نقد وبرسی "گام آخر" (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان چهارشنبه 30 خردادماه سال - 1386"چراشریعتمداری همچون احمدی نژاد از گسترش پروژه ی هسته ای وبن بست غرب گفته است؟"
حتماً که داستان آن یارو دزده را شنیده اید که چگونه خود دزده که تحت تعقیب مردم بود و مردم پشت سرش فریاد می زدند آی دزد بگیریدش وخود دزد هم که در جلوی جمعیت تعقیب کننده داشته می دوید ه فریاد می زد هآی دزد، آی دزد بگیریدش . اگر هم نشنیده اید نگران نباشید زیرا که یادداشت روز نویسان روزنامه ی پادگانی – اطلاعاتی کیهان هرروزهمچون سایر رهبران رژیم تروریستی آخوندی همین شگرد دزد نامبرده شده را اجرا می کنند وفریاد آی دزد، آی دزد برمی آورند . مثلاً قلم بردست امروز یادداشت روز نویس کیهان که کسی جز سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری نمی باشد همه ی نمایشات کمدی و شوهای خنده دار وتهدید کننده ی پاسدار احمدی نژاد غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه را فراموش کرده است که چگونه تأکید بر عدم عقب نشینی پروژه ی هسته ای تأکید می کند و قطعنامه های شورای امنیت را ورق پاره های بی ارزش می نامند و معرفی می کند واز کندن دنده ی عقب قطار هسته ای وترمز بریدگی آن می گوید که قابل کنترل نمی باشد و شماره ی معکوس بر نابودی اسرائیل تعیین کرده است که البته لوطی ولی فقیه اش نیز همین نظر را تکرار وتأئید می کند . اکنون پاسدار حسین شریعتمدری از ترس نگرانی وارونه گوئی کرده و از چرخش وصدور قطعنامه ی دیگر در شورای امنیت سخن گفته ومدعی شده است مسئولان هسته ای حاکمان کنونی نقشی در آن این چرخش و بن بست داشته اند ، البته اکنون سخنی در مورد برخی از عوامل داخلی جناح مغلوب دوم خرداد و همگامی با کشورهای حامیان برون مرزی آنان نگفته و آنان را مسئول تشویق تحریم ندانسته است و ترجیح داده است که در این یادداشت روز به عوامل داخلی اشاره نشود و بقول خودش برای فهم بیشتر چنین شروع رده است:
"براي فهم اينكه چرا يك چرخش به سمت وضعيتي جديد در حال رخ دادن است، مهمترين نكته اين است كه ببينيم چه عواملي استراتژي قبلي غرب در پرونده هسته اي ايران را به شكست كشانده و ورود آنها به مرحله اي جديد را الزامي ساخته است."
پاسدار حسین شریعتمداری در دنباله از بن بست استراتژی گروه 6 واختلاف نظر میان آنان نسبت به پرونده ی هسته ای رژیم تروریستی گفته و پذیرفته است که نقش پاسدار لاریجانی و دیدارهای وی با خاویر سونالا برای عمیق تر کردن این اختلافات وعدم اجماع لازم برای صدور قطعنامه ی بعدی در شورای امنیت سازمان ملل است و بالاخره این بن بست را چنین بحث و تحلیل کرده است:
"اگر بخواهيم دقيق تر بحث كنيم، به طور مشخص مي توان گفت بن بست استراتژي «تشديد فشار عليه ايران» تحت تأثير عواملي مشخص رخ داد كه اكنون اندكي درباره آنها سخن خواهيم گفت.اكنون در گروه 6 اختلاف نظر شديدي درباره چگونگي تداوم مسير شوراي امنيت عليه ايران به وجود آمده و كار به جايي رسيده كه تقريبا به يقين مي توان گفت امكان پيش روي ضمن حفظ اجماع ديگر وجود ندارد. اين وضعيت البته پيش از اين به طور كامل قابل پيش بيني بود. از ماه ها پيش روشن بود كه اعضاي گروه 6 خواهند توانست با انگشت نهادن بر مواردي كاملا جزئي و بي اهميت به گونه اي كه مستلزم به خطر افتادن منافع هيچ يك از آنها نباشد، چند قطعنامه «بي خاصيت» و «فاقد تأثير» عليه ايران صادر كنند. اين دقيقا همان روندي بود كه 1737 و 1747 طي شد. اين قطعنامه ها كاملا فاقد «محتواي موثر» هستند وهدف از صدور آنها پيش از هر چيز عمليات رواني بر روي نيروهاي سياسي داخل ايران و به جان هم انداختن آنها با اين ترفند كه «عده اي دارند كشور را به كام جنگ و تحريم مي برند»
بوده است."
