نقد وبررسی " انفجارهاي بغداد و پيام هاي بوش" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 25 فروردین ماه سال 1386
"ابراز وحشت وهراس سرمقاله نویس روزنامه ولی فقیه جمهوری اسلامی از تغییر دولت دست نشانده ی در عراق"
سیاست کثیف تصویر مار کشیدن ومار قالب کردن و اصطلاح از توبره وآخور خوردن وفرافکنی و آی دزد کردن د قیقاً مصداق عینی ملای سر مقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی ولی فقیه است که در دو بخش اخبار و ستون سرمقالات ، پیرامون انفجارات اخیر در عراق بازتاب داده است در دو پاراگراف اولی هر دو بخش، در محتوا یکیست ولی برداشت و پیام واهداف متضاد یک صد وهشتاد درجه با همدیگر دارد. یعنی اینکه در یک قسمت انفجارات اخیر عراق را طرح شکست خورده ی نظامی – امنیتی دانسه وبه رخ بوش کشیده است که با عنوان " انفجارهاي پياپي در قلب بغداد" در بخش اخبارجهان این روزنامه بازتاب داده شده است و در دنباله ی گزارش تکمیلی خبر چنین افزوده شده است : با انهدام پل تاريخي الصرافيه و وقوع انفجار در پارلمان عراق واقع در منطقه به شدت حفاظت شده « الخضرا » بغداد عاملان اين انفجار طرح امنيتي بغداد را به چالش با توجه به اينكه مسئوليت حفاظت از منطقه « الخضرا » بعهده نيروهاي آمريكايي است احتمال دخالت عوامل آمريكايي و دست داشتن آنها در اين انفجار بعيد به نظر نمي رسد . " ودر سرمقاله ی این روزنامه با عنوان "انفجارهاي بغداد و پيام هاي بوش" در ابتدای سر مقاله اینگونه آمده است:اقدام جنايتكارانه يك تروريست كه روز پنجشنبه با كمربند انفجاري وارد قسمتي از ساختمان مجلس عراق شد و با انفجار خود تعدادي از نمايندگان و كارمندان مجلس را قرباني اين جنايت ساخت نشان داد دولت آمريكا حاضر است براي پيشبرد اهداف تجاوزكارانه خود در عراق مرتكب هر جنايتي بشود. در ادامه ی افزوده شده که همزمان با انفجار مجلس عراق تنها پل فلزي بغداد نيز منفجر شد و عده اي از مردم عادي كه سوار بر خودروها درحال عبور از اين پل بودند به دجله افتادند كه تعدادي از آنها جان باختند و تعدادي نيز مجروح شدند. و افزوده که همزماني اين دو واقعه تروريستي كه هر دو در بغداد رخ دادند پيام هاي خاصي براي دولتمردان عراق دارد كه به ادامه حضور اشغالگران در اين كشور مربوط مي شود. " یعنی در بخش خبری قدرت آمریکا و حضور نظامی آمریکا به چالش کشیده است که ناتوان از کنترل ایجاد فضای امنیتی در عراق است و به علاوه به دولت دست نشانده ی عراق تفهیم کرده است که باید به اشغالگران فشار آورد . اما در قسمت سرمقاله بر عکس نظر داده شده است یعنی اینکه آمریکا به عنوان عامل اصلی ترور و انفجار پارلمان سالن غذا خوری عراق معرفی شده است که ادعا شده است دولت آمریکا حاضر است براي پيشبرد اهداف تجاوزكارانه خود در عراق مرتكب هر جنايتي بشود. اینگونه وارونه گوئی کردن با تحریف گری حقایق ونعله وارونه زدن و کتمان کردن حقایق وادعای مضحک کردن ملای سر مقاله نویس که عدم پای بندی اش به رعایت اصول خبرنگاری و اطلاعرسانی می باشد و گذشته از اینکه سوء استفاده ی ابزاری از مذهب و اسلام ومنافع ملی و ملت وطرح ملی هسته ای وحمایت و پشتیبانی بیدریغ ملت از این طرح ، پوچ و واهی وبی معنی می باشد . از طرف دیگر افکار ماکیاولیستی مسئولان مدعی و گزافه گو وعوامفریب ر ژیم تروریستی آخوندی را ثابت می کند و دقیقاً اثبات گر ومصداق عینی مشابه ربودن ومثله کرن 3 رهبر مسیحی و انفجار حرم امام هشتم در سال پیش در زمان رفسنجانی است که از سوی مأموران تروریست وزارت بد نام وآدمکش