نقد وبررسی " رابطه تلويزيون با واقعيت " روزنامه ی جمهوری اسلامی یک شنبه 2 دیماه سال 1386
سرمقاله نویس خطاب به مسئولان صدا وسیما دلیل ندارد که از ترس مرگ دست به خودکشی زده شود
دربستراختلافاتی که میان باندهای مافیائی درون جناح اصول گرایان حاکم وجود دارد . از سوی دیگر اهرم سرکوبگری مبارزه با شبیخون فرهنگی و مبارزه با فساد اخلاقی و اجتماعی و بی حجابی که از سوی طرح امنیت اجتماعی در جامعه دنبال شده است که هدف سرکوبگری ورعب و وحشت در جامعه است. صد البته که ناشی از اندیشه ی خرافی وتحجرگرائی سرکوبگرایان غالب سرچشمه می گیردکه 3 دهه است زیر پرده ی مذهبی ودین بس جنایت ها و خیانت ها وعوامفریبی ها و غارتگری ها وجنگ افروزی ها و ... شده است.بهرحال اکنون در پس پرده ی اختلافات از پس پرده ی بیرون فتاده شده است که چگونه حتی اختلاف عمیق میان مشاوران فرهنگی رئیس جمهور و سخنگوی دولت با نیروی انتظامی و قوه ی قضائیه وجود دارد که منجر به برکناری پاسدار محمد باقر ذوالقدر از پست معاونت امنیتی و انتظامی وزارت کشور شد .اکنون نیز سرمقاله نویس که از یکطرف ااز طرح سرکوبگرایانه ی نیروی انتظامی دفاع می کند واز طرف دیگر سخت تضاد با وزیر فرهنگ سانسور وتفتیش عقاید ارشاد دارد. زیرا که معتقد است که این نهاد موجب خرافات در جامعه شده است . همچنین اکنون از برنامه های سریالی و فیلمنامه هائی انتقاد کرده است که از تلوزیون رژیم تروریستی آخوندی پخش می شود که مدعی شده است موجب بدآموزی وانحرافی اخلاقی در جامعه ومیان اعضای خانواده ها شده است. یعنی اینکه به عامل اصلی و ریشه ای فساد اخلاقی در جامعه اشاره کرده است که منبع کجاست؟ در صورتیکه چندین ماه است بهای سنگین آن را جوانان معترض و ناراضی به اتهام اراذل و اوباش پرداخته اند و مقصر هم قلمداد شده اند. البته که این رژیم ضدبشری و قرون وسطائی ی رژیم عوامفریب و شیاد وحقه باز و شارلاتان می باشد که با نام مذهب گونه اهداف پلید وشیطانی خود را دنبال واجرا کرده است و پیوسته مسئولان را تبرئه کرده است . زیراکه بقول سیدخندان حقه باز که با پنبه سر می برد ولی فقیه منتسب به وحی است. جالب است که سرمقاله نویس به مسئولان تلویزیون نیز توصیه کرده است که دلیل ندارد هر گونه واقعیتی از تلویزیون بیان شود ومردم آن را بدانند که چیست که اینکه از مسئولان تلویزیون سئوال کرده و به اینان اینگونه رهنمود داده است :
اما واقعيت هاي ديگري هم هستند كه علني ساختن آنها حتي در محيط هاي كوچك با معيارهاي عقلي و شرعي و اخلاقي سازگاري ندارد چه رسد به اينكه از تلويزيون پخش شوند. مثلا اگر فيلمبردار تلويزيون برحسب اتفاق كسي را ببيند كه لخت مادرزاد كنار خيابان ايستاده و درحال ادرار كردن است آيا مي تواند فيلم اين صحنه را براي مسئول شبكه بياورد و به او اصرار كند كه آنرا پخش كند !