پاسدار حسین شریعتمداری در دنباله از بی خاصیت وبی تأثیر بودن قطعنامه های گذشته ی شورای امنیت سازمان ملل گفته وبر ندانم کاری گروه 6 وچگونگی صدور قطعنامه ی دیگر تأکید کرده وافزوده که چرا به جان هم افتاده و با هم دیگر دعوامی کنند. خلاصه از عملکرد تناقض آمیزشان ا ینگونه گفته است:
". غربي ها نمي دانند ديگر چه بايد در قطعنامه ها بنويسند كه ضمنا ضرورتي نداشته باشد به جان هم بيفتند و با هم دعوا كنند. به عبارت ديگر اكنون موضوعي به نام «محتواي قطعنامه ها» با موضوعي ديگر كه همان «ضرورت حفظ اجماع در گروه 6» است در تقابل قرار گرفته و يك وضعيت پارادوكسيكال به وجود آورده است. گنجاندن محتواي موثر در قطعنامه ها مساوي است با فروپاشي اجماع، بدون گنجاندن چنين محتوايي هم ادامه مسير شوراي امنيت بي معناست. از وجهي ديگر مي توان گفت غربي ها حالا كه عمليات رواني چند ماهه آنها عليه ايران كارگر نيفتاده، تازه فهميده اند براي برداشتن گام هايي موثر عليه ايران چقدر دچار محدوديت هستند.«رومانو پرودي» نخست وزير ايتاليا اخيراً در حاشيه اجلاس G8 در هالينگدام آلمان موضوع را خوب جمع بندي كرد: «ما مي دانيم كه بايد پيش برويم اما نمي دانيم چگونه!»"
جالب است که توضیح داده شده است که تا کنون نتیجه ی سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات غرب مخرب بوده است . چونکه اکنون پاسدار حسین شریعتمدار را آنچنان طلبکار کرده است که غرب را به ریشخند گرفته است . زیرا که ایشان دقیقاً می داند تأسیسات هسته ای در بست در اختیار سپاه پاسداران است و ولی فقیه و پاسدار احمدی نژاد فقط بلندگوهای تبلیغاتی برای دفاع کردن از پروژه هسته ای می باشند تا هرچه زود تر مسیر دسترسی به سلاح هسته ای را فراهم وهموار سازند . پس بی دلیل نیست که مدعی شده است که فشارهای غربی ها علیه ی پروژه ی هسته ای رِژیم تروریستی آخوندی چون تا کنون همآهنگ نبوده است بنابراین به ضررخودشان تمام شده است و در عوض چنین به نفع شتاب بخشیدن پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی تمام شده است:
"آنچه عملا اتفاق افتاده جز اين نبوده است كه غربي ها با آغاز روند تشديد فشار بر ايران چيزهاي زيادي را از دست داده اند بي آنكه چيز زيادي به دست آورده باشند. ايران در جواب قطعنامه هاي شل و ول شوراي امنيت اقداماتي كاملا قاطع و محكم انجام داده است. ايران اكنون بيش از هزار سانتريفيوژ در حال چرخش در نطنز دارد و علاوه بر اين دسترسي هاي آژانس به تأسيسات هسته اي خود را هم به حداقل مقدار ممكن كاهش داده است. در حالي كه چشم و گوش غرب در تأسيسات ما تقريبا به طور كامل مسدود شده، ما بسيار جلو رفته ايم. آژانس اكنون تاييد مي كند ايران وارد فاز صنعتي غني سازي اورانيوم شده است. علاوه بر اين ايران ديگر اصلاحيه سال 1995 بند 1.3 ترتيبات فرعي پادمان را اجرا نمي كند و اين يعني آژانس از اين پس ديگر هرگز (تا 180 روز قبل از راه اندازي) نخواهد دانست ايران چه تاسيساتي را و در كجا توسعه مي دهد. به اين ترتيب آنچه غربي ها جلو چشمشان مي بينند اين است كه ايران در حالي كه آنها خيال مي كردند دارند متوقفش مي كنند مرزهاي بزرگي را درنورديده و فرسنگ ها از نقطه اي كه بتوان دست آن را گرفت و بازگرداند فاصله گرفته است."