نقد وبررسی " مشكلات آمريكا در تصويب قطعنامه سوم" روزنامه ی جمهوری اسلامی دوشنبه اول بهمن ماه 1386
"وارونه گوئی ویک جانبه نگری با مانور دادن برای عدم تصویب قطعنامامه سوم در شورای امنیت سازمان ملل"
سرمقاله نویس تصویر مارکش و مار قالب کن که نه علاقه که تخصص وخبرگی فراوان همچون رهبر بنیانگذارنظام وجانشین وسایر مسولان پیروانش دارد که وی نیز همون آنان روضه خوانی می کند وگریز به صحرای کربلا می زنند تا اینکه هرگز مجبور نباشد نه اینکه با مردم ایران رو راست باشد ، بلکه در میان خودشان به دلیل تضاد ورقابت باندی وجناحی که وجود دار حرف راست نمی زنند . بناراین در 3 دهه ی گذشته هر گز نظر وانتقاد و حتی بازتاب گزارش خبر ی دیده وشنیده نشده است که در آن دخل وتصرف وتحریف نشده باشد و یک جانبه ویک سویه به نفع خودشان بازتاب داده نشده باشد . به خصوص از جنگ ضد ملی و ضد میهنی که روزانه اخبار دروغین از رسانه ها ودستگاه های تبلیغات دروغین ماشین جنگی و آدم کشی پخش می شد وهنوز پس از 3 دهه مسئول یا کسی از آمار دقیق کشته ومجروحان ومفقودشدگان جنگ ومیزان دقیق خسارات جنگی به جز هزار میلیاردلار که رفسجانی در خطبه ی نماز جمعه ی تهران به آن اعتراف کرد بیش از آن کسی دیگر آمار دقیقی ارائه نداده وگفته نشده است که برای چه در سال 61 که امکان آتش بس و صلح وجودداشت برای چه خمینی پایش را بر توی یک کفش کرد ولجوجانه و کینه ورزانه وانتقا کشانه گفت که صدام باید برود و 7 سال دیگر جنگ ضد ملی و ضد میهنی میان ایران وعراق ادامه داد وموجب ویرانی هردو کشور و کشتار ومجروجین دو کشور شد . البته روزی خواهد رسید که می بایست عاملین ادامه ی جنگ و مسئولان جنایکار جنگی به جرم جنایت علیه ی بشریت محاکمه شوند.
بهر صورت پس از آتش جنگ به سبک سر کی جام زهر از سوی خمینی بیشترین پنهانکاری ودروغ گوئی و سیاست عوامفربی کردن با فرصت سوزی ووقت کشی پیرامون پروژه ی هسته ای دنبال شده است که این سیاست همچنان نیز ادامه دارد . لذا سرمقاله نویس با پاک کردن صورت مسئله وقرار از پاسخگوئی نه مشکلات و بحران هسته ای که گریبانگیر رژیم تروریستی آخوندی شده است و یا اینکه بدون آنکه بگوید که چرا در آستانه ی سفر بوش به منطقه ی خاورمیانه محمد البرادعی به تهران دعوت شد و جایپاسدار ترکشی سعید جلیلی ملاقات کند با باولی ولی دیدار خصوصی کرد تااینکه گفته شود ادامه ی این مذاکرات تا اسفندماه ادامه خواهد یافت ؟
یااینکه توضیح داده شود که چرا رژیم روریتستی آخوندی با کمک سوریه در کنسول آمریکا دست به اقدام تروریسستی انفجار بمب زدند ؟ وچرا از طریق شیخ حسن نصرالله وبازهم سوریه سنگ اندازی در برگزیدن رئیس جمهور در لبنان می شود؟ و چرا همزمان با تحریک کردن جهاد اسلامی فلسطین وحماس به پرتاب راکت موشک به خاکاسرائیل تلاش می شود تا که منطقه ی خاورمیانه آشوب زده وبحرانی وناآرام شود تا فضای مانورتبلیغات سیاسی برای رژیم تروریستی آخوندی فراهم گردد تاکه بتواند با ادامه ی سیاست باج گیرانه و مذاکره ومماشات گری با اروپا و روسیه وچین زمینه ی عدم اجماع گروه 5+ 1 را به وجود ید تا اینکه پرونده ی هسته ای در شورای امنیت مورد بررسی واقع نشود و قطعنامه ی دیگری صادر نگردد. ؟
