نقد وبررسی " ناتو توهم نبود (يادداشت روز) "روزنامه ی کیهان دو شنبه 12 شهریوماه سال -1386
"خاتمی وموسوی خوئینی ها و... ناتوی فرهنگی و همگام با سیا می باشند"
وارونه گوئی و فرافکنی با نوع آوری ارتجاعی و اتهام زنی بخشی از دستگاه پرو پاگاندا و تبلیغات گسترده ی رژیم تروریستی آخوندی می باشد. مثلاً جائیکه یک پاسدار متحجر وزیر تفتیش عقاید وفرهنگ سانسور شده است و مدام مطبوعات را توقیف می کند و هرروز قلم بیشتری را می شکند و روزنامه یا خبرنگار یا اهل قلم را محاکمی و محکوم می کند. همچنین یک پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه دیگر رئیس جمهور شده است و یک پاسدار اطلاعاتی دیگر مدیر مسئول روزنامه ای شده است که نقش مبلغ و سخنگوی سپاه پاسداران را بر عهده دارد و جزو ستاد برنامه ریزان سیاست حرکت چراغ خاموش می باشد که ابن سیاست کودتای خزنده نام گرفته است و پیوسته در حال سناریو وپرونده سازی حتی برای نیروهای کیفی خودی می باشد . خلاصه در شرایطی که دولت مدعی امام زمانی و عدالت محود و تحول گرا تشکیل شده است که جدا از عوامفریبی کردن و وعده های دروغ به مردم به خصوص به محرومان وتهی دستان دادن که جزو و ظیفه اصلی اش می باشد و کار دیگری ندارد . همینطور 14 وزرای کابینه اش نیز سابقه ی پاسداری دارد .البته با مجلس اصولگرائی همآهنگ است که مکمل این دولت می باشد . زیراکه بیش از 80 فرمانده ی سابق سپاه پاسداران و کیل الدوله شده اند . همچنین هنگامیکه سپاه پاسداران تسلط بر تأسیسات هسته ای دارد و اهداف پروژه ی هسته ای برای دسترسی به سلاح هسته ای را دنبال می کند و سال گذشته موفق شد در کنار ارگان موازی اش بسیج منعقد کردن 8 میلیارد دلار قرار دادهای به حساب خدمات نفتی گازی و راه سازی را به دولت تحمیل کند. بهر حال این سپاه پاسداران نه اینکه دولت و مطبوعات را کنترل می کند ، بلکه در عراق و افغانستان ولبنان بطور گسترده حضور دارد و دخالت گری می کند و بالاخره ولی فقیه را در چنگال خود دارد. اما اکنون این دیگر خیلی کمدی وخنده دار و کتمان کردن حقایق است که پاسدار یادداشت روز نویس مدعی ناتوی فرهنگی شده و از عمق نفوذ آن و سازمان سیا تا درون مجمع روحانیون مبارز سخن گفته است. زیرا که اکنون این سر بازو پاسدار حسین شریعتمداری است که موفق به کشف ناتوی فرهنگی و ابداع آن و رابطه داشتنش با سازمان سیا درون جناح مغلوب دوم خردادی شده است تا که همچون دزد چو با چراغ آید گزیده تر برد کالا توانته با شیوه هویج و چماق با خاتمی و افکارش برخورده کند ودر دنباله با زهم با شیوه ی برج در برابر بارو از ایشان استفاده کرده است . برای اینکه ضمن اینکه زیرآب اندیشه ونظر خاتمی را زده است . همچنین حامیان خاتمی را به نقل از خاتمی چنین مورد انتقاد شدید قرار داده است.
"تندروي، آشفتگي گفتماني و انفعال و تأثر تمام از ايدئولوژي هاي غالب غيرديني در دنيا، ماركسيسم زدگي و ليبراليسم زدگي، حيرت در برابر شرق و غرب ماترياليستي و... همه اين ضعف ها و بحران ها را جمع بزنيد با رويكرد جبهه مقابل كه طبق فرمايش جناب آقاي خاتمي، دنبال ديكتاتوري و ياغي گري و سيطره و اشغال و سركوب است. غرض اين نوشته آن نيست كه به استناد اظهارات چهره اي مثل آقاي خاتمي، به تمركز در تخطئه شخص وي بپردازد بلكه همان گونه كه گفته شد، غرض اين است كه به فهم درست تري از ابعاد عملكرد ناتوي فرهنگي و بستر فعاليت آن بپردازيم."
