نقد وبررسی " بداخلاقي مطبوعاتي " روزنامه ی جمهوری اسلامی شبنه 17 شهریور سال 1386
"رئیس مجمع خبرگان شدن رفسنجانی تضاد ها و رقابت ها را رشد داده است."
دررژیم فاشیست مذهبی که مبلغ تحجر گرائی وخرافات است و اندیشه کشی و قلم شکنی ودهان دوزی و جراحی کردن خنده از لبان و نابودنمودن تفکرات مترقی و متعالی و آزادیخواهانه وسر به نیست کردن دگر اندیشان فرهیخته وشکنجه واعدام کردن مبارزان راه آزادی، اساس و بنیان کار وهدف و آرمانی اش می باشد و عجیب دشمنی هیستریک با دمکراسی و آزادی دارد . به خصوص اینکه دین را تبدیل به ابزار سرکوب و خفاق وقدرت وجنگ افروزی و جمع آوری ثروت کرده است و قلم را جز ثنا گوئی و مداحی گری به شیوه ی روضه خوانی وپا منبری در خدمت متحجران وخرافه پرستان حاکم برایران نمی خواهد. مهمتر اینکه وارونه گوئی وتحریف کردن واقعیات وکتمان نمودن حقایق در مطبوعات وابسته به این رژیم شیوه ی رایج و مرسوم شده است . آنگونه که هیچ صدا و آهنگ و نوائی به جز هر آنچه تک صدائی مستبد خودخواه ولی فقیه منتسب به وحی وهذیان گوی می گوید را بر نمی تابد. اکنون نیز در بستر رقابت وتضادهای رشد یابنده درون باندهای مافیائی که پیرامون جنگ ونزاع قدرت می باشد و آنگونه شده است که مهره های کلیدی در رأس نظام تحمل نمی شوند. بطوریکه سرمقاله نویس روزنامه متعلق به ولی فقیه نیز صدای اعتراضی اش بلند شده است و ضمن اشاره ای گذرا به تاریخ روزنامه نگاری از دوره ی قاجار کردن، آنگونه که خود خواسته به طور سطحی بررسی کرده و تأکید کرده است که مطبوعات یا تنا گوی شاان مستبد حاکم بوده ویا مقلد کور کورانه از غرب بوده یا مبلغ ویژه گیهای بد اخلاقی سیاسی بوده یا اینکه اطاعت محض از دربار کرده وسوء استفاده از آزادی نموده است. سرمقاله ویس البته بدون آنکه نامی از نقش از خیانت روحانیت مرتجع ووابسته به دربار و بیگانه در دوران انقلاب مشروطیت و کودتای ننگین 28 مرداد سال 32 علیه ی حکومت شادروان دکتر مصدق سخنی به گوید یا اشاره ای کند اما وضعیت مطبوعات در آستانه 22 بهمن ماه سال سال 1357 را اینگونه ترسیم ونمایش داده است:
"با پيروزي انقلاب اسلامي مطبوعات از فضاي آزادي كه به بركت انقلاب پديد آمد سواستفاده هاي زيادي بعمل آوردند تا جائي كه بعضي از آنها به هيچيك از معيارهاي قانوني عرفي اخلاقي و حتي منافع ملي و مصالح عمومي كشور و مردمي كه با قيام خود اين آزادي را به ارمغان آورده بودند پاي بندي نشان نميدادند. علاوه بر فساد اخلاقي و بداخلاقي هاي سياسي تعدادي از نشريات رسما و آشكارا براي سفارتخانه هاي خارجي كار مي كردند و مطبوعات كشور را به عرصه دلالي سياسي براي قدرت هاي بيگانه تبديل كرده بودند"
