نقد وبررسی " در ستايش شجاعت (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان شنبه 24 آذرماه سال -1386"معلوم نیست در پشت پرده چه اتفاقی افتاده که همه ادعاها واعترافات گذشته ی هسته ای فراموش شده است؟"
یک جمله ی معروفی برتولت برشت دارد که می گوید آنکه حقیقت را نمی داند احمق است وآنکه حقیقت را می داند و انکار می کند جنایکار است . از سوی دیگر گفته می شود که آنکه خوابست می توان آن را بیدار کرد ولی کسی که خودش را به خواب زده است . بیدار کردنش خیلی سخت ودشوار است . بنابراین یادداشت روزنویسان روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان که دو سه نفر بیش نیستند . زیرا که اکثراً به قلم مدیر مسئول ونماینده ی ویژه ی ولی فقیه سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری تهیه وتنظیم می شود که با نام های مستعار گوناگون است به خصوص آن یادداشت روزهائی که مربوط به پروژه ی هسته ای می باشند. لذا اینان که نمی توانند خودشان را گول بزنند که اهداف پروژه ی هسته ای چیست و برای چه در دوران خاتمی سخت ترین موضع گیری ها ودشمنی ها می شد که چرا قرار داد توقف غنی سازی در کاخ سعدآباد با نمایندگان 3 کشور اروپائی وقبل از آن با آژانس بسته شد و چرا عاقبت توقف غنی سازی اورانیوم موجب شد تاکه سپاه پاسداران و ولی فقیه و سازمان مافیائی اطلاعاتی بازسازی شده ی اطلاعاتی محفلی سعید امامی علیه ی دوم خردادی ها دست به کودتای خاموش خزنده زدند؟ چرا چندین بار متوالی در یادداشت های روز خود سرباز جو پاسدار حسین شریعتمدار تأکید واخطار کرده بود که می بایست از آژانس بین المللی اتمی باید خارج شد وهمان راه و سیاست کره ی شمالی طی ودر پیش گرفته شود؟ چرا رابطه با سرهنگ قذافی بر هم زده شد به دلیل اینکه حاضر شد اهداف هسته ای را ادامه ندهد و آن را متوقف کرد؟ چرا تهدید می شد که سرنوشت هسته ای در خیابان های بیروت و بغداد مشخص می شود ونه در پشت میز مذاکره در اروپا؟ چرا به خاطر ارجاع پرونده ی هسته ای از شورای حکام به شورای امنیت سپاه پاسداران از طریق موشک پرانی حزب الله به خاک اسرائیل وربودن دو سرباز اسرائیلی جنگ 33 روزه با اسرائیل تدارک دیده شد؟ چرا همین چند ماه پیش بود که در همین یادداشت های روز اعتراف شد که تأسیسات هسته ای در سراسر ایران استتار شده است که هیچ جنگ یا ماهواره ای یا بازرس آژانس قادر به شناسائی و دسترسی آنان نیست وتأکید می شد که هر گز امکان دست یابی وانهدام اینان نیست ؟ تازه نام ونظر وخواست ملت به چاشنی آن می شد که این طرح هسته ای ملی ومهم تر از طرح ملی کردن نفت است و با این عنوان ازآن دفاع شده و همچنان می شود می کند و باز هم ادعا می شو که نه همه ی اقشار مردم ایران که حتی مخالفین رژیم برون مرز نیز حامی و پشتیبان وخواهان ادامه ی ین پروژه ی هسته ای می باشند؟ آنهمه تظاهرات وآکسیون ها و گرد همآئی دیواار های گوشتی در اطراف تأسیسات هسته ای برای چه بود؟ نکند به د لیل صلح آمیز بودن آن بود؟ در چند ساله گذشته چرا اینهمه همه همایش و رزمایش و مانور های خای و آبی وزمینی و هوائی بر گزارشد و آن همه آزمایش های موشک های دور برد که گفته می شد توان حمل کلاهک های هسته ای دارند برای چه بود؟ نکند همه ی این نمایشات به خاطر اثبات صلح آمیز بودن پروژه ی هسته ای بوده است که تلاش می شد اینگونه صلح آمیز بودنش ثابت شود؟ مگر چپ و راست ادعا نمی شد که هر گز امکان حمله ی نظامی آمریکا نیست ؟ چون نه جهان و نه منطقه پذیرای جنگ دیگری نیست . همچین تأکید می شد که در توان آمریکا نمی باشد تاکه بتواند جنگ با ایران کند؟ چه شد که اکنون ادعا شده است که گزارش 16 نهاد و سازمان اطلاعاتی فقط می خواهد این را به گوید که جنگ وتهاجم نظامی منتفی است . حتماً که بازداشت موقت واتهامات خیانت وجاسوس ومجرم هسته ای بودن انگلیس حسین موسویان نیز برای اثبات بیشتر همین ادعای صلح آمیز بودن پروژه ی هسته ای می باشد که چرا اطلاعات صلح آمیز بودن پروژه ی هسته ای را منتقل کرده است که در دنباله دامنه ی این اتهام به عبا وعمامه ی حسن روحانی و رفسنجانی وحتی سید خندان ختمی نیز سرایت واصابت کرده است .