البته سربازو پاسدار حسین شریعتمداری ناتوی فرهنگی را مترادف وزارتخانه های آموزش و پرورش و علوم و ارشاد دوران اصلاح طلبی خاتمی دانسته است ودر ادامه اینان را به همان تهاجم و شبیخون فرهنگی و سازمان اطلاعات و جاسوس آمریکا سیا و صل کرده است که البته ی ادامه ی اجرای شوی دمکراسی و براندازی مخملین می باشد که اخیرا از طریق 3 اسیر ونادم وتواب از شبکه ی تلویزیونی رژیم تروریستی پخش گردید که سر نخ را اینگونه به نقل نویسنده ی دولت فخیمه ی ارباب بازتاب داده است:
"آن گونه كه تحقيقات مستند پژوهشگر انگليسي خانم فرانسس ساندرس در كتاب « جنگ فرهنگي: سيا و جهان ادب و هنر» نشان مي-دهد، سازمان سيا از حدود 60 سال پيش اقدام به تأسيس ناتوي فرهنگي براي جنگ سرد فرهنگي و استخدام روشنفكران و دانشگاهيان در آمريكا و ساير كشورها به عنوان «شواليه هاي فرهنگي ناتو» كرد. او به روشني تحليل مي كند كه چگونه سازمان سيا از اين منظر تبديل به وزارت فرهنگ بلوك غرب شد و توانست انبوهي از روشنفكران را در آمريكا كه تصادفاً اغلب آنها يهودي بودند به استخدام درآورد؛ كساني همچون كارل پوپر، آيزايا برلين، والت ويتمن روستو (تئوريسين تئوري رشد)، هانا آرنت (تئوريسين انقلاب)، ريمون آرون (تئوريسين برخي نظريات جامع شناسانه)، جكسون پولاك، جرج اورول، ايروينگ كريستول، توماس كوهن، آرتور شلزينگر، جوزف ني، سيدني هوك و... اين در حالي بود كه سيا مقارن همين دوران بيش از 300هزار روشنفكر مخالف سلطه آمريكا و غرب را در كشورهاي مختلف ترور كرده و به قتل رسانده بود."
در دنباله سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری بازه بیشتر به نقل نویسنده ی دولت فخیمه ی ارباب مهره های فعال دیگری را وصل به سیا کرده است که شامل این توضیحن و اسامی می باشد:
"آن گونه كه تحقيقات مستند پژوهشگر انگليسي خانم فرانسس ساندرس در كتاب « جنگ فرهنگي: سيا و جهان ادب و هنر» نشان مي-دهد، سازمان سيا از حدود 60 سال پيش اقدام به تأسيس ناتوي فرهنگي براي جنگ سرد فرهنگي و استخدام روشنفكران و دانشگاهيان در آمريكا و ساير كشورها به عنوان «شواليه هاي فرهنگي ناتو» كرد. او به روشني تحليل مي كند كه چگونه سازمان سيا از اين منظر تبديل به وزارت فرهنگ بلوك غرب شد و توانست انبوهي از روشنفكران را در آمريكا كه تصادفاً اغلب آنها يهودي بودند به استخدام درآورد؛ كساني همچون كارل پوپر، آيزايا برلين، والت ويتمن روستو (تئوريسين تئوري رشد)، هانا آرنت (تئوريسين انقلاب)، ريمون آرون (تئوريسين برخي نظريات جامع شناسانه)، جكسون پولاك، جرج اورول، ايروينگ كريستول، توماس كوهن، آرتور شلزينگر، جوزف ني، سيدني هوك و... اين در حالي بود كه سيا مقارن همين دوران بيش از 300هزار روشنفكر مخالف سلطه آمريكا و غرب را در كشورهاي مختلف ترور كرده و به قتل رسانده بود.