بازگوئی داستان کفتر بازی و برخورد پلیس با متهم. سوم اردیبهشت

بازگوئی داستان کفتر بازی و برخورد پلیس با متهم!
اکنون که این روزها زیادی در مورد طرح مبارزه با بد حجابی و فساد اجتماعی نیروی انتظامی در جامعه حرف زده می شود و برایش گرد وخاک بر پاشده است و درود ها وتحسین ها بر عزم جزم وتصمیم فرمانده ی نیروی انظامی سردار پاسدار احمدی مقدم فرستاده شده است که از اول اردیبهشت ماه این طرح سرکوبگرانه ی نیروی انتظامی واجرای آن شروع شده است. بی مناسبت دیده نشد که یک گزارش از عملکرد پلیس در شهر رامهرهرمز در جنوب کشور بازتاب داده شود که داستانش مربوط به ناصر جوان وخادم کم حرف مسجد است که یک جوان کفتر بازاست که گویا از یک فقره کفتر دزدی نیز مطلع بوده است ودر سایت بازتاب پاسدار محسن رضائی مورخ اول اردیبهشت ماه سال جاری آمده است که ناصر جوان کم حرف از زمان بازداشت وشکنجه شدنش گفته و در این سایت بازتاب داده شده است . البته که شنیدن این جنایت بیشتر بر عمیق پرونده ی ننگین و سیاه حاکمان رژیم آزادی و انسان کش آخوندی افزوده خواهد شد . اما از طرف دیگر ضررویست که توضیح داده شود در رژیم ارتجاعی و غارتگر و ضد مردمی آخوندی که جامعه شدیداً قطب بندی و طبقه بندی شده است . حتی علاقمندی به پرندگان وبرخی از حیوانات اهلی خانواگی نیز شامل همین طبقه بندی شده است . البته ترکش اینگونه طبقه بندی های ناموزون ونابرابر با محرومیات وها ومزایای رایج آن نصیب حیوانات و یا پرندگان نگهداری شده در خانواده ها نیز می شود . از جمله شیوه نگهداری و بازی با کفتر است . در زمان شاه هم کفتر بازی مد بود آنگونه که اقشار گوناگون سرگرم بازی کردن یا ابراز علاقمندی نشان دادن به این پرنده همچون قناری وسره ومرغ وخروس و... بودند. شامل حال افراد دانش آموزان مدارس تا مشاغل دیگر جامعه می شد . حتی برای نگهداری کفتران، کفترخوان مشخص برپشت بام ها دائر می شد که با مراقبت های ویژه و برگزاری مسابقات کفتر پرانی در تیرماه یعنی در گرم وداغ ترین و بلند ترین روزهای ماه تابستان انجام می شد که تشر یفات خاص خودش را داشت و با احتساب میانگین ساعات پرواز کبوتران با رد وبدل کردن پول های هنگفت همراه بود. البته که این شیوه در قشر محروم جامعه به طریقی آن معنی ومفهومی را نداشت که میان اعیان داشت . بطوریکه حتی کفتر بازی یک نوع فحش وتوهین واهانت قلمداد می شد. مثلاً گفته می شد اون یارو جوانه کفتر بازه را میگی، ولش کن بابا از اون حرف زن ، چونکه اون کفتر باز است در هر صورت نگهداری از کفتر وهوا کردنش وجوجه کشی کردن ازآن یک نوع سرگرمی و بازی برای برخی از جوانان به خصوص در ایام تابستان ها بود. کفتر بازان که بنا بر اصلاحی عشق بازان معروف شده بودند همچون کسان دیگری که دوست داشتند قمار کنند یا به دنبال وزرش و علاقه ی دیگری بروند. اینان نیز عجیب علاقه ای به کفتر داشتند. البته یک زمانی در دوران شاه به دلیل اینکه مشکل برای هواپیماهای مسافری بری در آسمان ایجاد کرده بود . پراندن