نقد وبررسی " واقع بين باشيد" روزنامه ی جمهوری اسلامی دوشنبه 7 بهمن ماه سال 1386
"تلاش برای تفهیم کردن هیئت اجرائی رد صلاحیت کنندگان تا که تجدید نظر در رد صلحیت کردن پرونده ی چند آخوند شود "
داستان این رژیم وآزادی همان مثال کوسه وریش پهن است وموضوع عدالت همان جن وبسم الله و داستان اصلاح پذیر بودن این رژیم ضدبشری و بربرمنش و تاریک اندیش همان گنجشک ومنار می باشد. البته سرمقاله نویس دعوی اصلاح طلبی و مشابه مجلس ششم رقیب دوم خردادی را کاه وکوه وخواب وخیال خطاب کرده است . برای همین عنوان یک نشریه ی محلی یک استان شمالی را برجسته ونقد کرده یادر حقیقت اینگونه به تمسخر وریشخند گرفته است:
راه نجات كشور تكرار مجلس ششم است .اين شخص و كساني كه اين سخن او را در نشريه شان تيتر كرده اند قبل از هر چيز فرض را براين ميگذارند كه « كشور درحال سقوط است و در بحران بسر مي برد » و سپس روي اين بنيان خيالي كاخ خيالي تر خود را بنا مي كنند و هر طور كه ميخواهند آنرا رنگ آميزي مينمايند. اينان از مصاديق همان ضرب المثل معروفي هستند كه ميگويد : از كاه كوه ميسازند. اينگونه سخن گفتن دو عيب دارد. اول آنكه گويندگان آنرا نزد مردم بي اعتبار مينمايد و آنها را افرادي دور از واقع بيني و اهل گزافه گوئي معرفي مي كند و دوم آنكه جناح رقيب را به عكس العمل هاي تند وادار مينمايد"
جالب است که سرمقاله نویس نقل قول ونقد کردن را نه از موضع رفع مشکل و ارائه ی راه حل وتوصیه برای چگونگی برطرف کردن موانع و یافتن مسیری برای بر آورده کردن مطالبات انباشت وپرداخت ناشده ی مردم ایران دنبال نکرده است، بلکه از موضع خطر آفرین بودن برای رژیم ودستآویز به باند هار متحجر وزیادیخواه کنونی دادن دانسته است که می تواند با آویزان شدن به بهانه این تبدیل چنین بهانه شود تاکه برای تقویت کردن ضریب بیشتر سرکوبگری در جامعه وبه خصوص در مورد رقیب چنین بهره گبری کند:
اين هر دو عارضه براي كشور خطرآفرين هستند و بايد از آنها اجتناب شود. خطر عارضه اول اينست كه كشور را در بحران و درحال سقوط دانستن موجب طمع دشمنان مي شود و آنهارا در برنامه هائي كه براي تهديد كردن و امتياز گرفتن دارند ترغيب مينمايد. عارضه دوم نيز اين خطر را دارد كه دست اندركاران اداره كشور ممكن است به اين نتيجه برسند كه براي حفظ قدرت خود ـ كه البته از نظر آنها به معني حفظ كشور است ـ بايد كمربندها را محكم تر ببنديد معابر را تنگ تر كنند و منافذ را تا مي توانند غيرقابل نفوذتر نمايند :
بالاخره سرمقاله نویس رهنمود راه حل را در افشاکردن عملکرد مجلس ششم و ادعاهای تکراری آنان دانسته است . حتی پا را فراترگذشته وپس از همگام آمریکا و صهیونیست کردن اینان که برگردان همان ادعای ولی فیه نسبتبه اینان می باشد. آن را دوباره بازتولید وتکرار شده است ودر ادامه نتیجه گرفته است که همانگونه که اشاره شد چنین ابزار مناسب در اختیار باندهای مافیائی حاکم برای حذف و سرکوب رقبای دعی دوم که خودشان ادعای مخالفت با آن را دارند :
