نقد وبررسی " نظاميان انگليسي چرا آزاد شدند؟" (يادداشت روز)روزنامه ی کیهان شنبه 18 فرودین ماه سال1386
چرا راهزنی وگروگان گیری دریائی و ذبونی و تسلیم شدگی آزادی آنان، اقتدار نظام خوانده شده است؟!
یک اصطلاح معروف عامیانه است که گفته می شود هیچ بقالی نمی گوید که ماست من ترش است و یا اینکه گفته می شود برخی همچون گربه ی مرتضی علی می باشند هر گونه که اینها را پرتاب کنی، باز با 4 دست وپا بر زمین فرود می آیند و خودشان را لوس می کنند . البته گاهی هم اگر در دیزی باز باشد حیا سرشان نمی شود وگوشت را می برند. بنابراین آخوندها که خصلت مفت ومرده خوری دارند که اکنون 28 سال است که در ایران بر سر قدرت می باشند . دیگر نباید برای مردم ایران نکته ی ابهامی وجود داشته باشد که ندانند ماهیت آخوندهای حکومتی چگونه است و چه اختلافی میان قول های داده ی اینان با عملکردشان وجود دارد؟ از سوی دیگر آنانی که سر وکارشان به سیاهچال های این رژیم ضدبشری و آزادی کش افتاده باشد وتوانسته باشند جان سالم بدر ببرند. خوب می دانند که نقش بازجویان در زندان چیست وچه اهدافی را در سیاهچال ها دنبال می کنند و برای قربانیان اسیر ودربندی که مقاوم هستند. چگونه برای عدم دادن اطلاعات به بازجو یان زیر فشار همه جانبه روحی وروانی وجسمی وحتی خانوادگی می باشند وبرای چه شکنجه می شوند؟ یااینکه نادم و تواب یعنی چه وبه چه کسانی گفته می شود وچه می کنند وچرا؟
بنابراین اکنون که یکی از معروفترین این سربازجوهای شکنجه گر که تجربه بسیار فراوان در بازجوئی واعتراف گیری و تواب وسناریوی سازی دارد وزمان طولانیست که مدیر مسئول روزنامه ی کیهان پادگانی شده است که عنوان نماینده ی ویژه ی ولی فقیه بدن را نیز با خودش یدک می کشد . ضمن اینکه این بازجوی روزنامه نگار شده سابقه ی پاسداری نیز دارد که در بخش نهاد این ارگان مسئولیت تهیه وتنظیم بولتن داخلی را بر عهده داشته است و تقریباً نقش سخنگو ومبلغ سپاه پاسداران در روزنامه ی کیهان را ایفا می کند . حال تصور کنید که نهاد سپاه پاسداران که وارد قدرت اجرائی شده ات واهداف و پروژه و تأسیسات هسته ای را در اختیار خود دارد و آن را بطور پنهانی دنبال می کند و رئیس جمهور غلامک و گماشته ی نیزیک پاسدار می باشد. از سوی دیگر چون رژیم تروریستی آخوندی درگیر بحران هسته ای شده است و برای عبور از بحران هسته ای مجبور شد که دست به راهزنی دریائی بزند وتعداد 15 ملوان و تفنگدار دریائی انگلیسی را به اتهام متجاوز وقانون شکن به گروگان خود گرفت و از این گروگان ها به همان شیوه ی بازجوئی ومشخصات ووظایف یک بازجو بر خورد شد و گروگان ها مجبوربه اعتراف و خواندن دست خط دیکته وتحمیلی شدند که با حالت وحشتزده در جلوی دوربین تلویزیون خواندند واین تصاویر خبری به جهان مخابره شد و سپاه پاسدادران دست به تهدید