"6 تیر ادداشت روز کیهان .چرا معجزه ی سوم تیر سال 84 ، وارونه عمل کرده است؟"

نقد وبررسی " در ترازوي انصاف "( يادداشت روز) روزنامه ی کیهان چهار شنبه 6 تیراه سال 1386
"چرا معجزه ی سوم تیر سال 84 ، وارونه عمل کرده است؟"
دوسال پیش بود که پس از اعلام نتایج خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم بود که بالاخره پس از اینکه دو مرحله ای انتخابات 27 خرداد وسوم تیر به پایان رسید . با کمک امدادهای غیبی سپاه پاسداران وبسیجیان حاضر در پای صندوق های آرای معجزه گر موجب شدند تا که آن اعجاز اتفاق افتاد و یک پاسدار گمنام به نام احمدی نژاد بر رفسنجانی غلبه کرد و رئیس جمهور شد و بلافاصله اعلام کرد که کابینه ی 70 میلیونی ودولت امام زمانی تشکیل داده است اکنون پس از اینکه دو سال از آن تاریخ وآن ادعا گذشته است مشخص نیست که چرا معجزه وارونه شده و معکوس عمل کرده است؟!! زیرا که اکنون بنابر گزارشگر ستون جهت اطلاع نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی سخنگوی دولت غلامحسین الهام در قم اعلام کرده که روز سوم تیرماه سال 1384 روز یوم الله است . چگونه است که نتایج حماسه ی یوم تیرماه 1384 و روز خدااطلاق شده و کابینه ی 70 میلیونی و دولت مدعی امام زمانی و عملکرد وعاقبتش آنگونه شده است که پاسدار مبلغ ومدافع پاسدار رئیس جمهور احمدی نژاد ودولت ایشان اینگونه اعتراف کرده است که بیرون از دولت انگیزه ی کافی برای دفاع کردن از این هم دولت زیاد نیست:
"دولت نهم در دفاع از خود كم سخن مي گويد. بيرون از دولت هم تعداد آنها كه انگيزه كافي براي دفاع از اقدامات دولت اصولگرا دارند چندان زياد نيست"
یادداشت روز نویس همگام با نظر وزیر ارشاد که در مشهد گفته است دولت مورد تهاجم وکودتای نرم افزار رسانه ای واقع شده است در مورد در دست بودن شواهد رسانه های رقیب گفته که علیه ی دولت تبلیغات منفی می کنند تاکه مردم را از رأی دادن به دولت نهم مأیوس کنند واینگونه آرزوی دولت های 16 ساله دو دوره ی کارگزاران واصلاح طلبان کنند:
"شواهد متعدد، محكم و كم و بيش آشكاري وجود دارد كه ثابت مي كند دولت نهم آماج يك حمله تبليغاتي- رسانه اي همه جانبه، هماهنگ و سيستماتيك است.جا لب آنچه طراحان و پيش برندگان اين تهاجم رسانه اي تلاش كرده اند در ذهن مخاطبان خود جا بيندازند اين بوده كه دولت نهم عقلاني رفتار نمي كند يا همان جمله معروف كه تصميمات دولت نهم پشتوانه كارشناسي كافي ندارد. به طور طبيعي هدف اين پروژه هم اين است كه مردم را از انتخابي كه در سوم تير كردند پشيمان كند و به آنها بگويد براي اداره دستگاه اجرايي راه صحيح همان است كه دستگاه اجرايي در 16سال گذشته رفته و وضعيت فعلي كشور هم- چنانكه يكي از كانديداهاي انتخابات رياست جمهوري نهم زماني به ناچار گفت- بهترين وضعيتي است كه مي توانست به وجود بيايد. پس مردم ناشكري كرده اند اگر دنبال تغيير در مديريت اجرايي كشور رفتند و بهترين كار آن بود كه شكر مي كردند و نعمت دولت هاي گذشته را قدر مي دانستند."
