نقد بررسی " گنبد و گردو (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان دوشنبه 8 بهمن ماه سال 1386
قبرستان کهنه شکافتن پرونده ی دوم خردادی ها ومتهم کردن شان به دزدی وخیانت وخائن بودن شان در راستای حذف کامل شان از صحنه ی رقابت انتصابات مجلس هشتم"
سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در راستای ادامه ی ماراتن دوئل ادامه دار جنگ قدرت وباندی وجناحی که ادامه دارد و همچنان کوشش و تلاش فراوان همه جانبه برای حذف رقیب مغلوب دوم خردادی کمی بازسازی شده کرده است تا که دست ز آرزوی هوس دوباره برای دسترسی به قدرت را بردارند .یا حدااقل دست و پا برای جا پا باز کردن قدرتدر ملس هشتم نزنند گرنه بیش از این افشا تا طرح وبرنامه اشان خنثی شود . برای اینکه اکنون همه ی تلاش و تحربه و زحمات وبرنامه ریزی های چند سال گذشته ی اینان را نقش برآب کرده است . زیرا که نتایج طراح وبرنامه هایش شان در یک یورش سراسری قله وقمع کردن نامزدان نامنویسی کرده اشان با انواع و اقسام اتهامات وتهمت وارده روزانه موجب شده است تاکه از سوی هیدت اجرائی وابسته به وزارت کشور رد صلاحیت شوند. زیرا که این هیئت اجرائی زیر نظر ونظارت مستقیم آخوند آمکش حرفه ای اطلاعات امنیتی مصطفی پور محمدی وپاسدار همکارش علیرضا افشار در پست معاونت سیاست وزارت کشور انجام گرفته شده است . البته این دو مهره جزو تیم برنامه ریزان سیاست حرکت چراغ خاموش یا کودتگران خزنده ی علیه دوم خردادی ها می باشند. یعنی بخش عمده ی کار نظر استصوابی شورای نگهبان برای رد صلاحیت شگان را این بار هیئت اجرائی دنباله واجرا کرده است که زیر نظر کودتاگران خزنده وخاموش ست که هیئت اجرائیرد صلاحیت کننده بر عهده گرفته و تعقیب کرده است وادامه ی سناریو قرار است طبق نظر عباس کدخدائی سخنگوی شورای نگهبان تا چند روز باقی مانده به قبل از برگزاری نمایش خیمه شب بازی آزمون امتحان الهی از سوی شورای نگهبان دنبال واجرا شود تا دیگر هیچگونه فرصت جبران کردن وحتی تبلیغ نمودن برای نامزدان نمایش انتصابات فرمایشی باقی نماند. یعنی اینکه طراحان پشت پرده ی حذف رقیب بسیار حساب شده وظایف و اهداف زنجیره ای مرتبط به هم دیگر را بطوردقیق از بیت رهبری و سخنرانی ولی فقیه شروع و از طریق اطلاعات بخش سپاه پاسداران و وزارت بد نام اطلاعات تا دو پست معاونت امنیتی انتظامی و سیاسی وارت کشور و وزیر کشور وهیئت اجرائی بررسی نامزدان ثبت نام کرده ی انتخابات دنبال شده و با همآهنگی لازم با نیروی انتظامی و قوه ی قضائیه برای کنترل وواکنش های جامعه با اجرای برنامه های سرکوب گرایا نه ی همچون ضرب وشتم جوانان ناراضی با طرح امنیت اجتماعی مبارزه با اراذل و اوباش و بی حجابی و صدور احکام اعدام ودار زدن و قطع اندام ها از سوی قوه ی قضائیه تعقیب شده است . البته که با همکاری وتعاون شورای نگهبان ومجلس ودفتر ریاست جمهوری ومطبوعات وابسته تنظیم و پیگیری شده است . تااینکه نتیجه را تا اینجای کارهای انجام شده ی علیه ی طرح حذف رقیب دوم خرادی را اکنون سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری با توصیف وصف الحال را اینگونه در توضح وبیان بازتاب دادن داستان ها وشعر ها و ضرب المثل عا و لطیفه های و استعاره ای وکنایه ای وبا مچ گیری کردن دزدان سنگر و کمین گرفته به نقل بوستان وگلستان سعدی مورد تهاجم برای نابودی نهائی اشان را چنین بصورت فرافکنانه و وارونه گوئی به نمایش گذاشته است:
طايفه دزدان كه به سر كوه پناه برده بودند، گاه و بيگاه راه بر كاروانيان مي بستند و غارت مي كردند؛ «رعيت بلدان از مكايد ايشان مرعوب و لشكر سلطان مغلوب، به حكم آن كه ملاذي]پناهگاهي[ از قله كوهي گرفته بودند.» شيخ مصلح الدين سعدي در ادامه روايت اين ماجرا در گلستان خويش مي نويسد كه مدبران مملكت براي رفع ضرر رهزنان مشورت كردند و گفتند «درختي كه اكنون گرفته است پاي -به نيروي مردي برآيد زجاي. و گر همچنان روزگاري هلي -به گردونش از بيخ برنگسلي. سر چشمه شايد گرفتن به بيل- چو پر شد نشايد گذشتن به پيل». بنابراين به كمين نشستند و مرداني جنگ آزموده را سراغ آنها فرستادند تا سرانجام پس از بازگشت از راهزني و گشودن سلاح از تن و خفتن، بر آنان تاختند و كتف بستند و به درگاه ملك آوردند. ملك به كشتن همه فرمان داد. در ميان دزدان، جواني خودنمايي مي كرد. يكي از وزرا واسطه شد و كرم و اخلاق نيكوي ملك را شفيع قرار داد. ملك روي در هم كشيد وگفت «پرتو نيكان نگيرد هر كه بنيادش بد است-تربيت نااهل را چون گردكان بر گنبد است». با اين حال وزير اصرار ورزيد كه «پسر نوح با بدان بنشست- خاندان نبوتش گم شد. سگ اصحاب كهف چند روزي- پي نيكان گرفت و مردم شد» القصه! دزد جوان را بخشيدند و در دستگاه حكومتي نگاه داشتند. وزير هم كه او را به فرزندي گرفته بود، مدام گزارش مي داد «تربيت عاقلان در او اثر كرده و جهل قديم از جبلّت او به در برده» ... تا اينكه «طايفه اوباش محلّت به او پيوستند و عقد موافقت بستند تا به وقت فرصت، وزير و هر دو پسرش را بكشت و نعمت بي قياس برداشت و در مغازه دزدان به جاي پدر نشست و عاصي شد»... سعدي ماجرا را چنين پايان مي برد كه «زمين شوره سنبل برنيارد- در او تخم عمل ضايع مگردان. نكويي با بدان كردن چنان است- كه بد كردن به جاي نيك مردان»."
سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری پس از توضیح دادن چگونه غرق شدن فرزند نافرمان وسرکش نوح و از آن گزارش دادن بطور شفاف تر یقه ی دوم خردای ها را گرفته و اینگونه خطاب به آنان گفته یا اینکه با اینان بر خورد کرده است :
جبهه گله گشاد اصلاحات البته نه تعريف و هويت مشخصي دارد كه «جامع و مانع» باشد، نه شمار اعضاي آن معلوم است، نه مقصد مدعيان آن و نه حتي عنوان اين طيف ائتلافي. به همين دليل هم اختلاف هاي اساسي در درون هر يك از گروه هاي اين جبهه نظير مجمع روحانيون، جبهه مشاركت، كارگزاران سازندگي، اعتدال و توسعه، و همچنين ميان اين گروه ها با هم ديده مي شود و اگر نبود برخي عصبيت ها و حميت ها و پيوستگي هاي سابق، نمي شد توقع چنان جمع شدن هايي را داشت. با اين پيش فرض جا دارد از چهره هاي موجه اين جريان كه خود را ارادتمند نظام و اسلام و انقلاب و مملكت تعريف مي كنند، پرسيد شما كجا و شفاعت معارضان اين ارزش ها كجا؟ آيا صرفاً خويشاوندي ها و رفاقت هاي سياسي سابق مجوز مي شود كه به شفاعت و حمايت آنان و رفقاي جديدشان- كه خود را خارج از مدار اسلام و انقلاب و نظام، و در برابر آن تعريف مي كنند- بپردازيد؟
