تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری

تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری
قسمت سی و نهم

اینگونه که تواب جاسوس وخائن تاریخ نگار گزارش کرده است . گویا که زندان اوین نه قتلگاه و شکنجگاه که هتلی هست سیارکه درمنطقه خوش و آب هوای کوهستانی شمال تهران واقع شده است . اما اگر هنوزناً کسانی هستند که نمی دانند که زندان اوین کجاست ودر آنجا چه گذشته است ویا اینکه هنوز بطور دقیق نمی دانند که اسدالله لاجوردی چه جنایتکار و قصاب بد نام ودژخیم دیو ضفت وآدمخواری در زندان بود وحکم تیرباران چه تعدادی را امضاء و صادر کرد؟ پیشنهاد می شود که خودشان داوطلبانه از مسئولین رژیم جنایکار یا زندان اوین به خواهند که برای چند روزی که شده به صورت دواطلب مهمان افتخاری قتلگاه یا هتل اوین باشند تا که با کسب اینگونه تجربه ی مهمانی تشریفاتی محدود و البته در همین شرایط تجربه کنند و متوجه شوند که در آن مقطع تاریخی چه گذشت؟ به ویژه پس از 30 خرداد سال 60 که گاهی نیمه شبان تا چند صد تیر خلاص بر شقیقه جانباختگان راه آزادی شلیک می شد . سپس مقایسه کنند تاکه بدانند این خائن هجو نویس ووارونه گو برای چه بطور عمد تلاش مذبوحانه کرده است تا که چهره ی یک قصاب دژخیم و پرونده ی یک رژیم جنایتکار آدمخوار و ضد بشر را پاک کند و برای چه این کفتر پر قیچی کوشش کرده است لاجوردی را پدری مهربان و با عاطفه وبذله گو معرفی نماید؟ که مدعی شده هرچه بیشتر زندانیان از نزدیک با وی آشنا می شدند بیشتر مشتاق دیدار و رفتار وکردار و مهریانی هایش می شدند.
اما زندانبان حسین زاده که از وی نام برده شده است خود این نیز زندانی زمان شاه بود که شاهد جنایات و مقایسه بین دو سیستم مستبد و سرکوبگر بود و می دانست که کدامیک از دو رژیم جانی و وحشتی تر است . ابتدا مسئول بند دو زندان بود . البته چون تجربه ی زندان شاه را داشت همچون دزدی که گفته می شود با چراغ آید گزیده تر برد کالا برخورد می کرد و اساساً به جز تاکتیک هیچ فرقی با سایر زندانبانان مشابه در زندان اوین نداشت. زیرا که خدماتش در بست در اختیار رژیم جنایتکاری بود که وظیفه اش اندیشه کشی و تسلیم طلبی و ترویج خرافات وتحجرگرائی با پذیرش سخت ترین هزینه ها می باشد. به هر حال این تواب خائن گفته از همان نوع فعالیت های فرهنگی دائر شده از سوی لاجوردی قصاب در زندان اوین انجام می داده و گزرش کرده است که اکنون پس از جمع آوری آنتن های ماهواره ای وتوقیف مطبوعات دانشجوئی به عنوان بخی از فعالیت فرهنگی مشترک قوه ی قضائیه و وزارت ارشاد و تفتیش عقاید و فرهنگ سانسور ونیروی انتظامی است. البته که بخشی دیگر از فعالیت فرهنگی از طریق بسیج و آماده باش نیروی انتظامی و طرح امنیت اجتماعی دنبال می شود که روزانه با بهانه مبارزه با فساد فرهنگی و اخلاقی و اجتماعی در جامعه دنبال و اجرا می گردد که تا کنون یک میلیون نفر در خیابان ها مورد باز رسی و باز پرسی و تفتیش عقیده وپوشش خیابانی واقع شده اند واز میان اینان ده ها تن به اتهام واهی اراذل و اوباش روزانه در شهرهای گوناگون یا بر اندام شان شلاق زده می شود یا اینکه از طریق طناب دار و جراثقال رقص مرگ می کنند. خلاصه تواب و بازجو و جاسوس و خائن تاریخ نگار شده از دوباره دادگاهی شدن و رنگ پریدگی و بحث کردنش با قاضی گفته که چگونه تواب صادقی شدهبود . همچنین از حشت و اضطراب و ضربان تند طپش قلبش و دعای آیت الکرسی خوندنش و ضریب بالا وپائین میزان حکمش گفته که ترسیده بود . ولی با توصیه یکی دوبار عفو امام دادن وآزاد شدنش که موجب آرامش خیالش شده گفته است که پس از ریافت حکش چگونه در زندان آنقدر شیرینی به همراه داشته که در برابر خيلي ها که بهش تبريك می گفتند این هم شيريني مفصلي به همه داده است. البته ازآن پس ديگر حتي به آزادي از زندان فكر نمي كرده چون واقعاً آزاد شده بود زیرا وظیفه اش دیگر چک ومراقبت کردن دیگران وتهیه گزارش جاسوسی علیه ی آنان در زندان بود . تازه اولين فعاليت دسته جمعي فرهنگي اش درون زندان با سایر توابان همکار خودش بوده که با هم دیگر تقسیم می کرده بودند . از جمله برپايي نمايشگاهي به مناسبت هفته دفاع مقدس در شهريور سال 1363 داشتند. یعنی همان جنگ ضد ملی و ضد میهنی که بقول رفسنجانی 1000 میلیارد دلار فقط هزینه وخسارات جنگی برای طرف ایرانی در بر داشت. آنگونه که اکنون هیچ مسئولی در این رژیم جهل وجنگ و جنون وخرافه وتحجرگرائی و غارت وعوامفریبی یافت نمی شود تاکه مسئولیت ادامه ی جنگی را به پذیرد که در زمان بازپس گیری خرمشهر با دریافت 100 میلیارد غرامت جنگی امکان آش بس و صلحش بود ک. البته روزی مسئولان ادامه دهنده ی جنگضد ملی و ضد میهنی ایران وعراق می بایست به جرم جنایت جنگی و مرتکبین جنایت علیه یبشریت به پای میز محاکمه و حسابرسی کشانده شوند.
همچنین از سایر کارهای فرهنگی اش در بهمن همان سال بوده است که در کنار همکاران توابش نمايشگاه بزرگي از دستاوردهاي انقلاب در حسينيه زندان برپا ساخته بودند كه گروه كثيري هم از طبقات مختلف مردم براي بازديد آن آمدند. یعنی اینکه زندان اوین به قول خمینی و لاجوردی قصاب زندان اوین همچون دانشگاه تهران پس از 22 بهمن تبدیل شده بود که همه اقشار جامعه به آنجا رجوع می کردند تا به بینند بچه های مجاهدین وفدائی ها در سنگرهای ساخته شده در دانشگاه چه می کنند وچگونه قبل از تهاجم گزمکان از سنگر انقلاب دفاع می کردند. بالاخره خالی بند تواب و جاسوس و خائن ودروغگو که گفته بود پشت درب دادگاه گلابزده شده بود که چه مدت زندانی بهش داده می شد و دیگر آزادی برایش مهم نیست . ولی اعتراف کرده که در اثنای انجام وظیفه کار فرهنگی بود كه بار ديگر براي دادگاه فراخوانده شد. مدتي بود كه دلهره حكم گرفتن داشت و مي گفتند كه هرچه اعلام حكم به تعويق بيفتد و طول بكشد، ميزان آن بالاتر واعدام نزديكتر است. ولی بازهم مدعی شده مردن براي این اهميتي نداشت. زیرا که از خدا مي خواسته است که مهلتي به وی داده شود تا فرصت داشته باشد که اینگونه با تاریخ وارونه نویسی و کتمان کردنش حقایق گذشته ش را بقول خودش هرچند در حد ناچيز به شکل کفتر پر قیچی وزارت بد نام اطلاعات جبران نمايد ودر کنار تواب پیکاری زندانی سابق زندان اوین حسن شایانفر قرار گیرد و دوتائی در ورق پاره ی کیهان اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری انجام وظیفه کند.
هوشنگ – بهداد
قسمت سی و هشتم

