منسجم ویک دست وجود ندارد و ابزار قدرت در اختیار وزیر آدمربا منوچهر متکی در وزارت امور خارجه و یا پاسدار علی لاریجانی رئیس شورای عالی امنیت ملی نمی باشد . بنابراین نگرانی خود را از اجرای لو رفته ی سیاست چند گانه گاو شتر پلگی دیپلماسی هسته ای مخفی نگه نداشته است. زیراکه مجبور شده که اذعان کند که در دور جدید مذاکرات برخی ازنظرات وجود دارد که همچنان تلاش می کنند از راهی که پروژه ی هسته ای پیموده شده است چنین مسئولین هسته ای از پیگیرب اهداف غنی سازی اورانیوم منصرف شوند:
"دور جديد مذاكرات ايران و اتحاديه اروپا در شرايطي از سرگرفته مي شود كه ايران توانسته با تكيه بر دانش و فناوري بومي خود ورود به فاز غني سازي صنعتي اورانيوم را تجربه كند. اكنون مسئله اينست كه ايران از مرحله غني سازي اورانيوم عبور كرده و اين عقبه را با اتكال به خدا و باتكيه بر توانمنديهاي بومي دانشمندان خود پشت سر گذاشته است . درك اين نكته و پذيرش آن از اين بابت اهميت دارد كه حتي امروز هم كساني سعي دارند با القاي شبهه چنين ذهنيتي را ايجاد كنند كه هدف اصلي مذاكرات روزهاي آينده آنست كه ايران را از ادامه راهي كه رفته منصرف سازند و بازگشت به شرايط قبلي را مدنظر قرار دهند كه البته غيرقابل قبول است و به كلي مسموع نيست"
اما ملای سرمقاله نویس در دنباله و برای رفع نگرانی، به سراغ آمریکا و اعمال تحریم های اقتصادی اش علیه ی رژیم رفته و از امکانات چوب حراج زدن های منابع وذخایر نفتی و گازی وانرژی به غرب به عنوان جانشینی برای خنثی سازی این سیاست آمریکا گفته و چنین از شرم آور بودن سیاست های غرب و نماینده ی ملت ایران بودن و هویت جدید صاحب فنآوری هسته ای نظر داده است:
"البته آمريكا در اين خصوص عربده مي كشد و همه را تهديد مي كند ولي دنياي تشنه انرژي براي دستيابي به منابع مطمئن انرژي دست نياز به سوي ايران دراز كرده و مي كند و مرتبا شاهد امضاي قراردادهاي جديد چند ده ميليارد دلاري با ايران در قلمرو انرژي هستيم . تاكيد بر اين مسئله از آن جهت اهميت دارد كه خاطرنشان گردد حقوق و منافع ايران قابل بحث و مذاكره نيست و اگر قرار بر تامين خواست بيگانگان بود آمريكا نه تنها نفت و گاز و پتروشيمي ايران را هم در تحريم دارد كه حتي با اصل نظام و با رفاه ملت نيز مشكل دارد..راي غرب دردآور و حتي شرم آور است كه دنياي معاصر به چشم خود مي بيند ايران ديروز تحت سلطه غرب يك مصرف كننده مطلق بود ولي امروزه ايران به يك قدرت مطرح در قلمرو علمي فناوري و صنعتي مبدل شده و حرفهاي تازه اي براي گفتن دارد. دنياي معاصر و بويژه ملتهاي نواستقلال كه سعي دارند هويت جديد و افتخارآميزي براي خودشان فراهم سازند طبعا به حركتهاي غرورآفرين ايران به ديده تحسين و ستايش مي نگرند و آرزو دارند كه روزي در همين مسير و در همين جايگاه قرار بگيرند و دستاوردهاي علمي ـ تخصصي فرزندان خود را به چشم ببينند و به آن افتخار كنند. انرژي اتمي از اين ديدگاه براي ملت ايران بعنوان يك افتخار در دوران جديد ارزيابي مي شود و آحاد ملت ايران آنها هم در دل و با زبان و بيان خود مراتب قدرشناسي و حمايت خود از دستاورد غرورآفرين دانشمندان اتمي ما اعلام مي كنند. معني اين عبارت اينست كه انرژي اتمي براي ملت ايران مسير برگشت ناپذيري را ترسيم كرده كه بايستي براي تداوم و پويائي آن از تمامي فرصتها و ابزارهاي لازم بهره گيري شود. "
ناگفته نماند با همه خط و نشان ها که ملای سرمقاله نویس کشیده است و زیرآب ادعاهای پاسدار علی لاریجانی قبل از مذاکره با سولانا را زده است واز تصمیم نهائی غرب مبنی بر راضی کردن مقامات رژیم تروریستی آخوندی مبنی بر توقف غنی سازی اورانیوم گفته و در حقیقت اینگونه نگرانی و ترس خود را با بازتاب دادن سخنگوی سولانا به نمایش گذاشته است :
