گفته می شود انسان تا زخم نخورد جراح نمی شود
گفته می شود انسان تا زخم نخورد جراح نمی شود. احمد پناهنده در بخش کاروزان سایت دیدگاه خیلی وقت است که مشغول چرندیات ومزخرف نویسی های بی سر وته می باشد. اکنون آنچنان بر سر وصورت خود گلاب زده وزرد کرده و گندش را درآورده است که عذرش از این سایت خواسته شده است . مدتی پیش دوستی یکی که مطالب احمد به حساب پناهنده را دنبال در بخش کارورزان سایت دیدگاه دنبال می کند یکی از چرندیات وتناقض گوئی هایش در مورد مجاهدین این برای من تعریف کرد واز من خواسته بود که اگر فرصت دارم یک نگاهی به چرندیات این بکنم ویک چیزی برای خنده جواب بهش بدهم. به دوستم گفتم حیف از وقت که صرف خواندن اینگونه مزخرفات بی ارزش وبی سر وته شود تا اینکه وقت اضافی هم گذاشته شود که جوابی هم بهش داده شود. چون من هرزمان که با اینگونه افراد واعاهای مضحکشان می افتم یاد همان دبیر ادبیات دوران دبیرستانم می افتم که می گفت اگر قرار باشد که هر خری بادی از خودش رها کرد، پنبه در سوراخش کرد، موجب می شود که هم پنبه نایاب شود وهم گران گردد . البته این دوست تأکید می کرد که این یارو خالی بند می باشد و الکی خودش را به مجاهدین می چسباند به احتمال زیاد باید این همان خالی بندی باشد که ایشان را سالیان پیش در ترکیه دیده بودم. اکنون به نظر می رسد که تشخیص ونظر ایشان درست بوده است. امروز که این لینک رابرای من ایمیل کرده بود وتأکید داشت که حتماً بخوانم و جوابی نیز بدهم . گفته بود چه خوب شد که شما چیزی ننوشتی و خود مسئول سایت علی ناظر به این واقعیت رسیده است که خودش جواب داد وعذرش را خواسته است. اینطوری خیلی بهتر شد . چون اگر تو اشاره ای می کردی ممکن بود که به جو سازی و... متهم شوی.. اما این وسط معلوم نیست که مسئولیت آن مسئولی که مسئولیت این ستون کاررزان را پذیرفته بود چه شده است؟ نکند در این ایام بلند بهاری و همنشین با آن بودن خواب خوش عمیق و سنگین وطولانی بهاری به ایشان اجازه نداده است که آن اندازه هشیار باشد که غافل از اجرای مسئولیت ویا خزان زدگی بهاری بخش مسئولیت تقبل شده ی خویش نشود. تأکید شده بود که مبارزه کردن آسان نیست دارای زرافت و ریزه کاری و پیچیدگی های خاص خودش را دارد. بقول معروف کار هر بز نیست خرمن کوفتن، گاو نر می خواهد ومرد کهن و اینکه گفته می شود مرغی که اجیر می خورد نوکش کج است. گرچه دیر ولی خوبست که آقای علی ناظر با "جهت توجه احمد پناهنده و ديگر کاربران - به موازين ديدگاه احترام بگذاريم" به این نتیجه رسیده است که انتقاد آري، توهين به باورهاي کاربران ابدا.مورخ 10 خرداد 1386 به يکي از کاربران به نام آقاي پناهنده است نوشته است که ایشان در چندين مقالهء اخير بدون توجه به مواضع بسيار روشن ديدگاه، به باورهاي بسياري از کاربران توهين مستقيم و مشخص کرده اند. از لنين و مصدق گرفته تا رجوي و حتي کاربران ديدگاه. در آخرين نوشتهء خود (که به عمد آن را حذف نمي کنيم) به روشني سازمان مجاهدين را «تروريست» ارزيابي کرده و نوشته اند که «عملیات تروریستی این سازمان در هیچ دادگاهی قابل دفاع نیست و اگر شرایط دموکراتیکی پیش آید این سازمان بایستی به محاکمه کشیده شود و جواب خونهای ریخته شده ومتلاشی کردن خانوادها و اپوزیسیون را بدهد».اين موضع در نقطهء مخالف ديدگاه قرار دارد. ديدگاه مجاهدين خلق را فرزندان رشيد خلق مي داند، و پاک کردن سرزمين ايران از وجود عناصري چون لاجوردي و ... را در راستاي اهداف دموکراتيک ارزيابي مي کند. تروريسم و تروريست معناي مشخص دارد. وافزوده با توجه به نکات فوق، ديدگاه از امروز از نشر مقالات آقاي احمد پناهنده خودداري مي کند.
