برخورد دوستانه با دوست اگر چنین باشد، پس با دشمن چگونه برخورده شده است.17خرداد


نقد و ررسی " دوستانه با يك دوست" (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان پنجشنبه 17 خردادماه سال 1386
برخورد دوستانه با دوست اگر چنین باشد، پس با دشمن چگونه برخورده شده است ؟!
صاحب این قلم پس از پیروز شدن جناح حاکم اشاره کرده بود هرروز که بیشتر از عمر دولت مدعی امام زمانی پاسدار احمدی نژاد سپری می شود بیشتر ماهیت دروغین وپوشالی بودن این شعار تاکتیکی روشن می شود وتقش در می آید که جریان اصول گرا خوانده شده که جزو جناح غالب می باشند و مبلغ آنان از جمله پاسدار حسین شریعتمداری در روز نامه ی کیهان می باشد. اکنون این پاسدار حسین شریعتمداری است که خودش زیرآب ادعاهای خودش را بوضوح زده است. زیراکه در کسوت تنظیم کننده و نویسنده یاداشت روز امروز مدعی شده است که تاچه اندازه نقل قول از بهشتی معدوم کردن که اصول گرایان عاشقان خدمت می باشند وهمچون رقیب شکست خورده ی دوم خردادی ها شیفتگان قدرت نمی باشند بی معنی ونامفهوم است . چونکه ادعای مبنی بر اینکه اصول گرایان بر مبنای تکلیف دینی و شرعی خود وخدمت رسانی وبررسی امور مسلمین ومستضعفان انجام وظیفه نموده ووارد میدان شده اند وهرگز نگاه و دیدشان به قدرت وثروت چون رقیب دوم خرادی نمی باشد یک دروغ شاخدار می باشد . واثبات این واقعیت است که در همان ابتدا که پاسدار احمدی نژاد ادعای تشکیل کابینه ی 70 میلیونی کرد و با فال و استخاره کردن وزرای کابینه ی خود را به مجلس به حساب اصول گرا معرفی کرد اذعان شده بود که دوران ماه عسل خوران جریان پیروز کوتاه مدت خواهد بود. برای اینکه از همان موقع که اختلافات وتضادها در مجلس نموار گشت به خصوص پیرامون معرفی وزیر نفت که همه باند وگروها سهم خواهی می کردند آنقدر تنش ها وسهم خواهی کشدار شد که به 3 بار استخاره کردن وبد آمدن از سوی پاسدار احمدی نژاد ومعرفی کردن 4 وزیر نفت به مجلس منجر شد که در میان آنان یک نامزد پست وزرات نفت پاسدار بود که به دلیل صاحب 50 میلیارد تومان ثروت که تداعی کننده ی پرونده ی ا ختلاس 50 میلیارد تومان شهرام جزایری متعلق به رقیب بود با تقبل وی به پت وزارت موافقت نشد . ضمن اینکه دروغ بودن مبارزه با مفسدین اقتصادی با معرفی این نامزد به نمایش گذاشته شد در نهایت بر سر نامزد چهارمی با کلی زد وبندهای پشت صحنه وواسطه گری نایب رئیس مجلس محمد رضا باهنر ازباند انگلیسی مؤتلفه موافقت شد و به نامزد معرفی شده چهارم مجلس رأی اعتماد ناپلئونی داد و وزارتخانه نفت پس از چندین ماه بی وزیر بودن وگم شدن 6 میلیارد دلار فروش نفت که به هیچ حسبی واریز نشد صاحب وزیر شد . البته آخوند احمد جنتی در نماز جمعه ی تهران وزارتخانه نفت را امپراتوری نفتی خواند بود تذکر داده شده بود که به زودی پایان ماه عسل خوران جریان برنده ی اصول گرا به پایان خواهد رسید و فراکسیون وباند بازی و... در مجلس شروع خواهد شد. اولین جرقه ای که زده شد از سوی فراکسیون احمد توکلی وعماد افروغ در مجلس زده شد . زیرا اینان هم همچون پاسدار محسن رضائی توقع سهم در کابینه داشتند که سرشان بی کلاه مانده بود. البته اینان رابطه ی خوبی هم با باند مؤتلفه ی عسگر اولادی دارند، زیرا قبلاً جزو قلم زنان روزنامه ی رسالت بودند. خلاصه هرروز که از عمر دولت امام زمانی سپری می شد تضاد میان نمایندگان مجلس با دولت پاسدار احمدی نژاد علنی وبیشتر می شد