نقد وبررسی " مرثيه اي براي روشنفكري" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 7 مهرماه سال -1386
"شرایط آنگونه منقبض شده که نیروهای ملی مذهبی به عنوان غیر قانونی هم تحمل نمی شوند!"
در رژیمی که ارتجاع ناب طالبانی وخرافات برآن حکومت می کند واز بدو پیدایش وبنیانگراری اش سر جنگ با قشر تحصیل کرده ی فرهنگی و دانشگاهی داشته است و زیر پوشش پاک سازی ابتدا فرهنگیان آگاه وآزاده وشریف را از محیط های فرهنگی و آموزشی را شروع نمود . سپس به دانشگاه های سراسر کشور یورش برد و پس از به خاک وخون کشاندن این محیط ها و کشته ومجروح کردن تعدادی از دانشجویان، عده ی بسیار کثیری از دانشجویان آگاه ومبارز و انقلابی دیگر را در کنار اساتید دانشگاهیان دستگیر وزندانی و تیرباران کرد و به حساب خودش انقلاب فرهنگی کرد و برای 3 سال محیط های دانشگاهی را تعطیل کرد وبست تا که به تواند با خیال راحت جنگ ضدملی و ضد مردمی 8 ساله میان ایران وعراق را پیش به برد و جایگزین دانشگاه ها کند . البته پس از باز گشائی دانشگاه ها آن تعداد دانشجویان واساتید دگر اندیش را که موفق به بازداشت وزندانی کردن شان نشده بود، از دانشگاه ها اخراج یا پاک سازی نمود و یا ادار به برزیدن تبعید کرد. بله این رژیم ارتجاعی و سرکوبگر ودشمن آزادی و آگاهی و علم ودانش و فرهنگ، به دلیل ماهیت واپسگرا بودنش و برای ادامه ی بقایش، جنگ و دشمنی با قشر دانشگاهی و روشنفکر را تا حال ادامه داده است تا جائیکه اکنون که یک رئیس جمهور یک پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه شده است که دانشگاه ها را به پادگان تبدیل کرده است و رؤسای دانشگاهیان را آخوندهای متحجر انتصابی کرده است و دانشجویان را با ستاره دار کردن شناسائی و یا اخراج و یا زندانی نموده است . همچنین اساتید دانشگاهی را به اتهام لیبرال و سکولار بازنشسته وبازخرید و اخراج می کند که به شکل و سبکی دیگرمشابه ی انقلاب فرهنگی دیگر است که تکرار و آزمون شده است . همینطور روشنفکر ایرانی را متهم به عاشق سفارتخانه های کشورهای استعماری بیگانه به خصوص آمریکا بودن و علاقمند به همکاری با سرویس های جاسوسی همین کشورهای استعماری نموده است و برایشان شوی دموکراسی و براندازی انقلاب مخملین بر چسب و پسوند جاسوس چند جانبه کشورهای بیگانه تهیه وتنظیم وپخش رده است ودر یک شب بیش از 90 مطبوعات توقیف را کرده وهنوز هم به این عمل ادامه می دهد و روزنامه وخبر نگاررا دستگیر ومحاکمه وزندانی می کند. مشخص است که بهترین عنوانی که به این عملکرد بیش از 28 ساله می توان داد همان عنوان سرمقاله ی روزنامه ی جمهوی اسلامی تعلق به ولی فقیه "مرثيه اي براي روشنفكري" می باشد برای اینکه قرار ست پیروان همان نخست وزیر امام زمانی خوانده شده ی دوران خمینی که دولت موقت یا نقش کاتالیزور برای انتقال قدرت به آخوندهای متحجر انگلیسی و غارتگر ودزد داشت که زمینه ی این انتقال با طرح اشغال سفارت آمریکا در تهران در 13 آبان سال 58 آماده شد و منجر به سقوط این دولت موقت با نخست وزیر نماینده ی امام زمانی اش شد . البته که پیروان این دولت ونخست وزیر غیر قانونی اعلام شدند و اکنون نیز که نشستی در حسینیه ی ارشاد داشته اند که البته به عنوان پیش زمینه و مناسبت سالگرد زنده یاد آیت الله طالقانی در 19 شهریور سال 58 بوده است . چونکه ایشان شدیداً هم مخالف ولایت فقیه وهم دخالت ونقش روحانیون در حکومت داشت که اکنون اینگونه با عنوان سرمقاله ی کذائی برای شان مرثیه و روضه خوانی به عنوان نقد کردن شده است:
