نقد وبررسی " مي توان ميانبر زد (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان دوشنبه 26 ماه شهریور سال-1386
"مردم محروم چون راه و مسیر میانبر زدن را نمی دانند فقیر و... مانده اند"
یادداشت روز تعریفی که از میانبر داده است تا که چگونه بتوان به وحدت و مضاعف شدن قدرت و ثروت و سرمایه و... رسید بسیار جالب وجذاب و ساده می باشد . یعنی همان میانبری که فقط راه ومسیرآن را ولی فقیه و رفسنجانی و سایر آخوندهای حکومتی و حامی آنان وآقازاده های شان وفرماندهان سپاه پاسداران از جمله همچون صادق محصولی و شرکای دزد وغارتگز حکومت مثل باند مافیائی انگلیسی مؤتلفه می دانند واز آن استفاده کرده و توانسته اند به این راه میانبر برسند. ولی اکثر جمعیت کشور که جزو همان 80% محرومین می باشند که سهم شان از 100% درآمد ناخالص ملی سالیانه ی کشور فقط 20% می باشند و نتوانسته اد به این راه میانبر برسند. زیرا که این اکثریت جمعیت کشور به آن رمز واکسیر رسیدن به جاده ی میانبر آشنائی و آگاهی و اشراف نداشته اند . یعنی اینکه بنابر نسخه ی صادر وتجویز شده ی یادداشت روزنویس "قواعد و فرمول هاي ماورايي كه مسير را كوتاه، عمل را بارور و توانايي و توانگري را مضاعف مي سازد را در اختیار خود نداشته اند. البته پاسدار تصویر مارکش و مار قالب کن دلایل شکست مسلمانان و عقب ماندگی آنان را در مسیر رسیدن به این راه میانبر که توضیح داده شد چگونه معجزه ی عجیب و غریب می کند را اینگونه رصد کرده است:
". رصدخانه هاي اطلاعاتي و استراتژيك طواغيت باتجربه دو سه دهه اخير، نيك پي برده بودند كه اگر مسلمان ها به سلاح ايمان و يقين و عمل صالح مجهز شوند، كار تمام است. پس ايمان و يقين مسلمين آماج ترديد و تشكيك و تحقير و تمسخر و انكار و افسون انگاري قرار گرفت. ابتدا به نام سكولاريسم، ليبراليسم و روشنفكري لائيك، و بعد كه جواب نداد، به نام دروغين «روشنفكري ديني»."
پاسدار یادداشت روز نویس عامل دیگر شکست راه رسیدن به راه میانبر را در رشد روشن فکر بی مسمای دینی می داند که آن را این چنین بقول خودش رصد یا گزارش کرده است:
"روشنفكري ديني عنواني جذاب اما بي مسما بود در سايه روشن تلاقي شرق اسلامي با غرب اباحه مسلك. هم به معنويت مي زد، هم به روشنفكري و ترقي و پيشرفت. مي توانست براي نسل جوان و نخبه و اهل فكر جذاب باشد؛ا ينكه بايد پرسيد، چون و چرا كرد، چراغ عقل را به كار گرفت و كاويد. ظاهري خوش نما و پسنديده، و باطن و مقصدي خلاف مقصود. هدف، «شك» براي رسيدن «يقين» نبود كه اين ترديد و تحقيق براي رسيدن به حق، در دين ستوده است. هدف شك بود براي شك. مقصد طراحان صرفاً شك بود وحيرت يا بالاتر از آن بدگماني و نااميدي و يأس نسبت به آينده و... سرانجام، اگر به رويارويي با دين منجر نشد لااقل به انزوا و انعزال و كنار كشيدن ازعرصه سياست و تهي كردن جبهه جوان بيداري اسلامي از سرمايه هاي جوان امت بينجامد. شيوه، شيوه شيطان و منافقين بود در ترديدافكني و يأس آفريني و متحيرسازي."
