سید خندان خاتمی در دانشگاه تهران تضمین قانون اساسی آزادی ودمکراسی است

سید خندان خاتمی در دانشگاه تهران تضمین قانون اساسی آزادی ودمکراسی است
جالب است سید محمد خاتمی در دانشگاه تهران مناسبت 16 آذر که روز دانشجو نامگذاری شده است سخنرانی داشته است که نه اینکه موجب شگفت زدگی گزارشگر روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی – پاسداری کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری شده است ، بلکه این سخنرانی جای خیلی تأمل وبحث دارد . زیرا که در مورد چپ وچپ زدگی و اقصاد واجتماع وآزادی ومذهب گفته است که مقولاتی هستند که در جامعه به آزادی و دمکراسی مرتبط می باشند و تفکیک ونفی کردن شان از هم دیگر و بدون آزادی بیان در جامعه منجر به بر طرف کردن فقر درجامعه نمی شود . وی در مورد مخالفان قانون اساسی گفته وتأکید کرده که این قانون اساسی طوری تنظیم شده که تضمین کننده ی دمکراسی و آزادی در جامعه است و افزوده که نباید هرکس قانون را با نظر وبینش خودش تفسبر کند. اما مشخص نیست که چرا خاتمی توضیح نداده است که اگر چنانچه این قانون اساسی تضمین کننده آزادی و دمکراسی در جامعه می باشد پس چرا در 3 دهه ی گذشته این همه خفقان سیاسی واجتماعی و عدم آزادی وجود داشته وچرا به نام آزادی هم آزادی و آزادیخواهان را به بند وشکنجه و زندان ومسلخگاه می کشانند برای چه بوده است؟ چرا مقوله ی دمکراسی در کنار لیبرال وسکولار قرار گرفته و تبدیل به کفر پلیس شده است و مجازات سنگین برای مدافع شان در نظر گرفته شده است؟ مشکل ونقض قانون اساسی کجاست که یک قاضی قاتل گمنام یزدی به نام سعید مرتضوی باتکای قانون می تواند تعداد 80 نشریه را درست در زمان ریاست جمهوری ایشان در یک شب توقیف کند ؟ این چه نوع قانون اساسی تضمین کننده ی آزادی و دمرسی می باشد که طبق بیلانی که همین سید خندان در پایان دوره ی اول 4 ساله ی ریاست جمهوری خودش ارائه کرد هر 9 روز یک بحران از سوی رقیب علیه ی دولت وی تدارک دیده شده بیلان داد؟
این چه نوع قانون اساسی تضمین کننده آزادی ودمکراسی می باشد که قبل از اینکه مجلس ششم مدعی اصلاح طلب بودن آغاز بکار کند به دلیل اینکه نمایندگان قول داده بودند که تصمیم دارند دست به اصلاحات قانون مطبوعات بزنند که در پایان دوره ی مجلس پنجم به تصوب رسیده بود وخبرنگاران وروزنامه نگاران را در کنار قانون مجرمان عادی وخلافکاران اجتماعی قرار می داد که در زمان 1339 در زمان شاه به تصویب رسیده بود ولی با صدور فتوای حکم یا نامه ی حکومتی از سوی فقیه که از طریق آخوند مهدی کروبی رئیس مجلس ششم در مجلس ششم مدعی اصلاح طلبی قرائت شد که بطور علنی با اصلاحات قانون مطبوعات مخالفت شده بود نه اینکه ماورای قانون اساسی ولی فقیه حرکت کرد، بلکه از سانسور و قلم شکنی وزبان بری در مطبوعات دفاع کرد که همه ضد آزادی وهم ضد دمکراسی بود ومجلس ششم از همان بدو شروع خودش نازا شد و زیرآب قانون اساسی زده شد . چونکه گفته می شود مطبوعات رکن چهارم دمکراسی می باشد که فاتحه ی آزادی قلم خوانده و مطبوعات مستقل وغیر وابسته خوانده شد.