همچنین سرمقل ه نویس بدون آنکه به نفوذ سپاه پاسداران به خصوص سپاه قدس در عراق بگوید . البته پس از اینکه نام این ارگان از سوی آمریکا در لیست تروریست نهاده شد و 22 سازمان ونهاد وابسته به سپاه پاسداران با 3 بانک بزرگ دولتی در لیست تحریم اقتصادی واقع شدند موجب شد آمار اعمال تروریستی وناامن سازی در عراق کمی کاهش یابد و سته شود تاکه بطور تاکتیکی به حساب کنترل امنیتی نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده واریز شود تا که طرح برکناری ی از سوی آمریکا خنثی گردد . همچنین میدان مانور دلال و لابی ها همچون محسن حکیم فرزند عبدالذلیل حکیم برای زمینه ومقدمه چینی دوره ی چهارم مذاکره در عراق فعال شود که بازتاب این خبر هیچگونه همخوانی با عنوان سپرمقاله نه اینکه ندارد ، بلکه برعکس در تضاد با آن می باشد.
بهرحال اکنون سرمقله نویس دو مشکل اساسی آمریکا در تصویب قطعنامه سوم را بیان کرده است که یکی مربوط به گزارش 16 سازمان ونهاد اطلاعاتی آمریکا می باشد که از بس سران رژیم یرامونش مانور دادند ئذوق کرده اند اکنون مشخص شده است که در پشت صحنه دست لابی های اعزامی به آمریکا ومورد سئوال وپرسش وتحقیق واقع شده از سوی این 16 نهاد وسازمان اطلاعاتی – امنیتی در کار بوده وگند آن در آمده است . همانگونه که مورد مشکل دوم بازی با آژانس بین المللی اتمی کردن بازی کردن که با بر کناری پاسدار علی لاریجانی وجایگزین کردن یک پاسدار دست آموز ترکش خورده ی جنگی دنبال شد که هدف دور زدن مذاکره با اروپا ولاس زدن با آژانس بود که این طرح نیز لو رفته است . برای اینکه همانگونه که تذکر داده شد دعوت از محمد البرادعی درست در آستانه ی سفر بوش به منطقه انجام گرفت که بدون شک ی تاکتیک تبلیغات سیاسی برای کاهش فشار پیرامون پروژه ی هسته ای و وقت کشی محور آن بوده است ونه اینکه توافق بر سر پذیرش توقف غنی سازی وپایان دادن به بحران هسته ای می باشد. زیرا هدف همان است که تلاش شود طبق تجربه ی چندین ماه گذشته نشست شورای امنیت به تعویق افتد وقطعنامه ی سوم تصیب و صادر نگردد ودر نهایت این بازی پاسکاری وبه تعویق افتادن آنقدر کشدار شود تاکزمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا جایگزین پیگیری پرونده ی هسته ای رژیم شود و عاقبت رژیم با اینگونه بازی های سیاست خائنانه ی باج دادن برای جلب مذاکره و ادامه ی سیاست مماشات غرب و چین وروسیه بتواند به سلاح هسته ای دست یابد. بهر حال سرمقاله نویس با ردیف کردن شکست های بوش وپیروزی های رژیم تروریستی آخوندی در پایان اینگونه نتیجه گیری کرده است:
"بدين ترتيب آمريكا در اجلاس فرداي 1 +5 براي به تاييد رساندن پيش نويس قطعنامه سوم دچار مشكلاتي است كه معلوم نيست بتواند از آنها عبور نمايد. تلاش آمريكا بر اينست كه اين قطعنامه را در بهمن ماه به تصويب شوراي امنيت برساند و اين احتمال نيز جود دارد كه اين كار انجام شود لكن در اين نكته نيز ترديدي نيست كه حتي اگر اين قطعنامه تصويب شود محتواي آن با آنچه آمريكا در پي آنست تفاوت زيادي خواهد داشت ."