وباجگیری زد و ولی چون مخاطب نه زیر بار زور وتهدید نرفت. بلکه اهرم فشار خود را از طریق دیگر دنبال کرد تا اینکه گروگان گیر را مجبور به عقب نشینی وتسلیم کرد . آنگونه که رئیس جمهور پاسدار مجبور شد قبل از به پایان رسیدن 48 ساعته فرصت داده شده ی نخست وزیر انگلیس که برای ازادی گروگان ها تعیین کرده بود سریعاً ترتیب یک شوی مضحک مطبوعاتی داده شد وبا اجرای حرکت تمسخره آمیز اعلام عفو وبخشش به عنوان انسانیت را با سدار گماشته احمدی نژاد اعلام کرد و تقاضا نمود تا که گروگان ها تا فرودگاه بدرقه شوند واین تسلیم شدگی نامش اقتدار نظام با رأفت اسلامی نامید. ولی گروگان ها تاکه پایشان به لندن رسید دست به افشاگری زدند و بازگو نمودند که دلیل اعتراف اینان چه بوده است ؟ اکنون پاسدار حسین شریعتمداری برای ماستمالی کردن گلابزدگی این گروگان گیری وآزادی آنان که از موضع ذلت وخواری انجام گرفت دست به یادداشت روز نویسی زده است وآنگونه آسمان وریسمان بهم دوخته و فلسفه بافی کرده است که گویا هم گروگان گیری و هم اجرای شوی کمدی کنفرانس مطبوعاتی پاسدار احمدی نژاد و آزادی اجباری آنان را از موضع اقتدار وانسان دوستی تحلیل کرده است وچنین شور وشیرینی را جایگزین دلشوره کرده است:
ا"بتدا بايد گفت كه دلشوره برخي از نيروهاي انقلابي از چگونگي پايان ماجرا نه فقط «شور» نيست كه «شيرين» نيز هست و از حساسيت آنان نسبت به حفظ عزت و اقتدار نظام اسلامي خبر مي دهد و در همان حال، گلايه اي از تيم رسانه اي و تبليغاتي دولت نيز در ميان است كه در اين ماجرا هم مانند برخي از موارد مشابه ديگر اطلاع رساني دقيق، به موقع و همه جانبه اي نداشته است."
پاسدار حسین شریعتمداری در ادامه ی فرموله کردن دلایل وبازتاب ونتایج گروگان گیری باجیگرانه ای که سپاه پاسداران انجام داد واز موضع ذبونی تسلیم شدگی ناچار به آزادی گروگان ها بوسیله پاسدار احمدی نژاد شد یعنی شوی کنفرانس مطبوعاتی مضحکی که با افتضاح به سراسر جهان مخابره شد و مجبور کردن اعتراف گروگان ها که شیوه ای مرسوم 28 سال در سیاهچال سراسر ایران انجام شد که در اثر تهدید وشکنجه وفشار اسیران وگروگان ها وادار به اعتراف آنچه شدند که بازجویان وشکنجه گران طلب می کنند پاسدار حسین شریعتمداری که می بایست شخصاً در اعتراف گیری کردن ها از گروگان ها شرکت داشته باشد،از عملکرد خود چنین به عنوان چالش کشیدن آمریکا وانگیس نامبرده و نقل قول کرده است:
"مصاحبه هاي تلويزيوني نظاميان بازداشت شده و اعترافات آنها كه از موضوع مورد بحث يعني ورود به آبهاي سرزميني ايران فراتر رفته و دولت انگليس و اشغال عراق را نيز به چالش كشيده بودند، ضربه سختي به انگليس و آمريكا بود. و به نوشته « يو اس اي تودي» و گزارش مشابه روزنامه آلماني «دويچه زايتونگ» سلسله اعصاب دولت هاي آمريكا و انگليس را درهم ريخته بود."
