نقد وبررسی " عيار نقد يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان دوشنبه 12 آذر ماه سال 1386
"کوبیدن دیپلماسی هسته ای و تسلیم طلبی دوران اصلاح طلبان برای بیشتر کوبیدن حزب مشارکت اسلامی"
سربازجو پاسدار حسین شریعتمدار ی بنا بر تجربه ی تحریف گری و کتمان گی و بازجوئی و دوباره خواری کردن یا بزبان ساده با سیاست توبره وآخور خوری نمودن و با نام دیگر با نام عیار نقد همان ادعائی را مطرح کرده و پیرامونش مانور داده وتبلیغ کرده است که روزگذشته به نام نویسنده یادداشت روز سربازجو حسن شریعتمداری به حساب خودش دست به افشاگری زده بود . که آغاز شروع نقل قول کردن از خبرنگاران فرار وگریخته و به لندن رفته ی دوم خردادی ومدعی اصلاح طالبی شروع شد که در دنباله به همبستگی و پیوند زدن از لندن تا اسرائیل چرخیده و رسیده بود.سپس خودش به عنوان نماینده و سخنگوی فلسطین در کنار اصول گرایان و مدعی مبارزه از فلسطین علیه ی مبارزه قرار گرفت و از تهران تا لبنان و بیروت و فلسیطن به دنبال حزب اله وجنگ 33 روزه و حماس دویده و نقل قول کرده بود تا اینکه به حزب مشارکت اسلامی و معاون وزیر امورد خارجه ی دوران اصلاحات خاتمی رسیده بود که اکنون باز با نام دیگری همان پرونده ی گشوده شده را دنبال و تعقیب کرده است تا اینکه بقول خودش به یک جمع بندی شسته و رفته رسیده است که چگونه مدعیان رقیب شکست خورده ی دوم خرادی از سیاست دیپلماسی دولت نهم پاسدار احمدی و سیاست پیگیری پروژه ی هسته ای را به نقد نشسته است . یعنی اینکه اکنون از معاون اسبق وزارت اطلاعات و معاون خارجه ی دوم خردادی ها محسن امین زداه چنین نقل قول کرده است :
"آنچه «نوروز» از «محسن امين زاده» نقل كرده تقريبا سطر به سطر قابل نقد و خدشه جدي است كه طبعا در اين يادداشت مجالي براي آن وجود نخواهد داشت، ليكن بر آن سخنان، منطقي حاكم است كه مي توان با تمركز بر روي آن اصول انتقاد اصلاح طلبان از سياست خارجي و بويژه ديپلماسي هسته اي دولت نهم را كشف كرد و به ارزيابي آن نشست. اين نوشته با اختصار تمام به چنين كاري خواهد پرداخت. روح سخن امين زاده- كه مي توان او را يكي از نظريه پردازان اصلاح طلبان در حيطه سياست خارجي خواند- بر ايجاد تقابل ميان دو نوع ديپلماسي استوار است: آن نوع از ديپلماسي كه او آن را «ماجراجو، پيش بيني ناپذير، پرهزينه و بدون دستاورد» مي خواند و در مقابل نوع ديگري از ديپلماسي كه آقاي معاون سابق، نماد تام و تمام آن است و مدعي است بي هزينه و باحوصله در حال حل و فصل همه معضلات ريشه دوانده در سياست خارجي ايران بود تا آنكه اصولگرايان در رسيدند و..."
