تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری

تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری
قسمت سی و هفتم
این همه صغرا وکبری چیدن های تا کنونی یک تواب بازجو وتاریخ نگار شده وآن همه وارونه گوئی وتحریف گری کردن ها واتهام به مجاهدین زدن ها وگزارش های مضحک وکمدی از زندان اوین بازتاب دادن ها برای این بوده است که یک جلاد بد نام و قاتل هزاران مجاهد ومبارز آزایدخواه دیگر در زندان یا قتلگاه اوین بوده است و پرورش دهنده ی مزدورانی همچون همین خائن گزارشگر بود که خودش اعتراف کرده است جزو گروه های گشت وضربت دادستانی ضد انقلاب وابسته به زندان اوین بود که همراه آنان به بیرون از زندان بر سر قرار ها می رفته است و برای شکار کردن دیگران طوری برخورد می کرده که گویا دستگیر نشده وهنوز بر سر موضع می باشد ووانموده می کرده که فقط کمی مسله دار شده است . اکنون این منافق واقعی ودو رو وتواب وجاسوسس وخائن چهره ی فراموش ناشدنی یک قصاب معروف ومنفور زندان یا قتلگاه زندان اوین را اینگونه به تصویر کشانده وترسیم و تطهیر نموده است :
"حضور سيداسدالله لاجوردي، دادستان انقلاب، در لحظه لحظه اين فعاليت ها، اگرچه در ابتدا براي بچه ها غيرقابل درك بود و با تصويري كه سازمان از او در ذهن همه ساخته بود (كه متأسفانه اين تصوير هنوز در ذهن برخي دوستان انقلاب هم وجود دارد) برخورد سردي با او داشتند، ولي كم كم برخوردهاي گرم و صميمي او با بچه ها، رسيدگي به مشكلات درون و بيرون زندانشان و حضور مداومش، باعث بوجود آمدن نوعي رابطه نزديكتر شد. او حتي كمترين خواسته قابل اجراي بچه ها را ناديده نمي گرفت، حقوق ماهانه افراد نيازمندتر را بيشتر كرد، بوجود آوردن امكان ملاقات هاي حضوري و ويژه(57) با خانواده ها (كه براي اولين بار در زندان هاي ايران اجرا مي شد) و دادن مرخصي هاي دو روز و سه روز كه آن هم براي نخستين بار براي زندانيان سياسي و گروهكي اجرا مي شد، توسط ايشان انجام گرديد. (اين نوع امكانات و مرخصي ها امروز نيز همچنان براي زندانيان پرمدعاي به اصطلاح سياسي اعمال مي شود به طوري كه باعث شده حتي برخي از آنها، يكديگر را زنداني ويژه اطلاق كنند و از اين طريق بسياري از ادعاهاي نقض حقوق بشر مورد نظر بوق هاي تبليغاتي غرب را با دست خود ضايع نمايند!! "
اتفاقاً همانگونه که در شماره ی قبلی اشاره شد اینگونه گزارشات که کتمان کننده حقیقت که موجب داستان تف و تاق و ریش برای کار گردانان ومجریان وبازیگران پشت صحنه اش می باشد که اکنون پس از سپری شدن 19 سال از قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان خونین تابستان سال 67 هنوز به اعضای خانواده های داغدار اجازه داده نمی شود تا که بطور آزادانه بر سر خاک عزیان خودشان در خاوران حضور یابند تا چه رسد به آن زمان که اینان درون قتلگاه زندان اوین بودند که گزارش شده یک جلاد بد نام ومأمور شکنجه واعدام نگاه رئوفانه ومهربانه ی پدرانه نسبت به قربانیان خود داشته باشد وبرای آنان مرخصی و حقوق ماهیانه تعیین می کرده است. البته اگر اینگونه مزایا داده می شد صرفاً به توابان مزدور وخائن وتیر خلاص زن هائی همچون همین تواب و جاسوس وخائن تاریخ نگار شده داده می شد تا که هم بیشتر جاسوسی علیه ی زندانیان کنند وهم اینکه بیشتر همکاری با بازجویان در شکنجه گری و تیر خلاص زنی کنند وتلاش برای به دام انداختن هرچه بیشتر نیروهای دستگیر نشده کنند تاکه دستگیر وشکنجه واعدام گردند و برای صحت اینکه اکنون فضای زنان اوین چگونه است می بایست با خانواده