"در روز 15 شهريور امسال در يك گردهمائي تحت عنوان « سمينار دين و مدرنيته » در حسينيه ارشاد تهران مقوله روشنفكري ديني مورد بررسي تعدادي از كساني كه خود را صاحبنظر در اين مقوله و يا شايد متولي روشنفكري ديني در ايران ميدانند قرار گرفت . متن اظهارات و مقالات اين گردهمائي نيز توسط يكي از روزنامه ها در قالب يك ويژه نامه منتشر گرديد كاري كه به غايبان اين گردهمائي كمك كرد تا از محتواي آن مطلع شوند. به اين بهانه اين چند نكته را قابل عرضه ميدانيم"
ملای سرنویس وارونه گو وتحریف گر بدون بطور دقیق بگوید که نقش آخوند شیخ فضل الله نوری با علم کردن مشروعه خواهی اش در برابر انقلاب مشروطیت چه بود و بدون آنکه به وابستگی این آخوند مرتجع و به بیگانه از جمله انگلیس و روس به پردازد و یااینکه به نقش آخوند کاشانی و همکاری وی با کودتاگران انگلیسی ودر بار شاه اشاره ای کند که چگونه منجر به سقوط حکومت ملی دکتر مصدق شد .البته خمینی از این کودتای ننگین 28 مرداد سال 32 به عنوان دریافت سیلی مصدق از سوی مردم یاد کرد ودر نهایت موجب به قدرت رسیدن حکومت کنونی شد. ولی ملای سرمقاله نویس با کتمان کردن حقایق تاریخی چنین قلمفرسائی و وارونه گوئی کرده است :
" ـ روشنفكري در ايران سرنوشتي غم انگيز دارد . در عهد قاجار پيشقراولان روشنفكري با همدستي دولت فخيمه ! انگليس بر موج پديد آمده مشروطه خواهي كه حاصل تلاش علماي ديني و مردم متدين بود سوار شدند و مشروطيت را به مسلخ بردند. سر بر آوردن استبداد رضاخاني و اضافه شدن استعمار آمريكائي به استعمار انگليسي در ايران دست پخت همين جماعت باصطلاح روشنفكر و نتيجه به مسلخ بردن مشروطيت و كف زدن همين حضرات در پاي چوبه دار آيت الله حاج شيخ فضل الله نوري بود. "
ملای سر مقاله نویس بدون آنکه بگوید در قبل از انقلاب با دستگاه شاه چه نیروهائی مبارزه می کردند ؟ نقش دانشگاه و روشنفکران متعهد ومسئول در این زمینه چه بود؟ آیا اصلاً نامی از خمینی در این محیط ها بود ویا کسی وی را می شناخت ویا آیا کسی به نام این دزد مرتجع انقلاب بهمن ماه سال 57 که زیر درخت سیب وزد وبندهای پشت پرده وقول های داده شده ولی عنی نشده موجب به قدرت رسیدنش شد، در این محیط ها فعال بود و یا در میان زندانیان سیاسی زمان شاه چند عدد آخوند بود واین نسبت به بقیه چگونه بود؟ منبریان زمان عزاداری و سوگواری ماه های محرم وسفر و روزه در دوران شاه چه کسانی بودند ؟ اکنون چکاره می باشند؟ این منبریان در پایان منابر خود به جان کدام شخصیت شاخص حکومتی دعا می کردند؟آخوند فلسفی در مورد شاه چه گفته بود؟ چه کسانی 3 بار درود وسپاس شاهنشاه آریامهر گفتند واز زندان آزاد شدند؟ اکنون اینان چه موقعیتی در دستگاه حاکمه دارند یا داشتند؟ بلی ملای سرمقاله نویس بدون آنکه به این واقعیات اعتراف کند، نتیجه همه زحمات وجان بازی های پیش از انقلاب را توی کیسه ی خمینی ریخته است که پیروانش همچون خودش موج سوار و فرصت طلب و شدیداً معتاد به سیاست مرده خوری و وبره وآخور خوری می باشند. ملای سرمقاله نویس در دنباله برای کوبیدن ومتهم نمودن رقیب شکست خورده چنین دوغ ودوشاب را با هم قاطی کرده و چماق ساخته وبر سر روشنفکران فرود آورده است :
ـ مرثيه امروز ما براي اين جريان منحط نيست كه عناصر آن درحال كفن پوساندن هستند . امروز بايد براي كساني مرثيه سرائي كرد كه حدود 30 سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي كه در واقع پيروزي روشنفكري واقعي بر روشنفكرنمائي بود ژست روشنفكري به خود مي گيرند و پسوند « ديني » را هم براي رد گم كردن به آن اضافه مي كنند ولي درست همان راهي را مي روند كه روشنفكرنمايان عصر قاجار و پهلوي رفتند! در سمينار دين و مدرنيته از طريق ويديو كنفرانس به سخنان رئيس دفتر فرح پهلوي گوش ميدهند و درباره اين نكته چانه مي زنند كه اصولا ميان دين با روشنفكري مي توان نسبتي برقرار كرد يا نه ! درست مثل روشنفكرنماهاي عصر قاجار و پهلوي كه رويدادهاي درحال وقوع پيرامون خود را نمي فهميدند و با اينحال خود را روشنفكر ميدانستند! در اين گردهمائي حضرات باصطلاح عضو جريان روشنفكري ديني با اينكه قرار بود خود را نقد كنند از خود نپرسيدند كه چرا حتي يك كلمه درباره عملكرد نظام سلطه در افغانستان و عراق و فلسطين و لبنان نمي گويند از كنار حق كشي بزرگ قبله گاه مدرنيته در زمينه حقوق مردم ايران درباره انرژي هسته اي به راحتي عبور مي كنند از ستيز غرب با دينداري در سرتاسر جهان سخني به ميان نمي آورند و با اين حال خود را روشنفكر ديني مي نامند اگر جريان روشنفكري با دانشگاه پيوند دارد اكنون كه دانشگاهيان بي ادعا در برابر بي فرهنگي رئيس دانشگاه كلمبيا موضع گرفته اند چرا اين مدعيان روشنفكري كمترين اعتراضي به او نكرده اند چرا درباره تحولات عميقي كه در عرصه دين و فرهنگ در جريان است حرف تازه اي ندارند و چرا هرگز با ملت ها بخاطر رنجي كه از فقر و محروميت و تبعيض مي برند همدردي نمي كنند و حرف تازه اي براي آنها ندارند "
عجیب است که ملای سرمقاله نویس با تعریف و تمجید وستایش قهرمان گونه ای که از خمینی و پیروانش کرده است ولی در نهایت نتیجه گیری کمدی و مسخره کرده است و از ابزار و ووسیله ی کاسبکارانه ی دینی حاکمان کنونی گفته که بقای حکومت شده است و در ادامه از رشد خرافات در همه سطوح گفته که چگونه به عامل تهدید کننده ی انقلاب مبدل شده ودر این مورد نالیده و هشدار داده است . خلاصه ی کلام اینکه ناچار شده است که در اثر رشد رقابت وتضادهای باندهای مافیائی بخشی از واقعیات را اعتراف کند واز درد بی درمان رژیم قرون وسطائی و روشنفکر دینی وابسته وچشم دوخته به آن بگوید ودر مجموع با واژه گونه گوئی کردن که ناشی از متزلزل بودن ودر حال فروپاشی بودن رژیم تروریستی آخوندی می باشد اینگونه سرنوشت روشنفکر دینی و ارجاع و خرافه پرست حاکم گره خورده بهم را جمع بندی وبیان کرده است :