اما احمد پناهنده در پاسخ به ایمیل های به ایشان شده از کجا واز کی مشخص نیست,. در مزخرف نامه ی جدیدش که منجر به حذفش در ستون کارورزان دیدگاه شده است در رابطه با سازمان مجاهدین گفته است" با اینکه چند سالی از جوانسالارترین عمرم را در آن تلف کردم، باید بگویم که هیچ سنخیتی با آن ندارم و این سازمان تا امروز نشان داده است که حاضر نیست از مواضع به غایت تخریب گرایانه، تروریستی و سکتاریستی خود کوتاه بیاید و از نظر من این سازمان را با این مواضع بایستی به حال خود رها کرد تا در چنبر ایزولاسیون هر چه در دل تنگشان دارند بالا بیاورند تا شاید شفاء پیداکنند. به صراحت می گویم که عملیات تروریستی این سازمان در هیچ دادگاهی قابل دفاع نیست و اگر شرایط دموکراتیکی پیش آید این سازمان بایستی به محاکمه کشیده شود و جواب خونهای ریخته شده ومتلاشی کردن خانوادها و اپوزیسیون را بدهد. و اما در مورد پیشینه این دو سازمان باید بگویم که هردوی آنها یک سازمان تروریستی بودند و در خون تولد یافتند و تا وقتی که زنده بودند می کشتند تا کشته شوند. از این جهت، آن زمان که دستگیر شدند و به زندان رفتند از نظر من به هیچ عنوان زندانی سیاسی نبودند بلکه یک مشت تروریست بودند.
البته این پناهنده ی قلابی قبل از گلابزدگی جدیدش قبلاً نیز در همین ستون کارورزان علائمی بروز داده بود که با عنوان " سخني با خانم مريم رجوي" نوشته بود امروز منشور 10 ماده اي شما را با دقت خواندم و بسيار خوشحال شدم که به مبارزه سياسي روي آورده ايد و از " ارتش آزادي بخش " کلامي به لب تر نکرده ايد.
هرچند پس از سرنگوني صدام، ديگر " ارتش آزادي بخش " محلي از اعراب نداشت و مبارزه مسلحانه به عنوان زايده جنگ سرد و وجود افرادي چون صدام حسين در همسايگي ايران، کاربردش سپري شده بود.
اما چنين رويکردي خود نشانه عقب نشيني از مواضع بغايت نابخردانه دوران سياه کشتار از هر دوسو بود که سبب شد هزاران نفر از جوانان وطن به خاطر سياست هاي نهيليستي ( شهادت طلبانه ) آقاي رجوي و سپس شما تلف شوند، بدون اينکه اجازه داشته باشند، سئوالي از شما ومسئولين ديگر بکنند که چرا بايد بميرند.
پر واضح است که چنين سياستي سبب ساز تفرقه در بين نيروهاي مخالف جمهوري اسلامي شد که ثمره اش موجب بيماري نيروها شده است.
در چرندیات دیگری گفته بود در اين گفتار نمي خواهم گذشته را چوب بزنم و شما و سياست شما را چه در رابطه با تشکيلات مجاهدين و چه در رابطه با نيروها،مورد بررسي و نقد بيرحمانه قرار دهم. زيرا شرايط امروز جايي براي برجسته کردن اينگونه نقدها نگذاشته است بلکه بايد با تمامي قوا سعي کرد بيشتر بر نقاط اشتراک انگشت گذاشت و آن را برجسته کرد.
