نقد وبررسی " بوش در تدارك كودتا در عراق" روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 13 شهریور ماه سال 1386
فرافکنی کردن برای تبرئه کردن چنگال خونین ولی فقیه وسپاه پاسداران در عراق"
اینگونه جیغ و فغان کشیدن ودست به خود زنی زدن وهوار کشیدنی که سرمقاله نویس بر پا کرده است باید گفته نه اینکه برای فاطی تننان می شود و نه اینکه دیگر هیچ مشکلی را برای رِژیم درمانده وبحران زده می تواند حل می کند. زیرا که سکانداری قطار ترمز بریده ودنده عقب کنده ای که غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه پاسدار احمدی نژاد سوار است وهدایت می کند آنچنان سرعت و دور وشتاب گرفته است که حتی امکان ایستادن وتخلیه کردن سرنشینان خودش را ندارد ، جز اینکه یکی بکی دست به عمل انتحاری بزنند و تصمیم به پرتاب کردن خودشان به بیرون از قطار را به گیرند. برای اینکه همین تصمیم نیم بند اتخاذ شده ی گذاشتن نام سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی که پیشنهاد شده موجب ایجاد وحشت شده و کک بر تنبان ها انداخته است که نه ابتدا دستان برنامه ریز کودتاگران خزنده یا سیاست حرکت چراغ خاموش سپاه پاسداران را بالا برده است و مجبور شدند خانم هاله اسنفندیاری با قبول وثیقه ی 300 میلیون تومانی آزاد کنند که موجب که تف پرتاب شده بر تاق وبر ریش نشانده شدن باند محفلی بازی شده ی سعید امامی شد و شوی کمدی دمکراسی و براندازی انقلاب مخملین را بر سر مجریان وتهیه و تنظیم کننده اش آوار کرد. جالب تر اینکه اجرای این شو و داستان آزاد شدن خانم هاله اسفندیاری ش تمام نشده بود که ولی خبر صدور حکم جا به جائی فرمانده ی کل سپاه پاسداران را صادر کرد. از سوی دیگر این خبر هنوز از اذهان عمومی محو نشده خبر خروج خانم هاله اسنفندیاری بازتاب داده شد. این عقبنشینی ها و تسلیم های زنجیره ای ناشی از بیان این واقعیت است که هریک از فرماندهان جانی و آدمکش سپاه پاسداران تبدیل به رفسنجانی غارتگر دیگری شده اند که نه دیگر شبیه آن دوران جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ی ایران وعراق نمی باشند که به عنوان ازخاک ومیهن واسلام اهل ریسک کردن برای دادن جان شان باشند، بلکه سراسر وجودشان وحشت و نگرانی فرا گرفته که ناشی از گذاشته شدن نام شان در لیست گروه های تروریستی وممنوع الخروج شدن شان به برون مرز و عدم انتقال سرمایه های کلان بادآورده وبه یغما برده اشن می باشند ویا انکه درمانده از چگونه استفاده کردن از آن بخش ثروت های نجومی وکلان منتقل به برون مرز شده می باشند که زیر نام کمپانی و شرکت های گوناگون مشغول فعالیت می باشند. به خصوص اینکه در امارات عربی که این ارگان فاشیستی و غارتگر حتی بیمارستان به نام ایرانی ها ساخته وصاحب شده است. از طرف دیگر موج مخالفت های روز افزونی که درون عراق بلند شده است که از سوی اقشار گوناگون مردم عراق است که شامل احزاب و تشکل ها و... شخصیت های سیاسی و پارلمانی و حقوقی وحتی درون کابینه می باشد که بدبینی روز افزونی نسبت به نخست وزیر وزیر دست نشانده نوری المالکی دارند . زیرا که به وی به عنوان یک مهره ی آلت دست رژیم تروریستی آخوندی وولی فقیه و سپاه پاسداران در عراق نگریسته می شود که دارد انجام وظیفه می کند. یعنی در حقیقت این موج و ضریب تنفر واعتراض نسبت به سیاست های دخالت گرایانه ی رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران در امور داخلی عراق است که سرمقاله نویس آن را به عنوان تلاش کودتای بوش علیه ی نوری المالکی تعبیر و تفسیر کرده است .
