کوتاه سخنی به باز گوئی تاریخچه ی روز تاریخی 16 آذر وپیوند وادامه ی آن
نام 16 آذر تبدیل به نام یک روز تاریخی فراموش ناشدنی در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه ی مردم ایران ثبت شده است . درست است که این روز تعلق به جنبش دانشجوئی دارد که بیش از نیم قرن سابقه ی مبارزات آزادیخوانه ی ضد استعمار خارجی و ارتجاع داخلی دارد و هنوز هم همچنان پویا و فعال می باشد، ولی از سوی دیگر چون این جنبش به جنبش اعتراضی اجتماعی گره وپیوند خورده است به همین دلیل نام این جنبش آزدیخواهی دانشجوئی در تاریخ مبارزاتی مردم ایران ماندگار مانده است . اما از طرف دیگر معمولاً چون در سیستم های سرکوبگر مستبد نمونه ی شاه و شیخی فعالیت آزادانه تشکل های سیاسی و اجتماعی و دانشجوئی وحزبی وجود ندارد و مطبوعات نیز زیر تیغ سانسور وممیزگری قرار دارند . بنابراین خلاء را جنبش رادیکال دانشجوئی در حد توان وظرفیت خود پر می کند . بنابراین بی جهت نبود که زمان کوتاهی پس از کودتای ننگین 28 مرداد ماه سال 1332 که منجر به سقوط ملی و دمکراتیک دکتر مصدق شد . دانشجویان در16 آذر نسبت به این کودتا واکنش نشان داد و سنگفرش خیابان های دانشگاه فنی تهران از خون دانشجویان معترض خونین شد. گرچه پس از کودتای ننگین 32 وسرکوب جنبش دانشجوئی در 16 آذر سال 32، استبداد سلطنتی پهلوی موفق شد به مدت 25 سال دیگر به یکه تازی خود در قدرت ادامه دهد و بیش از گذشته فعالین ومبارزین آزادی های اجتماعی و سیاسی را سرکوب نماید تا اینکه جنبش دانشجوئی ودانش آموزی 13 آبان در دانشگاه تهران و با به خون کشانده شدنش از زمین وهوا ، دوباره سنگفرش های خیابان های دانشگاه تهران خونین شد. ولی این سرکوبگری و کشتار منجر به سرعت بخشیدن حکومت سلطنتی در 22 بهمن سال 57 شد که در نهایت فروپاشید وسرنگون شد و برای همیشه به تاریخ پیوست .
گرچه شیخ جانشین شده ی شاه، جنایات بس بیشماری نسبت به سلف خود انجام داد و بقول معروف کارها ووظایف ناتمام شاه را شیخ با ضریب چند برابر و شتاب هرچه بیشتر دنبال کرد . همچنین چون شیخ حاکم شده ؛ شناخت از جنبش دانشجوئی در دوران سلف خود داشت . بنابراین از همان زمان قدرت گیری شیخ دشمنی و سرکوب با دانشجویان ودانشگاه ها وجنبش دانشجوئی شروع شد و با نام انقلاب فرهنگی یورش وتهاجم وحشیانه تر از مغول به دانشگاه ها ومراکز علمی سراسر کشور را شروع کرد که منجر به کشته ومجروح شدن تعدادی از دانشجویان شد . البته تعدای بس کثیری از دانشجویان دستگیر و زندانی شده سپس پس از 30 خرداد سال 60 و تابستان خونین سال 67 تیرباران شدند و دانشگاه ها برای چندین سال تعطیل شد. اساتید دانشگاه ها ودانشجویان آزاده و آزادیخواه پاک سازی واخراج و تبعید وفراری شدند ولی ارتجاع هار حاکم شده هرگز موفق نشد که انگیزه ی مبارزه ی جنبش دانشجوئی با ارتجاع حاکم و استعمار پشتیبان آن ودفاع از آزادی اجتماعی را در دانشگاه ها خفه وخاموش ومحو نماید . البته اگر چه جنبش آزادیخواهی دانشجوئی در سالیان پس از انقلاب دچار نوساناتی شده و افت وخیز هائی داشته است وحتی بخشی از جنبش دانشجوئی دستخوش مورد سوء استفاده ی مقطعی جناحی وابسته به حاکمیت واقع شد که دورغین خودرا اصلاح طلب نامید. خلاصه برای زمانی کوتاه دستخوش جنگ قدرت ورقابت های جناحی شد . ولی به زودی به خود آمد. گرچه این تجربه و آگاهی بهای سنگینی داشت. زیراکه قیام دانشجوئی تیرماه سال 78 را به دنبال داشت که بسیار پر هزینه بود. ولی درعوض موجب توهم زدائی نسبت به باند ودسته و جناح حکومتی شد . چونکه جنبش دانشجوئی زود متوجه شد که جناح های درگیر قدرت هیچگونه فرقی با هم دیگر ندارند وهرزمان در جایگاه قدرت احساس ضعف و خطر کنند بدون درنگ و در کنار هم فرمان سرکوب صادر می کنند .
