نقد وبررسی " مقاومت مدبرانه " روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 8اردیبهشت ماه سال - 1386
"چرا مذاکرات علی لاریجانی با سولانا تاکتیک یا مقاومت مدبرانه برای پشبرد اهداف هسته ایست؟"
آخوندهای بر قدرت خیزیده بر ایران که بازماندگان همان طفیلی وانگل های غیر مولد و زائده ی اجتماعی می باشند که تجربه ی 1400 ساله نان خوردن زیر پرده دین ومنبر رفتن وروضه خوانی پیرامون آن دارند . یعنی اینکه تجربه وتخصص فراوان از مرده خوری و سوء استفاد کردن از مذهب دارند وهیچگاه هم تلاش نکرده اند که با مردم رو راست باشند وحقایق را به آنان بگویند به ویژه اکنون که بر اریکه ی قدرت نشسته اند وصاحب مقام وجاه وجلال و صد البته صاحب ثروت های نجومی وکلان باد آورده خود و آقازاده هایشان شده اند و با پرونده ی جنایت وخیانت آمیز 28 ساله ای که دارند . اکنون در شرایطی قرار گرفته اند که احساس خطر می کنند . مشخص است که چگونه اینان می بایست وارونه گوئی وتحریف گری نمایند تااینکه بتواند خطر را دفع نمایند تهاجم را به مقاومت وتسلیم تشبیه می کنند. البته به دلیل رقابت ها وحسادت هائی که با هم دیگر دارند وچشم دیدن هم دیگر را نیز ندارند و شدیداً هم نسبت به هم دیگرکینه ورزی می کنند . ولی در مجموع در هر زمان که احساس خطر می کنند اختلاف خود را بطور کلی بر کنار می نهند. یعنی اینکه ضمن اینکه ملای سرمقاله نویس اکنون از سیاست پیگیری هسته ای آقازاده و پاسدار علی لاریجانی و دیدار ومذاکرات ایشان با سولانا در ترکیه انتقاد کرده است وترکش اینگونه انتقاد ها به نخست و زیر ترکیه نیز به عنوان واسطه اصابت کرده است که گویا به دلیل چشم دوختن بر پست ریاست جمهوری ترکیه این نقش واسطه گری وسرپل بودن میان پاسدار علی لاریجانی و سولانا را پذیرفته است . ولی در نهایت از پاسدار علی لاریجانی دفاع کرده است. زیرا که نقاد می داند که خودش نیز جزو سرنشینان کشتی بر گل نشته ای می باشد که سر نوشت همگی در نشینانش بهم گره خورده است که می بایست با همه اختلافات نظرهای عمیقی که میان شان وجود دارد وانتقاداتی که نسبت به عملکرد هم دارند، ولی در نهایت در زمان خطر همه در کنار هم دیگر قرار می گیرند و از رژیم تروریستی آخوندی دفاع می کنند . بنابراین اکنون که موضوع بحران هسته ای مطرح است که تضمین وبقا ء اهداف وآرمان های آینده آخوندهای حاکم وگزمگان سپاه پاسداران به دسترسی سلاح هسته ای وصل شده و پیوند خورده است . معلوم است که از چه زاویه واحساس مسئویت ویا خطریست که ملای سر مقاله نویس روزنامه ی ولی فقیه جمهوری اسلامی نظر داده و برخلاف تیتر درشت خبری و تصویری روزنامه ی رقیب کیهان پادگانی سر باز جو حسین شریعتمداری در مورد مذاکره دو روز اخیر پاسدار علی لاریجانی با سولانا، ایشان آن را منفی دیده و به نقش دلالی عبداله گل نخست وزیر ترکیه در ابتدای سرمقاله ی خود اینگونه از بی حاصلی مذاکرات وتکراری و مشابه هم بودن نظر وتحلیل و طعنه زده است :
"مذاكرات مفيد و سازنده اي بود
ديدگاه هاي دوطرف به همديگر نزديك شدند قرار شده اين مذاكرات ادامه پيدا كند
