نگاهی اجمالی به پیدایش روزتاریخی 30 خرداد سال 1360
من فکر می کنم که هر یک از ما نسبت به شرایط سنی که داریم ویاموقعیت اجتماعی که داشتیم و در آن قرار داریم دارای تاریخچه و مجموعه ای از خاطرات فراوانی می باشیم که آن را پشت سر گذاشته ایم که مشمول تجربیاتی گوناگونی می شود که پیرامون فعالیت زندگی فردی وخانوادگی واجتماعی وسیاسی بوده است ودر بر گیرنده ی فراز ونشیب ونوساناتی نیز می باشد . برخی از این خاطرات و تجربیات ممکن است که سرفصل مهمی برایمان در زندگی بوده باشد که سرنوشت مان را نیز دگرگون کرده است؛ از جمله وارد فاز فعالیت ومبارزه سیاسی شدن و پیوستن یا هواداری کردن از یک جریان فکری – سیاسی ومبارزاتی است که می تواند شامل مراحل دستگیری وزندان وتبعید وحتی تصمیم به ترک اجباری از میهن هم بوده باشد که در نهایت منجر به تغییر شرایط فکری و سیاسی و مبارزاتی و اجتماعی و تصمیم گیرهای فردی و اجتماعی وجمعی مان شده است که برخی از این تغییر وتحولات یا مشاهدات وتجربیات سپری شده در ذهنمان آنگونه بایگانی و نقش بربسته شده است که نه فراموش شدنی نمی باشند، بلکه پیوسته با حضور در هر جمع یا حرکت وفعالیتی برایمان تجدید خاطره یا یادآور وزنده کردن و تداعی کننده ی آن خاطرات در گذشته می شود. نتیجه اینکه در مورد سازمان های سیاسی در ایران هم همین گونه تجربیات وتاریخچه مبارزاتی اشان نیز صادق است .به خصوص پس از انقلاب شاهد بودیم که چگونه مردم ایران و فعالین احزاب و سازمان ها وتشکل های سیاسی با دنیائی آمال و آرزوهای مبارزان راه آزادی فعال بودند . البته ادامه دهندگان آزادیخواهان و برابری طلبانی بودند که در زمان شاه پا به صحنه ی مبارزات پاگذاشته بودند واز جان خود مایه گذاشته واز پذیرش هیچگونه خطر وایثار وفداکاری خودشان دریغ نورزیده بودند تااینکه انقلاب 22 بهمن سال 1357 به وقوع پیوست . ولی افسوس که بهاران آزادی آنقدر زودتر بود که آغاز نشده به خزان پائیز تبدیل شد و نه اینکه این آمال واهداف متعالی انسانی با رفتن سیستم شاه به واقعیت نه پیوست، بلکه برعکس با حاکم شدن رژیم فاشیست مذهبی کنونی منجر شد که کاری کند که حتی بسیار جنایتکار تر از حکومت قبلی بود .