همين حقيقت است كه موجب شده اكنون برخي از اعضاي گروه ها از خود بپرسند آيا راهي كه مي رويم صحيح است؟ ايران دارد متوقف مي شود يا اينكه هر دو پاي خود را روي پدال گاز قرار داده و با سرعتي سرسام آور جلو مي رود؟ اعضاي گروه 6 از آمريكا مي پرسند آيا اين يك «اشتباه محاسبه» نبوده كه كسي تصور كند مي تواند رفتار ايران را با تهديد تغيير دهد؟ آيا نبايد راه ديگري در پيش گرفت؟ مجموعه اين تحولات سبب شده اين عقيده در ميان كشورهاي غربي به جد تقويت شود كه لااقل بايد به بن بست مذاكراتي با ايران پايان داد و گفت وگوهاي رسمي را كه تلاش مي كند نهايتا يك راه حل مرضي الطرفين پيدا كند، آغاز كرد. در اينجا هم مانع اصلي آن بود كه كشورهاي عضو گروه 6 هم در مواضع رسمي خود بر اين نكته پاي مي فشردند و هم در متن قطعنامه هاي شوراي امنيت آمده است كه تا ايران فعاليت هاي خود در زمينه غني سازي را به طور كامل به حال تعليق درنياورد، امكان از سرگيري مذاكرات وجود نخواهد داشت."
خلاصه اینکه در پایان پاسدار حسین شریعتمداری به غربی ها توصیه کرده است که با بازی عدم مذاکره پایان دهند ونه اینکه از صدور قطعنامه ی دیگر در شورای امنیت سازمان ملل صحبت نکنند، بلکه بهتر است که تسلم شوند و دربست به خواست ها واهداف پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی تن در دهند زیرا که باید به پذیرند واقعیت دارد آنچه پاسدار مترسک احمدی نژاد گفته است که دنده عقب وترمز قطار هسته ای کنده شده وقابل کنترل نمی باشدچونکه هرروز که می گذرد بر ضریب تعداد سانتریفیوژ های نصب و فعال شده در نطنز افزوده می گردد که گزارش آن اینگونه است:
". اما از آنجا كه تهران طبعا علاقه اي به خريد كالاهاي بنجل غربي ها ندارد، به اين ايده كاملا بي اعتنايي و تأكيد شد غربي ها بايد چشم هاي خود را بشويند و اساسا طور ديگري- متفاوت از آنچه قبلا بوده- به قضيه نگاه كنند يا به عبارت صريح تر دوره بازي با كلمات و پيچاندن بحث به اميد گيج شدن ايران ديگر گذشته است. كمي بعد، وقتي غربي ها ديدند عزم ايران براي تن ندادن به تعليق به هر قيمت جزم است سعي كردند صورت مسئله را اندكي تعديل كنند و با ارائه باز تعريف هايي از مفهوم تعليق، ايران را به پذيرش آن ترغيب كنند. آخرين نمونه از اين بازتعريف ها آن چيزي بود كه رسانه ها و خبرگزاري هاي غربي آن را Freez ناميدند. مقصود از اين اصطلاح هم اين بود كه ايران به تعداد فعلي ماشين هاي خود در نطنز بسنده كند و تعهد بدهد كه ماشين هاي بيشتري در نطنز نصب نخواهد كرد. به طور طبيعي