در پایان 10 بندی یادداشت روز، پاسدار حسین شریعتمداری بدون آنکه توضیح دهد که چرا نوشته های دیکته شده و خوانده شده ی تلویزیونی گروگان ها در بازداشتگاه های ایران متضاد با آنچه می باشد که آنان پس از آزادی در کشور خودشان بیان کرده اند. و بدون آنکه گفته شود که چرا زمان گروگان گرفتن گروگان ها برای دوره ی محدود اعلام عنوان است وچه حاصل ویا دستآوردی این گروگانگیری بهمراه داشته است و چگونه است که موضع تهدید آمیز ابتدای گروگانگیی باجگیرانه کردن با پایان استیصال ودرماندگی یکی دانسته شده است. خلاصه اینکه چرا برخلاف ادعای پوشالی و کمدی محاکمه واعدام آنان ،اکنون اینگونه ادعای مسخره شده استکه بازداشت انگلیسی ها ضرورت نداشت که بازداشت آنان برای زمان نامحدود باشد:
"با توجه به موارد فوق و آنچه در بند دوم اين يادداشت آمده است، خواسته ها و اهداف ايران اسلامي از بازداشت نظاميان انگليسي تأمين شده بود و ادامه بازداشت آنها براي زماني طولاني نه ضرورت داشت و نه موضوع به گونه اي بود كه ظرفيت طولاني تر شدن را داشته باشد. بنابراين بايد در موقعيتي مناسب آزاد مي شدند كه ميلاد پيامبر اعظم(ص) و همزماني آن با عيد پاك مسيحيان زمان مناسبي براي آن بود. مخصوصا آن كه ايران اسلامي در اين ماجرا دوبار از روش «غافلگيري» و ايجاد «شوك» بهره مي گرفت. ابتدا بازداشت نظاميان انگليسي و بي توجهي به تهديدها و اعتراض ها كه نشان مي داد ابتكار عمل در دست ايران است و شوك دوم، آزادي و عفو آنان كه نشان دهنده قدرت اداره ماجرا و يكپارچگي مديريت ايران اسلامي بود. به گونه اي كه چند رسانه معروف غربي از جمله روزنامه انگليسي اينديپندنت نوشت «ايران با تدبير خود آمريكا و انگليس را تحقير كرده است.»"
در خاتمه اینکه سئوال است که طبق ادعای خنده داری که پاسدار حسین شریعتمداری کرده است که گروگان گیری یا راهزنی دریائی برای زمان محدود بوده است که می بایست در زمان مناسب نیز آزاد می شدند وافزوده شد که آزاد کردن اینان، همچون به گروگان گرفته شدن و بازداشت کردن شان بوده است . پس برای چه بسیجیاان وپاسداران آدمکش و عاشق عملیات ا نتحاری در جلوی سفارت انگلیس در تهران تجمع کردند وبا سنگ ونارنجک دستی به سفارتخانه ی انگلیس حمله کردند وفریاد مرگ بر انگلیس سردادند و پرچم کشور انگلیس به آتش کشیده شد و تظاهر کنندگان خواهان محاکمه جاسوسان واعدام گروگان های انگلیسی شدند ؟ همچنین اگر اینان بیخودی دست به عمل زدند پس چرا نیروی انتظامی مانع از تجمع اینان نشد و اگر با موافقت مقامات مسئول رژیم تروریستی آخوندی دست به این اقدام زدند که اینگونه بوده است پس چرا اکنون از موضع ذبونی و شرمندگی و تسلیم شدگی و شکست، اینگونه شکر سرخ خوری زیادی شده و ماستمالی وتوجیه گری حوزوی و با ضرب سیلی سرخ کردن صورت پاسدار سربازجو و شکنجه گر حسین شریعتمداری برای چیست که در حقیقت مکمل اجرای شوی مسخره آمیز کنفرانس مطبوعاتی پاسدار غلامک وگماشته احمدی و قرائت عفو وبخشش گروگان های انگلیسی می باشد؟ البته که تجربه ی جدید برای دولت فخیمه ی انگلیس مثبت است تا که به خود آید تا دست از نقش دلال و سرپل میان رژیم جنایتکار ومهار ناپذیر آخوندی به اروپا برد ودیگر این سیاست کثیف را را دنبال نکند و فاصله ی قاطع از دامن زدن وتعقیب این سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشت گری در اروپا بگیرد همینطور تجربه ی جدید برای آمریکا و اروپا بسیار محک مناسبی بود براینکه متوجه شدند رژیم یاغی بین المللی آخوذدی فقط زبان قهر و زور را می فهمد که زبان رسمی خودش می باشد ؟
هوشنگ – بهداد
روزنامه ی کیهان شنبه 18 فرودین ماه سال1386
نظاميان انگليسي چرا آزاد شدند؟(يادداشت روز)
چرا راهزنی وگروگان گیری دریائی و ذبونی و تسلیم شدگی آزادی آنان، اقتدار نظام خوانده شده است؟!