وزارت اطلاعات رژیم تروریستی انجام شده بود. ولی این جنایات تروریستی و ضد انسانی به مجاهدین نسبت داده شده بود . اما در زمان لو رفتن عاملین وآمرین قتل های زنجیره ای که اکبر گنجی در افشای قطره چکانی خود به نقش و افشا شدن ماهیت عالی جنابان سیاه وخاکستری وسرخ پوش پرداخته بود. خاتمی مجبور شد به پذیرد این جنایات زیر سر یک گروه خود سر خوانده ی سرطانی در وزارت بد اطلاعات بوده است که سید خندان حقه باز و شارلاتان در کمال لودگی ادعا کرد چشم فتنه را کور کرده و توانسته است این غده ی سرطانی را جراحی کند. در صورتیکه این باند محفلی موسوم به باند محفلی سعید امام واجبی خورده معروف شد که پس از لو رفتن از وزارت بد نام اطلاعات در بیت ولی فقیه رفت ودر آنجا مستقر شد وپس از باز سازی خود ونفوذ در نهادهای قوه ی قضائیه و نیروی انتظامی و مجلس و تقویت بیشتر سازماندهی شان در سپاه پاسداران ؛دست به تشکیل یک سازمان موازی اطلاعاتی زدند که زور وقدرت شان خیلی بیشتر از وزارت بد نام اطلاعات شقه شده بود . طوریکه مدعیان وتئوری پردازان سر شناس دوم خردادی همچون سعید حجاریان اعتراف می کنند درست که از نظر کمیت ما 70% هستیم . ولی از نظر کیفیت مراکز اصلی قدرت در اختیار همان اقلیت 30 % می باشد وما از هیچ قدرت مهمی ببر خوردار نیستیم.
البته همین همین محفل سازماندهی شده باند سعید امامی بود که در کنار سپاه پاسداران قرار گرفت وتوانست با سیاست حرکت چراغ خاموش که این سیاست از سوی پاسدار محمد باقر ذوالقدر مؤتلفه انگلیسی ومعاون امنیتی کنونی وزارت کشور هدایت گری می شد که تازه از سفر یک هفته ای از روسیه باز گشته است. در صورتیکه طبق مصوبه ی قطعنامه این پاسدار ممنوع الخروج بوده است . در هر صورت این باند محفلی باز سازی شده در کنار سپاه پاسداران قرار گرفت و توانست در یک نمایش خیمه شب بازی انتخاباب مجلس هفتم را بطور کامل قبضه کند ودوم خردادی ها را حذف کند و بااشغال پست ریاست جمهوری دوره ی نهم، رفسنجانی راکنار زد ورژیم را یک دست کرد و در دولت مدعی امام زمانی کنونی، دوتا از بدنام ترین وجانی ترین آخوندهای جنایتکار و آدمکشان حرفه ای انگلیسی را که جزو همان باند محفلی بودند در پست های حساس وزارت کشور و وزارت اطلاعات گمارده شدند و موازی بااینان یک پاسدار هم فکر وهمکار اینان نیز وزیر ارشاد وتفتیش عقیده وسانسور شده است . سئوال بعدی تناقض گوئی اینجاست که اگر چنانچه طبق ادعای ملای سر مقاله نویس این عمل تروریستی انفجاری در سالن غذا خوری پارلمان عراق کار عاملان وابسته به آمریکا یا همسو با آن بوده است. پس چرا نمایندگان پارلمان مخالف سیاست دخالت گری رژیم تروریستی آخوندی مورد هدف قرار گرفته وکشته شده اند که ملای سرمقاله نویس چنین بطور کمیک این ادعا را بیان کرده است :
ـ" اگر ـ بر فرض محال ـ اين تروريست بدون هماهنگي با آمريكائي ها وارد منطقه حفاظت شده خضرا شده بود قطعا در انتخاب طعمه مراكز خود آمريكائيها را در اولويت قرار ميداد. اينكه اين تروريست مجلس عراق را هدف قرار داده كاملا نشان ميدهد نه تنها درصدد انجام يك عمليات ضداشغالگري نبوده بلكه با اشغالگران كاملا هماهنگ و حتي درحال اجراي ماموريتي بود كه آنها براي او مشخص كرده بودند. البته آمريكائي ها مجريان اهداف تروريستي خود را در عراق با چند واسطه انتخاب مي كنند بطوريكه حتي خود فردي كه عمليات تروريستي را انجام ميدهد از هدف و نتيجه آن آگاه نيست و موضوع بگونه اي توسط واسطه ها به او القا مي شود كه افراد مجري با تكيه بر اعتقادات خود آنرا انجام ميدهند."
