نقد وبررسی " آژانس در برابر آزمايش تاريخي " روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه شهریور ماه10 سال 86
چرامحمد البرادعی دیگر آلت دست وخود فروخته وجاسوس و.... نیست؟!"
سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی که همیشه در حال دگردیسی وچرخش و سرگیجگی و تناقض ووارونه گوئی می باشد معلوم نیست که چرا بیان نمی کند که چگونه معجزات وارونه ای در حال رخ دادن می شود که ایشان را مجبور می کند که مدام در حال پشتک و وارو زدن باشد که حتی فرصت ندارد ی اینکه جرأت نمی کند که توضیح دهد چگونه است که یک زمان محمد البرادعیریس آژانس اتمی عامل دستگاه های جاسوسی به ویژه آمریکا می باشد و شورای حکام وشورای امنیتی دست نشانده ویا زیر فرمان کنترل آمریکا وبوش می باشد و البرادعی آنگونه پاپتی است که بوش به ایشان تجویز و دیکته می کند تا گزارش تهیه کند چونکه می خواهد برای بار دوم رئیس آژانس جهانی اتمی گردد . خلاصه ایشان گزارش های جانبه دارانه وچند پهلو به نفع آمریکا تهیه وتنظیم می کند. ولی اکنون که ایشان چشم بر ریاست ندارد آنگونه گزارش تهیه کرده است که نه اینکه اثر وخبری از آن اتهامات سابق در مورد ایشان وگزارش ایشان در کار نمی باشد، بلکه کلی هم تعریف و تمجید از گزارش اخیر ایشان شده است تا جائیکه به استناد گزارش جدید طلبکارانه تأکید کرده است که می بایست پرونده ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی از شورای امنیت سازمان ملل به شورای حکام بازگردانده شود. یعنی اینکه تقاضای باز گرداندن آب رفته به جوی کرده است.
واقعاً اگر اینگونه که ادعا شده است که سران رژیم تروریستی آخوندی وسپاه پاسداران اهداف دسترسی به سلاح هسته ای ندارند. پرسش است که برای چه سپاه پاسداران تسلط کامل بر تأسیسات هسته ای ای دارد و چرا چندین شرکت های جانبه ای خارجی راه اندازی کرده است که درراستای آماده سازی امکانات ونیاز های جانبی و فراهم کردن شرایط دسترسی به سلاح هسته ای می باشد؟ چرا این ارگان فاشیستی درامور داخلی عراق دخالت گری می کند و فرماندهان بالای سپاه را به عراق برای اعمال تروریستی اعزام می کند که 5 تن از این تروریست های اعزامی به عراق در اربیل عراق بازداشت شده اند؟ برای چه عراق را به باتلاق تبدیل کرده است؟ برای چه از طریق سیاست چند لایه ی پیچیده وحرکت چراغ خاموش دست به کودتای خزنده زد وبا تقلبات گسترده ی انتخاباتی یک پاسدار گمنام به نام احمدی نژاد را رئیس جمهور کرد ؟ چرا از ابتدای رئیس جمهور شدن این پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه دست به تور سفرهای اسانی زده است که یا خبرهای خوش غنی سازی اورانیوم داده است. یا از برگزاری مراسم جشن هسته ای به جای برآورده کردن نیازها واحتیاجات مردم ایران گفته است . یا از تهدید نابود کردن اسرائیل گفته است ؟ یا اینکه از سوار شدن بر قطار دنده ی عقب کنده شده وترمز بریده شد بدون لحظه ای توقف گفته است که اکنون با افتخار از پیوستن به هشتمین قدرت اتمی جهان گفته است و ادعای یک نهم سهم اتمی جهان کرده است.