اما پس از تذکر دو یادآوری و مطرح کردن اینگونه سئوالات وموضع گیری های تناقض آمیز که هیچیک از پاسداران یادداشت روز نویس قادر به پاسخ آن نمی باشد. جالب است که از موضع فرافکنی و طلبکاری از رقیب مغلوب ساب کشی کند که اینان بودند که همگام با دشمن بزرگ نمائی ی کردند تا که تبلیغات تهاجمی خودش را ادامه دهد تا در شرایطی که رژیم به موضع ضعف و تسلیم کشانده شد خواست های خودشان برای مذاکره را مطرح کند که تأکید کرده که اکنون دشمن به این نتیجه ی وخواست خود رسیده است. در نهایت در پایان نتیجه گیری کرده است که آیا اینان صلاحیت ولیاقت وجود به مجلس دارند که به خواهند سر نوشت مردم و نظام در مجلس را در دست خود بگیرند ورقم بزنند؟ توضیح بیشتر آن را سرباز جو پاسدار یادداشت روز نویس اینگونه توضیح وتشریح کرده است:
هر خواننده معمولي روزنامه ها و سايت هاي اينترنتي در ايران به سادگي مي تواند به ياد بياورد كه ظرف چند ماه اخير چگونه خروارها خبر و تحليل با اين مضمون كه امريكا خود را براي حمله به ايران آماده مي كند و در صورتي كه ايران كوتاه نيايد درگيري حتمي است بر سر افكار عمومي جامعه ايراني آوار شده بود. از دشمن كه بگذريم، برخي خودي ها كه وابستگان آنها اكنون در داخل از «فراگير شدن بي تدبيري» حرف مي زنند، از تحليل و پيش بيني فراتر رفته و درباره زمان حمله امريكا به ايران پيشگويي هم مي كردند. اين گونه سپردن ذهن و زبان خود به جريان بي امان عمليات رواني دشمن در حالي بود كه همان ايام تحليلگران اصولگرا تاكيد مي كردند جنگي در كار نيست و تمام قصه اين است كه امريكايي ها مي خواهند همه ابزارهاي ممكن براي تضعيف ايران از جمله ابزار ايجاد اختلاف نظر در داخل را فعال كنند و بعد در شرايطي كه ايران به اندازه كافي ضعيف شده باشد از در گفت وگو و مصالحه با آن درآيند، يعني همان اتفاقي كه الان علامت هايي واضح از آن مي توان ديد. اكنون همان كساني كه نزديك شدن كشور به آستانه درگيري نظامي با امريكا را محور اصلي تلاش خود براي فاقد تدبير و ماجراجو جلوه دادن سياست هاي دولت و بلكه كل نظام قرار داده بودند، فهميده اند كه ديگر به تكرار آن حرف ها ادامه دهند و لذا در يك تغيير فاز آشكار در جلسات خصوصي خود هم مي گويند با انتشار اين گزارش ديگر نمي توان روي سياست خارجي و ديپلماسي هسته اي به عنوان مهم ترين نقطه ضعف دولت مانور داد و لذا اصلاح طلبان بايد آرام آرام فتيله اين قبيل بحث ها را پايين بكشند و در حملات خود به دولت بيشتر بر مسائل داخلي و خصوصا معيشتي متمركز شوند. از كنار اين چرخش هاي 180 درجه اي و اشتباهات فاحش تحليلي آسان نبايد گذشت. كساني كه صرفا به دليل ناشي گري هاي فاحش در فهم روند امور خود را آماده كرده بودند تا دستاوردهاي بزرگ ايران در عرصه علم و فناوري را در مقابل راه افتادن مختصري سروصدا از جانب دشمن به باد بدهند -يا لااقل توصيه مي كردند كه چنين بايد كرد- آيا صلاحيت دارند كه در اين زمانه حساس و پر اضطراب سكان اداره نهادي به اهميت مجلس در ايران بزرگ را در اختيار داشته باشند؟ اگر در اين ماه ها به راستي نظام اين سر و صدا ها را جدي گرفته بود و مي خواست آن را مبناي تنظيم سياست هاي خود قرار دهد، چه خسارت هاي بزرگ كه دامن ملك و ملت را نمي گرفت . بي باكي و تهور البته رذيلتي است كه همواره بايد از آن دوري جست اما شجاعت و نباختن خود در مقابل آنها كه عادت كرده اند هميشه صداي خود را در مقابل ملت ها كلفت كنند، حداقل چيزي است كه مردم و رهبري از متوليان امور مربوط به سياست خارجي و امنيت ملي انتظار دارند.
در خاتمه اینکه همانگونه که در ابتدای نوشتار قید شد. هرکس را که این یاددشت روزنویسان پاسدار با عوامفریبی کردن بفریبند . ولی خودشان را هرگز نمی توانند گول بزنند که این جنگ وگریز وتهدید واتهاماتی که رقبا نصیب هم دیگر کردند که حتی در پایان همین یادداشت روز نیز از همین گونه تهدید واتهامات و اهانت وحقارت کردن های رقیب وجود دارد . بدون شک هدف نهائی دسترسی به سلاح هسته ای می باشد . مگر اینکه از طریق لابی های پشت پرده جام زهر سر کشیده شده باشد که توقف غنی سازی پذیرفته شده است ولی چون وحشت از علنی شدنش دارند . تر جیح داده شده است که از طریق گزارش 16 نهاد اطلاعاتی وابسته به سازمان سیا بیان شود تا که تسلیم شدن حالت آبرومندانه داشته باشد وبه مرور بشود این ضعف و شکست وتسلیم شدن را در اذهان عمومی جا انداخت که هم واکنش های اعتراضی در جامعه کنترل شود و هم اینکه رقیب ازآن نتواند بهره برداری های تبلیغاتی وسهم خواهی کند. چون نامه نویسی پاسدار احمدی نژاد به اجلاس دوحه و حضور پاسدار احمدی نژاد در این اجلاس و سپس تقاضا از پادشاه عربستان کردن که از وی برای مراسم حج دعوت شود . التماس کردن به مصر تا که رابطه اش را عادی کند که همه جزو هم پیمانان آمریکا می باشند . مهمتر اینکه بر کناری ها واستعفاهای زنجیره ای که در دولت همچنان ادامه دارد.از همه مهمتر برکناری پاسدار محمد باقر ذوالقدر از پست معاونت امنیتی – انتظامی وزارت کشور و عقب نشینی سخنگوی دولت از سرکوبگری نیروی انتظامی و طرح امنیت اجتماعی همه بیانگر وگواه چرخش ناشی از اختلافات عمیق درونی وشکست پیگیری جدی پروژه ی هسته ای می باشد. بهر حال این عقب نشینی ها چه تاکتیکی باشد ویاچه واقعی ، اوضاع و شرایط رژیم تروریستی آخوندی و رشد جنبش های اعتراضی اجتماعی آنگونه است که در دوحالت پیگیری پروژه ی هسته ی و یا تسلیم وعقب نشینی به نفع دستگاه حاکمه نمی باشد . زیرا که ضریب مطالبات وخواست های اجتماعی و اختلاف درونی وبندی وجناحی بگنوه ای می باشد که هر گونه شل شدن ابزار سرکوبگری ها داخلی در جامعه وترک برداشتن دیوار اختناق وتهدید بیرونی هرگز رژیم نامشروه امکان دوام و بقاء نخواهد داشت.
