"اعتراف مبتنی بر اینکه حقایق هسته ای باید فراتر ازآن باشد که تا حال افشا شده است"

نقد وبررسی " فشار براي بهانه اي كه ندارند " روزنامه ی جمهوری اسلامی دوشنبه آذرماه12 سال 1386
"اعتراف مبتنی بر اینکه حقایق هسته ای باید فراتر ازآن باشد که تا حال افشا شده است"
با عنوان سرمقاله و این گزیده ی بازتاب داده شده ی محمد البرادعی که اخیراً گفته وچنین است "ايران يك نيروگاه غني سازي كوچك و نوپا دارد كه وقتي اين كشور مورد تهديد قرار مي گيرد در پايان به يك سيستم نظامي منجر خواهد شد ." اینگونه اعتراف کردن جای خیلی سئوال وبحث دارد که می تواند همه موش و گربه بازی کردن ها وادعاهای آنچنانی مثل غیر نظامی و صلح آمیز بودن که آری این پروژه نه اهداف نظامی دارد ونه توانائی ساختن بمب اتمی دارد را بی رنگ می کند و زیرآب اینگونه ادعاهای صورت مسئله کن و آدرس غلط دادن را می زند. برای اینکه پرسش است که چگونه است که سرمقاله نویس پس از اشاره کردن به ناامید بودن 5 ساعت مذاکره ی پاسدار سعید جلیلی با خاویر سونالا در لندن در دنباله به مصاحبه البرادعی با یک روزنامه ی آرژانتینی اشاره کرده و نتیجه گیری کرده است که چنین بر می آید بحران هسته ای رژیم تروریستی آخوندی راه حل نظامی ندارد، بلکه می بایست از طریق روش دمکراتیک ومذاکره حل و فصل گردد . بالاخره که بنابر ادعا ونقل قول محمد البرادعی افزوده شده است که رژیم تروریستی البرادعی دارای یک نیروگاه غنی سازی کوچک و نوپا می باشد که در صورت تهاجم قرار گرفتن که مشخص نیست پس از تهاجم نظامی چیزی از این دستگاه باقی خواهد ماندیانه ، تازه آیا این مسئولین هسته ای رژیم تروریست آخوندی که حتماً مدعی می باشند دست به اعتماد سازی زده وچیزی از چشمان بازرسان وناظران آژانس بین المللی اتمی را پنهان ومخفی نگه نداشته اند . آیا این دستگاه ویران شده توانائی این را دارد تا که قادر باشد این دستگاه نوپا آنگونه پس از تهاجم نظامی خود را بازسای و گسترش دهد که می توااند چنان دست به غنی سازی اورانیوم بزند که قادراست با آنان بمب اتمی بسازند! امکان ندارد مگر این اعتراف تهدید آمیز نشان نمی دهد که بازرسان آژانس موفق شده باشند از همه تأسیسات هسته ای باز دید کرده باشند . یا اینکه واقعیت این است که تأسیسات هسته ای رژیم توریستی می بایست بس فراتر از آن بخش از اطلاعات یا خبرهائی باشد که تاکنون اعلام شده است و حقیقت باید چیز دیگری می باشد که اینگونه ادعای تهدید امیز پیرامونش شده است وبرای همین است که تلاش می شود به شیوه های گوناگون کتمان شود و با نظر های ضد ونقیض و پراکنده دادن نوعی فضای مخدوش به وجود آید تا که امکان فرصت سوزی همچنان مثل سابق وجود داشه باشد تاکه در چترآن به شود حاشیه ای امن به وجود آورد که بشود اهداف پروژه ی پشت پرده تعقیب شود . همچنین زمانی شک بیشتر به یقین تبدیل می شود که پیوسته سرمقاله نویس روزنامه وابسته به ولی فقیه که گفته شده است بازتاب دهنده ی نظرات دیدگاه و نظرات ولی فقیه می باشد در مورد دفاع کردن از پروژه ی هسته ای اینگونه دنبال و تأکید کرده است :
"آمريكا و پيروان اروپائيش بويژه انگليس و فرانسه سياست محروم ساختن ايران از فناوري هسته اي را خط اصلي برخورد با پرونده ايران قرار داده اند و اقتضاي اين سياست اينست كه واقعيت ها مكتوم بمانند و ايران به انحراف از مسير صلح آميز فناوري هسته اي متهم شود. اين چيزي است كه آمريكا و كشورهاي اروپائي همدستش از مدير كل آژانس ميخواهند و او نيز هر چند در مواردي با دو پهلو سخن گفتن و گنجاندن نكات منفي در گزارش هاي خود تا حدودي از واقعيت ها دور مي شود ولي تاكنون نتوانسته اين واقعيت را پنهان كند كه فعاليت هاي اتمي ايران هيچگونه انحرافي به سوي سلاح هاي نظامي نداشته است به همين دليل اصل مطرح شدن پرونده هسته اي ايران در شوراي امنيت يك اقدام غيرقانوني است كه مبناي حقوقي ندارد و به تبع آن قطعنامه هائي كه تاكنون شوراي امنيت عليه ايران صادر كرده است نيز فاقد وجاهت قانوني است و براي ايران الزام آور نمي باشد. آمريكا و كشورهاي اروپائي پيرو آمريكا براي آنكه اين مشكل را حل كنند به البرادعي فشار مي آورند تا بهانه مورد نيازشان را به آنها بدهد. "
.