حال بماند که چگونه سپاه پاسداران از طریق شیخ حسن نصرالله و حزب اله لبنان جنگ 33 روزه با اسرائیل را راه انداخت تااینکه در روند پرونده ی ارجاع شده از شورای حکام به شورای امنیت سازمان خلل ووقفه ای ایجاد شود که مانع از پیگیری پرونده و تصمیم گیری پیرامون آن در شورای امنیت سازان ملل گردد. چرا از طریق فراخوان به اسماعیل هنیه دادن برای حضور در تهران وجماران ودیدار با مقامات رژیم به خصوص ولی فقیه داشتن و دریافت دلارهای اهدائی بستر سازی برای ایجاد جنگ داخلی در فلسطین شد که در نهایت به کودتای حماس علیه ی ساف ختم شد ؟ خلاصه مورد های فراوان وجود دارد که اثبات کننده غیر صلح آمیز بودن اهداف هسته ای می باشد . از جمله برای چه سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری و سخنگو ومبلغ ومدافع اصلی سپاه پاسداران در یادداشت روز کیهان خود نوشت که سرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا ، بلکه در خیابان های بیروت وبغداد مشخص می شود که شاهد بودیم که در خیابان بیروت در جنگ 33 روزه چه گذشت؟ و چگونه لبنان به سر زمین سوخته تبدیل شد؟ همچنین در خیابان های بغداد که می بینیم که چه خبر است وچگونه عراق هر ررز بیشتر در باتلاق فرو می رود و مردم بیگناه وبی دفاع عراقی در کنار نظامیان آمریکائی کشته می شوند؟
بنابراین اکنون که اهداف سپاه پاسداران و سران رژیم تروریستی در دخالت گری در عراق کاملا لورفته وشفاف شده است و نقش مستقیم دخالت گری سپاه پاسداران به خصوص سپاه قدس در عراق برجسته ومحرز شده است وسیاستمداران دولتمردان آمریکائی تصمیم گرفته اند که نام سپاه پاسداران این ارگان سرکوبگر و فاشیستی را در لیست گروه و سازمان های تروریستی بگذارند یکباره از موضع ضعف و زبونی همه چیز تغییر کرده است . زیراکه خانم هاله اسفندیاری آزاد می شود. وزارت تفتیش عقاید وسانسور از هنرمندان وابسته به دفتر فرح پهلوی چپ و راست دعوت به عمل می آورد تااینکه در تالار وحدت و غیرو اجرای نمایش وکنسرت هنری سنتی و کلاسیک فرنگی نمایند. البته که در این تالارها زنان هنرمند آلمانی رو سری بر سرحضور می یابند. البرادعی دیگر مأمور نفوذی آمریکا وجاسوس سازمان مرکز اطلاعات و جاسوسی آمریکا سیا نمی باشد و صد البته سرمقاله نویس هم ایشان را دیگر عنصر دست نشانده ونفوذی نمی خواند ، بلکه به استناد گزارش اخیر ایشان اینگونه مدعی شده واز دشواری آمریکا و مقاومت ملت ایران در برابر فشار ها نقل قول کرده و گفته است :
"گزارش جديد دكتر محمد البرادعي مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي درباره فعاليت هاي هسته اي ايران كه روز پنجشنبه منتشر شد يكبار ديگر دولت آمريكا را در وضعيت دشواري قرار داده است ومقاومت در برابر فشارهاي سياسي و تلاش براي استيفاي حق قانوني ملت ايران كه همچون همه اعضاي آژانس بين المللي انرژي اتمي برخورداري از فناوري هسته اي را حق خود ميدانند"
درپایان اینکه مشخص نیست که چرا پس از سپری شدن بیش از 28 سال هنوز مردم ایران همچون دین ومذهب وملیت باید به عنوان ابزار مورد سوء استفاده حاکمان جنایتکار وعوامفریب و دزد و غارتگر برایران قرار بگیرند و تا کی و تا کجا باید این بازی کثیف وخائنانه ادامه یابد؟ چرا می بایست هر زمان که رژیم تروریستی آخوندی در فشار ها وبحران های بیرونی ودرونی به خصوص بر زیر ضرب بحران هسته ای است . مردم ایران دیگر امت اسلامی نباشد وملت مقاوم دربرابر فشارها خوانده شوند . همینطورایران نیز دیگر مرکز ام القرای کشورهای اسلامی در جهان نیست، بلکه تبدیل به ایران عزیزشده که در خطر است وباید در دفاع آنان لباس رزم پوشید وآماده دفاع شد . مهمتر اینکه چرا ملت ایران صاحب سخنگو و نماینده ی تسخیری شده است که حق دارد این نماینده همه ی ملت اذعان کند که ملت بطور در بست در اختیار اهداف پلید وشوم سران رژیم ضد مردمی می باشند؟ یعنی اینکه سپر دفاعی واهرم قدرت نمائی حاکمان جنایتکار بر ایران در برابر آمریکا می باشند. مضحک ومسخره تر اینکه چگونه است که مردم ایران ملت خوانده شده، دارای هیچگونه حق و حقوقی دیگر جز اطاعت محض کردن از سران رژیم جهل وجنون وجنگ وجنایت وخیانت ودزد وخرافه پرست ومتحجر ندارند. همچنین حق هیچگونه پرسشگری ندارند که سئوال کنند دلیل ریشه رشد تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها در جامعه چیست؟ زیرا که هیچ مسئولی یافت نمی شود که در این مورد پاسخگو باشد. کمدی تر اینکه اگر چنانچه کسی اعتراض یا انتقاد کند بلافاصله ولی فقیه معتاد و آلت دست سپاه پاسداران وارد صحنه می شود و با انتقاد و سرزنش کردن به منتقدین از رئیس جمهور گماشته ی خود ودولت عدالت محورش حمایت و پشتیبانی می کند .
