نقد وبررسی "كم شماران پيروز (يادداشت روز)" روزنامه ی چهار پنجشنبه 29 شهریورماه سا ل-1386
"چگونه گلنگ سلمان فارسی و خندق کندنش به تهدید کردن علنی آمریکا تبدیل شده است؟"
یک قلم بردست کشابه پیرو پاسدار یادداشت روز نویس روزگذشته بر منبر رفته است و روضه خوانی های جنگی مشابه کرده است و از شیوه ی کلنگ برسنگ زدن وخندق کندن سلمان فارسی شروع کرد واز پیروزی سه جنگ گفته تا اینکه گریزی به صحرای کربلا زده است وبه 8 سال جنگ صد ملی و ضد میهنی ایران وعراق رسیده است و بدون آنکه به گزارش دادن و نامه پراکنی های خمینی با سبزعلی رضائی فرمانده ی قوت سپاه پاسداران اشاره کند در صورتیکه رفسنجانی سال در نمازجمعه ی تهران آن را قرائت کرد و افشا کرد که چگونه جنگ به بن رسیده بود و نه انگیزه ونه امکانات وابزار جنگی برای ادامه ی آن امکان نداشت آنگونه خمینی مجبور شده بود جام زهر شکست را سر بکشذ و لی اکنون مداح یادداشت روز نویس بطور وارونه اینگونه حاصل جا زهر کشی خمینی را بازگو کرده است:
"تا آنجا كه با طولاني شدن زمان جنگ و ديكته شدن اقتدار و برتري ايران، كار به جايي رسيد كه صدام دست به دامان اربابان و سازمان هاي جهاني، خواهان پذيرش آتش بس از جانب ايران بود. و هدف حاميان اين عروسك خيمه شب بازي و در رأس همه آمريكا، در اين زمان ديگر نه شكست دادن ايران، بلكه فقط اين بود كه جنگ هرچه سريعتر به پايان برسد و صدام با آن همه حمايت هايي كه از او شد، بازنده نباشد، چرا كه موقعيت خود آنان به ويژه آمريكا نيز در منطقه سير نزولي آغاز كرده بود، سيري كه كماكان ادامه دارد و شتاب بيشتري هم به خود گرفته است."
مداح یاددشت روز نویس در دنباله ی یاداشت روز خود دوباره بدون آنکه اشاره داشته باشد که پس از واقعه ی 11 سپتامبر چونه سران رژیم تروریستی آخوندی دچار وحشت شده بودند و چرا از ترس با آمریکا در اشغال نظامی افغانستان همکاری کرد ند. آنگونه که گزارش این همکاری را رفسنجانی در خطبه ی نماز جمعه ی تهران به بوش اعلام کرد وخطاب به ایشان گفت که بوش می داند اگر در اشغال نظامی افغانستان ما همکاری نکرده بودیم هنوز طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود. البته همین شیوه ی همکاری در اشغال عراق نیز تکرار شد زیرا که گذشته از سقوط صدام حسین رئیس جمهور سابق عراق، تهاجم نظامی به قرار گاه های نظامی مجاهدین وخلع سلاح کردن آنان هدف اصلی دیگر بود . ولی اکنون با انکار کردن همکاری کردن با اشغال گران نظامی افغانستان وعراق، هم به دخالت گری در عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین به عنوان صدور انقلاب خمینی یا در قیقت صدور بنیادگرائی و تروریسم به منطقه ی خاورمیانه اعتراف کرده است و اینگونه علیه ی آمریکا کرکری خوانده و قدرت نمائی کرده است:
"امروز ايران قدرتمندتر از گذشته، مدبرانه و قاطعانه در مسير تحقق آرمان هاي قدسي و اهداف انقلابي خود گام برمي دارد و در مقابل به اذعان همه كارشناسان و تحليل گران جهان حتي در خود آمريكا، اقتدار جهاني اين كشور روز به روز ضعيف تر شده و از ابهت پوشالي و هيبت ظاهري آن كاسته مي شود. به تعبير رهبر فرزانه انقلاب: «امروز موقعيت ما، موقعيت مستحكمي است، به عكس موقعيت دشمنان و مخالفان ما متزلزل است. آمريكاي امروز، آمريكاي ده سال، پانزده سال قبل نيست... و امروز اين حقيقت براي دشمنان ايران روشن شده است كه آنان نه فقط نمي توانند بر ما سلطه پيدا كنند، حتي لطمه هم نمي توانند بزنند!» و هم اينكه انقلاب اسلامي و دفاع مؤمنانه ملت ايران در جنگ تحميلي به صورت الگو و مايه الهام