درخاتمه اینکه نتایج اینگونه سیاست تجاری بازی های رذیلانه وخطرناک وضد انسانی که روسیه وچین وغرب در برابر رژیم تروریستی آخوندی اتخاذ کرده اند وبه پیش می برند و از سوی دیگر سیاستی که بوش و آمریکا به جای اینکه تلاش کنند نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده ی ولی فقیه در جماران وسپاه پاسداران در عراق را برکنار کنند تااینکه دستان جنایتکار عوامل رژیم تروریستی آخوندی در عراق ققطع گردد وبه کانون ومرکز اصلی صدور تروریسم وبیادگرائی از عراق به منطقه ی خاورمیانه پایان داده شود وموانع اصلی ودشمی وکارشکنی مخالفت کردن با روند مذاکره ی صلح خاورمیانه و تأسیس کشور مستقل ودمکراتیک فلسطین در منطقه را ز سر راه برداشته شود تا که دیگرنتواند در امور داخلی عراق و فلسطین ولبنان با اعزام تروریست دخالت گری وناامن سزی کند و با بحران آفرینی وجنگ افروزی کردن دست به باج خواهی برای پیگیری اهدافپروژه ی هسته ای اش بزند ، ولی متأسفانه بوش تا کنون در راستای سیاست های تدوین شده ی رژیم تروریستی آخوندی حرکت کرده است که از طریق لابی های اعزامی و مقیم آمریکا عراق این سیاست دنبال وپیش برده شده است. از جمله همین سیست چانه زنی پیرامون ادامه ی مذاکره پیرامون برقراری امنیت درعراق با عامل اصلی نا آرامی و آشوب وباتلاق کردن عراق که ایگزین طرح برکناری نوری المالکی شده است . شوربختانه ی هزینه ی سنگین این سیاست غیر معقول را تا کنون مردم بی دفاع وبی گناه وبی پناه ایرانی و عراقیو فلسطینی و لبنانی وحتی افغانی پرداخته اند.
هوشنگ – بهداد
دوشنبه اول بهمن ماه 1386
"وارونه گوئی ویک جانبه نگری با مانور دادن برای عدم تصویب قطعنامامه سوم در شورای امنیت سازمان ملل"
سرمقاله نویس تصویر مارکش و مار قالب کن که نه علاقه که تخصص وخبرگی فراوان همچون رهبر بنیانگذارنظام وجانشین وسایر مسولان پیروانش دارد که وی نیز همون آنان روضه خوانی می کند وگریز به صحرای کربلا می زنند تا اینکه هرگز مجبور نباشد نه اینکه با مردم ایران رو راست باشد ، بلکه در میان خودشان به دلیل تضاد ورقابت باندی وجناحی که وجود دار حرف راست نمی زنند . بناراین در 3 دهه ی گذشته هر گز نظر وانتقاد و حتی بازتاب گزارش خبر ی دیده وشنیده نشده است که در آن دخل وتصرف وتحریف نشده باشد و یک جانبه ویک سویه به نفع خودشان بازتاب داده نشده باشد . به خصوص از جنگ ضد ملی و ضد میهنی که روزانه اخبار دروغین از رسانه ها ودستگاه های تبلیغات دروغین ماشین جنگی و آدم کشی پخش می شد وهنوز پس از 3 دهه مسئول یا کسی از آمار دقیق کشته ومجروحان ومفقودشدگان جنگ ومیزان دقیق خسارات جنگی به جز هزار میلیاردلار که رفسجانی در خطبه ی نماز جمعه ی تهران به آن اعتراف کرد بیش از آن کسی دیگر آمار دقیقی ارائه نداده وگفته نشده است که برای چه در سال 61 که امکان آتش بس و صلح وجودداشت برای چه خمینی پایش را بر توی یک کفش کرد ولجوجانه و کینه ورزانه وانتقا کشانه گفت که صدام باید برود و 7 سال دیگر جنگ ضد ملی و ضد میهنی میان ایران وعراق ادامه داد وموجب ویرانی هردو کشور و کشتار ومجروجین دو کشور شد . البته روزی خواهد رسید که می بایست عاملین ادامه ی جنگ و مسئولان جنایکار جنگی به جرم جنایت علیه ی بشریت محاکمه شوند.