ايران اين مفهوم از تعليق را نيز- كه البته ديگر ربطي به موضوع غني سازي و تزريق گاز نداشت- رد كرده است. مطابق آخرين گزارش ها از گفت وگوهاي اخير در وين، غربي ها با مشاهده مقاومت چاره ناپذير ايران باز هم موضع خود را تعديل كرده و به راه حل هاي ملايم تري روي آورده اند. اكنون تحت تأثير مقاومت استوار ايران در ماه هاي گذشته طليعه برخي دستاورهاي بزرگ در پرونده هسته اي آشكار شده و غرب خود را آماده يك چرخش استراتژيك در مقابل ايران ساخته است. اين دستاورد مسلما محصول هيچ چيزي نيست الا پايداري كه ايران بر مواضع خود ورزيد و هوشمندي و تسلطي كه در دفاع از آنها از خود نشان داد. دوران تهديد به پايان رسيده است."
درخاتمه اینکه ایراد ندارد که دوباره همچون گذشته تأکید گردد که سپاه پاسداران در بستر اهداف مشخص واز قبل تعیین شده وارد قدرت اجرائی شده است که نتیجه و ادامه ی همان سیاست حرکت چراغ خاموش بقدرت خزیدن سپاه پاسداران می باشد . زیراکه سپاه پاسداران تسلط کامل بر تأسیسات هسته ای دارد وعزم جزم کرده است که هر چه زودتر به سلاح هسته ای دسترسی داشته باشد. بنابراین گسترده کردن دامنه های بحران انفجارات در عراق که هدف تاکتیکی مانع شدن از برکناری نخست وزیر دست نشانده نوری المالکی می باشد که با راه اندازی شایعه ی کودتا دست به دستگیری گسترده از ارتشیان ناراضی زده است و با دامنه دار کردن انفجارات وعملیات انفجاری و تروریستی در عراق هدف اصلی به شکست کشادن طرح امنیتی بوش در عراق وکمک وحمایت از دولت دست نشانده ی نوری المالکی می باشد است . همینطور با ایجاد فضای درگیری و جنگ داخلی میان حماس و ساف وتلاش برای به وجود آوردن جنگی دیگر با اسرائیل است که زمینه ی آن را پاسدار احمدی نژاد بر سرقبر خمینی در سالگرد مرگش فراهم کرد . زیراکه با بیان شماره ی معکوس برای نابودی اسرائیل بستر ساز جنگی دیگر شده است . به خصوص که پس از این تهدید در لبنان دست به ترور یک نماینده ی پارلمان لبنان نیز زده شد . خلاصه تمام این بحران سازی وجنگ افروزی ها و گسترش عملیات تروریستی درعراق و دالت گری در یمن وافغانستان وناامن سازی در منطقه در راستای هدف استراتژیک درگیر کردن بیشتر آمریکا در عراق ومنطقه و فراهم کرن شرایط فرصت سوزی پیرامون اهداف پروژه ی هسته ای می باشد که همانگونه که پاسدار حسین شریعتمداری در این یادداشت روز خود اشاره کرده است می بایست که به جای اجماع میان اعضای گروه 6 اختلاف وجنگ ودعوا باشد که حتی قطعنامه های بی خاصیت در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسانده شود تا در اثر فرصت سوزی سپاه پاسداران موفق شود به آرزوی دیرنینه ی دسترسی به سلاح هسته اش برسد و آنگاه دامنه ی تهدید وباتلاق سازی مشابه در عراق و خاورمیانه را گسترش می دهد وبه عمق خاک اروپا وآمریکا خواهد کشاند. زیراکه بی جهت نیست که پاسدار حسین شریعتمداری از گام آخر سخن گفته است.