بالاخره پرسش است که چرا هنوز غرب چشم به ادامه ی سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات به چنین رژیم قرون وسطائی و ضد بشری دوخته است و چرا به مردم ایران ومبارزات آزادیخواهانه اشان دهان کجی می کنند؟ به خصوص چرا با اصرار در لیست سیاه تروریستی نگهداشتن مجاهدین کمک به بقای سرکوبگری ودار زدن های گسترده در ایران می کنند که این روز ها به جز خبر مرگ که ناشی از برائی بساط شکنجه وشلاق ودار زدن در سراسر ایران است که که هرکوی ئبرزنی برپاست و سرکوب گری که ادامه دارد، خبر دیگری از ایران مخابره نمی شود؟ بهرحال اتخاذ تصمین گذاشتن نام سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی ، سران رژیم فاشیستی تروریستی را دچار ترس و لرزش عجیبی کرده است که هرروز هم سپری می شود اثرات وعلائم این ترس ووحشت بیشتر نمایان تر می شود.
هوشنگ - بهداد
شنبه 10 شهریور ماه سال 86
چرامحمد البرادعی دیگر آلت دست وخود فروخته وجاسوس و.... نیست؟!"
سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی که همیشه در حال دگردیسی وچرخش و سرگیجگی و تناقض ووارونه گوئی می باشد معلوم نیست که چرا بیان نمی کند که چگونه معجزات وارونه ای در حال رخ دادن می شود که ایشان را مجبور می کند که مدام در حال پشتک و وارو زدن باشد که حتی فرصت ندارد ی اینکه جرأت نمی کند که توضیح دهد چگونه است که یک زمان محمد البرادعیریس آژانس اتمی عامل دستگاه های جاسوسی به ویژه آمریکا می باشد و شورای حکام وشورای امنیتی دست نشانده ویا زیر فرمان کنترل آمریکا وبوش می باشد و البرادعی آنگونه پاپتی است که بوش به ایشان تجویز و دیکته می کند تا گزارش تهیه کند چونکه می خواهد برای بار دوم رئیس آژانس جهانی اتمی گردد . خلاصه ایشان گزارش های جانبه دارانه وچند پهلو به نفع آمریکا تهیه وتنظیم می کند. ولی اکنون که ایشان چشم بر ریاست ندارد آنگونه گزارش تهیه کرده است که نه اینکه اثر وخبری از آن اتهامات سابق در مورد ایشان وگزارش ایشان در کار نمی باشد، بلکه کلی هم تعریف و تمجید از گزارش اخیر ایشان شده است تا جائیکه به استناد گزارش جدید طلبکارانه تأکید کرده است که می بایست پرونده ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی از شورای امنیت سازمان ملل به شورای حکام بازگردانده شود. یعنی اینکه تقاضای باز گرداندن آب رفته به جوی کرده است.