تااینکه در اردیبهشت ماه امسال عماد افروغ وگروهش اعلام فراکسیون مستقل اصول گرایان کردند و ایشان پیش بینی نمود که در خیمه شب بازی آینده ی انتخابات مجلس هشتم فقط شانس پیروزی برای اینگونه نمایندگان اصول گرایان می باشد ونه نمایندگان حامی پاسدار احمدی نژاد. ازسوی دیگر اکنون خبری در سایت بازتاب محسن رضائی درج شده است که گویا پیرامون رئیس جمهوری شدن آینده ی دوره دهم غلامعلی حداد عادل توافقاتی به وجود آمده است . زیرا که ایشان هم رابطه ی خوبی با پاسدار احمدی نژاد وهم پاسدار سردار قالیباف شهردار تهران وهم رفسنجانی دارد که هریک از اینان می توانند کاندید ریاست جمهوری باشند که شاید با دخالت گری وپیشنهاد ولی فقیه به نفع داد عادل کنار بروند. مطمئناً این خبر خوشآیندی نه برای پاسدار حسین شریعتمداری ونه پاسدار احمدی نژاد ونه آخوند مصباح یزدی ونه سپاه پاسداران می باشد که کلی روی پاسدار احمدی نژاد برای دو دوره ریاست جمهوری سرمایه گذاری و سناریو سازی کرده اند. همچنین پاسدار حسین شریعتمداری اشراف به نقش عماد افروغ در مجلس ونمایندگان همسویش دارد که چگونه عامل انشعاب فراکسیون اکثریت نمایندگان اصول گرایان در مجلس بوده وجرقه ی اعلام نارضایتی در جبهه ی خودی را زده است . بنابراین اکنون تصمیم گرفته است تا که برایش پرونده سازی کند و نقل قول کند که ایشان با حقیقت گرا خواندن خمینی ومصلحت گرا بودن ولی فقیه به هر دو ومردم ایران این نماینده ی مردم تهران در مجلس توهین کرده است که حداقل مجوز عبور از شورای نگهبان برای نامزد مجلس دوره ی هشتم از ایشان سلب گردد. وبه شیوه ی در گفتن تا دیوار بشنو بقیه ی نمایندگان هم خط عماد افروغ دست وپای خودشان را جمع کنند، گرنه پرونده اشان نیز باز خواهد شد. لذا بخشی از پرونده ی عماد افروغ ابتدا در بخش خبری روز نامه کیهان روز گذشته بازتاب داده شد اکنون دنباله ی آن را در یادداشت روز خود اینگونه بسط داده است:
"به نظر من مقام معظم رهبري مصلحت گراتر از امام راحل هستند و امام حقيقت گراتر بود و كمتر تعارف و رعايت مصلحت را مي كردند»! شايد محدوديت ها و فشارها به رهبر انقلاب مانع از بيان مواضع حقيقي باشد و ايشان از روي اضطرار مجبور به اتخاذ مواضعي از روي مصلحت باشند».«مصلحت گرايي» با دو هدف «كسب منافع شخصي» و اظهارات آقاي افروغ درباره «مصلحت گرايي» و «حقيقت گرايي» و متناقض دانستن اين دو در فرهنگ اسلامي و مخصوصا ارزيابي ايشان از ميزان مصلحت گرايي و حقيقت گرايي حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب و مقايسه و نتيجه گيري از اين به اصطلاح ارزيابي!به گونه اي است كه به سختي مي توان باور كرد آقاي افروغ چنين اظهارنظري كرده باشد چرا كه اين اظهارنظر نه فقط با بديهيات اسلامي و جامعه شناختي همخواني ندارد بلكه مروري -هرچند گذرا- به ديدگاهها و مواضع شناخته شده و غيرقابل ترديد حضرت امام(ره) به وضوح نشان مي دهد آنچه آقاي افروغ درباره ميزان حقيقت گرايي و مصلحت گرايي امام راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب گفته است با واقعيات فاصله زيادي دارد و با توجه به سوابق روشن آقاي دكتر افروغ اظهارات ايشان را فقط مي توان سهواللسان تلقي كرد... و در اين باره اشاره به چند نكته ضروري به نظر مي رسد.«دستيابي به منافع ملي و عمومي» قابل تعريف است و در هر دو عرصه به معناي چشم پوشي از يك «حقيقت مسلم» براي دسترسي به منفعتي بزرگتر و بااهميت تر است."