بنابراین هرچند که ولی فقیه تلاش مذبوحانه کرد که از این آلت فعل و دست نشانده ی خود مالکی در عراق حمایت کند که البته در راستای پیشبرد اهداف پلید خودش می باباشد و هواپیمای شخصی ایر باس به نوری المالکی داد تا بتواند وی را به جماران فرابه خواند تا نسخه برایش صادر کند که چگونه در عراق دست به ترور مخالفان بزند و عملیات تروریستی و انفجاری و انتحاری را هدایت نماید تا شاید با اینگونه بحران وناامن سازی ها به شود که از تصمیم اتخاذ شده برکناری نوری المالکی مانع ایجاد نمود .ولی درست نتیجه ی معکوس برجای گذاشته است و می رود که با برکناری این مهره دست نشانده اوضاع عراق بطور کامل علیه ی رژیم تروریستی آخوندی به چرخد. لذا اینگوونه عنوان زدن و خبر از کودتای بوش در عراق علیه ی نوری المالکی دادن همانگونه که در ابتدا گفته شد که هیچ آبی برای توطئه گران جماران نشین وسپاه پاسداران وحشتزده وحتی نوری المالکی گرم نمی کند، جز اینکه شرایط ضربه پذیر بودن رژیم تروریستی آخوندی راشفاف تر کند و علائم ناشی از ترس ووحشت گذاشتن نام سپاه پاسداران در گروه های تروریستی را بر جسته سازد . خلاصه اینگونه فرافکنی ووارونه گوئی کردن ها، نتیجه ی منفی در بر خواهد داشت که سرمقاله نویس چنین گزارش کرده است :
"سفر ناگهاني بوش كوچك رئيس جمهور آمريكا به عراق كه ديروز صورت گرفت قبل از هر چيز نشان از شدت وخامت وضعيت اشغالگران در اين كشور دارد به نظر مي رسد مهمترين هدف بوش از سفر ناگهاني به عراق بررسي زمينه هاي انجام يك كودتا عليه نوري المالكي و استقرار يكي از مهره هاي مورد اعتماد واشنگتن در راس دولت عراق است"
درصورتیکه بر خلاف نظر سرمقاله نویس جواب درست همان جا به جائی ناگهانی سر کرده گزمکان رحیم صفوی و آزاد کردن خانم هاله اسفندیاری و مجوز خروج از ایران دادن می باشد. بنابراین هرگونه که سر مقاله نویس نطر و تحلیل به دهد از جمله اینکه از سفر ناگهانی بوش به عراق و سایر همراهانش چنین نتیجه گیری کرده باشد:
"گزارش فرمانده ارشد نظاميان آمريكا در عراق دو هدف را تعقيب خواهد كرد. اول آنكه دولت بوش را كاملا موجه جلوه دهد و ديگر آنكه وجود دولت مالكي را مانع اصلي استقرار امنيت معرفي نمايد. مهمتر آنكه معادلات سياسي در آستانه انتخابات رياست جمهوري آمريكا ايجاب مي كند بوش كوچك براي آنكه حزب جمهوريخواه در اين انتخابات دست بالا را داشته باشد دست به اقدام غيرمنتظره اي بزند. كودتا در عراق و روي كار آوردن مهره قابل اعتمادي همچون اياد علاوي مي تواند همين اقدام باشد. روحيه دادن به نظاميان اشغالگر آمريكائي كه اكنون در شرايط دشواري بسر مي برند نيز از اهداف سفر بوش كوچك به عراق است . تاكنون بيش از 3700 نظامي آمريكائي در عراق به هلاكت رسيده و بسياري از نظاميان نيز دچار بيماريهاي روحي شده اند . تمرد از دستور فرماندهان و بي ميلي نسبت به اعزام به عراق نيز در ميان نظاميان آمريكائي بالا گرفته است . دولت بوش كوچك حتي براي آنكه بظاهر آبرومندانه از عراق خارج شود نيز به ترميم اين حالت نياز دارد. آمريكائي ها فكر مي كنند سفر رئيس جمهور يكي از اقداماتي است كه تا حدودي در اين زمينه موثر است . البته واقعيت اينست كه كار اشغالگران آمريكائي در عراق سخت تر از اينست كه قابل ترميم باشد و قطعا سفر بوش كوچك به عراق چيزي بيش از يك دست و پا زدن بي حاصل نخواهد بود"