یک اصطلاح معروف عامیانه است که گفته می شود هیچ بقالی نمی گوید که ماست من ترش است و یا اینکه گفته می شود برخی همچون گربه ی مرتضی علی می باشند هر گونه که اینها را پرتاب کنی، باز با 4 دست وپا بر زمین فرود می آیند و خودشان را لوس می کنند . البته گاهی هم اگر در دیزی باز باشد حیا سرشان نمی شود وگوشت را می برند. بنابراین آخوندها که خصلت مفت ومرده خوری دارند که اکنون 28 سال است که در ایران بر سر قدرت می باشند . دیگر نباید برای مردم ایران نکته ی ابهامی وجود داشته باشد که ندانند ماهیت آخوندهای حکومتی چگونه است و چه اختلافی میان قول های داده ی اینان با عملکردشان وجود دارد؟ از سوی دیگر آنانی که سر وکارشان به سیاهچال های این رژیم ضدبشری و آزادی کش افتاده باشد وتوانسته باشند جان سالم بدر ببرند. خوب می دانند که نقش بازجویان در زندان چیست وچه اهدافی را در سیاهچال ها دنبال می کنند و برای قربانیان اسیر ودربندی که مقاوم هستند. چگونه برای عدم دادن اطلاعات به بازجو یان زیر فشار همه جانبه روحی وروانی وجسمی وحتی خانوادگی می باشند وبرای چه شکنجه می شوند؟ یااینکه نادم و تواب یعنی چه وبه چه کسانی گفته می شود وچه می کنند وچرا؟
بنابراین اکنون که یکی از معروفترین این سربازجوهای شکنجه گر که تجربه بسیار فراوان در بازجوئی واعتراف گیری و تواب وسناریوی سازی دارد وزمان طولانیست که مدیر مسئول روزنامه ی کیهان پادگانی شده است که عنوان نماینده ی ویژه ی ولی فقیه بدن را نیز با خودش یدک می کشد . ضمن اینکه این بازجوی روزنامه نگار شده سابقه ی پاسداری نیز دارد که در بخش نهاد این ارگان مسئولیت تهیه وتنظیم بولتن داخلی را بر عهده داشته است و تقریباً نقش سخنگو ومبلغ سپاه پاسداران در روزنامه ی کیهان را ایفا می کند . حال تصور کنید که نهاد سپاه پاسداران که وارد قدرت اجرائی شده ات واهداف و پروژه و تأسیسات هسته ای را در اختیار خود دارد و آن را بطور پنهانی دنبال می کند و رئیس جمهور غلامک و گماشته ی نیزیک پاسدار می باشد. از سوی دیگر چون رژیم تروریستی آخوندی درگیر بحران هسته ای شده است و برای عبور از بحران هسته ای مجبور شد که دست به راهزنی دریائی بزند وتعداد 15 ملوان و تفنگدار دریائی انگلیسی را به اتهام متجاوز وقانون شکن به گروگان خود گرفت و از این گروگان ها به همان شیوه ی بازجوئی ومشخصات ووظایف یک بازجو بر خورد شد و گروگان ها مجبوربه اعتراف و خواندن دست خط دیکته وتحمیلی شدند که با حالت وحشتزده در جلوی دوربین تلویزیون خواندند واین تصاویر خبری به جهان مخابره شد و سپاه پاسدادران دست به تهدید وباجگیری زد و ولی چون مخاطب نه زیر بار زور وتهدید نرفت. بلکه اهرم فشار خود را از طریق دیگر دنبال کرد