نقد و بررسی " نگاه از زير آب " (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان سه شنبه 22 خرداد ماه سال - 1386
"نگاهی به زیر آب، برای چگونه کشیدن سیفون وکردن سر رقیب برزیرآب"
عجب مهره های کلیدی ودست پروردگان دزد وشیاد وعوامفریب خمینی همچون رفسنجانی وخاتمی و کروبی تبدیل به مترسک هائی برای هم دیگر ورقیب شده اند که نزدیکی اینان به هم مورد دلخوری رقیب حاکم ودوری اشن از هم دیگر موجب خرسندی آنان می شود . در صورتیکه خود راپیروان صدیق وراستین خمینی وانقلابش می دانند. البته در حقیت گذشته از بازی جنگ گرگ ها وسگ دعواهای باندهای مافیائی جانی و آدمکش وغارتگر که با هم دیگر دارند که هر گروه وباند ودسته تلاش می کند که چگونه سر رقیب خود را زیر آب یا لحاف کند تا سهم قدرت و ثروت های باد آورده خودش را بیشتر کند ومطلقاً این وسط نه حرفی از چگونگی عدم اجرای مطالبات مردم در 28 سال گذشته در میان است ونه اینکه سخنی در مورد این حقیقت که چگونه باید اقدام کرد که اگر مطالبات تعویقی مردم پرداخت نمی شود حد اقل عوامفریبانه به آن دروغ گفته نشود وبازهم در بستر دادن وعده های دروغین بیشتر حق و حقوق بیشتری از اینان پایمال نگردد. در همین راستاست که پاسدار سناریو وپرونده ساز مجبور شده است پیرامون 3 مفسد آزمایش پس داده شده وبرای انحراف اذهان عمومی وجلوگیری از شکست باندهای وابسته به جبهه ی به اصطلاح اصول گرایان حاکم در نمایش خیمه شب بازی انتخابات – انتصابات مجلس هشتم که درپیش است وتازه خودش پیش شرط خیمه ش بازی نمایش انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم می باشد بطور مداح روضه پس از قاری خواندن سپس در ابتدای یادداشت روز خود پیش مقدمه ی روضه ی مبسوط خود را چنین آغاز کرده است :
آيا اصولگرايان از مثلث اصلاحات به هراس افتاده اند؟ اين پرسشي است كه نمي توان وجودش را در- حداقل بخشي از- سپهر سياسي و رسانه اي امروز انكار كرد، همان گونه كه يكي از اصلي ترين روزنامه هاي جبهه موسوم به اصلاحات دو روز قبل تيتر نخست خود را به خبري در اين باره اختصاص داده بود.اما اين پرسش را جور ديگري هم مي توان مطرح كرد: آيا مثلث اصلاحات واقعاً و در عالم عينيت وجود دارد تا وجودش باعث به هراس افتادن و «واكنش تخريبي زودهنگام اصولگرايان عليه اصلاح طلبان» شود؟ مي توان درباره شاكله شخصيتي هريك از آقايان هاشمي رفسنجاني، خاتمي و كروبي، آرمان ها، ديدگاه ها، سوابق و عملكردشان در زمينه هاي گوناگون فرهنگي، سياسي، اقتصادي، اختلاف اين عناصر در شخصيت هريك با ديگري و نيز با بسياري از چهره ها و گروه هاي حاضر در جبهه اصلاحات، بحث كرد و از آن استنتاج نمود كه اساساً امكان جمع آمدن اين سه شخصيت براي سازمان دادن به جبهه اي كه بي هويتي، سياليت و بي آرماني جزو ماهيت وجودي اش است، وجود ندارد. اما نيازي به اين بحث هاي نظري نيست. پديده ها و اظهارنظرهاي فراواني در عرصه سياسي كشورمان و در حافظه ها و آرشيوها از ساليان نه چندان دور تا همين ايام اخير وجود دارد كه بي نياز از هر تفسيري، مي تواند امكان وجود يا عدم وجود «مثلث اصلاحات» را تبيين كند. نوع حملات تخريبي عليه آيت الله هاشمي رفسنجاني در جريان انتخابات مجلس ششم، گلايه مندي حجت الاسلام كروبي از همگنان خود در مجمع و مشاركت كه به تأسيس حزب اعتماد ملي منجر شد، امتناع مداوم حجت الاسلام خاتمي از پذيرش عناويني چون «ليدر اصلاحات» و هشدارش درباره شنيده شدن صداي دشمن از جبهه اصلاحات، تنها كلماتي از مثنوي هفتاد من سرگذشت و سرنوشت جبهه اي است كه به قول حجاريان «مرده به دنيا آمده» است."