بهرحال از ابتدای زمان انقلاب که زمان نیم بند فضای دمکراتیک محدود وکوتاه در جامعه وجود داشت و فرصت و زمان فکر کردن وتبلیغ سیاسی و اجتماعی برای آن اهداف های مترقی انسانی انقلابیون پیشتاز ومروجان آزادی وعدالت ودمکراسی وهمزیستی مسالمت آمیز بوجودآمده بود که برایش در گذشته مبارزه کرده بودند . ولی حیف وصد افسوس که عمرش بس کوتاه وناپایدار بود . برای اینکه بر یک چشم بر هم زدن باز بساط درفش و شکنجه ودار واعدام وتیرباران بسیار گسترده تر از گذشته درهر کوی وبرزن وشهر وبخش ومحله ای برقرار شد. چونکه ارتجاع هار وسیاه بر آمده از اعماق تاریک قرون وسطائی بر اریکه ی قدرت خزیده بود که خیلی سریع همه چیز را می خواست در اختیار خود بگیرد و آمال و آرزو های مترقی ومتعالی وانسانی را سریع به کام مرگ بکشاند . بنابراین به شیوه های گوناگون ممنوع کردن مبارزان به حضور فعال در کابینه ویا نامزد ریاست جمهوری شدن شد وبا اشغال سفارت آمریکا در تهران در 13 آبان سال 58 دولت موقت را به سقوط کشاند وباتهاجم گسترده ی نظامی به ترکمنستان وکردستان تقربیًاً جنگ خانگی در برخی مناطق کشور را دامن زد. سپس تهاجم گسترده به دانشگاههای سراسر کشور را باتعطیل کردن برای 3 سال دانشگاهها را به عنوان انقلاب فرهنگی شروع کرد و با راه اندازی جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران وعراق خفقان سراسری در ایران را عمق بخشید و بااد ا مه ی آن برای 8 سال ایران را ویران کرد ومیلیون ها نفر از هموطنانمان را آواره وبی خانمان وکشته ومجروح کرد . در این ایام تعطیلی نشریات فعالین سازمان های سیاسی را تحمیل کرد و فقط نزدیک به 50 نفر از میلیشاهای نشریه ی مجاهد فروش را در خیابان های شهرهای گوناگون کشور شهید کرد. خلاصه این وضع ادامه داشت تا اینکه 25 خرداد سال 60 فرارسید که این زمان درست همزمانی با شرایطی داشت که به دلیل به تعطیلی کشاندن نشریات سازمان های انقلابی وتوقیف کردن فعالیت های علنی آنان و بسته بودن دانشگاهها آنچنان غلظت خفقان و ارعاب و وحشت در جامعه حاکم شده بود که راه چاره یا تسلیم تمام عیار و دست کشیدن از مبارزه بود و یا نه ایستادگی ومقاومت با پذیرش بهای بسیار سنگین بود . بخصوص اینکه نهضت آزادی و جبهه ی ملی اطلاعیه مشترک داده بودند که به دلیل پایمال شدن آزادی ها طبق قانون اساسی خود رژیم تصمیم دارند که دست به یک گردهمآئی اعتراضی مسالمت آمیز در تهران بزنند که بلافاصله خمینی در اخبار ساعت 2 بعداز از ظهر که از رادیوی همان روز پخش شد خطاب به امضاء کنندگان اطلاعیه دهندگان تظاهرات گفت یا هرچه زودتر این اطلاعیه را پس می گیرید و ابراز ندامت وتوبه وپشیمانی می کنید یا نه اینکه فتوا صادر می کنم که شما ملحد می باشید که معنی و پیآمد آنهم معلوم بود که چه بود. چونکه بعداً صادق قطب زاده به عنوان مبتکر چنین اطلاعیه ای در زندان اوین اعدام شد؟ . البته که دستگاه تبلیغات وسرکوبگری حکومتی در آن مقطع وقتی که می خواست صدای کسی را خفه کنند از طریق بسیج چماقداران در خیابان به عنوان مردم همیشه در صحنه علیه اش اقدام می کردند. ناگفته نماند این تظاهرات مسالمت آمیز پس از پخش این اولتیماتوم خمینی از برنامه ی خبری ساعت ر بع از ظهر هر گز انجام نگرفت .
بنابراین چون شرایط خفقان ومرگ آوری تحمیل شده بود برخی از آن نیروهای انقلابی و پیشتازان انقلابی که سابقه ی مبارزه با شاه را داشتند و پس از انقلاب تسلیم دیو سرکش و غول سیاه ارتجاعی از شیشه خارج شده وبقدرت رسیده شده نشده بودند پس مصمم شدند که برای مبارزه کردن با آن شرایط و شکستن دیواره ی اختناق ویأس وترس حاکم شده در برابرشرایط حاکم با پذیرش هر بهائی بایستند وبه مبارزه و آرمان خود در بستر آرمان های آزادیخواهانه ای که پای بند آن بودند به مبارزه ی خود ادامه دهند. یکی از این سازمان های مبارز وانقلابی سازمان مجاهدین خلق ایران بود که وارد صحنه شد و آن تظاهرات تاریخی مسالمت آمیز 30 خرداد در تهران وسایر شهرهای ایران را برگزار کرد که امروز سالگرد خاطره فراموش ناشدنی آنست و هر سال حامیان وپیروانش بزرگداشت چنین این روز تاریخ مبارزاتی را در کنار سایرمبارزان وآزادیخواهان راه آزادی گرامی می دارند و امسال نیز قرار است که باشکوه تر از سال های قبل مراسم بزرگداشت این روز در پاریس برگزار شود.