تا اینکه گروگان گیر را مجبور به عقب نشینی وتسلیم کرد . آنگونه که رئیس جمهور پاسدار مجبور شد قبل از به پایان رسیدن 48 ساعته فرصت داده شده ی نخست وزیر انگلیس که برای ازادی گروگان ها تعیین کرده بود سریعاً ترتیب یک شوی مضحک مطبوعاتی داده شد وبا اجرای حرکت تمسخره آمیز اعلام عفو وبخشش به عنوان انسانیت را با سدار گماشته احمدی نژاد اعلام کرد و تقاضا نمود تا که گروگان ها تا فرودگاه بدرقه شوند واین تسلیم شدگی نامش اقتدار نظام با رأفت اسلامی نامید. ولی گروگان ها تاکه پایشان به لندن رسید دست به افشاگری زدند و بازگو نمودند که دلیل اعتراف اینان چه بوده است ؟ اکنون پاسدار حسین شریعتمداری برای ماستمالی کردن گلابزدگی این گروگان گیری وآزادی آنان که از موضع ذلت وخواری انجام گرفت دست به یادداشت روز نویسی زده است وآنگونه آسمان وریسمان بهم دوخته و فلسفه بافی کرده است که گویا هم گروگان گیری و هم اجرای شوی کمدی کنفرانس مطبوعاتی پاسدار احمدی نژاد و آزادی اجباری آنان را از موضع اقتدار وانسان دوستی تحلیل کرده است وچنین شور وشیرینی را جایگزین دلشوره کرده است:
ا"بتدا بايد گفت كه دلشوره برخي از نيروهاي انقلابي از چگونگي پايان ماجرا نه فقط «شور» نيست كه «شيرين» نيز هست و از حساسيت آنان نسبت به حفظ عزت و اقتدار نظام اسلامي خبر مي دهد و در همان حال، گلايه اي از تيم رسانه اي و تبليغاتي دولت نيز در ميان است كه در اين ماجرا هم مانند برخي از موارد مشابه ديگر اطلاع رساني دقيق، به موقع و همه جانبه اي نداشته است."
پاسدار حسین شریعتمداری در ادامه ی فرموله کردن دلایل وبازتاب ونتایج گروگان گیری باجیگرانه ای که سپاه پاسداران انجام داد واز موضع ذبونی تسلیم شدگی ناچار به آزادی گروگان ها بوسیله پاسدار احمدی نژاد شد یعنی شوی کنفرانس مطبوعاتی مضحکی که با افتضاح به سراسر جهان مخابره شد و مجبور کردن اعتراف گروگان ها که شیوه ای مرسوم 28 سال در سیاهچال سراسر ایران انجام شد که در اثر تهدید وشکنجه وفشار اسیران وگروگان ها وادار به اعتراف آنچه شدند که بازجویان وشکنجه گران طلب می کنند پاسدار حسین شریعتمداری که می بایست شخصاً در اعتراف گیری کردن ها از گروگان ها شرکت داشته باشد،از عملکرد خود چنین به عنوان چالش کشیدن آمریکا وانگیس نامبرده و نقل قول کرده است:
"مصاحبه هاي تلويزيوني نظاميان بازداشت شده و اعترافات آنها كه از موضوع مورد بحث يعني ورود به آبهاي سرزميني ايران فراتر رفته و دولت انگليس و اشغال عراق را نيز به چالش كشيده بودند، ضربه سختي به انگليس و آمريكا بود. و به نوشته « يو اس اي تودي» و گزارش مشابه روزنامه آلماني «دويچه زايتونگ» سلسله اعصاب دولت هاي آمريكا و انگليس را درهم ريخته بود."