بالاخره اینکه سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری بدون آنکه هیچ کلامی در مورد شرایط رو و وضعیت نا بساما ناقتصادی و معیشتی مردم بگوید که درست 4 سال پیش عجیب سنگ حمایت ودلسوزی برای آنان را بر سینه می زد وسینه بر تنور برایشان می چسباند و به موازاتی که از دولت اصلاح طلبان قلابی حاکم گله وانتقاد وشکوه وشکایت می کرد و اینان را شیفتان قدرت وبی خیال مردم وجدا شده از آنان می دانست ؛در عوض قول قدرت گیری عاشقان به خدمتگزاری اصول گرایان حام کنونی را می داد و قول از پس قول می داد که اینان ساده زیستان عاشق خدمت به مردم ومکتب ی باشند که بنابر حسب وظیفه شرعی ودینی خودشان پا به عرصه ی و میدان مبارزه برای خدمت گزاری به مردم نهاده اند . زیراکه می خواهند نیاز ها واحتیاجات چندین ساله ی تعویق شده مردم را جبران وبه پردازند . ولی اکنون دریغ وافسوس از بیان حتی کوچکترین سخنی در مورد عملکرد دولت مدعی امام زمانی و عدالت محور وتحول گرای حاکم دز د وغارتگر وعوامفریب ومتحجر وخرافه پرست کردن وگفتن ، ولی در مقبل بازجوی مدعی وطلبکار با تلاش مذبوحانه بدنبال یافتن شکر خدا رفته و برای اینکه همه کاسه وکوزه را بر سر رقیب مغلوب ومفلوک دوم خردای بشکند اینگونه قبرستان کهنه برای شان شکافته وبندهای اتهامی کیفرخواست شان را صادر و ردیف وقرائت کرده است وپس از اینکه این دزدان به کوه زده ودر پشت درخت تنومند سنگر گرفته راافشا ومتهم به خائن وخیانت اینان را کرده است . اینگونه پرونده اشان را گشوده تاکه وادار به خاموشی و سکوت شان کند.
"به عنوان يك نمونه از صدها مورد بايد پرسيد مدير مسئول روزنامه زنجيره اي توس، به عنوان عضو شوراي مركزي، در حزب اعتماد ملي و دبيري حزب در استان خراسان رضوي و نامزدي اعتماد ملي در مشهد چه مي كند؟ آيا او همان شخصي نيست كه روزنامه تحت مسئوليتش تهمت دروغ به محبوب ملت ايران حضرت امام خميني(ره) بست و ادعا كرد آن حضرت دنبال پناهندگي به فرانسه بود. و نيز، همان عنصر تندرويي نيست كه «زينت كابينه اصلاحات» (عطاء اله مهاجراني) با همه افراط كاري هايش، درباره روزنامه توقيف شده آن شخص به روزنامه السفير گفت: «اگر من هم عضو هيئت منصفه مطبوعات بودم، راي به بستن توس مي دادم. اين روزنامه به جاي آگاهي بخشي، اوضاع سياسي را متشنج و با چاپ مقاله هاي روزنامه نگاران و نويسندگان دوره شاه، نسبت به برخي اصول و ارزشهاي ديني مردم ايران ابراز ترديد كرد و به مراجع ديني توهين نمود... دست اندركاران توس به بازي خطرناكي دست مي زنند زيرا تلاش مي كنند خود را طرفدار خاتمي جلوه دهند حال آن كه در واقع سخنگوي نهضت آزادي هستند... دست اندركاران توس براي دستيابي به قدرت تلاش كردند و به گونه اي عمل مي كنند كه گويي خاتمي گورباچف و آنان يلتسين هستند كه قدرت را در دست خواهند گرفت». (اول مهر 1377).