ولی در خاتمه نمی توان نادیده گرفت که بر خلاف نظرات مدعی ، شرایط رژیم تروریستی آخوندی بمراتب بحرانی تر از وضعیت بوش در آمریکا و عراق می باشد. برای اینکه رژیم تروریستی آخوندی گذشته از درگیر بودن بحران هسته ای و از دست رفتن سرمایه گذاری اش در عراق از درون نیز آنگونه دچار رقابت وانقباض و تحمل ناپذیری شده است که حتی توان تحمل بالاترین مهره های کیفی و کلیدی خود همچون رفسنجانی و خاتمی و کروبی و روحانی را ندارد تا جائیکه در شب سخنرانی خاتمی در نیمه ی شعبان وی مورد تهاجم یک تحریک شده واقع شده است. بنابراین قرار نیست که آمریکا صد ها میلیارد دلار در عراق هزینه کند و بنابر گزارش سرمقاله نویس 3700 نظامی آمریکائی نیز در عراق به هلاکت به رسند تا اینکه شرایط مناسب و مساعد گردد که ولی فقیه و سپاه پاسداران عراق را اشغال کنند و این کشور را با اعمال تروریستی خود به ورطه نیستی و نابودی کامل بکشانند و این کشور را تبدیل به کانون صدور تروریسم وبنیادگرائی به خاورمیانه کنند و در برابرش هیچ اقدام وواکنشی انجام نگیرد وکوشش برای قطع دستان وچنگال خونینش در عراق نشود و تلاش بین المللی برای مهار کردنش انجام نگیرد تا که مانع از دسترسی به سلاح هسته ای گرددکه نتواند سراسر خاورمیانه را بی ثبات وصلح وامنیت جهانی را با مخاطره ی جدی مواجه سازد.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 13 شهریور ماه سال 1386
فرافکنی کردن برای تبرئه کردن چنگال خونین ولی فقیه وسپاه پاسداران در عراق"
اینگونه جیغ و فغان کشیدن ودست به خود زنی زدن وهوار کشیدنی که سرمقاله نویس بر پا کرده است باید گفته نه اینکه برای فاطی تننان می شود و نه اینکه دیگر هیچ مشکلی را برای رِژیم درمانده وبحران زده می تواند حل می کند. زیرا که سکانداری قطار ترمز بریده ودنده عقب کنده ای که غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه پاسدار احمدی نژاد سوار است وهدایت می کند آنچنان سرعت و دور وشتاب گرفته است که حتی امکان ایستادن وتخلیه کردن سرنشینان خودش را ندارد ، جز اینکه یکی بکی دست به عمل انتحاری بزنند و تصمیم به پرتاب کردن خودشان به بیرون از قطار را به گیرند. برای اینکه همین تصمیم نیم بند اتخاذ شده ی گذاشتن نام سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی که پیشنهاد شده موجب ایجاد وحشت شده و کک بر تنبان ها انداخته است که نه ابتدا دستان برنامه ریز کودتاگران خزنده یا سیاست حرکت چراغ خاموش سپاه پاسداران را بالا برده است و مجبور شدند خانم هاله اسنفندیاری با قبول وثیقه ی 300 میلیون تومانی آزاد کنند که موجب که تف پرتاب شده بر تاق وبر ریش نشانده شدن باند محفلی بازی شده ی سعید امامی شد و شوی کمدی دمکراسی و براندازی انقلاب مخملین را بر سر مجریان وتهیه و تنظیم کننده اش آوار کرد. جالب تر اینکه اجرای این شو و داستان آزاد شدن خانم هاله اسفندیاری ش تمام نشده بود که ولی خبر صدور حکم جا به جائی فرمانده ی کل سپاه پاسداران را صادر کرد. از سوی دیگر این خبر هنوز از اذهان عمومی محو نشده خبر خروج خانم هاله اسنفندیاری بازتاب داده شد. این عقبنشینی ها و تسلیم