اينها جملات شناخته شده اي هستند كه بعد از هر دور مذاكره هسته اي ميان طرف ايراني و مذاكره كننده مثلا ارشد اتحاديه اروپائي يعني آقاي « خاوير سولانا » از زبان طرفين شنيده مي شوند. جملات بقدري تكراري و يكسان هستند كه حتي قبل از هر مذاكره اي ميتوان آنها را پيش بيني كرد. مذاكرات آنكارا كه در روزهاي چهارشنبه و پنجشنبه گذشته ميان آقايان لاريجاني و سولانا برگزار شد نيز مشمول همين قاعده بود. باز هم همين جملات تكرار شدند و همان وعده ها داده شد و هيچ نكته جديدي در اظهارات طرفين وجود نداشت البته با اين تفاوت كه اينبار مذاكره كنندگان را آقاي « عبدالله گل » وزير خارجه تركيه به يك صبحانه مهمان كرد بدان اميد كه افاقه اي باشد براي رسيدن به كرسي رياست جمهوري كشوري كه ژنرال ها همچنان بر اركان حكومتي آن تسلط دارند و ميراث داران « آتاترك » تلاش مي كنند آنرا لائيك نگهدارند. از اين ژست تبليغاتي آقاي « گل » كه بگذريم مذاكرات آنكارا از يك منظر ديگر هم ژست تبليغاتي بود البته براي اروپا و آمريكا. غربي ها در مبحث فعاليت هاي هسته اي ايران به چيزي كمتر از تعليق غني سازي اورانيوم رضايت نخواهند داد. بنابر اين روشن است كه مذاكره از نظر آنها اگر واقعي باشد براي دستيابي به تعليق است . ولي چون غربي ها اين نكته را نيز دريافته اند كه جمهوري اسلامي ايران زير بار تعليق نخواهد رفت."
ملای سرمقاله نویس با توسل جستن به همان خصلت آخوندی توبره وآخور خوری و با فراموش کردن کامل که قبلاً چپ وراست نسخه تجویز می کرد که اروپا زائده وآلت دست آمریکا می باشد و می بایست که به این مذاکرات بها داده نشود و از آژانس بین المللی اتمی اخراج شد . حتی همکار قلمی اش سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود گفته بود که سرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره، بلکه در خیابان ها بیروت وبغداد تعیین می شود . البته اکنون باید خیابان های کابل افغانستان را نیز برآن افزود . جالب وعجیب است که ملای سرمقاله نویس اذعان کرده است که باید به عنوان تاکتیک و ابزاری در اینگونه مذاکرات با تاکتیک مقاومت مدبرانه شرکت کرد تا که از این تاکتیک مسئولان رژیم تروریستی آخوندی بتوانند در چارچوب وظایف خود انجام وظیف کنند. البته ملا سرمقاله نویس از اتخاذ این سیاست چنین ترفند در برابر سیاست غرب یاد کرده است :
در برابر اين ترفند وظيفه مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران چيست ؟ پاسخ روشن است ; حضور در مذاكرات و اصرار بر موضع حقي كه براساس قانون و حقوق شناخته شده بين المللي داريم . عدم حضور ما در مذاكرات به اروپائي ها اين فرصت را ميدهد كه به افكار عمومي جهان بگويند ايراني ها اهل مفاهمه نيستند و فقط حرف خودشان را تكرار مي كنند و حاضر نيستند سخنان طرف مقابل را بشنوند. بنابر اين ما بايد در مذاكرات حضور پيدا كنيم حرفمان را در سطح جهاني مطرح نمائيم و فرصت تبليغات منفي عليه خودمان را از غربي ها سلب كنيم . در همين حال به غربي ها و به افكار عمومي جهان بفهمانيم كه از موضع قانوني خود عقب نشيني نخواهيم كرد و فعاليت هاي صلح آميز هسته اي را در چارچوب مقررات « ان . پي . تي » ادامه خواهيم داد. اين روش ضمن اينكه همبستگي داخلي را در زمينه ضرورت برخورداري از حقوق قانوني و طيبعي هسته اي حفظ مي كند و بهانه ها را از بهانه جويان ميگيرد به غربي ها نيز ميفهماند كه در زمينه هسته اي موضع ما يك موضع واقعي است و هيچ فشاري نمي تواند جمهوري اسلامي ايران را وادار به