نقد وبررسی : خدعه با مردم (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان سه شنبه 4 دی ماه سال -1386
اعتراف به این واقعیت که رسانه ها به جای اینکه ستون چهارم دمکراسی باشند، تبدیل به ازار جنگ روانی وتخریب وانحران اذهان عمومی شده اند"
در رژیم وارونه ای که در آن از سوی بنیانگذارش اقتصاد به خر حواله داده می شود و به جای قول حکومت مستضعفان و پابرهنگان جباران وستمکاران منبری روضه خوانان دوزاری دیروز حاکم شده اند وتسمه از گرده ی محرومان وتهی دستن کشیده اند و به جای راه حل مشل رانی تز مبارزه با ارزانی به عنوان عمل گرانی اختراع وابداع واجرا شود . اکنون نیز به نان بر توی سفره های خالی محرومان بردن، تورم وگرانی وافزایش قیمت ها مهمان سفره های خالی شده تا که هم سفره ها بیشتر خالی وهم جیب ها را تخلیه کند . همچنین به جای مبارزه با مفسدان اقتصادی کردن، ولنگاری ووفساد آنگونه رشد وتوسعه ورواج یافته است که صدای اعتراضی سید خندان تدارکاتچی سابق رژیم را در آورده وبلند کرده است . بنابراین مشخص است وقتی که هدف نهائی هر مسئول تلاش رسیدن بقدرت و انحصاری کردن آن برای دسترسی هرچه بیشتر ثروت می باشد. ودر این زمثینه آنگونه رقابت تنگاتنگ وفشرده ای وجود دارد که حتی بالاترین مهره های مهم این رژیم متهم به خیانت وجاسوس هسته ای رژیم می شوند . پس در چنین فضا وشرایطی که دانشگاه ها تبدیل به پادگان نظامی شده اند و دانشجویان سرکوب وممیزی و اخراج ودستگیر وزندانی می شوند واساتید دانشگاه ها نیز با اتهام لیبرال و سکولار پاک سازی وبازنشسته وبازخرید اجباری می گردند. همینطور جوانان ناراضی و خشمگین اراذل و اوباش خوانده می شوند وروزانه از سوی نیروی انتظامی واجرای طرح امنیت اجتماعی مورد ضرب وشتم واقع می شوند ونهاد قوه ی قضائی به جای اجرای عدالت وقانون در جامعه، تبدیل به تهیه و تنظیم و صدور احکام اعدام ودار وشلاق زدن وقطع اندام وسنگسار وروغن کاری ردن ماشین کشتار شده است. چرا نباید مطبوعات که ستون چهارم دمکراسی نامیده می شود به جای خبر واطلاع رسانی کردن درس، تبدیل به ابزار تبلیغات و راه اندازی جنگ روانی و رقابت قدرت وشایعه پراکنی وسر کار گذاشتن مردم وبستر سازی انحراف اذهان عمومی نباشند تا آنجا که مدیر مسئول روزنامه ی سناریو وپرونده ساز کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری نیز در این مورد اعتراف کند و هوار بزند که چرا رسالت مطبوعات چنین شد است؟! یعنی اینکه توجه داشته باشید که آش چقدر شور شده است که یکی از سرآشپز باشی های حرفه ای ومتخصص، چنین صدای اعتراضی اش از شور بودن دست پخت خودش بلند شده است؟ البته پاسدار یادداشت روز نویس بدون آنکه توضیح دهد ریشه و عامل اصلی که موجب شده است مطبوعات دارای نقش تبلیغات جنگ روانی داشته باشند و مشکلات اقتصادی ومعیشتی مردم را فرامو کنند و یا نادیده بگیرند چیست؟ همینطور گفته شود فضای کنونی که رقیب منتقد مغلوب علیه ی جناح غالب در مطبوعات به وجود آورده است آیا در دوره های گذشته وجود نداشته است ؟ یعنی قلمزنان حاکم کنونی که عملکرد رقیب منتقد را بر زیر سئوال برده اند، خودشان در دوره هائی که رقبای مغلوب بر سر قدرت بودند اینگونه یا شاید تند وتیز تر در موردآنان انتقاد ابراز نمی شد؟ منظور این است که چرا به جای اینکه به ریشه ی اصلی ناسامامی ها ومعضلات ومشکلات گوناگونی شاره شود که در جامعه وجود دارد ویا اینکه بدون آنکه توضیح داده شود که چرا ولی فقیه در ابتدای شروع کار مجلس ششم اصلاح طلب خوانده شده قبل از اینکه آغاز بکارکند با صدور فتوای نامه ی حکومتی علیه تصمیم مصوبه ی اصلاحی مطبوعات که سوی آخوند کروبی رئییس مجلس ششم قرائت شد، مجلس عقیم ونازا شد، برای چه اکنون با پاک کردن صورت مسئله چنین به معلول یا عملکرد انتقادی یا به حساب تخریب کردن رقیب مغلوب پرداخته شده که چرا نسبت به عملکرد اقتصادی دولت مدعی عدالت محور رئیس جمهور پا سدار دست به انتقاد زده و آن را اینگونه تشریح نموده است:
"مقصود اين سرمقاله بحث درباره چگونگي به هم گره خوردن كاسبان و اهل رسانه و حاكم شدن منطق بازار بر فعاليت هاي رسانه اي و سپس اينكه چگونه چنين پيوند نامباركي به ايجاد جبهه بندي هاي سياسي خاص مي انجامد، نيست. غرض بيشتر اين است كه مدلي يافت شود براي فهم اينكه اكنون چگونه دولت نهم در حالي كه بي گمان در بسياري حوزه ها كارنامه اي درخشان تر از دو سلف پيشين خود دارد، آماج تيرهاي طعن و تهمت دشمنان است و فضايي به وجود آمده كه در آن حتي دولتيان هم نمي توانند نصح و شفقت را از عناد و كينه ورزي تشخيص بدهند. پس از سخنان اخير رييس جمهور درباره علل نابساماني ها و دشواري هاي اقتصادي كه اكنون به وضوح جان و تن ايرانيان را مي آزارد، حجم بسياراندكي از واكنش ها حاوي يك نگاه معقول و منصفانه به محتواي آن سخنان بود و آنچه بيش از همه مي شد ديد اين بود كه چگونه آنها كه دولت اصولگرا را يك عنصر نامطلوب براي تحقق آمال خود تشخيص داده اند -كه هر چه باشد به بهبود زندگي مردم ربطي ندارد و اين را در سابقه و كارنامه خود به خوبي نشان داده اند- با سخنان او به گونه اي برخورد كردند كه گويي آنچه دولت نهم در اين دو سال انجام داده جز خسارت در پي نياورده است. بسيار مهم است كه دقت كنيم مسئله اين نيست كه مشكلات اقتصادي مردم كوچك نمايي شود -كه رييس جمهور خود هم چنين نكرد- يا آنها را بي ربط به سياست ها و برنامه هاي اين دولت بدانيم -كه در اين مورد هم رييس جمهور موارد مهمي از خطاهاي دولت را پذيرفت، راهكارهاي اصلاحي را توضيح داد و حتي طي يك اقدام بي سابقه بابت آنها از مردم پوزش خواست- بلكه مسئله اين است كه دشمن اكنون در حال ساختن فضايي عليه دولت نهم است و برخي اصولگرايان هم متاسفانه در اين راه مددكار آن شده اند كه در اين فضا دولت و بلكه شخص رييس جمهور نزد مردم متهم اول و آخر مجموعه اي از اتفاقات جلوه داده مي شود كه بسا سهمش در به وجود آمدن آنها بيشتر از عوامل خارج از اراده دولت نبوده است. در چارچوب همين فضاست كه انتقاد فله اي از دولت نه ابزاري براي اصلاح امور بلكه بدل به يك هدف استراتژيك براي مخدوش ساختن چهره آن به قصد بهره برداري هاي سياسي بعدي از جمله انتخابات مجلس هشتم مي شود. دولت نهم بي عيب نيست اما سوال اين است كه كداميك از دولت هاي گذشته بي عيب بوده اند؟ آيا خطايي كه دولت نهم في المثل در مورد افزايش تسهيلات دهي به مردم از طريق بانك ها مرتكب شد (آن هم با نيت خير) و اكنون هم در حال اصلاح آن است، بزرگتر از خطاهاي مكرري است كه دولت اصلاحات انجام داد و هر يك از آنها بدل به بحران هاي بزرگ براي امنيت كشور شد؟ تورم آيا مشكلي است كه همين ديروز در ايران پديد آمده باشد؟ چه تعداد از منتقدان اصلاح طلب و كارگزاراني دولت نهم مي توانند ادعا كنند راه حلي براي مهار تورم دارند كه تاكنون آن را نفرموده اند؟ گذشته از اين، همه اقتصادداناني كه پس از سخنان رييس جمهور به اظهار نظر در اين باره پرداختند بر اين امر تاكيد كردند كه عوامل بسيار متعددي در رسيدن تورم به سطح فعلي دخيل بوده كه تنها تعدادي از آنها مربوط به دولت است. اكنون كساني ميدان دار انتقاد از عملكرد اقتصادي دولت نهم شده اند كه در دوره صدارت و وكالت خود رسما اعلام مي كردند كاري به مشكلات اقتصادي مردم ندارند و همين حالا هم بي پرده مي گويند كه اگر دوباره به قدرت برسند همان مشي قبلي را البته با شدت و حدت بيشتر دنبال خواهند كرد. شخصيتي چون مهدي كروبي شايد به همين دورويي ها نظر داشت كه چندماه قبل جايي گفته بود اصلاح طلبان اگر دوباره به قدرت برسند تندروي ها دوباره آغاز خواهد شد، اگر چه كروبي هم اگر نگفته بود از جلسات خصوصي آقايان بيش و كم خبر مي رسد كه چگونه از همين حالا به دنبال برنامه ريزي براي ايجاد تنش و ناآرامي به محض ورود به مجلس هشتم ولو در قالب يك اقليت كم شمار هستند"
در خاتمه اینکه یادداشت روز نویس چون خودش سهیم در شرایط کنونی می باشد. پس بطور دقیق می داند که فرق چندان جز شعارهای تاکتیکی میان باندهای مامفیائی جناح حاکم اصول گرا خوانده شده که ادعای عاشق خدمتگزاری به مردم دارد با باندهای مافیائی جناح مغلوب اصلاح طلب خوانده شده که معروف به شیفتگان قدرت نامیده می شوند با هم دیگر ندارند جز اینکه سگ دعوا وجنگ ونزاع ورقابت برسر انحصاری کامل قدرت وچنگ اندازی بر منابع نفتی وگازی و اقتصادی وذخایر مالی می باشد و اکنون که فضای خیمه شب بازی انخابات مجلس هشتم است برای عوامریبی کردن ومنحرف نمودن اذهان عمومی و زمینه سازی برای گرم کردن تنور داغ انتخابتی – انتصاباتی نیاز به غلیظ تر کردن بیشتر آتش توپخانه ی جنگ روانی مطبوعاتی می باشد . بهرحال برای همین است که یک جناح که اکنون حاکم است وهمه ی ابزار تبلیغاتی و ارگان های قدرت وسرکوبگری را در اختیار خود دارد . بطور آشکارا وعلنی می گوید که چکاره است وچه می خواهد؟ یا اینکه می خواهد با وعده های دروغین دادن وعوامفریبی کردن دست به سرکوبگری و غارتگری بزند ولی دیگری که فعلاً از صحنه ی قدرت حذف شده است .اما طبق سند عملکردش بقول معروف نمی گوید که چگونه با پنبه سر می برید و یا با بازی وچاشنی کردن مشتی اصطلاخات شعاری اهداف خودش را دنبال می کرد که شامل ، زنده باد مخالف من، ایران متعلق به همه ایرانیان است . البته برخی که بیشتر ایرانی می باشند، ار مزایا وامکانات بیشتری نیز برخورارند و دانستن حق همگان می باشد ، جامعه ونهادهای مدنی وگفتمان فرهنگ تمدنی و... نیز بخشی دیگر از تاکتیک های شعاری اشان برای خفه کردن معترضان بیرون از بازی دوجناح بود. مهمتراینکه هیچک از این دو جناح شهامت اینکه اعتراف کنند که ولی فقیه عمود وخیمه ی نظام وهمه کاره می اشد وبقیه سیاه لشکران وهورا کشان بله قربان گویانی می باشند که تاجائیکه چنین مجیز و سپاس گوی ولی فقیه باشند تحمل ی شوند وبه بازی گرفته می شوند. در غیراز اینصور همچون مردم ایران هیچگونه محلی از اعراب ندارند . ناگفته نماند که سیاست حاکم بر مطبوعات هم ناشی از این تنظیم رابطه می باشد. البته پاسدار یادداشت روز نویس هم توضیح مبسوط داد که فضا وسیاست تعیبن شده بر مطبوعات چگونه است وچه مسئولیت ووظایفی برعهده دارد وبادقت دنبال می کند که هیچگونه ربطی به مطالبات مردم ایران ندارد.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 4 دی ماه سال -1386