پاسدار یادداشت روز نویس یکباره دیگر هر دو مورد عامل شکست را در شیطان ترکیب و تلفیق کرده است و سپس در دنباله راه های زیاد میانبر را مطرح کرده است و رهنمود ولی توصیح لازم وشفاف برای رسین به این راه میانبر برای برکت دادن مضاعف شدن توانگری و توانمندی خویش را نداده است .خلاصه اینگونه آن را در پراکندگی و آختلاف و آشفتگی و ضعف و در سرگمی و یأس بیان کرده است :
" ستمگران و طواغيت و در رأس آنها شيطان بزرگ به خوبي اين نكته را فهميده و بنابراين با برانگيختن سپاه فرهنگي خويش به مستضعفان و ستم كشيدگان چنان القا مي كنند كه بدون تجهيز و تمسك به ايمان و يقين، با قدرت ها مواجه شوند كه حاصل چنين مواجهه اي نيز جز تسليم طلبي و مشيت گرايي مذموم يا حداكثر «دشمن زدگي» و «دشمن پرستي» و مسحور او شدن نيست. آنها مي دانند كه با فرمول هاي عادي و مادي غالبند پس تمام همت خويش صرف مي كنند تا با انواع بيراهه ها- نسبيت، حيرت روشنفكرانه، هرمنوتيك و تفسير برداري آزاد همه باورها، ترديد و تشكيك، بدگماني و نا اميدي به خويش- مسلمانان و مؤمنان را به مواجهه متعارف (خلع سلاح شده) وادارند. راهنمايي آنها همان فراخوان شيطاني است «الشيطان يعدكم الي الفقر والفحشاء». فراخوان به ضعف و نداري و بدكرداري.مي توان ميانبر زد. عالم راه ميانبر زياد دارد. مي توان به توانگري و توانمندي خويش «بركت» بخشيد. مي شود دل هاي پراكنده را به الفت و اجتماع و اتحاد رساند. اما بشرطها و شروطهاآنكه ما را در اختلاف و آشفتگي و پراكندگي و ضعف و سردرگمي و يأس مي خواهد، جزء شيطان است؟ اجداد ما آدم و حوا - به وسوسه ابليس- يك بار سپر يقين از تن خويش گشودند و ميوه ممنوعه چشيدند و شد آنچه شد. دشمن شاد شدند، چون مشورت از دشمن گرفتند، دشمن آشكار، عدوّ مبين! ديگر بار چرا بايد از دشمن مشورت گرفت و گوش به نجواي او سپرد. راستي، چرا در رمضان المبارك- اين شريف ترين زمان زمان ها- شياطين در بندند و ضجه آنها بلند است؟"
در خاتمه اینکه پاسدار یادداشت روزنویس طوری نظر پذیرش گرسنگی و دست بر دعا برداشتن و اعتراض نکردن وشرایط موجود را پذیرفتن ودم بر نیاوردن را تجویز کرده است و آنگونه ریشه ی رابطه ی علمی علت ومعلول را زده است تا که کسی فکر نکند دستآویز قرار دادن مذهب و دین که در اختیار قدرت حاکمه می باشد ودر کنار عوامفریبی و سرکوب کردن؛ موجب ابزار و وسیله ای برای به انحراف کشاندن اذهان عمومی و تسلط بر قدرت وثروت شده است وتلاش شده است که رسیدگی به این واقعیت به حاشیه برده شود . در عوض نسخه ی میانبر برای برخی را آنگونه مجاز دانسته است که تا آنان برآن مسلط شده و آن را بکار برده که سبب قدرت وثروت و ی مضاعف کردن توانائی ها وتوانمندی های اینان شده و آنان که فاقد آن می باشند نتوانسته اند تا کنون به آن برسند . زیرا که این راه میانبر را یا اشتباه رفته اند یااینکه از طریق روشنفکران دینی به بیراهه کشانده شده اند. به زبان ساده یعنی اینکه صاحبان قدرت و ثروت کنونی که بر ایران حاکم می باشند ثروت وقدرت خودرا از طریق عوامفریبی و دروغ ونیرنگ و خیانت و جنایت و جنگ افروزی و بحران سازی و صدور تروریسم و بنیادگرائی و پایمال کردن حق و حقوق بیش از 28 ساله ی مردم ایران و چوب تاراج زدن بر منابع وذخایر کشور و تخلیه کردن یا زدن جیب مردم محروم را روز به روز فقیر کردن آنان به دست نیاورده اند . پس محرومان می بایست که به شرایط موجود راضی باشند . چونکه مقصر حاکمان نمی باشند، بلکه خود مردم می باشند که ایمان لازم برای دسترسی به راه میانبر زدن را ندارند.