کفتر در محدوده ی فروگاه وسرآسیاب مهر آباد ممنوع شده بود. اما اکنون بسیار تعجب تأسف برانگیز است که چگونه با یک جوان کفترباز که گفته می شود خادم مسجد بوده است به عنوان متهم به کفتر دزدی یا شاهد کفتر دزدی آنگونه برخورد شده است که گویا ایشان با یک قاتل حرفه ای ودزد خبره ی بیت المال بوده است . تأسف انگیزتر آنجاست که پلیس و نیروی انتظامی به عنوان حافظ امنیت در جامعه می شود و مجری پیشبرد طرح سرکوبگرایانه ی مبارزه با بد حجابی و مفاسد اجتماعی نیز معرفی شده است . کمدی تر اینکه در شرایطی که اکنون مواد مخدر همچون نخود چی و کشمش فراوان وارزان به وفور آنچنان در جامعه و قهوه خانه و هر گذر و محله و 4 راه و حاشیه ی شهر واطراف مدارس و دانشگاهها یافت می شود و آزادانه تا درون سلول های زندان ها برده وتوزیع می شود که انگار جزو وظایف مکتبی و شرعی شده است . ولی جائیکه مبارزه ی جدی با مفسدین اقتصادی و مواد معضل خانمان برانداز وجامعه ویران کن رها شده است . مبارزه با بد حجابی و فساد اجتماعی را فرمانده ی نیروی انتظامی شروع وعلم کرده است و به موازات این طرح اختناق و ارعاب سازی در جامعه، طرح مبارز با کفتر بازی نیز ادامه دارد که یک نمونه گزارش از اینگونه مبارزه کردن با کفتر بازی و کفتر دزدان در سایت بازتاب پاسدار محسن رضائی مورخ اول اردیهشت ماه بازتاب داده شده است که واقعاً خواندن این گزارش وحشت انگیز است تا اینکه شکنجه گران بخواهند به عنوان مجری قانون و به عنوان مبارزه با بد حجابی و مفاسد اجتماعی در مورد دیگران اجرا وتجربه کنند . ناگفته نماند که این توضیح داده شده که در رامهرهرمز اتفاق افتاده است وبا جوان خادم مسجد چنین رفتار شده است که به اتهام شاهد یا کفتر دزد به شهربانی احزا شده و اکنون پس از 5 سال دارد از چگونگی بر خورد ضد انسانی پلیس شهربانی با خودش می گوید و زبان به بازگوئی این حقیقت پست وزشت نموده است که بازگوئی داستانش در زیر آمده است: فراموش نشود که عمق فاجعه کجاست؟ چونکه وقتی که با کفتر باز و فرد مطلع با یک فقره دزدی کبوتران اینگونه بر خورد شده است وبا گروگان های انگلیسی آنگونه که خود داستان را تعریف کرده اند برای ابزار ندامت و اعتراف وتوبه کردن اجباری برخورد ورفتار شده است . دیگر مشخص است که با مخالفان وزندانیان سیاسی و دگر اندیشان بازداشتی در سیاه چال های رژیم ضد بشری وتروریستی آخوندی چگونه در 28 سال گذشته، رفتار بشدت ضد انسانی شده وهمچنان نیز می شود؟!
هوشنگ – بهداد
سوم ار دیبهشت - 86
شكنجه‌های مرگ‌آور به اتهام کفتربازی

«دو شصت پايم با نخ باريكي به هم بسته شد، بعد از آن روي زمين نشاندنم و در حالي كه به دستهايم دستبند زده بودند، متوجه وزن سنگيني بر روي گردنم شدم، كسي بر روي گردنم نشسته بود و آنقدر سرم را به سمت پايين فشار مي‌داد كه احساس كردم هر آن مهره‌هاي گردنم مي‌شكند، مچاله شده بودم، .....
۱ ارديبهشت ۱۳۸۶ - سایت بازتاب
ناصر» را خيلي‌ها مي‌شناسند، خادم جوان و كم حرف مسجد ... رامهرمز.