بسياري از مردم تحت ستم جهان درآمده و آن سخن امام راحل را كه پس از پايان جنگ فرمودند «ما در جنگ هشت ساله، انقلاب اسلامي را به جهان صادر كرديم» تحقق يافته است. شايد آن روز معناي اين كلام امام(ره) را بعضي ها متوجه نشدند يا نخواستند متوجه شوند و طبق معمول و مثل اسلاف جاهل خود به جاي فهميدن، پوزخند روشنفكرانه! تحويل دادند، اما امروز وقتي در اينجا و آنجاي عالم به ويژه در منطقه خاورميانه مقاومت ها و پيروزي مردمي را كه با الگو قراردادن انقلاب اسلامي و رزم شجاعانه مردم ايران در دوران دفاع مقدس، مي بينيم و مثلاً وقتي انتفاضه مردم فلسطين را، يا پيروزي شگفت آور و تحسين برانگيز حزب الله لبنان را در جنگ 33روزه نظاره مي كنيم، و خبر پيروزي احزاب اسلامگرا را در تركيه و فلسطين و الجزاير و بحرين و... دريافت مي كنيم و مقاومت مردم مسلمان عراق را در برابر هجوم اشغالگران شاهد هستيم، و مهمتر از همه وقتي جريان بيداري اسلامي و شكوفايي نهضت بازگشت به خويشتن در دنياي اسلام و در نزد مردم ستمديده جهان به شكل غيرقابل انكاري رو به اوج گيري است، براي هركسي كه مي خواهد ببيند و خود را به نابينايي نزده و مي خواهد بشنود و خود را به ناشنوايي نزده، سخن آن روز امام كاملاً درك كردني و قابل اثبات است."
در خاتمه اینکه مداح یادداشت روز نویس دیل اینکه از قدرت پوشالی و تضعیف شده آمریکا گفته و متقابلاً از روز افزون شدن قدرت رژیم تروریستی آخوندی با مباهات یاد کرده . به وضوح می توان گفت که نتیجه ی همان سیاست خوشباورانه ی همکاری کردن با سران رژیم تروریستی آخوندی در اشغال نظامی افغانستان وعراق است که پس از آن فرصت داده شد که دستان رژیم در مانور دادن در سراسر خاک عراق کاملاً آزاد باشد وتوجهی به رشد روز افزون د عراق و تبدیل کردن این کشور به کانون و سرپل شدن به سکوی پرش پیگیری اهداف هسته ای و صدور تروریسم و بنیاد گرائی به منطقه ی خاورمیانه نشد و ارزیابی دقیقی از هدف و نتایج مذاکره ومماشات گری با اروپا نشد و درک نشد که این غول از شیشه رها شده چگونه در مسیر اهدافی دارد حرکت می کند که به سمت قابل کنترل نشدن می باشد؟ همچنین برداشت اصولی از اتخاذ سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات هسته ای اروپا با رژیم ترریستی آخوندی به عمل نیامد که چگونه در نهایت می تواند منتهی به عدم رام و کنترل ومهار شدن رژیم تروریستی آخوندی بی انجامد.؟ ولی اکنون با باتلاق شدن عراق و سر زمین سوخته شدن لبنان و کودتا در فلسطین و شعار ور شدن جنگ داخلی در افغانستان ونقش کلیدی سپاه پاسداران در بحران وناامن سازی عراق و افغانستان وبی ثبات کردن خاور میانه مقامات نظامی و سیاسی آمریکائی متوجه شده اند که چگونه دچار خوشباوری و اشتباهات مهلک وپر هزینه ای در عراق شده اند که دشمن را به حال خود رها ذاشته بودند که هر کاری که می خواهد دنبال کند و با ادامه ی ساست مذاکره ومماشات با اروپا پوششی برای پیگیری اهداف هسته ای اش بوده است . بنابراین تصمیم گرفته شده است تاکه دولت دست نشانده ی نوری المالکی در عراق را برکنار شود و صحبت از نامگذاری سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی شده است و دقیقاً دانسته شده است که اگر از هم اکنون مانع از دسترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی نشود فردا که دارای سلاح هسته ای شد دیگر امکان کنترل کردن این یاغی بین المللی وجود ندارد . زیراکه در آن موقع فقط با بحران بی ثباتی و ناامنی در منطقه خاور میانه مواجه نیست، بلکه با تهدید خطر صلح امنیت جهانی روبرو می باشد.