سرمقاله نویس بدون آنکه توضیح دهد که چرا فضای نیم دمکراتیک حاکم بر جامعه بسته شد؟ چرا پاک سازی معلمین در مدارس شروع شد؟ برای چه اشغال سفارت آمریکا در 13 آبانماه سال 58 در تهران تدرک دیده شد که منجر به سقوط کشاندن دولت موقت مهندس بازرگان شد؟ چرا تهاجم به روزنامه ی آیندگان شد وتوقیف این روزنامه و سپی روزنام ی میزان نهضت آزادی شد؟ و... بالاخره چرا تهاجم سراسری به دانشگاه های سراسر کشور در پوشش انقلاب فرهنگی شد ؟ چرا در دنباله تلاش برای وراه اندازی جنگ ضدملی و ضدمردمی با عراق شد موجب توقیف مطبوعات ونشریات مخالفین ودگر اندیشان و تعطیلی نشریات سازمان های سیاسی و حاکم شدن اختناق وحکومت نظامی شد. یا چرا در آغاز فعالیت مجلس ششم ، قرائت نامه ی حکومتی از سوی مهدی کروبی رئیس مجلس شد که مر تبط به اصلاح قاانون مطبوعات بود که پیشنهاد آن را سعید امامی داده بودکه در اواخر دوره ی مجلس پنجم به تصویب رسانده شده بود که ریاست آن را آخوند علی اکبر ناطق نوری بر عهده داشت که این مصوبه ی ض مطبوعاتی مرتبط با قانون مجرمان سال 1339 زمان شاه بود ولی چون نمایندگان مجلس ششم در زمان تبلیغات انتخاباتی اشان قول اصلاح آن را داده بودند. ولی این مجلس مدعی اصلاح طلبی قلابی با صدور حکم نامه ی حکومتی ولی فقیه و قرائت آن توسط مهدی کروبی آغاز ناشده به پایان راه خود رسید . اما از سوی دیگر تجربه ی بیش از 28 ساله در همه سطوح ثابت کرده است که نام بردن عوامفریبانه از مردم وآزادی مطبوعات وقلم وبیان همچون دین ابزار واهرم نزاع و صف آرائی جناح ها وباندها ودستجات در برابر هم دیگر برای کسب قدرت و ثروت بیشتر می باشد و مطلقاً به مردم ایران ارتباط ندارد که جز هرچه بیشتر پایمال شدن بیشتر حق و حقوق شان با نادیده گرفتت شدن عدم برآورده کردن مطالبات ووعده و وقول های داده شده به آنان، موضوعیتی دیگری نداشته چونکه مردم ایران هیچ محلی از اعراب ندارند. بنابراین اگر چنانچه سرمقاله نویس اینگونه شروع کرده و از بداخلاقی وسیاسی مطبوعات گفته و مجدداً به گفته های ولی فقیه آویزان شده است که راه توجیه و نوعی پشتوانه ی تبرئه کردن خودش می باشد . برای این است که می خواهد از رفسنجانی دفاع کند که چرا مطبوعات و رسانه های خبررسانی باندهای مافیائی به جناح حاکم که مخالف رئیس مجمع خبرگان شدن رفسنجنی می باشند وی را حجت الاسلام خطاب کرده اند تا که موجب بر انگیخنگی و عصبیت سرمقاله نویس شود و مجبور شده در مقام دفاع از رفسنجانی بر خیزد واز بداخلقی مطبوعاتی به نقل از سخنان اخیر ولی فقیه به گوید که پس از رئیس مجمع خبرگان شدن رفسنجانی بیان کرده که اکنون بخشی از آن اینگونه بازتاب داده شده است:
"هشدار شديد رهبر معظم انقلاب به « مطبوعات بداخلاق » در بياناتشان در جمع اعضاي مجلس خبرگان رهبري هرچند معطوف به بداخلاقي هاي مطبوعاتي مرتبط با انتخابات اخير خبرگان و انتخاب هيئت رئيسه جديد اين مجلس بود لكن هشداري است كه توجه به آن براي تصحيح كارنامه مطبوعات اين دوران و در پيش گرفتن روشي منطقي معقول قانوني و منطبق با مصالح جامعه توسط ارباب مطبوعات ضروري است . ايشان در بيانات روز پنجشنبه با انتقاد شديد از همراهي برخي رسانه هاي بداخلاق داخلي با تبليغات دشمن درباره مجلس خبرگان تاكيد كردند : مجلس خبرگان مجلسي پاكيزه و عرصه اتحاد كلمه است و به علت وظايف بسيار سنگين خود در موضوع رهبري اصولا نمي تواند عرصه دعوا و جگ قدرت باشد اما برخي رسانه هاي داخلي در يكي دو ماه اخير با تبليغات دروغ دشمنان همراهي كردند كه به آنها اخطار مي كنم به حريم خبرگان نزديك نشوند و اينگونه بازي ها را در مسائل و مباحث ديگري دنبال كنند. "
