"بزک نمیر بهار میاد، کمبیزه با خیار میاد"

نقد وبررسی " نقد ناب (يادداشت روز)"روزنامه ی کیهان شنبه 10 آذر ماه سال 1386
"بزک نمیر بهار میاد، کمبیزه با خیار میاد"
طلبه پاسدار یاداشت روز نویس شده از نزدیکی نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم گفته است که چگونه چنب وجوش وحتی تحرک وخروش پیرامونش بالا گرفته شده است و نوید داده و استقبال کرده است که هر چه به زبمن برگزاری این نمایش نزدیک تر می شود فعالیت های تبلیغاتی و افشاگری های نقد ناب خوانده شده نیز گسترده وافزون تر می شود . همینطور از خوشوقتی نقدهای سوزاننده ودلسوزانه خوانده شده گفته وتأکید کرده و آن را به فال نیک گرفته است . البته که همین چند روزگذشته بود که شاهد اینگونه نقدهای سوزاننده وصد البته بسیار دسلوزانه و افشاگرانه ی یک جاسوس خائن و مجرم هسته ا ی مدل نقد ناب دلسوزانه بودیم که اتفاقاً کتهم جاسوس و خائن ومجرم هسته ای هم از پیشینیه ی سفیر بودن در آلمان در دوران رفسنجای وعضو ارشد تیم مذاکره ی کننده ی هسته ای در دوران خاتمی برخوردار است وهم اینکه رابطه ی نزدیک همکاری با رفسنجانی رئیس مجمع مصلحت نظام وخبرگان رهبری و آخوند حسن روحانی دارد که نماینده ی ولی فقیه در شورای عالی امنیت ملی است . همچنین عضو مجمع خبرگان رهبری است که رئیس کنونی تحقیقات استراتژیک مجمع مصلحت نظام است که حسین موسویان متهم به جاسوسی وخیانت هسته ای نیزمعاون ایشان در این مجمع مصلحت نظامی می باشد. اما نقاد ناصح وواعظ یادداشت روز نویس بدون اینکه ایشان توجه داشته باشد که چگونه پاسدار رئیس جمهور در محفل دوستانه در بجنورد نقد بسیار دلسوزانه کرد و خطاب به منتقدین وروشنفکران دولت آن را بت پرستان مدرن معرفی کرد و شناحت وتحلیل آنان نسبت به دنیا را کمتر از عقل و فهم یک بزغاله دانست . در عوض به سرسخت ترین مدافع ومبلغ و سینه چاک ووکیل مدافع خود ودولتش یعنی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری جایزه نه بهترین مدافع ومبلغ دلسوز، بلکه به عنوان بهترین منتقد مطبوعاتی دولت جایزه اعطا ء کرد و بدون آنکه کوچکترین اشاره ای به شیوه ی عملکرد وزیر سانسور وتفتیش عقاید ارشاد داشته باشد که چه بر سر مطبوعات دوم خردادی آورده وچگونه نشریات دانشجوئی را توقیف کرده و یا اینکه چگونه هرروز مدیر مسئول نشریه ای یا قلمزنی محاکمه ومحکوم می کند؟. حتی سایت بازتاب رئیس گزمکان سابق محسن رضائی را گگونه مهر وموم وتعطیل کرد؟ ولی اکنون ایشان در مورد شیوه وخصوصیات واهداف نقد کردن اینگونه وارونه گوئی و هذیان سرائی و لفازی و تئوریری پردازی مدل حوزوی – پاسداری کرده وفرموده یا در حققت روضه خوانده وگریز به صحرای کربلازده است:
"در كنار اين جنب و جوش رو به اوج گيري، مثل هميشه متأسفانه كساني نيز به اسم نقد با روي آوردن به حربه تهمت و افتراء و مبالغه گويي و... مسير بي انصافي را در پيش گرفته اند و قبل از آنكه به فكر اثبات خويش و گروه هاي متبوعه باشند در پي نفي ديگران هستند و بيرحمانه از امكانات در اختيار به ويژه ابزار كارسازي مثل قلم و سخن، چماقي ساخته اند براي تخريب رقيبان و از ميان برداشتن آنها، با اينكه در اين باره شاهد و سند كم نيست، ترجيح مي دهيم براي جلوگيري از هرگونه شائبه اي از ذكر مثال خودداري كنيم و به اين بهانه نكاتي در باب نقد و انتقاد ذكر نمائيم.ترديدي وجود ندارد كه اگر نقد با دشمني و كينه توزي مترادف شود، ديگر اسمش نقد نيست و به طور طبيعي نمي توان انتظار داشت كه كاركردهاي نقد و اثرات مثبت حاصل از نقد واقعي، بر آن مترتب شود. نقد، عيارسنجي است، جدا كردن سره از ناسره است و در اين كار نبايد به گونه اي عمل كرد كه جاي هر كدام از اينها عوض و كلاه سر مخاطب گذاشته شود. نقد، بايد در كمال دلسوزي و خيرخواهي انجام شود تا تاثيرات بايسته را در ذهن مخاطب و نقد شونده بگذارد. در نقدناب و دلسوزانه آنچه بيش از هر چيز اهميت دارد اين است كه نقاد، خير طرف مقابل يعني نقدشونده را بخواهد و اين شرط بايد در كلام و قلم نقدكننده خود به خود تبلور يافته باشد. نقد، نوعي نصيحت كردن و اندرز دادن است و نصيحت هم معنا و هدفي جز اصلاح و خيرخواهي ندارد. بدون شك اگر نقد دلسوزانه و در عين حال عالمانه و آگاهانه باشد، بهترين خدمت و بزرگترين حمايت را نسبت به نقدشونده به عمل آورده و باعث تقويت وي مي شود. به ديگر سخن نقد ادب و آدابي دارد كه در صورت رعايت آن مي توان با اطمينان كامل به بهبود وضع فرد و جامعه اميدوار بود. البته اين هم به شرطي است كه طرف نقدشونده، خود از سعه صدر و ظرفيت تحمل مناسبي برخوردار باشد و براي اصلاح عملكرد خود شنونده و مشتري سخن حق باشد."