البته هر دو قلم به شیوه وتجربه ی اطلاعاتی – مطبوعاتی – دیپلماسی ونه به زبان و روش سیاسی دمکراتیک به نقد همدیگر نشسته اند که تقریب با اینکه اختلاف بینش و دیدگاه دارند وهر یکی به باند وجبهه و جناحی خاص تعلق دارد که یکی حاکم و دیگری مغلوب می باشدو ولی به وضوح ً زبان همدیگر را می فهمند . بنابراین برای اینکه پاسح رقیب منتقد به شیوه و زبانش خودش داده شده باشد، ابتدا بخشی از گفته ی انتقادی اش را مطرح ودر دنباله چنین به وی پاسخ داده شده است:
اجازه بدهيد از همين «ماجراجويي» شروع كنيم. امين زاده ديپلماسي دولت نهم را نوعي طرح ريزي ماجراجويانه و توام با ريسك بالا مي داند و در مقابل پيشنهاد مي كند كه بايد به «اعتمادسازي» پرداخت و «ايران اگر قصد هسته اي شدن داشت، ابتدا بايد اعتماد جهان را در اين باره جلب مي كرد.» اينجا سوء تفاهمي هست كه برادران اصلاح طلب ما هرگز نتوانستند و نخواسته اند آن را حل كنند. واقعيت اين است كه در رفتار ديپلماتيك دولت نهم هيچ ماجراجويي در كار نيست، بلكه آنچه هست از اين اعتقاد دولت نهم نشأت مي گيرد كه پيشرفت در جهان فعلي هزينه دارد و هنر ديپلماسي حداقل سازي هزينه هاست، ضمنا پيشرفت با هزينه صفر- كه اصلاح طلبان ادعاي آن را دارند- تنها يك افسانه خنده دار است. دوستان اصلاح طلب در طول دوران مسئوليت خود به بهانه هايي چون اعتمادسازي و ارتقاي روابط- كه پكيج اوت 2005 اروپا نشان داد خواب و خيالي بيش نبوده- تمام فناوري سيكل سوخت در ايران را به حال تعليق درآوردند و در ازاي آن تنها «مذاكره» دريافت كردند! (توافقنامه پاريس را بخوانيد.)
سربازجو یادداشت روز نویس در دفاع از سیاست ماجراجوئی و بحران آفرین و تنش زا که از طریق صدور بحران وبنیادگرائی و تروریسم دنبال می شود و با بر جسته کردن ضعف تسلیم پذیری رقیب در برابر آمریکا اینگونه نقل قول کرده و پاسخ داده شده است:
"يكي از اشتباهات بسيار فاحش ديپلمات هاي اصلاح طلب همواره اين بوده كه از همه آنچه مي توان آن را سياست خارجي ناميد، به مقاديري بگو و بخند، خوش و بش، تعارفات و مسافرت خارجي بسنده كرده بودند و به همين دليل است كه حالا «اخم آمريكا» را هزينه بزرگ مي نامند. آنچه آقايان «هنجارپذيري» مي نامند و خود جداً به آن معتقد بودند جز اين نبود كه هژموني مسلط و چالش ناپذيري و شكست ناپذيري آمريكا در عرصه روابط بين الملل را دربست بپذيرند و به سقف تعيين شده توسط غرب براي پيشرفت ايران قانع باشند. روشن است كه به اين معنا دولت نهم كاملا هنجارناپذير است چون اساسا به هنجارهايي كه هدف آنها حفظ و تثبيت برتري آمريكا در روابط بين الملل بوده عقيده اي ندارد. اما به معنايي ديگر دولت نهم كاملا پيش بيني پذير و تابع هنجارهاست. ايران به تمامي معاهدات بين المللي كه عضو آنهاست به طور كامل پاي بند بوده و جالب است كه تنها چيزي كه اكنون از غرب مي خواهد اين است كه به اين «هنجارها» پاي بند باشد."
سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری برای اینکه بیشتر رقیب را بکوبد وبه دیپلماسی هسته ای دولت نهم اعتبار وبها به دهد. البته که در حقیقت در دفاع از نظریه ی هسته ای دیکته ی شده ی خودش به پاسدار احمدی نژاد می باشد و پاسدار غلامک پاسداران وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد فقط مبلغ تبلیغاتی آن بوده است که مدعی شده حاصل سیاست خائننانه ی و تجارت پیشگی مذاکره ومماشات گرائی با غرب آنچنان بوده است که اکنون غرب به خصوص آمریکا حاضرند که بازهم بر سر پروژه ی هسته چانه بزنند و معامله كنند و در ادامه افزوده است البته این امتیازی نمی باشد كه اگر كار به دست آقايان اصلاح طلب باقي بود، صد سال ديگر هم امكان ارائه شدن ودسترسی به آن وجود نمی دداشت. و نتیجه گرفته شده که حداقل كاري كه دولت نهم انجام داده و اصلاح طلبان هرگز توان آن را نداشتند اين است كه محتواي پيشنهادهاي غربي ها را اساساً دگرگون كرده و آن را به سطحي بسيار فراتر از آنچه ديپلمات هاي اصلاح طلب آن را سطح مطلوب رسانده و آن را اینگونه ارتقا داده است..
