نقد وبررسی " از انقلاب فرهنگي تا وحدت حوزه ودانشگاه روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 27 آذر ماه سال -1386
"عدم موفقیت اشغال دانشگاه ها وانقلاب فرهنگی برای وحدت دانشگاه وحوزه ، باید بدون تنگ نظری ا،توصه ولی فقیه اجرا گردد "
عنوان سرمقاله ی انتخاب شده وتوضیح ابتدای سرمقاله که سرمقاله نویس پیرامونش داده واشاره کرده است که از فاصله ی 19 آذر تا 27 آذر امروز 3 واقعه مهم رخ داده است که شامل حال تبدیل شدن ستاد انقلاب فرهنگی به شورای عالی انقلاب و ترور آخوند مفتخ از سوی گروه فرقان و بالاخره طرح وحدت حوزه و دانشگاه ها وهفته ی پژوهش می باشد. البته نتیجه ی اشغال دانشگاه ها در اردیبهشت ماه سال 59 که طرحی دقیق و حساب شده برای اشغال دانشگاه ها وحذف فیزیکی و حضوری نیروهای سیاسی انقلابی ومترقی از محیط دانشگاه ها بود که در مقابل می بایست میدان داری وچماقداری ویکته تازی برای نیروهای ارتجاعی وابسته به خمینی آماده می شد که باید در خدمت جنگ ضد ملی و ضد میهنی قرار می گرفتند که سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در یادداشت روز 13 آبان ماه سال 83 خود آغز جنگ ایران وعراق را ناشی از اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال 58 دانسته وبرآورده کرده بود که در طرح تکمیلی اشغال سفرت آمریکا در تهران می بایست که دانشگاه ها اشغال می شدند تا هرگونه صدای اعتراضی وترقی خواهی در جامعه خفه می شد. اما پس ز آن یورش به دانشگاه ها وبسته شدن 3 ساله دانشگاه ها که بادستگیریوزندان واعدام و تبعید دانشجویان واخرج وپاک سازی گسترده ی اساتید دانشگاه ها همراه بود در ادامه ی آن سباست منجر به این شد که اکنون تحجرگرائی وخرافه پرستی بطور عریانش حاکم شده و دانشگاه تبدیل به پادگان نظامی شده است و جای پاک سازی وباز نشسته وباز خرید کردن اساتید دانشگاه ها با اتهامات واهی لیبرال و سکولار بودن که این طرح دنبال واجر شده است در عوض جای آنان را آخوندهای انتصابی و متحجر در رأس دانشگاه ها ودانشجویان بسیجی و طبله های حوزه های دانشجو شده گرفته اند تا اینکه به طرح وحدت حوزه ودانشگاه ها جامعه ی عمل پوشانده شود. یعنی تلاش مذبوحانه برای حوزوی کردن دانشگاه ها در پیش گرفته شده است. البته که طرح با موفقیت کامل مواجه نشده است. برای اینکه طراحان با مقاومت وایستادگی دانشجویان معترض و مقاوم با فریاد مرگ بر دیکتاتور و احمدی نژاد عامل تبعیض و فساد وما مرد وزن جنگیم، بجنگ تا بجنگیم روبرو شده اند.