اگر به برخي كلاس هاي رشته هاي علوم سياسي، جامعه شناسي، اقتصاد و ادبيات و... مراجعه كنيد مشاهده مي كنيد برخي اساتيد چگونه دانشجويان را وادار مي كنند كه با آثار اين قسم از روشنفكران مأنوس باشند و اين در حالي است كه طبق پژوهش خانم ساندرس، سازمان سيا، پول هاي كلاني را صرف معرفي و عرضه و فروش آثار افراد مذكور در سراسر جهان كرد. حالا فقط به عنوان يك مصداق و مثال، عنايت به اين مسئله بكنيم كه مثلاً كارل پوپريهودي، واضع شعار تئوري نماي «توهم توطئه» بود و ضمن ترويج منطق ليبرال دموكراسي، تلاش تئوريك وافري كرد تا نسبيت انگاري درباره ارزش ها- از جمله ارزش هاي ديني- و غير قابل استناد و اثبات بودن آنها را جا بيندازد. سپس مراجعه كنيد به افكار مشترك عناصرذي نفوذ حلقه كيان و يكي مثل آقاي سروش. آيا كوچك ترين تفاوتي مشاهده مي شود؟ قطعاً نه! يا مثلاً مراجعه كنيد به آراء بخش قابل توجهي از عناصري كه در مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري در زمان رياست آقاي موسوي خوئيني ها-رئيس اجرايي فعلي مجمع روحانيون- حضور داشتند و ادعا مي كنند متوليان تئوريك و سازمان دوم خرداد بودند و بعدها هم البته در كنار مديريت هاي ارشد اجرايي، مديران مطبوعات و احزاب همسو با ناتوي فرهنگي شدند. اين روند متأسفانه در وزارت ارشاد، كشور و علوم دولت سازندگي آغاز و در دولت اصلاحات شدت يافت تا آن روزگاري كه كار از كار گذشت و هر دو رئيس دولت هاي سازندگي و اصلاحات از دم تيغ ترور شخصيت و تخريب همين حضرات گذشتند.آن وقت شما سراغ مي گيريد كه آقاي عبدالله نوري وزيركشور هر دو دولت مذكور، در جلسه دعاي كميل در منزل خويش (4 آبان58) از آقاي سروش دعوت مي كند براي افاضه و او در آن محفل مي گويد: «اخيراً شنيده ام برخي از دوستان چون در انتخابات پيروز نبودند، به اين نتيجه رسيده اند كه بايد به سنت هاي مردم بازگرديم چرا كه به دليل بي توجهي به آن سنت ها ناموفق بوديم. اين باور سم قاتل براي روشنفكري ديني و گم كردن راه است... ما از ساير روشنفكران ديني آموختيم كه نبايد بار زياد بر دوش دين بگذاريم... از اجتهاد در فروع بايد گذشت تا به اجتهاد در اصول برسيم... تاكي روشنفكران ديني مي خواهند از سكولاريسم فاصله بگيرند و از كنار آن بگذرند؟ كي مي خواهند تكليف ليبراليسم را براي خود روشن كنند؟ هنوز برخي روشنفكران ديني ما مي ترسند كه به آنها بگويند ليبرال يا سكولار. بگذاريد چند ياوه گو به شما بگويند ليبرال يا سكولار. من بسيار خوشحال شدم كه عده اي از كارگزاران گفته بودند ما ليبرال هستيم، بالاخره شترسواري دولا دولا نمي شود».پيگيري كه مي كنيد معلوم مي شود آقاي مرعشي سخنگوي حزب كارگزاران چنان افاضاتي داشته كه «حزب ما ليبرال-دموكرات است». سال بعد همين جناب، فحواي ضمير خويش را بيشتر بيرون مي ريزد و مي گويد «اسلام نظام سياسي و اقتصادي ندارد
در خاتمه اینکه همانگونه که قبلاً تذکر داده شده بود هرچه زمان به برگزاری زمان نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم و ریاست جمهوری دوره ی دهم نزدیک تر می شود. بر موج تهاجم واتهام زدن و گشودن پرونده ها برای حذف جناح مغلوب از سوی باند های مافیائ حاکم نیزافزون تر می شود. اکنون چون خاتمی در مجمع روحانیون مبارز فعال شده و انتقاداتی به عملکرد باندهای غالب کرده و تأکید نموده که حق ندارند فضای شرکت کردن ونامزد شدن و نمایش