تسليم شدن در برابر خواسته هاي غيرقانوني غرب نمايد. مهمتر آنكه ما با همين روش معقول و با توجه به پشتوانه هاي مردمي در داخل كشور و حمايت هائي كه از ملت هاي مختلف داريم علاوه بر حفظ حقوق هسته اي خود زمينه را براي وادار ساختن قدرتهاي سلطه گر به عمل كردن به وظايف قانوني خود در قبال معاهده بين المللي خودداري از توليد سلاح هاي اتمي و نابود ساختن سلاح هاي اتمي موجود فراهم نمائيم . هرچند ممكن است كساني رسيدن به چنين هدفي را غيرممكن بدانند اما شرايط جهاني اكنون به زيان قدرتهاي سلطه گر بويژه آمريكاست و درست در همين شرايط است كه ميتوان به اهداف بزرگ رسيد. البته مقاومت مدبرانه شرط اصلي پيروزي در اين عرصه سرنوشت ساز است"
در خاتمه اینکه این سرمقاله ی روز نامه ی جمهوری اسلامی چند تجربه را به معرض نمایش و اثبات گذاشته است که اولاً غرب به خصوص بوش و آمریکا می توانند به این نتیجه برسند که روش باج ندادن وافشاکردن نقش دخالت گرایانه رژیم تروریستی درعراق مثمر ثمر بوده است . دوماً : تجربه ی دیگر اینکه متوجه حتماً که دریافته اند که این رژیم تروریستی آخوندی فقط زبان قهر را می فهمد. چون زبان خودش می باشد وبدینوسیله در برابر كاربرد آنست که تسلیم می شود و دستان خود را بلند می کند. سوماً : از سوی دیگر نیز این تجربه مروزانه وخطرناک ومنحرف کننده هنوز ادامه دارد که دیپلماسی رژیم تروریستی آخوندی ضمن اینکه یک نواخت ومنسجم شده نمی باشد و از آن صداهای نا موزون ونا همگون شنیده می شود. ولی چون تصمیم گیر نه وزرات امورخارجه ونه رئیس شورای علی امنیت ملی ونه حتی رئیس جمهور، که بیت رهبری می باشد . بنابراین تأکید می شود که این خطر وجود دارد که سیگنال های چندگانه که بصورت غرب ارسال می گردد که موجب انحراف همچون گذشته می شود وبه سران رژیم تروریستی فرصت داده که اهداف خودش را دنبال نماید . لذاغرب می بایست هشیار باشد که ملای سرمقاله نویس چه گفته است و چرا با یک چرخش در مورد شیوه ی ادامه ی مذاکره با غرب به شیوه ای تاکتیکی شرکت در مذاکرات برای پیشبرد اهداف مشخص تأکید کرده و بر اشتراک همفکری داخلی برای پیگیری پروژه ی هسته ای اصرار کرده است که غرب نمی بایست به اشتباهات گذشته ی خود ادامه دهد . به خصوص اکنون که رژیم تروریستی آخوندی در بدترین شرایط داخلی و بیرونی قرار گرفته است و هر گونه آوانس دادن وکوتاه آمدن در برابر عقب نشینی های تاکتیکی آن که چون در موضع ضعف قرار گرفته واز آن مقاومت مدبرانه یاد شده است، می تواند بسیار خطرناک وفاجعه انگیز نه برای مردم ایران ومنطقه که جهان از جمله غرب باشد. بنابراین تا دیر نشده است غرب باید بجنبد . به ویژه اینکه بوش نمی بایست که از نقش واسطه گری برخی از کشورهای اروپائی که با رژیم جنایتکار و فرصت طلب و جنگ افروز وبحران آخوندی به خاطر منافع کلان اقتصادی وتجاری که دارند غافل شود و مردم آمریکا بیش از هزینه و خسارت انسانی ومادی در عراق را برای حفظ منافع مشترک سران رژیم تروریستی آخوندی با اروپا را به پردازد و ضریب تبلیغات شیطان سازی وایجاد تنفر علیه ی آمریکا را بالا ببرد. زیرا گرچه گاهی می شود یاغی بین المللی را که در موضع ضعف قرار گرفته است بطور مقطعی کمی رامش کرد ، ولی هرگز نمی توان این یاغی بین المللی را تغییر داد و همیشه کنترل و رامش کرد.