های زنجیره ای ناشی از بیان این واقعیت است که هریک از فرماندهان جانی و آدمکش سپاه پاسداران تبدیل به رفسنجانی غارتگر دیگری شده اند که نه دیگر شبیه آن دوران جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ی ایران وعراق نمی باشند که به عنوان ازخاک ومیهن واسلام اهل ریسک کردن برای دادن جان شان باشند، بلکه سراسر وجودشان وحشت و نگرانی فرا گرفته که ناشی از گذاشته شدن نام شان در لیست گروه های تروریستی وممنوع الخروج شدن شان به برون مرز و عدم انتقال سرمایه های کلان بادآورده وبه یغما برده اشن می باشند ویا انکه درمانده از چگونه استفاده کردن از آن بخش ثروت های نجومی وکلان منتقل به برون مرز شده می باشند که زیر نام کمپانی و شرکت های گوناگون مشغول فعالیت می باشند. به خصوص اینکه در امارات عربی که این ارگان فاشیستی و غارتگر حتی بیمارستان به نام ایرانی ها ساخته وصاحب شده است. از طرف دیگر موج مخالفت های روز افزونی که درون عراق بلند شده است که از سوی اقشار گوناگون مردم عراق است که شامل احزاب و تشکل ها و... شخصیت های سیاسی و پارلمانی و حقوقی وحتی درون کابینه می باشد که بدبینی روز افزونی نسبت به نخست وزیر وزیر دست نشانده نوری المالکی دارند . زیرا که به وی به عنوان یک مهره ی آلت دست رژیم تروریستی آخوندی وولی فقیه و سپاه پاسداران در عراق نگریسته می شود که دارد انجام وظیفه می کند. یعنی در حقیقت این موج و ضریب تنفر واعتراض نسبت به سیاست های دخالت گرایانه ی رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران در امور داخلی عراق است که سرمقاله نویس آن را به عنوان تلاش کودتای بوش علیه ی نوری المالکی تعبیر و تفسیر کرده است .
بنابراین هرچند که ولی فقیه تلاش مذبوحانه کرد که از این آلت فعل و دست نشانده ی خود مالکی در عراق حمایت کند که البته در راستای پیشبرد اهداف پلید خودش می باباشد و هواپیمای شخصی ایر باس به نوری المالکی داد تا بتواند وی را به جماران فرابه خواند تا نسخه برایش صادر کند که چگونه در عراق دست به ترور مخالفان بزند و عملیات تروریستی و انفجاری و انتحاری را هدایت نماید تا شاید با اینگونه بحران وناامن سازی ها به شود که از تصمیم اتخاذ شده برکناری نوری المالکی مانع ایجاد نمود .ولی درست نتیجه ی معکوس برجای گذاشته است و می رود که با برکناری این مهره دست نشانده اوضاع عراق بطور کامل علیه ی رژیم تروریستی آخوندی به چرخد. لذا اینگوونه عنوان زدن و خبر از کودتای بوش در عراق علیه ی نوری المالکی دادن همانگونه که در ابتدا گفته شد که هیچ آبی برای توطئه گران جماران نشین وسپاه پاسداران وحشتزده وحتی نوری المالکی گرم نمی کند، جز اینکه شرایط ضربه پذیر بودن رژیم تروریستی آخوندی راشفاف تر کند و علائم ناشی از ترس ووحشت گذاشتن نام سپاه پاسداران در گروه های تروریستی را بر جسته سازد . خلاصه اینگونه فرافکنی ووارونه گوئی کردن ها، نتیجه ی منفی در بر خواهد داشت که سرمقاله نویس چنین گزارش کرده است :
"سفر ناگهاني بوش كوچك رئيس جمهور آمريكا به عراق كه ديروز صورت گرفت قبل از هر چيز نشان از شدت وخامت وضعيت اشغالگران در اين كشور دارد به نظر مي رسد مهمترين هدف بوش از سفر ناگهاني به عراق بررسي زمينه هاي انجام يك كودتا عليه نوري المالكي و استقرار يكي از مهره هاي مورد اعتماد واشنگتن در راس دولت عراق است"