7" ـ جامعه ما مدتي است به سطحي نگري ديني كه توسط عناصر كاسب كار دامن زده مي شود مبتلا شده و اين يك خطر بزرگ براي انقلاب و نظام ديني برآمده از آنست . خرافات و بدعت و دروغ به نام دين توسط اين عناصر به خورد مردم داده مي شود و منطق دين كه در بالاترين سطح منطق خردگرائي قرار دارد به انزوا رانده مي شود. با اينحال مدعيان روشنفكري ديني تاكنون در كارنامه خود حتي يك موضعگيري نقادانه نسبت به اين پديده خطرناك ثبت نكرده اند و هنوز در پيچ و خم هاي مبحث بي سروته رابطه روشنفكري با دين داري گرفتارند و شايد در برابر اين تفكر قديمي و نخ نما شده غربي دچار رودربايستي هستند! روشنفكر اگر نداند كه انقلاب اسلامي درخشان ترين نقطه جريان روشنفكري در جهان معاصر است و امام خميني و شاگردان و ياران مجاهد او قله هاي روشنفكري هستند چنين كسي چيزي بيش از يك تهمت براي روشنفكري نيست . بي عملي مدعيان روشنفكري ديني و غلطيدن آنها به سوي فرهنگ غرب است كه به خرافات ميدان داده و بازار سطحي نگري را داغ كرده است . درد بي درمان جريان روشنفكري در ايران همواره دوري از مردم بود. امروز هم اين جريان به همين درد مبتلا است حتي اگر پسوند « ديني » را هم به خود ببندد. اين درد فقط هنگامي درمان خواهد شد كه اين جريان بفهمد كه نبايد نسبت به مردم غريبه باشد. آيا روزي فراخواهد رسيد كه ميكرب فراري بودن از مردم از جان و دل اين جماعت بيرون برود و آنها هم بتوانند مثل عموم مردم واقعيت ها را ببينند و بفهمند و به موقع حساسيت متناسب را نشان بدهند"
درخاتمه اینکه با رئیس خبرگان شدن رفسنجانی نه اینکه هیچگونه گشایشی برای حل بحران های لا ینحل رژیم تروریستی آخوندی به وجود نیامده است و اوضاع به سمت باز شدن فضا برای فعالیت نیروهای ملی ومذهبی که نچرخیده است در صورتیکه به طریقی از رفسنجانی برابر رقبایش حمایت می کنند ، بلکه اکنون با سرمقاله ی ملای مدافع ومبلغ رفسنجانی شرایط تهدید آمیز علیه ی اینان بدتر از قبل شده است. البته این چرخش ناشی از عدم مشروعیت رژیم و بخشی هم مرتبط به نگرانی ووحشت ایجاد شده از بازده ودستآورد سفر پاسدار احمدی نژاد به آمریکا می باشد که یک قلم نام سپاه پاسداران در لیست گروه های روریست از سوی کنگره ی آمریکا رفته است. از سوی دیگر هر چه زمان به سوی برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم نزدیک تر می شود از اینگونه تهدید ها واتهامات بیشتر بازتاب داده می شود. چونکه آخوندهای جانی و غارتگر و جنگ افروز بقدرت رسیده از شرایط انفجاری وجو نارضایتی عمومی و ضریب تنفر وانزجار مردم وبه خصوص جوانان در جامعه با خبرند به ویژه اینکه بیش از 70% جمعیت کشو ر را جوانان تشکیل می دهند که فقط با ادامه ی طرح امنیت اجتماعی نیروی انتظامی و گسترده تر بساط چوب دار در سراسر کشور وایجاد فضای جو ورعب و خفقان موقتی در جامعه شانس کنترل اینان می باشد . بنابراین حاکمان به خوبیاشراف کامل دارند و می دانند که بهترین شرایط ممکن برای دفاع از خودشان چسبیدن به صندلی های قدرت وعدم کناره گیری از آن وسرکوب رقیب ومخالفان ومعترضان به هر بها و بهانه ای می باشد .