بهر صورت پس از آتش جنگ به سبک سر کی جام زهر از سوی خمینی بیشترین پنهانکاری ودروغ گوئی و سیاست عوامفربی کردن با فرصت سوزی ووقت کشی پیرامون پروژه ی هسته ای دنبال شده است که این سیاست همچنان نیز ادامه دارد . لذا سرمقاله نویس با پاک کردن صورت مسئله وقرار از پاسخگوئی نه مشکلات و بحران هسته ای که گریبانگیر رژیم تروریستی آخوندی شده است و یا اینکه بدون آنکه بگوید که چرا در آستانه ی سفر بوش به منطقه ی خاورمیانه محمد البرادعی به تهران دعوت شد و جایپاسدار ترکشی سعید جلیلی ملاقات کند با باولی ولی دیدار خصوصی کرد تااینکه گفته شود ادامه ی این مذاکرات تا اسفندماه ادامه خواهد یافت ؟
یااینکه توضیح داده شود که چرا رژیم روریتستی آخوندی با کمک سوریه در کنسول آمریکا دست به اقدام تروریسستی انفجار بمب زدند ؟ وچرا از طریق شیخ حسن نصرالله وبازهم سوریه سنگ اندازی در برگزیدن رئیس جمهور در لبنان می شود؟ و چرا همزمان با تحریک کردن جهاد اسلامی فلسطین وحماس به پرتاب راکت موشک به خاکاسرائیل تلاش می شود تا که منطقه ی خاورمیانه آشوب زده وبحرانی وناآرام شود تا فضای مانورتبلیغات سیاسی برای رژیم تروریستی آخوندی فراهم گردد تاکه بتواند با ادامه ی سیاست باج گیرانه و مذاکره ومماشات گری با اروپا و روسیه وچین زمینه ی عدم اجماع گروه 5+ 1 را به وجود ید تا اینکه پرونده ی هسته ای در شورای امنیت مورد بررسی واقع نشود و قطعنامه ی دیگری صادر نگردد. ؟
همچنین سرمقل ه نویس بدون آنکه به نفوذ سپاه پاسداران به خصوص سپاه قدس در عراق بگوید . البته پس از اینکه نام این ارگان از سوی آمریکا در لیست تروریست نهاده شد و 22 سازمان ونهاد وابسته به سپاه پاسداران با 3 بانک بزرگ دولتی در لیست تحریم اقتصادی واقع شدند موجب شد آمار اعمال تروریستی وناامن سازی در عراق کمی کاهش یابد و سته شود تاکه بطور تاکتیکی به حساب کنترل امنیتی نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده واریز شود تا که طرح برکناری ی از سوی آمریکا خنثی گردد . همچنین میدان مانور دلال و لابی ها همچون محسن حکیم فرزند عبدالذلیل حکیم برای زمینه ومقدمه چینی دوره ی چهارم مذاکره در عراق فعال شود که بازتاب این خبر هیچگونه همخوانی با عنوان سپرمقاله نه اینکه ندارد ، بلکه برعکس در تضاد با آن می باشد.