هوشنگ-بهداد
پنجشنبه 29 شهریورماه سال-1386
"چگونه گلنگ سلمان فارسی و خندق کندنش به تهدید کردن علنی آمریکا تبدیل شده است؟"
یک قلم بردست کشابه پیرو پاسدار یادداشت روز نویس روزگذشته بر منبر رفته است و روضه خوانی های جنگی مشابه کرده است و از شیوه ی کلنگ برسنگ زدن وخندق کندن سلمان فارسی شروع کرد واز پیروزی سه جنگ گفته تا اینکه گریزی به صحرای کربلا زده است وبه 8 سال جنگ صد ملی و ضد میهنی ایران وعراق رسیده است و بدون آنکه به گزارش دادن و نامه پراکنی های خمینی با سبزعلی رضائی فرمانده ی قوت سپاه پاسداران اشاره کند در صورتیکه رفسنجانی سال در نمازجمعه ی تهران آن را قرائت کرد و افشا کرد که چگونه جنگ به بن رسیده بود و نه انگیزه ونه امکانات وابزار جنگی برای ادامه ی آن امکان نداشت آنگونه خمینی مجبور شده بود جام زهر شکست را سر بکشذ و لی اکنون مداح یادداشت روز نویس بطور وارونه اینگونه حاصل جا زهر کشی خمینی را بازگو کرده است:
"تا آنجا كه با طولاني شدن زمان جنگ و ديكته شدن اقتدار و برتري ايران، كار به جايي رسيد كه صدام دست به دامان اربابان و سازمان هاي جهاني، خواهان پذيرش آتش بس از جانب ايران بود. و هدف حاميان اين عروسك خيمه شب بازي و در رأس همه آمريكا، در اين زمان ديگر نه شكست دادن ايران، بلكه فقط اين بود كه جنگ هرچه سريعتر به پايان برسد و صدام با آن همه حمايت هايي كه از او شد، بازنده نباشد، چرا كه موقعيت خود آنان به ويژه آمريكا نيز در منطقه سير نزولي آغاز كرده بود، سيري كه كماكان ادامه دارد و شتاب بيشتري هم به خود گرفته است."
مداح یاددشت روز نویس در دنباله ی یاداشت روز خود دوباره بدون آنکه اشاره داشته باشد که پس از واقعه ی 11 سپتامبر چونه سران رژیم تروریستی آخوندی دچار وحشت شده بودند و چرا از ترس با آمریکا در اشغال نظامی افغانستان همکاری کرد ند. آنگونه که گزارش این همکاری را رفسنجانی در خطبه ی نماز جمعه ی تهران به بوش اعلام کرد وخطاب به ایشان گفت که بوش می داند اگر در اشغال نظامی افغانستان ما همکاری نکرده بودیم هنوز طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود. البته همین شیوه ی همکاری در اشغال عراق نیز تکرار شد زیرا که گذشته از سقوط صدام حسین رئیس جمهور سابق عراق، تهاجم نظامی به قرار گاه های نظامی مجاهدین وخلع سلاح کردن آنان هدف اصلی دیگر بود . ولی اکنون با انکار کردن همکاری کردن با اشغال گران نظامی افغانستان وعراق، هم به دخالت گری در عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین به عنوان صدور انقلاب خمینی یا در قیقت صدور بنیادگرائی و تروریسم به منطقه ی خاورمیانه اعتراف کرده است و اینگونه علیه ی آمریکا کرکری خوانده و قدرت نمائی کرده است:
"امروز ايران قدرتمندتر از گذشته، مدبرانه و قاطعانه در مسير تحقق آرمان هاي قدسي و اهداف انقلابي خود گام برمي دارد و در مقابل به اذعان همه كارشناسان و تحليل گران جهان حتي در خود آمريكا، اقتدار جهاني اين كشور روز به روز ضعيف تر شده و از ابهت پوشالي و هيبت ظاهري آن كاسته مي شود. به تعبير رهبر فرزانه انقلاب: «امروز موقعيت ما، موقعيت مستحكمي است، به عكس موقعيت دشمنان و مخالفان ما متزلزل است. آمريكاي امروز، آمريكاي ده سال، پانزده سال قبل نيست... و امروز اين حقيقت براي دشمنان ايران روشن شده است كه آنان نه فقط نمي توانند بر ما سلطه پيدا كنند، حتي لطمه هم نمي توانند بزنند!» و هم اينكه انقلاب اسلامي و دفاع مؤمنانه ملت ايران در جنگ تحميلي به صورت الگو و مايه الهام بسياري از مردم تحت ستم جهان درآمده و آن سخن