بالاخره اینکه سرمقاله نویس در پایان آویزان به عذر بدتر اطز گناه شده است. چون بسیار شیادانه به عنوان سخنگوی ملت ایران نظر داده است که ملت از این پروژه دفاع می کنند و تلاش می کند تا این نظر را به زورغالب کند. چگونه است که مردمی که نمی داند صلاً موضوع هسته ای چیست و جز فشار و اختناق و درگیری و سرکوب و خفقان اجتماعی نصیبش نشده است . حتی محور همین پروژه مهره های بالای رژیم متهم به جاسوس و خائن ومجر هسته ای برای انگلیس و آمریکا وغرب می شوند .از سوی دیگر فقر وتورم وگرانی و بیکاری و افزایش قیمت ها در جامعه بیداد می کند که خواست مردم حل کردن این بحران جدی می باشد که هر روز گلوی مردم ایران ر بیشتر می فشارد . البته که شرایط حاکم بر جامعه بدون شک ارتباط با پیگیری پروژه ی هسته ای دارد . بنابراین بازهم سئوال است که این چگونه این پروژه ملی ومنافع ملی می باشد و شامل ملت می شود که وخاهان ادامه ی آن می باشد که اینگونه زورکی سرمقاله نویس به نام ملت غالب کرده است:
"سياستي كه دولت جمهوري اسلامي ايران در موضوع هسته اي دنبال مي كند بر سه اصل دفاع از حقوق ملت ايران به عنوان عضو پيمان منع توليد و گسترش سلاح هاي اتمي انجام تكاليف قانوني در چارچوب اين پيمان و همكاري با آژانس بين المللي انرژي اتمي براي شفاف سازي كليه مسائلي كه مورد نظر و سئوال آژانس مي باشد استوار است . اين سياست درستي است كه بايد ادامه يابد و البته با تدابير صحيح تلاش هاي سياسي گسترده بين المللي و حفظ وحدت كلمه و همبستگي داخلي پشتيباني شود. با حفظ اين اصول قطعا ملت ايران به ياري خداي قادرمنان پيروز اين ميدان خواهد بود."
در خاتمه اینکه همانگونه که توضیح داه شد محال است که پذیرفت در کشوری که سرشار از منابع فراوان وارزان قیمت سوخت و برق رسانی بسیار فراوان وارزان دارد که می تواند به عنوان جانشین از اینان استفاده کند که خیلی هم بی خطر تر وسالم می باشد و احتمال خطر محیط زیست وآلوده کردن هم وجود ندارد. بنابراین سئوال است که برای چه با اصرار مبنی بر پیگیری این طرح هسته ای تا مرز پذیرش جنگ خانمان برانداز دیگری اصرار وپافشاری می شود ؟ مگر اینکه همانگونه که تذکر داده شد اهداف نظامی غیر صلح آمیز هدف پنهانی و پشت پرده باشد که به خاطرش عناصری همچون خاتمی و رفسنجانی و حسن روحانی و حتی کروبی بطور غیر مستقیم به همان اتهامی متهم ومحکوم می شوند که حسین موسویان متهم شده است . زیرا که وزیر آدمکش حرف ای و گوشخوار بد نام اطلاعات گفته است با اسناد و مدارک که قابل عرضه کردن به دستگاه قضائیه می باشد . حسین موسویان مجرم وجاسوس هسته ای برای انگلیس می باشد . تازه پاسدار رئیس جمهوری احمدی نژاد خائن بودن را نیز به سایر صفات و اتهامات نامبرده افزوده است!

هوشنگ – بهداد
دوشنبه 12 آذرماه سال 1386