هوشنگ – بهداد
شنبه 24 آذرماه سال -1386
یک جمله ی معروفی برتولت برشت دارد که می گوید آنکه حقیقت را نمی داند احمق است وآنکه حقیقت را می داند و انکار می کند جنایکار است . از سوی دیگر گفته می شود که آنکه خوابست می توان آن را بیدار کرد ولی کسی که خودش را به خواب زده است . بیدار کردنش خیلی سخت ودشوار است . بنابراین یادداشت روزنویسان روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان که دو سه نفر بیش نیستند . زیرا که اکثراً به قلم مدیر مسئول ونماینده ی ویژه ی ولی فقیه سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری تهیه وتنظیم می شود که با نام های مستعار گوناگون است به خصوص آن یادداشت روزهائی که مربوط به پروژه ی هسته ای می باشند. لذا اینان که نمی توانند خودشان را گول بزنند که اهداف پروژه ی هسته ای چیست و برای چه در دوران خاتمی سخت ترین موضع گیری ها ودشمنی ها می شد که چرا قرار داد توقف غنی سازی در کاخ سعدآباد با نمایندگان 3 کشور اروپائی وقبل از آن با آژانس بسته شد و چرا عاقبت توقف غنی سازی اورانیوم موجب شد تاکه سپاه پاسداران و ولی فقیه و سازمان مافیائی اطلاعاتی بازسازی شده ی اطلاعاتی محفلی سعید امامی علیه ی دوم خردادی ها دست به کودتای خاموش خزنده زدند؟ چرا چندین بار متوالی در یادداشت های روز خود سرباز جو پاسدار حسین شریعتمدار تأکید واخطار کرده بود که می بایست از آژانس بین المللی اتمی باید خارج شد وهمان راه و سیاست کره ی شمالی طی ودر پیش گرفته شود؟ چرا رابطه با سرهنگ قذافی بر هم زده شد به دلیل اینکه حاضر شد اهداف هسته ای را ادامه ندهد و آن را متوقف کرد؟ چرا تهدید می شد که سرنوشت هسته ای در خیابان های بیروت و بغداد مشخص می شود ونه در پشت میز مذاکره در اروپا؟ چرا به خاطر ارجاع پرونده ی هسته ای از شورای حکام به شورای امنیت سپاه پاسداران از طریق موشک پرانی حزب الله به خاک اسرائیل وربودن دو سرباز اسرائیلی جنگ 33 روزه با اسرائیل تدارک دیده شد؟ چرا همین چند ماه پیش بود که در همین یادداشت های روز اعتراف شد که تأسیسات هسته ای در سراسر ایران استتار شده است که هیچ جنگ یا ماهواره ای یا بازرس آژانس قادر به شناسائی و دسترسی آنان نیست وتأکید می شد که هر گز امکان دست یابی وانهدام اینان نیست ؟ تازه نام ونظر وخواست ملت به چاشنی آن می شد که این طرح هسته ای ملی ومهم تر از طرح ملی کردن نفت است و با این عنوان ازآن دفاع شده و همچنان می شود می کند و باز هم ادعا می شو که نه همه ی اقشار مردم ایران که حتی مخالفین رژیم برون مرز نیز حامی و پشتیبان وخواهان ادامه ی ین پروژه ی هسته ای می باشند؟ آنهمه تظاهرات وآکسیون ها و گرد همآئی دیواار های گوشتی در اطراف تأسیسات هسته ای برای چه بود؟ نکند به د لیل صلح آمیز بودن آن بود؟ در چند ساله گذشته چرا اینهمه همه همایش و رزمایش و مانور های خای و آبی وزمینی و هوائی بر گزارشد و آن همه آزمایش های موشک های دور برد که گفته می شد توان حمل کلاهک های هسته ای دارند برای چه بود؟ نکند همه ی این نمایشات به خاطر اثبات صلح آمیز بودن پروژه ی هسته ای بوده است که تلاش می شد اینگونه صلح آمیز بودنش ثابت شود؟ مگر چپ و راست ادعا نمی شد که هر گز امکان حمله ی نظامی آمریکا نیست ؟ چون نه جهان و نه منطقه پذیرای جنگ دیگری نیست . همچین تأکید می شد که در توان آمریکا نمی باشد تاکه بتواند جنگ با ایران کند؟ چه شد که اکنون ادعا شده است که گزارش 16 نهاد و سازمان اطلاعاتی فقط می خواهد این را به گوید که جنگ وتهاجم نظامی منتفی است . حتماً که بازداشت موقت واتهامات خیانت وجاسوس ومجرم هسته ای بودن انگلیس حسین موسویان نیز برای اثبات بیشتر همین ادعای صلح آمیز بودن پروژه ی هسته ای می باشد که چرا اطلاعات صلح آمیز بودن پروژه ی هسته ای را منتقل کرده است که در دنباله دامنه ی این اتهام به عبا وعمامه ی حسن روحانی و رفسنجانی وحتی سید خندان ختمی نیز سرایت واصابت کرده است .