هوشنگ - بهداد
شنبه 7 مهرماه سال -8613
"شرایط آنگونه منقبض شده که نیروهای ملی مذهبی به عنوان غیر قانونی هم تحمل نمی شوند!"
در رژیمی که ارتجاع ناب طالبانی وخرافات برآن حکومت می کند واز بدو پیدایش وبنیانگراری اش سر جنگ با قشر تحصیل کرده ی فرهنگی و دانشگاهی داشته است و زیر پوشش پاک سازی ابتدا فرهنگیان آگاه وآزاده وشریف را از محیط های فرهنگی و آموزشی را شروع نمود . سپس به دانشگاه های سراسر کشور یورش برد و پس از به خاک وخون کشاندن این محیط ها و کشته ومجروح کردن تعدادی از دانشجویان، عده ی بسیار کثیری از دانشجویان آگاه ومبارز و انقلابی دیگر را در کنار اساتید دانشگاهیان دستگیر وزندانی و تیرباران کرد و به حساب خودش انقلاب فرهنگی کرد و برای 3 سال محیط های دانشگاهی را تعطیل کرد وبست تا که به تواند با خیال راحت جنگ ضدملی و ضد مردمی 8 ساله میان ایران وعراق را پیش به برد و جایگزین دانشگاه ها کند . البته پس از باز گشائی دانشگاه ها آن تعداد دانشجویان واساتید دگر اندیش را که موفق به بازداشت وزندانی کردن شان نشده بود، از دانشگاه ها اخراج یا پاک سازی نمود و یا ادار به برزیدن تبعید کرد. بله این رژیم ارتجاعی و سرکوبگر ودشمن آزادی و آگاهی و علم ودانش و فرهنگ، به دلیل ماهیت واپسگرا بودنش و برای ادامه ی بقایش، جنگ و دشمنی با قشر دانشگاهی و روشنفکر را تا حال ادامه داده است تا جائیکه اکنون که یک رئیس جمهور یک پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه شده است که دانشگاه ها را به پادگان تبدیل کرده است و رؤسای دانشگاهیان را آخوندهای متحجر انتصابی کرده است و دانشجویان را با ستاره دار کردن شناسائی و یا اخراج و یا زندانی نموده است . همچنین اساتید دانشگاهی را به اتهام لیبرال و سکولار بازنشسته وبازخرید و اخراج می کند که به شکل و سبکی دیگرمشابه ی انقلاب فرهنگی دیگر است که تکرار و آزمون شده است . همینطور روشنفکر ایرانی را متهم به عاشق سفارتخانه های کشورهای استعماری بیگانه به خصوص آمریکا بودن و علاقمند به همکاری با سرویس های جاسوسی همین کشورهای استعماری نموده است و برایشان شوی دموکراسی و براندازی انقلاب مخملین بر چسب و پسوند جاسوس چند جانبه کشورهای بیگانه تهیه وتنظیم وپخش رده است ودر یک شب بیش از 90 مطبوعات توقیف را کرده وهنوز هم به این عمل ادامه می دهد و روزنامه وخبر نگاررا دستگیر ومحاکمه وزندانی می کند. مشخص است که بهترین عنوانی که به این عملکرد بیش از 28 ساله می توان داد همان عنوان سرمقاله ی روزنامه ی جمهوی اسلامی تعلق به ولی فقیه "مرثيه اي براي روشنفكري" می باشد برای اینکه قرار ست پیروان همان نخست وزیر امام زمانی خوانده شده ی دوران خمینی که دولت موقت یا نقش کاتالیزور برای انتقال قدرت به آخوندهای متحجر انگلیسی و غارتگر ودزد داشت که زمینه ی این انتقال با طرح اشغال سفارت آمریکا در تهران در 13 آبان سال 58 آماده شد و منجر به سقوط این دولت موقت با نخست وزیر نماینده ی امام زمانی اش شد . البته که پیروان این دولت ونخست وزیر غیر قانونی اعلام شدند و اکنون نیز که نشستی در حسینیه ی ارشاد داشته اند که البته به عنوان پیش زمینه و مناسبت سالگرد زنده یاد آیت الله طالقانی در 19 شهریور سال 58 بوده است . چونکه ایشان شدیداً هم مخالف ولایت فقیه وهم دخالت ونقش روحانیون در حکومت داشت که اکنون اینگونه با عنوان سرمقاله ی کذائی برای شان مرثیه و روضه خوانی به عنوان نقد کردن شده است:
"در روز 15 شهريور امسال در يك گردهمائي تحت عنوان « سمينار دين و مدرنيته » در حسينيه ارشاد تهران مقوله روشنفكري ديني مورد بررسي تعدادي از كساني كه خود را صاحبنظر در اين مقوله و يا شايد متولي روشنفكري ديني در ايران ميدانند قرار گرفت . متن اظهارات و مقالات اين گردهمائي نيز توسط يكي از روزنامه ها در قالب يك ويژه نامه منتشر گرديد كاري كه به غايبان اين گردهمائي كمك كرد تا از محتواي آن مطلع شوند. به اين بهانه اين چند نكته را قابل عرضه ميدانيم"
ملای سرنویس وارونه گو وتحریف گر بدون بطور دقیق بگوید که نقش آخوند شیخ فضل الله نوری با علم کردن مشروعه خواهی اش در برابر انقلاب مشروطیت چه بود و بدون آنکه به وابستگی این آخوند مرتجع و به بیگانه از جمله انگلیس و روس به پردازد و یااینکه به نقش آخوند کاشانی و همکاری وی با کودتاگران انگلیسی ودر بار شاه اشاره ای کند که چگونه منجر به سقوط حکومت ملی دکتر مصدق شد .البته خمینی از این کودتای ننگین 28 مرداد سال 32 به عنوان دریافت سیلی مصدق از سوی مردم یاد کرد ودر نهایت موجب به قدرت رسیدن حکومت کنونی شد. ولی ملای سرمقاله نویس با کتمان کردن حقایق تاریخی چنین قلمفرسائی و وارونه گوئی کرده است :
" ـ روشنفكري در ايران سرنوشتي غم انگيز دارد . در عهد قاجار پيشقراولان روشنفكري با همدستي دولت فخيمه ! انگليس بر موج پديد آمده مشروطه خواهي كه حاصل تلاش علماي ديني و مردم متدين بود سوار شدند و مشروطيت را به مسلخ بردند. سر بر آوردن استبداد رضاخاني و اضافه شدن استعمار آمريكائي به استعمار انگليسي در ايران دست پخت همين جماعت باصطلاح روشنفكر و نتيجه به مسلخ بردن مشروطيت و كف زدن همين حضرات در پاي چوبه دار آيت الله حاج شيخ فضل الله نوري بود. "
ملای سر مقاله نویس بدون آنکه بگوید در قبل از انقلاب با دستگاه شاه چه نیروهائی مبارزه می کردند ؟ نقش دانشگاه و روشنفکران متعهد ومسئول در این زمینه چه بود؟ آیا اصلاً نامی از خمینی در این محیط ها بود ویا کسی وی را می شناخت ویا آیا کسی به نام این دزد مرتجع انقلاب بهمن ماه سال 57 که زیر درخت سیب وزد وبندهای پشت پرده وقول های داده شده ولی عنی نشده موجب به قدرت رسیدنش شد، در این محیط ها فعال بود و یا در میان زندانیان سیاسی زمان شاه چند عدد آخوند بود واین نسبت به بقیه چگونه بود؟ منبریان زمان عزاداری و سوگواری ماه های محرم وسفر و روزه در دوران شاه چه کسانی بودند ؟ اکنون چکاره می باشند؟ این منبریان در پایان منابر خود به جان کدام شخصیت شاخص حکومتی دعا می کردند؟آخوند فلسفی در مورد شاه چه گفته بود؟ چه کسانی 3 بار درود وسپاس شاهنشاه آریامهر گفتند واز زندان آزاد شدند؟ اکنون اینان چه موقعیتی در دستگاه حاکمه دارند یا داشتند؟ بلی ملای سرمقاله نویس بدون آنکه به این واقعیات اعتراف کند، نتیجه همه زحمات وجان بازی های پیش از انقلاب را توی کیسه ی خمینی ریخته است که پیروانش همچون خودش موج سوار و فرصت طلب و شدیداً معتاد به سیاست مرده خوری و وبره وآخور خوری می باشند. ملای سرمقاله نویس در دنباله برای کوبیدن ومتهم نمودن رقیب شکست خورده چنین دوغ ودوشاب را با هم قاطی کرده و چماق ساخته وبر سر روشنفکران فرود آورده است :