انتخاباتی مجلس هشتم را تنگ و بسته کنند . بنابران موجب برانگیخته و عصبی شدن سرباز پاسدار حسین شریعتمداری شده است . زیرا که پس از اینکه رفسنجانی را در یادداشت روز خود با نام با پوزش از رفسنجانی دراز کرد و وی را مخالف خط امام وهمگام با آمریکا خطاب ومتهم کرد. سپس به سراغ آخوند فرصت طلب و غضنفر کروبی رفت و با یادداشت روز با آمریکا فالوده نخورید به شیوه ی رفسنجانی با وی برخورد کرد ولی چون این آخوند تسلیم شد و دوم خردادی ها را مورد اتهام وتهاجم قرار داد تا اینکه سربازجو پاسدار حسین شریعتمدار از موضع گیری کروبی علیه بقول خودش ی تند روهای دوم خرداد ها استفاده کند . اکنون به سراغ خاتمی با بهانه و ابداع ناتوی فرهنگی آمده است و با شیوه ی تجربه شده در مورد کروبی با وی برخورده کرده است .البته در کنار خاتمی آخوند موسوی خوئینی ها و عبدالله نوری و سروش و... نیز دراز شده اند بااین فرق و تفاوت که اکنون آخوند موسوی خوئینی دیگر آخوند سرخ وطراح اشغال سفارت آمریکا در13 آبانماه سال 58 در تهران نیست که خمینی آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول خوانده بود، بلکه اکنون وی همچون خاتمی و ...مهره ی سیا خوانده شده است که در کنار همقطاران خود جزو ناتوی فرهنگی می باشند.
هوشنگ – بهداد
دو شنبه 12 شهریوماه سال -1386
"خاتمی وموسوی خوئینی ها و... ناتوی فرهنگی و همگام با سیا می باشند"
وارونه گوئی و فرافکنی با نوع آوری ارتجاعی و اتهام زنی بخشی از دستگاه پرو پاگاندا و تبلیغات گسترده ی رژیم تروریستی آخوندی می باشد. مثلاً جائیکه یک پاسدار متحجر وزیر تفتیش عقاید وفرهنگ سانسور شده است و مدام مطبوعات را توقیف می کند و هرروز قلم بیشتری را می شکند و روزنامه یا خبرنگار یا اهل قلم را محاکمی و محکوم می کند. همچنین یک پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه دیگر رئیس جمهور شده است و یک پاسدار اطلاعاتی دیگر مدیر مسئول روزنامه ای شده است که نقش مبلغ و سخنگوی سپاه پاسداران را بر عهده دارد و جزو ستاد برنامه ریزان سیاست حرکت چراغ خاموش می باشد که ابن سیاست کودتای خزنده نام گرفته است و پیوسته در حال سناریو وپرونده سازی حتی برای نیروهای کیفی خودی می باشد . خلاصه در شرایطی که دولت مدعی امام زمانی و عدالت محود و تحول گرا تشکیل شده است که جدا از عوامفریبی کردن و وعده های دروغ به مردم به خصوص به محرومان وتهی دستان دادن که جزو و ظیفه اصلی اش می باشد و کار دیگری ندارد . همینطور 14 وزرای کابینه اش نیز سابقه ی پاسداری دارد .البته با مجلس اصولگرائی همآهنگ است که مکمل این دولت می باشد . زیراکه بیش از 80 فرمانده ی سابق سپاه پاسداران و کیل الدوله شده اند . همچنین هنگامیکه سپاه پاسداران تسلط بر تأسیسات هسته ای دارد و اهداف پروژه ی هسته ای برای دسترسی به سلاح هسته ای را دنبال می کند و سال گذشته موفق شد در کنار ارگان موازی اش بسیج منعقد کردن 8 میلیارد دلار قرار دادهای به حساب خدمات نفتی گازی و راه سازی را به دولت تحمیل کند. بهر حال این سپاه پاسداران نه اینکه دولت و مطبوعات را کنترل می کند ، بلکه در عراق و افغانستان ولبنان بطور گسترده حضور دارد و دخالت گری می کند و بالاخره ولی فقیه را در چنگال خود دارد. اما اکنون این دیگر خیلی کمدی وخنده دار و کتمان کردن حقایق است که پاسدار یادداشت روز نویس مدعی ناتوی فرهنگی شده و از عمق نفوذ آن و سازمان سیا تا درون مجمع روحانیون مبارز سخن گفته است. زیرا که اکنون این سر بازو پاسدار حسین شریعتمداری است که موفق به کشف ناتوی فرهنگی و ابداع آن و رابطه داشتنش با سازمان سیا درون جناح مغلوب دوم خردادی شده است تا که همچون دزد چو با چراغ آید گزیده تر برد کالا توانته با شیوه هویج و چماق با خاتمی و افکارش برخورده کند ودر دنباله با زهم با شیوه ی برج در برابر بارو از ایشان استفاده کرده است . برای اینکه ضمن اینکه زیرآب اندیشه ونظر خاتمی را زده است . همچنین حامیان خاتمی را به نقل از خاتمی چنین مورد انتقاد شدید قرار داده است.
"تندروي، آشفتگي گفتماني و انفعال و تأثر تمام از ايدئولوژي هاي غالب غيرديني در دنيا، ماركسيسم زدگي و ليبراليسم زدگي، حيرت در برابر شرق و غرب ماترياليستي و... همه اين ضعف ها و بحران ها را جمع بزنيد با رويكرد جبهه مقابل كه طبق فرمايش جناب آقاي خاتمي، دنبال ديكتاتوري و ياغي گري و سيطره و اشغال و سركوب است. غرض اين نوشته آن نيست كه به استناد اظهارات چهره اي مثل آقاي خاتمي، به تمركز در تخطئه شخص وي بپردازد بلكه همان گونه كه گفته شد، غرض اين است كه به فهم درست تري از ابعاد عملكرد ناتوي فرهنگي و بستر فعاليت آن بپردازيم."
البته سربازو پاسدار حسین شریعتمداری ناتوی فرهنگی را مترادف وزارتخانه های آموزش و پرورش و علوم و ارشاد دوران اصلاح طلبی خاتمی دانسته است ودر ادامه اینان را به همان تهاجم و شبیخون فرهنگی و سازمان اطلاعات و جاسوس آمریکا سیا و صل کرده است که البته ی ادامه ی اجرای شوی دمکراسی و براندازی مخملین می باشد که اخیرا از طریق 3 اسیر ونادم وتواب از شبکه ی تلویزیونی رژیم تروریستی پخش گردید که سر نخ را اینگونه به نقل نویسنده ی دولت فخیمه ی ارباب بازتاب داده است:
"آن گونه كه تحقيقات مستند پژوهشگر انگليسي خانم فرانسس ساندرس در كتاب « جنگ فرهنگي: سيا و جهان ادب و هنر» نشان مي-دهد، سازمان سيا از حدود 60 سال پيش اقدام به تأسيس ناتوي فرهنگي براي جنگ سرد فرهنگي و استخدام روشنفكران و دانشگاهيان در آمريكا و ساير كشورها به عنوان «شواليه هاي فرهنگي ناتو» كرد. او به روشني تحليل مي كند كه چگونه سازمان سيا از اين منظر تبديل به وزارت فرهنگ بلوك غرب شد و توانست انبوهي از روشنفكران را در آمريكا كه تصادفاً اغلب آنها يهودي بودند به استخدام درآورد؛ كساني همچون كارل پوپر، آيزايا برلين، والت ويتمن روستو (تئوريسين تئوري رشد)، هانا آرنت (تئوريسين انقلاب)، ريمون آرون (تئوريسين برخي نظريات جامع شناسانه)، جكسون پولاك، جرج اورول، ايروينگ كريستول، توماس كوهن، آرتور شلزينگر، جوزف ني، سيدني هوك و... اين در حالي بود كه سيا مقارن همين دوران بيش از 300هزار روشنفكر مخالف سلطه آمريكا و غرب را در كشورهاي مختلف ترور كرده و به قتل رسانده بود."