هوشنگ – بهداد
دوشنبه 26 ماه شهریور سال-1386
"مردم محروم چون راه و مسیر میانبر زدن را نمی دانند فقیر و... مانده اند"
یادداشت روز تعریفی که از میانبر داده است تا که چگونه بتوان به وحدت و مضاعف شدن قدرت و ثروت و سرمایه و... رسید بسیار جالب وجذاب و ساده می باشد . یعنی همان میانبری که فقط راه ومسیرآن را ولی فقیه و رفسنجانی و سایر آخوندهای حکومتی و حامی آنان وآقازاده های شان وفرماندهان سپاه پاسداران از جمله همچون صادق محصولی و شرکای دزد وغارتگز حکومت مثل باند مافیائی انگلیسی مؤتلفه می دانند واز آن استفاده کرده و توانسته اند به این راه میانبر برسند. ولی اکثر جمعیت کشور که جزو همان 80% محرومین می باشند که سهم شان از 100% درآمد ناخالص ملی سالیانه ی کشور فقط 20% می باشند و نتوانسته اد به این راه میانبر برسند. زیرا که این اکثریت جمعیت کشور به آن رمز واکسیر رسیدن به جاده ی میانبر آشنائی و آگاهی و اشراف نداشته اند . یعنی اینکه بنابر نسخه ی صادر وتجویز شده ی یادداشت روزنویس "قواعد و فرمول هاي ماورايي كه مسير را كوتاه، عمل را بارور و توانايي و توانگري را مضاعف مي سازد را در اختیار خود نداشته اند. البته پاسدار تصویر مارکش و مار قالب کن دلایل شکست مسلمانان و عقب ماندگی آنان را در مسیر رسیدن به این راه میانبر که توضیح داده شد چگونه معجزه ی عجیب و غریب می کند را اینگونه رصد کرده است:
". رصدخانه هاي اطلاعاتي و استراتژيك طواغيت باتجربه دو سه دهه اخير، نيك پي برده بودند كه اگر مسلمان ها به سلاح ايمان و يقين و عمل صالح مجهز شوند، كار تمام است. پس ايمان و يقين مسلمين آماج ترديد و تشكيك و تحقير و تمسخر و انكار و افسون انگاري قرار گرفت. ابتدا به نام سكولاريسم، ليبراليسم و روشنفكري لائيك، و بعد كه جواب نداد، به نام دروغين «روشنفكري ديني»."
پاسدار یادداشت روز نویس عامل دیگر شکست راه رسیدن به راه میانبر را در رشد روشن فکر بی مسمای دینی می داند که آن را این چنین بقول خودش رصد یا گزارش کرده است:
"روشنفكري ديني عنواني جذاب اما بي مسما بود در سايه روشن تلاقي شرق اسلامي با غرب اباحه مسلك. هم به معنويت مي زد، هم به روشنفكري و ترقي و پيشرفت. مي توانست براي نسل جوان و نخبه و اهل فكر جذاب باشد؛ا ينكه بايد پرسيد، چون و چرا كرد، چراغ عقل را به كار گرفت و كاويد. ظاهري خوش نما و پسنديده، و باطن و مقصدي خلاف مقصود. هدف، «شك» براي رسيدن «يقين» نبود كه اين ترديد و تحقيق براي رسيدن به حق، در دين ستوده است. هدف شك بود براي شك. مقصد طراحان صرفاً شك بود وحيرت يا بالاتر از آن بدگماني و نااميدي و يأس نسبت به آينده و... سرانجام، اگر به رويارويي با دين منجر نشد لااقل به انزوا و انعزال و كنار كشيدن ازعرصه سياست و تهي كردن جبهه جوان بيداري اسلامي از سرمايه هاي جوان امت بينجامد. شيوه، شيوه شيطان و منافقين بود در ترديدافكني و يأس آفريني و متحيرسازي."