اما پس از تذکر دو یادآوری و مطرح کردن اینگونه سئوالات وموضع گیری های تناقض آمیز که هیچیک از پاسداران یادداشت روز نویس قادر به پاسخ آن نمی باشد. جالب است که از موضع فرافکنی و طلبکاری از رقیب مغلوب ساب کشی کند که اینان بودند که همگام با دشمن بزرگ نمائی ی کردند تا که تبلیغات تهاجمی خودش را ادامه دهد تا در شرایطی که رژیم به موضع ضعف و تسلیم کشانده شد خواست های خودشان برای مذاکره را مطرح کند که تأکید کرده که اکنون دشمن به این نتیجه ی وخواست خود رسیده است. در نهایت در پایان نتیجه گیری کرده است که آیا اینان صلاحیت ولیاقت وجود به مجلس دارند که به خواهند سر نوشت مردم و نظام در مجلس را در دست خود بگیرند ورقم بزنند؟ توضیح بیشتر آن را سرباز جو پاسدار یادداشت روز نویس اینگونه توضیح وتشریح کرده است:
هر خواننده معمولي روزنامه ها و سايت هاي اينترنتي در ايران به سادگي مي تواند به ياد بياورد كه ظرف چند ماه اخير چگونه خروارها خبر و تحليل با اين مضمون كه امريكا خود را براي حمله به ايران آماده مي كند و در صورتي كه ايران كوتاه نيايد درگيري حتمي است بر سر افكار عمومي جامعه ايراني آوار شده بود. از دشمن كه بگذريم، برخي خودي ها كه وابستگان آنها اكنون در داخل از «فراگير شدن بي تدبيري» حرف مي زنند، از تحليل و پيش بيني فراتر رفته و درباره زمان حمله امريكا به ايران پيشگويي هم مي كردند. اين گونه سپردن ذهن و زبان خود به جريان بي امان عمليات رواني دشمن در حالي بود كه همان ايام تحليلگران اصولگرا تاكيد مي كردند جنگي در كار نيست و تمام قصه اين است كه امريكايي ها مي خواهند همه ابزارهاي ممكن براي تضعيف ايران از جمله ابزار ايجاد اختلاف نظر در داخل را فعال كنند و بعد در شرايطي كه ايران به اندازه كافي ضعيف شده باشد از در گفت وگو و مصالحه با آن درآيند، يعني همان اتفاقي كه الان علامت هايي واضح از آن مي توان ديد. اكنون همان كساني كه نزديك شدن كشور به آستانه درگيري نظامي با امريكا را محور اصلي تلاش خود براي فاقد تدبير و ماجراجو جلوه دادن سياست هاي دولت و بلكه كل نظام قرار داده بودند، فهميده اند كه ديگر به تكرار آن حرف ها ادامه دهند و لذا در يك تغيير فاز آشكار در جلسات خصوصي خود هم مي گويند با انتشار اين گزارش ديگر نمي توان روي سياست خارجي و ديپلماسي هسته اي به عنوان مهم ترين نقطه ضعف دولت مانور داد و لذا اصلاح طلبان بايد آرام آرام فتيله اين قبيل بحث ها را پايين بكشند و در حملات خود به دولت بيشتر بر مسائل داخلي و خصوصا معيشتي متمركز شوند. از كنار اين چرخش هاي 180 درجه اي و اشتباهات فاحش تحليلي آسان نبايد گذشت. كساني كه صرفا به دليل ناشي گري هاي فاحش در فهم روند امور خود را آماده كرده بودند تا دستاوردهاي بزرگ ايران در عرصه علم و فناوري را در مقابل راه افتادن مختصري سروصدا از جانب دشمن به باد بدهند -يا لااقل توصيه مي كردند كه چنين بايد كرد- آيا صلاحيت دارند كه در اين زمانه حساس و پر اضطراب سكان اداره نهادي به اهميت مجلس در ايران بزرگ را در اختيار داشته باشند؟ اگر در اين ماه ها به راستي نظام اين سر و صدا ها را جدي گرفته بود و مي خواست آن را مبناي تنظيم سياست هاي خود قرار دهد، چه خسارت هاي بزرگ كه دامن ملك و ملت را نمي گرفت . بي باكي و تهور البته رذيلتي است كه همواره بايد از آن دوري جست اما شجاعت و نباختن خود در مقابل آنها كه عادت كرده اند هميشه صداي خود را در مقابل ملت ها كلفت كنند، حداقل چيزي است كه مردم و رهبري از متوليان امور مربوط به سياست خارجي و امنيت ملي انتظار دارند.