یک جای دیگری نیز چنین ادعای خیلی گنده ومهم بودن کرده بود .مفتخر هستم به اطلاع هموطنانم برسانم که مقاله يلدايم در بيش از 17 سايت اينترنتي منتشر شده است که اين خود رکوردي براي يک نويسنده مقاله محسوب مي شود. و اين در حالي است که وبلاگهايي که اين مقاله را منتشر کرده اند، منظور نگرديده است
معلوم نیست این عنصر عقده ای و مشکوک که همان نقش سعید سلطانپور قلابی را اجرا می کند کیست که هرروز به طریقی فیلی بر هوا می کند وبه خودش دسته گل می دهد که چرندیات من در 17 سایت به جز وبلاگ ها بازتاب داده شده است و مدعی شده آری مدتیست که به من ایمیل می زنند تااینکه نظرم را پیرامون سازمان اکثریت ومجاهدین بیان کنم و مجاهدین را در کنار اکثریت گذاشته و نتیجه گرفته است هر دو سازمان تروریستی می باشند ... آخر اگر اینگونه عناصر مالیخوئیائی مزاج آلوده به رژیم جنایتکار نباشند که برای اجرا نقش مجبورند که گاهی فحشی هم به رژیم دهند که تکرار معکوس و سوخته شده طرح نخ نما شده ی 80 به رژیم زدن و20 به مجاهدین زدن مزدوران محفلی باند محفلی سعید امامی و پاسدار حسین شریعتمداری است که اکنون تبدیل به 100 زدن به مجاهدین شده است . ازکجا که همینان نیستند که با نام های گوناگون در بخش ستون کاروزان مشغول فحاشی کردن به مجاهدین می باشند که چون خیلی ناشیانه ادا واطوار چپ شدگی در می آورند موجب انحراف ذهنی برخی شده اند که گویا اینان جزو پس مانده وتفاله های سازمان پیکار می باشند. در صورتیکه اینان یک پایشان در سایت خبرگاه علی شمس است ویک سر ودمشان نیز درسا یت های مزدوران وابسته به وزارت اطلاعات می باشد که خودش نام 17 سایت را برده است . به جرأت می توان گفت این پناهنده بدون شک از قماش و دار ودسته ی باند های مافیائی اعزامی به برون مرز همچون سیعد سلطانپور قلابی می باشند که ابتدا بصورت هسته ی خاموش حرکت خود را شروع می کنند وتا جائیکه لو نرفته اند نرم نرمک سیاست خودرا دنبال می کنند ولی همین که اوضاع رژیم جنایتکار بحرانی می شود مجبورند که دیگر بازی موش وگربه بازی کردن را کنار بگذارند و شمشیر چوبی خود را بررو بندند وماهیت ومأموریت کثیف خود را به نمایش بگذارند. اکنون که لو رفته و سوخته است همچون همکارش سعید سلطانپور قلابی با همین آیدی یا نام دیگری سر از سایت همکارش علی شمس و بالاخره سایت های مزوران بد نام وزارت اطلاعات در خواهد آورد .