آری اکنون شاهدیم که چگونه حاصل آن توهم زدائی در پژواک بلند و رسای فریاد مرگ بر دیکتاتور تبدیل شده وتبلور یافته است که دستگاه سرکوبگر استبداد حاکم را به آنچنان وحشتی مبتلا ودچار کرده است که پس از دوسال که دانشگاه ها را تبدیل به پادگان نظامی کرده است و بسیج دانشجوئی را به عنوان ممیزگر وبازجوی تعقیب کننده در محیط و فضای دانشجوئی وارد میدان و فضای دانشجوئی کرده است تا مانع هرگونه حرکت منظم ومتشکل اعتراضی دانشجویان شوند. از طرف دیگر پاک سازی دانشجوئی واخراج و دستگیری و شکنجه وزندان نیز ادامه داده است. ولی بعینه می بینیم که چگونه در مقابل جنبش دانشجوئی رادیکال تر شده وفریاد های پر طنین اعتراضی دانشجوئی بلند تر شده است . به خصوص اینکه در فضائی صدای اعترای دانشجوئی رساتر شده است که بیش از 7 ماه می باشد که نیروی انتظامی با طرح توطئه آمیز امنیت اجتماعی بساط سرکوبگری را بطور گسترده به مرحله اجرا گذاشته است تاکه با جوانان ناراضی اراذل و اوباش خوانده شده مبارزه شود. در کنار آن ومکمل آن قوه ی قضائیه نیز به صدور احکام ضد انسانی ادعام وشلاق ودار زدن های روزانه در شهرهای گوناگون ادامه می دهد تااینکه فضای خفقان و وحشت اجتماعی را حاکم کند. ولی همانگونه که اشاره شد نه اینکه جنبش آزادیخواهانه ی دانشجوئی منفعل وخاموش نگشته است، بلکه آنگونه فریادهای اعتراضی دانشجوئی شده است که پاسدار احمدی نژاد هر دانشگاهی که می رود وبا وجود در نظر گرفتن همه شرایط ومراقبت های ویژه ی سانسور و یکنواخت سازی اما با موج اعتراضات گوناگون به خصوص فریادهای مرگ بر دیکتاتور مواجه می شود . از سوی دیگر از چندین هفته مانده به برگزاری بزرگداشت مراسم 16 آذر دستگاه اطلاعاتی – امنیتی رژیم تروریستی آخوندی ناچار شده است با اتهامات پوچ و واهی که فقط ناشی از ترس و وحشت از فراگیر شدن صدای اعتراضی جنبش دانشجوئی می باشد دست به دستگیری های گسترده ی دانشجوئی بزند. اما هرگز موفق نخواهد شد که این صدای اعتراضی جنبش دانشجوئی را خفه سازد . به ویژه اینکه این صدای اعتراضی جنبش دانشجوئی در طنین فریادهای اعتراضی سایر جنبش های اعتراضی کارگری و زنان ومعلمین گره وپیوند خورده است که در مجموع جدا از بازتاب فریاهای های در گلو مانده ی مردم ایران نمی باشد . بنابراین ضرورت دارد که در این شرایط بسیار حساس و تاریخ سایر دانشجویان مبارز و آگاه که از چندین روز پیش صدای اعتراضی خودشان را بلند تر نموده و حتی دانشجویان برخی از دانشجویان دانشگاه ها مراسم 16 آذر را یکی دو روز زود تر بر گزار کرده اند تا دهان کجی به سرکوبگران کنند تا تلاش از برگزاری این مراسم می کردند . اما امید است که فردا همچنان فعال وپر شور در صحنه ی مراسم بزرگداشت 16 آذر حضور یابند وهرچه با شکوهتر آن را برگزار کنند . همچنانکه وظیفه ی سایر جریانات واقشار جامعه می باشد که می بایست از این جنبش انشجوئی را بهر طریق ممکن که می توانند حمایت وپشتیبانی نمایند که کمک به هرچه رادیکال و فراگیر شدن پژواک فریاد های اعتراضی مرگ بر دیکتاتور دانشجویان در جامعه گردد.
