نقد وبررسی "كارها ناكافي است (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان دو شنبه 19 آذر ماه سال 1386
"دانشجویان علاوه بر فریاد مرگ بر دیکتاتور افزوده اند، ما زن ومرد جنگیم، به جنگ نا بجنگیم"
در حکومت های های استبدای وتک صدائی و سرکوبگر که بدترین نوع آن حکومت فاشیستی مذهبی می باشد که 3 دهه است در ایران یکه تازی می کند وخون مردم ایران را برتوی شیشه کرده وجان مردم را آنگونه برلب رسانده است که قشر نخبه وروشنفکر جامعه یعنی دانشجویان به نمایندگی از سوی اقشار گوناگون جامعه مدتی است که در فضای دانشگاه ها فریاد اعتراضی مرگ بر دیکتاتور بلند کرده و هر روز این فریادهای اعتراضی رساتر می شود. بهرحال معمولاً در اینگونه سیستم ها ی استبدادی حرف اول و آخر ونهائی را قائد ورهبر وپیشوا و دیکتاتور چکمه پوش با عبا بر شانه وعمامه برسر و نعلینگ برپا می زند وبقیه می بایست مطیع وفرامانبر دار و فرمانبر باشند. به همین دلیل است که همه ی مسئولین و قلم بر دستان ومجیز گویان ونان به نرخ روز خوران وجیره ومواجب بگیران رژیم تروریستی آخوندی منتظرند که ولی فقیه کی حال خوشی دارد و توان دیدار دارد تا که بر سر منبر رود و روضه خانی وهذیان گوئی بخواند تا سایر غلامان در خدمت بیت رهبری شروع به مانور دان وتبلیغ کردن وبه به گفتن وچههه زدن نمایند. اکنون نیز پس از سپری شدن 27 سال از تاریخ یورش سراسری به دانشگاه های کشور و مورد ضرب و شتم قرار دادن دانشجویان آگاه ومبارز و مجاهد وانقلابی و تعطیل کردن دانشگاه ها با توطئه ی انقلاب فرهنگی که موج کثیری دستگیری و اخراج وزندانی واعدامی و تبعیدی اساتید و دانشجویان دانشگاه ها را در بر داشت که بیش از دو ونیم سال است با پادگانی کردن فضای دانشگاه ها و شناسائی و اخراج ودستگری و زندانی کردن دانشجویان مخالف و دگر اندیش ادامه دارد . همچنین اساتید دانشگاه ها به اتهام لیبرال و سکولار بازنشسته وباز خرید وخانه نشین شده اند که اشاره شد منجر به پژواک اعتراضی فریاد مرگ بر دیکتاتور از سوی دانشجویان شده است که نامش انقلاب فرهنگی دوم نهاده شده است. اکنون برای چاره جوئی بر خورد با دانشجویان معترض و کنترل ومهار کردن شان ولی فقیه اخیراً دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی داشته است تا با عوامفریبی ادعای عدالت اجتماعی فرهنگی کند و این انقلاب دوم را فضای تنفس جامعه بخواند. در صورتیکه گلوی داشجویان را آنچنان دارد می فشارد که برای نجات از شرایط خفگی ونفس کشیدن فقط می بایست فریاد بزند. آنهم فریاد رسای مرگ بر دیکتاتوری که چکمه پوشن بسیج کرده اش در محیط دانشگاهی با دست وپا بر حلقوم دانشجوی آگاه ومبارز و آزادیخواه فشار می آورد تااینکه خفه اش سازد. ولی در مقابل دانشجویان با فریاد مرگ بر دیتکاتور بیشتر فریاد زده اند وگفته اند ما زن ومرد جنگیم به جنگ تا به جنگیم . در صورتیکه طلبه پاسدار یادداشت روز نویس پس از 3 دهه سرکوب دانشجویان یادش افتاده است ما در سالهاي بعد از انقلاب اسلامي استراتژي واحد، مدون و عمل