نقد وبررسی " لايه پنهان اجلاس بحرين" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 21 آذرماه سال
1386
اقدام نهائی برای رفع بحران وتنش در منطقه فقط با تغییرات دمکراتیک در ایران امکان پذیراست"
از اینکه حکومت های مستبد ضد مردمی به دلیل وحشتی که از مردم دارند وپیوسته چون احساس خطر از موقعیت متزلرل خودشان می کنند . بنابراین گذشته از اینکه وحشت از خیزش و قیام مردم دارند. تلاشمی کنند در مقابل به موازات اینکه از مردم فاصله می گیرند بیشتر متکی به ارگان ها ونیروهای سرکوبگر اطلاعاتی و امنیتی و امنیتی ونظامی شوند. از سوی دیگر دستگاه عریض وطویل تبلیغات وپروپاگاندا برای انحراف اذهان عمومی می بایست پیوسته کوک وبسیج و فعال باشند و خبرهای سانسور وتحریف شده با کتمان واقعیت و حقایق را بازتاب دهند وبه جای بررسی ریشه ای وعلت یابی پدیده ومسائل و واقعیات های ملموس جامعه به انعکاس معلول ها آنگونه که خود می خواهند و می پسندند بسنده می کنند. بنابراین اکنون که مردم ایران با یک رژیم فاشیستی مذهبی وعوامفریب وجنگ افروز و بحران ساز و غارتگر سر وکار دارند که از نام مذهب و ملت ومنافع ملی وحتی دفاع کردن از مردم فلسطین نهایت سوء استفاده را کرده است و در شرایطی که مردم محروم 80% جمعیت کشور که در شرایط سخت وطاقت فرسا زندگی می کنند و منتظر دریافت نان برتوی سفره های خالی اشان می باشند که پاسدار رئیس جمهور احمدی نژاد به آنان قول داده است و به جای اینکه جوابگوی نیاز ومطالبات مردم باشد با بهانه مبارزه با بی حجابی و فساد اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی که جایگزین شعار دروغین و شیادگرایانه ی مبارزه با فساد قتصادی شده است که با چاشنی طرح امنیت اجتماعی به جان جوانان ناراضی افتاده اند وموجب ناامنی و ترغیب وتقویت خفقان اجتماعی شده اند که دامنه ی برد وعملکرد این دستگاه سرکوبگری در سراسر جامعه را در بر می گیرد.
همچنین به جای اینکه دولت دعی عدالت محوری دست از پادگانی کردن دانشگاه ها بردارد که دانشجویان مجبور نباشند برای نفس کشیدن فریاد مرگ بر دیکتاتور سر دهند و بلند داد بزنند احمدی نژاد عامل تبعیض و فساد و یااینکه خطاب به دستگاه وحاکم سرکوبگر اعلام آمادگی کنند و بگویند ما زن ومرد جنگیم به جنگ تا بجنگیم وبیشماران مشکلات اقتصادی و بیکاری وفقر و معضلات معیشتی وخانوادگی و اعتیاد وکودکان ودختران فراری از خانواده ها وزنان خیابانی که در جامعه وجود دارد این مصائب ودرد ورنج ها را حل وفصل کند. ولی در عوض تمام انرژی وسرمایه وبرنامه ریزی دولت حول وحوش اهداف پروژه ی هسته ایبسیج وسازماندهی شده است که جز مشکل، بحران وتهدید وتورم وگرانی و فقر وبیکاری و افزایش قیمت ها وبالابردن ضریب خفقان وارعاب ووحشت اجتماعی و سانسور خبری و رسانه ای ومحدود کردن مطبوعات و فعالیت قلمی وگفتاری ونوشتاری برای مردم ایران ارمغان دیگری نداشته است . زیراکه جائیکه هرروز گزارش می شود چند نفر بر اثر گاز گرفتگی خفه شده ومرده اند و کشوری که فراوان منابع و ذخایر ارزان قیمت سوخت وانرژی رسانی دارد چه نیاز به سوخت رسانی بسیار پر هزینه وخطر آفرین وتهدید کننده ی هسته ای دارد که بیش از 4 دهه این پروژه هزینه برطول کشیده وهنوز هم بازده ندارد ومشخص نیست که اگر چنانچه عاقبت منجر به جنگ خانمان برانداز دیگری نشود که همه ی این تأسیسات هسته ای و سایر زیر ساخت های کشور نابود گردند چه زمان قرار است که به بهره وری رسد وچه میزان دیگر هزینه نیاز دارد که به پایان برسد وطرح کامل شود؟