هوشنگ – بهداد
شنبه 8اردیبهشت ماه سال - 1386
"چرا مذاکرات علی لاریجانی با سولانا تاکتیک یا مقاومت مدبرانه برای پشبرد اهداف هسته ایست؟"
آخوندهای بر قدرت خیزیده بر ایران که بازماندگان همان طفیلی وانگل های غیر مولد و زائده ی اجتماعی می باشند که تجربه ی 1400 ساله نان خوردن زیر پرده دین ومنبر رفتن وروضه خوانی پیرامون آن دارند . یعنی اینکه تجربه وتخصص فراوان از مرده خوری و سوء استفاد کردن از مذهب دارند وهیچگاه هم تلاش نکرده اند که با مردم رو راست باشند وحقایق را به آنان بگویند به ویژه اکنون که بر اریکه ی قدرت نشسته اند وصاحب مقام وجاه وجلال و صد البته صاحب ثروت های نجومی وکلان باد آورده خود و آقازاده هایشان شده اند و با پرونده ی جنایت وخیانت آمیز 28 ساله ای که دارند . اکنون در شرایطی قرار گرفته اند که احساس خطر می کنند . مشخص است که چگونه اینان می بایست وارونه گوئی وتحریف گری نمایند تااینکه بتواند خطر را دفع نمایند تهاجم را به مقاومت وتسلیم تشبیه می کنند. البته به دلیل رقابت ها وحسادت هائی که با هم دیگر دارند وچشم دیدن هم دیگر را نیز ندارند و شدیداً هم نسبت به هم دیگرکینه ورزی می کنند . ولی در مجموع در هر زمان که احساس خطر می کنند اختلاف خود را بطور کلی بر کنار می نهند. یعنی اینکه ضمن اینکه ملای سرمقاله نویس اکنون از سیاست پیگیری هسته ای آقازاده و پاسدار علی لاریجانی و دیدار ومذاکرات ایشان با سولانا در ترکیه انتقاد کرده است وترکش اینگونه انتقاد ها به نخست و زیر ترکیه نیز به عنوان واسطه اصابت کرده است که گویا به دلیل چشم دوختن بر پست ریاست جمهوری ترکیه این نقش واسطه گری وسرپل بودن میان پاسدار علی لاریجانی و سولانا را پذیرفته است . ولی در نهایت از پاسدار علی لاریجانی دفاع کرده است. زیرا که نقاد می داند که خودش نیز جزو سرنشینان کشتی بر گل نشته ای می باشد که سر نوشت همگی در نشینانش بهم گره خورده است که می بایست با همه اختلافات نظرهای عمیقی که میان شان وجود دارد وانتقاداتی که نسبت به عملکرد هم دارند، ولی در نهایت در زمان خطر همه در کنار هم دیگر قرار می گیرند و از رژیم تروریستی آخوندی دفاع می کنند . بنابراین اکنون که موضوع بحران هسته ای مطرح است که تضمین وبقا ء اهداف وآرمان های آینده آخوندهای حاکم وگزمگان سپاه پاسداران به دسترسی سلاح هسته ای وصل شده و پیوند خورده است . معلوم است که از چه زاویه واحساس مسئویت ویا خطریست که ملای سر مقاله نویس روزنامه ی ولی فقیه جمهوری اسلامی نظر داده و برخلاف تیتر درشت خبری و تصویری روزنامه ی رقیب کیهان پادگانی سر باز جو حسین شریعتمداری در مورد مذاکره دو روز اخیر پاسدار علی لاریجانی با سولانا، ایشان آن را منفی دیده و به نقش دلالی عبداله گل نخست وزیر ترکیه در ابتدای سرمقاله ی خود اینگونه از بی حاصلی مذاکرات وتکراری و مشابه هم بودن نظر وتحلیل و طعنه زده است :
"مذاكرات مفيد و سازنده اي بود
ديدگاه هاي دوطرف به همديگر نزديك شدند قرار شده اين مذاكرات ادامه پيدا كند