ـ مرثيه امروز ما براي اين جريان منحط نيست كه عناصر آن درحال كفن پوساندن هستند . امروز بايد براي كساني مرثيه سرائي كرد كه حدود 30 سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي كه در واقع پيروزي روشنفكري واقعي بر روشنفكرنمائي بود ژست روشنفكري به خود مي گيرند و پسوند « ديني » را هم براي رد گم كردن به آن اضافه مي كنند ولي درست همان راهي را مي روند كه روشنفكرنمايان عصر قاجار و پهلوي رفتند! در سمينار دين و مدرنيته از طريق ويديو كنفرانس به سخنان رئيس دفتر فرح پهلوي گوش ميدهند و درباره اين نكته چانه مي زنند كه اصولا ميان دين با روشنفكري مي توان نسبتي برقرار كرد يا نه ! درست مثل روشنفكرنماهاي عصر قاجار و پهلوي كه رويدادهاي درحال وقوع پيرامون خود را نمي فهميدند و با اينحال خود را روشنفكر ميدانستند! در اين گردهمائي حضرات باصطلاح عضو جريان روشنفكري ديني با اينكه قرار بود خود را نقد كنند از خود نپرسيدند كه چرا حتي يك كلمه درباره عملكرد نظام سلطه در افغانستان و عراق و فلسطين و لبنان نمي گويند از كنار حق كشي بزرگ قبله گاه مدرنيته در زمينه حقوق مردم ايران درباره انرژي هسته اي به راحتي عبور مي كنند از ستيز غرب با دينداري در سرتاسر جهان سخني به ميان نمي آورند و با اين حال خود را روشنفكر ديني مي نامند اگر جريان روشنفكري با دانشگاه پيوند دارد اكنون كه دانشگاهيان بي ادعا در برابر بي فرهنگي رئيس دانشگاه كلمبيا موضع گرفته اند چرا اين مدعيان روشنفكري كمترين اعتراضي به او نكرده اند چرا درباره تحولات عميقي كه در عرصه دين و فرهنگ در جريان است حرف تازه اي ندارند و چرا هرگز با ملت ها بخاطر رنجي كه از فقر و محروميت و تبعيض مي برند همدردي نمي كنند و حرف تازه اي براي آنها ندارند "
عجیب است که ملای سرمقاله نویس با تعریف و تمجید وستایش قهرمان گونه ای که از خمینی و پیروانش کرده است ولی در نهایت نتیجه گیری کمدی و مسخره کرده است و از ابزار و ووسیله ی کاسبکارانه ی دینی حاکمان کنونی گفته که بقای حکومت شده است و در ادامه از رشد خرافات در همه سطوح گفته که چگونه به عامل تهدید کننده ی انقلاب مبدل شده ودر این مورد نالیده و هشدار داده است . خلاصه ی کلام اینکه ناچار شده است که در اثر رشد رقابت وتضادهای باندهای مافیائی بخشی از واقعیات را اعتراف کند واز درد بی درمان رژیم قرون وسطائی و روشنفکر دینی وابسته وچشم دوخته به آن بگوید ودر مجموع با واژه گونه گوئی کردن که ناشی از متزلزل بودن ودر حال فروپاشی بودن رژیم تروریستی آخوندی می باشد اینگونه سرنوشت روشنفکر دینی و ارجاع و خرافه پرست حاکم گره خورده بهم را جمع بندی وبیان کرده است :
