تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری

تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری
قسمت چهلم
زمانی حسن شایانفر زندان سابق پیکار وتواب وهمکار روزنامه ی پادگانی – ااطلاعاتی – امنیتی سر باز جو پاسدار حسین شریعتمداری قسمت 41 تاریخ نویسی خاطرات زندان اوین را بازتاب داده است که مربوط به یک تواب و باز جو وکفتر پرقیچی وزارت بد نام اطلاعات است که سالگرد اعدام ولی الله مهدوی فیض می باشد که خاطرات وپیام های درون زندان اوینی که ابن جوان تسلیم ناپذیر وقهرمان به بیرون از زندان منتقل کرد، درست بر ضد چرندیات و داستان سرائی هائی بود که اکنون این آلت فعل و دست آموز وزارت بد نام اطلاعات تاریخ نگار و باز گو کننده ی خاطرات زندان سر هم می کند تا که بتواند جای جلاد و قربانی را تغییر دهد . اما آماری که از زندانیان از سال 62 تا 64 داده است. معلوم نیست که اولاً چرا تلاش نکرده تا سال های قبل از این سال هائی که آمار داده است آمار زندانیان را به دست آورد.؟ در صورتیکه خودش ادعا کرده بود که اهل تحقیق و مطالعه و فعالیت امور فرهنگی وهنری در زندان اوین می باشد . همچنین در شماره های پیشین از تاریخ مبارزات زمان مصدق و شاه و شیوه ی مبارزات فدائیان ومجاهدین گزارش داده بود و چندین بار نیز بر کودتای خانئانه ی فرصت طلبان پیکاری ها تأکید واشاره کرده بود واز ریز خبرهای ترور کردن افراد ریز و درشت یک خانواده در زمان افطار وبر سر افطار روزه ای گزارش داده و بر ریختن بنزین وبر آتش کشیدن شان و... صحه گذاشته بود. حال چگونه است که این تاریخ نویس بسیار جدی ومسئول ومستقل و بدون غرض و مرض حتی زحمت نکشیده است که از زندانیان باز مانده از 30 خرداد به بعد و حتی تواب شده پرسش کند که بند 1 و2 زندان اوین شامل چند اتاق می با شد ؟ در سال های پس از 30 خرداد سال 60 در هر اتاق چه تعداد زندانی اسیر نگهداری می شد؟ چگونه این زندانیان می خوابیدند؟ آیا این تواب و جاسوس وتحریف گر نشنیده بود که داستان کتابی خوابیدن در زندان اوین یعنی چه؟ چرا وی نفهمیده بود که چگونه سر هرزندانی موقع خواب مقابل پنچه پاهای زخمی ومجروح وچرک کرده وبدبوی زندانی دیگر بود که شیوه ی خوابیدن به اصلاح حالت تیغی یا برگ های کتابی بود که شبیه صقحات کتاب زندانیان در کنار هم گذاشته وچیده می شدند؟ در صورتی که در هر اتاق 6 در 6 به جز اتاق 6 بالا که 5 در 8 متر بود که هر اتاق از میانگین حداقل بیش از 80 زندانی نگهداری شروع می شد که تا اینکه به 120 نفر زندانی نیز بالغ می شد. البته که جا ها نیز ثابت نبود، بلکه بصورت چرخشی بود که هر شب متر به متر تعویض می شد یا در حال چرخش بود تا که امکنات زندان برای همه زندانیان مشابه باشد. البته آنانکه خیلی مریض بودند در دو طبقه ی فرقانی تخت سه طبقه ی داخل اتاق بطور دوتائی و سه تائی در کنار هم می خوابیدند. ضمن اینکه بخشی از اتاق نیز به بیماری های قارچی اختصاص داده بود که حتی لباس های و شسته و خیس اینان برروی طنابی که از رشته های جدا شده از جوراب های کهنه تنیده وتابیده بهم درست شده بود آویزان بود.
ناگفته نماند که اینهم بخشی دیگر از محبت های پدرانه ومهربانایه ی قصاب منفور زندان اوین اسدالله لاجوردی بود که شامل حال زندانیان اوین شده بود. آری چگونه است که محقق آمار گیر و تحلیل گر و روایت گر وخاطره نویس زندان تلاش نکرده است تا اینکه بتواند آمار دقیق تری از زندانیان به دست آورد وبازتاب دهد که اینگونه مجبور نباشد شرمگینانه از قاتلان وشکنجه گرایان زندان اوین یا قتلگاه اوین دفاع کند. اگر چنانچه در زمان ایشان این تعداد زندانی وجود داشته است. سئوال است که بقیه ی زندانیان کجا رفتند؟ اگر اعدام شدند کدام دستان جنایتکاری اینان را اعدام کرده بود؟ چرا اکنون با اینگونه شیوه ی آمارگری وخدمت رسانی تلاش شده است از جنایکاران وقصابان انسان های آزادیخواه دفاع شود؟ در صورتیکه گزارش شده بود که در آستانه ی تابستان خونین سال 67 خیلی بیش از این آمار زندانی در زندان اوین وجود داشته است .