هوشنگ – بهداد
چهارشنبه 30 خردادماه سال - 1386
حتماً که داستان آن یارو دزده را شنیده اید که چگونه خود دزده که تحت تعقیب مردم بود و مردم پشت سرش فریاد می زدند آی دزد بگیریدش وخود دزد هم که در جلوی جمعیت تعقیب کننده داشته می دوید ه فریاد می زد هآی دزد، آی دزد بگیریدش . اگر هم نشنیده اید نگران نباشید زیرا که یادداشت روز نویسان روزنامه ی پادگانی – اطلاعاتی کیهان هرروزهمچون سایر رهبران رژیم تروریستی آخوندی همین شگرد دزد نامبرده شده را اجرا می کنند وفریاد آی دزد، آی دزد برمی آورند . مثلاً قلم بردست امروز یادداشت روز نویس کیهان که کسی جز سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری نمی باشد همه ی نمایشات کمدی و شوهای خنده دار وتهدید کننده ی پاسدار احمدی نژاد غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه را فراموش کرده است که چگونه تأکید بر عدم عقب نشینی پروژه ی هسته ای تأکید می کند و قطعنامه های شورای امنیت را ورق پاره های بی ارزش می نامند و معرفی می کند واز کندن دنده ی عقب قطار هسته ای وترمز بریدگی آن می گوید که قابل کنترل نمی باشد و شماره ی معکوس بر نابودی اسرائیل تعیین کرده است که البته لوطی ولی فقیه اش نیز همین نظر را تکرار وتأئید می کند . اکنون پاسدار حسین شریعتمدری از ترس نگرانی وارونه گوئی کرده و از چرخش وصدور قطعنامه ی دیگر در شورای امنیت سخن گفته ومدعی شده است مسئولان هسته ای حاکمان کنونی نقشی در آن این چرخش و بن بست داشته اند ، البته اکنون سخنی در مورد برخی از عوامل داخلی جناح مغلوب دوم خرداد و همگامی با کشورهای حامیان برون مرزی آنان نگفته و آنان را مسئول تشویق تحریم ندانسته است و ترجیح داده است که در این یادداشت روز به عوامل داخلی اشاره نشود و بقول خودش برای فهم بیشتر چنین شروع رده است:
"براي فهم اينكه چرا يك چرخش به سمت وضعيتي جديد در حال رخ دادن است، مهمترين نكته اين است كه ببينيم چه عواملي استراتژي قبلي غرب در پرونده هسته اي ايران را به شكست كشانده و ورود آنها به مرحله اي جديد را الزامي ساخته است."
پاسدار حسین شریعتمداری در دنباله از بن بست استراتژی گروه 6 واختلاف نظر میان آنان نسبت به پرونده ی هسته ای رژیم تروریستی گفته و پذیرفته است که نقش پاسدار لاریجانی و دیدارهای وی با خاویر سونالا برای عمیق تر کردن این اختلافات وعدم اجماع لازم برای صدور قطعنامه ی بعدی در شورای امنیت سازمان ملل است و بالاخره این بن بست را چنین بحث و تحلیل کرده است:
"اگر بخواهيم دقيق تر بحث كنيم، به طور مشخص مي توان گفت بن بست استراتژي «تشديد فشار عليه ايران» تحت تأثير عواملي مشخص رخ داد كه اكنون اندكي درباره آنها سخن خواهيم گفت.اكنون در گروه 6 اختلاف نظر شديدي درباره چگونگي تداوم مسير شوراي امنيت عليه ايران به وجود آمده و كار به جايي رسيده كه تقريبا به يقين مي توان گفت امكان پيش روي ضمن حفظ اجماع ديگر وجود ندارد. اين وضعيت البته پيش از اين به طور كامل قابل پيش بيني بود. از ماه ها پيش روشن بود كه اعضاي گروه 6 خواهند توانست با انگشت نهادن بر مواردي كاملا جزئي و بي اهميت به گونه اي كه مستلزم به خطر افتادن منافع هيچ يك از آنها نباشد، چند قطعنامه «بي خاصيت» و «فاقد تأثير» عليه ايران صادر كنند. اين دقيقا همان روندي بود كه 1737 و 1747 طي شد. اين قطعنامه ها كاملا فاقد «محتواي موثر» هستند وهدف از صدور آنها پيش از هر چيز عمليات رواني بر روي نيروهاي سياسي داخل ايران و به جان هم انداختن آنها با اين ترفند كه «عده اي دارند كشور را به كام جنگ و تحريم مي برند»
بوده است."