معلوم نیست که برای چه پاسدارتئوریسن علاقه دارد که به همان شیوه ی بازجوئی تکرار مکرارات عملکرد رقیب را بازگو وبه رخ آن بکشاند . ضمن اینکه خودش هم چیزی جز همان تکرار مکرارات مشابه ی رقیب ندارد که ارائه کند واساساً برای چه دوست دارد که شیون وزاری بر سر گوری بر پا کند که مرده ای در آن نیست . یعنی اینکه اگر اتحاد وائتلاف میان شیوخ سه حانبه نیست چرا پیرامون روضه خوانی ونوحه سرائی این چنینی ده است که حالت تف وتاق وریش دارد :
«گرچه به صورت رسمي تأييد شده مثلثي شكل نگرفت، اما...»! و براي يافتن نامعادله هايي از اين دست نياز به زحمت چنداني نيست. مثلاً در صفحه دوم همين روزنامه مي توان دو مطلب را خواند كه يكي با تمام وجود سعي مي كند از دانيل اورتگا رئيس جمهوري نيكاراگوئه چهره اي ترسيم كند كه هيچ سر دعوايي با آمريكا ندارد و ديگري به صراحت دشمني مشترك ايران و نيكاراگوئه با آمريكا را دليل اصلي همگرايي دو كشور و سفر اورتگا به تهران معرفي مي كن؟د!"
درادامه ی روضه مجدداً گریز به صحرای کربالا زده شده است و همان دلایل ارائه شده ی گذشته در مورد رقیب رابیان وتکرار است وبدون آنکه به جز سیاست حرکت خاموشی که سپاه پاسداران برای حذف رقیب و کسب قدرت بکار برد چیز بیشتری خود ندارد تاکه ارائه کند که بهتر از رقیب بوده است. جز اینکه همچون اسب عصاری بر دور خود چرخیده و واز نقش داشتن در سرکوبگری جنبش قیام دانشجوئی تیرماه سال 78 خود صرف نظر نموده ورقیب را دربست مقصر به وجود آمدنش جلوه داده ونگرانی خود را از واکنش جوانان در چهارشنبه سوری های آخر سال را به نمایش گذاشته است .خلاصه این اسب عصاری اینگونه از آرد بدست آمده برای اربابان ونه منتظران در صف دریافت نان بر توی سفره های خالی اشان بگوید وگزارش دهد:
" اصولگرايان گام هاي مطمئن خود را براي تصدي مناسب خدمتگزاري - روي كلمه خدمتگزاري تأكيد مي شود- زماني برداشتند كه جبهه موسوم به اصلاحات حداقل از لحاظ ظاهر يكدست و آراسته به نظر مي رسيد و آنچنان از استحكام جا پايش اطمينان داشت كه بعضي هايشان هر روز استراتژي جديدي را براي نظامي كه حاصل الله اكبرهاي مردم مسلمان بود طراحي مي كردند و به اجرا درمي آوردند: فتح سنگر به سنگر، خندق، نافرماني مدني و... اين جولان هاي مستانه اگرچه خراش هايي دردناك بر پيكر نظام مقدس جمهوري اسلامي و ملت مسلمان و انقلابي ايجاد كرد ولي نهايت آن چيزي جز بر زمين افتادن سواركاران ناشي و مغرور نبود. در همان دوران شلوغي، هرگاه عرصه خدمتي براي يكي از فرزندان اصولگراي ملت فراهم آمد، خوش درخشيد. دسيسه نامبارك در كوي دانشگاه از طريق تضعيف نيروي انتظامي توانست موج ناامني سال هاي 79 و 80 را بيافريند، تدبير و پشتكار فرماندهي اصولگرا توانست آرامش و امنيت را به مردمي بازگرداند كه نه فقط در نقاط مرزي بلكه حتي در آتش بازي هاي چهارشنبه آخر سال تهران هم امنيت جاني نداشتند "
مهمتر اینکه یادداشت روز نویس گاهی برای اینکه پته ی رقیب دوم خردادی را بروی آب بریزد وزیرآبش را بزند شیوه ی عملکردش همچون مثال معروف بر سر شاخ نشستن واز بن بریدن است ویااینکه دست به خودزنی برای باج گرفن می باشد. برای اینکه گویا که رقبا همه وابسته به نظام غارتگر وغوامفریب ودست پرورده ی بنیانگذارش نبوده اند وسر سپردگی خویش و یا همکاری نزدیک با جانشین خمینی نداشته اند که اکنون اینگونه از آنان به عنوان حامی وعامل مفسدان نام برده شده است :