شده اي در حوزه فرهنگ نداشته ايم، واین متاسفانه حقيقتي انكارناپذير است. یعنی اینکه اعتراف شده که چگونه پس از آن همه سرکوب های ادامه دار که شده ولی باز هنوز در دانشگاه ها پژواک و طنین آزادیخواهی آنچنان بلند و رسا می باشد که دستگاه بدنام وزار اطلاعات می بایست برای خفه کردن صدای معترضین همچون گذشته که از زمان 16 آذر ماه سال که سنگفرش های خیابان دانشگاه فنی تهران خونین شد تاحال که همنان ادامه دارد باید با اتهامات واهی گذشه دست به پرونده سازی برای دستگیری دانشجویان اعتراضی زده شود و تأسف خورده شود که چرا سرکوب گیری در 3 دهه گذشته بطور کامل مدون ونهادینه نشده است که اکنون گذشته با مقابل بودن نظام با اعتراضات گسترده دنشجوئی می بایست نیروی انتظامی را نیز بسیج کرد تا که با جوانان معتراض وناراضی و خشمگین به اتهام اراذل و اوباش مبارزه شود ودر شهر های ایران بساط شلاق و دار زدن های خیابانی برگزار گردد تا امکان بقای رژیم جنایتکار وسرکوبگر باشد. همچنین اکنون ضعف در برابر موج اعتراضات رو به گسترش به مرحله ای رسیده است که اینگونه طلبه پاسدار یادداشت روز نویس به نقل از ولی فقیه اعتراف نموده و برایش نسخه صادر کرده که سرکوبگری کافی نبوده است که باید مدل کاملتر سرکوبگری آن مدون شود:
"سالهاست كه رهبرمعظم انقلاب، فرهنگ را زيرساخت امور فكري و رفتاري جامعه برمي شمارند و در بيانات خود بر نهضت نرم افزاري، مقابله با ناتوي فرهنگي، طراحي مهندسي فرهنگي و زدودن غبار مظلوميت از چهره فرهنگ تاكيد داشته اند، اما در ديدار اخير با ناكافي خواندن كارهاي انجام شده در زمينه مهندسي فرهنگي تاكيد كردند كه بايد اين مساله مهم را خيلي جدي تر گرفت. به عبارت ديگر اگرچه در پرونده مديران فرهنگي كشور برگه هاي زريني وجود دارد، اما مهر قبولي برهامش كارنامه آنان هويدا نيست. فرهنگ كشور بايستي با برخورداري از استانداردهاي لازم بتواند در مقابل تهاجم و ناتوي فرهنگي مقاومت كند"
در خاتمه اینکه طلبه پاسدار یادداشت روز نویس ضمن تأئید ادامه ی انقلاب فرهنگی دوم و مدون کردن آن که البته افزوده است که هزینه بر می باشد ولی تأکید کرده که چاره ای نیست ومی بایست که اجرا شود . البته برای عوامفریبی کردن نام عدالت را نیز چاشنی آن کرده است . در صورتیکه این نام اولاً پاسدار احمدی نژاد آن را با دانش بومی هسته ای در حال نورانی بودن بطور مهر ورزانه ب بندگان خدا در سازمان ملل سراسر جهان صادر کرد و چیزی برای مصرف داخلی از این عدالت باقی نمانده است که رار باشد اجرا واعمال گردد . همینطور عدالت در کنار آزادی در این رژیم ترورستی ضد مردمی حتی نام بردن از آنان جرم است تا چه رسد به اینکه قرار باشد در جامعه زمینه ی عملی داشته باشد. برای اینکه آن زمانی که رژیم به این درجه نفرت و نامشروع بودن نرسیده بود امکان اجرای پیاده کردن عدالت اجتماعی در جامعه هر گز وجود نداشت چونکه ساختار ارتجاعی اش واپسگر وقرون وسطائی می باشد ک هرگز سازگاری با دنیای مدرن ومترقی امروزی قرن بیست ویکم ندارد . زیرا مگر