پاسدار حسین شریعتمداری در دنباله از بی خاصیت وبی تأثیر بودن قطعنامه های گذشته ی شورای امنیت سازمان ملل گفته وبر ندانم کاری گروه 6 وچگونگی صدور قطعنامه ی دیگر تأکید کرده وافزوده که چرا به جان هم افتاده و با هم دیگر دعوامی کنند. خلاصه از عملکرد تناقض آمیزشان ا ینگونه گفته است:
". غربي ها نمي دانند ديگر چه بايد در قطعنامه ها بنويسند كه ضمنا ضرورتي نداشته باشد به جان هم بيفتند و با هم دعوا كنند. به عبارت ديگر اكنون موضوعي به نام «محتواي قطعنامه ها» با موضوعي ديگر كه همان «ضرورت حفظ اجماع در گروه 6» است در تقابل قرار گرفته و يك وضعيت پارادوكسيكال به وجود آورده است. گنجاندن محتواي موثر در قطعنامه ها مساوي است با فروپاشي اجماع، بدون گنجاندن چنين محتوايي هم ادامه مسير شوراي امنيت بي معناست. از وجهي ديگر مي توان گفت غربي ها حالا كه عمليات رواني چند ماهه آنها عليه ايران كارگر نيفتاده، تازه فهميده اند براي برداشتن گام هايي موثر عليه ايران چقدر دچار محدوديت هستند.«رومانو پرودي» نخست وزير ايتاليا اخيراً در حاشيه اجلاس G8 در هالينگدام آلمان موضوع را خوب جمع بندي كرد: «ما مي دانيم كه بايد پيش برويم اما نمي دانيم چگونه!»"
جالب است که توضیح داده شده است که تا کنون نتیجه ی سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات غرب مخرب بوده است . چونکه اکنون پاسدار حسین شریعتمدار را آنچنان طلبکار کرده است که غرب را به ریشخند گرفته است . زیرا که ایشان دقیقاً می داند تأسیسات هسته ای در بست در اختیار سپاه پاسداران است و ولی فقیه و پاسدار احمدی نژاد فقط بلندگوهای تبلیغاتی برای دفاع کردن از پروژه هسته ای می باشند تا هرچه زود تر مسیر دسترسی به سلاح هسته ای را فراهم وهموار سازند . پس بی دلیل نیست که مدعی شده است که فشارهای غربی ها علیه ی پروژه ی هسته ای رِژیم تروریستی آخوندی چون تا کنون همآهنگ نبوده است بنابراین به ضررخودشان تمام شده است و در عوض چنین به نفع شتاب بخشیدن پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی تمام شده است:
"آنچه عملا اتفاق افتاده جز اين نبوده است كه غربي ها با آغاز روند تشديد فشار بر ايران چيزهاي زيادي را از دست داده اند بي آنكه چيز زيادي به دست آورده باشند. ايران در جواب قطعنامه هاي شل و ول شوراي امنيت اقداماتي كاملا قاطع و محكم انجام داده است. ايران اكنون بيش از هزار سانتريفيوژ در حال چرخش در نطنز دارد و علاوه بر اين دسترسي هاي آژانس به تأسيسات هسته اي خود را هم به حداقل مقدار ممكن كاهش داده است. در حالي كه چشم و گوش غرب در تأسيسات ما تقريبا به طور كامل مسدود شده، ما بسيار جلو رفته ايم. آژانس اكنون تاييد مي كند ايران وارد فاز صنعتي غني سازي اورانيوم شده است. علاوه بر اين ايران ديگر اصلاحيه سال 1995 بند 1.3 ترتيبات فرعي پادمان را اجرا نمي كند و اين يعني آژانس از اين پس ديگر هرگز (تا 180 روز قبل از راه اندازي) نخواهد دانست ايران چه تاسيساتي را و در كجا توسعه مي دهد. به اين ترتيب آنچه غربي ها جلو چشمشان مي بينند اين است كه ايران در حالي كه آنها خيال مي كردند دارند متوقفش مي كنند مرزهاي بزرگي را درنورديده و فرسنگ ها از نقطه اي كه بتوان دست آن را گرفت و بازگرداند فاصله گرفته است."