"تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری

تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری
قسمت سی و هشتم

در ادامه ی بازتاب دادن های زنجیره ای گزارشات تاریخ نویسی یک تواب بازجوی سابق زندان اوین که در روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادکانی سر بازجوی حسین شریعتمداری کیهان درج می شود. بازهم بیشتر از خدمات پدرانه و مهربانه ی قصاب بد نام زندان اوین اسدالله لاجوردی نقل قول شده است . برای اینکه این گروگان گرفته و وامدار شده ی دستگاه بد نام اطلاعات ومبلغ زندان اوین ولاجوردی قصاب قتلگاه زندان اوین که تاریخ نگار شده است می بایست که به سبک توابگری و خیانت و جاسوسی گزارش دهد تا که به تواند نفس بکشد. بنابراین از خدماتی گفته است که زندانیان سیاسی در هم شکسته و آلت دست وتواب وجاسوس ومزدور شده تبدیل به همان اصطلاح معروفی شده بودند که چوب و پیاز را با هم می خوردند. یعنی اینکه نام ونشان و اعتبار و شرف را با هم از دست داده بودند. زیرا که در سال های 61و 62 و کمی سال 63هر هفته تعدادی از این زندانیان تواب شده را به لباس های فرم زندان به صف اول نماز های جماعت هادر سراسر ایران با نیروهای محافظ فرستاده می شدند که از این توطئه چند هدف دنبال می شد . چون از یک سو هم بر تعداد سیا هی لشکر های نما زجمعه ها افزوده می شد.زیرا که اعضای خانواده و یا دوستان اینان برای دیدن شان به نماز جمعه نیز کشانده می شدند. هم از سوی دیگر اینکه می بایست شعار مرک بر این وآن سر دهند .هم اینکه توی جامعه جا انداخته می شد که زندانیان اینگونه تواب ونادم شده اند و دیگر خبری از مقاومت و ایستادگی درون زندان ها نمی باشد. هم اینکه ضریب تنفر در جامعه را نسبت به اینگونه زندانیان بی هویت و واقعاً منافق شده را بالا می برد. البته هدف اصلی این بود تا که گفته شود به جزآنانکه اعدام می شوند بقیه ی زندانیان اینگونه می باشند . آنان هم که اعدام شدند مقصر خدشان بودند که اینگونه تواب نشدند. ناگفته نماند برخی از زندانیان که موضع بنیابینی داشتند را گاهی یکی و دو بار به نماز جماعات جمعه ها بردند . چون متوجه شدند که خبر می برند ومی آورند . دیگر اینان را نمی بردند . اما بر خلاف آنچه تواب جاسوس و خائن گزارش از خدمات لاجوردی قصاب گفته و تعریف و تمجید کرده است که بله خبرنگاران در زندان ها می آمدند و گفتگو می کردند و.. اما در مورد خدمات لاجوردی قصاب قتلگاه زندان اوین که گزارش شده است باید گفت که فقط اندکی از زندانیان تواب وبی هویت وجاسوس شده اعمال می شد. شرایط زندان وزندانیان هر گز اینگونه نبود که توصیف شده است . دلیل هم لیست بالای اعدا زندانیان سیاسی ، به خصوص قتل عام زندانیانسیاسی در تابستان خونین سال 67 می باشد .
همچنین یکی از زندانیان که از شهرستان به زندان اوین تبعید شده بود در همان سال ها تعریف می کرد که روزی این زندانی از سوی رئیس زندان که قبلاً مغنی یا چاه کن توآلت آخوند مشکینی بود صدایش کرده و به ایشان گفته بود تو چون بزرگتر از سایر زندانیان دانش آموز می باشی و برای آنان الگو هستی اگر چنانچه تو توبه کنی به خصوص اینکه دبیر آموزش و پرورش هم بودی، این دانش آموزان از تو پیروی خواهند کرد و دست از مقاومت ولجاجت خود برخواهند داشت و اینان نیز توبه می کنند. این زندانی به رئیس زندان یا زندانبان گفته بود که شخصیت من شکل گرفته است ونمی توانم عوض شوم ونقشی بازی کنم غیر ازآنچه که هستم . رئیس زندان پرسش کرده بود چرا؟ زندانی گفته بود چونکه اینان که تو تصور می کنی توبه کرده و نادم و تواب شده اند و فکر می کنی با علاقه گوش به برنامه های تلویزیونی مدار بسته ی زندان گوش می دهند اینگونه نیست که شما ظاهراً می بینید و قضاوت می کنید. باز رئیس زندان سئوال کرده بود چرا؟ زندانی جواب داده بود چون اینان هواداران جریانات سیاسی بودند که همه مدعی مردمی و انقلابی و پیشتاز و.... بودند که داشتند با یک رژیم مرتجع و ضد مردمی مبارزه می کردند . خلاصه کالا وجنس خودشان را نخ فرنگ و از مخاطبش را زیلو معرفی کرده اند . شما زمانی می توانید که اینان را به سوی خودتان بکشانید وجذب شان کنید که فرش نخ فرنگ را از اینان می گیرید فرش ابریشمی با کیفیت بهتر تحویل شان داده شود. در صورتیکه نخ فرنگ را از دست داده و فعلاً زیلو دریافت کرده اند که برای شان نمی تواند جذابیت وارزش داشته باشد . بنابراین نه اینکه باور جدیدرا نتوانسته اند جایگزین آنچه کنند که از دست داده اند که قبلاً به آن باور داشته اند، بلکه دچار خلاء وبی هویتی شده اند که فقط برای زندانبانان دارند نقش بازی می کنند وحتی آنگونه برخی از اینان دچار خلاء فکری وبی هویتی شده اند که حتی دست به اعمال شنیع و زشت و ضد انسانی نیز می زنند. بنابراین شما چگونه توقع دارید که من اینگونه شوم .
اماموضوع امکانات دادن برای امتحانات دانش آموزان که در گزارش اشاره شده و جزو خدمات قصاب زندان اوین اسدالله لاجوردی گذاشته شده است . این فرصت به دلیل فشار بیش از حد خانواده های بیرون زندان برروی داستانی های ضد انقلاب بود . زیرا که اکثر زندانیان دانش آموزان مدارس بودند که از طریق خانواده های شان کتاب های درسی برای اینان به زندان ارسال می شد که خودشان درس می خواندند و یا اینکه طریق دبیران یا دانشجویان و... درون زندان ها به اینان دورس آموخته وکمکشان می شد تا اینکه موقع امتحان نیز یا سئوالات از بیرون از زندان به درون زندان منتقل ودر اتاق مخصوص امتحان تجع می کردند یااینکه با پاسداران مأمور بر سر جلسه ی امتحانی برده و بر گردانده می شدند .البته بدون آنکه حق داشته باشند با کسی تماس داشته باشند. همچنین زندان بانان تصور می کردند اگر درس بخوانند از مبارزه کردن منصرف می شوند .عجیب است با بودن شواهد زنده ی بسیار فراوان از زندانیان شکنجه ی شده ی سابق که هنوز آثاز شکنجه ها بر اندام شان می باشد از جمله همی ایرج مصداقی که به کتاب ایشان اشاره شده یکی از همین زندانیان شکنجه شده وسند زنده می باشد. ولی تواب جاسوس و بازجو تاریخ نگار شده نقل قول کرده است که شکنجه درون زندان اوین تبلیغات مخالفین بود ه استوواقعیت نداشت . تازه هر زمان که مسئولان جنایتکار رژیم تروریستی زندان اوین مجبور به پذیرش هیئت تحیقات یا خبرنگاری از زندان اوین می شدند کلی جا به جائی ها درون زندان انجام می گرفت و تازه مخاطبین اینان از زندانیان تواب و کفتر های پر قیچی بود. اکنون نیز خانواده ی یک زرتشتی سند و جسد رو کرده است که قربانی در اثر شکنجه ی درون زندان جان باخته است.
هوشنگ – بهداد