« نليسيا فلمينگ » سخنگوي « سولانا » در توجيه علت برگزاري مذاكرات سولانا ـ لاريجاني بدون تعليق غني سازي گفته است كه اين مذاكرات براي وادار كردن ايران به تعليق صورت مي گيرد و سولانا مطمئن است كه مي تواند كاري صورت دهد. بطور همزمان برخي كشورها خواستار عقب نشيني ايران از مواضع خود و تجديدنظر در روند غني سازي و پذيرش تعليق شده اند. بدين ترتيب به نظر مي رسد كه رسانه ها و برخي دولتهاي خارجي سعي دارند ذهنيتي را بر روند مذاكرات آينده تحميل كنند و با پيشداوريهاي خود چنين وانمود كنند كه گويا مذاكرات 4 شنبه درصورتي موفق خواهد بود كه به تعليق غني سازي در ايران منجر شود. « فلمينگ » حتي پا را فراتر نهاده و ادعا كرده است كه اگر اميد و انتظاري براي موفقيت سولانا وجود نداشت اين مذاكرات را نمي پذيرفتيم ! اين شيوه نامطلوب و خودپسندانه غرب حتي اگر در مورد ساير كشورها اثري داشته در مورد ايران كارساز نيست و يقينا زمينه هاي مطلوب براي استنتاج صحيح از روند مذاكرات را پيشاپيش « عقيم » خواهد كرد و با پيشداوريهاي غلط مانع تحقق نتايج مناسب خواهد شد و ناكامي تازه اي را براي غرب رقم خواهد زد. "
در پایان سرمقاله ملای سرمقاله نویس از جمع بندی تجربه ی 4 سال موش وگربه بازی و دروغ گفتن وباج دادن وعوامفریبی کردن با اروپا گفته است و در دنباله از آزمون تجربه شده ی اروپا بدون اراده و استقلال گفته است. اما عجیب است که چرا ایشان توضیح نداده است برای چه با همین اروپای با این خصوصیات ادعا شده مسئولین هسته ای رژیم تروریستی آخوندی ایران بر باد ده قرار دادهای خائنانه ی استعماری بستند و مجبور به باج دادن های بسیار کلان شده اند تا که اکنون ملای سرمقاله نویس مجبور باشد اینگونه اعترف کند که پاسدار علی لاریجانی به مذاکره ای می رود که تأمین کننده ی اهداف و پیشنهادات آمریکا در آن مستترمی باشد؟:
"بامروري بر تجربه هاي 4 ساله اخير بهتر مي توان دريافت كه اروپا فاقد ابزارها و اراده لازم در جهت كسب موفقيت و دستيابي به يك تفاهم موثر و كارآمد است . ما اروپا را بارها آزموده ايم و در ميدان عمل دريافته ايم كه آنها فاقد استقلال راي و استقلال عمل لازم در جهت تحقق وعده هائي هستند كه متعهد به انجام آنند ولي در عمل براي تامين امتيازات متقابلي كه از ما گرفته اند بي تابي مي كنند و حال آنكه تعهداتشان فاقد كمترين ارزش و اعتبار عملي است و قادر به تحقق آن نيستند يا اراده لازم براي تحقق آنرا ندارند كه البته نتيجه يكسان است .بدين ترتيب اگر مذاكرات چهارشنبه ايران و اتحاديه اروپا با پيشداوري و براي تامين اهداف واشنگتن برپا شود موفقيتي براي آن متصور نيست لكن اگر قصد گشايش و بهبود اوضاع باشد مي توان انتظارات معقولي از آن داشت"
در خاتمه اینکه ملای سرمقاله نویس بطور شفاف اعتراف کرده است که سیاست ی اعمال شده ی مسئولین هسته ای صرفاً برای پیشبرد اهداف هسته ای بوده است ونه اینکه هدف به توافق رسیدن در راستای توقف سازی اهداف پروژه ی هسته ای در مسیر صلح آمیز نبوده است که خود همین اعتراف اثبات می کند که اهداف این پروژه هرگز صلح آمیز نبوده و نظامی می باشد. برای همین هرجا که احساس شده است مخاطبین اروپائی بر توقف غنی سازی اورانیوم تأکید واصرار کرده اند ؛ بلافاصله اروپا غیر مستقل وبی اراده و آلت دست آمریکا و صهیونیست ها نامیده شده اند. همچنانکه باز معلوم نیست که چرا اروپا پس از تجربه ی 4 ساله باز با این سیاست خائنانه و کثیف چانه زنی مذاکره ومماشات گری دامن می زند؟ حتماً که در بستر اتمام حجت کردن و مانع تراشی کردن در روند تغییر ات دمکراتیک رژیم تروریستی آخوندی می باشد که هدف تهاجم نظامی به عنوان چشم انداز جایگزین آن شده است که اکنون نیاز به اینگونه پیش زمینه سازی ها و آماده کردن اجماع اعضای شورای امنیت سازمان برای قطعنامه ی بعدی و همینطور آماده کردن اذهان عمومی می باشد که مسئولین رژیم تروریستی با لنگ لگد زدن وعربده کشی کردن ها خودشان دارند با پیشبرد سیاست غنی سازی اورانیوم وبرگزاری جشنهای آن ، همچنین ادامه دادن به اعمال تروریستی بیشتر در عراق و افغانستان وخاورمیانه کمک شتابانی به بستر سازی آمادگی شرایط جنگی کمک می کنند چونکه پیرو همان خمینی می باشند که گفته بود جنگ یک نعمت الهی می باشد.
هوشنگ – بهداد