مشکل اساسی اینجاست که یادداشت روزنویس که اکنون از عدم انصاف رقیب منتقد دولت گفته است که نه انصاف را در نظر نمی گیرد، بلکه فراتر رفته است و گفته است که انصاف از منتقد وجامعه رخت بربسته است . فراموش کرده است که از اساس هیچگونه اختلافی میان جناح غالب بامغلوب نیست؛ جزاینکه فقط جاها ومهره های تعویض شده است . اگر نه یادداشت روز می داند که خودش در دوران اصلاح طلبان به دلیل اینکه از پشتوانه ی دیوار آهنین برخوردار بود خیلی بیش از منتقدان کنونی توسری خورده از دولت خاتمی ومجلس ششم اصلاح طلبان انتقاد می کرد . حتی مجلس ششم را به گاوداری و نمایندگان مجلس را به گاو تشبیه کرد وبه شورای نگهبان انتقاد کرد که چرا اولاً : اجازه داد این گاوان وارد مجلس شوند ؟ دوماً : چرا درب این گاو داری را نمی بندد؟ البته شورای نگهبان انتقاد را پذیرفت وقول داد که جبران کند وشاهد بودیم که در مجلس هفتم راهشان نداد . آری فضا در دوران اصلاح طلبان طوری بود که خاتمی زمانیه ارائه ی بیلان عملکرد پایان دوره ی اول ریاست جمهوری خود را می داد ازهر 9روز یک بحران یاد کرد. بنابراین خود کرده را تدبیر نیست که اکنون یادداشت روز نویس مجبور شده است برای خفه کردن منتقدین خطاب به رقیب مغلوب چنین از درخطر بودن آبرو ومنافع شان گفته یعنی در اصل تهدید شان کرده است:
"از همين جا كه شواهدي عيان در رخت بر بستن «انصاف» از بساط برخي منتقدان در مواجهه با دولت نهم وجود دارد، مي توان نتيجه گرفت، اصل ماجرا چيزي غير از نگراني براي سرنوشت كشور است. از ناصحان امين حاضر در جبهه اصولگرايي كه بگذريم، الباقي منتقدان اصلاح طلب دولت نهم يا آبروي خود را در خطر مي بينند و يا منفعت خود را و حاشا كه دولت اسلامي آبروي نظام اسلامي و منافع ملت را پيش پاي خواست آنها قرباني كند"
یادداشت روزنویس برای اینکه توانسته باشد پاسخ به انتقادات رقیب شکست خورده به دولت را داده باشد 10 محور از اعمال مثبت و کارهای کلیدی انجام شده ی دولت را فرموله و ردیف کرده است . از جمله برجسته کردن تلاش دولت برای واگذاری بخش های دولتی به بخش خصوصی است که مدعی شده دولت توانسته اعتماد ولی فقیه را در این زمینه کسب نماید که اتفاقاً همه ی اساس جنگ و دعواهابا رقیب در مجمع مصلحت نظام پیرامون همین اصل 44 قانون اساسی و چگونگی واگذاری های د ارائی واموال دولتی به بخش خصوصی می باشد که هرکس سهم خود را از این خوان یغما طلب می کند . باند غالب می گوید هر چه تا حال شما در 26 سال گذشته برده اید وخورده اید واختصاصی و خودمانی و فامیل سازی کرده اید کافیست از این بعد نوبت من است . برای همین در سال گذشته یک قلم 7 میلیارد دلاری قرار دادهای اقتصادی وگازی ونفتی و... دولت با نهادهای سپاه پاسداران وبسیج منعقد کرد و به اتکا حمایت وپشتیبانی همین دو نهاد است که در برابر رفسنجانی وحامیانش ایستاده وقد علم کرده است و ولی فقیه هم که خود آلت دست سپاه پاسداران می باشد حمایت کرده است که اکنون پاسدار حسین شریعتداری مبلغ ومدافع دولت وسخنگوی سپاه پاسداران در دفاع کردن از دولت خطاب به منتقدان دولت چنین برگ برنده رو کرده و گفته است :