"حمايت از برخي مفسدان اقتصادي، تسليم پذيري در برابر سلطه طلبي و زياده خواهي بيگانگان، و بي اعتنايي و تمسخر مطالبات راستين مردم تبديل شد و در آن كساني گفتند مردم حاضرند براي مرگ موش هم در صف بايستند، مجلس اصولگرا به نماد همدلي و خدمتگزاري و رعايت حال مردم تبديل شد آنچنان كه تخريب گران حرفه اي و پرمدعا وقتي نكته مهمي نيافتند سيئه «تثبيت قيمت كالاهاي اساسي» را به پايش نوشتند! و سرانجام اگر دولت قبل از اصولگرايان آنچنان به اقتصاد و معاش مردم كم اعتناء بود كه بعضي از آدم هاي اين جبهه نسبت به «لشگر قابلمه بدستان تحريك شده از سوي محافظه كاران»! هشدار مي دادند، دولت نهم در عرصه كار و تلاش و خدمت و عمران و توزيع عادلانه ثروت مي تازد. جريان اصولگرا با اين همه در يك عرصه توفيق چنداني نداشت و اين چيزي است كه هم خود بدان اعتراف دارد و هم منتقدان نسبتا باانصافش، و آن عرصه تبليغ است. اين واقعيت دارد كه دولت، مجلس و نهادهاي شهري تحت تصدي اصولگرايان در تبليغ كاركردشان توفيقي نداشته اند و از قضا اين دقيقا به نقطه قوت منتقدان بي انصاف تبديل شده است تا هرچه را مايلند، هرگونه كه مايلند جلوه دهند و ملغمه اي را بيافرينند كه همه شاهد آن هستند. اين مدعيان سالها در توجيه بي عملي خود به بايدهايي اشاره مي كردند كه اصلاح ساختارهاي اقتصادي، خصوصي سازي، كاهش نرخ سود و بهره، تقويت ناوگان حمل و نقل عمومي، هدفمند كردن يارانه ها، تسريع در تكميل و راه اندازي طرح هاي زيربنايي و... و... از آن جمله بود. "
کمدی تر اینکه یادداشت روز نویس آنچنان از دولت نهم گفته است که گویا این یکی دولت کنونی نهم واقعاً تافت جدا بافته از 8 دولت سلف خود بوده است وراستی راستی شق القمر کرده است و تق شکست همه برنامه های اقتصادی اش در نیامده است وبه همه ی قول های داده شده ی خود به مردم اقدام وعمل کرده است که اکنون سخگوی رسمی اش حق دارد سرافرازانه ومغرورانه بر خود ببالد وچنین بیلان وعملکرد جسورانه ی دولت نهم را به رخ رقیب اصلح طلب مغلوب وحزب پادگانی وتوهم زدگان ائتلاف واتحاد مثلثی بکشاند:
"دولت نهم تصميمات و اقدامات جسورانه اي در اين زمينه ها طي كمتر از دو سال انجام داد و در عين حال با وسواس تمام مراقبت كرد تا عوارض جانبي آنها زندگي عادي عامه مردم و بويژه اقشار كم درآمد را مختل نكند. با اين حال وقتي به عرصه نقد و انتقاد مي نگري، مي بيني سعي دارند همه اينها را به عنوان ناكامي ها و ناتواني هاي آن به خورد خلايق بدهند و نمي توانند.بارها گفته ايم، يكبار ديگر نيز مي گوييم مشكل اصلاحات و اصلاح طلبان نه در توطئه هايي ادعايي همچون حزب پادگاني و خواب اصحاب كهف و نه در گره هاي ساده اي همچون ائتلاف هاي فصلي انتخاباتي است، بلكه در آن است كه دچار توهم هستند؛ وگرنه مثلث اصلاحات همچون مثلثي است كه اضلاع آن با قلمي به رنگ سفيد و بر روي صفحه اي سفيد ترسيم شده باشد. اين چنين مثلثي را فقط كساني مي توانند ببينند و آن را جدي بگيرند و برايشان دشمن تراشي هم بكنند، كه در توهمي كامل بسر مي برند؛ همچون كساني كه از زير آب به جهان پيرامون مي نگرند. اگر تبليغاتچي ها مايلند هميشه از اين چشم انداز به عرصه سياسي كشور بنگرند، مختارند، ولي اصولگرايان بيشتر مشتاقند اين دوستان هر از گاهي سر از آب بيرون بياورند و نفسي تازه كنند."