سرمقاله نویس برای اینکه داستان واقعیت سانسور نهادینه شده را لوث کند و آن را فقط منحصر به حیطه ی فساد اخلاقی که از دید خودش محدود کندتا ک بتواند مسئله ی تضاد ورقابت های باندی و درونی را برجسته کند مجبور شده که چنین به مخاطبین خودش در رسانه ی ملی یا تلویزیون پیام داده وپرسش کرده وتأسف خودش را نسبت به عملکرد این نهادابراز کرده است:
از رسانه اي با اين جايگاه چگونه مي توان انتظار داشت صحنه هائي پخش شود كه نگاه دريده به زنان بي حيائي زنان بي حرمتي همسايگان بي مسئوليتي مردم اينكه زني براي فرار از باران سوار ماشين گران قيمت مي شود تا مردي را تيغ بزند راننده تاكسي با هرزگي با دخترك حرف بزند مرد صاحبخانه با زن بيگانه با نگاه شهوت آلود حرف بزند و حتي دوست شوهر يك زن با دادن هديه و نگاه دريده شهواني آن زن را بدرقه كند همه اينها بسيار عادي جلوه كند و توجيه اين باشد كه اينها واقعيت هاي جامعه ما هستند و مسئولان تلويزيون نيز تحسين شوند كه چقدر جسورند و شهامت عبور از خط قرمزهاي ساختگي را دارند . متاسفانه در عملكرد تلويزيون يك دوگانگي شديد كاملا مشهود است كه تا اين دوگانگي ادامه داشته باشد قدرت فرهنگ سازي متناسب با انقلاب و نظام جمهوري اسلامي را نخواهد داشت . از يكطرف افراط در اموري كه نامش را برنامه هاي مذهبي ميگذارند و از هيچ خرافه اي نميگذرند و از طرف ديگر عبور از خط قرمزهائي كه مقتضاي ارزشهاي ديني فرهنگ و سنت ملي و آرمانهاي انقلابي اين ملت است . به نظر مي رسد مشكل اصلي در سياستگذاري هاست كه تا حل نشود اين افراط و تفريط ها ادامه خواهد داشت و در اين ميان تكليف رابطه تلويزيون با واقعيت نيز مشخص نخواهد شد."
در خاتمه اینکه البته اینگونه اعتراضات آبکی وسطحی کردن از سوی سرمقاله نویس تذکر داده شد که ناشی از تضاد ورقابت های باندی ودرونی می باشد که صد البته به موضوع انتخابات خیمه شب بازی نمایش انتخابات مجلس هشتم راه می برد که هر روز رقابت ها وتبلیغات یرامونش حاد وتند تر وتیز می شود . به ویژه اینکه یکی از دلایل اصلی ریشه ی اختلاف سرمقاله نویس با دستگاه تلویزیون یا به حساب رسانه ی خبری ملی خوانده شده ی رژیم تروریستی آخوندی به دلیل این است که رفسنجانی رئیس مجمع خبرگان شد. زیرا پس ا ز رئیس خبرگان رهبری شدن رفسنجانی ، وی از سوی صدا و سیما مورد تحریم خبری این رسانه واقع شده است و موجب بالا رفتن ضریب حساسیت سرمقاله نویس نسبت به عملکرد صدا وسیما شد است و عملکردش را زیر ذره بین وتیغ انتقاد برده است . زیرا که سرمقاله نویس از رفسنجانی دفاع می کند. به خصوص اینکه تضاد واختلافی هم با عملکرد زیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد اسلامی وزیر سوگلی کابینه ی احمدی نژاد دارد که مجوز ساختن فیلمنامه های آنچنانی را می دهد . همچنین چندین بار تا کنون از سوی این سرمقاله نویس و یا گزارشگر ستون جهت اطلاع این روزنامه مورد انتقاد شده قرار گرفته شده است که چرا مجوز تجربه وانتشار به کتبی داده می شود که موجب رواج وتبلیغ خرافات و فساد اخلاقی و فرهنگی در جامعه شده است ؟ ناگفته نماند که سرمقاله نویس تاکتیک اهداف تهیه کنندگان برنامه های تلوزیونی رانیز رو کرده است که برای خنثی کردن برنامه های پخش شده از ماهواره ای می باشد و به این مدعیان پاسخ داده است که دلیل ندارد از ترس مرگ دست به خودکشی زده شود