فراموش نشده است که چگونه خاتمی در اوج شکوفائی قدرت اصلاح طلبان که بیلان هر روز 9 روز یک بحران می داد در مرحله ی تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دوم خود در استان کرمان که شناسنامه ی انقلاب برای رفسنانی صادر کرد و خامنه ای را منتسب به وحی کرد اعتراف کرد که ما مسئولین در برابر همه قول و وعده هائی که به مردم ایران داده ایم، فقط توانسته ایم که فقر را میان مردم فقیر بطور منصفانه وعادلانه توزیع کنیم. البته که اخیراً در سخنرانی خود در تولد امام رضا در مشهد به شکل تبلور یافته اش این حقیقت را دوباره اعتراف و بیان کرد. اکنون پرسش است نظامی که از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد ورشوه ودزدی و رانتخواری می باشد و بشترین دشمنی با قشر روشنفکر ودانشجو دارد .چونکه پاسدار احمدی نژاد اخیراً در بجنورد گفته بود که عقل و فهم روشنفکران بت پرست مدرن شده ی ما از فهم وعقل بزغاله نیز کمتر است . البتهه که مرکز توطئه یورش و ضرب وشتم وغارتگریها و حمایت و پشتیبانی از کلان دزدی ها وبی عدالتی ها و سرکوبگری ها وظلم وستم ها بیت رهبری می باشد . آیا ولی فقیه می تواند دست به خود زنی بزند وتبدیل به چاقوئی شود که می خواهد دسته ی خودش را ببرد که نوید آن را طلبه پاسدار یادداشت روزنویس داده است ؟ پاسخ در عملکرد 3 دهه گذشته و فاصله و شکاف عمیق طبقاتی و سرکوبگری های سازمانیافته گسترده و فراگیر شده در جامعه می باشد که اکنون پیشنهاد وتوصیه شده می بایست مدون ونهادینه شود.
هوشنگ – بهداد
دو شنبه 19 آذر ماه سال 1386
"دانشجویان علاوه بر فریاد مرگ بر دیکتاتور افزوده اند، ما زن ومرد جنگیم، به جنگ نا بجنگیم"
در حکومت های های استبدای وتک صدائی و سرکوبگر که بدترین نوع آن حکومت فاشیستی مذهبی می باشد که 3 دهه است در ایران یکه تازی می کند وخون مردم ایران را برتوی شیشه کرده وجان مردم را آنگونه برلب رسانده است که قشر نخبه وروشنفکر جامعه یعنی دانشجویان به نمایندگی از سوی اقشار گوناگون جامعه مدتی است که در فضای دانشگاه ها فریاد اعتراضی مرگ بر دیکتاتور بلند کرده و هر روز این فریادهای اعتراضی رساتر می شود. بهرحال معمولاً در اینگونه سیستم ها ی استبدادی حرف اول و آخر ونهائی را قائد ورهبر وپیشوا و دیکتاتور چکمه پوش با عبا بر شانه وعمامه برسر و نعلینگ برپا می زند وبقیه می بایست مطیع وفرامانبر دار و فرمانبر باشند. به همین دلیل است که همه ی مسئولین و قلم بر دستان ومجیز گویان ونان به نرخ روز خوران وجیره ومواجب بگیران رژیم تروریستی آخوندی منتظرند که ولی فقیه کی حال خوشی دارد و توان دیدار دارد تا که بر سر منبر رود و روضه خانی وهذیان گوئی بخواند تا سایر غلامان در خدمت بیت رهبری شروع به مانور دان وتبلیغ کردن وبه به گفتن وچههه زدن نمایند. اکنون نیز پس از سپری شدن 27 سال از تاریخ یورش سراسری به دانشگاه های کشور و مورد ضرب و شتم قرار دادن دانشجویان آگاه ومبارز و مجاهد وانقلابی و تعطیل کردن دانشگاه ها با توطئه ی انقلاب فرهنگی که موج