درخاتمه اینکه نیاز ندارد که توضیح داده شود که وضعیت اقتصادی کشور وزندگی سخت معیشتی مردم چگونه است وچگونه دولت نهم جسورانه با مفسدان اقصادی مبارزه کرد هاست طوریکه مبارزه با فساد اخلاقی و اجتماعی وسر کوب زنان وجوانان را نیروی انتظامی جایگزین مبارزه با مفسدان اقتصادی کرده است . همانگونه که دولت رشد افسارگسخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها ومسکن را جای بردن نان برتوی سفره های خالی محروما ن کرده است. بازهم تأئید می شود که در این نظام دزد وغارتگر وعوامفریب وجنگ افروز ومتحجر وخرافه پرست ضد مردمی هرگز مردم محلی از اعراب ندارند جز تبدیل کردن آنان به لشکرهای خط مقدم جبهه و سپر بلا ساختن و سنگر بندی کردن با آنان در بستر اهداف باندی وجناحی از سوی رقبا علیه همدیگر تااینکه یک جناح بطور مقطعی واگر قدرت داشته باشد بطور دائمی دیری راحذف وخود حاکم مطلق گردد.وصد البته که هیچگونه فرقی جز شیوه های گوناگون عوامفریبی کردن وموجب انحراف اذهان عمومی شدن ومردم را سر کار گذاشتن با همدیگر نداشته وندارند نخواهند داشت.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 22 خرداد ماه سال - 1386
"نگاهی به زیر آب، برای چگونه کشیدن سیفون وکردن سر رقیب برزیرآب"
عجب مهره های کلیدی ودست پروردگان دزد وشیاد وعوامفریب خمینی همچون رفسنجانی وخاتمی و کروبی تبدیل به مترسک هائی برای هم دیگر ورقیب شده اند که نزدیکی اینان به هم مورد دلخوری رقیب حاکم ودوری اشن از هم دیگر موجب خرسندی آنان می شود . در صورتیکه خود راپیروان صدیق وراستین خمینی وانقلابش می دانند. البته در حقیت گذشته از بازی جنگ گرگ ها وسگ دعواهای باندهای مافیائی جانی و آدمکش وغارتگر که با هم دیگر دارند که هر گروه وباند ودسته تلاش می کند که چگونه سر رقیب خود را زیر آب یا لحاف کند تا سهم قدرت و ثروت های باد آورده خودش را بیشتر کند ومطلقاً این وسط نه حرفی از چگونگی عدم اجرای مطالبات مردم در 28 سال گذشته در میان است ونه اینکه سخنی در مورد این حقیقت که چگونه باید اقدام کرد که اگر مطالبات تعویقی مردم پرداخت نمی شود حد اقل عوامفریبانه به آن دروغ گفته نشود وبازهم در بستر دادن وعده های دروغین بیشتر حق و حقوق بیشتری از اینان پایمال نگردد. در همین راستاست که پاسدار سناریو وپرونده ساز مجبور شده است پیرامون 3 مفسد آزمایش پس داده شده وبرای انحراف اذهان عمومی وجلوگیری از شکست باندهای وابسته به جبهه ی به اصطلاح اصول گرایان حاکم در نمایش خیمه شب بازی انتخابات – انتصابات مجلس هشتم که درپیش است وتازه خودش پیش شرط خیمه ش بازی نمایش انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم می باشد بطور مداح روضه پس از قاری خواندن سپس در ابتدای یادداشت روز خود پیش مقدمه ی روضه ی مبسوط خود را چنین آغاز کرده است :