اعتراف به این واقعیت که رسانه ها به جای اینکه ستون چهارم دمکراسی باشند، تبدیل به ازار جنگ روانی وتخریب وانحران اذهان عمومی شده اند"
در رژیم وارونه ای که در آن از سوی بنیانگذارش اقتصاد به خر حواله داده می شود و به جای قول حکومت مستضعفان و پابرهنگان جباران وستمکاران منبری روضه خوانان دوزاری دیروز حاکم شده اند وتسمه از گرده ی محرومان وتهی دستن کشیده اند و به جای راه حل مشل رانی تز مبارزه با ارزانی به عنوان عمل گرانی اختراع وابداع واجرا شود . اکنون نیز به نان بر توی سفره های خالی محرومان بردن، تورم وگرانی وافزایش قیمت ها مهمان سفره های خالی شده تا که هم سفره ها بیشتر خالی وهم جیب ها را تخلیه کند . همچنین به جای مبارزه با مفسدان اقتصادی کردن، ولنگاری ووفساد آنگونه رشد وتوسعه ورواج یافته است که صدای اعتراضی سید خندان تدارکاتچی سابق رژیم را در آورده وبلند کرده است . بنابراین مشخص است وقتی که هدف نهائی هر مسئول تلاش رسیدن بقدرت و انحصاری کردن آن برای دسترسی هرچه بیشتر ثروت می باشد. ودر این زمثینه آنگونه رقابت تنگاتنگ وفشرده ای وجود دارد که حتی بالاترین مهره های مهم این رژیم متهم به خیانت وجاسوس هسته ای رژیم می شوند . پس در چنین فضا وشرایطی که دانشگاه ها تبدیل به پادگان نظامی شده اند و دانشجویان سرکوب وممیزی و اخراج ودستگیر وزندانی می شوند واساتید دانشگاه ها نیز با اتهام لیبرال و سکولار پاک سازی وبازنشسته وبازخرید اجباری می گردند. همینطور جوانان ناراضی و خشمگین اراذل و اوباش خوانده می شوند وروزانه از سوی نیروی انتظامی واجرای طرح امنیت اجتماعی مورد ضرب وشتم واقع می شوند ونهاد قوه ی قضائی به جای اجرای عدالت وقانون در جامعه، تبدیل به تهیه و تنظیم و صدور احکام اعدام ودار وشلاق زدن وقطع اندام وسنگسار وروغن کاری ردن ماشین کشتار شده است. چرا نباید مطبوعات که ستون چهارم دمکراسی نامیده می شود به جای خبر واطلاع رسانی کردن درس، تبدیل به ابزار تبلیغات و راه اندازی جنگ روانی و رقابت قدرت وشایعه پراکنی وسر کار گذاشتن مردم وبستر سازی انحراف اذهان عمومی نباشند تا آنجا که مدیر مسئول روزنامه ی سناریو وپرونده ساز کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری نیز در این مورد اعتراف کند و هوار بزند که چرا رسالت مطبوعات چنین شد است؟! یعنی اینکه توجه داشته باشید که آش چقدر شور شده است که یکی از سرآشپز باشی های حرفه ای ومتخصص، چنین صدای اعتراضی اش از شور بودن دست پخت خودش بلند شده است؟ البته پاسدار یادداشت روز نویس بدون آنکه توضیح دهد ریشه و عامل اصلی که موجب شده است مطبوعات دارای نقش تبلیغات جنگ روانی داشته باشند و مشکلات اقتصادی ومعیشتی مردم را فرامو کنند و یا نادیده بگیرند چیست؟ همینطور گفته شود فضای کنونی که رقیب منتقد مغلوب علیه ی جناح غالب در مطبوعات به وجود آورده است آیا در دوره های گذشته وجود نداشته است ؟ یعنی قلمزنان حاکم کنونی که عملکرد رقیب منتقد را بر زیر سئوال برده اند، خودشان در دوره هائی که رقبای مغلوب بر سر قدرت بودند اینگونه یا شاید تند وتیز تر در موردآنان انتقاد ابراز نمی شد؟ منظور این است که چرا به جای اینکه به ریشه ی اصلی ناسامامی ها ومعضلات ومشکلات گوناگونی شاره شود که در جامعه وجود دارد ویا اینکه بدون آنکه توضیح داده شود که چرا ولی فقیه در ابتدای شروع کار مجلس ششم اصلاح طلب خوانده شده قبل از اینکه آغاز بکارکند با صدور فتوای نامه ی حکومتی علیه تصمیم مصوبه ی اصلاحی مطبوعات که سوی آخوند کروبی رئییس مجلس ششم قرائت شد، مجلس عقیم ونازا شد، برای چه اکنون با پاک کردن صورت مسئله چنین به معلول یا عملکرد انتقادی یا به حساب تخریب کردن رقیب مغلوب پرداخته شده که چرا نسبت به عملکرد اقتصادی دولت مدعی عدالت محور رئیس جمهور پا سدار دست به انتقاد زده و آن را اینگونه تشریح نموده است:
"مقصود اين سرمقاله بحث درباره چگونگي به هم گره خوردن كاسبان و اهل رسانه و حاكم شدن منطق بازار بر فعاليت هاي رسانه اي و سپس اينكه چگونه چنين پيوند نامباركي به ايجاد جبهه بندي هاي سياسي خاص مي انجامد، نيست. غرض بيشتر اين است كه مدلي يافت شود براي فهم اينكه اكنون چگونه دولت نهم در حالي كه بي گمان در بسياري حوزه ها كارنامه اي درخشان تر از دو سلف پيشين خود دارد، آماج تيرهاي طعن و تهمت دشمنان است و فضايي به وجود آمده كه در آن حتي دولتيان هم نمي توانند نصح و شفقت را از عناد و كينه ورزي تشخيص بدهند. پس از سخنان اخير رييس جمهور درباره علل نابساماني ها و دشواري هاي اقتصادي كه اكنون به وضوح جان و تن ايرانيان را مي آزارد، حجم بسياراندكي از واكنش ها حاوي يك نگاه معقول و منصفانه به محتواي آن سخنان بود و آنچه بيش از همه مي شد ديد اين بود كه چگونه آنها كه دولت اصولگرا را يك عنصر نامطلوب براي تحقق آمال خود تشخيص داده اند -كه هر چه باشد به بهبود زندگي مردم ربطي ندارد و اين را در سابقه و كارنامه خود به خوبي نشان داده اند- با سخنان او به گونه اي برخورد كردند كه گويي آنچه دولت نهم در اين دو سال انجام داده جز خسارت در پي نياورده است. بسيار مهم است كه دقت كنيم مسئله اين نيست كه مشكلات اقتصادي مردم كوچك نمايي شود -كه رييس جمهور خود هم چنين نكرد- يا آنها را بي ربط به سياست ها و برنامه هاي اين دولت بدانيم -كه در اين مورد هم رييس جمهور موارد مهمي از خطاهاي دولت را پذيرفت، راهكارهاي اصلاحي را توضيح داد و حتي طي يك اقدام بي سابقه بابت آنها از مردم پوزش خواست- بلكه مسئله اين است كه دشمن اكنون در حال ساختن فضايي عليه دولت نهم است و برخي اصولگرايان هم متاسفانه در اين راه مددكار آن شده اند كه در اين فضا دولت و بلكه شخص رييس جمهور نزد مردم متهم اول و آخر مجموعه اي از اتفاقات جلوه داده مي شود كه بسا سهمش در به وجود آمدن آنها بيشتر از عوامل خارج از اراده دولت نبوده است. در چارچوب همين فضاست كه انتقاد فله اي از دولت نه ابزاري براي اصلاح امور بلكه بدل به يك هدف استراتژيك براي مخدوش ساختن چهره آن به قصد بهره برداري هاي سياسي بعدي از جمله انتخابات مجلس هشتم مي شود. دولت نهم بي عيب نيست اما سوال اين است كه كداميك از دولت هاي گذشته بي عيب بوده اند؟ آيا خطايي كه دولت نهم في المثل در مورد افزايش تسهيلات دهي به مردم از طريق بانك ها مرتكب شد (آن هم با نيت خير) و اكنون هم در حال اصلاح آن است، بزرگتر از خطاهاي مكرري است كه دولت اصلاحات انجام داد و هر يك از آنها بدل به بحران هاي بزرگ براي امنيت كشور شد؟ تورم آيا مشكلي است كه همين ديروز در ايران پديد آمده باشد؟ چه تعداد از منتقدان اصلاح طلب و كارگزاراني دولت نهم مي توانند ادعا كنند راه حلي براي مهار تورم دارند كه تاكنون آن را نفرموده اند؟ گذشته از اين، همه اقتصادداناني كه پس از سخنان رييس جمهور به اظهار نظر در اين باره پرداختند بر اين امر تاكيد كردند كه عوامل بسيار متعددي در رسيدن تورم به سطح فعلي دخيل بوده كه تنها تعدادي از آنها مربوط به دولت است. اكنون كساني ميدان دار انتقاد از عملكرد اقتصادي دولت نهم شده اند كه در دوره صدارت و وكالت خود رسما اعلام مي كردند كاري به مشكلات اقتصادي مردم ندارند و همين حالا هم بي پرده مي گويند كه اگر دوباره به قدرت برسند همان مشي قبلي را البته با شدت و حدت بيشتر دنبال خواهند كرد. شخصيتي چون مهدي كروبي شايد به همين دورويي ها نظر داشت كه چندماه قبل جايي گفته بود اصلاح طلبان اگر دوباره به قدرت برسند تندروي ها دوباره آغاز خواهد شد، اگر چه كروبي هم اگر نگفته بود از جلسات خصوصي آقايان بيش و كم خبر مي رسد كه چگونه از همين حالا به دنبال برنامه ريزي براي ايجاد تنش و ناآرامي به محض ورود به مجلس هشتم ولو در قالب يك اقليت كم شمار هستند"
در خاتمه اینکه یادداشت روز نویس چون خودش سهیم در شرایط کنونی می باشد. پس بطور دقیق می داند که فرق چندان جز شعارهای تاکتیکی میان باندهای مامفیائی جناح حاکم اصول گرا خوانده شده که ادعای عاشق خدمتگزاری به مردم دارد با باندهای مافیائی جناح مغلوب اصلاح طلب خوانده شده که معروف به شیفتگان قدرت نامیده می شوند با هم دیگر ندارند جز اینکه سگ دعوا وجنگ ونزاع ورقابت برسر انحصاری کامل قدرت وچنگ اندازی بر منابع نفتی وگازی و اقتصادی وذخایر مالی می باشد و اکنون که فضای خیمه شب بازی انخابات مجلس هشتم است برای عوامریبی کردن ومنحرف نمودن اذهان عمومی و زمینه سازی برای گرم کردن تنور داغ انتخابتی – انتصاباتی نیاز به غلیظ تر کردن بیشتر آتش توپخانه ی جنگ روانی مطبوعاتی می باشد . بهرحال برای همین است که یک جناح که اکنون حاکم است وهمه ی ابزار تبلیغاتی و ارگان های قدرت وسرکوبگری را در اختیار خود دارد . بطور آشکارا وعلنی می گوید که چکاره است وچه می خواهد؟ یا اینکه می خواهد با وعده های دروغین دادن وعوامفریبی کردن دست به سرکوبگری و غارتگری بزند ولی دیگری که فعلاً از صحنه ی قدرت حذف شده است .اما طبق سند عملکردش بقول معروف نمی گوید که چگونه با پنبه سر می برید و یا با بازی وچاشنی کردن مشتی اصطلاخات شعاری اهداف خودش را دنبال می کرد که شامل ، زنده باد مخالف من، ایران متعلق به همه ایرانیان است . البته برخی که بیشتر ایرانی می باشند، ار مزایا وامکانات بیشتری نیز برخورارند و دانستن حق همگان می باشد ، جامعه ونهادهای مدنی وگفتمان فرهنگ تمدنی و... نیز بخشی دیگر از تاکتیک های شعاری اشان برای خفه کردن معترضان بیرون از بازی دوجناح بود. مهمتراینکه هیچک از این دو جناح شهامت اینکه اعتراف کنند که ولی فقیه عمود وخیمه ی نظام وهمه کاره می اشد وبقیه سیاه لشکران وهورا کشان بله قربان گویانی می باشند که تاجائیکه چنین مجیز و سپاس گوی ولی فقیه باشند تحمل ی شوند وبه بازی گرفته می شوند. در غیراز اینصور همچون مردم ایران هیچگونه محلی از اعراب ندارند . ناگفته نماند که سیاست حاکم بر مطبوعات هم ناشی از این تنظیم رابطه می باشد. البته پاسدار یادداشت روز نویس هم توضیح مبسوط داد که فضا وسیاست تعیبن شده بر مطبوعات چگونه است وچه مسئولیت ووظایفی برعهده دارد وبادقت دنبال می کند که هیچگونه ربطی به مطالبات مردم ایران ندارد.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 4 دی ماه سال -1386