در دنباله سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری بازه بیشتر به نقل نویسنده ی دولت فخیمه ی ارباب مهره های فعال دیگری را وصل به سیا کرده است که شامل این توضیحن و اسامی می باشد:
"آن گونه كه تحقيقات مستند پژوهشگر انگليسي خانم فرانسس ساندرس در كتاب « جنگ فرهنگي: سيا و جهان ادب و هنر» نشان مي-دهد، سازمان سيا از حدود 60 سال پيش اقدام به تأسيس ناتوي فرهنگي براي جنگ سرد فرهنگي و استخدام روشنفكران و دانشگاهيان در آمريكا و ساير كشورها به عنوان «شواليه هاي فرهنگي ناتو» كرد. او به روشني تحليل مي كند كه چگونه سازمان سيا از اين منظر تبديل به وزارت فرهنگ بلوك غرب شد و توانست انبوهي از روشنفكران را در آمريكا كه تصادفاً اغلب آنها يهودي بودند به استخدام درآورد؛ كساني همچون كارل پوپر، آيزايا برلين، والت ويتمن روستو (تئوريسين تئوري رشد)، هانا آرنت (تئوريسين انقلاب)، ريمون آرون (تئوريسين برخي نظريات جامع شناسانه)، جكسون پولاك، جرج اورول، ايروينگ كريستول، توماس كوهن، آرتور شلزينگر، جوزف ني، سيدني هوك و... اين در حالي بود كه سيا مقارن همين دوران بيش از 300هزار روشنفكر مخالف سلطه آمريكا و غرب را در كشورهاي مختلف ترور كرده و به قتل رسانده بود.اگر به برخي كلاس هاي رشته هاي علوم سياسي، جامعه شناسي، اقتصاد و ادبيات و... مراجعه كنيد مشاهده مي كنيد برخي اساتيد چگونه دانشجويان را وادار مي كنند كه با آثار اين قسم از روشنفكران مأنوس باشند و اين در حالي است كه طبق پژوهش خانم ساندرس، سازمان سيا، پول هاي كلاني را صرف معرفي و عرضه و فروش آثار افراد مذكور در سراسر جهان كرد. حالا فقط به عنوان يك مصداق و مثال، عنايت به اين مسئله بكنيم كه مثلاً كارل پوپريهودي، واضع شعار تئوري نماي «توهم توطئه» بود و ضمن ترويج منطق ليبرال دموكراسي، تلاش تئوريك وافري كرد تا نسبيت انگاري درباره ارزش ها- از جمله ارزش هاي ديني- و غير قابل استناد و اثبات بودن آنها را جا بيندازد. سپس مراجعه كنيد به افكار مشترك عناصرذي نفوذ حلقه كيان و يكي مثل آقاي سروش. آيا كوچك ترين تفاوتي مشاهده مي شود؟ قطعاً نه! يا مثلاً مراجعه كنيد به آراء بخش قابل توجهي از عناصري كه در مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري در زمان رياست آقاي موسوي خوئيني ها-رئيس اجرايي فعلي مجمع روحانيون- حضور داشتند و ادعا مي كنند متوليان تئوريك و سازمان دوم خرداد بودند و بعدها هم البته در كنار مديريت هاي ارشد اجرايي، مديران مطبوعات و احزاب همسو با ناتوي فرهنگي شدند. اين روند متأسفانه در وزارت ارشاد، كشور و علوم دولت سازندگي آغاز و در دولت اصلاحات شدت يافت تا آن روزگاري كه كار از كار گذشت و هر دو رئيس دولت هاي سازندگي و اصلاحات از دم تيغ ترور شخصيت و تخريب همين حضرات گذشتند.