پاسدار یادداشت روز نویس یکباره دیگر هر دو مورد عامل شکست را در شیطان ترکیب و تلفیق کرده است و سپس در دنباله راه های زیاد میانبر را مطرح کرده است و رهنمود ولی توصیح لازم وشفاف برای رسین به این راه میانبر برای برکت دادن مضاعف شدن توانگری و توانمندی خویش را نداده است .خلاصه اینگونه آن را در پراکندگی و آختلاف و آشفتگی و ضعف و در سرگمی و یأس بیان کرده است :
" ستمگران و طواغيت و در رأس آنها شيطان بزرگ به خوبي اين نكته را فهميده و بنابراين با برانگيختن سپاه فرهنگي خويش به مستضعفان و ستم كشيدگان چنان القا مي كنند كه بدون تجهيز و تمسك به ايمان و يقين، با قدرت ها مواجه شوند كه حاصل چنين مواجهه اي نيز جز تسليم طلبي و مشيت گرايي مذموم يا حداكثر «دشمن زدگي» و «دشمن پرستي» و مسحور او شدن نيست. آنها مي دانند كه با فرمول هاي عادي و مادي غالبند پس تمام همت خويش صرف مي كنند تا با انواع بيراهه ها- نسبيت، حيرت روشنفكرانه، هرمنوتيك و تفسير برداري آزاد همه باورها، ترديد و تشكيك، بدگماني و نا اميدي به خويش- مسلمانان و مؤمنان را به مواجهه متعارف (خلع سلاح شده) وادارند. راهنمايي آنها همان فراخوان شيطاني است «الشيطان يعدكم الي الفقر والفحشاء». فراخوان به ضعف و نداري و بدكرداري.مي توان ميانبر زد. عالم راه ميانبر زياد دارد. مي توان به توانگري و توانمندي خويش «بركت» بخشيد. مي شود دل هاي پراكنده را به الفت و اجتماع و اتحاد رساند. اما بشرطها و شروطهاآنكه ما را در اختلاف و آشفتگي و پراكندگي و ضعف و سردرگمي و يأس مي خواهد، جزء شيطان است؟ اجداد ما آدم و حوا - به وسوسه ابليس- يك بار سپر يقين از تن خويش گشودند و ميوه ممنوعه چشيدند و شد آنچه شد. دشمن شاد شدند، چون مشورت از دشمن گرفتند، دشمن آشكار، عدوّ مبين! ديگر بار چرا بايد از دشمن مشورت گرفت و گوش به نجواي او سپرد. راستي، چرا در رمضان المبارك- اين شريف ترين زمان زمان ها- شياطين در بندند و ضجه آنها بلند است؟"
در خاتمه اینکه پاسدار یادداشت روزنویس طوری نظر پذیرش گرسنگی و دست بر دعا برداشتن و اعتراض نکردن وشرایط موجود را پذیرفتن ودم بر نیاوردن را تجویز کرده است و آنگونه ریشه ی رابطه ی علمی علت ومعلول را زده است تا که کسی فکر نکند دستآویز قرار دادن مذهب و دین که در اختیار قدرت حاکمه می باشد ودر کنار عوامفریبی و سرکوب کردن؛ موجب ابزار و وسیله ای برای به انحراف کشاندن اذهان عمومی و تسلط بر قدرت وثروت شده است وتلاش شده است که رسیدگی به این واقعیت به حاشیه برده شود . در عوض نسخه ی میانبر برای برخی را آنگونه مجاز دانسته است که تا آنان برآن مسلط شده و آن را بکار برده که سبب قدرت وثروت و ی مضاعف کردن توانائی ها وتوانمندی های اینان شده و آنان که فاقد آن می باشند نتوانسته اند تا کنون به آن برسند . زیرا که این راه میانبر را یا اشتباه رفته اند یااینکه از طریق روشنفکران دینی به بیراهه کشانده شده اند. به زبان ساده یعنی اینکه صاحبان قدرت و ثروت کنونی که بر ایران حاکم می باشند ثروت وقدرت خودرا از طریق عوامفریبی و دروغ ونیرنگ و خیانت و جنایت و جنگ افروزی و بحران سازی و صدور تروریسم و بنیادگرائی و پایمال کردن حق و حقوق بیش از 28 ساله ی مردم ایران و چوب تاراج زدن بر منابع وذخایر کشور و تخلیه کردن یا زدن جیب مردم محروم را روز به روز فقیر کردن آنان به دست نیاورده اند . پس محرومان می بایست که به شرایط موجود راضی باشند . چونکه مقصر حاکمان نمی باشند، بلکه خود مردم می باشند که ایمان لازم برای دسترسی به راه میانبر زدن را ندارند.
هوشنگ – بهداد
دوشنبه 26 ماه شهریور سال-1386