در خاتمه اینکه همانگونه که در ابتدای نوشتار قید شد. هرکس را که این یاددشت روزنویسان پاسدار با عوامفریبی کردن بفریبند . ولی خودشان را هرگز نمی توانند گول بزنند که این جنگ وگریز وتهدید واتهاماتی که رقبا نصیب هم دیگر کردند که حتی در پایان همین یادداشت روز نیز از همین گونه تهدید واتهامات و اهانت وحقارت کردن های رقیب وجود دارد . بدون شک هدف نهائی دسترسی به سلاح هسته ای می باشد . مگر اینکه از طریق لابی های پشت پرده جام زهر سر کشیده شده باشد که توقف غنی سازی پذیرفته شده است ولی چون وحشت از علنی شدنش دارند . تر جیح داده شده است که از طریق گزارش 16 نهاد اطلاعاتی وابسته به سازمان سیا بیان شود تا که تسلیم شدن حالت آبرومندانه داشته باشد وبه مرور بشود این ضعف و شکست وتسلیم شدن را در اذهان عمومی جا انداخت که هم واکنش های اعتراضی در جامعه کنترل شود و هم اینکه رقیب ازآن نتواند بهره برداری های تبلیغاتی وسهم خواهی کند. چون نامه نویسی پاسدار احمدی نژاد به اجلاس دوحه و حضور پاسدار احمدی نژاد در این اجلاس و سپس تقاضا از پادشاه عربستان کردن که از وی برای مراسم حج دعوت شود . التماس کردن به مصر تا که رابطه اش را عادی کند که همه جزو هم پیمانان آمریکا می باشند . مهمتر اینکه بر کناری ها واستعفاهای زنجیره ای که در دولت همچنان ادامه دارد.از همه مهمتر برکناری پاسدار محمد باقر ذوالقدر از پست معاونت امنیتی – انتظامی وزارت کشور و عقب نشینی سخنگوی دولت از سرکوبگری نیروی انتظامی و طرح امنیت اجتماعی همه بیانگر وگواه چرخش ناشی از اختلافات عمیق درونی وشکست پیگیری جدی پروژه ی هسته ای می باشد. بهر حال این عقب نشینی ها چه تاکتیکی باشد ویاچه واقعی ، اوضاع و شرایط رژیم تروریستی آخوندی و رشد جنبش های اعتراضی اجتماعی آنگونه است که در دوحالت پیگیری پروژه ی هسته ی و یا تسلیم وعقب نشینی به نفع دستگاه حاکمه نمی باشد . زیرا که ضریب مطالبات وخواست های اجتماعی و اختلاف درونی وبندی وجناحی بگنوه ای می باشد که هر گونه شل شدن ابزار سرکوبگری ها داخلی در جامعه وترک برداشتن دیوار اختناق وتهدید بیرونی هرگز رژیم نامشروه امکان دوام و بقاء نخواهد داشت.
هوشنگ – بهداد
شنبه 24 آذرماه سال -1386