امام راحل را كه پس از پايان جنگ فرمودند «ما در جنگ هشت ساله، انقلاب اسلامي را به جهان صادر كرديم» تحقق يافته است. شايد آن روز معناي اين كلام امام(ره) را بعضي ها متوجه نشدند يا نخواستند متوجه شوند و طبق معمول و مثل اسلاف جاهل خود به جاي فهميدن، پوزخند روشنفكرانه! تحويل دادند، اما امروز وقتي در اينجا و آنجاي عالم به ويژه در منطقه خاورميانه مقاومت ها و پيروزي مردمي را كه با الگو قراردادن انقلاب اسلامي و رزم شجاعانه مردم ايران در دوران دفاع مقدس، مي بينيم و مثلاً وقتي انتفاضه مردم فلسطين را، يا پيروزي شگفت آور و تحسين برانگيز حزب الله لبنان را در جنگ 33روزه نظاره مي كنيم، و خبر پيروزي احزاب اسلامگرا را در تركيه و فلسطين و الجزاير و بحرين و... دريافت مي كنيم و مقاومت مردم مسلمان عراق را در برابر هجوم اشغالگران شاهد هستيم، و مهمتر از همه وقتي جريان بيداري اسلامي و شكوفايي نهضت بازگشت به خويشتن در دنياي اسلام و در نزد مردم ستمديده جهان به شكل غيرقابل انكاري رو به اوج گيري است، براي هركسي كه مي خواهد ببيند و خود را به نابينايي نزده و مي خواهد بشنود و خود را به ناشنوايي نزده، سخن آن روز امام كاملاً درك كردني و قابل اثبات است."
در خاتمه اینکه مداح یادداشت روز نویس دیل اینکه از قدرت پوشالی و تضعیف شده آمریکا گفته و متقابلاً از روز افزون شدن قدرت رژیم تروریستی آخوندی با مباهات یاد کرده . به وضوح می توان گفت که نتیجه ی همان سیاست خوشباورانه ی همکاری کردن با سران رژیم تروریستی آخوندی در اشغال نظامی افغانستان وعراق است که پس از آن فرصت داده شد که دستان رژیم در مانور دادن در سراسر خاک عراق کاملاً آزاد باشد وتوجهی به رشد روز افزون د عراق و تبدیل کردن این کشور به کانون و سرپل شدن به سکوی پرش پیگیری اهداف هسته ای و صدور تروریسم و بنیاد گرائی به منطقه ی خاورمیانه نشد و ارزیابی دقیقی از هدف و نتایج مذاکره ومماشات گری با اروپا نشد و درک نشد که این غول از شیشه رها شده چگونه در مسیر اهدافی دارد حرکت می کند که به سمت قابل کنترل نشدن می باشد؟ همچنین برداشت اصولی از اتخاذ سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات هسته ای اروپا با رژیم ترریستی آخوندی به عمل نیامد که چگونه در نهایت می تواند منتهی به عدم رام و کنترل ومهار شدن رژیم تروریستی آخوندی بی انجامد.؟ ولی اکنون با باتلاق شدن عراق و سر زمین سوخته شدن لبنان و کودتا در فلسطین و شعار ور شدن جنگ داخلی در افغانستان ونقش کلیدی سپاه پاسداران در بحران وناامن سازی عراق و افغانستان وبی ثبات کردن خاور میانه مقامات نظامی و سیاسی آمریکائی متوجه شده اند که چگونه دچار خوشباوری و اشتباهات مهلک وپر هزینه ای در عراق شده اند که دشمن را به حال خود رها ذاشته بودند که هر کاری که می خواهد دنبال کند و با ادامه ی ساست مذاکره ومماشات با اروپا پوششی برای پیگیری اهداف هسته ای اش بوده است . بنابراین تصمیم گرفته شده است تاکه دولت دست نشانده ی نوری المالکی در عراق را برکنار شود و صحبت از نامگذاری سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی شده است و دقیقاً دانسته شده است که اگر از هم اکنون مانع از دسترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی نشود فردا که دارای سلاح هسته ای شد دیگر امکان کنترل کردن این یاغی بین المللی وجود ندارد . زیراکه در آن موقع فقط با بحران بی ثباتی و ناامنی در منطقه خاور میانه مواجه نیست، بلکه با تهدید خطر صلح امنیت جهانی روبرو می باشد.
هوشنگ-بهداد
پنجشنبه 29 شهریورماه سال-1386