اين روزها با ادبياتي عاطفي و جانسوز و جگرگداز عده اي لاف مي زنند كه انحصارطلبان تنگ نظر، مشغول تشخيص مسلمان و غيرمسلمان هستند. فرياد وا اسلاما، وا ايرانا و وا انتخابا به آسمان بلند كرده اند و شماري را هم پيش انداخته تا بلكه از پل بگذرند. اما آيا كسي از اين پيش افتادگان نبايد از خود بپرسد جماعتي كه سايه اسلام و انقلاب و روحانيت و حكومت ديني را با تير مي زدند، حالا چگونه طرفدار اسلام و روحانيت شده اند؟ نبايد پرسيد اينها كه صراحتاً گفتند «خط امام به موزه تاريخ سپرده خواهد شد»، «جريان تكنو كرات، جريان خط امامي را در حزب مشاركت به حاشيه مي راند»،«مشكل ما در اين مملكت اين است كه هنوز خدا نمرده»، «يزيد و ابن زياد انتقام خشونت هاي فراوان علي بن ابيطالب در بدر و احد و خيبر را از فرزندش گرفتند»، «براي رسيدن به دموكراسي بايد از امامت و ولايت هزينه كرد و آن را به حاشيه راند»، «لشكر مهاجم آمريكا ارتش آزاديبخش دموكراسي است»، «درباره فناوري اتمي 19 سال به دنيا دروغ گفته ايم و حالا دم خروس بيرون افتاده»،«چون تقواي اتمي نداريم، آمريكا حق دارد نگذارد صاحب فناوري اتمي شويم» و ... هزار قول و فعل منحط ديگر، حالا چگونه يكباره مؤمن و وطن دوست و اصلاح طلب شده اند؟ آقاي خاتمي كه سال آخر رياست جمهوري اش مي گفت «صداي دشمن از اردوگاه اصلاح طلبان مي شنوم»، ديگر آن صداها را نمي شنود؟ آقايان ديگري كه به دست همين ها ترور شخصيت شدند چطور؟مراجع قانوني البته با پايبندي به قانون و رعايت حقوق نامزدها و نظام و مردم به تكليف خود عمل خواهند كرد اما دوستان انقلاب نبايد فراموش كنند كه خدمت به خائنان، خيانت به مردم است. بي ترديد هيچ فصل مشتركي ميان ارزش هاي اساسي انقلاب و جريان منافق افراطي نمانده كه بتوان ميان اين دو پيوند داد يا در هروله بود. تعصبات قبيله اي و جناحي سابق را بايد كنار گذاشت و برآوردي «به روز» داشت. نوح نبي نزديك بود آن زحمت و مرارت 950 ساله در راه خداوند را به يك خطا از دست بدهد و در شمار جاهلان درآيد؛ فعالان سياسي كه جاي خود دارند.
درخاتمه اینکه اتهامات وارده و قبرستان کهنه شکافی پرونده ی رقیب دوم خردادی از وی سربازجو کهنه کار وخبر پاسدار حسین شریعتمداری آنقدر عیان وروشن می باشد که فقط می توان تأکیدات وتذکرت ویاد آوری های تکراری گذشته ی نقد روانه ی یادداشت روز ها را مرور وبیان کرد وافزود که در ادامه ی شو وتئاتر تدارک دیده شده ی جنگ قدرت باند و جناحی این بازی اتهامات وتهدید وتوهین ها و پرونده وسناریو سازی کردن های افشاگرایانه شروع شده با شدت هرچه بیشتر برای حذف کامل رقیب تا برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات – انتصابات مجلس هشم دنبال خواهد شد و بخش تکمیلی این تئاتر مضحک جنگ قدرت وقبضه وانحصاری ویک دست شده ی نظام تا بر بائی و برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم دنبال ادامه خواهد یافت . بنابراین برای زدن زیرآب این نماش برنامه ریزی عدم شرکت و فریاد تحریم در نمایش تئاتر خیمه شب بازی انتخاباتی – انتصاباتی آزمون وامتحان الهی خوانده شده ی مجلس هشتم از سوی هر نیروی آزادیخواه ودلسوز مردم می باشد. در غیر اینصورت با توپ رقیب جانیان حاکم ضد مردم وآزادی کش و غارتگر ودر زمین وی وبرای وی بازی کردن می باشد
هوشنگ – بهداد
دوشنبه 8 بهمن ماه سال 1386