آخر کجا این پروژه بسیار پر هزینه و خطر آفرین وتهدید کننده جای دفاع دارد که هم نام طرح ملی وهم بدتر اینکه به نام ملت ودفاع از آن برآن گذاشته شده است که توضیح داده شد جز مشکلات عدیده تاکنون چیزی عاید ملت ایران نکرده است؟ مسخره تر اینکه این پروژه ی هسته ای با تأسیسات هسته ای اسرائیل مقیسه می شود که دارای بمب های اتمی و کلاهک های هسته ای است و ادعا می شود که چرا دولت غاصب سرائیل باید بمب اتمی داشته باشد ولی آخوندهای حاکم بر ایران از داشتن آن محروم باشند؟ البته بد ون آنکه توضیح داده شود اگر اشتباه است که اسرائیل بمب اتمی دارد چرا باید بد با بدتر مقایسه شود؟ دوماً آیا در زمینه ی اقتصادی ووضعیت رفاه و آزادی مردم ایران با مردم وحکومت اسرائیل مقایسه می شود یانه اگرنه چرا؟ چرا باید در اسرائیل اگر بیرون از مرزهای خودش نقش متجاوز دارد ولی در داخل کشور نه حکم اعدام دارد و نه اینکه محدودیت فعالیتی برای احزاب چپ ورا ست ومذهبی و غیر مذهبی در سرائیل ایجاد می کند. یعنی درست برعکس شرایطی که در ایران 3 دهه است که حاکم می باشد .
مهمتر اینکه یک ابر قدرتی به نام آمریکا وجود دارد که بتواند اسرائیل را حداقل در زمیه ی استفاده کردن از بمب های اتمی کنترل کند .ولی مگر رژیم تروریسی آخوندی یک رژیم متعارف و مهار شدنی و قابل کنترل است که اگر دارای بمب اتمی شود بتوان آن را کنترل کرد . به خصوص اینکه اکنون حتی به کیفی ترین ومهمترین مهره های کلیدی خودش هم رحم نمی کند وآنان را عامل دستگاه اسسی بیگانه و یا ستون پنچم دشمن یا پیاده نظام یا جاسوس و خائن ومجرم هسته ای می داند و یا همگام وهمبستر با ضد انقلاب و آمریکا و صهیونیست جهانی قلمداد و خطاب می کند.
بنابراین مشخص نیست که چرا سرمقاله نویس روزنامه ی ولی فقیه دست از شیوه ی شامورتی بازی و تصویر کشی روزانه ی مار و زور زدن به جای مار قالب کردن بر نمی دارد و همچنان به تحریف ری ووارونه گوئی وکتمان کردن حایق وپاک کرد ن صورت مسئله ادامه می دهد و اطلاعات وجمیزباند بازی در می آورد وهمچون همتایش در روزنامه ی اطلاعاتی امنیتی – پادگانی کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری از بخش پنهان ونیمه پنهان وعریان ومخفی و آشکار و امثالهم در منطقه می گوید وچاشنی ادعاهای کاذب وعوامفریبانه ی خود می کند تااینکه چگونه موفق شود همه ی موانع را دور بزند و از هداف پروژه ی هسته ای هر طوری شده دفاع کند تا هرچه زودتر مسئولان هسته ای رژیم تروریستی آخوندی بتوانند با ادامه ی سیاست فرصت سوزی کردن وایجاد بحران وجنگ افروزی در منطقه و با صدورتروریسم وبنیادگرائی در نهایت از بحران های هسته ای عبورکنند وصاحب بمب اتمی شوند. برای اینکه همه صغرا وکبری چیدن وآسمان وزمین بهم دوتن ها ودروغ گفتن وعوامفریب ردن وتهدید نمودن ها وادعای کاذب صلح آمیز بودن اهداف هسته ای کردن که اخیراً پاسدار احمدی نژاد در کنفرانس مطبوعاتی داخلی وخارجی در تهران گفته که البته ناشی وحشت از نشست آتی شرای امنیت سازمان ملل وتصویب و صدر قعنامه سوم می باشد همگی در راستای همین هدف نهائی داشتن بمب اتمی است که تئوریزه وفرمول بندی وخاصه می شود .