http://andesheh.com/maghalat30/77.htm
قسمت سی و هفتم
http://andesheh.com/maghalat30/66.htm
قسمت سی و ششم
http://andesheh.com/maghalat30/64.htm
قسمت سی وپنجم
http://andesheh.com/maghalat30/19.htm
قسمت سی و چهارم
http://andesheh.com/maghalat30/11.htm
قسمت سی و سوم
http://andesheh.com/maghalat30/1.htm
قسمت سی و دوم
http://andesheh.com/maghalat29/260.htm
قسمت سی و یکم
http://andesheh.com/maghalat29/234.htm
قسمت سی ام
http://andesheh.com/maghalat29/217.htm
قسمت بیست ونهم
http://andesheh.com/maghalat29/204.htm
قسمت بیست وهشتم
http://andesheh.com/maghalat29/189.htm
قسمت بیست و هفتم
http://andesheh.com/maghalat29/192.htm
قسمت بیست وششم
http://andesheh.com/maghalat29/169.htm
قسمت بیست و پنجم
http://andesheh.com/maghalat29/162.htm
قسمت بیست وچهارم
http://andesheh.com/maghalat29/155.htm
قسمت بیست سوم
http://andesheh.com/maghalat29/140.htm
قسمت بیست ودوم
http://andesheh.com/maghalat29/131.htm
قسمت بیست و یکم
http://andesheh.com/maghalat29/112.htm
قسمت بیستم
http://andesheh.com/maghalat29/88.htm
قسمت نوزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/72.htm
قسمتهیجدهم
http://andesheh.com/maghalat29/64.htm
قسمت هفدهم
http://andesheh.com/maghalat29/30.htm
قسمت شانزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/17.htm
قسمت پانزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/23.htm
قسمت چهاردهم
http://andesheh.com/maghalat29/24.htm
قسمت سیزدهم
http://andesheh.com/maghalat28/168.htm
قست دوازدهم
http://andesheh.com/maghalat28/169.htm
قسمت یازدهم
http://andesheh.com/maghalat28/157.htm
قسمت دهم
http://andesheh.com/maghalat28/153.htm
قسمت نهم
http://andesheh.com/maghalat28/142.htm
قسمت هشتم
http://andesheh.com/maghalat28/131.htm
قسمت هفتم
http://andesheh.com/maghalat28/114.htm
قسمت ششم
http://andesheh.com/maghalat28/100.htm
قسمت پنجم
http://andesheh.com/maghalat28/85.htm
قسمت چهارم
http://andesheh.com/maghalat28/79.htm
قسمت سوم
http://andesheh.com/maghalat28/53.htm
قسمت دوم
http://andesheh.com/maghalat28/52.htm
قسمت اول
http://andesheh.com/maghalat28/45.htm

سه شنبه 13 شهریورماه سال 1386