هایئ مصاحبه و گفتگو ودر د ل کرد که اکنون عزیزانی از خودرا در بند واسیر قتلگاه و یا زندان اوین دارند و نه اینکه اراجیف دروغینی که بصورت سلسله گزارشاتی که از سوی یک تواب جاسوس و خائن وتاریخ نگار شده تعلی دیده شده ی وزارت بد نام اطلاعات رژیم آخوندی ارائه می شود . آنهم در روزنامه ی اطلاعاتی – امنیی – پادگانی سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گر و پرونده وسناریو ساز بازتاب داده می شود که مسئول پیگیری آن نیز حسن شایانفر است که یک زندانی پیکاری سابق تواب وجاسوس و همکار سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در درق پاره ی اطلاعاتی – اطلاعاتی – پادگانی کیهان می باشد.معلوم نیست این کفتر پر قیچی و سر باز گمنام امام زمانی تاریخ نویس زندان شده ، در مورد چه زمانی گزارش از زندان می کند که آیا خودش حضور داشته است؟ار آری چرا فاکت از نامه ی نگاری ناصر زرافشان به علی کشتگر آورده است؟ برای چه آ ن را با موضع قائمقامی ثروت طلب حامی دوم خردادی ها در لوس آنجلس پیوند داده است؟ چرا سپس گزارش کشدار و بسط داده شده است تا اینکه به فیلماز معروف زندان محسن مخملباف از توابان زندان رسیده است؟ بعد یک تواب هنرپیشه وهنرمند شده دیگر در خدمت رژیم جهل وجنون وجنگ وخیانت وجنایت و خرافه پزست ومتحجر قرار گرفته ومفید برایش بودن نیز به این لیست اضافه شده است و همه را به هم پیونده داده است تا ااینکه توانسته نتیجه گیری کرده است اینان همه محصولات همان شیوه ی بر خورد انسانی و مهربانانه ی قصاب منفور زندان یاقتلگاه زندان اسدالله لاجوردی بوده است که اکنون حاصلش معجونی شده است که این تواب و بازجو وتاریج نگار بد نام وزارت اطلاعات رژیم تروریسی اینگونه آن را بازتاب داده است:
"ناصر زرافشان، يكي از مدعيان نقض حقوق بشر در ايران در نامه اي به علي كشتگر (چريك فدايي خلق سابق و به اصطلاح جمهوري خواه پشيمان امروز) مي نويسد: «. . . هموطن عزيزي بنام آقاي دكترمحسن قائم مقام از نيويورك. . . در قسمتي از نوشته خود نيز تصوّر خويش از زندان اوين را به اين شرح بيان مي كند: «سياست هاي جمهوري اسلامي مثل هر كار ديگرش عجيب و غريب است. پاسخي به زنداني كردن بدون دليل و طولاني زنداني ها ندارند و به جايش به آنها مرخصي استعلاجي مي دهند!! محسن مخملباف در آن سال ها 3 فيلم «توبه نصوح» و «دو چشم بي سو» و «استعاذه» را ساخته بود و ازاين رو بسيار مورد توجه بود و مي گفتند كه از دوستان سيداسدالله لاجوردي و همرزم برخي از بازجويان شعبه هاي دادستاني در دوران مبارزه عليه شاه است و هر از چند گاه به اوين مي آمد. براي اجراي نمايش شيخ شهيد (درباره شيخ فضل الله نوري) هم كه از نوشته هاي خودش بود، مرتباً به گروه اجرا كننده و نحوه تمريناتشان سر مي زد و براي اجراي نهايي نيز در حسينيه زندان اوين حضور داشت. مخملباف پس از سال هاي دفاع مقدس با ساخت فيلم هايي نظير «نوبت عاشقي» و «نون و گلدون» دچار استحاله فكري شد. حسن فتحي از زندانياني بود كه به جرم فعاليت به نفع مجاهدين خلق محكوم شده بود، اما در زندان نادم شد و از تخصصش در زمينه تئاتر براي فرهنگ انقلاب و اسلام بهره فراواني گرفت و در اين مسير هم ابتدا سيداسدالله لاجوردي و بعد هم مسئولان فرهنگي زندان به او كمك بسياري نمودند تا پس از آزادي هم بتواند براي نظام مفيد باشد. بعد از آزادي، وي ابتدا در نشريه سروش نقد تئاتر مي نوشت، سپس چند تئاتر را روي صحنه برد و بعداً به تلويزيون رفت و سريال هايي مثل «پهلوانان نمي ميرند» و «شب دهم» را ساخت."