پاسدار حسین شریعتمداری سناریو وپرونده ساز در دنباله برای اینکه رفسنجانی را که به عنوان مصلحت گرا نامیده می شود کوبیده باشد وافشایش کرده باشد که جدا از سیاست ادامه دار فاطمه رجبی هسر غلامحسین الهام سخنگوی دولت نمی باشد ، همینطور ضمن نان قرض دادن به اعماد افروغ که تداعی کننده ی شیوه وشگرد بازجوئی حلوا وچماق در زندان می باشد چنین اعماد افروغ ا بر زیر تیغ پرسش گری واتهام زنی برده است :
"اما تفاوت اين دوگونه از مصلحت انديشي آن است كه در حالت اول، يك فرد يا يك گروه براي حفظ منافع شخصي و گروهي خود، حقيقتي را ناديده مي گيرد مانند كسي كه بايد در مقابل بي عدالتي فرياد به اعتراض بلند كند و با تمام توان به حمايت از مظلوم برخيزد اما وقتي احساس مي كند هزينه اين عدالتخواهي محروم شدن از يك نفع شخصي است، منافع خود را بر عدالتخواهي ترجيح مي دهد و براي حفظ سود شخصي خود از حق گويي و حقيقت گرايي صرفنظر مي كند. اينگونه «مصلحت انديشي» كه در عرف سياسي «محافظه كاري» نيز ناميده مي شود، هميشه زشت و ناپسند است و در فرهنگ اسلامي به سختي ملامت شده است.اما «مصلحت گرايي» با هدف دستيابي به يك نفع ملي و همگاني و كسب منافع والاتر و برتر مردمي نه فقط مذموم و ناپسند نيست، بلكه ترجمان و مفهوم واقعي «حقيقت گرايي» است. گاهي در اينگونه «مصلحت انديشي» ها يك مسئول نظام اسلامي- و يا رهبري نظام- سختي ها و رنج و مرارت هاي فراواني را تحمل مي كند تا سختي و زياني را از ملت و جامعه اسلامي دور كند، نظير پذيرش قطعنامه از سوي حضرت امام(ره) كه آن را به نوشيدن جام زهر تشبيه كردند. مگر نه اينكه امام راحل(ره) بر ادامه جنگ تا رفع فتنه در جهان تاكيد داشتند؟ بنابراين آيا پذيرش قطعنامه مصلحت انديشي نبود؟ و اگر بود -كه بود- آيا از نظر آقاي افروغ «ادامه جنگ تا رفع فتنه در جهان» يعني دستوري كه مستقيما از قرآن گرفته شده بود، حقيقت گرايي نبوده است؟!همين نكته درباره صلح حديبيه، موافقت حضرت امير(ع) با حكميت و صدها نمونه مشابه ديگر نيز صادق است. آيا رسول خدا(ص)، امير مومنان(ع) و ائمه اطهار(ع) نيز حقيقت گرا نبوده اند؟... اين چه قضاوتي است؟! به يقين آقاي افروغ چنين نظري نداشته اند."