ناگفته نماند رژیم قرون وسطائی ارتجاعی مذهبی که با هرگونه ترقی و آزادیخواهی و عدالت اجتماعی دشمنی نهادینه شده دارد . به خصوص اینکه شدیداً معتاد وعطش قدرت وثروت دارد. هرگز نمی تواند که دانشگاه و دانشجو دگر اندیش و مترقی و آزادیخواه را تحمل کند . چونکه برای بقای خودش به ارگان های سرکوبگر اطلاعاتی – امنیتی – پاسدار و بسیج وحزب الله و... حراست نیاز دارد. پس بی جهت نیست که خمینی از بدو ورودو بنیانگذاری این رژیم منحوس و ضد مردمی دشمنی خودش با آموزش و پرورش ودانشگاه ها وپاک سازی ای بس گسترده در این نهاد ها را در دستور کار و وظیفه ی خویش قرار داد ودر رابطه با این پاک سازی ها به قلع و قمع کردن نیروهای انقابی و سیاسی در جامعه پرداخت و این سیاست سرکوبگرانه تا حال ادامه یافته است . تاا ینکه اکنون منجر به تنش وتضاد وسگ و جنگ وگریز وافشاگری وتهدید کردن نیر وها وباندهای مافیائی درونی بر سر کسب قدرت وکسب هرچه بیشتر ثروت شده است. البته چون هر دو جناح غالب ومغلوب از ضریب تنفر وخشم ونارضایتی عمومی آاگاه و وحشت دارند بنابرین می دانند که گذشته از بحران سازی و صدور آن برای منحرف کردن اذهان عمومی می بایست که برای حفط وبقای رژیم ابزار قدرتی وجود داشه باشد که توانائی باج گیری بیرونی و دفع خطر برای تقویت تضمین بقا را داشته باشد . برای همین است که به موازات دشمنی هیسریک با دانشجویان ودنشگاه ها کردن، از سوی دیگر 25 سال است که فعالیت وتلاش پیگیری پروژه ی هسته ای بطور پنهانی دنبال شده است. پس بی جهت یست در شرایطی که تیتر درشت خبری زده شده است بارش باران در تهران این شهر بزرگ را قفل کرد. ولی با ذوق زدگی کامل تیر خبری زده شده است که اولین محموله ی سوخت هسته ای از سوی روسیه تحویل نیروگاه اتمی بوشهر شد. یعنی برای مسئولان رژیم تروریستی اصلاً مهم نیست این نیروگاه جند سال طول کشیده است؟ چه میزان صرف آن شده است؟ مردم ایران در چه شرایطی زندگی می کنند ویا دانشجویان چه نوع فریادی می زنند ومطالباتی دارند؟ یا رئیس جمهور پاسدار احمدی نژاد چرا در دوساعت گفتگو ومصاحبه ی تلویزیونی خود داشته است که البته قبل از سفر به مکه وشرکت در مراسم اصل برانت از مشرکین ایراد شده است چه گفت وچرا خود این پاسدار داد وهوارش از تورم وگرنی بلند شده است ؟در صورتیکه همین پاسدار شیاد و وزیر کشاورزی و سخنگوی دولت آن را تکذیب می کردند ومدعی بودند که این شایعات دشمنان ورقیب شکست خورده ی دوم خردادی ومطبوعات آنان است که می خواهند تبلیغ و وانمود کند که طرح های اقتصادی دولت شکست خورده است .پس دست به سیاه نمائی علیه دولت زده ند؟حتی سخنگوی دولت نامه به قوه ی قضائیه نوشت که می بایست مطبوعات اتهام زن وشایعه ساز علیه ی دولت را تحت تعقیب قرار دهد و دیدیم که روزنامه های شرق وهم میهن به خاطر همین نامه ی شکایتی سخنگوی دولت توقف وتعطیل شدند. مهمتر اینکه ولی فقیه نیز از پاسدار احمدی نژاد ودولت دربست دفاع کرد ومنتقدین را نیز تهدید کرد که دهان شان را به بندند وانتقاد نکنند وهمگام با دشمن نشوند. جال است که در این شرایط مسخره سرمقاله نویس مدعی شده است که شورای انقلاب فرهنگی نتوانسته است به وظیفه ی سرکوبگری و قلع وقمع خود در دانشگاه ها را دنبال واجرا کند . زیرا که موفق نشده است که دانشگاه ها را دربست در حوزه ی علمیه ی قم ذوب کند و ناخشنودی خود در این زمینه را اینگونه عزیان و بیان کرده است:
"با اينحال واقعيتي كه بايد به آن اذعان كرد اينست كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي عليرغم پشتوانه قوي و حمايت هاي بي دريغ نتوانسته به اهداف مورد نظر دست يابد و از آنچه مي توانست محقق كند فاصله زيادي دارد. آرمان مترقي وحدت حوزه و دانشگاه نيز بعد از يك مرحله پيشرفت قابل تحسين دچار ركود شد بطوريكه اكنون جز شعارهاي زيبا و آرمانهاي گوش نواز چيز ديگري از آن باقي نمانده است شايد ديرپائي بيش از حد تعدادي از اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي بي اعتقادي و بي انگيزگي بعضي از اعضا در مقاطعي از عمر اين شورا فقدان انضباط لازم در مديريت اجرا و پيگيري بروز گسيختگي در اهداف و برنامه ها در اثر تلاطم هاي سياسي و حاكميت سلائق مختلف و سرانجام عدم اختصاص وقت كافي براي اين امر مهم توسط اعضاي شورا اصلي ترين عوامل ناكامي نسبي آن باشند. درباره ناكامي آرمان بلند و مترقي « وحدت حوزه و دانشگاه » كه از دهه هاي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در زمره آرزوهاي بزرگان دانشگاهي و علماي روشن ضمير حوزه هاي علميه بود نيز مي توان دلايل مشابهي را برشمرد. نفوذ احزاب و جناح هاي سياسي در دانشگاه و وابسته نمودن تعدادي از تشكل هاي دانشجويي را نيز بايد بر اين دلايل افزود. "
بالاخره سرمقله نویس پس از ابراز ناامیدی از عدم اجرای طرح وحدت حوزه و دانشگاه ، مثل هیشه آویزان به سفارشات ولی فقیه شده و نظر ابتکاری و راه حل جانشینی برای درمان و رفع مشکل وموانع وحدت کامل حوزه و دانشگاه ها که از سوی ولی فقیه صادر وجویز شده را چنین بوز داده است:
"خوشبختانه اكنون شرايط براي برداشتن موانع از سر راه تحول فرهنگي وحدت حوزه و دانشگاه و رشد و شكوفائي تحقيقات فراهم است . وجود رهبر معظم انقلاب با نگاهي روشن و ابتكاري كه نسبت به مسائل فرهنگي علمي پژوهشي نوآوري و همكاري حوزه و دانشگاه دارند پشتوانه بزرگي براي تامين اهداف مترقي درعرصه هاي علم فرهنگ تحقيقات و وحدت حوزه و دانشگاه است . اصحاب فكر وعزم در حوزه و دانشگاه بايد از اين فرصت طلائي با تمام توان استفاده كنند و آرمانهاي بلندي كه در اين زمينه ها وجود دارد را به نتيجه برسانند."