اينها جملات شناخته شده اي هستند كه بعد از هر دور مذاكره هسته اي ميان طرف ايراني و مذاكره كننده مثلا ارشد اتحاديه اروپائي يعني آقاي « خاوير سولانا » از زبان طرفين شنيده مي شوند. جملات بقدري تكراري و يكسان هستند كه حتي قبل از هر مذاكره اي ميتوان آنها را پيش بيني كرد. مذاكرات آنكارا كه در روزهاي چهارشنبه و پنجشنبه گذشته ميان آقايان لاريجاني و سولانا برگزار شد نيز مشمول همين قاعده بود. باز هم همين جملات تكرار شدند و همان وعده ها داده شد و هيچ نكته جديدي در اظهارات طرفين وجود نداشت البته با اين تفاوت كه اينبار مذاكره كنندگان را آقاي « عبدالله گل » وزير خارجه تركيه به يك صبحانه مهمان كرد بدان اميد كه افاقه اي باشد براي رسيدن به كرسي رياست جمهوري كشوري كه ژنرال ها همچنان بر اركان حكومتي آن تسلط دارند و ميراث داران « آتاترك » تلاش مي كنند آنرا لائيك نگهدارند. از اين ژست تبليغاتي آقاي « گل » كه بگذريم مذاكرات آنكارا از يك منظر ديگر هم ژست تبليغاتي بود البته براي اروپا و آمريكا. غربي ها در مبحث فعاليت هاي هسته اي ايران به چيزي كمتر از تعليق غني سازي اورانيوم رضايت نخواهند داد. بنابر اين روشن است كه مذاكره از نظر آنها اگر واقعي باشد براي دستيابي به تعليق است . ولي چون غربي ها اين نكته را نيز دريافته اند كه جمهوري اسلامي ايران زير بار تعليق نخواهد رفت."
ملای سرمقاله نویس با توسل جستن به همان خصلت آخوندی توبره وآخور خوری و با فراموش کردن کامل که قبلاً چپ وراست نسخه تجویز می کرد که اروپا زائده وآلت دست آمریکا می باشد و می بایست که به این مذاکرات بها داده نشود و از آژانس بین المللی اتمی اخراج شد . حتی همکار قلمی اش سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود گفته بود که سرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره، بلکه در خیابان ها بیروت وبغداد تعیین می شود . البته اکنون باید خیابان های کابل افغانستان را نیز برآن افزود . جالب وعجیب است که ملای سرمقاله نویس اذعان کرده است که باید به عنوان تاکتیک و ابزاری در اینگونه مذاکرات با تاکتیک مقاومت مدبرانه شرکت کرد تا که از این تاکتیک مسئولان رژیم تروریستی آخوندی بتوانند در چارچوب وظایف خود انجام وظیف کنند. البته ملا سرمقاله نویس از اتخاذ این سیاست چنین ترفند در برابر سیاست غرب یاد کرده است :
در برابر اين ترفند وظيفه مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران چيست ؟ پاسخ روشن است ; حضور در مذاكرات و اصرار بر موضع حقي كه براساس قانون و حقوق شناخته شده بين المللي داريم . عدم حضور ما در مذاكرات به اروپائي ها اين فرصت را ميدهد كه به افكار عمومي جهان بگويند ايراني ها اهل مفاهمه نيستند و فقط حرف خودشان را تكرار مي كنند و حاضر نيستند سخنان طرف مقابل را بشنوند. بنابر اين ما بايد در مذاكرات حضور پيدا كنيم حرفمان را در سطح جهاني مطرح نمائيم و فرصت تبليغات منفي عليه خودمان را از غربي ها سلب كنيم . در همين حال به غربي ها و به افكار عمومي جهان بفهمانيم كه از موضع قانوني خود عقب نشيني نخواهيم كرد و فعاليت هاي صلح آميز هسته اي را در چارچوب مقررات « ان . پي . تي » ادامه خواهيم داد. اين روش ضمن اينكه همبستگي داخلي را در زمينه ضرورت برخورداري از حقوق قانوني و طيبعي هسته اي حفظ مي كند و بهانه ها را از بهانه جويان ميگيرد به غربي ها نيز ميفهماند كه در زمينه هسته اي موضع ما يك موضع واقعي است و هيچ فشاري نمي تواند جمهوري اسلامي ايران را وادار به تسليم شدن در برابر خواسته هاي غيرقانوني غرب