آویزان شدن به خمینی به عنون ابزار برای تسویه حساب وحذف کردن همدیگر "


نقد وبررسی " امام خميني و سرمايه هاي انقلاب " روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 13 خرداد ماه سال 1386
"آویزان شدن به خمینی به عنون ابزار برای تسویه حساب وحذف کردن همدیگر "
برای مسافرت وسایل نقلیه نیاز هست حال این وسیله تقلیه می تواند ماشین آخرین مدل در جاده های چند بانده اتوبان باشد یا نه الاغ ویابو وقاطر در جاده ی مالرو روستا وکوهستان باشد . برای خرید وبرطرف نمودن نیازها به پول احتیاج است . برای ساختن ساختمان نیاز به طرح ونقشه وسایر امکانات است . البته ستون نقش مهمی در ایستادگی ودوام وبقای ساختمان دارد حال این مسجد باشد یا سالن سینما وتاتر ورستوران غذاخوری یا مشروب فروشی یا کاخ وپارلمان و... خانه های حاشیه نشینی ها شهر ها باشد همینکه پایه وستون نیاز دارند. ابزار آخوند هم عبا وعمامه ومنبر ومسجد وچند تا روضه ی از برکرده وتکراری وخلاصه گریز به صحرای کربلا زدن می باشد . حال اگر اینگونه آخوند ها به حکومت وخلافت رسیده باشند معلوم است که چه می کنند وهرگزهم نمی توانند از ابزار اصلی واولیه ی خود که روضه خوانی کردن ومنبررفتن وانحراف اذهان عمومی وسر کیسه کردن آنان برای خر وخرما خواستن وحلوا ومفتخوری کردن می باشد فاصله بگیرند . به خصوص اینکه اگر مرشدی هم داشته باشند که موجب بقدرت رسیدن شان شده باشد وبه دلیل جنایات وخیانات بیشماری که کرده اند و غارتگری های نجمومی وکلانی که انجام داده اند وخود وآقازاده های شان نیز به ثروت های باد آورده ی یک شبه رسیده باشند وشدیداً مورد تنفر مردم باشند که دیگر جای خود دارد . مهمتراینکه میان خودشان نیز رقابت وحسادت وهم چشمی وجود داشته باشد که تصمیم داشته باشند هم دیگر را حذف کنند و سلاح اصلی علیه ی هم دیگر هم آویزان شدن به همان مرشد اصلی باشد ومعیار قضاوت واتهامات علیه ی هم دیگر هم ادعای انحراف از افکار وپیروی این رهبر یا مرشد قائد باشد .
مشکل آنگاه مضاعف می شود که جنبه ی مذهبی وعوامفریبی و فرصت طلبی وتحجرگرائی هم اساس و پایه واسلحه ی طرفین باشد . در این شرایط گذشته از اینکه نقش این مرشد حتی مرده اش نیز تعیین کننده است، بلکه محور همه تناقضات وتشنجات ورقابت ها می شود . البته که جناح یا جریان وباندی که مراکز قدرت را در اختیار خود دارد در این جنگ ونزاع دست بالا را دارد . ناگفته نماند که مراکز قدرت یعنی در اختیار داشتن ارگان های گوناگون سرکوبگری اطلاعاتی – امنیتی – نظامی می باشد که خودش زیر مجموعه وتقسیم بندی های گوناگون وخاصی دارد.