اما کلید رمز معمای گشوده ناشده این است که چگونه است جنگ لفظی 3 دهه است که میان آمریکا و رژیم تروریستی همچنان ادامه دارد و اکنون سرمقاله نویس نیز مدعی شده است که هدف سفر وزیر فاع آمریکا به منطقه کنترل کردن و مبارزه بارژیم در منطقه است. پرسش است که اگر اینگونه است . برای چه بوش به جای اینکه بطور مستقیم به رژیم ضد بشری آخوندی تهاجم کند برعکس از این رژیم کمک وحمایت گرفت تاینکه دو دشمن اصلی و رقیب عمد اش در افغانستان وعراق را نابود کند؟ بدتر اینکه چرا پایگاه نظامی اپوزیسیون این رژیم قرون وسطائی وجنگ افروز در عراق را بمباران نمود و آنان را خلع سلاح کرد و نامشان را در لیست گروه و سازمان های تروریستی نهاد و با اینکه خودش سند بیرون داده است که نظامیان آمریکائی در عراق و افغانستان را سپاه پاسداران کشته اند ولی هنوز هم حاضر نیست که نام مجاهدین را از لیست تروریست بیرون بکشاند ؟
همچنین ار آنگونه که ادعا شده است آمریکا نیاز به بحرانی وخطری کردن منطقه برای فروش سلاح های خود دارد . باز هم پرسش است عامل اصلی بحران سازی منطقه کدام کشور می باشد که این فضای بحرانی نظامی را در منطقه به وجود آورده است تاکه اینکه گفته شده چون جمهوریخواهان که تسلط بر تولیدات نظامی و تسلیحاتی کمپانی های تولید کننده در آمریکا دارند بتوانند تولیدات نظامی خود شان را صادر کنند وبفروشند؟ از سوی دیگر مگر آمریکا چه اندازه می تواند اسلحه در منطقه بفروشند ونفت ببرند که جوابگوی فقط 600 میلیاردلار هزینه ی مالی اشان در اشغال گری عراق شود؟ که بقول سربازجو پاسدار حسین شریعتمدار که در یکی از یادداشت های روز خود اذعان کرده بود که اگر خوش بینانه تصور شود که چنانچه هیچگونه اتفاقی دیگر نیفتد و اوضاع عراق به همین منوال باشد نیاز به ده ها سال می باشد تا که آمریکا بتواند هزینه های انجام داده شده ی کنونی خود در عراق را جبران و ترمیم وبازگرداند. باز تأکید می شود طبق ادعای سرمقاله نویس که آمریکا به دنبال بهانه برای دفاع کردن از اسرائیل می گردد که نیاز به بحران وناامن سازی در منطقه دارد کهباید همیشه ایجاد شود تااینکه بتواند هم حضور نظامی در منطقه داشته باشد . هم سلاح های تولید شده ی خودش را بفروشد وهم دشمن داشته باشد که به خاطر مبارزه با آن قادر باشد حضور خودش در مطقه را توجیه کند و.... این عامل بهانه تراش مگر رژیم تروریستی آخوندی می باشد که اتفاقاً لازم وملزوم با اسرائیل و حضور آمریکا در منطقه شده ؟ مشروط براینکه سیاستداران آمریکائی در یافته اند با تجربه ی اشتباه اشغال افغانستان وعراق که موجب تقویت رژیم ضدبشری آخوندی شد و مار در آستین خود پرورش دادند که اکنون هم سرباز آمریکائی در عراق و افغانستان را می کشد وهم شعار مرگ بر آمریکا سر می دهد وهم پرچمش را به آتش می کشاند وهم اینکه خواهان اخراجش از عراق و افغانستان ومنطقه می باشد وهم اینکه صد ها میلیارد دلارهزینه وخسارات مادی در اثر باتلاق کردن عراق برایش ایجاد کرده است وهم اینکه با هرگونه برزاری کنفرانس صلح خاوذرمیانه مخالفت می کند و هم موجب بی اعتبار شدن آمریکا در منطقه شده است وهم در پشت پرده از طریق لابی هایش در آمریکاوعراق واروپا دارد کلاه برسرش می گذارد و مهمتر اینکه منطقه را ناآرام ونامن ساخته وبه حساب آمریکا وهم پیمانش اسرائیل گذاشته است تاکه فضای بد بینی نسبت به آمریکا رو به افزایش باشد و بتواند با تأکید برنابود کردن اسرائیل ودفاع تاکتیکی از اسرائیل کردن موجب عوامفریبی وفریب دادن توده های فلسطینی وعرب در خاورمیانه شود و... بنابراین بعید است که سیاستمداران آمریکائی دیگر حاضر به ادامه ی این سیاست 3 دهه بسیار پر هزینه باشند .