کثیری دستگیری و اخراج وزندانی واعدامی و تبعیدی اساتید و دانشجویان دانشگاه ها را در بر داشت که بیش از دو ونیم سال است با پادگانی کردن فضای دانشگاه ها و شناسائی و اخراج ودستگری و زندانی کردن دانشجویان مخالف و دگر اندیش ادامه دارد . همچنین اساتید دانشگاه ها به اتهام لیبرال و سکولار بازنشسته وباز خرید وخانه نشین شده اند که اشاره شد منجر به پژواک اعتراضی فریاد مرگ بر دیکتاتور از سوی دانشجویان شده است که نامش انقلاب فرهنگی دوم نهاده شده است. اکنون برای چاره جوئی بر خورد با دانشجویان معترض و کنترل ومهار کردن شان ولی فقیه اخیراً دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی داشته است تا با عوامفریبی ادعای عدالت اجتماعی فرهنگی کند و این انقلاب دوم را فضای تنفس جامعه بخواند. در صورتیکه گلوی داشجویان را آنچنان دارد می فشارد که برای نجات از شرایط خفگی ونفس کشیدن فقط می بایست فریاد بزند. آنهم فریاد رسای مرگ بر دیکتاتوری که چکمه پوشن بسیج کرده اش در محیط دانشگاهی با دست وپا بر حلقوم دانشجوی آگاه ومبارز و آزادیخواه فشار می آورد تااینکه خفه اش سازد. ولی در مقابل دانشجویان با فریاد مرگ بر دیتکاتور بیشتر فریاد زده اند وگفته اند ما زن ومرد جنگیم به جنگ تا به جنگیم . در صورتیکه طلبه پاسدار یادداشت روز نویس پس از 3 دهه سرکوب دانشجویان یادش افتاده است ما در سالهاي بعد از انقلاب اسلامي استراتژي واحد، مدون و عمل شده اي در حوزه فرهنگ نداشته ايم، واین متاسفانه حقيقتي انكارناپذير است. یعنی اینکه اعتراف شده که چگونه پس از آن همه سرکوب های ادامه دار که شده ولی باز هنوز در دانشگاه ها پژواک و طنین آزادیخواهی آنچنان بلند و رسا می باشد که دستگاه بدنام وزار اطلاعات می بایست برای خفه کردن صدای معترضین همچون گذشته که از زمان 16 آذر ماه سال که سنگفرش های خیابان دانشگاه فنی تهران خونین شد تاحال که همنان ادامه دارد باید با اتهامات واهی گذشه دست به پرونده سازی برای دستگیری دانشجویان اعتراضی زده شود و تأسف خورده شود که چرا سرکوب گیری در 3 دهه گذشته بطور کامل مدون ونهادینه نشده است که اکنون گذشته با مقابل بودن نظام با اعتراضات گسترده دنشجوئی می بایست نیروی انتظامی را نیز بسیج کرد تا که با جوانان معتراض وناراضی و خشمگین به اتهام اراذل و اوباش مبارزه شود ودر شهر های ایران بساط شلاق و دار زدن های خیابانی برگزار گردد تا امکان بقای رژیم جنایتکار وسرکوبگر باشد. همچنین اکنون ضعف در برابر موج اعتراضات رو به گسترش به مرحله ای رسیده است که اینگونه طلبه پاسدار یادداشت روز نویس به نقل از ولی فقیه اعتراف نموده و برایش نسخه صادر کرده که سرکوبگری کافی نبوده است که باید مدل کاملتر سرکوبگری آن مدون شود:
"سالهاست كه رهبرمعظم انقلاب، فرهنگ را زيرساخت امور فكري و رفتاري جامعه برمي شمارند و در بيانات خود بر نهضت نرم افزاري، مقابله با ناتوي فرهنگي، طراحي مهندسي فرهنگي و زدودن غبار مظلوميت از چهره فرهنگ تاكيد داشته اند، اما در ديدار اخير با ناكافي خواندن كارهاي انجام شده در زمينه مهندسي فرهنگي تاكيد كردند كه بايد اين مساله مهم را خيلي جدي تر گرفت. به عبارت ديگر اگرچه در پرونده مديران فرهنگي كشور برگه هاي زريني وجود دارد، اما مهر قبولي برهامش كارنامه آنان هويدا نيست. فرهنگ كشور بايستي با برخورداري از استانداردهاي لازم بتواند در مقابل تهاجم و ناتوي فرهنگي مقاومت كند"
در خاتمه اینکه طلبه پاسدار یادداشت روز نویس ضمن تأئید ادامه ی انقلاب فرهنگی دوم و مدون کردن آن که البته افزوده است که هزینه بر می باشد ولی تأکید کرده که چاره ای نیست ومی بایست که اجرا شود . البته برای عوامفریبی کردن نام عدالت را نیز چاشنی آن کرده است . در صورتیکه این نام اولاً پاسدار احمدی نژاد آن را با دانش بومی هسته ای در حال نورانی بودن بطور مهر ورزانه ب بندگان خدا در سازمان ملل سراسر جهان صادر کرد و چیزی برای مصرف داخلی از این عدالت باقی نمانده است که رار باشد اجرا واعمال گردد . همینطور عدالت در کنار آزادی در این رژیم ترورستی ضد مردمی حتی نام بردن از آنان جرم است تا چه رسد به اینکه قرار باشد در جامعه زمینه ی عملی داشته باشد. برای اینکه آن زمانی که رژیم به این درجه نفرت و نامشروع بودن نرسیده بود امکان اجرای پیاده کردن عدالت اجتماعی در جامعه هر گز وجود نداشت چونکه ساختار ارتجاعی اش واپسگر وقرون وسطائی می باشد ک هرگز سازگاری با دنیای مدرن ومترقی امروزی قرن بیست ویکم ندارد . زیرا مگر فراموش نشده است که چگونه خاتمی در اوج شکوفائی قدرت اصلاح طلبان که بیلان هر روز 9 روز یک بحران می داد در مرحله ی تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دوم خود در استان کرمان که شناسنامه ی انقلاب برای رفسنانی صادر کرد و خامنه ای را منتسب به وحی کرد اعتراف کرد که ما مسئولین در برابر همه قول و وعده هائی که به مردم ایران داده ایم، فقط توانسته ایم که فقر را میان مردم فقیر بطور منصفانه وعادلانه توزیع کنیم. البته که اخیراً در سخنرانی خود در تولد امام رضا در مشهد به شکل تبلور یافته اش این حقیقت را دوباره اعتراف و بیان کرد. اکنون پرسش است نظامی که از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد ورشوه ودزدی و رانتخواری می باشد و بشترین دشمنی با قشر روشنفکر ودانشجو دارد .چونکه پاسدار احمدی نژاد اخیراً در بجنورد گفته بود که عقل و فهم روشنفکران بت پرست مدرن شده ی ما از فهم وعقل بزغاله نیز کمتر است . البتهه که مرکز توطئه یورش و ضرب وشتم وغارتگریها و حمایت و پشتیبانی از کلان دزدی ها وبی عدالتی ها و سرکوبگری ها وظلم وستم ها بیت رهبری می باشد . آیا ولی فقیه می تواند دست به خود زنی بزند وتبدیل به چاقوئی شود که می خواهد دسته ی خودش را ببرد که نوید آن را طلبه پاسدار یادداشت روزنویس داده است ؟ پاسخ در عملکرد 3 دهه گذشته و فاصله و شکاف عمیق طبقاتی و سرکوبگری های سازمانیافته گسترده و فراگیر شده در جامعه می باشد که اکنون پیشنهاد وتوصیه شده می بایست مدون ونهادینه شود.
هوشنگ – بهداد
دو شنبه 19 آذر ماه سال 1386