بالاخره برای اینکه سرمقاله نویس توانسته باشد تا که بیشتر از رفسنجانی دفاع کرده باشد و شیوه ی تخریب کردن رفسنجانی از سوی مطبوعات و رسانه های خبررسانی رقیب حاکم را به نمایش گذاشته باشد چنین باز هم از بد اخلاقی وتخریب گری مطبوعاتی نقل قول وانتقاد کرده وتوصیه داده است :
"اكنون كه سخن به اينجا رسيد خوبست به اين نكته مهم نيز اشاره كنيم كه زمينه اين بداخلاقي مطبوعاتي را بداخلاقي مطبوعاتي مهمتري فراهم ساخت كه عده اي به بهانه هاي مختلف از دو سال قبل با تمام توان و با بهره گيري از انواع رسانه هاي مكتوب و الكترونيكي و با استفاده از امكانات پيدا و پنهان رسمي و غيررسمي درصدد تخريب يكي از والاترين چهره هاي انقلابي و نزديك ترين ياران امام با زشت ترين شيوه ها برآمدند تا اولا به مجلس خبرگان رهبري راه نيابد و ثانيا به رياست اين مجلس انتخاب نشود. آنهمه حساسيت كه در مورد رياست جديد مجلس خبرگان بوجود آمد محصول اين بداخلاقي ها بود. اينست كه هشدار حكيمانه رهبر معظم انقلاب را هردو طرف بايد جدي بگيرند تا بداخلاقي مطبوعاتي كه وصله ناجوري براي جامعه اسلامي و انقلابي است از ريشه خشك شود. به نظر مي رسد وقت آن نيز فرا رسيده كه بداخلاق هاي تخريب گر نيز با استفاده از فرصت پيش آمده دست از تخريب بردارند و با عمل به توصيه مهم رهبري در سال « اتحاد ملي و انسجام اسلامي » گذشته ها را جبران نمايند و آغوش خود را براي استقبال از بازوي پرتوان اسلام و انقلاب و ولايت فقيه بگشايند و مانع سواستفاده هاي فرصت طلبان گردند کند"
درخاتمه اینکه قابل پیش بینی بود که با رئیس مجمع خبرگان شدن رفسنجانی و شکست نامزد رقببش آخوند احمد جنتی که البته جایگزین آخوند مصباح یزدی یا شیخ محمد یزدی شده بود . بازی سیاست حرکت چراغ خاموش سپاه پاسداران نه اینکه به پایان نرسیده وغائله ی جنگ ونزاع باندهای مافیائی حاکم در برابر جناح مغلوب تمام نشده است و فضا آنگونه نشده است که برخی ذوق زده شده و با رئیس شدن مجمع خبرگان رفسنجانی شدن خبر از شکت رادیکالیسم راست گرائی داده اند ، بلکه اکنون شاهدیم که اتفاقاً برعکس تخریب رفسنجانی و کاهش دادن مقام ورتبه و جایگاه سلسله مراتب مذهبی اش با افشا کردن وی وفشار برروی حامیانش گسترش و فزونی یافته است. طوری که ولی فقیه نیز می بایست نقش دوجانبه و هدفمند ایفا کند که مفهومی چون خوردن چوب و پیاز ندارد. برای اینکه ایشان ضمن نام بردن از بد اخلاقی مطبوعاتی و سیاسی تاکتیکی، در اصل از شکست خوردگان دفاع کرده است و آنگونه از وظایف معنویت مجمع خبرگان و دفاع از انقلاب اسامی نظر داده است . یعنی تبدیل به اهرم فشار علیه ی رفسنجانی و مجبور به تسلیم کردن وی به اطاعت کردن از ولی فقیه است که نشان از ادامه ی اوج گیری بازی رقابت ها میان باندهای مافیائی حاکم و مغلوب دارد که البته هرچه سازمان به سمت برگزاری خیمه شب بازی نمایشات انتخابات مجلس هشتم و ریاست جمهوری دهم نزدیک تر می شود . دامنه ی این بازی رقابت وتخریب وحذف کردن ها نیز بسط و افزایش می یابد.