درصورتیکه بر خلاف نظر سرمقاله نویس جواب درست همان جا به جائی ناگهانی سر کرده گزمکان رحیم صفوی و آزاد کردن خانم هاله اسفندیاری و مجوز خروج از ایران دادن می باشد. بنابراین هرگونه که سر مقاله نویس نطر و تحلیل به دهد از جمله اینکه از سفر ناگهانی بوش به عراق و سایر همراهانش چنین نتیجه گیری کرده باشد:
"گزارش فرمانده ارشد نظاميان آمريكا در عراق دو هدف را تعقيب خواهد كرد. اول آنكه دولت بوش را كاملا موجه جلوه دهد و ديگر آنكه وجود دولت مالكي را مانع اصلي استقرار امنيت معرفي نمايد. مهمتر آنكه معادلات سياسي در آستانه انتخابات رياست جمهوري آمريكا ايجاب مي كند بوش كوچك براي آنكه حزب جمهوريخواه در اين انتخابات دست بالا را داشته باشد دست به اقدام غيرمنتظره اي بزند. كودتا در عراق و روي كار آوردن مهره قابل اعتمادي همچون اياد علاوي مي تواند همين اقدام باشد. روحيه دادن به نظاميان اشغالگر آمريكائي كه اكنون در شرايط دشواري بسر مي برند نيز از اهداف سفر بوش كوچك به عراق است . تاكنون بيش از 3700 نظامي آمريكائي در عراق به هلاكت رسيده و بسياري از نظاميان نيز دچار بيماريهاي روحي شده اند . تمرد از دستور فرماندهان و بي ميلي نسبت به اعزام به عراق نيز در ميان نظاميان آمريكائي بالا گرفته است . دولت بوش كوچك حتي براي آنكه بظاهر آبرومندانه از عراق خارج شود نيز به ترميم اين حالت نياز دارد. آمريكائي ها فكر مي كنند سفر رئيس جمهور يكي از اقداماتي است كه تا حدودي در اين زمينه موثر است . البته واقعيت اينست كه كار اشغالگران آمريكائي در عراق سخت تر از اينست كه قابل ترميم باشد و قطعا سفر بوش كوچك به عراق چيزي بيش از يك دست و پا زدن بي حاصل نخواهد بود"
ولی در خاتمه نمی توان نادیده گرفت که بر خلاف نظرات مدعی ، شرایط رژیم تروریستی آخوندی بمراتب بحرانی تر از وضعیت بوش در آمریکا و عراق می باشد. برای اینکه رژیم تروریستی آخوندی گذشته از درگیر بودن بحران هسته ای و از دست رفتن سرمایه گذاری اش در عراق از درون نیز آنگونه دچار رقابت وانقباض و تحمل ناپذیری شده است که حتی توان تحمل بالاترین مهره های کیفی و کلیدی خود همچون رفسنجانی و خاتمی و کروبی و روحانی را ندارد تا جائیکه در شب سخنرانی خاتمی در نیمه ی شعبان وی مورد تهاجم یک تحریک شده واقع شده است. بنابراین قرار نیست که آمریکا صد ها میلیارد دلار در عراق هزینه کند و بنابر گزارش سرمقاله نویس 3700 نظامی آمریکائی نیز در عراق به هلاکت به رسند تا اینکه شرایط مناسب و مساعد گردد که ولی فقیه و سپاه پاسداران عراق را اشغال کنند و این کشور را با اعمال تروریستی خود به ورطه نیستی و نابودی کامل بکشانند و این کشور را تبدیل به کانون صدور تروریسم وبنیادگرائی به خاورمیانه کنند و در برابرش هیچ اقدام وواکنشی انجام نگیرد وکوشش برای قطع دستان وچنگال خونینش در عراق نشود و تلاش بین المللی برای مهار کردنش انجام نگیرد تا که مانع از دسترسی به سلاح هسته ای گرددکه نتواند سراسر خاورمیانه را بی ثبات وصلح وامنیت جهانی را با مخاطره ی جدی مواجه سازد.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 13 شهریور ماه سال 1386