آيا اصولگرايان از مثلث اصلاحات به هراس افتاده اند؟ اين پرسشي است كه نمي توان وجودش را در- حداقل بخشي از- سپهر سياسي و رسانه اي امروز انكار كرد، همان گونه كه يكي از اصلي ترين روزنامه هاي جبهه موسوم به اصلاحات دو روز قبل تيتر نخست خود را به خبري در اين باره اختصاص داده بود.اما اين پرسش را جور ديگري هم مي توان مطرح كرد: آيا مثلث اصلاحات واقعاً و در عالم عينيت وجود دارد تا وجودش باعث به هراس افتادن و «واكنش تخريبي زودهنگام اصولگرايان عليه اصلاح طلبان» شود؟ مي توان درباره شاكله شخصيتي هريك از آقايان هاشمي رفسنجاني، خاتمي و كروبي، آرمان ها، ديدگاه ها، سوابق و عملكردشان در زمينه هاي گوناگون فرهنگي، سياسي، اقتصادي، اختلاف اين عناصر در شخصيت هريك با ديگري و نيز با بسياري از چهره ها و گروه هاي حاضر در جبهه اصلاحات، بحث كرد و از آن استنتاج نمود كه اساساً امكان جمع آمدن اين سه شخصيت براي سازمان دادن به جبهه اي كه بي هويتي، سياليت و بي آرماني جزو ماهيت وجودي اش است، وجود ندارد. اما نيازي به اين بحث هاي نظري نيست. پديده ها و اظهارنظرهاي فراواني در عرصه سياسي كشورمان و در حافظه ها و آرشيوها از ساليان نه چندان دور تا همين ايام اخير وجود دارد كه بي نياز از هر تفسيري، مي تواند امكان وجود يا عدم وجود «مثلث اصلاحات» را تبيين كند. نوع حملات تخريبي عليه آيت الله هاشمي رفسنجاني در جريان انتخابات مجلس ششم، گلايه مندي حجت الاسلام كروبي از همگنان خود در مجمع و مشاركت كه به تأسيس حزب اعتماد ملي منجر شد، امتناع مداوم حجت الاسلام خاتمي از پذيرش عناويني چون «ليدر اصلاحات» و هشدارش درباره شنيده شدن صداي دشمن از جبهه اصلاحات، تنها كلماتي از مثنوي هفتاد من سرگذشت و سرنوشت جبهه اي است كه به قول حجاريان «مرده به دنيا آمده» است."
معلوم نیست که برای چه پاسدارتئوریسن علاقه دارد که به همان شیوه ی بازجوئی تکرار مکرارات عملکرد رقیب را بازگو وبه رخ آن بکشاند . ضمن اینکه خودش هم چیزی جز همان تکرار مکرارات مشابه ی رقیب ندارد که ارائه کند واساساً برای چه دوست دارد که شیون وزاری بر سر گوری بر پا کند که مرده ای در آن نیست . یعنی اینکه اگر اتحاد وائتلاف میان شیوخ سه حانبه نیست چرا پیرامون روضه خوانی ونوحه سرائی این چنینی ده است که حالت تف وتاق وریش دارد :
«گرچه به صورت رسمي تأييد شده مثلثي شكل نگرفت، اما...»! و براي يافتن نامعادله هايي از اين دست نياز به زحمت چنداني نيست. مثلاً در صفحه دوم همين روزنامه مي توان دو مطلب را خواند كه يكي با تمام وجود سعي مي كند از دانيل اورتگا رئيس جمهوري نيكاراگوئه چهره اي ترسيم كند كه هيچ سر دعوايي با آمريكا ندارد و ديگري به صراحت دشمني مشترك ايران و نيكاراگوئه با آمريكا را دليل اصلي همگرايي دو كشور و سفر اورتگا به تهران معرفي مي كن؟د!"