در پایان لازم است که برای رفع هرگونه شبهه خبری را ضمیمه کنم که از رادیو فردا می باشد که در سایت دیدگاه رله شده است که خود گویای خیلی از واقعیات است که اثبات می کند دلیل قلم بر دست شدن امثال احمد پناهنده ها چیست که دقیقاً عکس برگردان سعید سلطانپور قلابی است
نشريه زندانيان اوين
به نوشته روزنامه «حمايت»، سومين شماره نشريه داخلي دوهفتهنامه فرهنگي، ادبي و اجتماعي «آواي اوين» منتشر شد.شايان ذكر است، اين نشريه به همت مددجويان باذوق و مسئولان اداره فرهنگي و تربيتي بازداشتگاه اوين، راهاندازي و در زمينههاي مختلف اجتماعي، بهداشتي، فرهنگي، سرگرمي و ورزشي اطلاعرساني مي کندایران فردا
هوشنگ - بهداد
شنبه 12خرداد1386
گفته می شود انسان تا زخم نخورد جراح نمی شود. احمد پناهنده در بخش کاروزان سایت دیدگاه خیلی وقت است که مشغول چرندیات ومزخرف نویسی های بی سر وته می باشد. اکنون آنچنان بر سر وصورت خود گلاب زده وزرد کرده و گندش را درآورده است که عذرش از این سایت خواسته شده است . مدتی پیش دوستی یکی که مطالب احمد به حساب پناهنده را دنبال در بخش کارورزان سایت دیدگاه دنبال می کند یکی از چرندیات وتناقض گوئی هایش در مورد مجاهدین این برای من تعریف کرد واز من خواسته بود که اگر فرصت دارم یک نگاهی به چرندیات این بکنم ویک چیزی برای خنده جواب بهش بدهم. به دوستم گفتم حیف از وقت که صرف خواندن اینگونه مزخرفات بی ارزش وبی سر وته شود تا اینکه وقت اضافی هم گذاشته شود که جوابی هم بهش داده شود. چون من هرزمان که با اینگونه افراد واعاهای مضحکشان می افتم یاد همان دبیر ادبیات دوران دبیرستانم می افتم که می گفت اگر قرار باشد که هر خری بادی از خودش رها کرد، پنبه در سوراخش کرد، موجب می شود که هم پنبه نایاب شود وهم گران گردد . البته این دوست تأکید می کرد که این یارو خالی بند می باشد و الکی خودش را به مجاهدین می چسباند به احتمال زیاد باید این همان خالی بندی باشد که ایشان را سالیان پیش در ترکیه دیده بودم. اکنون به نظر می رسد که تشخیص ونظر ایشان درست بوده است. امروز که این لینک رابرای من ایمیل کرده بود وتأکید داشت که حتماً بخوانم و جوابی نیز بدهم . گفته بود چه خوب شد که شما چیزی ننوشتی و خود مسئول سایت علی ناظر به این واقعیت رسیده است که خودش جواب داد وعذرش را خواسته است. اینطوری خیلی بهتر شد . چون اگر تو اشاره ای می کردی ممکن بود که به جو سازی و... متهم شوی.. اما این وسط معلوم نیست که مسئولیت آن مسئولی که مسئولیت این ستون کاررزان را پذیرفته بود چه شده است؟ نکند در این ایام بلند بهاری و همنشین با آن بودن خواب خوش عمیق و سنگین وطولانی بهاری به ایشان اجازه نداده است که آن اندازه هشیار باشد که غافل از اجرای مسئولیت ویا خزان زدگی بهاری بخش مسئولیت تقبل شده ی خویش نشود. تأکید شده بود که مبارزه کردن آسان نیست دارای زرافت و ریزه کاری و پیچیدگی های خاص خودش را دارد. بقول معروف کار هر بز نیست خرمن کوفتن، گاو نر می خواهد ومرد کهن و اینکه گفته می شود مرغی که اجیر می خورد نوکش کج است. گرچه دیر ولی خوبست که آقای علی ناظر با "جهت توجه احمد پناهنده و ديگر کاربران - به موازين ديدگاه احترام بگذاريم" به این نتیجه رسیده است که انتقاد آري، توهين به باورهاي کاربران ابدا.مورخ 10 خرداد 1386 به يکي از کاربران به نام آقاي پناهنده است نوشته است که ایشان در چندين مقالهء اخير بدون توجه به مواضع بسيار روشن ديدگاه، به باورهاي بسياري از کاربران توهين مستقيم و مشخص کرده اند. از لنين و مصدق گرفته تا رجوي و حتي کاربران ديدگاه. در آخرين نوشتهء خود (که به عمد آن را حذف نمي کنيم) به روشني سازمان مجاهدين را «تروريست» ارزيابي کرده و نوشته اند که «عملیات تروریستی این سازمان در هیچ دادگاهی قابل دفاع نیست و اگر شرایط دموکراتیکی پیش آید این سازمان بایستی به محاکمه کشیده شود و جواب خونهای ریخته شده ومتلاشی کردن خانوادها و اپوزیسیون را بدهد».اين موضع در نقطهء مخالف ديدگاه قرار دارد. ديدگاه مجاهدين خلق را فرزندان رشيد خلق مي داند، و پاک کردن سرزمين ايران از وجود عناصري چون لاجوردي و ... را در راستاي اهداف دموکراتيک ارزيابي مي کند. تروريسم و تروريست معناي مشخص دارد. وافزوده با توجه به نکات فوق، ديدگاه از امروز از نشر مقالات آقاي احمد پناهنده خودداري مي کند.