بنابراین چون متوجه خطاهای ذشته خود شده اند که در فضای غیر جنگی و حتی نیم بند دمکراتیک در منطقه هم خطر و آسیب پذیری کمتری برای شان هست وهم اینکه بهتر می توانند ازمنافع خود در منطقه بهره وری کنند و بطور دقیق می دانند با بودن رژیم تروریستی آخوندی این هدف امکان ذیر نمی باشد . چون در شرف تلاش برای دسترسی بمب اتمی می باشد که در صورت دسترسی به آن فاجعه ی غیر قابل تصور در پیش روی می باشد . پس در شرف تغییر ونه اصلاح و مهارش برآمده اند. لذا بهترین شیوه ی مناسب وکم هزینه همانا پیشنهاد خانم مریم رجوی نه جنگ نه مماشات ونه سازش ، بلکه تغییرات دمکراتیک در ایران وحمایت از مقاومت وجنبش های اعتراضی اجتماعی می باشد که مدتی است در ایران شروع شده ورشد چشم گیری هم دارد. پس اکنون بهترین زمان ممکن حمایت از این جنبش های اجتماعی و بیرون کشاند نام مجاهدین از لیست تروریست وپایان دادن بهر جناح وباند ودسته ای درون رژیم تروریستی آخوندی است و اقدام نهائی به ختم سیاست شکست خورده وآزمون شده ی خائنانه ی مذاکره ومماشات گری با برای همیشه با این رژیم می باشد.
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 21 آذرماه سال 1386
1386
اقدام نهائی برای رفع بحران وتنش در منطقه فقط با تغییرات دمکراتیک در ایران امکان پذیراست"
از اینکه حکومت های مستبد ضد مردمی به دلیل وحشتی که از مردم دارند وپیوسته چون احساس خطر از موقعیت متزلرل خودشان می کنند . بنابراین گذشته از اینکه وحشت از خیزش و قیام مردم دارند. تلاشمی کنند در مقابل به موازات اینکه از مردم فاصله می گیرند بیشتر متکی به ارگان ها ونیروهای سرکوبگر اطلاعاتی و امنیتی و امنیتی ونظامی شوند. از سوی دیگر دستگاه عریض وطویل تبلیغات وپروپاگاندا برای انحراف اذهان عمومی می بایست پیوسته کوک وبسیج و فعال باشند و خبرهای سانسور وتحریف شده با کتمان واقعیت و حقایق را بازتاب دهند وبه جای بررسی ریشه ای وعلت یابی پدیده ومسائل و واقعیات های ملموس جامعه به انعکاس معلول ها آنگونه که خود می خواهند و می پسندند بسنده می کنند. بنابراین اکنون که مردم ایران با یک رژیم فاشیستی مذهبی وعوامفریب وجنگ افروز و بحران ساز و غارتگر سر وکار دارند که از نام مذهب و ملت ومنافع ملی وحتی دفاع کردن از مردم فلسطین نهایت سوء استفاده را کرده است و در شرایطی که مردم محروم 80% جمعیت کشور که در شرایط سخت وطاقت فرسا زندگی می کنند و منتظر دریافت نان برتوی سفره های خالی اشان می باشند که پاسدار رئیس جمهور احمدی نژاد به آنان قول داده است و به جای اینکه جوابگوی نیاز ومطالبات مردم باشد با بهانه مبارزه با بی حجابی و فساد اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی که جایگزین شعار دروغین و شیادگرایانه ی مبارزه با فساد قتصادی شده است که با چاشنی طرح امنیت اجتماعی به جان جوانان ناراضی افتاده اند وموجب ناامنی و ترغیب وتقویت خفقان اجتماعی شده اند که دامنه ی برد وعملکرد این دستگاه سرکوبگری در سراسر جامعه را در بر می گیرد.