"دولت نهم شرايطي به وجود آورده كه رهبر معظم انقلاب اسلامي براي اجرايي كردن سياست هاي اصل 44- كه بي ترديد مي توان آن را بزرگترين پروژه اقتصاد ايران ناميد- اعتماد كرده است. دولت نهم بي سر و صدا و بدون فوت وقت لايحه اجرايي اين سياست ها را تدوين كرده و در همان حال مشغول آماده سازي شركت هاي دولتي براي واگذاري است. 6- دولت نهم تلاش هاي مهمي براي تدوين اساسنامه شركت نفت به گونه اي كه همه درآمدهاي ناشي از فروش نفت به خزانه واريز شود انجام داده است"
درخاتمه ی اینکه 28 سال زمان نسبتاً طولانی می باشد که دو طرف از این تجربه بر خورد دارشده اند. یعنی یک سمت حاکمان وابسته به هر دو جناح غالب ومغلوب است ودیگر تجربه ایست که مردم ایران کسب کرده اند . گر چه تجربه ی مردم ایران متأسفانه بسیار پر هزینه وتراژدیک و طاقت فرسا بوده است و برای حاکمان غارتگر بسیار پرسود وپر منفعت بوده است . زیراکه صاحبان ثروت های نجومی بسیار کلان باد آورده هم خود وهم آقازاده هایشان شده اند . ولی آنچه مهم است هر دو مدعی آندر محک زده شده اند وآنقدر دست شان روشده و افشا ورسوا گشته اند تاکه مردم ایران به خصوص نسل جوان وقشر آگاه دانشجو بداند که دیگر کلاه شان پشم ندارد تاکه بتوانند مجدداً با ننه من غربیم بازی کردن ،عوامفریبی کنند وخودشان را دلسوز مردم جا بزنند. مثلاً رفسنجانی با آن سابقه ی غارتگری خود وخانواده وحزب کارگزارنش چه دارد که به مردم ایران بویژه استان خوزستان دچار بی آبی وبی برقی وخاموشی های طولانی بگوید که این سردار ویرانی وغارتگری با آن تز معروف مبارزه با ارزانی وپدیدده آقازاده پروری وتعدیل اقتصادی اکنون چه نتایج ومیراث شومی برای مردم ایران ببار آورده است؟ یا خاتمی وحزب مشارکتش چه دارند به مردم ایران بگویند که رفسنجانی را شناسنامه ی انقلاب کردند و ولی فقیه را به وحی متصل کردند و آنگونه با قضیه مهاجمان کوی دانشگاه بر خورد کردند که دانشجویان قربانی شده به جای جلاد مهاجم دو بار قربانی شدند وبه مسلخگاه برده شدند. همچنین نتایج لاس زدن افشای عاملین وآمرین قتل های زنجیری مگر جز این است که اکنون بقدرت رسیده اند وبرای خودش نیز پروند ه سازی کرده اند. یا در برابر سکوت وتسلیم در برابر توقیف 80 نشریه ومطبوعات در یک شب و عدم پیگیری پرونده ی قتل خانم زهرا کاظمی و ماستمالی کردن این پرونده و.. چه واکنش جدی از خود نشاند دادند ؟خلاصه اینکه مگر اینان احمدی نژاد را آلترناتیو خود نکرده ند؟
بنابراین باز هم تأکید می شود که جنگ قدرت جناحی فقط برای قدرت گیری و سرکوبگری وغارتگری هر چه بیشتر مردم ایران هدف است وهرگز و مطلطقاً نه مردم ونه خدمت رسانی ونه دلسوزی برای آنان کردن و برآورده نمودن مطالبات شان مورد نظر می باشد . البته باندهای مافیائی غالب دو سال است که دارند جنایت وغارتگری می کنند بقول یادداشت روز نویس رقبای اینان که سابقه ی 26 ساله مشابه دارند. پس دست هر دو مدعی غالب ومغلوب رو شده است وبقول معروف حنای شان دیر رنگی ندارد و تبلیغات شان نیز بی اثر است.

هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 6 تیرماه سال 1386