قسمت سی و هفتم

http://andesheh.com/maghalat30/66.htm
قسمت سی و ششم
http://andesheh.com/maghalat30/64.htm

قسمت سی وپنجم
http://andesheh.com/maghalat30/19.htm
قسمت سی و چهارم
http://andesheh.com/maghalat30/11.htm
قسمت سی و سوم
http://andesheh.com/maghalat30/1.htm
قسمت سی و دوم
http://andesheh.com/maghalat29/260.htm
قسمت سی و یکم
http://andesheh.com/maghalat29/234.htm
قسمت سی ام
http://andesheh.com/maghalat29/217.htm
قسمت بیست ونهم
http://andesheh.com/maghalat29/204.htm
قسمت بیست وهشتم
http://andesheh.com/maghalat29/189.htm
قسمت بیست و هفتم
http://andesheh.com/maghalat29/192.htm
قسمت بیست وششم
http://andesheh.com/maghalat29/169.htm
قسمت بیست و پنجم
http://andesheh.com/maghalat29/162.htm
قسمت بیست وچهارم
http://andesheh.com/maghalat29/155.htm
قسمت بیست سوم
http://andesheh.com/maghalat29/140.htm
قسمت بیست ودوم
http://andesheh.com/maghalat29/131.htm
قسمت بیست و یکم
http://andesheh.com/maghalat29/112.htm
قسمت بیستم
http://andesheh.com/maghalat29/88.htm
قسمت نوزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/72.htm
قسمتهیجدهم
http://andesheh.com/maghalat29/64.htm
قسمت هفدهم
http://andesheh.com/maghalat29/30.htm
قسمت شانزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/17.htm
قسمت پانزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/23.htm
قسمت چهاردهم
http://andesheh.com/maghalat29/24.htm
قسمت سیزدهم
http://andesheh.com/maghalat28/168.htm
قست دوازدهم
http://andesheh.com/maghalat28/169.htm
قسمت یازدهم
http://andesheh.com/maghalat28/157.htm
قسمت دهم
http://andesheh.com/maghalat28/153.htm
قسمت نهم
http://andesheh.com/maghalat28/142.htm
قسمت هشتم
http://andesheh.com/maghalat28/131.htm
قسمت هفتم
http://andesheh.com/maghalat28/114.htm
قسمت ششم
http://andesheh.com/maghalat28/100.htm
قسمت پنجم
http://andesheh.com/maghalat28/85.htm
قسمت چهارم
http://andesheh.com/maghalat28/79.htm
قسمت سوم
http://andesheh.com/maghalat28/53.htm
قسمت دوم
http://andesheh.com/maghalat28/52.htm
قسمت اول
http://andesheh.com/maghalat28/45.htm


دو شنبه 12 شهریوماه سال -1386