"براي صدور قطعنامه هاي با خاصيت به دليل ترس از شكست اجماع گفته و نوشته اند نشان مي دهد اين قطعنامه ها فاقد حداقل توان براي تأثيرگذاري بر اراده جمهوري اسلامي و تحميل هزينه كلان بر آن است و هدف از صدور آنها تنها تأثيرگذاري بر فضاي داخلي ايران و ايجاد رعب در دل امثال آقاي امين زاده بوده است. از مهم ترين اشتباهاتي كه اصلاح طلبان در تحليل روندهاي مربوط به برنامه هسته اي گرفتار آنند و هنوز به رغم شواهد بيروني بسيار، علامتي نيست كه به آن پي برده باشند اين است كه هرگز نتوانستند ادبيات «ارعاب» را از ادبيات «برخورد» تميز دهند و به همين سبب بود كه لطيفه خنده داري چون حمله نظامي آمريكا به ايران را جدي گرفتند و مدت ها با جديت بر چيزي پاي فشردند كه غرب خود نيز آن را جدي نمي گرفت."
در خاتمه اینکه سرباز جو پاسدار یادداشت روز نویس بدون اینکه بگوید که چرا علیه ی دوم خردادی ها کودتای خزنده ی خاموش شد؟ یا سئوال است که آیا همه ی مطالبات مردم ایران فقط در پیگیری پروژه ی هسته ای خلاصه و تئوریزه شده است؟ چرا برای امثال اینگونه پاسدارهای یادداشت روز نویس شده بررسی و برآورده شدن وضعیت ناهنجار اقتصادی و اجتماعی وزندگی طاقت فرسای مردم ایران هرگز مهم نمی باشد ؟ یا اینکه چگونه است که در دو سال گذشته بمراتب شرایط زندگی و اقتصادی بدتر از گذشته شده است ؟ یا چگونه رشد روز افزون تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها وبیکاری و فقر در جامعه همچنان ادامه دارد ؟ یا اینکه چرابه جای اینکه نان بر توی سفره های خلی مردم محروم وتهی دست برده شود طرح امنیت اجتماعی نیروی انتظامی حاکم شده است که شرایط ناخوانده ی حکومت نظامی را تحمیل کرده است .زیرا که وظیفه ی اصلی این ارکان سرکوب گری و ضرب وشتم کردن جوانان به اتهام اراذل و اوباش در جامعه می باشد ودر کنار قوه ی قضائیه برای تقویت ضریب خفقان وسرکوب و ارعاب ووحشت در جامعه هرروز بساط شلاق و شکنجه و زندان واعدام ودار زدن های خیابانی برپا می شود. همانگونه که سربازجو پاسدار توضیح نداده شده است. اگر چنانچه ادعای مطرح شده مبنتی برااینکه دولت نهم در برابر آمریکا ایستاده است . واقعیت دارد. پرسش است پس استفاده کردن از دلال ها ولابی های علنی وپشت صحنه برای زانو زدن در برابر آمریکا برای مذاکره برای چیست؟ آنگونه که از یک آخوند دم موت جراحی شده ی دلا ل به نام عبدالذلیل حکیم استفاده می شود که در همین یک ماه گذشته از خط مثلثی بغداد – تهران – جماران واشنگتن برای انتقال دادن های پیغام وپسغام ها نیاز به وی آنگونه بوده که وی فعال شده است؟ از سوی دیگر اعزام وزیر آدمکش حرفه ای و گوشخوار محسنی اژه ای به عربستان که هم پیمان آمریکا می باشد برای چیست؟ در صورتیکه تا همین چند روز قبل از برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس ، همین عربستان در کنار سایر رهبران کشرهای منطقه تهدید شده بود که چرا در این کنفرانس شرکت کرده است؟ خلاصه چرا پاسدار یادداشت روز نویس اگر پیگیری پروژه ی هسته ای از موضع قدرت است . هیچ نیاز نبود تا که به مقام ارشد مذاکره ی کننده ی هسته ای حسین موسویان خائن و جاسوس و مجرم انگلیسی گفته شود و مکمل آن بالاترین مهره های کیفی آخوندی همچون رفسنجانی و خاتمی و حسن روحانی نیز همینگونه اتهام مشابه زده شود. البته بخشی ازاینگونه افشاگری ها و اعطای مقام و رتبه ها وستایش وتمجید کردن ناشی از رقابت فشرده و جنگ و نزاع پیرامون خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم می باشد. بخشی دیگر هم همانگونه که گفته شد حاصل سیاست خائنانه کثیف و پلید مذاکره ومماشات گری غرب می باشد.