هوشنگ – بهداد
آذر ماه15 سال 1386
نام 16 آذر تبدیل به نام یک روز تاریخی فراموش ناشدنی در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه ی مردم ایران ثبت شده است . درست است که این روز تعلق به جنبش دانشجوئی دارد که بیش از نیم قرن سابقه ی مبارزات آزادیخوانه ی ضد استعمار خارجی و ارتجاع داخلی دارد و هنوز هم همچنان پویا و فعال می باشد، ولی از سوی دیگر چون این جنبش به جنبش اعتراضی اجتماعی گره وپیوند خورده است به همین دلیل نام این جنبش آزدیخواهی دانشجوئی در تاریخ مبارزاتی مردم ایران ماندگار مانده است . اما از طرف دیگر معمولاً چون در سیستم های سرکوبگر مستبد نمونه ی شاه و شیخی فعالیت آزادانه تشکل های سیاسی و اجتماعی و دانشجوئی وحزبی وجود ندارد و مطبوعات نیز زیر تیغ سانسور وممیزگری قرار دارند . بنابراین خلاء را جنبش رادیکال دانشجوئی در حد توان وظرفیت خود پر می کند . بنابراین بی جهت نبود که زمان کوتاهی پس از کودتای ننگین 28 مرداد ماه سال 1332 که منجر به سقوط ملی و دمکراتیک دکتر مصدق شد . دانشجویان در16 آذر نسبت به این کودتا واکنش نشان داد و سنگفرش خیابان های دانشگاه فنی تهران از خون دانشجویان معترض خونین شد. گرچه پس از کودتای ننگین 32 وسرکوب جنبش دانشجوئی در 16 آذر سال 32، استبداد سلطنتی پهلوی موفق شد به مدت 25 سال دیگر به یکه تازی خود در قدرت ادامه دهد و بیش از گذشته فعالین ومبارزین آزادی های اجتماعی و سیاسی را سرکوب نماید تا اینکه جنبش دانشجوئی ودانش آموزی 13 آبان در دانشگاه تهران و با به خون کشانده شدنش از زمین وهوا ، دوباره سنگفرش های خیابان های دانشگاه تهران خونین شد. ولی این سرکوبگری و کشتار منجر به سرعت بخشیدن حکومت سلطنتی در 22 بهمن سال 57 شد که در نهایت فروپاشید وسرنگون شد و برای همیشه به تاریخ پیوست .
گرچه شیخ جانشین شده ی شاه، جنایات بس بیشماری نسبت به سلف خود انجام داد و بقول معروف کارها ووظایف ناتمام شاه را شیخ با ضریب چند برابر و شتاب هرچه بیشتر دنبال کرد . همچنین چون شیخ حاکم شده ؛ شناخت از جنبش دانشجوئی در دوران سلف خود داشت . بنابراین از همان زمان قدرت گیری شیخ دشمنی و سرکوب با دانشجویان ودانشگاه ها وجنبش دانشجوئی شروع شد و با نام انقلاب فرهنگی یورش وتهاجم وحشیانه تر از مغول به دانشگاه ها ومراکز علمی سراسر کشور را شروع کرد که منجر به کشته ومجروح شدن تعدادی از دانشجویان شد . البته تعدای بس کثیری از دانشجویان دستگیر و زندانی شده سپس پس از 30 خرداد سال 60 و تابستان خونین سال 67 تیرباران شدند و دانشگاه ها برای چندین سال تعطیل شد. اساتید دانشگاه ها ودانشجویان آزاده و آزادیخواه پاک سازی واخراج و تبعید وفراری شدند ولی ارتجاع هار حاکم شده هرگز موفق نشد که انگیزه ی مبارزه ی جنبش دانشجوئی با ارتجاع حاکم و استعمار پشتیبان آن ودفاع از آزادی اجتماعی را در دانشگاه ها خفه وخاموش ومحو نماید . البته اگر چه جنبش آزادیخواهی دانشجوئی در سالیان پس از انقلاب دچار نوساناتی شده و افت وخیز هائی داشته است وحتی بخشی از جنبش دانشجوئی دستخوش مورد سوء استفاده ی مقطعی جناحی وابسته به حاکمیت واقع شد که دورغین خودرا اصلاح طلب نامید. خلاصه برای زمانی کوتاه دستخوش جنگ قدرت ورقابت های جناحی شد . ولی به زودی به خود آمد. گرچه این تجربه و آگاهی بهای سنگینی داشت. زیراکه قیام دانشجوئی تیرماه سال 78 را به دنبال داشت که بسیار پر هزینه بود. ولی درعوض موجب توهم زدائی نسبت به باند ودسته و جناح حکومتی شد . چونکه جنبش دانشجوئی زود متوجه شد که جناح های درگیر قدرت هیچگونه فرقی با هم دیگر ندارند وهرزمان در جایگاه قدرت احساس ضعف و خطر کنند بدون درنگ و در کنار هم فرمان سرکوب صادر می کنند .