پاسدار حسین شریعتمداری در ادامه توضیح دادن خود میان حقیقت گرائی و مصلحت گرائی که هر دو را دو روی یک سکه دانسته است برای اینکه بتواند پرونده ی متهم را کامل تر کند . توضیحات بیشتری پیرامون این دو مقوله داده است وبا نقل قول کردن از اعماد افروغ چنین به معنی رفسنجانی وبازرگان وکابرد مصلحت گرائی از سوی خمینی رسیده است:
"روي يك سكه هستند ولي از آنجا كه از قول آقاي افروغ نقل شده امام(ره) كمتر مصلحت گرا بوده اند اشاره به مواردي در اين باره ضروري به نظر مي رسد.حضرت امام نخست وزيري بازرگان را پذيرفتند و با او مدارا كردند درحالي كه بعدها فرمودند مهندس بازرگان را علي رغم ميل خود و بنا به پيشنهاد ديگران پذيرفته بودند. حضرت امام(ره)، بني صدر را در رأس قوه مجريه تحمل كردند و اين درحالي است كه مي فرمايند از اول نسبت به او خلجاني در دل داشته اند و باز هم، امام راحل(ره) علي رغم آن كه به فرموده خودشان از ابتدا با قائم مقامي منتظري موافق نبوده اند ولي حضور او را تا هنگامي كه پاي ضربه زدن به اسلام و نظام به ميان آمد، تحمل فرمودند. آيا اين نمونه ها و صدها نمونه ديگر نشانه مصلحت گرايي امام راحل(ره) نبوده است؟ و آيا اين مصلحت انديشي ها مصداق دقيق حقيقت گرايي نيست؟ مگر مجمع تشخيص مصلحت نظام، ابتكار حضرت امام(ره) نبود؟ و مگر اين مجمع به دستور امام راحل در بازنگري قانون اساسي، در اين ميثاق ملي گنجانده نشد؟ و مگر نه اين كه اگر شوراي نگهبان يكي از مصوبات مجلس را مخالف شرع و قانون اساسي تشخيص بدهد و مجلس بر آن اصرار داشته باشد، اين مصوبه براي تصميم نهايي به مجمع تشخيص مصلحت ارسال مي شود؟ و هنگامي كه مجمع تشخيص مصلحت نظام، نظر مجلس را تاييد مي كند آيا تاييد نظر مجلس به مفهوم آن نيست كه برخي از حقايق -شرع يا قانون اساسي- به دليل مصلحت انديشي ناديده گرفته مي شود؟ اگر امام راحل(ره) مصلحت گرا نبودند چرا مجمع تشخيص مصلحت را در قانون اساسي گنجاندند؟امام راحل(ره) بارها مي فرمودند كه هيچ مصلحتي بالاتر از حفظ اسلام و نظام اسلامي نيست و با همين نگاه كه برگرفته از اسلام ناب محمدي(ص) و سنت و سيره نبوي و ائمه طاهرين است همه امور را در ذيل اين اهداف عاليه مي ديدند. بنابراين ادعاي اينكه امام(ره) مصلحت گرا نبوده اند، جفا در حق آن بزرگوار و ناديده گرفتن رهبري الهي ايشان است بلكه مصلحت گرايي رهبران الهي چه حضرت امام و چه رهبر معظم انقلاب، روي ديگري از سكه حقيقت گرايي است و اين دو مقوله در فرهنگ اسلامي از يكديگر قابل تفكيك نيستند و به قول معصوم(ع)، «حسن و حسين امامند چه نشسته باشند و چه قيام كرده باشند»."

پاسدار حسین شریعتمداری برای اینکه مرتکب شدن اشتباه بزرگ اعماد افروغ را اصلاح کند بنابراین و کند خطاب به ایشان چنین گوشزد و توضیح داده است تا که ایشان از اشتباه بیرون در آورد:
"- اشتباه بزرگي كه برخي مرتكب مي شوند اين است كه «مصلحت گرايي» را با «سازش»، «كوتاه آمدن» و امثال آن يكسان و شانه به شانه تلقي مي كنند و حال آن كه «مصلحت گرايي» را در تمثيل بايد به منزله يك «تاكتيك» دانست. تاكتيك از استراتژي جدا نبوده و همواره نيز به مفهوم عقب نشيني نيست. تاكتيك مي تواند از جنس حمله باشد -و در بسياري موارد چنين است- و هم مي تواند عقب نشيني از نقطه اي براي حمله به نقطه ديگر باشد و صد البته، هيچگاه به معني فرار نيست.و اما، اين همه در حالي است كه به گواهي تاريخ 28ساله ايران اسلامي، هم حضرت امام(ره) و هم رهبر معظم انقلاب در برخورد با دشمنان بيروني و استكبار جهاني همواره مواضع تهاجمي داشته اند و در همان حال نسبت به خودي هاي غافل به مدارا و تحمل با هدف اصلاح آنان روي آورده اند و البته آنجا كه پاي منافع مردم و مصالح اسلام و انقلاب درميان بوده است از برخوردهاي قاطع دريغ نورزيده اند."