هوشنگ – بهداد
دوشنبه 12 آذر ماه سال 1386
"کوبیدن دیپلماسی هسته ای و تسلیم طلبی دوران اصلاح طلبان برای بیشتر کوبیدن حزب مشارکت اسلامی"
سربازجو پاسدار حسین شریعتمدار ی بنا بر تجربه ی تحریف گری و کتمان گی و بازجوئی و دوباره خواری کردن یا بزبان ساده با سیاست توبره وآخور خوری نمودن و با نام دیگر با نام عیار نقد همان ادعائی را مطرح کرده و پیرامونش مانور داده وتبلیغ کرده است که روزگذشته به نام نویسنده یادداشت روز سربازجو حسن شریعتمداری به حساب خودش دست به افشاگری زده بود . که آغاز شروع نقل قول کردن از خبرنگاران فرار وگریخته و به لندن رفته ی دوم خردادی ومدعی اصلاح طالبی شروع شد که در دنباله به همبستگی و پیوند زدن از لندن تا اسرائیل چرخیده و رسیده بود.سپس خودش به عنوان نماینده و سخنگوی فلسطین در کنار اصول گرایان و مدعی مبارزه از فلسطین علیه ی مبارزه قرار گرفت و از تهران تا لبنان و بیروت و فلسیطن به دنبال حزب اله وجنگ 33 روزه و حماس دویده و نقل قول کرده بود تا اینکه به حزب مشارکت اسلامی و معاون وزیر امورد خارجه ی دوران اصلاحات خاتمی رسیده بود که اکنون باز با نام دیگری همان پرونده ی گشوده شده را دنبال و تعقیب کرده است تا اینکه بقول خودش به یک جمع بندی شسته و رفته رسیده است که چگونه مدعیان رقیب شکست خورده ی دوم خرادی از سیاست دیپلماسی دولت نهم پاسدار احمدی و سیاست پیگیری پروژه ی هسته ای را به نقد نشسته است . یعنی اینکه اکنون از معاون اسبق وزارت اطلاعات و معاون خارجه ی دوم خردادی ها محسن امین زداه چنین نقل قول کرده است :
"آنچه «نوروز» از «محسن امين زاده» نقل كرده تقريبا سطر به سطر قابل نقد و خدشه جدي است كه طبعا در اين يادداشت مجالي براي آن وجود نخواهد داشت، ليكن بر آن سخنان، منطقي حاكم است كه مي توان با تمركز بر روي آن اصول انتقاد اصلاح طلبان از سياست خارجي و بويژه ديپلماسي هسته اي دولت نهم را كشف كرد و به ارزيابي آن نشست. اين نوشته با اختصار تمام به چنين كاري خواهد پرداخت. روح سخن امين زاده- كه مي توان او را يكي از نظريه پردازان اصلاح طلبان در حيطه سياست خارجي خواند- بر ايجاد تقابل ميان دو نوع ديپلماسي استوار است: آن نوع از ديپلماسي كه او آن را «ماجراجو، پيش بيني ناپذير، پرهزينه و بدون دستاورد» مي خواند و در مقابل نوع ديگري از ديپلماسي كه آقاي معاون سابق، نماد تام و تمام آن است و مدعي است بي هزينه و باحوصله در حال حل و فصل همه معضلات ريشه دوانده در سياست خارجي ايران بود تا آنكه اصولگرايان در رسيدند و..."