آن وقت شما سراغ مي گيريد كه آقاي عبدالله نوري وزيركشور هر دو دولت مذكور، در جلسه دعاي كميل در منزل خويش (4 آبان58) از آقاي سروش دعوت مي كند براي افاضه و او در آن محفل مي گويد: «اخيراً شنيده ام برخي از دوستان چون در انتخابات پيروز نبودند، به اين نتيجه رسيده اند كه بايد به سنت هاي مردم بازگرديم چرا كه به دليل بي توجهي به آن سنت ها ناموفق بوديم. اين باور سم قاتل براي روشنفكري ديني و گم كردن راه است... ما از ساير روشنفكران ديني آموختيم كه نبايد بار زياد بر دوش دين بگذاريم... از اجتهاد در فروع بايد گذشت تا به اجتهاد در اصول برسيم... تاكي روشنفكران ديني مي خواهند از سكولاريسم فاصله بگيرند و از كنار آن بگذرند؟ كي مي خواهند تكليف ليبراليسم را براي خود روشن كنند؟ هنوز برخي روشنفكران ديني ما مي ترسند كه به آنها بگويند ليبرال يا سكولار. بگذاريد چند ياوه گو به شما بگويند ليبرال يا سكولار. من بسيار خوشحال شدم كه عده اي از كارگزاران گفته بودند ما ليبرال هستيم، بالاخره شترسواري دولا دولا نمي شود».پيگيري كه مي كنيد معلوم مي شود آقاي مرعشي سخنگوي حزب كارگزاران چنان افاضاتي داشته كه «حزب ما ليبرال-دموكرات است». سال بعد همين جناب، فحواي ضمير خويش را بيشتر بيرون مي ريزد و مي گويد «اسلام نظام سياسي و اقتصادي ندارد
در خاتمه اینکه همانگونه که قبلاً تذکر داده شده بود هرچه زمان به برگزاری زمان نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم و ریاست جمهوری دوره ی دهم نزدیک تر می شود. بر موج تهاجم واتهام زدن و گشودن پرونده ها برای حذف جناح مغلوب از سوی باند های مافیائ حاکم نیزافزون تر می شود. اکنون چون خاتمی در مجمع روحانیون مبارز فعال شده و انتقاداتی به عملکرد باندهای غالب کرده و تأکید نموده که حق ندارند فضای شرکت کردن ونامزد شدن و نمایش انتخاباتی مجلس هشتم را تنگ و بسته کنند . بنابران موجب برانگیخته و عصبی شدن سرباز پاسدار حسین شریعتمداری شده است . زیرا که پس از اینکه رفسنجانی را در یادداشت روز خود با نام با پوزش از رفسنجانی دراز کرد و وی را مخالف خط امام وهمگام با آمریکا خطاب ومتهم کرد. سپس به سراغ آخوند فرصت طلب و غضنفر کروبی رفت و با یادداشت روز با آمریکا فالوده نخورید به شیوه ی رفسنجانی با وی برخورد کرد ولی چون این آخوند تسلیم شد و دوم خردادی ها را مورد اتهام وتهاجم قرار داد تا اینکه سربازجو پاسدار حسین شریعتمدار از موضع گیری کروبی علیه بقول خودش ی تند روهای دوم خرداد ها استفاده کند . اکنون به سراغ خاتمی با بهانه و ابداع ناتوی فرهنگی آمده است و با شیوه ی تجربه شده در مورد کروبی با وی برخورده کرده است .البته در کنار خاتمی آخوند موسوی خوئینی ها و عبدالله نوری و سروش و... نیز دراز شده اند بااین فرق و تفاوت که اکنون آخوند موسوی خوئینی دیگر آخوند سرخ وطراح اشغال سفارت آمریکا در13 آبانماه سال 58 در تهران نیست که خمینی آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول خوانده بود، بلکه اکنون وی همچون خاتمی و ...مهره ی سیا خوانده شده است که در کنار همقطاران خود جزو ناتوی فرهنگی می باشند.
هوشنگ – بهداد
دو شنبه 12 شهریوماه سال -1386