همين حقيقت است كه موجب شده اكنون برخي از اعضاي گروه ها از خود بپرسند آيا راهي كه مي رويم صحيح است؟ ايران دارد متوقف مي شود يا اينكه هر دو پاي خود را روي پدال گاز قرار داده و با سرعتي سرسام آور جلو مي رود؟ اعضاي گروه 6 از آمريكا مي پرسند آيا اين يك «اشتباه محاسبه» نبوده كه كسي تصور كند مي تواند رفتار ايران را با تهديد تغيير دهد؟ آيا نبايد راه ديگري در پيش گرفت؟ مجموعه اين تحولات سبب شده اين عقيده در ميان كشورهاي غربي به جد تقويت شود كه لااقل بايد به بن بست مذاكراتي با ايران پايان داد و گفت وگوهاي رسمي را كه تلاش مي كند نهايتا يك راه حل مرضي الطرفين پيدا كند، آغاز كرد. در اينجا هم مانع اصلي آن بود كه كشورهاي عضو گروه 6 هم در مواضع رسمي خود بر اين نكته پاي مي فشردند و هم در متن قطعنامه هاي شوراي امنيت آمده است كه تا ايران فعاليت هاي خود در زمينه غني سازي را به طور كامل به حال تعليق درنياورد، امكان از سرگيري مذاكرات وجود نخواهد داشت."
خلاصه اینکه در پایان پاسدار حسین شریعتمداری به غربی ها توصیه کرده است که با بازی عدم مذاکره پایان دهند ونه اینکه از صدور قطعنامه ی دیگر در شورای امنیت سازمان ملل صحبت نکنند، بلکه بهتر است که تسلم شوند و دربست به خواست ها واهداف پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی تن در دهند زیرا که باید به پذیرند واقعیت دارد آنچه پاسدار مترسک احمدی نژاد گفته است که دنده عقب وترمز قطار هسته ای کنده شده وقابل کنترل نمی باشدچونکه هرروز که می گذرد بر ضریب تعداد سانتریفیوژ های نصب و فعال شده در نطنز افزوده می گردد که گزارش آن اینگونه است:
". اما از آنجا كه تهران طبعا علاقه اي به خريد كالاهاي بنجل غربي ها ندارد، به اين ايده كاملا بي اعتنايي و تأكيد شد غربي ها بايد چشم هاي خود را بشويند و اساسا طور ديگري- متفاوت از آنچه قبلا بوده- به قضيه نگاه كنند يا به عبارت صريح تر دوره بازي با كلمات و پيچاندن بحث به اميد گيج شدن ايران ديگر گذشته است. كمي بعد، وقتي غربي ها ديدند عزم ايران براي تن ندادن به تعليق به هر قيمت جزم است سعي كردند صورت مسئله را اندكي تعديل كنند و با ارائه باز تعريف هايي از مفهوم تعليق، ايران را به پذيرش آن ترغيب كنند. آخرين نمونه از اين بازتعريف ها آن چيزي بود كه رسانه ها و خبرگزاري هاي غربي آن را Freez ناميدند. مقصود از اين اصطلاح هم اين بود كه ايران به تعداد فعلي ماشين هاي خود در نطنز بسنده كند و تعهد بدهد كه ماشين هاي بيشتري در نطنز نصب نخواهد كرد. به طور طبيعي ايران اين مفهوم از تعليق را نيز- كه البته ديگر ربطي به موضوع غني سازي و تزريق گاز نداشت- رد كرده است. مطابق آخرين گزارش ها از گفت وگوهاي اخير در وين، غربي ها با مشاهده مقاومت چاره ناپذير ايران باز هم موضع خود را تعديل كرده و به راه حل هاي ملايم تري روي آورده اند. اكنون تحت تأثير مقاومت استوار ايران در ماه هاي گذشته طليعه برخي دستاورهاي بزرگ در پرونده هسته اي آشكار شده و غرب خود را آماده يك چرخش استراتژيك در مقابل ايران ساخته است. اين دستاورد مسلما محصول هيچ چيزي نيست الا پايداري كه ايران بر مواضع خود ورزيد و هوشمندي و تسلطي كه در دفاع از آنها از خود نشان داد. دوران تهديد به پايان رسيده است."