همچنین به جای اینکه دولت دعی عدالت محوری دست از پادگانی کردن دانشگاه ها بردارد که دانشجویان مجبور نباشند برای نفس کشیدن فریاد مرگ بر دیکتاتور سر دهند و بلند داد بزنند احمدی نژاد عامل تبعیض و فساد و یااینکه خطاب به دستگاه وحاکم سرکوبگر اعلام آمادگی کنند و بگویند ما زن ومرد جنگیم به جنگ تا بجنگیم وبیشماران مشکلات اقتصادی و بیکاری وفقر و معضلات معیشتی وخانوادگی و اعتیاد وکودکان ودختران فراری از خانواده ها وزنان خیابانی که در جامعه وجود دارد این مصائب ودرد ورنج ها را حل وفصل کند. ولی در عوض تمام انرژی وسرمایه وبرنامه ریزی دولت حول وحوش اهداف پروژه ی هسته ایبسیج وسازماندهی شده است که جز مشکل، بحران وتهدید وتورم وگرانی و فقر وبیکاری و افزایش قیمت ها وبالابردن ضریب خفقان وارعاب ووحشت اجتماعی و سانسور خبری و رسانه ای ومحدود کردن مطبوعات و فعالیت قلمی وگفتاری ونوشتاری برای مردم ایران ارمغان دیگری نداشته است . زیراکه جائیکه هرروز گزارش می شود چند نفر بر اثر گاز گرفتگی خفه شده ومرده اند و کشوری که فراوان منابع و ذخایر ارزان قیمت سوخت وانرژی رسانی دارد چه نیاز به سوخت رسانی بسیار پر هزینه وخطر آفرین وتهدید کننده ی هسته ای دارد که بیش از 4 دهه این پروژه هزینه برطول کشیده وهنوز هم بازده ندارد ومشخص نیست که اگر چنانچه عاقبت منجر به جنگ خانمان برانداز دیگری نشود که همه ی این تأسیسات هسته ای و سایر زیر ساخت های کشور نابود گردند چه زمان قرار است که به بهره وری رسد وچه میزان دیگر هزینه نیاز دارد که به پایان برسد وطرح کامل شود؟
آخر کجا این پروژه بسیار پر هزینه و خطر آفرین وتهدید کننده جای دفاع دارد که هم نام طرح ملی وهم بدتر اینکه به نام ملت ودفاع از آن برآن گذاشته شده است که توضیح داده شد جز مشکلات عدیده تاکنون چیزی عاید ملت ایران نکرده است؟ مسخره تر اینکه این پروژه ی هسته ای با تأسیسات هسته ای اسرائیل مقیسه می شود که دارای بمب های اتمی و کلاهک های هسته ای است و ادعا می شود که چرا دولت غاصب سرائیل باید بمب اتمی داشته باشد ولی آخوندهای حاکم بر ایران از داشتن آن محروم باشند؟ البته بد ون آنکه توضیح داده شود اگر اشتباه است که اسرائیل بمب اتمی دارد چرا باید بد با بدتر مقایسه شود؟ دوماً آیا در زمینه ی اقتصادی ووضعیت رفاه و آزادی مردم ایران با مردم وحکومت اسرائیل مقایسه می شود یانه اگرنه چرا؟ چرا باید در اسرائیل اگر بیرون از مرزهای خودش نقش متجاوز دارد ولی در داخل کشور نه حکم اعدام دارد و نه اینکه محدودیت فعالیتی برای احزاب چپ ورا ست ومذهبی و غیر مذهبی در سرائیل ایجاد می کند. یعنی درست برعکس شرایطی که در ایران 3 دهه است که حاکم می باشد .