درخاتمه اینکه فراموش نشود که نق زدن سرمقاله نویس هرگز از موضع ترقی خواهی نمی باشد. بلکه نگرانی ایشان گذشته از عدم حضور پررنگ آخوندها در سطوح دانشگاه ها وکنترل کامل آن از سوی اینان می باشد . از سوی دیگر نگران تنگ نظری باند مافیائی حاکم وانحصاری کردن قدرت وتلاش بر چنگ اندازی در محیط دانشگاهی ونادیده گرفتن سهم رقیب وابسته به رفسنجانی می باشد که مقلاً چراپاسدار احمدی نژاد در دانشگاه علم وصنعت انتقاد به چاپ به چاپ های میلیاردی در دانشگاه های آزاد کرد ومی خواهد دانشگاه آزاد زاد که زیر کنترل باند های مافیائی رفسنجانی و آخوند معدوی کنی و.. می باشد را باندای مافیائی خود در اختیار داشته باشند. بناباین سرمقاله نویس اگر در مورد سرکوب دانشجویان معترض و دخترانه وپسرانه کردن دانشجویان واخراج اساتید با اتهام لیبرال و سکولار باشد نه مشکل ومخالفتی ندارد، بلکه مبلغ وخواهان شتاب دادن به آن نیزمی باشد.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 27 آذر ماه سال -1386
"عدم موفقیت اشغال دانشگاه ها وانقلاب فرهنگی برای وحدت دانشگاه وحوزه ، باید بدون تنگ نظری ا،توصه ولی فقیه اجرا گردد "
عنوان سرمقاله ی انتخاب شده وتوضیح ابتدای سرمقاله که سرمقاله نویس پیرامونش داده واشاره کرده است که از فاصله ی 19 آذر تا 27 آذر امروز 3 واقعه مهم رخ داده است که شامل حال تبدیل شدن ستاد انقلاب فرهنگی به شورای عالی انقلاب و ترور آخوند مفتخ از سوی گروه فرقان و بالاخره طرح وحدت حوزه و دانشگاه ها وهفته ی پژوهش می باشد. البته نتیجه ی اشغال دانشگاه ها در اردیبهشت ماه سال 59 که طرحی دقیق و حساب شده برای اشغال دانشگاه ها وحذف فیزیکی و حضوری نیروهای سیاسی انقلابی ومترقی از محیط دانشگاه ها بود که در مقابل می بایست میدان داری وچماقداری ویکته تازی برای نیروهای ارتجاعی وابسته به خمینی آماده می شد که باید در خدمت جنگ ضد ملی و ضد میهنی قرار می گرفتند که سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در یادداشت روز 13 آبان ماه سال 83 خود آغز جنگ ایران وعراق را ناشی از اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال 58 دانسته وبرآورده کرده بود که در طرح تکمیلی اشغال سفرت آمریکا در تهران می بایست که دانشگاه ها اشغال می شدند تا هرگونه صدای اعتراضی وترقی خواهی در جامعه خفه می شد. اما پس ز آن یورش به دانشگاه ها وبسته شدن 3 ساله دانشگاه ها که بادستگیریوزندان واعدام و تبعید دانشجویان واخرج وپاک سازی گسترده ی اساتید دانشگاه ها همراه بود در ادامه ی آن سباست منجر به این شد که اکنون تحجرگرائی وخرافه پرستی بطور عریانش حاکم شده و دانشگاه تبدیل به پادگان نظامی شده است و جای پاک سازی وباز نشسته وباز خرید کردن اساتید دانشگاه ها با اتهامات واهی لیبرال و سکولار بودن که این طرح دنبال واجر شده است در عوض جای آنان را آخوندهای انتصابی و متحجر در رأس دانشگاه ها ودانشجویان بسیجی و طبله های حوزه های دانشجو شده گرفته اند تا اینکه به طرح وحدت حوزه ودانشگاه ها جامعه ی عمل پوشانده شود. یعنی تلاش مذبوحانه برای حوزوی کردن دانشگاه ها در پیش گرفته شده است. البته که طرح با موفقیت کامل مواجه نشده است. برای اینکه طراحان با مقاومت وایستادگی دانشجویان معترض و مقاوم با فریاد مرگ بر دیکتاتور و احمدی نژاد عامل تبعیض و فساد وما مرد وزن جنگیم، بجنگ تا بجنگیم روبرو شده اند.