هوشنگ – بهداد
شبنه 17 شهریور سال 1386
"رئیس مجمع خبرگان شدن رفسنجانی تضاد ها و رقابت ها را رشد داده است."
دررژیم فاشیست مذهبی که مبلغ تحجر گرائی وخرافات است و اندیشه کشی و قلم شکنی ودهان دوزی و جراحی کردن خنده از لبان و نابودنمودن تفکرات مترقی و متعالی و آزادیخواهانه وسر به نیست کردن دگر اندیشان فرهیخته وشکنجه واعدام کردن مبارزان راه آزادی، اساس و بنیان کار وهدف و آرمانی اش می باشد و عجیب دشمنی هیستریک با دمکراسی و آزادی دارد . به خصوص اینکه دین را تبدیل به ابزار سرکوب و خفاق وقدرت وجنگ افروزی و جمع آوری ثروت کرده است و قلم را جز ثنا گوئی و مداحی گری به شیوه ی روضه خوانی وپا منبری در خدمت متحجران وخرافه پرستان حاکم برایران نمی خواهد. مهمتر اینکه وارونه گوئی وتحریف کردن واقعیات وکتمان نمودن حقایق در مطبوعات وابسته به این رژیم شیوه ی رایج و مرسوم شده است . آنگونه که هیچ صدا و آهنگ و نوائی به جز هر آنچه تک صدائی مستبد خودخواه ولی فقیه منتسب به وحی وهذیان گوی می گوید را بر نمی تابد. اکنون نیز در بستر رقابت وتضادهای رشد یابنده درون باندهای مافیائی که پیرامون جنگ ونزاع قدرت می باشد و آنگونه شده است که مهره های کلیدی در رأس نظام تحمل نمی شوند. بطوریکه سرمقاله نویس روزنامه متعلق به ولی فقیه نیز صدای اعتراضی اش بلند شده است و ضمن اشاره ای گذرا به تاریخ روزنامه نگاری از دوره ی قاجار کردن، آنگونه که خود خواسته به طور سطحی بررسی کرده و تأکید کرده است که مطبوعات یا تنا گوی شاان مستبد حاکم بوده ویا مقلد کور کورانه از غرب بوده یا مبلغ ویژه گیهای بد اخلاقی سیاسی بوده یا اینکه اطاعت محض از دربار کرده وسوء استفاده از آزادی نموده است. سرمقاله ویس البته بدون آنکه نامی از نقش از خیانت روحانیت مرتجع ووابسته به دربار و بیگانه در دوران انقلاب مشروطیت و کودتای ننگین 28 مرداد سال 32 علیه ی حکومت شادروان دکتر مصدق سخنی به گوید یا اشاره ای کند اما وضعیت مطبوعات در آستانه 22 بهمن ماه سال سال 1357 را اینگونه ترسیم ونمایش داده است:
"با پيروزي انقلاب اسلامي مطبوعات از فضاي آزادي كه به بركت انقلاب پديد آمد سواستفاده هاي زيادي بعمل آوردند تا جائي كه بعضي از آنها به هيچيك از معيارهاي قانوني عرفي اخلاقي و حتي منافع ملي و مصالح عمومي كشور و مردمي كه با قيام خود اين آزادي را به ارمغان آورده بودند پاي بندي نشان نميدادند. علاوه بر فساد اخلاقي و بداخلاقي هاي سياسي تعدادي از نشريات رسما و آشكارا براي سفارتخانه هاي خارجي كار مي كردند و مطبوعات كشور را به عرصه دلالي سياسي براي قدرت هاي بيگانه تبديل كرده بودند"
سرمقاله نویس بدون آنکه توضیح دهد که چرا فضای نیم دمکراتیک حاکم بر جامعه بسته شد؟ چرا پاک سازی معلمین در مدارس شروع شد؟ برای چه اشغال سفارت آمریکا در 13 آبانماه سال 58 در تهران تدرک دیده شد که منجر به سقوط کشاندن دولت موقت مهندس بازرگان شد؟ چرا تهاجم به روزنامه ی آیندگان شد وتوقیف این روزنامه و سپی روزنام ی میزان نهضت آزادی شد؟ و... بالاخره چرا تهاجم سراسری به دانشگاه های سراسر کشور در پوشش انقلاب فرهنگی شد ؟ چرا در دنباله تلاش برای وراه اندازی جنگ ضدملی و ضدمردمی با عراق شد موجب توقیف مطبوعات ونشریات مخالفین ودگر اندیشان و تعطیلی نشریات سازمان های سیاسی و حاکم شدن اختناق وحکومت نظامی شد. یا چرا در آغاز فعالیت مجلس ششم ، قرائت نامه ی حکومتی از سوی مهدی کروبی رئیس مجلس شد که مر تبط به اصلاح قاانون مطبوعات بود که پیشنهاد آن را سعید امامی داده بودکه در اواخر دوره ی مجلس پنجم به تصویب رسانده شده بود که ریاست آن را آخوند علی اکبر ناطق نوری بر عهده داشت که این مصوبه ی ض مطبوعاتی مرتبط با قانون مجرمان سال 1339 زمان شاه بود ولی چون نمایندگان مجلس ششم در زمان تبلیغات انتخاباتی اشان قول اصلاح آن را داده بودند. ولی این مجلس مدعی اصلاح طلبی قلابی با صدور حکم نامه ی حکومتی ولی فقیه و قرائت آن توسط مهدی کروبی آغاز ناشده به پایان راه خود رسید . اما از سوی دیگر تجربه ی بیش از 28 ساله در همه سطوح ثابت کرده است که نام بردن عوامفریبانه از مردم وآزادی مطبوعات وقلم وبیان همچون دین ابزار واهرم نزاع و صف آرائی جناح ها وباندها ودستجات در برابر هم دیگر برای کسب قدرت و ثروت بیشتر می باشد و مطلقاً به مردم ایران ارتباط ندارد که جز هرچه بیشتر پایمال شدن بیشتر حق و حقوق شان با نادیده گرفتت شدن عدم برآورده کردن مطالبات ووعده و وقول های داده شده به آنان، موضوعیتی دیگری نداشته چونکه مردم ایران هیچ محلی از اعراب ندارند. بنابراین اگر چنانچه سرمقاله نویس اینگونه شروع کرده و از بداخلاقی وسیاسی مطبوعات گفته و مجدداً به گفته های ولی فقیه آویزان شده است که راه توجیه و نوعی پشتوانه ی تبرئه کردن خودش می باشد . برای این است که می خواهد از رفسنجانی دفاع کند که چرا مطبوعات و رسانه های خبررسانی باندهای مافیائی به جناح حاکم که مخالف رئیس مجمع خبرگان شدن رفسنجنی می باشند وی را حجت الاسلام خطاب کرده اند تا که موجب بر انگیخنگی و عصبیت سرمقاله نویس شود و مجبور شده در مقام دفاع از رفسنجانی بر خیزد واز بداخلقی مطبوعاتی به نقل از سخنان اخیر ولی فقیه به گوید که پس از رئیس مجمع خبرگان شدن رفسنجانی بیان کرده که اکنون بخشی از آن اینگونه بازتاب داده شده است:
"هشدار شديد رهبر معظم انقلاب به « مطبوعات بداخلاق » در بياناتشان در جمع اعضاي مجلس خبرگان رهبري هرچند معطوف به بداخلاقي هاي مطبوعاتي مرتبط با انتخابات اخير خبرگان و انتخاب هيئت رئيسه جديد اين مجلس بود لكن هشداري است كه توجه به آن براي تصحيح كارنامه مطبوعات اين دوران و در پيش گرفتن روشي منطقي معقول قانوني و منطبق با مصالح جامعه توسط ارباب مطبوعات ضروري است . ايشان در بيانات روز پنجشنبه با انتقاد شديد از همراهي برخي رسانه هاي بداخلاق داخلي با تبليغات دشمن درباره مجلس خبرگان تاكيد كردند : مجلس خبرگان مجلسي پاكيزه و عرصه اتحاد كلمه است و به علت وظايف بسيار سنگين خود در موضوع رهبري اصولا نمي تواند عرصه دعوا و جگ قدرت باشد اما برخي رسانه هاي داخلي در يكي دو ماه اخير با تبليغات دروغ دشمنان همراهي كردند كه به آنها اخطار مي كنم به حريم خبرگان نزديك نشوند و اينگونه بازي ها را در مسائل و مباحث ديگري دنبال كنند. "