البته هر دو قلم به شیوه وتجربه ی اطلاعاتی – مطبوعاتی – دیپلماسی ونه به زبان و روش سیاسی دمکراتیک به نقد همدیگر نشسته اند که تقریب با اینکه اختلاف بینش و دیدگاه دارند وهر یکی به باند وجبهه و جناحی خاص تعلق دارد که یکی حاکم و دیگری مغلوب می باشدو ولی به وضوح ً زبان همدیگر را می فهمند . بنابراین برای اینکه پاسح رقیب منتقد به شیوه و زبانش خودش داده شده باشد، ابتدا بخشی از گفته ی انتقادی اش را مطرح ودر دنباله چنین به وی پاسخ داده شده است:
اجازه بدهيد از همين «ماجراجويي» شروع كنيم. امين زاده ديپلماسي دولت نهم را نوعي طرح ريزي ماجراجويانه و توام با ريسك بالا مي داند و در مقابل پيشنهاد مي كند كه بايد به «اعتمادسازي» پرداخت و «ايران اگر قصد هسته اي شدن داشت، ابتدا بايد اعتماد جهان را در اين باره جلب مي كرد.» اينجا سوء تفاهمي هست كه برادران اصلاح طلب ما هرگز نتوانستند و نخواسته اند آن را حل كنند. واقعيت اين است كه در رفتار ديپلماتيك دولت نهم هيچ ماجراجويي در كار نيست، بلكه آنچه هست از اين اعتقاد دولت نهم نشأت مي گيرد كه پيشرفت در جهان فعلي هزينه دارد و هنر ديپلماسي حداقل سازي هزينه هاست، ضمنا پيشرفت با هزينه صفر- كه اصلاح طلبان ادعاي آن را دارند- تنها يك افسانه خنده دار است. دوستان اصلاح طلب در طول دوران مسئوليت خود به بهانه هايي چون اعتمادسازي و ارتقاي روابط- كه پكيج اوت 2005 اروپا نشان داد خواب و خيالي بيش نبوده- تمام فناوري سيكل سوخت در ايران را به حال تعليق درآوردند و در ازاي آن تنها «مذاكره» دريافت كردند! (توافقنامه پاريس را بخوانيد.)
سربازجو یادداشت روز نویس در دفاع از سیاست ماجراجوئی و بحران آفرین و تنش زا که از طریق صدور بحران وبنیادگرائی و تروریسم دنبال می شود و با بر جسته کردن ضعف تسلیم پذیری رقیب در برابر آمریکا اینگونه نقل قول کرده و پاسخ داده شده است:
"يكي از اشتباهات بسيار فاحش ديپلمات هاي اصلاح طلب همواره اين بوده كه از همه آنچه مي توان آن را سياست خارجي ناميد، به مقاديري بگو و بخند، خوش و بش، تعارفات و مسافرت خارجي بسنده كرده بودند و به همين دليل است كه حالا «اخم آمريكا» را هزينه بزرگ مي نامند. آنچه آقايان «هنجارپذيري» مي نامند و خود جداً به آن معتقد بودند جز اين نبود كه هژموني مسلط و چالش ناپذيري و شكست ناپذيري آمريكا در عرصه روابط بين الملل را دربست بپذيرند و به سقف تعيين شده توسط غرب براي پيشرفت ايران قانع باشند. روشن است كه به اين معنا دولت نهم كاملا هنجارناپذير است چون اساسا به هنجارهايي كه هدف آنها حفظ و تثبيت برتري آمريكا در روابط بين الملل بوده عقيده اي ندارد. اما به معنايي ديگر دولت نهم كاملا پيش بيني پذير و تابع هنجارهاست. ايران به تمامي معاهدات بين المللي كه عضو آنهاست به طور كامل پاي بند بوده و جالب است كه تنها چيزي كه اكنون از غرب مي خواهد اين است كه به اين «هنجارها» پاي بند باشد."
سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری برای اینکه بیشتر رقیب را بکوبد وبه دیپلماسی هسته ای دولت نهم اعتبار وبها به دهد. البته که در حقیقت در دفاع از نظریه ی هسته ای دیکته ی شده ی خودش به پاسدار احمدی نژاد می باشد و پاسدار غلامک پاسداران وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد فقط مبلغ تبلیغاتی آن بوده است که مدعی شده حاصل سیاست خائننانه ی و تجارت پیشگی مذاکره ومماشات گرائی با غرب آنچنان بوده است که اکنون غرب به خصوص آمریکا حاضرند که بازهم بر سر پروژه ی هسته چانه بزنند و معامله كنند و در ادامه افزوده است البته این امتیازی نمی باشد كه اگر كار به دست آقايان اصلاح طلب باقي بود، صد سال ديگر هم امكان ارائه شدن ودسترسی به آن وجود نمی دداشت. و نتیجه گرفته شده که حداقل كاري كه دولت نهم انجام داده و اصلاح طلبان هرگز توان آن را نداشتند اين است كه محتواي پيشنهادهاي غربي ها را اساساً دگرگون كرده و آن را به سطحي بسيار فراتر از آنچه ديپلمات هاي اصلاح طلب آن را سطح مطلوب رسانده و آن را اینگونه ارتقا داده است..