اما احمد پناهنده در پاسخ به ایمیل های به ایشان شده از کجا واز کی مشخص نیست,. در مزخرف نامه ی جدیدش که منجر به حذفش در ستون کارورزان دیدگاه شده است در رابطه با سازمان مجاهدین گفته است" با اینکه چند سالی از جوانسالارترین عمرم را در آن تلف کردم، باید بگویم که هیچ سنخیتی با آن ندارم و این سازمان تا امروز نشان داده است که حاضر نیست از مواضع به غایت تخریب گرایانه، تروریستی و سکتاریستی خود کوتاه بیاید و از نظر من این سازمان را با این مواضع بایستی به حال خود رها کرد تا در چنبر ایزولاسیون هر چه در دل تنگشان دارند بالا بیاورند تا شاید شفاء پیداکنند. به صراحت می گویم که عملیات تروریستی این سازمان در هیچ دادگاهی قابل دفاع نیست و اگر شرایط دموکراتیکی پیش آید این سازمان بایستی به محاکمه کشیده شود و جواب خونهای ریخته شده ومتلاشی کردن خانوادها و اپوزیسیون را بدهد. و اما در مورد پیشینه این دو سازمان باید بگویم که هردوی آنها یک سازمان تروریستی بودند و در خون تولد یافتند و تا وقتی که زنده بودند می کشتند تا کشته شوند. از این جهت، آن زمان که دستگیر شدند و به زندان رفتند از نظر من به هیچ عنوان زندانی سیاسی نبودند بلکه یک مشت تروریست بودند.
البته این پناهنده ی قلابی قبل از گلابزدگی جدیدش قبلاً نیز در همین ستون کارورزان علائمی بروز داده بود که با عنوان " سخني با خانم مريم رجوي" نوشته بود امروز منشور 10 ماده اي شما را با دقت خواندم و بسيار خوشحال شدم که به مبارزه سياسي روي آورده ايد و از " ارتش آزادي بخش " کلامي به لب تر نکرده ايد.
هرچند پس از سرنگوني صدام، ديگر " ارتش آزادي بخش " محلي از اعراب نداشت و مبارزه مسلحانه به عنوان زايده جنگ سرد و وجود افرادي چون صدام حسين در همسايگي ايران، کاربردش سپري شده بود.
اما چنين رويکردي خود نشانه عقب نشيني از مواضع بغايت نابخردانه دوران سياه کشتار از هر دوسو بود که سبب شد هزاران نفر از جوانان وطن به خاطر سياست هاي نهيليستي ( شهادت طلبانه ) آقاي رجوي و سپس شما تلف شوند، بدون اينکه اجازه داشته باشند، سئوالي از شما ومسئولين ديگر بکنند که چرا بايد بميرند.
پر واضح است که چنين سياستي سبب ساز تفرقه در بين نيروهاي مخالف جمهوري اسلامي شد که ثمره اش موجب بيماري نيروها شده است.
در چرندیات دیگری گفته بود در اين گفتار نمي خواهم گذشته را چوب بزنم و شما و سياست شما را چه در رابطه با تشکيلات مجاهدين و چه در رابطه با نيروها،مورد بررسي و نقد بيرحمانه قرار دهم. زيرا شرايط امروز جايي براي برجسته کردن اينگونه نقدها نگذاشته است بلکه بايد با تمامي قوا سعي کرد بيشتر بر نقاط اشتراک انگشت گذاشت و آن را برجسته کرد.