طلبه ی روضه خوان قلم بردست ویاادشت روز نویس شده که همچون نقش واسطه 3 روش شناخته ی شیوه ی تجربه شده بازجوئی در سیاه چال های رژیم تروریسی و ضدبشری و قرون وسطائی وارد میدان شده وایفای نقش کرده است و از موضع موعظه ونصحیت گری وارونه گوئی کرده است تا شاید از این طریق بتواند گلابزدگی و تهدید کردن سربازجو پاسدار حسین شریعتمدار ودادستان قاتل تهران ووزیر آدمکش و گوشخوار بد نام اطلاعات محسنی اژه ای وپاسدار احمدی نژاد پیرامون پرونده ی حسین موسویان وتوهین وتحقیر وتهدید ومتهم کردن رقبای شکست خورده را ماستمالی و رفع ورجوع کند . ولی غافل ازآنکه برای با تلاشی که برای توجیه گری کرده و با مثالی که از حکومت دیکتاتوری زده ولی از یاد برده است که چگونه دانشجویان در فضای دانشجوئی تبدیل به فضای پادگان نظامی شده فریاد مرگ بر دیکتاتور سر می دادند وهنوز هم بطور کامل این پژواک قطع نشده است . چونکه کارگران و سایر اقشار جامعه این فریاد اعتراضی را بصورت دیگری دنبال کردند. همچنین ایشان به عدم آزادی قلم در سیستم گذشته اشاره کرده است و آن شرایط را با مقایسه ی شرایط کنونی آزادی قلم وبیان در رژیم آزادی کش و معروف به قصاب مطبوعات وخبرنگاران کرده است و بقول معروف برای برپاب نشدن از جلوی بام آنقدر پساپسی رفته است که ااز آنسوی بام به پائین پرت شده است وهمچون موجی های جانباز ترکش خورده ی میادین مین جنگ ضدملی و ضد میهنی ایران وعراق بالانس و تعادل از دست داده چنین واقعیت را تحریف و کتمان نموده وهذیان گوئی کرده و در نهایت رهنممود ونوید مضحک وکمدی هم داده است که مفهومش هست بزک نمیر بهار میاد، کمبیزه با خیار میاد:
"بديهي است كه نقد در حكومت هاي ديكتاتوري محلي از اعراب ندارد و مثلا در رژيم منحوس پهلوي به هيچ وجه جايز نبود و حداقل پاداش نقادان دلسوز و آزاده، غل و زنجير و اسارت و زندان بود. خوشبختانه به بركت پيروزي انقلاب اسلامي و برپا شدن نظام جمهوري اسلامي، بازار نقد و انتقاد رواج يافت و در دوره هاي مختلف حتي زمان جنگ و در زمان دولت هايي با سلائق و شرايط مختلف، اين بازار هرگز كساد نشد و از منتقدان دلسوز گرفته تا كساني كه با به اصطلاح نقدها و طعنه ها و تپش قلم هاي خود قصد راه انداختن جنگ رواني و متشنج كردن وضعيت جامعه را داشتند، حرف و نظر خود را آزادانه مطرح كرده اند و البته در اين باره گاه چنان رويه تساهل در پيش گرفته شد كه حتي بلندگوهاي دشمن نيز در داخل مجال راه انداختن روزنامه و در اختيار گرفتن تريبون هاي رسمي را پيدا كردند. نظام جمهوري اسلامي كه حركتي است در تداوم نهضت پيامبر ختمي مرتبت(ص) با توكل به خدا و پشتوانه مردم، هرگز از نقد و انتقاد باكي به خود راه نداده و آن را پديده اي مبارك در جهت يكي از اصلي ترين اهداف خود كه آگاه كردن مردم و جامعه است، قلمداد نموده است. در اين ميان صد البته اگر محدوديتي ايجاد مي شود و برخوردهايي صورت مي گيرد - صرفنظر از اشتباهاتي كه رخدادي طبيعي و اجتناب ناپذير است- در جهت بستن راه ارائه آزادانه انديشه و نظرات نيست، بلكه هدف اصلي بستن راه هاي رخنه ابتذال و رواج هرهري مسلكي و محدود كردن حيوانيت و شهوات است و... اين همه در حالي است كه دنياي غرب كه ادعاي آزادي و آزادانديشي داشت- و دارد- در روزگار كنوني بيش از هر زمان ديگري در برابر نقد و انتقاد آسيب پذيرتر مي شود، چرا كه سردمداران نظام هاي سلطه گر آگاه شدن مردم خود و جهان را برخلاف منافع و سدي در مقابل پيشبرد اهداف سلطه جويانه و غيرمشروع خود مي بينند و... اين است كه هر روز خبر تازه اي از كنترل و اعمال محدوديت بيشتر جريان آزاد اطلاعات در غرب به گوش مي رسد و اين اواخر آنان حتي اطلاعات شخصي و مذاكرات خصوصي افراد جامعه خود را (تلفن ها، نامه هاي الكترونيكي و...) را مشمول كنترل و نظارت خود قرار داده اند و...