البته ملای سرمقاله نویس در پایان نتیجه گیری سرمقاله ی خود بیشتر دست به خود زنی زده است و دلیل سوزش و عصبیت خود را از اینگونه هذیان ووارونه گوئی ها به نمایش گذاشته است . زیرا که بوش پس از 4 سال لاس زدن وتحمل کردن وباج دادن و به انتظار مذاکره اروپا با دلالی انگلیس وفرانسه نشستن، بی توجه به چگونگی عوامل نفوذی آخوندها وپاسداران ولی فقیه در همه سطوح دولت دست نشانده ی عراق و نقش باتلاق سازی عراق از سوی این پاسداران و مأموران اعزامی و تروریست رژیم تروریستی آخوندی بود که در نهایت مجبور تقبل خسارات بسیار سنگین جانی و مالی در عراق شد که همراه آن کشته شدن صد ها هزار مردم بی گناه عراقی و ویران شدن این کشور نیز دنبال شده است. گویا اکنون بوش متوجه شده است که قاتلان رئیس جمهور سابق عراق که در روز عید قربان دست به آن جنایت زدند آنچنان قدرت ونفوذ در دولت دست نشانده ی نوری المالکی یافته اند که حتی دست به جنایات و پاک سازی نمایند گان پارلمان عراق زده اند وآن را به آریکا نسبت داده اند . البته که اینگنه طرح های جنایتکارانه از پیش برنامه ریزی وطرای شده د ر راستای پیاده کردن طرح خائنانه ی تجزیه ی عراق و جدا کردن بخش شیعه نشین ونفت خیز عراق و ملحق کردن به حاکمیت رژیم ترریستی آخوندی زیر پوشش فدراتیو کردن عراق می باشد. اگر بوش دیر بجنبد و از این تصمیم گرفته شده که ملای سرمقاله نویس از اجرای آن وحشتزده شده است و تأخیر در تغییر دولت پاپت ارتجاع و استعمار انگلیس نوری المالکی در عراق کند. باز هم بیش از خواهد باخت که تا کنون باخته است . برای اینکه اجرای تغییر دولت دست نشانده ی نوری المالکی درست است که موجب شده است در یک حالت فرافکنانه ملای سرمقاله نویس وحشت زده ونگران شود کند و با آدرس غلط دادن عامل انفجار اخیر در پارلمان عراق،اینگونه دست به هوار وجیغ بنفش کشیدن بزند :
" ـ در عراق نيز بوش كوچك درصدد تفهيم اين نكته به نوري مالكي نخست وزير است كه نميتواند امنيت بغداد را بدون اراده دولتمردان آمريكائي تامين نمايد. انفجارهاي روز پنجشنبه بغداد بويژه انفجار در مجلس عراق ابزار بسيار كارآمدي براي تفهيم اين نكته به نوري مالكي است . زيرا نخست وزير عراق ميداند در منطقه حفاظت شده خضرا هيچ حادثه اي بدون خواست آمريكا امكان رخ دادن ندارد. بدين ترتيب هيچ ترديدي وجود ندارد كه انفجارهاي اخير بغداد پيام هاي روشني از جانب بوش دارد پيام هائي كه براي تفهيم ضرورت ادامه اشغال عراق توسط ارتش آمريكا صادر شده اند. اين پيام ها را البته دولتمردان عراقي ميتوانند خنثي نمايند بشرط آنكه با اراده اي قوي وارد صحنه شوند و با تكيه بر اعتماد به نفس و همبستگي ملي براي استقلال عراق و پايان دادن به اشغال آن عمل كنند."