البته که در روز 30 خرداد سال 1360 بود که آخرین اتمام حجت مبارزه ی مسالمت آمیز را سازمان مجاهدین در برابر رژیم ارتجاعی سرکوبگر به محک آزمایش گذاشت و با اینکه به دلیل کمیت شرکت کنندگان در تظاهرات 30 خرداد سال 60 که بیش از500 هزار نفر را فقط در تهران بسیج وبه صحنه کشانده بود دارای ارزش بسیار مهمی بود همچنین از منظر محتوائی وپیامی که تظاهرات مسالمت آمیزی با خود بهمراه داشت نام ویاد چنین روزی را در تاریخ مبارزات آزادیخوانه ی مردم ایران ماندگار کرد . گرچه تظاهر کنندگان از سوی نیروهای سرکوبگر حاکم وبنا بر دستور وفرمان مستقیم خمینی به رگبار بسته شدند و سنگفرش های خیابان های تهران خونین ورنگین شد، ولی تبه یک سرفصل بسیار مهم تاریخی مبارزاتی برای سازمان مجاهدین خلق ومبارزات آزادیخواهانه ی مردم ایران تبدیل شد. درست است که این تظاهرات مسالمت آمیز به خاک وخون کشیده شده و بسیار هم پر هزینه وخونین بود طوریکه گزارش شده است از آن پس در نیمه شب های زندان اوین بین 400 تا 500 اعدامی از طریق تیر خلاص زدن ها از سوی سایر زندانیان در بند سلول وبندهای سیاهچال و قتلگاه زندان اوین شمرده می شد ، ولی از سوی دیگر موجب شد که ماهیت ضدانسانی وعوامفریب رژیم خمینی و پیروانش نیز شناخته شود وقداست خمینی از کره ی ما آمده شکسته شود و افشا گردد که چگونه ایشان نه یک انسان بی احساس که شبه انسان درنده وخونخوار و وحشی می باشد . حتی حاضر است برای حفظ قدرت درپس سوء استفاده از دین دست بهر جنایت ضد انسانی بزند . حتی به نوجوانان دستگیر شده در صحنه ی تظاهرات بااینکه نام ونشان شان مشخص نشده بود رحم نکند و در جا تیرباران شان کرد وبرای زهر چشم گیری از جامعه پس از تیربارن کردن شان تصاویر آنان را از شبکه تلویزیونی پخش می کرد و جلادان از بینددگان تقاضا می کردند هرکس که از اینان هرگونه مشخصات یا شناختی دارند به دادستانی ضد انقلاب در خدمت بازجویان وجلادان زندان اوین قرار دهند.
اکنون نتیجه ی آن روز تاریخی آنگونه است کسانی که در آن شرایط یا حضور نداشتند ویا سن شان طوریست که به خاطر نمی آورند که چه اتفاقی در آن روز افتاد، ولی عمق فاجعه آنقدر عمیق وگسترده بود که بازتاب آن پس از گذشت 26 سال که از آن تاریخ می گذرد نه اینکه آ ن روز از خاطره ویاد ها نرفته است ، بلکه نسل جوان متولد شده پس از آن اشراف دارد که روز 30 خرداد یعنی چه ومربوط به کدام بخش از اپوزیسیون می باشد و در این روز چه اتفاقی افتاده بود. همین امر گوای زنده ماندن وجاری داشتن خون های بناحق ریخته شده ی مبارزان در چنین روز و پس از آن در ایران بوده است که حتی در هر گوشه دور افتاده ی دنیا به یاد آن روز مراسم بزرگداشت برگزار می گردد وتضمین آزادی فردای زمین است. همانگونه از طرف دیگر رژیم بربرمنش و قرون وسطائی که رهبرش می خواست انقلابش را به جهان صادر کند اکنون در شرایطی از منفورت وایزولگی منطقه ای وجهانی وبی آیندگی قرار دارد که دستگاه بد نام وزارت بد نام اطلاعتش مجبور شده است مشتی چاقوکش وقمه بردست به خدمت درآمده را راهی پاریس کند تا شاید اخلال در برگزاری این سالگرد روز تاریخی نماید . همینطور از سوی دیگر اجبار دارد که یک غلامک دباغ به عنوان سخنگوی دولت عراق را وارد صحنه کند تا که مدعی شود که مجاهدین ساکن شهر اشرف باید عراق را ترک کنند . در شریطی این غلامک چنین ادعای مضحکی را کرده است که عده ای کثیر از مردم شریف عراق به عنوان همبستگی با مریم رجوی و سازمان و روز 17ژوئن در قرارگاه اشرف حضور یافته ودر جمع یاران مجاهد خود درجشن چنین روزی شرکت کرده اند .