واقعاً اگر اینگونه که ادعا شده است که سران رژیم تروریستی آخوندی وسپاه پاسداران اهداف دسترسی به سلاح هسته ای ندارند. پرسش است که برای چه سپاه پاسداران تسلط کامل بر تأسیسات هسته ای ای دارد و چرا چندین شرکت های جانبه ای خارجی راه اندازی کرده است که درراستای آماده سازی امکانات ونیاز های جانبی و فراهم کردن شرایط دسترسی به سلاح هسته ای می باشد؟ چرا این ارگان فاشیستی درامور داخلی عراق دخالت گری می کند و فرماندهان بالای سپاه را به عراق برای اعمال تروریستی اعزام می کند که 5 تن از این تروریست های اعزامی به عراق در اربیل عراق بازداشت شده اند؟ برای چه عراق را به باتلاق تبدیل کرده است؟ برای چه از طریق سیاست چند لایه ی پیچیده وحرکت چراغ خاموش دست به کودتای خزنده زد وبا تقلبات گسترده ی انتخاباتی یک پاسدار گمنام به نام احمدی نژاد را رئیس جمهور کرد ؟ چرا از ابتدای رئیس جمهور شدن این پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه دست به تور سفرهای اسانی زده است که یا خبرهای خوش غنی سازی اورانیوم داده است. یا از برگزاری مراسم جشن هسته ای به جای برآورده کردن نیازها واحتیاجات مردم ایران گفته است . یا از تهدید نابود کردن اسرائیل گفته است ؟ یا اینکه از سوار شدن بر قطار دنده ی عقب کنده شده وترمز بریده شد بدون لحظه ای توقف گفته است که اکنون با افتخار از پیوستن به هشتمین قدرت اتمی جهان گفته است و ادعای یک نهم سهم اتمی جهان کرده است.
حال بماند که چگونه سپاه پاسداران از طریق شیخ حسن نصرالله و حزب اله لبنان جنگ 33 روزه با اسرائیل را راه انداخت تااینکه در روند پرونده ی ارجاع شده از شورای حکام به شورای امنیت سازمان خلل ووقفه ای ایجاد شود که مانع از پیگیری پرونده و تصمیم گیری پیرامون آن در شورای امنیت سازان ملل گردد. چرا از طریق فراخوان به اسماعیل هنیه دادن برای حضور در تهران وجماران ودیدار با مقامات رژیم به خصوص ولی فقیه داشتن و دریافت دلارهای اهدائی بستر سازی برای ایجاد جنگ داخلی در فلسطین شد که در نهایت به کودتای حماس علیه ی ساف ختم شد ؟ خلاصه مورد های فراوان وجود دارد که اثبات کننده غیر صلح آمیز بودن اهداف هسته ای می باشد . از جمله برای چه سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری و سخنگو ومبلغ ومدافع اصلی سپاه پاسداران در یادداشت روز کیهان خود نوشت که سرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا ، بلکه در خیابان های بیروت وبغداد مشخص می شود که شاهد بودیم که در خیابان بیروت در جنگ 33 روزه چه گذشت؟ و چگونه لبنان به سر زمین سوخته تبدیل شد؟ همچنین در خیابان های بغداد که می بینیم که چه خبر است وچگونه عراق هر ررز بیشتر در باتلاق فرو می رود و مردم بیگناه وبی دفاع عراقی در کنار نظامیان آمریکائی کشته می شوند؟
بنابراین اکنون که اهداف سپاه پاسداران و سران رژیم تروریستی در دخالت گری در عراق کاملا لورفته وشفاف شده است و نقش مستقیم دخالت گری سپاه پاسداران به خصوص سپاه قدس در عراق برجسته ومحرز شده است وسیاستمداران دولتمردان آمریکائی تصمیم گرفته اند که نام سپاه پاسداران این ارگان سرکوبگر و فاشیستی را در لیست گروه و سازمان های تروریستی بگذارند یکباره از موضع ضعف و زبونی همه چیز تغییر کرده است . زیراکه خانم هاله اسفندیاری آزاد می شود. وزارت تفتیش عقاید وسانسور از هنرمندان وابسته به دفتر فرح پهلوی چپ و راست دعوت به عمل می آورد تااینکه در تالار وحدت و غیرو اجرای نمایش وکنسرت هنری سنتی و کلاسیک فرنگی نمایند. البته که در این تالارها زنان هنرمند آلمانی رو سری بر سرحضور می یابند. البرادعی دیگر مأمور نفوذی آمریکا وجاسوس سازمان مرکز اطلاعات و جاسوسی آمریکا سیا نمی باشد و صد البته سرمقاله نویس هم ایشان را دیگر عنصر دست نشانده ونفوذی نمی خواند ، بلکه به استناد گزارش اخیر ایشان اینگونه مدعی شده واز دشواری آمریکا و مقاومت ملت ایران در برابر فشار ها نقل قول کرده و گفته است :