بالاخره پاسدار حسین شریعتمداری چکیده ی تجربه شکنجه گری وبازجوئی و تواب سازی در زندان اوین را بکار گرفته است وهمچون شمشیر داموکلس بر پشت گردن اعماد افروغ گذاشته ووادارش کرده است که هرچه زودتر تافرصت است اشتباه بزرگ خود را جبران کند و توبه وابراز ندامت نماید و به جبهه ی حمایتی از پاسدار احمدی نژاد بازگردد و خلاصه اینگونه همچون سابق ابرازارادت نماید:
"- علي رغم برخي از قضاوت هاي شتابزده، در جاي جاي مصاحبه آقاي دكتر افروغ، عشق به امام و رهبري را مي توان به وضوح ديد و گمان نگارنده آن است كه ايشان در ارائه منظور خويش دچار سهواللسان شده اند چرا كه علاوه بر سابقه روشني كه دارند و مواضعي كه در دفاع از اسلام، انقلاب، امام و رهبري معظم انقلاب داشته اند، در همين مصاحبه نيز ارادت خويش به اين اصول ماندگار را با صراحت بيان كرده اند، هرچند در مواردي -شايد به علت سهواللسان و يا كم توجهي- به خطا رفته اند."
در پایان پاسدار حسین شریعتمداری لو داده است که چرا روز گذشته در ستون بخش خبری با عنوان " ندای آشنا" پرونده ی انجمن حجتیه در زمان شاه را گشوده بود زیرا که مشخص ساخته است که هدف یک تیر وچند نشان بوده است. یعنی اینکه خواسته است با دراز کردن اعماد افروغ سر پل خر گیری اینگونه یقه ی آقا زاده ی آخوند خزعلی مهدی خزعلی وخبر گزاری فارس را بگیرد در صورتیکه ایشان قبلاً جزو هم تیم خودش در باند محفلی سعید امامی وروح الله حسینیان بوده است :
"و بالاخره، اقدام خبرگزاري فارس هم جاي ملامت دارد زيرا با يك نيم نگاه ، قابل درك بود كه آنچه از جناب افروغ نقل شده است با شخصيت انقلابي و سوابق ايشان سازگار نيست، بنابراين اگر خروجي مصاحبه انجام شده را با ايشان درميان مي گذاشتند به يقين موارد شبهه انگيز تصحيح مي شد. آقاي دكتر افروغ نيز در تماسي كه با نگارنده داشت ضمن گلايه از كم توجهي همكاران محترم خبرگزاري فارس، از اينكه مقصود ايشان آنگونه كه واقعاً هست منعكس نشده است متأسف بود."
درخاتمه اینکه تصور می رود که اکنون بطور ساده می توان فهمید که معنی برخورد دوستانه با دوست چیست وچگونه آسان می شود با پنبه سر دوست را بریده ؟همچنین شعاع عملکرد عاشقان خدمت وشیفتگان خدمت چگونه است و مرز آن تاکجاست؟ همانگونه که معنی حقیقت گرائی و مصلحت گرائی در رژیم تروریستی آخوندی نیز مشخص شده است که چیست ودارای چه مضامین وکاربردی دارد و چارچوب معیار وارزش یابی وحوزه ی عملکردش چگونه است وچرا یک روز که رفسنجانی قدرت دارد مصلحت گرائی مد ولازم وملزوم بقای رژیم تروریستی می باشد؟ ولی اگر شرایط تغییر کند ورقیب قدرت بگیرد آنگونه مصلحت گرائی زشت وناپسند وتوهین آمیز می شود! چون سپاه پاسداران واهداف پروژه ی هسته ای در کار است. البته که این قصه سر دراز دارد واین داستان قدرت ورقابت پیرامون آن وحذف کردن هم دیگر ادامه دارد واحتمالاً می تواند دارای سمت وسوی تسویه خونین وپر بها باشد.
هوشنگ – بهداد
پنجشنبه 17 خردادماه سال 1386