یک جای دیگری نیز چنین ادعای خیلی گنده ومهم بودن کرده بود .مفتخر هستم به اطلاع هموطنانم برسانم که مقاله يلدايم در بيش از 17 سايت اينترنتي منتشر شده است که اين خود رکوردي براي يک نويسنده مقاله محسوب مي شود. و اين در حالي است که وبلاگهايي که اين مقاله را منتشر کرده اند، منظور نگرديده است
معلوم نیست این عنصر عقده ای و مشکوک که همان نقش سعید سلطانپور قلابی را اجرا می کند کیست که هرروز به طریقی فیلی بر هوا می کند وبه خودش دسته گل می دهد که چرندیات من در 17 سایت به جز وبلاگ ها بازتاب داده شده است و مدعی شده آری مدتیست که به من ایمیل می زنند تااینکه نظرم را پیرامون سازمان اکثریت ومجاهدین بیان کنم و مجاهدین را در کنار اکثریت گذاشته و نتیجه گرفته است هر دو سازمان تروریستی می باشند ... آخر اگر اینگونه عناصر مالیخوئیائی مزاج آلوده به رژیم جنایتکار نباشند که برای اجرا نقش مجبورند که گاهی فحشی هم به رژیم دهند که تکرار معکوس و سوخته شده طرح نخ نما شده ی 80 به رژیم زدن و20 به مجاهدین زدن مزدوران محفلی باند محفلی سعید امامی و پاسدار حسین شریعتمداری است که اکنون تبدیل به 100 زدن به مجاهدین شده است . ازکجا که همینان نیستند که با نام های گوناگون در بخش ستون کاروزان مشغول فحاشی کردن به مجاهدین می باشند که چون خیلی ناشیانه ادا واطوار چپ شدگی در می آورند موجب انحراف ذهنی برخی شده اند که گویا اینان جزو پس مانده وتفاله های سازمان پیکار می باشند. در صورتیکه اینان یک پایشان در سایت خبرگاه علی شمس است ویک سر ودمشان نیز درسا یت های مزدوران وابسته به وزارت اطلاعات می باشد که خودش نام 17 سایت را برده است . به جرأت می توان گفت این پناهنده بدون شک از قماش و دار ودسته ی باند های مافیائی اعزامی به برون مرز همچون سیعد سلطانپور قلابی می باشند که ابتدا بصورت هسته ی خاموش حرکت خود را شروع می کنند وتا جائیکه لو نرفته اند نرم نرمک سیاست خودرا دنبال می کنند ولی همین که اوضاع رژیم جنایتکار بحرانی می شود مجبورند که دیگر بازی موش وگربه بازی کردن را کنار بگذارند و شمشیر چوبی خود را بررو بندند وماهیت ومأموریت کثیف خود را به نمایش بگذارند. اکنون که لو رفته و سوخته است همچون همکارش سعید سلطانپور قلابی با همین آیدی یا نام دیگری سر از سایت همکارش علی شمس و بالاخره سایت های مزوران بد نام وزارت اطلاعات در خواهد آورد .
در پایان لازم است که برای رفع هرگونه شبهه خبری را ضمیمه کنم که از رادیو فردا می باشد که در سایت دیدگاه رله شده است که خود گویای خیلی از واقعیات است که اثبات می کند دلیل قلم بر دست شدن امثال احمد پناهنده ها چیست که دقیقاً عکس برگردان سعید سلطانپور قلابی است
نشريه زندانيان اوين
به نوشته روزنامه «حمايت»، سومين شماره نشريه داخلي دوهفتهنامه فرهنگي، ادبي و اجتماعي «آواي اوين» منتشر شد.شايان ذكر است، اين نشريه به همت مددجويان باذوق و مسئولان اداره فرهنگي و تربيتي بازداشتگاه اوين، راهاندازي و در زمينههاي مختلف اجتماعي، بهداشتي، فرهنگي، سرگرمي و ورزشي اطلاعرساني مي کندایران فردا
هوشنگ - بهداد
شنبه 12خرداد1386