در خاتمه بازهم ضروریست که با تأکید تذکر داده شود که گفته می شود انسان تا زخم نخورده باشد جراح نمی شود. یااینکه ضرر از هر جا که جلویش گرفته شود منفعت است و یا اینکه گفته می شودآدم عاقل یا مؤمن برای دو بار از یک سوراخ گزیده نمی شود. یا آزموده را باز ژمودن خطاست. بنابراین اکنون عملکرد جنایت آمیز 28 ساله ی رژیم غارتگر وتروریستی آخوندی برای مردم ایران ثابت شده است. . همینطور افشا شده است که بیش از دو دهه است که پنهانکاری پروژه ی هسته ای اش دنبال کرده است ودر یک سال گذشته 3 قطعنامه ی محکومیت هسته ای در شورای امنیت علیه ی پروژه ی هسته ای اش تصویب شده است. 4 سال است که تجربه ی نفوذ وعملکرد باتلاق سازی کردن عراق سپری شده است. در صورتیکه نقش رژیم تروریستی آخوندی در این باتلاق محرز است . همیطور نقش دخالت گرایانه اش در بحران سازی و صدور تروریسم و بنیادگرائی در منطقه بر کسی پوشیده نیست . همانگونه که نقش سپاه پاسداران در جنگ افروزی حزب الله لبنان با اسرائیل وراه اندازی جنگ 33 روزه و سرزمین سوخته کردن لبنان فراموش نشده است. همچنانکه دامن زدن به نزاع خونریزی میان ساف و حماس در سر زمین فلسطین از یاد نرفته است. از سوی دیگر با شدت ، رهبر و سایر مسئولان هسته ای یا نهاد های دیگر اصرار وتأکید بر پیگیری غنی سازی اورانیوم برای دسترسی به سلاح هسته ای می کنند و برگزاری جشن هسته ای بدون عقب نشینی با کندن دنده عقب وبریدن ترمزادامه دارد. بنابراین در شرایطی که بدرستی نام یاغی بین المللی بر این رژیم تروریستی و مهار واصلاح ناپذیر نهاده شده است و تبدیل به مرکز ثقل تولید بحران سازی وصدور آن با تروریسم وبنیادگرائی به منطقه شده است . به خصوص اینکه ضرر و زیان فراوان ومادی وانسانی اشتباه اشغال نظامی عراق بازکردن میدان مانور برای این رژیم جنایتکار وفرصت طلب مهیا شده است. پرسش است که باز برای چه اصرار بر نگهداری نام سازمان مجاهدین در لیست وگروه سازمان های تروریستی می شود ؟ چرا هنوز کشور های تجارت پیشه ی خون اروپائی انسان در اروپا، چشم به ادامه ی سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات گری با این رژیم جانی وتروریستی آخوندی دوخته اند؟ به ویژه دولت فخیمه ی انگلیس که پس از اجرای نمایش تحقیر آمیز گروگان گیری 15 ملوان وتفنگدارانش از سوی سپاه پاسداران چرا هنوز حاضر است با حفظ نام مجاهدین در لیست گروه وسازمان های تروریستی ، همچنان به عنوان محلل و دلال و سرپل میان نوکر ارتجاعی ودولت پیر استعمار با اروپا را اجرا کند و این سیاست نخ نما شده و پلید رابه پیش ببرد؟ فرانسه و شیراک که بیش از آخوندهای جنایتکار عاشق دلارهای نفتی و گازی جنوب ایران شده اند و پاریس مهد دمکراسی را اکنون دارای یک دادستان کرده است که با احکامی که علیه ی مجاهدین صادر می کند گویا فارغ التحصیل مدرسه ی حقانی قم می باشد و رئیس دادگاه ویژه ی روحانیت شعبه ی پاریس است که گاهی هم نظر مشورتی از همتای دادستان آلت دست آخوندها از بغداد جعفر الحسینی می گیرد. چون بطور موازی و گاز انبری علیه ی مجاهدین حکم صادر می کنند.
هوشنگ - بهداد