مهمتر اینکه یک ابر قدرتی به نام آمریکا وجود دارد که بتواند اسرائیل را حداقل در زمیه ی استفاده کردن از بمب های اتمی کنترل کند .ولی مگر رژیم تروریسی آخوندی یک رژیم متعارف و مهار شدنی و قابل کنترل است که اگر دارای بمب اتمی شود بتوان آن را کنترل کرد . به خصوص اینکه اکنون حتی به کیفی ترین ومهمترین مهره های کلیدی خودش هم رحم نمی کند وآنان را عامل دستگاه اسسی بیگانه و یا ستون پنچم دشمن یا پیاده نظام یا جاسوس و خائن ومجرم هسته ای می داند و یا همگام وهمبستر با ضد انقلاب و آمریکا و صهیونیست جهانی قلمداد و خطاب می کند.
بنابراین مشخص نیست که چرا سرمقاله نویس روزنامه ی ولی فقیه دست از شیوه ی شامورتی بازی و تصویر کشی روزانه ی مار و زور زدن به جای مار قالب کردن بر نمی دارد و همچنان به تحریف ری ووارونه گوئی وکتمان کردن حایق وپاک کرد ن صورت مسئله ادامه می دهد و اطلاعات وجمیزباند بازی در می آورد وهمچون همتایش در روزنامه ی اطلاعاتی امنیتی – پادگانی کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری از بخش پنهان ونیمه پنهان وعریان ومخفی و آشکار و امثالهم در منطقه می گوید وچاشنی ادعاهای کاذب وعوامفریبانه ی خود می کند تااینکه چگونه موفق شود همه ی موانع را دور بزند و از هداف پروژه ی هسته ای هر طوری شده دفاع کند تا هرچه زودتر مسئولان هسته ای رژیم تروریستی آخوندی بتوانند با ادامه ی سیاست فرصت سوزی کردن وایجاد بحران وجنگ افروزی در منطقه و با صدورتروریسم وبنیادگرائی در نهایت از بحران های هسته ای عبورکنند وصاحب بمب اتمی شوند. برای اینکه همه صغرا وکبری چیدن وآسمان وزمین بهم دوتن ها ودروغ گفتن وعوامفریب ردن وتهدید نمودن ها وادعای کاذب صلح آمیز بودن اهداف هسته ای کردن که اخیراً پاسدار احمدی نژاد در کنفرانس مطبوعاتی داخلی وخارجی در تهران گفته که البته ناشی وحشت از نشست آتی شرای امنیت سازمان ملل وتصویب و صدر قعنامه سوم می باشد همگی در راستای همین هدف نهائی داشتن بمب اتمی است که تئوریزه وفرمول بندی وخاصه می شود .
اما کلید رمز معمای گشوده ناشده این است که چگونه است جنگ لفظی 3 دهه است که میان آمریکا و رژیم تروریستی همچنان ادامه دارد و اکنون سرمقاله نویس نیز مدعی شده است که هدف سفر وزیر فاع آمریکا به منطقه کنترل کردن و مبارزه بارژیم در منطقه است. پرسش است که اگر اینگونه است . برای چه بوش به جای اینکه بطور مستقیم به رژیم ضد بشری آخوندی تهاجم کند برعکس از این رژیم کمک وحمایت گرفت تاینکه دو دشمن اصلی و رقیب عمد اش در افغانستان وعراق را نابود کند؟ بدتر اینکه چرا پایگاه نظامی اپوزیسیون این رژیم قرون وسطائی وجنگ افروز در عراق را بمباران نمود و آنان را خلع سلاح کرد و نامشان را در لیست گروه و سازمان های تروریستی نهاد و با اینکه خودش سند بیرون داده است که نظامیان آمریکائی در عراق و افغانستان را سپاه پاسداران کشته اند ولی هنوز هم حاضر نیست که نام مجاهدین را از لیست تروریست بیرون بکشاند ؟