بالاخره برای اینکه سرمقاله نویس توانسته باشد تا که بیشتر از رفسنجانی دفاع کرده باشد و شیوه ی تخریب کردن رفسنجانی از سوی مطبوعات و رسانه های خبررسانی رقیب حاکم را به نمایش گذاشته باشد چنین باز هم از بد اخلاقی وتخریب گری مطبوعاتی نقل قول وانتقاد کرده وتوصیه داده است :
"اكنون كه سخن به اينجا رسيد خوبست به اين نكته مهم نيز اشاره كنيم كه زمينه اين بداخلاقي مطبوعاتي را بداخلاقي مطبوعاتي مهمتري فراهم ساخت كه عده اي به بهانه هاي مختلف از دو سال قبل با تمام توان و با بهره گيري از انواع رسانه هاي مكتوب و الكترونيكي و با استفاده از امكانات پيدا و پنهان رسمي و غيررسمي درصدد تخريب يكي از والاترين چهره هاي انقلابي و نزديك ترين ياران امام با زشت ترين شيوه ها برآمدند تا اولا به مجلس خبرگان رهبري راه نيابد و ثانيا به رياست اين مجلس انتخاب نشود. آنهمه حساسيت كه در مورد رياست جديد مجلس خبرگان بوجود آمد محصول اين بداخلاقي ها بود. اينست كه هشدار حكيمانه رهبر معظم انقلاب را هردو طرف بايد جدي بگيرند تا بداخلاقي مطبوعاتي كه وصله ناجوري براي جامعه اسلامي و انقلابي است از ريشه خشك شود. به نظر مي رسد وقت آن نيز فرا رسيده كه بداخلاق هاي تخريب گر نيز با استفاده از فرصت پيش آمده دست از تخريب بردارند و با عمل به توصيه مهم رهبري در سال « اتحاد ملي و انسجام اسلامي » گذشته ها را جبران نمايند و آغوش خود را براي استقبال از بازوي پرتوان اسلام و انقلاب و ولايت فقيه بگشايند و مانع سواستفاده هاي فرصت طلبان گردند کند"
درخاتمه اینکه قابل پیش بینی بود که با رئیس مجمع خبرگان شدن رفسنجانی و شکست نامزد رقببش آخوند احمد جنتی که البته جایگزین آخوند مصباح یزدی یا شیخ محمد یزدی شده بود . بازی سیاست حرکت چراغ خاموش سپاه پاسداران نه اینکه به پایان نرسیده وغائله ی جنگ ونزاع باندهای مافیائی حاکم در برابر جناح مغلوب تمام نشده است و فضا آنگونه نشده است که برخی ذوق زده شده و با رئیس شدن مجمع خبرگان رفسنجانی شدن خبر از شکت رادیکالیسم راست گرائی داده اند ، بلکه اکنون شاهدیم که اتفاقاً برعکس تخریب رفسنجانی و کاهش دادن مقام ورتبه و جایگاه سلسله مراتب مذهبی اش با افشا کردن وی وفشار برروی حامیانش گسترش و فزونی یافته است. طوری که ولی فقیه نیز می بایست نقش دوجانبه و هدفمند ایفا کند که مفهومی چون خوردن چوب و پیاز ندارد. برای اینکه ایشان ضمن نام بردن از بد اخلاقی مطبوعاتی و سیاسی تاکتیکی، در اصل از شکست خوردگان دفاع کرده است و آنگونه از وظایف معنویت مجمع خبرگان و دفاع از انقلاب اسامی نظر داده است . یعنی تبدیل به اهرم فشار علیه ی رفسنجانی و مجبور به تسلیم کردن وی به اطاعت کردن از ولی فقیه است که نشان از ادامه ی اوج گیری بازی رقابت ها میان باندهای مافیائی حاکم و مغلوب دارد که البته هرچه سازمان به سمت برگزاری خیمه شب بازی نمایشات انتخابات مجلس هشتم و ریاست جمهوری دهم نزدیک تر می شود . دامنه ی این بازی رقابت وتخریب وحذف کردن ها نیز بسط و افزایش می یابد.
هوشنگ – بهداد
شبنه 17 شهریور سال 1386