درادامه ی روضه مجدداً گریز به صحرای کربالا زده شده است و همان دلایل ارائه شده ی گذشته در مورد رقیب رابیان وتکرار است وبدون آنکه به جز سیاست حرکت خاموشی که سپاه پاسداران برای حذف رقیب و کسب قدرت بکار برد چیز بیشتری خود ندارد تاکه ارائه کند که بهتر از رقیب بوده است. جز اینکه همچون اسب عصاری بر دور خود چرخیده و واز نقش داشتن در سرکوبگری جنبش قیام دانشجوئی تیرماه سال 78 خود صرف نظر نموده ورقیب را دربست مقصر به وجود آمدنش جلوه داده ونگرانی خود را از واکنش جوانان در چهارشنبه سوری های آخر سال را به نمایش گذاشته است .خلاصه این اسب عصاری اینگونه از آرد بدست آمده برای اربابان ونه منتظران در صف دریافت نان بر توی سفره های خالی اشان بگوید وگزارش دهد:
" اصولگرايان گام هاي مطمئن خود را براي تصدي مناسب خدمتگزاري - روي كلمه خدمتگزاري تأكيد مي شود- زماني برداشتند كه جبهه موسوم به اصلاحات حداقل از لحاظ ظاهر يكدست و آراسته به نظر مي رسيد و آنچنان از استحكام جا پايش اطمينان داشت كه بعضي هايشان هر روز استراتژي جديدي را براي نظامي كه حاصل الله اكبرهاي مردم مسلمان بود طراحي مي كردند و به اجرا درمي آوردند: فتح سنگر به سنگر، خندق، نافرماني مدني و... اين جولان هاي مستانه اگرچه خراش هايي دردناك بر پيكر نظام مقدس جمهوري اسلامي و ملت مسلمان و انقلابي ايجاد كرد ولي نهايت آن چيزي جز بر زمين افتادن سواركاران ناشي و مغرور نبود. در همان دوران شلوغي، هرگاه عرصه خدمتي براي يكي از فرزندان اصولگراي ملت فراهم آمد، خوش درخشيد. دسيسه نامبارك در كوي دانشگاه از طريق تضعيف نيروي انتظامي توانست موج ناامني سال هاي 79 و 80 را بيافريند، تدبير و پشتكار فرماندهي اصولگرا توانست آرامش و امنيت را به مردمي بازگرداند كه نه فقط در نقاط مرزي بلكه حتي در آتش بازي هاي چهارشنبه آخر سال تهران هم امنيت جاني نداشتند "
مهمتر اینکه یادداشت روز نویس گاهی برای اینکه پته ی رقیب دوم خردادی را بروی آب بریزد وزیرآبش را بزند شیوه ی عملکردش همچون مثال معروف بر سر شاخ نشستن واز بن بریدن است ویااینکه دست به خودزنی برای باج گرفن می باشد. برای اینکه گویا که رقبا همه وابسته به نظام غارتگر وغوامفریب ودست پرورده ی بنیانگذارش نبوده اند وسر سپردگی خویش و یا همکاری نزدیک با جانشین خمینی نداشته اند که اکنون اینگونه از آنان به عنوان حامی وعامل مفسدان نام برده شده است :
"حمايت از برخي مفسدان اقتصادي، تسليم پذيري در برابر سلطه طلبي و زياده خواهي بيگانگان، و بي اعتنايي و تمسخر مطالبات راستين مردم تبديل شد و در آن كساني گفتند مردم حاضرند براي مرگ موش هم در صف بايستند، مجلس اصولگرا به نماد همدلي و خدمتگزاري و رعايت حال مردم تبديل شد آنچنان كه تخريب گران حرفه اي و پرمدعا وقتي نكته مهمي نيافتند سيئه «تثبيت قيمت كالاهاي اساسي» را به پايش نوشتند! و سرانجام اگر دولت قبل از اصولگرايان آنچنان به اقتصاد و معاش مردم كم اعتناء بود كه بعضي از آدم هاي اين جبهه نسبت به «لشگر قابلمه بدستان تحريك شده از سوي محافظه كاران»! هشدار مي دادند، دولت نهم در عرصه كار و تلاش و خدمت و عمران و توزيع عادلانه ثروت مي تازد. جريان اصولگرا با اين همه در يك عرصه توفيق چنداني نداشت و اين چيزي است كه هم خود بدان اعتراف دارد و هم منتقدان نسبتا باانصافش، و آن عرصه تبليغ است. اين واقعيت دارد كه دولت، مجلس و نهادهاي شهري تحت تصدي اصولگرايان در تبليغ كاركردشان توفيقي نداشته اند و از قضا اين دقيقا به نقطه قوت منتقدان بي انصاف تبديل شده است تا هرچه را مايلند، هرگونه كه مايلند جلوه دهند و ملغمه اي را بيافرينند كه همه شاهد آن هستند. اين مدعيان سالها در توجيه بي عملي خود به بايدهايي اشاره مي كردند كه اصلاح ساختارهاي اقتصادي، خصوصي سازي، كاهش نرخ سود و بهره، تقويت ناوگان حمل و نقل عمومي، هدفمند كردن يارانه ها، تسريع در تكميل و راه اندازي طرح هاي زيربنايي و... و... از آن جمله بود. "