آری اکنون شاهدیم که چگونه حاصل آن توهم زدائی در پژواک بلند و رسای فریاد مرگ بر دیکتاتور تبدیل شده وتبلور یافته است که دستگاه سرکوبگر استبداد حاکم را به آنچنان وحشتی مبتلا ودچار کرده است که پس از دوسال که دانشگاه ها را تبدیل به پادگان نظامی کرده است و بسیج دانشجوئی را به عنوان ممیزگر وبازجوی تعقیب کننده در محیط و فضای دانشجوئی وارد میدان و فضای دانشجوئی کرده است تا مانع هرگونه حرکت منظم ومتشکل اعتراضی دانشجویان شوند. از طرف دیگر پاک سازی دانشجوئی واخراج و دستگیری و شکنجه وزندان نیز ادامه داده است. ولی بعینه می بینیم که چگونه در مقابل جنبش دانشجوئی رادیکال تر شده وفریاد های پر طنین اعتراضی دانشجوئی بلند تر شده است . به خصوص اینکه در فضائی صدای اعترای دانشجوئی رساتر شده است که بیش از 7 ماه می باشد که نیروی انتظامی با طرح توطئه آمیز امنیت اجتماعی بساط سرکوبگری را بطور گسترده به مرحله اجرا گذاشته است تاکه با جوانان ناراضی اراذل و اوباش خوانده شده مبارزه شود. در کنار آن ومکمل آن قوه ی قضائیه نیز به صدور احکام ضد انسانی ادعام وشلاق ودار زدن های روزانه در شهرهای گوناگون ادامه می دهد تااینکه فضای خفقان و وحشت اجتماعی را حاکم کند. ولی همانگونه که اشاره شد نه اینکه جنبش آزادیخواهانه ی دانشجوئی منفعل وخاموش نگشته است، بلکه آنگونه فریادهای اعتراضی دانشجوئی شده است که پاسدار احمدی نژاد هر دانشگاهی که می رود وبا وجود در نظر گرفتن همه شرایط ومراقبت های ویژه ی سانسور و یکنواخت سازی اما با موج اعتراضات گوناگون به خصوص فریادهای مرگ بر دیکتاتور مواجه می شود . از سوی دیگر از چندین هفته مانده به برگزاری بزرگداشت مراسم 16 آذر دستگاه اطلاعاتی – امنیتی رژیم تروریستی آخوندی ناچار شده است با اتهامات پوچ و واهی که فقط ناشی از ترس و وحشت از فراگیر شدن صدای اعتراضی جنبش دانشجوئی می باشد دست به دستگیری های گسترده ی دانشجوئی بزند. اما هرگز موفق نخواهد شد که این صدای اعتراضی جنبش دانشجوئی را خفه سازد . به ویژه اینکه این صدای اعتراضی جنبش دانشجوئی در طنین فریادهای اعتراضی سایر جنبش های اعتراضی کارگری و زنان ومعلمین گره وپیوند خورده است که در مجموع جدا از بازتاب فریاهای های در گلو مانده ی مردم ایران نمی باشد . بنابراین ضرورت دارد که در این شرایط بسیار حساس و تاریخ سایر دانشجویان مبارز و آگاه که از چندین روز پیش صدای اعتراضی خودشان را بلند تر نموده و حتی دانشجویان برخی از دانشجویان دانشگاه ها مراسم 16 آذر را یکی دو روز زود تر بر گزار کرده اند تا دهان کجی به سرکوبگران کنند تا تلاش از برگزاری این مراسم می کردند . اما امید است که فردا همچنان فعال وپر شور در صحنه ی مراسم بزرگداشت 16 آذر حضور یابند وهرچه با شکوهتر آن را برگزار کنند . همچنانکه وظیفه ی سایر جریانات واقشار جامعه می باشد که می بایست از این جنبش انشجوئی را بهر طریق ممکن که می توانند حمایت وپشتیبانی نمایند که کمک به هرچه رادیکال و فراگیر شدن پژواک فریاد های اعتراضی مرگ بر دیکتاتور دانشجویان در جامعه گردد.
هوشنگ – بهداد
آذر ماه15 سال 1386