درخاتمه اینکه ایراد ندارد که دوباره همچون گذشته تأکید گردد که سپاه پاسداران در بستر اهداف مشخص واز قبل تعیین شده وارد قدرت اجرائی شده است که نتیجه و ادامه ی همان سیاست حرکت چراغ خاموش بقدرت خزیدن سپاه پاسداران می باشد . زیراکه سپاه پاسداران تسلط کامل بر تأسیسات هسته ای دارد وعزم جزم کرده است که هر چه زودتر به سلاح هسته ای دسترسی داشته باشد. بنابراین گسترده کردن دامنه های بحران انفجارات در عراق که هدف تاکتیکی مانع شدن از برکناری نخست وزیر دست نشانده نوری المالکی می باشد که با راه اندازی شایعه ی کودتا دست به دستگیری گسترده از ارتشیان ناراضی زده است و با دامنه دار کردن انفجارات وعملیات انفجاری و تروریستی در عراق هدف اصلی به شکست کشادن طرح امنیتی بوش در عراق وکمک وحمایت از دولت دست نشانده ی نوری المالکی می باشد است . همینطور با ایجاد فضای درگیری و جنگ داخلی میان حماس و ساف وتلاش برای به وجود آوردن جنگی دیگر با اسرائیل است که زمینه ی آن را پاسدار احمدی نژاد بر سرقبر خمینی در سالگرد مرگش فراهم کرد . زیراکه با بیان شماره ی معکوس برای نابودی اسرائیل بستر ساز جنگی دیگر شده است . به خصوص که پس از این تهدید در لبنان دست به ترور یک نماینده ی پارلمان لبنان نیز زده شد . خلاصه تمام این بحران سازی وجنگ افروزی ها و گسترش عملیات تروریستی درعراق و دالت گری در یمن وافغانستان وناامن سازی در منطقه در راستای هدف استراتژیک درگیر کردن بیشتر آمریکا در عراق ومنطقه و فراهم کرن شرایط فرصت سوزی پیرامون اهداف پروژه ی هسته ای می باشد که همانگونه که پاسدار حسین شریعتمداری در این یادداشت روز خود اشاره کرده است می بایست که به جای اجماع میان اعضای گروه 6 اختلاف وجنگ ودعوا باشد که حتی قطعنامه های بی خاصیت در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسانده شود تا در اثر فرصت سوزی سپاه پاسداران موفق شود به آرزوی دیرنینه ی دسترسی به سلاح هسته اش برسد و آنگاه دامنه ی تهدید وباتلاق سازی مشابه در عراق و خاورمیانه را گسترش می دهد وبه عمق خاک اروپا وآمریکا خواهد کشاند. زیراکه بی جهت نیست که پاسدار حسین شریعتمداری از گام آخر سخن گفته است.
هوشنگ – بهداد
چهارشنبه 30 خردادماه سال - 1386