"گزارش جديد دكتر محمد البرادعي مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي درباره فعاليت هاي هسته اي ايران كه روز پنجشنبه منتشر شد يكبار ديگر دولت آمريكا را در وضعيت دشواري قرار داده است ومقاومت در برابر فشارهاي سياسي و تلاش براي استيفاي حق قانوني ملت ايران كه همچون همه اعضاي آژانس بين المللي انرژي اتمي برخورداري از فناوري هسته اي را حق خود ميدانند"
درپایان اینکه مشخص نیست که چرا پس از سپری شدن بیش از 28 سال هنوز مردم ایران همچون دین ومذهب وملیت باید به عنوان ابزار مورد سوء استفاده حاکمان جنایتکار وعوامفریب و دزد و غارتگر برایران قرار بگیرند و تا کی و تا کجا باید این بازی کثیف وخائنانه ادامه یابد؟ چرا می بایست هر زمان که رژیم تروریستی آخوندی در فشار ها وبحران های بیرونی ودرونی به خصوص بر زیر ضرب بحران هسته ای است . مردم ایران دیگر امت اسلامی نباشد وملت مقاوم دربرابر فشارها خوانده شوند . همینطورایران نیز دیگر مرکز ام القرای کشورهای اسلامی در جهان نیست، بلکه تبدیل به ایران عزیزشده که در خطر است وباید در دفاع آنان لباس رزم پوشید وآماده دفاع شد . مهمتر اینکه چرا ملت ایران صاحب سخنگو و نماینده ی تسخیری شده است که حق دارد این نماینده همه ی ملت اذعان کند که ملت بطور در بست در اختیار اهداف پلید وشوم سران رژیم ضد مردمی می باشند؟ یعنی اینکه سپر دفاعی واهرم قدرت نمائی حاکمان جنایتکار بر ایران در برابر آمریکا می باشند. مضحک ومسخره تر اینکه چگونه است که مردم ایران ملت خوانده شده، دارای هیچگونه حق و حقوقی دیگر جز اطاعت محض کردن از سران رژیم جهل وجنون وجنگ وجنایت وخیانت ودزد وخرافه پرست ومتحجر ندارند. همچنین حق هیچگونه پرسشگری ندارند که سئوال کنند دلیل ریشه رشد تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها در جامعه چیست؟ زیرا که هیچ مسئولی یافت نمی شود که در این مورد پاسخگو باشد. کمدی تر اینکه اگر چنانچه کسی اعتراض یا انتقاد کند بلافاصله ولی فقیه معتاد و آلت دست سپاه پاسداران وارد صحنه می شود و با انتقاد و سرزنش کردن به منتقدین از رئیس جمهور گماشته ی خود ودولت عدالت محورش حمایت و پشتیبانی می کند .
بالاخره پرسش است که چرا هنوز غرب چشم به ادامه ی سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات به چنین رژیم قرون وسطائی و ضد بشری دوخته است و چرا به مردم ایران ومبارزات آزادیخواهانه اشان دهان کجی می کنند؟ به خصوص چرا با اصرار در لیست سیاه تروریستی نگهداشتن مجاهدین کمک به بقای سرکوبگری ودار زدن های گسترده در ایران می کنند که این روز ها به جز خبر مرگ که ناشی از برائی بساط شکنجه وشلاق ودار زدن در سراسر ایران است که که هرکوی ئبرزنی برپاست و سرکوب گری که ادامه دارد، خبر دیگری از ایران مخابره نمی شود؟ بهرحال اتخاذ تصمین گذاشتن نام سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی ، سران رژیم فاشیستی تروریستی را دچار ترس و لرزش عجیبی کرده است که هرروز هم سپری می شود اثرات وعلائم این ترس ووحشت بیشتر نمایان تر می شود.
هوشنگ - بهداد
شنبه 10 شهریور ماه سال 86