بهرحال اکنون سرمقله نویس دو مشکل اساسی آمریکا در تصویب قطعنامه سوم را بیان کرده است که یکی مربوط به گزارش 16 سازمان ونهاد اطلاعاتی آمریکا می باشد که از بس سران رژیم یرامونش مانور دادند ئذوق کرده اند اکنون مشخص شده است که در پشت صحنه دست لابی های اعزامی به آمریکا ومورد سئوال وپرسش وتحقیق واقع شده از سوی این 16 نهاد وسازمان اطلاعاتی – امنیتی در کار بوده وگند آن در آمده است . همانگونه که مورد مشکل دوم بازی با آژانس بین المللی اتمی کردن بازی کردن که با بر کناری پاسدار علی لاریجانی وجایگزین کردن یک پاسدار دست آموز ترکش خورده ی جنگی دنبال شد که هدف دور زدن مذاکره با اروپا ولاس زدن با آژانس بود که این طرح نیز لو رفته است . برای اینکه همانگونه که تذکر داده شد دعوت از محمد البرادعی درست در آستانه ی سفر بوش به منطقه انجام گرفت که بدون شک ی تاکتیک تبلیغات سیاسی برای کاهش فشار پیرامون پروژه ی هسته ای و وقت کشی محور آن بوده است ونه اینکه توافق بر سر پذیرش توقف غنی سازی وپایان دادن به بحران هسته ای می باشد. زیرا هدف همان است که تلاش شود طبق تجربه ی چندین ماه گذشته نشست شورای امنیت به تعویق افتد وقطعنامه ی سوم تصیب و صادر نگردد ودر نهایت این بازی پاسکاری وبه تعویق افتادن آنقدر کشدار شود تاکزمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا جایگزین پیگیری پرونده ی هسته ای رژیم شود و عاقبت رژیم با اینگونه بازی های سیاست خائنانه ی باج دادن برای جلب مذاکره و ادامه ی سیاست مماشات غرب و چین وروسیه بتواند به سلاح هسته ای دست یابد. بهر حال سرمقاله نویس با ردیف کردن شکست های بوش وپیروزی های رژیم تروریستی آخوندی در پایان اینگونه نتیجه گیری کرده است:
"بدين ترتيب آمريكا در اجلاس فرداي 1 +5 براي به تاييد رساندن پيش نويس قطعنامه سوم دچار مشكلاتي است كه معلوم نيست بتواند از آنها عبور نمايد. تلاش آمريكا بر اينست كه اين قطعنامه را در بهمن ماه به تصويب شوراي امنيت برساند و اين احتمال نيز جود دارد كه اين كار انجام شود لكن در اين نكته نيز ترديدي نيست كه حتي اگر اين قطعنامه تصويب شود محتواي آن با آنچه آمريكا در پي آنست تفاوت زيادي خواهد داشت ."
درخاتمه اینکه نتایج اینگونه سیاست تجاری بازی های رذیلانه وخطرناک وضد انسانی که روسیه وچین وغرب در برابر رژیم تروریستی آخوندی اتخاذ کرده اند وبه پیش می برند و از سوی دیگر سیاستی که بوش و آمریکا به جای اینکه تلاش کنند نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده ی ولی فقیه در جماران وسپاه پاسداران در عراق را برکنار کنند تااینکه دستان جنایتکار عوامل رژیم تروریستی آخوندی در عراق ققطع گردد وبه کانون ومرکز اصلی صدور تروریسم وبیادگرائی از عراق به منطقه ی خاورمیانه پایان داده شود وموانع اصلی ودشمی وکارشکنی مخالفت کردن با روند مذاکره ی صلح خاورمیانه و تأسیس کشور مستقل ودمکراتیک فلسطین در منطقه را ز سر راه برداشته شود تا که دیگرنتواند در امور داخلی عراق و فلسطین ولبنان با اعزام تروریست دخالت گری وناامن سزی کند و با بحران آفرینی وجنگ افروزی کردن دست به باج خواهی برای پیگیری اهدافپروژه ی هسته ای اش بزند ، ولی متأسفانه بوش تا کنون در راستای سیاست های تدوین شده ی رژیم تروریستی آخوندی حرکت کرده است که از طریق لابی های اعزامی و مقیم آمریکا عراق این سیاست دنبال وپیش برده شده است. از جمله همین سیست چانه زنی پیرامون ادامه ی مذاکره پیرامون برقراری امنیت درعراق با عامل اصلی نا آرامی و آشوب وباتلاق کردن عراق که ایگزین طرح برکناری نوری المالکی شده است . شوربختانه ی هزینه ی سنگین این سیاست غیر معقول را تا کنون مردم بی دفاع وبی گناه وبی پناه ایرانی و عراقیو فلسطینی و لبنانی وحتی افغانی پرداخته اند.
هوشنگ – بهداد
دوشنبه اول بهمن ماه 1386