نمايد. مهمتر آنكه ما با همين روش معقول و با توجه به پشتوانه هاي مردمي در داخل كشور و حمايت هائي كه از ملت هاي مختلف داريم علاوه بر حفظ حقوق هسته اي خود زمينه را براي وادار ساختن قدرتهاي سلطه گر به عمل كردن به وظايف قانوني خود در قبال معاهده بين المللي خودداري از توليد سلاح هاي اتمي و نابود ساختن سلاح هاي اتمي موجود فراهم نمائيم . هرچند ممكن است كساني رسيدن به چنين هدفي را غيرممكن بدانند اما شرايط جهاني اكنون به زيان قدرتهاي سلطه گر بويژه آمريكاست و درست در همين شرايط است كه ميتوان به اهداف بزرگ رسيد. البته مقاومت مدبرانه شرط اصلي پيروزي در اين عرصه سرنوشت ساز است"
در خاتمه اینکه این سرمقاله ی روز نامه ی جمهوری اسلامی چند تجربه را به معرض نمایش و اثبات گذاشته است که اولاً غرب به خصوص بوش و آمریکا می توانند به این نتیجه برسند که روش باج ندادن وافشاکردن نقش دخالت گرایانه رژیم تروریستی درعراق مثمر ثمر بوده است . دوماً : تجربه ی دیگر اینکه متوجه حتماً که دریافته اند که این رژیم تروریستی آخوندی فقط زبان قهر را می فهمد. چون زبان خودش می باشد وبدینوسیله در برابر كاربرد آنست که تسلیم می شود و دستان خود را بلند می کند. سوماً : از سوی دیگر نیز این تجربه مروزانه وخطرناک ومنحرف کننده هنوز ادامه دارد که دیپلماسی رژیم تروریستی آخوندی ضمن اینکه یک نواخت ومنسجم شده نمی باشد و از آن صداهای نا موزون ونا همگون شنیده می شود. ولی چون تصمیم گیر نه وزرات امورخارجه ونه رئیس شورای علی امنیت ملی ونه حتی رئیس جمهور، که بیت رهبری می باشد . بنابراین تأکید می شود که این خطر وجود دارد که سیگنال های چندگانه که بصورت غرب ارسال می گردد که موجب انحراف همچون گذشته می شود وبه سران رژیم تروریستی فرصت داده که اهداف خودش را دنبال نماید . لذاغرب می بایست هشیار باشد که ملای سرمقاله نویس چه گفته است و چرا با یک چرخش در مورد شیوه ی ادامه ی مذاکره با غرب به شیوه ای تاکتیکی شرکت در مذاکرات برای پیشبرد اهداف مشخص تأکید کرده و بر اشتراک همفکری داخلی برای پیگیری پروژه ی هسته ای اصرار کرده است که غرب نمی بایست به اشتباهات گذشته ی خود ادامه دهد . به خصوص اکنون که رژیم تروریستی آخوندی در بدترین شرایط داخلی و بیرونی قرار گرفته است و هر گونه آوانس دادن وکوتاه آمدن در برابر عقب نشینی های تاکتیکی آن که چون در موضع ضعف قرار گرفته واز آن مقاومت مدبرانه یاد شده است، می تواند بسیار خطرناک وفاجعه انگیز نه برای مردم ایران ومنطقه که جهان از جمله غرب باشد. بنابراین تا دیر نشده است غرب باید بجنبد . به ویژه اینکه بوش نمی بایست که از نقش واسطه گری برخی از کشورهای اروپائی که با رژیم جنایتکار و فرصت طلب و جنگ افروز وبحران آخوندی به خاطر منافع کلان اقتصادی وتجاری که دارند غافل شود و مردم آمریکا بیش از هزینه و خسارت انسانی ومادی در عراق را برای حفظ منافع مشترک سران رژیم تروریستی آخوندی با اروپا را به پردازد و ضریب تبلیغات شیطان سازی وایجاد تنفر علیه ی آمریکا را بالا ببرد. زیرا گرچه گاهی می شود یاغی بین المللی را که در موضع ضعف قرار گرفته است بطور مقطعی کمی رامش کرد ، ولی هرگز نمی توان این یاغی بین المللی را تغییر داد و همیشه کنترل و رامش کرد.
هوشنگ – بهداد
شنبه 8اردیبهشت ماه سال - 1386