"براي صدور قطعنامه هاي با خاصيت به دليل ترس از شكست اجماع گفته و نوشته اند نشان مي دهد اين قطعنامه ها فاقد حداقل توان براي تأثيرگذاري بر اراده جمهوري اسلامي و تحميل هزينه كلان بر آن است و هدف از صدور آنها تنها تأثيرگذاري بر فضاي داخلي ايران و ايجاد رعب در دل امثال آقاي امين زاده بوده است. از مهم ترين اشتباهاتي كه اصلاح طلبان در تحليل روندهاي مربوط به برنامه هسته اي گرفتار آنند و هنوز به رغم شواهد بيروني بسيار، علامتي نيست كه به آن پي برده باشند اين است كه هرگز نتوانستند ادبيات «ارعاب» را از ادبيات «برخورد» تميز دهند و به همين سبب بود كه لطيفه خنده داري چون حمله نظامي آمريكا به ايران را جدي گرفتند و مدت ها با جديت بر چيزي پاي فشردند كه غرب خود نيز آن را جدي نمي گرفت."
در خاتمه اینکه سرباز جو پاسدار یادداشت روز نویس بدون اینکه بگوید که چرا علیه ی دوم خردادی ها کودتای خزنده ی خاموش شد؟ یا سئوال است که آیا همه ی مطالبات مردم ایران فقط در پیگیری پروژه ی هسته ای خلاصه و تئوریزه شده است؟ چرا برای امثال اینگونه پاسدارهای یادداشت روز نویس شده بررسی و برآورده شدن وضعیت ناهنجار اقتصادی و اجتماعی وزندگی طاقت فرسای مردم ایران هرگز مهم نمی باشد ؟ یا اینکه چگونه است که در دو سال گذشته بمراتب شرایط زندگی و اقتصادی بدتر از گذشته شده است ؟ یا چگونه رشد روز افزون تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها وبیکاری و فقر در جامعه همچنان ادامه دارد ؟ یا اینکه چرابه جای اینکه نان بر توی سفره های خلی مردم محروم وتهی دست برده شود طرح امنیت اجتماعی نیروی انتظامی حاکم شده است که شرایط ناخوانده ی حکومت نظامی را تحمیل کرده است .زیرا که وظیفه ی اصلی این ارکان سرکوب گری و ضرب وشتم کردن جوانان به اتهام اراذل و اوباش در جامعه می باشد ودر کنار قوه ی قضائیه برای تقویت ضریب خفقان وسرکوب و ارعاب ووحشت در جامعه هرروز بساط شلاق و شکنجه و زندان واعدام ودار زدن های خیابانی برپا می شود. همانگونه که سربازجو پاسدار توضیح نداده شده است. اگر چنانچه ادعای مطرح شده مبنتی برااینکه دولت نهم در برابر آمریکا ایستاده است . واقعیت دارد. پرسش است پس استفاده کردن از دلال ها ولابی های علنی وپشت صحنه برای زانو زدن در برابر آمریکا برای مذاکره برای چیست؟ آنگونه که از یک آخوند دم موت جراحی شده ی دلا ل به نام عبدالذلیل حکیم استفاده می شود که در همین یک ماه گذشته از خط مثلثی بغداد – تهران – جماران واشنگتن برای انتقال دادن های پیغام وپسغام ها نیاز به وی آنگونه بوده که وی فعال شده است؟ از سوی دیگر اعزام وزیر آدمکش حرفه ای و گوشخوار محسنی اژه ای به عربستان که هم پیمان آمریکا می باشد برای چیست؟ در صورتیکه تا همین چند روز قبل از برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس ، همین عربستان در کنار سایر رهبران کشرهای منطقه تهدید شده بود که چرا در این کنفرانس شرکت کرده است؟ خلاصه چرا پاسدار یادداشت روز نویس اگر پیگیری پروژه ی هسته ای از موضع قدرت است . هیچ نیاز نبود تا که به مقام ارشد مذاکره ی کننده ی هسته ای حسین موسویان خائن و جاسوس و مجرم انگلیسی گفته شود و مکمل آن بالاترین مهره های کیفی آخوندی همچون رفسنجانی و خاتمی و حسن روحانی نیز همینگونه اتهام مشابه زده شود. البته بخشی ازاینگونه افشاگری ها و اعطای مقام و رتبه ها وستایش وتمجید کردن ناشی از رقابت فشرده و جنگ و نزاع پیرامون خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم می باشد. بخشی دیگر هم همانگونه که گفته شد حاصل سیاست خائنانه کثیف و پلید مذاکره ومماشات گری غرب می باشد.
هوشنگ – بهداد
دوشنبه 12 آذر ماه سال 1386