همچنین این چگونه قانون اساسی تضمین کننده آزادی ودمکراسی در جامعه می باشد که سید خندان در جامعه ی دانشجویان در تهران مدعی دمکراسی و آزادی در قانون اساسی شده است که مشتی آمر و عامل که اکنون در دولت مدعی اصولگرائی عدال محور امام زمانی حضور دارند با فتوا دست به طرح قتل های زنجیره ای دگر اندیشان زدند وآن را تدارک دیدند و زمانی که همین سید خندان ریسک کرد و به غده ی خود سر یا سرطانی درون دستگاه بدنام وزارت اطلاعات اشاره کرد ومدعی شد که موفق شد چشم فتنه را کور کند. ولی چگونه شد که این باند محفلی اطلاعاتی معروف به باند محفلی سعید امامی سر از بیت رهبری در آورد ودر آنجا مستقر شد و سازمان موازی گسترده ی اطلاعاتی را ساماندهی کرد ودر نهادهای گوناگون همچون مجلس قوه ی قضائیه و نیروی انتظامی ومجلس و سپاه پاسداران نفوذ ورسوخ و مستقر شد و توانست با سیاست پیچیده و چند لایه حرکت خاموش بقول خودشان کودتای خاموش خزنده کنند و یک پاسدار گمنام را رئیس جمهور کنند و نظام را یک دست کنند وقدرت را بطور کامل قبضه نمایند تاجائیکه همین سید خندان ورفسنجانی و حسن روحانی را در کنار پرونده ی حسین موسویان متهم به خیانت وجاسوسی و مجرم نموده است ؟
جالب است بدون آنکه رئيس جمهور سابق توضیح بدهد که چگونه شد که فقر اینگونه گسترده و بقول ایشان در جامعه عادلانه توزیع وفرا گیر شده است آنگونه که جامعه به دو طبقه ی اقلیت 20 % صاحب همه امکانات وصاحب ثروت های بالآورده وکلان و صاحب قدرت شده اند. ولی جمعیت کثیر 80% فقیر ومحروم از همه چیز تبدیل شده است و در این فضا و شرایط که خفقان وفقر و بیکاری وتورم وگرانی و افزایش قیمت کالاها و سانسور وسرکوب در جامعه بیداد می کند . چگونه این انسانهاي محروم و فقير مي توانند از حق حاكميت خود دفاع كنند ودر شرایطی که 3 دهه است که تک صدائی حاکم شده است و ولی فقیه همکاره است ویک پاسدار رئیس جمهور شده است که هرکاری که می خواهد می کند وبقول ایشان فساد وولنگاری در دولت نهم بیش از دوران اصلاح طلبان شئده است وولی فقیه هم از ایشان بطور کامل دفاع وحمایت می کند. در این شرایط ایشان مدعی شده است حق حاكميت انسان بر سرنوشت خود را مهم تر از رفع فقر و محروميت میداند و افزوده دفاع از حق حاكميت مردم بر سرنوشت خويش يعني اصلاحاتي كه مردم مي خواهند که دو دوره ی 4 ساله تجربه شد واز وی آن پاسدار احدی نژاد بیرون در آمد . آنگونه این سید خندان تناقض گوئی وابهام گوئی کرده است که حتی گزارشگر روزنامه سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری نیز گزارش کرده است سيدمحمد خاتمي توضيح نداد چه كساني به جرم بيان و انديشه گرفتار شده اند که ایشان تصريح كرد ه است:«اميدوار بودم در جمع ما عزيزاني كه به جرم بيان و انديشه گرفتار شده اند نيز حضور داشتند.» یعنی اینکه ایشان شهامت نام بردن از دانشجویان و زنان وکار گران ومعلمان زندانی و جوانان اراذل و اوباش خوانده شده ی زندانی شده وهمچنین خبرنگاران وروزنامه نگاران محکوم در زندان را نداشته است که مغرضانه مدعی شده است قانون اساسی طوری تنظیم شده است که تضمین کننده دمکراسی و آزادی در جامعه را دارد ونیاز به عبور ازآن نمی باشد. حال بماند که در زمان ریاست جمهوری ایشان نام بردن از قانون اساس چه در مجلس وچه در دولت مدعی اصلاح طلبی جرم بود و خود ایشان پس از شناسنامه ی انقلاب برای رفسنجانی در کرمان صادر کردن وولی فقیه را منتسب به وحی کردن عاقبت پس از 8 سال که کاخ سعد آباد را ترک کرد اعتراف کرد که فقط نقش تدارکاتچی یا آبدارچی نظام ر ا بر عهده داشته است. حقیقت این است طبق تجربه ی 3 دهه ی گذشته تازمانیکه این رژیم هست وولیت فقیه همکاره است نه اینکه از آزادی وعدالت ودمکراسی خبری نیست ، بلکه طبق تجربه ی عملکرد 3 هه ی گذشته هرچه زمان بشتری از عمر این رژیم ضدبشری و قرون وسطائی وتاریک اندیش و بربرمنش می گذرد وحشت وهارتر و غارتگر و سرکوبگر تر وجنگ افروز تر وبحران ساز تر می شود چون سران ومسئولانش می دانند که تا چه اندازه نامشروع و ضدمردم می باشند وتاچه اندازه مورد تنفر وخشم ونفرت مردم ناراضی به خصوص جوانان می باشند که در مجموع خواست اینان در فریاد مرگ بر دیکتاتور دانشجویان معترض بازتاب داده می شود. در خاتمه اینکه نکته مهمی مه سید خندان اعتراف کرد است تاریخچه ی مباررزاتی ایشان در زمان شاه فقط 4 ساعت بحث کردن با مأمور ساواک در اصفهان بوده است که تأکید کرده است برخوردش نیز مؤدبانه بوده است که همین اعتراف همچون تف وتاق و ریش شده است و این افشاگری سخت موجب عصبیت سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری شده است و برای همین هم این اعتراف را بازتاب داده است.

هوشنگ –بهداد
چهار شنبه 21 آذر ماه سال-1386