هوشنگ - بهداد
یک شنبه 2 دیماه سال 1386
سرمقاله نویس خطاب به مسئولان صدا وسیما دلیل ندارد که از ترس مرگ دست به خودکشی زده شود
دربستراختلافاتی که میان باندهای مافیائی درون جناح اصول گرایان حاکم وجود دارد . از سوی دیگر اهرم سرکوبگری مبارزه با شبیخون فرهنگی و مبارزه با فساد اخلاقی و اجتماعی و بی حجابی که از سوی طرح امنیت اجتماعی در جامعه دنبال شده است که هدف سرکوبگری ورعب و وحشت در جامعه است. صد البته که ناشی از اندیشه ی خرافی وتحجرگرائی سرکوبگرایان غالب سرچشمه می گیردکه 3 دهه است زیر پرده ی مذهبی ودین بس جنایت ها و خیانت ها وعوامفریبی ها و غارتگری ها وجنگ افروزی ها و ... شده است.بهرحال اکنون در پس پرده ی اختلافات از پس پرده ی بیرون فتاده شده است که چگونه حتی اختلاف عمیق میان مشاوران فرهنگی رئیس جمهور و سخنگوی دولت با نیروی انتظامی و قوه ی قضائیه وجود دارد که منجر به برکناری پاسدار محمد باقر ذوالقدر از پست معاونت امنیتی و انتظامی وزارت کشور شد .اکنون نیز سرمقاله نویس که از یکطرف ااز طرح سرکوبگرایانه ی نیروی انتظامی دفاع می کند واز طرف دیگر سخت تضاد با وزیر فرهنگ سانسور وتفتیش عقاید ارشاد دارد. زیرا که معتقد است که این نهاد موجب خرافات در جامعه شده است . همچنین اکنون از برنامه های سریالی و فیلمنامه هائی انتقاد کرده است که از تلوزیون رژیم تروریستی آخوندی پخش می شود که مدعی شده است موجب بدآموزی وانحرافی اخلاقی در جامعه ومیان اعضای خانواده ها شده است. یعنی اینکه به عامل اصلی و ریشه ای فساد اخلاقی در جامعه اشاره کرده است که منبع کجاست؟ در صورتیکه چندین ماه است بهای سنگین آن را جوانان معترض و ناراضی به اتهام اراذل و اوباش پرداخته اند و مقصر هم قلمداد شده اند. البته که این رژیم ضدبشری و قرون وسطائی ی رژیم عوامفریب و شیاد وحقه باز و شارلاتان می باشد که با نام مذهب گونه اهداف پلید وشیطانی خود را دنبال واجرا کرده است و پیوسته مسئولان را تبرئه کرده است . زیراکه بقول سیدخندان حقه باز که با پنبه سر می برد ولی فقیه منتسب به وحی است. جالب است که سرمقاله نویس به مسئولان تلویزیون نیز توصیه کرده است که دلیل ندارد هر گونه واقعیتی از تلویزیون بیان شود ومردم آن را بدانند که چیست که اینکه از مسئولان تلویزیون سئوال کرده و به اینان اینگونه رهنمود داده است :
اما واقعيت هاي ديگري هم هستند كه علني ساختن آنها حتي در محيط هاي كوچك با معيارهاي عقلي و شرعي و اخلاقي سازگاري ندارد چه رسد به اينكه از تلويزيون پخش شوند. مثلا اگر فيلمبردار تلويزيون برحسب اتفاق كسي را ببيند كه لخت مادرزاد كنار خيابان ايستاده و درحال ادرار كردن است آيا مي تواند فيلم اين صحنه را براي مسئول شبكه بياورد و به او اصرار كند كه آنرا پخش كند !