در پایان 10 بندی یادداشت روز، پاسدار حسین شریعتمداری بدون آنکه توضیح دهد که چرا نوشته های دیکته شده و خوانده شده ی تلویزیونی گروگان ها در بازداشتگاه های ایران متضاد با آنچه می باشد که آنان پس از آزادی در کشور خودشان بیان کرده اند. و بدون آنکه گفته شود که چرا زمان گروگان گرفتن گروگان ها برای دوره ی محدود اعلام عنوان است وچه حاصل ویا دستآوردی این گروگانگیری بهمراه داشته است و چگونه است که موضع تهدید آمیز ابتدای گروگانگیی باجگیرانه کردن با پایان استیصال ودرماندگی یکی دانسته شده است. خلاصه اینکه چرا برخلاف ادعای پوشالی و کمدی محاکمه واعدام آنان ،اکنون اینگونه ادعای مسخره شده استکه بازداشت انگلیسی ها ضرورت نداشت که بازداشت آنان برای زمان نامحدود باشد:
"با توجه به موارد فوق و آنچه در بند دوم اين يادداشت آمده است، خواسته ها و اهداف ايران اسلامي از بازداشت نظاميان انگليسي تأمين شده بود و ادامه بازداشت آنها براي زماني طولاني نه ضرورت داشت و نه موضوع به گونه اي بود كه ظرفيت طولاني تر شدن را داشته باشد. بنابراين بايد در موقعيتي مناسب آزاد مي شدند كه ميلاد پيامبر اعظم(ص) و همزماني آن با عيد پاك مسيحيان زمان مناسبي براي آن بود. مخصوصا آن كه ايران اسلامي در اين ماجرا دوبار از روش «غافلگيري» و ايجاد «شوك» بهره مي گرفت. ابتدا بازداشت نظاميان انگليسي و بي توجهي به تهديدها و اعتراض ها كه نشان مي داد ابتكار عمل در دست ايران است و شوك دوم، آزادي و عفو آنان كه نشان دهنده قدرت اداره ماجرا و يكپارچگي مديريت ايران اسلامي بود. به گونه اي كه چند رسانه معروف غربي از جمله روزنامه انگليسي اينديپندنت نوشت «ايران با تدبير خود آمريكا و انگليس را تحقير كرده است.»"
در خاتمه اینکه سئوال است که طبق ادعای خنده داری که پاسدار حسین شریعتمداری کرده است که گروگان گیری یا راهزنی دریائی برای زمان محدود بوده است که می بایست در زمان مناسب نیز آزاد می شدند وافزوده شد که آزاد کردن اینان، همچون به گروگان گرفته شدن و بازداشت کردن شان بوده است . پس برای چه بسیجیاان وپاسداران آدمکش و عاشق عملیات ا نتحاری در جلوی سفارت انگلیس در تهران تجمع کردند وبا سنگ ونارنجک دستی به سفارتخانه ی انگلیس حمله کردند وفریاد مرگ بر انگلیس سردادند و پرچم کشور انگلیس به آتش کشیده شد و تظاهر کنندگان خواهان محاکمه جاسوسان واعدام گروگان های انگلیسی شدند ؟ همچنین اگر اینان بیخودی دست به عمل زدند پس چرا نیروی انتظامی مانع از تجمع اینان نشد و اگر با موافقت مقامات مسئول رژیم تروریستی آخوندی دست به این اقدام زدند که اینگونه بوده است پس چرا اکنون از موضع ذبونی و شرمندگی و تسلیم شدگی و شکست، اینگونه شکر سرخ خوری زیادی شده و ماستمالی وتوجیه گری حوزوی و با ضرب سیلی سرخ کردن صورت پاسدار سربازجو و شکنجه گر حسین شریعتمداری برای چیست که در حقیقت مکمل اجرای شوی مسخره آمیز کنفرانس مطبوعاتی پاسدار غلامک وگماشته احمدی و قرائت عفو وبخشش گروگان های انگلیسی می باشد؟ البته که تجربه ی جدید برای دولت فخیمه ی انگلیس مثبت است تا که به خود آید تا دست از نقش دلال و سرپل میان رژیم جنایتکار ومهار ناپذیر آخوندی به اروپا برد ودیگر این سیاست کثیف را را دنبال نکند و فاصله ی قاطع از دامن زدن وتعقیب این سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشت گری در اروپا بگیرد همینطور تجربه ی جدید برای آمریکا و اروپا بسیار محک مناسبی بود براینکه متوجه شدند رژیم یاغی بین المللی آخوذدی فقط زبان قهر و زور را می فهمد که زبان رسمی خودش می باشد ؟
هوشنگ – بهداد
روزنامه ی کیهان شنبه 18 فرودین ماه سال1386
نظاميان انگليسي چرا آزاد شدند؟(يادداشت روز)