7" ـ جامعه ما مدتي است به سطحي نگري ديني كه توسط عناصر كاسب كار دامن زده مي شود مبتلا شده و اين يك خطر بزرگ براي انقلاب و نظام ديني برآمده از آنست . خرافات و بدعت و دروغ به نام دين توسط اين عناصر به خورد مردم داده مي شود و منطق دين كه در بالاترين سطح منطق خردگرائي قرار دارد به انزوا رانده مي شود. با اينحال مدعيان روشنفكري ديني تاكنون در كارنامه خود حتي يك موضعگيري نقادانه نسبت به اين پديده خطرناك ثبت نكرده اند و هنوز در پيچ و خم هاي مبحث بي سروته رابطه روشنفكري با دين داري گرفتارند و شايد در برابر اين تفكر قديمي و نخ نما شده غربي دچار رودربايستي هستند! روشنفكر اگر نداند كه انقلاب اسلامي درخشان ترين نقطه جريان روشنفكري در جهان معاصر است و امام خميني و شاگردان و ياران مجاهد او قله هاي روشنفكري هستند چنين كسي چيزي بيش از يك تهمت براي روشنفكري نيست . بي عملي مدعيان روشنفكري ديني و غلطيدن آنها به سوي فرهنگ غرب است كه به خرافات ميدان داده و بازار سطحي نگري را داغ كرده است . درد بي درمان جريان روشنفكري در ايران همواره دوري از مردم بود. امروز هم اين جريان به همين درد مبتلا است حتي اگر پسوند « ديني » را هم به خود ببندد. اين درد فقط هنگامي درمان خواهد شد كه اين جريان بفهمد كه نبايد نسبت به مردم غريبه باشد. آيا روزي فراخواهد رسيد كه ميكرب فراري بودن از مردم از جان و دل اين جماعت بيرون برود و آنها هم بتوانند مثل عموم مردم واقعيت ها را ببينند و بفهمند و به موقع حساسيت متناسب را نشان بدهند"
درخاتمه اینکه با رئیس خبرگان شدن رفسنجانی نه اینکه هیچگونه گشایشی برای حل بحران های لا ینحل رژیم تروریستی آخوندی به وجود نیامده است و اوضاع به سمت باز شدن فضا برای فعالیت نیروهای ملی ومذهبی که نچرخیده است در صورتیکه به طریقی از رفسنجانی برابر رقبایش حمایت می کنند ، بلکه اکنون با سرمقاله ی ملای مدافع ومبلغ رفسنجانی شرایط تهدید آمیز علیه ی اینان بدتر از قبل شده است. البته این چرخش ناشی از عدم مشروعیت رژیم و بخشی هم مرتبط به نگرانی ووحشت ایجاد شده از بازده ودستآورد سفر پاسدار احمدی نژاد به آمریکا می باشد که یک قلم نام سپاه پاسداران در لیست گروه های روریست از سوی کنگره ی آمریکا رفته است. از سوی دیگر هر چه زمان به سوی برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم نزدیک تر می شود از اینگونه تهدید ها واتهامات بیشتر بازتاب داده می شود. چونکه آخوندهای جانی و غارتگر و جنگ افروز بقدرت رسیده از شرایط انفجاری وجو نارضایتی عمومی و ضریب تنفر وانزجار مردم وبه خصوص جوانان در جامعه با خبرند به ویژه اینکه بیش از 70% جمعیت کشو ر را جوانان تشکیل می دهند که فقط با ادامه ی طرح امنیت اجتماعی نیروی انتظامی و گسترده تر بساط چوب دار در سراسر کشور وایجاد فضای جو ورعب و خفقان موقتی در جامعه شانس کنترل اینان می باشد . بنابراین حاکمان به خوبیاشراف کامل دارند و می دانند که بهترین شرایط ممکن برای دفاع از خودشان چسبیدن به صندلی های قدرت وعدم کناره گیری از آن وسرکوب رقیب ومخالفان ومعترضان به هر بها و بهانه ای می باشد .
هوشنگ - بهداد
شنبه 7 مهرماه سال -8613