همچنین ار آنگونه که ادعا شده است آمریکا نیاز به بحرانی وخطری کردن منطقه برای فروش سلاح های خود دارد . باز هم پرسش است عامل اصلی بحران سازی منطقه کدام کشور می باشد که این فضای بحرانی نظامی را در منطقه به وجود آورده است تاکه اینکه گفته شده چون جمهوریخواهان که تسلط بر تولیدات نظامی و تسلیحاتی کمپانی های تولید کننده در آمریکا دارند بتوانند تولیدات نظامی خود شان را صادر کنند وبفروشند؟ از سوی دیگر مگر آمریکا چه اندازه می تواند اسلحه در منطقه بفروشند ونفت ببرند که جوابگوی فقط 600 میلیاردلار هزینه ی مالی اشان در اشغال گری عراق شود؟ که بقول سربازجو پاسدار حسین شریعتمدار که در یکی از یادداشت های روز خود اذعان کرده بود که اگر خوش بینانه تصور شود که چنانچه هیچگونه اتفاقی دیگر نیفتد و اوضاع عراق به همین منوال باشد نیاز به ده ها سال می باشد تا که آمریکا بتواند هزینه های انجام داده شده ی کنونی خود در عراق را جبران و ترمیم وبازگرداند. باز تأکید می شود طبق ادعای سرمقاله نویس که آمریکا به دنبال بهانه برای دفاع کردن از اسرائیل می گردد که نیاز به بحران وناامن سازی در منطقه دارد کهباید همیشه ایجاد شود تااینکه بتواند هم حضور نظامی در منطقه داشته باشد . هم سلاح های تولید شده ی خودش را بفروشد وهم دشمن داشته باشد که به خاطر مبارزه با آن قادر باشد حضور خودش در مطقه را توجیه کند و.... این عامل بهانه تراش مگر رژیم تروریستی آخوندی می باشد که اتفاقاً لازم وملزوم با اسرائیل و حضور آمریکا در منطقه شده ؟ مشروط براینکه سیاستداران آمریکائی در یافته اند با تجربه ی اشتباه اشغال افغانستان وعراق که موجب تقویت رژیم ضدبشری آخوندی شد و مار در آستین خود پرورش دادند که اکنون هم سرباز آمریکائی در عراق و افغانستان را می کشد وهم شعار مرگ بر آمریکا سر می دهد وهم پرچمش را به آتش می کشاند وهم اینکه خواهان اخراجش از عراق و افغانستان ومنطقه می باشد وهم اینکه صد ها میلیارد دلارهزینه وخسارات مادی در اثر باتلاق کردن عراق برایش ایجاد کرده است وهم اینکه با هرگونه برزاری کنفرانس صلح خاوذرمیانه مخالفت می کند و هم موجب بی اعتبار شدن آمریکا در منطقه شده است وهم در پشت پرده از طریق لابی هایش در آمریکاوعراق واروپا دارد کلاه برسرش می گذارد و مهمتر اینکه منطقه را ناآرام ونامن ساخته وبه حساب آمریکا وهم پیمانش اسرائیل گذاشته است تاکه فضای بد بینی نسبت به آمریکا رو به افزایش باشد و بتواند با تأکید برنابود کردن اسرائیل ودفاع تاکتیکی از اسرائیل کردن موجب عوامفریبی وفریب دادن توده های فلسطینی وعرب در خاورمیانه شود و... بنابراین بعید است که سیاستمداران آمریکائی دیگر حاضر به ادامه ی این سیاست 3 دهه بسیار پر هزینه باشند .بنابراین چون متوجه خطاهای ذشته خود شده اند که در فضای غیر جنگی و حتی نیم بند دمکراتیک در منطقه هم خطر و آسیب پذیری کمتری برای شان هست وهم اینکه بهتر می توانند ازمنافع خود در منطقه بهره وری کنند و بطور دقیق می دانند با بودن رژیم تروریستی آخوندی این هدف امکان ذیر نمی باشد . چون در شرف تلاش برای دسترسی بمب اتمی می باشد که در صورت دسترسی به آن فاجعه ی غیر قابل تصور در پیش روی می باشد . پس در شرف تغییر ونه اصلاح و مهارش برآمده اند. لذا بهترین شیوه ی مناسب وکم هزینه همانا پیشنهاد خانم مریم رجوی نه جنگ نه مماشات ونه سازش ، بلکه تغییرات دمکراتیک در ایران وحمایت از مقاومت وجنبش های اعتراضی اجتماعی می باشد که مدتی است در ایران شروع شده ورشد چشم گیری هم دارد. پس اکنون بهترین زمان ممکن حمایت از این جنبش های اجتماعی و بیرون کشاند نام مجاهدین از لیست تروریست وپایان دادن بهر جناح وباند ودسته ای درون رژیم تروریستی آخوندی است و اقدام نهائی به ختم سیاست شکست خورده وآزمون شده ی خائنانه ی مذاکره ومماشات گری با برای همیشه با این رژیم می باشد.
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 21 آذرماه سال 1386