با اين همه، همانطور كه بالاتر هم اشاره شد، هنوز در كشور ما نيز آنطور كه مكتب اسلام توجه كرده و نظام جمهوري اسلامي و رهبري فرزانه آن خواهان است، شكل نگرفته و هنوز هستند كساني از مدعيان كه انتقاد را يا انتقام دانسته يا نادانسته اشتباه مي گيرند و از آن سوءاستفاده مي كنند و از آن سو نيز هستند كساني كه نقد را كه به تعبير حضرت امام(ره)، يك «هديه الهي» براي نقد شونده است، برنمي تابند و در برابر آن ظرفيت لازم را از خود بروز نمي دهند. چرا كه نقد و انتقاد هم مثل هر سخن حقي كه به تعبير مولا(ع)، در سخن «گسترده» است در عرصه عمل «تنگنايي بي مانند» دارد وقتي تلاقي منافع پيش مي آيد اين اصل علي رغم بديهي بودن، انكار و به فراموشي سپرده مي شود،
درخاتمه اینکه به دلیل شرایط بیش از ایزولگی و شکننده وضربه پذری که رژیم تروریستی آخوندی در آن قرار گرفته است. برای اینکه هنوز بحران خطیر و وخیم هسته ای حل نشده است ، ترکش نتایج کنفرانس آناپولیس را دریافت کرده است . زیراکه رابطه ای اش با تنها همان پیمانش در میان کشورهای عربی و منطقه یعنی سوریه آنگونه تیره وتار شده است که بنابر تحلیل امروز سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی به دلیل اینکه سوریه در کنفرانس آناپولیس شرکت کرد گفته شده که دچار سرنوشت اسف بار شده است. البته تنها کشوری که به این کنفرانس دعوت نشده بود . رژیم تروریستی آخوندی بود که از قبل دشمنی خودش پیرامون هرگونه برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه را نه اعلام کرده بود ، بلکه سایر رهبران کشورهای منطقه ی شرکت کننده در اینگونه کنفرانس های صلح خاورمیانه را نیز تهدید جدی کرده بود که درون کشورشان دست به آشوب و اغتشاش و ایجاد ناآرامی زده خواهد شد. مهمتر اینکه داستان جاسوس وخائن ومجم خوانده شدن حسین موسویان که بسیار کشدار شده است . تبدیل به مقوله ی جدی تبلیغات خیمه شب بازی انتخابات مجلس دوره ی هشتم شده است که عقب نشینی و تسلیم هر طرف مدعی دعوا به نفع دیگری تمام خواهد بود. بنابراین اکنون طلبه ی روضه خوان یادداشت روزنویس شده با شگرد روضه خوانی ونقالی تلاش کرده است تا که هرطوری شده سر وته داستان را بهم بیآورد و این افشاگری را نقد ناب دلسوزانه تشبیه کند که اتفاقاً چون با چوب آن را بطور غیر مستقیم بر هم زده است . بیشتر بوی گند وآزار دهنده اش را درآورده است. زیرا که ادعا و روضه ی مضحکی پیرامون نقد خوانده است واز آزادی قلم ومطبوعات آنهم از موضع نقد دلسوزانه در این رژیم آزادی کشن و قلم شکن وزبان بر معروف به قصاب مبطوعات وخبرنگاران درجهان گفته و خواسته جا بی اندازد که گویا در رژیم تروریستی آخوندی شرایط قلم وبیان وعدم آزادی آنگونه نیست که سابقه ی تعطلیلی 80 مطبوعات ونشریه و روزنامه در یک شب وجود ندارد و هم اکنون روزنامه نگار در زندان ندارد واحکام اعدام برای برخی صادر نشده است و رئیس انجمن مدعی حقوق بشرش عمادالدین باقی در زندان وحبس به سر نمی برد! لذا چاره ای نیست جز اینکه به عنوان جوک ککمیک وتراژدیک دروغ بزرگ را به جای نقد ناب پذیرفت وخنید هم گریست.
هوشنگ – بهداد
شنبه 10 آذر ماه سال 1386