در خاتمه اینکه اکنون که خاطره ی تابناک آن روز تاریخی در 30 ژوئن در پاریس گرامی برگزار می شود . وظیفه ی هم انسان ای شریف و آزادیخواه از هر سلیقه ومرام ومسلک می باشد که بدون آن مدعیانی که خط کشی های کودکانه وادا واطوارهای نامعقول بهاگیرانه که نسبت به مجاهدین مطرح می کنند که تا حال نتیجه وبهره ی اینگونه موضع گیری را دربست فقط رژیم جنایتکار حاکم برایران برده است در این مراسم شرکت نمایند تاکه پژواک فریادهای اعتراضی جمعی آنان پیامی دوسویه به داخل کشور داشته باشد که هم موجب شکستن دیوار اختناق وبه حرکت درآمدن حرکت های اعتراضی اقشار گوناگون مردم به جان آمده ی مردم ایران به خصوص دانشجویان گرددهم اینکه از طرف دیگر استعمارگران برون مرز هم بدانند که سیاست مذاکره ومماشات آنان با رژیم تروریستی مذهبی دیگرجواب ندارد زیرا که نتیجه ی سیاست سازش ومماشات ومذاکره ی آنان با رژیم ضد بشری بود که موجب شده است که حتی ابر قدرت جهان آمریکا وشریکش انگلیس را به خاطر خوش باوری اشان نسبت به رژیم اصلاح ناپذیر تروریستی و ضدبشری، با خودش در باتلاق عراق فرو بکشاند و بیشتر تشویقش کند تا که به جدیت بیشتر به دنبال دسترسی سلاح هسته ای برود ومنطقه ی خاورمیانه را بحرانی تر از شرایط کنونی کند. در صورتیکه همکاری مشترک شان در بستر توطئه ودسیسه ای همآهنگ برای نابودی این سازمان طراحی شده بود وقرارگاههای نظامی آنان در عراق بمباران شد . سپس خلع سلاح شان کردند ونام شان را در لیست سازمان وگروههای تروریستی گذاشتند آنگاه در 17 ژوئن به مکان مسکونی خانم مریم رجوی و یاران مقاومت و اعضای شورای ملی مقاومت در پاریس و حومه ی آن پلیس فاشیست فرانسه تهاجم کرد . ولی به یمن مقاومت وایستادگی مجاهدین مقیم شهر اشرف و فعالیت گسترده ی حامیان مقاومت در سراسر جهان بود که توطئه خائناه ی ارتجاع و استعمار را خنثی کردند واکنون رژیم تروریستی آخوندی آنچنان دچار بحران های درونی و بیرونی شده است که روزی نیست که داد وفریاد وهوارش از عراق گرفته تا دانشجویان معترض دانشگاههای ایران وسراسر اروپا وآمریکا هر جا که مقام یا مسئولش دیدار وملاقاتی با مقامات خارجی دارد از ضعف خود در برابر فعالیت مجاهدین سحن نگوید. بنابراین همانگونه که اشاره شد این نتیجه بهای ایستادگی و استواری در روز 30 خرداد وادامه دهندگان راه آنان بوده است .
هوشنگ – بهداد
سی ام خرداد ماه سال 1386