بنابراین با توضیحات داده شده اکنون مشخص می شود که چرا ماه خرداد مهم است. چون که واقعه تبعید ومرگ خمینی در این ماه اتفاق افتاده است وچرا از مدت ها جلوتر برای چنین روزی تبلیغ وبرنامه ریزی شده است وبسیج آمادگی نیرو وگردآوری وانتقال آنان به سر قبر خمینی تدارک دیده شده است و ولی فقیه قبل از آن مرثیه وروضه خوانی نموده است تااینکه تشریفات برگزاری سالروز بر سر گور این رهبر اجرا گردد و اهداف از قبل تعیین شده در پی آن دنبال وپیگیری شود که چگونه پیش برده شود که جز خط ونشان کشیدن باندهای متخاصم غالب ومغلوب علیه ی هم دیگر چیز دیگری عاید مردم محروم ایران نشده ونخواهد شد . مثلاً سال گذشته چون اجازه داده نشد که با بودن پاسدار ملیجک وغلامک وگماشته ی ولی فقیه سپاه پاسدار احمدی نژاد بر سر قبر خمینی چون جائی برای مانور دادن رفسنجانی نبود برای پانزدهم خرداد مجبور شد تاکه برای سخنرانی کردن وخودی نشان دادن به قم برود اما درآنجا جلسه ی سخنرانی وی را چند طلبه ی آخوند متحجر انگلیسی ومرشد پاسدار احمدی نژاد مصباح یزدی برهم زدند. فراموش نشود نکته کلیدی که همه اساس معادلات وبرنامه واهداف باندهای خاتمی و رفسنجانی را برهم ریخته است حضور ارگان فاشیستی سپاه پاسداران ونهاد بسیج زائده ی آن به صحنه ی قدرت اجرائی ودست انداختن بر تأسیسات هسته ای وسهیم شدن کلان در قرار دادهای اقتصادی ونفتی وگازی وحمایت از پاسدار احمدی نژاد برای پیش برد اهداف خویش می باشد که همانا دسترسی به سلاح هسته ای و از حالت قدرت سایه برروی صحنه وقبضه ی تمام عیار قدرت گرفتن در همه سطوح می باشد . زیرا که ادامه ی همان سیاست پیچیده وچند لایه ی حرکت چراغ خاموش سپاه پاسداران است که پاسدار محمد باقر ذوالقدر مبتکر آن بود که اکنون پست معاونت امنیتی – نظامی وزارت کشور را دارد که وزیرآن یک آخوند آدم کش حرفه ای امنیتی قمی به نام مصطفی پور محمدی می باشد که هم در قتل های زنجیره ای وهم در قتل عام زندانیان سیاسی د ر تابستان خونین سال 67 نقش داشته است. پس بی جهت نیست که سرمقاله نویس در مورد خمینی ونقش وی در بنیانگذاری رژیم تروریستی آخوندی گفته است:
"پيروزي اين انقلاب بزرگترين رويداد تاريخ ايران بعد از پذيرش اسلام توسط ملت ايران است . به همين دليل امام خميني باني استقلال ملت ايران ناجي اين مردم از چنگال استبداد و استعمار و باز گرداننده عزت و اقتدار به ملتي است كه قرن ها توسط زياده خواهان داخلي و سلطه گران خارجي تحقير گرديده و عقب نگهداشته شده بود. عشق پايان ناپذير مردم ايران به امام خميني كه به هر مناسبتي متجلي مي شود ريشه در اين واقعيت دارد."
سرمقاله نویس بدون آنکه بگوید که چرا خمینی ویارانش قبل از اینکه قانون اساسی به تصویب برسد نوع حکومت را در یک فضای احساسی وتنفر نسبت به سیستم گذشته را به رأی یا رفراندوم گذاشت و چرا در ادامه از نامزد انتخاباتی شدن سازمان های سیاسی که در زمان شاه مبارزه کرده بودند خودداری کرد از جمله مانع از نامزد ریاست جمهوری مسعود رجوی شد که چرا به قانون اساسی اش رأی نداده است و چراهرروز که می گذشت فشار علیه ی مبارزان راه آزادی و فعالین سیاسی آنان تنگ تر می شد و حتی تا قبل از فرارسیدن 30 خرداد سال 60 که یک تظاهرات 00 5هزار نفره صلح آمیز در تهران بود که به خاک وخون کشانیده شد بیش از 50 ملیشیای نوجوان وجوان نشریه ی مجاهد فروش در خیابان های سراسر ایران به فجیع ترین شیوه به شهادت رسیده بودند وبیش از هزار نفر از هواداران مجاهدین به اتهام نشریه فروشی در زندان های سراسر کشور بسر می بردند وچون گزارش شکنجه ی آنان بازتاب داده شده بود خمینی ادعا کرد که اینان عمداً خودشان خودشان را شکنجه می کنند تااینکه نظام مقدس جمهوری اسلامی ر ا بد بین کنند . همچنین بدون آنکه فتوای اعدام ها وقتل عام زندانیان سیاسی در تابستان سال 67 در سراسر ایران صادرکرد چنین ادعای مضحک یکطرف به قاضی رفتن وراضی برگشتن کرده است:
"در سالهاي اول انقلاب كه منافقين ابتدا با توسل به ترور شخصيت و سپس با روي آوردن به ترور شخص نزديك ترين ياران امام را هدف تهاجم سنگين خود قرار داده بودند امام خميني در هر دو مرحله از اين سرمايه هاي انقلاب حمايت كردند و در پيام ها و سخنراني هاي خود جملات ماندگاري در تمجيد از ياران خود نوشتند و گفتند كه شدت علاقمندي و توجه بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي به سرمايه هاي انقلاب را نشان ميدهد. بعد از رحلت امام تلاش براي ترور شخصيت ياران ايشان با توجه به اينكه ادامه راه امام فقط با آنها ميسر است شدت گرفت . انتشار شايعات تهمت زدن هاي پياپي و آماج جنگ قدرت قرار دادن ابزارهاي اين تلاش هاي منفي بوده و هستند كه به روشني مورد استقبال بيگانگان نيز قرار گرفته و رسانه هاي غربي و صهيونيستي نيز به آنها دامن مي زنند. "
سرمقاله نویس در ادامه ی روضه خوانی خود پیرامون سالروز مرگ خمینی کردن به شیوه ی برخورد رقبای رفسنجانی پرداخته است وتنگ نظری آنان که زیر نام خمینی خیمه زده اند را زیر سئوال برده و چنین بدون نام بردن به دفاع کردن از یاران امام که در حقیقت هدف رفسنجانی می باشد چنین از دست تبلیغات مسموم افشاگر مهاجمان علیه ی سرمایه های انقلاب وهمآوا با بیگانگان شده اند نایده است :

"راستي اينان كه در داخل ياران امام كه سرمايه هاي انقلاب هستند را مورد تهاجم قرار ميدهند با بيگانگان كه از اين تهاجم استقبال مي كنند و آنرا دستمايه تبليغات مسموم خود عليه انقلاب و نظام اسلامي قرار ميدهند چه وجه مشتركي دارند چه چيز موجب شده است اين مهاجمان بر سر ضديت با سرمايه هاي انقلاب با بيگانگان هماوا شوند منافع مشترك اين دو جريان داخلي و خارجي كدام است آيا غير از اينست كه اين هر دو اثبات خود را و قدرت خود را در حذف ياران امام جستجو مي كنند حذف ياران امام يعني حذف خط امام و خود امام . حذف امام يعني حذف انقلاب و استحاله نظام جمهوري اسلامي . آيا دشمني هائي كه اكنون به شكل هاي مختلف با ياران امام مي شود نتيجه اي غير از استحاله نظام جمهوري اسلامي و دستاوردهاي انقلابي امام خميني خواهد داشت" !
بالاخره سرمقاله نویس در پایان مقاله ی خود مسئولان برنامه ریز تشریفاتی برگزاری سالروز مرگ خمینی را بر زیر سئوال برده است وپرسش کرده چرا هزینه ی این تشریفات صرف محک آرمان وتعهدات خودمان به خمینی نمی شود که توضیح آن چنین است:
"چه ميشود اگر سالگردهاي ارتحال امام را بجاي اسير تشريفات شدن فرصتي براي ارزيابي ميزان پاي بندي خودمان به آرمانهاي امام قرار دهيم و از اين فرصت و اين هزينه اي كه صرف مي شود براي محك زدن خودمان در برابر تعهداتي كه به انقلاب و نظام بنيانگذاري شده توسط امام خميني داريم استفاده نمائيم از هم اكنون پيشنهاد مي كنيم نوزدهمين سالگرد براي ارزيابي ميزان پاي بندي مجموعه دست اندركاران نظام به حفظ سرمايه هاي انقلاب اختصاص داده شود و نتايج ارزيابي ها به اطلاع عموم برسد. بيستمين سالگرد نيز به موضوع آرمانهاي امام و ميزان پاي بندي مسئولان به اين آرمانها تعلق يابد. البته ارزيابي ها نيز توسط افراد آزادانديش بي غرض و غيروابسته به اين و آن جناح و گروه و دستگاه صورت پذيرد و آزادانه نيز در اختيار عموم قرار گيرد. آيا مرد اين ميدان هستيم"
در خاتمه اینکه بازی جنگ گرگ ها به مرحله ی بسیار حساسی رسیده است . چونکه قید شد که کارگردان وبرنامه ریز اصلی سپاه پاسداران است که قدرت اصلی را در اختیار خود دارد البته ترجیح داده است که همچنان به حرکت چراغ خاموش خود ادامه دهد تاپس از حذف کامل رقیب شکست خورده وبه پایان رسیدن کودتای خزنده خودش را بطورهمه جانبه علنی کند . قبل ازآن می بایست که با نام خمینی و ولی فقیه جانشین وی بازی شود ومانور داده شود . گر نه بقول اکبر گنجی خمینی ونامش خیلی وقت است که به موزه ی تاریخ سپرده شده است . بنابراین برای انحراف اذهان عمومی بقول نیما که اشعار خود را به رودخانه ای تشبیه کرده بود که هرکس کوزه ی خود را بر می دارد واز جای رودخانه که دوست دارد آن را پر می کند . اینکه بدون در نظر گرفتن محتوای اشعار نیما با گفته های خمینی، فقط از نظر قیاس است که مثال زده شد تا که مشخص شود که سالروز برای خمینی برگزار کردن همچون حالتی را دارد که هرکس وجریانی و بنابراهداف وبرنامه ی خود به خمینی وگفته های وی آویزان می شود و بهره برداری می کند که هیچ ربطی به مردم ندارد جز اینکه پیگیری کردن جنگ ونزاع گرگ ها وتسویه حساب با هم نمودن وحذف کردن هم دیگر می باشد.
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 13 خرداد ماه سال 1386