ناگفته نماند رژیم قرون وسطائی ارتجاعی مذهبی که با هرگونه ترقی و آزادیخواهی و عدالت اجتماعی دشمنی نهادینه شده دارد . به خصوص اینکه شدیداً معتاد وعطش قدرت وثروت دارد. هرگز نمی تواند که دانشگاه و دانشجو دگر اندیش و مترقی و آزادیخواه را تحمل کند . چونکه برای بقای خودش به ارگان های سرکوبگر اطلاعاتی – امنیتی – پاسدار و بسیج وحزب الله و... حراست نیاز دارد. پس بی جهت نیست که خمینی از بدو ورودو بنیانگذاری این رژیم منحوس و ضد مردمی دشمنی خودش با آموزش و پرورش ودانشگاه ها وپاک سازی ای بس گسترده در این نهاد ها را در دستور کار و وظیفه ی خویش قرار داد ودر رابطه با این پاک سازی ها به قلع و قمع کردن نیروهای انقابی و سیاسی در جامعه پرداخت و این سیاست سرکوبگرانه تا حال ادامه یافته است . تاا ینکه اکنون منجر به تنش وتضاد وسگ و جنگ وگریز وافشاگری وتهدید کردن نیر وها وباندهای مافیائی درونی بر سر کسب قدرت وکسب هرچه بیشتر ثروت شده است. البته چون هر دو جناح غالب ومغلوب از ضریب تنفر وخشم ونارضایتی عمومی آاگاه و وحشت دارند بنابرین می دانند که گذشته از بحران سازی و صدور آن برای منحرف کردن اذهان عمومی می بایست که برای حفط وبقای رژیم ابزار قدرتی وجود داشه باشد که توانائی باج گیری بیرونی و دفع خطر برای تقویت تضمین بقا را داشته باشد . برای همین است که به موازات دشمنی هیسریک با دانشجویان ودنشگاه ها کردن، از سوی دیگر 25 سال است که فعالیت وتلاش پیگیری پروژه ی هسته ای بطور پنهانی دنبال شده است. پس بی جهت یست در شرایطی که تیتر درشت خبری زده شده است بارش باران در تهران این شهر بزرگ را قفل کرد. ولی با ذوق زدگی کامل تیر خبری زده شده است که اولین محموله ی سوخت هسته ای از سوی روسیه تحویل نیروگاه اتمی بوشهر شد. یعنی برای مسئولان رژیم تروریستی اصلاً مهم نیست این نیروگاه جند سال طول کشیده است؟ چه میزان صرف آن شده است؟ مردم ایران در چه شرایطی زندگی می کنند ویا دانشجویان چه نوع فریادی می زنند ومطالباتی دارند؟ یا رئیس جمهور پاسدار احمدی نژاد چرا در دوساعت گفتگو ومصاحبه ی تلویزیونی خود داشته است که البته قبل از سفر به مکه وشرکت در مراسم اصل برانت از مشرکین ایراد شده است چه گفت وچرا خود این پاسدار داد وهوارش از تورم وگرنی بلند شده است ؟در صورتیکه همین پاسدار شیاد و وزیر کشاورزی و سخنگوی دولت آن را تکذیب می کردند ومدعی بودند که این شایعات دشمنان ورقیب شکست خورده ی دوم خردادی ومطبوعات آنان است که می خواهند تبلیغ و وانمود کند که طرح های اقتصادی دولت شکست خورده است .پس دست به سیاه نمائی علیه دولت زده ند؟حتی سخنگوی دولت نامه به قوه ی قضائیه نوشت که می بایست مطبوعات اتهام زن وشایعه ساز علیه ی دولت را تحت تعقیب قرار دهد و دیدیم که روزنامه های شرق وهم میهن به خاطر همین نامه ی شکایتی سخنگوی دولت توقف وتعطیل شدند. مهمتر اینکه ولی فقیه نیز از پاسدار احمدی نژاد ودولت دربست دفاع کرد ومنتقدین را نیز تهدید کرد که دهان شان را به بندند وانتقاد نکنند وهمگام با دشمن نشوند. جال است که در این شرایط مسخره سرمقاله نویس مدعی شده است که شورای انقلاب فرهنگی نتوانسته است به وظیفه ی سرکوبگری و قلع وقمع خود در دانشگاه ها را دنبال واجرا کند . زیرا که موفق نشده است که دانشگاه ها را دربست در حوزه ی علمیه ی قم ذوب کند و ناخشنودی خود در این زمینه را اینگونه عزیان و بیان کرده است:
"با اينحال واقعيتي كه بايد به آن اذعان كرد اينست كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي عليرغم پشتوانه قوي و حمايت هاي بي دريغ نتوانسته به اهداف مورد نظر دست يابد و از آنچه مي توانست محقق كند فاصله زيادي دارد. آرمان مترقي وحدت حوزه و دانشگاه نيز بعد از يك مرحله پيشرفت قابل تحسين دچار ركود شد بطوريكه اكنون جز شعارهاي زيبا و آرمانهاي گوش نواز چيز ديگري از آن باقي نمانده است شايد ديرپائي بيش از حد تعدادي از اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي بي اعتقادي و بي انگيزگي بعضي از اعضا در مقاطعي از عمر اين شورا فقدان انضباط لازم در مديريت اجرا و پيگيري بروز گسيختگي در اهداف و برنامه ها در اثر تلاطم هاي سياسي و حاكميت سلائق مختلف و سرانجام عدم اختصاص وقت كافي براي اين امر مهم توسط اعضاي شورا اصلي ترين عوامل ناكامي نسبي آن باشند. درباره ناكامي آرمان بلند و مترقي « وحدت حوزه و دانشگاه » كه از دهه هاي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در زمره آرزوهاي بزرگان دانشگاهي و علماي روشن ضمير حوزه هاي علميه بود نيز مي توان دلايل مشابهي را برشمرد. نفوذ احزاب و جناح هاي سياسي در دانشگاه و وابسته نمودن تعدادي از تشكل هاي دانشجويي را نيز بايد بر اين دلايل افزود. "
بالاخره سرمقله نویس پس از ابراز ناامیدی از عدم اجرای طرح وحدت حوزه و دانشگاه ، مثل هیشه آویزان به سفارشات ولی فقیه شده و نظر ابتکاری و راه حل جانشینی برای درمان و رفع مشکل وموانع وحدت کامل حوزه و دانشگاه ها که از سوی ولی فقیه صادر وجویز شده را چنین بوز داده است:
"خوشبختانه اكنون شرايط براي برداشتن موانع از سر راه تحول فرهنگي وحدت حوزه و دانشگاه و رشد و شكوفائي تحقيقات فراهم است . وجود رهبر معظم انقلاب با نگاهي روشن و ابتكاري كه نسبت به مسائل فرهنگي علمي پژوهشي نوآوري و همكاري حوزه و دانشگاه دارند پشتوانه بزرگي براي تامين اهداف مترقي درعرصه هاي علم فرهنگ تحقيقات و وحدت حوزه و دانشگاه است . اصحاب فكر وعزم در حوزه و دانشگاه بايد از اين فرصت طلائي با تمام توان استفاده كنند و آرمانهاي بلندي كه در اين زمينه ها وجود دارد را به نتيجه برسانند."
درخاتمه اینکه فراموش نشود که نق زدن سرمقاله نویس هرگز از موضع ترقی خواهی نمی باشد. بلکه نگرانی ایشان گذشته از عدم حضور پررنگ آخوندها در سطوح دانشگاه ها وکنترل کامل آن از سوی اینان می باشد . از سوی دیگر نگران تنگ نظری باند مافیائی حاکم وانحصاری کردن قدرت وتلاش بر چنگ اندازی در محیط دانشگاهی ونادیده گرفتن سهم رقیب وابسته به رفسنجانی می باشد که مقلاً چراپاسدار احمدی نژاد در دانشگاه علم وصنعت انتقاد به چاپ به چاپ های میلیاردی در دانشگاه های آزاد کرد ومی خواهد دانشگاه آزاد زاد که زیر کنترل باند های مافیائی رفسنجانی و آخوند معدوی کنی و.. می باشد را باندای مافیائی خود در اختیار داشته باشند. بناباین سرمقاله نویس اگر در مورد سرکوب دانشجویان معترض و دخترانه وپسرانه کردن دانشجویان واخراج اساتید با اتهام لیبرال و سکولار باشد نه مشکل ومخالفتی ندارد، بلکه مبلغ وخواهان شتاب دادن به آن نیزمی باشد.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 27 آذر ماه سال -1386