البته بر خی از زندانیان تعریف می کردند که پس از 30 خرداد ماه سال 60 به دلیل افزایش آمار دستگیری ها و پر شدن زندان وسلول ها، در سلول های کمی بیشتر از یک متر عرض با طول 2متر و 20 سانتمتیر که فقط یک تخت 3 طبقه در آن بود. تعداد 44 زندانی و بیشتر در این سلول ها نگهداری می شدند که تعداد 8 زندانی بصورت چباتمه زدن برروی هر یک از این تخت سه طبقه می خوابیدند، تعدادی در فضای باقیمانده سلول می خوابیدند. برخی هم به صورت شیفتی می توانستند شب ها در راهروی جلوی سلول به خوابند و روزها که درب سلول بسته می شد می بایست سر برروی شانه ی زندانی گاشتن به صورت ایستاده درون سلول بمانند . در تابستان سال 61 در گاو داری ضمیمه بند 8 جزو واحد یک زندان قزل حصار که یک مکان کف سیمانی بود که دارای سقف بلند ودارای یک درب آهنین ضخیم و 3 پنچره ی نزدیک به سقف داشت . همچنین دارای یک توآلت و یک مکان کوجکی مشابه برای دوش گرفتن بود که پتوی آیزان شدن به عنوان درب استفاده می شد و یکی مشابه ی اینان برای وضو گرفتن بود . یک شیر آب هم در نزدیکی اینان برای شستن وسایل دیگ و بشقاب و... غذاخوری بود در این محیط که مساحت آن خیلی کمتر از 100 متر بود تعداد بیش از 120 زندانی انتقالی از زندان اوین بود که نزدیک دو ماهی که من در آنجا بودم هیچگونه خبری از هواخوری نبود . طوری که موقع قدم زدن که آنهم ساعت 4 بعد از ظهر به بعد بود بصورت گروهی نوبتی بود و در فضای چند سانتیمتری که میان درب آهنین زنجیر دار با راهرووجوذ داشت می شد نشست و نفس تازه کرد . یکی از بچه های زندانی که در زمان ملاقت گفته بود که اگر شما در بیرون در صف کوپن مواد غذائی می باشید . ما نیز اینجا در صف توآلت ودستشوئی می باشیم . چون این صدا چک و ضبظ شده بود تعداد 74 ضربه کال فقط برای همین انتقال کردن خبر طنز و ولی داقعی دریافت کرده بود البته باید افزود اینهم از خدمات ارزنده ومهربانانه ی کار فرهنگی حاج داود جنایتکار همکار لاجورد قصاب زندان اوین در زندان قزل حصار بود .

هوشنگ – بهداد
قسمت سی ونهم
http://andesheh.com/maghalat30/93.htm
قسمت سی و هشتم
http://andesheh.com/maghalat30/77.htm
قسمت سی و هفتم
http://andesheh.com/maghalat30/66.htm
قسمت سی و ششم
http://andesheh.com/maghalat30/64.htm
قسمت سی وپنجم
http://andesheh.com/maghalat30/19.htm
قسمت سی و چهارم
http://andesheh.com/maghalat30/11.htm
قسمت سی و سوم
http://andesheh.com/maghalat30/1.htm
قسمت سی و دوم
http://andesheh.com/maghalat29/260.htm
قسمت سی و یکم
http://andesheh.com/maghalat29/234.htm
قسمت سی ام
http://andesheh.com/maghalat29/217.htm
قسمت بیست ونهم
http://andesheh.com/maghalat29/204.htm
قسمت بیست وهشتم
http://andesheh.com/maghalat29/189.htm
قسمت بیست و هفتم
http://andesheh.com/maghalat29/192.htm
قسمت بیست وششم
http://andesheh.com/maghalat29/169.htm
قسمت بیست و پنجم
http://andesheh.com/maghalat29/162.htm
قسمت بیست وچهارم
http://andesheh.com/maghalat29/155.htm
قسمت بیست سوم
http://andesheh.com/maghalat29/140.htm
قسمت بیست ودوم
http://andesheh.com/maghalat29/131.htm
قسمت بیست و یکم
http://andesheh.com/maghalat29/112.htm
قسمت بیستم
http://andesheh.com/maghalat29/88.htm
قسمت نوزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/72.htm
قسمتهیجدهم
http://andesheh.com/maghalat29/64.htm
قسمت هفدهم
http://andesheh.com/maghalat29/30.htm
قسمت شانزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/17.htm
قسمت پانزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/23.htm
قسمت چهاردهم
http://andesheh.com/maghalat29/24.htm
قسمت سیزدهم
http://andesheh.com/maghalat28/168.htm
قست دوازدهم
http://andesheh.com/maghalat28/169.htm
قسمت یازدهم
http://andesheh.com/maghalat28/157.htm
قسمت دهم
http://andesheh.com/maghalat28/153.htm
قسمت نهم
http://andesheh.com/maghalat28/142.htm
قسمت هشتم
http://andesheh.com/maghalat28/131.htm
قسمت هفتم
http://andesheh.com/maghalat28/114.htm
قسمت ششم
http://andesheh.com/maghalat28/100.htm
قسمت پنجم
http://andesheh.com/maghalat28/85.htm
قسمت چهارم
http://andesheh.com/maghalat28/79.htm
قسمت سوم
http://andesheh.com/maghalat28/53.htm
قسمت دوم
http://andesheh.com/maghalat28/52.htm
قسمت اول
http://andesheh.com/maghalat28/45.htm
چهار شنبه 14 شهریور ماه سال 1386