البته نتیجه ی مستمر سرکوبگری بیش از 28 ساله ی حاکمان جنایتکار بر ایران با پرونده ی ننگین بیش از 120 هزار زندانیانی سیاسی تیرباران شده که دارد و پرونده ی سیاهتر از آن رکوردار نقض مداوم حقو ق بشر در جهان می باشد و شرایط کنونی بساط عریان وعلنی سرکوب گری و ایجاد رعب ووحشت وخفقان سراسری در جامعه است که در گله گله وگوشه وکنج وکنار شهر های سراسر میهن بساط شلاق زدن وسنگسار و دار زدن بر پاست و ووضعیت آنگونه منقبض و خفقانی شده است که حتی به رفسنجانی مجوز داده نمی شود تا که کتاب خاطرات عبور از بحران خودشرا چاپ و انتشار کند وبخش جلد سرنوشت مورد انتقاد شدید واقع نشود که چرا از خمینی نقل قول کرده است که خمینی گفته بود راه اصولی این می باشد که دیگر شعار بر آمریکا و روسیه داده نشود؟ بناباین دیگر نیاز به تشریح و توضیح و توصیف نمی باشد تاکه گفته شود برای چه دستگاه تبلیغاتی بد نام وزارت اطلاعات رژیم ترورستی آخوندی با همکاری وزارت ارشاد تفتیش و عقاید وسانسور که وزیرش یک پاسدار همکار سرباز جو پاسدار حسین شریعتمدار می باشد چنین کتب هجو وکمدی را به نام خاطرات یک عضو سابق مجاهد خلق در روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی ورق پار هی کیهان بطور زنجیره ای روزانه را بارتاب داده نشود ؟ اگر این عمل نشود جای سئوال دارد.

هوشنگ – بهداد
قسمت سی و ششم
http://andesheh.com/maghalat30/64.htm

قسمت سی وپنجم
http://andesheh.com/maghalat30/19.htm
قسمت سی و چهارم
http://andesheh.com/maghalat30/11.htm
قسمت سی و سوم
http://andesheh.com/maghalat30/1.htm
قسمت سی و دوم
http://andesheh.com/maghalat29/260.htm
قسمت سی و یکم
http://andesheh.com/maghalat29/234.htm
قسمت سی ام
http://andesheh.com/maghalat29/217.htm
قسمت بیست ونهم
http://andesheh.com/maghalat29/204.htm
قسمت بیست وهشتم
http://andesheh.com/maghalat29/189.htm
قسمت بیست و هفتم
http://andesheh.com/maghalat29/192.htm
قسمت بیست وششم
http://andesheh.com/maghalat29/169.htm
قسمت بیست و پنجم
http://andesheh.com/maghalat29/162.htm
قسمت بیست وچهارم
http://andesheh.com/maghalat29/155.htm
قسمت بیست سوم
http://andesheh.com/maghalat29/140.htm
قسمت بیست ودوم
http://andesheh.com/maghalat29/131.htm
قسمت بیست و یکم
http://andesheh.com/maghalat29/112.htm
قسمت بیستم
http://andesheh.com/maghalat29/88.htm
قسمت نوزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/72.htm
قسمتهیجدهم
http://andesheh.com/maghalat29/64.htm
قسمت هفدهم
http://andesheh.com/maghalat29/30.htm
قسمت شانزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/17.htm
قسمت پانزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/23.htm
قسمت چهاردهم
http://andesheh.com/maghalat29/24.htm
قسمت سیزدهم
http://andesheh.com/maghalat28/168.htm
قست دوازدهم
http://andesheh.com/maghalat28/169.htm
قسمت یازدهم
http://andesheh.com/maghalat28/157.htm
قسمت دهم
http://andesheh.com/maghalat28/153.htm
قسمت نهم
http://andesheh.com/maghalat28/142.htm
قسمت هشتم
http://andesheh.com/maghalat28/131.htm
قسمت هفتم
http://andesheh.com/maghalat28/114.htm
قسمت ششم
http://andesheh.com/maghalat28/100.htm
قسمت پنجم
http://andesheh.com/maghalat28/85.htm
قسمت چهارم
http://andesheh.com/maghalat28/79.htm
قسمت سوم
http://andesheh.com/maghalat28/53.htm
قسمت دوم
http://andesheh.com/maghalat28/52.htm
قسمت اول
http://andesheh.com/maghalat28/45.htm
یکشنبه 11 شهریور ماه سال 1386