کمدی تر اینکه یادداشت روز نویس آنچنان از دولت نهم گفته است که گویا این یکی دولت کنونی نهم واقعاً تافت جدا بافته از 8 دولت سلف خود بوده است وراستی راستی شق القمر کرده است و تق شکست همه برنامه های اقتصادی اش در نیامده است وبه همه ی قول های داده شده ی خود به مردم اقدام وعمل کرده است که اکنون سخگوی رسمی اش حق دارد سرافرازانه ومغرورانه بر خود ببالد وچنین بیلان وعملکرد جسورانه ی دولت نهم را به رخ رقیب اصلح طلب مغلوب وحزب پادگانی وتوهم زدگان ائتلاف واتحاد مثلثی بکشاند:
"دولت نهم تصميمات و اقدامات جسورانه اي در اين زمينه ها طي كمتر از دو سال انجام داد و در عين حال با وسواس تمام مراقبت كرد تا عوارض جانبي آنها زندگي عادي عامه مردم و بويژه اقشار كم درآمد را مختل نكند. با اين حال وقتي به عرصه نقد و انتقاد مي نگري، مي بيني سعي دارند همه اينها را به عنوان ناكامي ها و ناتواني هاي آن به خورد خلايق بدهند و نمي توانند.بارها گفته ايم، يكبار ديگر نيز مي گوييم مشكل اصلاحات و اصلاح طلبان نه در توطئه هايي ادعايي همچون حزب پادگاني و خواب اصحاب كهف و نه در گره هاي ساده اي همچون ائتلاف هاي فصلي انتخاباتي است، بلكه در آن است كه دچار توهم هستند؛ وگرنه مثلث اصلاحات همچون مثلثي است كه اضلاع آن با قلمي به رنگ سفيد و بر روي صفحه اي سفيد ترسيم شده باشد. اين چنين مثلثي را فقط كساني مي توانند ببينند و آن را جدي بگيرند و برايشان دشمن تراشي هم بكنند، كه در توهمي كامل بسر مي برند؛ همچون كساني كه از زير آب به جهان پيرامون مي نگرند. اگر تبليغاتچي ها مايلند هميشه از اين چشم انداز به عرصه سياسي كشور بنگرند، مختارند، ولي اصولگرايان بيشتر مشتاقند اين دوستان هر از گاهي سر از آب بيرون بياورند و نفسي تازه كنند."
درخاتمه اینکه نیاز ندارد که توضیح داده شود که وضعیت اقتصادی کشور وزندگی سخت معیشتی مردم چگونه است وچگونه دولت نهم جسورانه با مفسدان اقصادی مبارزه کرد هاست طوریکه مبارزه با فساد اخلاقی و اجتماعی وسر کوب زنان وجوانان را نیروی انتظامی جایگزین مبارزه با مفسدان اقتصادی کرده است . همانگونه که دولت رشد افسارگسخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها ومسکن را جای بردن نان برتوی سفره های خالی محروما ن کرده است. بازهم تأئید می شود که در این نظام دزد وغارتگر وعوامفریب وجنگ افروز ومتحجر وخرافه پرست ضد مردمی هرگز مردم محلی از اعراب ندارند جز تبدیل کردن آنان به لشکرهای خط مقدم جبهه و سپر بلا ساختن و سنگر بندی کردن با آنان در بستر اهداف باندی وجناحی از سوی رقبا علیه همدیگر تااینکه یک جناح بطور مقطعی واگر قدرت داشته باشد بطور دائمی دیری راحذف وخود حاکم مطلق گردد.وصد البته که هیچگونه فرقی جز شیوه های گوناگون عوامفریبی کردن وموجب انحراف اذهان عمومی شدن ومردم را سر کار گذاشتن با همدیگر نداشته وندارند نخواهند داشت.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 22 خرداد ماه سال - 1386