سرمقاله نویس برای اینکه داستان واقعیت سانسور نهادینه شده را لوث کند و آن را فقط منحصر به حیطه ی فساد اخلاقی که از دید خودش محدود کندتا ک بتواند مسئله ی تضاد ورقابت های باندی و درونی را برجسته کند مجبور شده که چنین به مخاطبین خودش در رسانه ی ملی یا تلویزیون پیام داده وپرسش کرده وتأسف خودش را نسبت به عملکرد این نهادابراز کرده است:
از رسانه اي با اين جايگاه چگونه مي توان انتظار داشت صحنه هائي پخش شود كه نگاه دريده به زنان بي حيائي زنان بي حرمتي همسايگان بي مسئوليتي مردم اينكه زني براي فرار از باران سوار ماشين گران قيمت مي شود تا مردي را تيغ بزند راننده تاكسي با هرزگي با دخترك حرف بزند مرد صاحبخانه با زن بيگانه با نگاه شهوت آلود حرف بزند و حتي دوست شوهر يك زن با دادن هديه و نگاه دريده شهواني آن زن را بدرقه كند همه اينها بسيار عادي جلوه كند و توجيه اين باشد كه اينها واقعيت هاي جامعه ما هستند و مسئولان تلويزيون نيز تحسين شوند كه چقدر جسورند و شهامت عبور از خط قرمزهاي ساختگي را دارند . متاسفانه در عملكرد تلويزيون يك دوگانگي شديد كاملا مشهود است كه تا اين دوگانگي ادامه داشته باشد قدرت فرهنگ سازي متناسب با انقلاب و نظام جمهوري اسلامي را نخواهد داشت . از يكطرف افراط در اموري كه نامش را برنامه هاي مذهبي ميگذارند و از هيچ خرافه اي نميگذرند و از طرف ديگر عبور از خط قرمزهائي كه مقتضاي ارزشهاي ديني فرهنگ و سنت ملي و آرمانهاي انقلابي اين ملت است . به نظر مي رسد مشكل اصلي در سياستگذاري هاست كه تا حل نشود اين افراط و تفريط ها ادامه خواهد داشت و در اين ميان تكليف رابطه تلويزيون با واقعيت نيز مشخص نخواهد شد."
در خاتمه اینکه البته اینگونه اعتراضات آبکی وسطحی کردن از سوی سرمقاله نویس تذکر داده شد که ناشی از تضاد ورقابت های باندی ودرونی می باشد که صد البته به موضوع انتخابات خیمه شب بازی نمایش انتخابات مجلس هشتم راه می برد که هر روز رقابت ها وتبلیغات یرامونش حاد وتند تر وتیز می شود . به ویژه اینکه یکی از دلایل اصلی ریشه ی اختلاف سرمقاله نویس با دستگاه تلویزیون یا به حساب رسانه ی خبری ملی خوانده شده ی رژیم تروریستی آخوندی به دلیل این است که رفسنجانی رئیس مجمع خبرگان شد. زیرا پس ا ز رئیس خبرگان رهبری شدن رفسنجانی ، وی از سوی صدا و سیما مورد تحریم خبری این رسانه واقع شده است و موجب بالا رفتن ضریب حساسیت سرمقاله نویس نسبت به عملکرد صدا وسیما شد است و عملکردش را زیر ذره بین وتیغ انتقاد برده است . زیرا که سرمقاله نویس از رفسنجانی دفاع می کند. به خصوص اینکه تضاد واختلافی هم با عملکرد زیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد اسلامی وزیر سوگلی کابینه ی احمدی نژاد دارد که مجوز ساختن فیلمنامه های آنچنانی را می دهد . همچنین چندین بار تا کنون از سوی این سرمقاله نویس و یا گزارشگر ستون جهت اطلاع این روزنامه مورد انتقاد شده قرار گرفته شده است که چرا مجوز تجربه وانتشار به کتبی داده می شود که موجب رواج وتبلیغ خرافات و فساد اخلاقی و فرهنگی در جامعه شده است ؟ ناگفته نماند که سرمقاله نویس تاکتیک اهداف تهیه کنندگان برنامه های تلوزیونی رانیز رو کرده است که برای خنثی کردن برنامه های پخش شده از ماهواره ای می باشد و به این مدعیان پاسخ داده است که دلیل ندارد از ترس مرگ دست به خودکشی زده شود
هوشنگ - بهداد
یک شنبه 2 دیماه سال 1386