"راه چاره اينست كه همه واقع بين باشند و از افراط و تفريط بپرهيزند. آنكس كه با فرضيه غلط درحال سقوط بودن كشور راه نجات را در چيزي همانند مجلس ششم مي بيند و نسخه تكرار آن مجلس را مي پيچد كاملا روشن است كه در توهم بسر مي برد و نميداند كه مردم خاطره تلخ افرادي از آن مجلس را كه با آمريكا و صهيونيست ها و ساير دشمنان و بيگانگان همآوا مي شدند و درصدد وابسته كردن كشور بودند را فراموش نكرده اند. مردم هنوز به ياد دارند كساني از مجلس ششم را كه پيشنهاد برگزاري مجلس ختم انقلاب را ميدادند و با اساس نظام جمهوري اسلامي به ستيز برخاسته بودند. ميگوئيد نظر مردم برنگشته بلكه رد صلاحيت هاي گسترده اصلاح طلبان موجب شد مجلس هفتم در اختيار مخالفان آنان قرار گيرد اگر چنين است پس چرا بسياري از دانه درشت هاي جناح اصلاح طلب در آن انتخابات كه امور اجرائي آن نيز در اختيار خودشان بود راي نياوردند اين واقعيت نشان ميدهد مجلس ششم نه تنها مقبول مردم نبود بلكه مطرود مردم بود. بنابر اين كساني كه فكر مي كنند چنان مجلسي « نجات بخش » است بايد بپذيرند كه هنوز هم نتوانسته اند فاصله خود را با مردم كاهش دهند. ماجراي رسواي تحصن را به ياد بياوريد كه بانيان آن فكر مي كردند همان روز اول اقدام با استقبال ميليوني مردم كه براي حمايت از آنان جلوي مجلس تجمع خواهند كرد مواجه خواهند شد ولي حتي يكنفر هم به آنها اعتنا نكرد. اين بود جايگاه مجلس ششم در ميان مردم . طرف مقابل هم به نظر مي رسد در توهم بسر مي برد. اين درست است كه نبايد اجازه داده شود مجلس ششم تكرار گردد لكن روشي كه در پيش گرفته شده اين هدف را تامين نمي كند و اگر اصلاح نشود به نفع همان كساني تمام خواهد شد كه در آرزوي تكرار مجلس ششم هستند. "
اما اصطلاحی هست عامیانه که گفته می شود دعوا کردن خر واسب موجب پایمال شدن حق یابو یا قاطر می شود . یا اینکه گفته می شود یارو وسط دعوا نرخ تعیین می کند کرن. بنابراین سرمقاله نویس ضمن اینکه تعجب خودش را نسبت به رد صلاحیت 30% نامزدان توسط هيئت هاي اجرائي بیان کرده است و در دنباله بیشتر تعجب خودش را با اتهام و تهت زدن پیرامون برخی از اسامی و پرونده ی نامزدان رد صلاحیت شدگان را اعلام کرده است و در نهایت از تیم اطلاعاتی – امنیتی – پاسداران دست اندر کار رد صلاحیت کنندگان خواسته است تا که انگونه سبت به تصمیم و عملکرد خود می بایست پاسخگو باشند:
رد صلاحيت بيش از 30 درصد داوطلبان نمايندگي مجلس هشتم توسط شايد في نفسه اقدام تعجب آوري نباشد اما اطلاعاتي كه درباره جزئيات اين رد صلاحيت ها وجود دارد نشان ميدهد هيئت هاي اجرائي اقدام تعجب آوري كرده اند. اينكه افراد شناخته شده اي كه جز در اردوگاه انقلاب و نظام جمهوري اسلامي و ولايت فقيه جايگاه ديگري نميتوان براي آنها تصور كرد به تهمت « عدم اعتقاد به نظام جمهوري اسلامي قانون اساسي و ولايت فقيه » توسط هيئت هاي اجرائي رد صلاحيت شوند براي هيچكس قابل قبول نيست . كساني كه چنين تصميماتي گرفته اند بايد به اين سئوال پاسخ بدهندكه معيار آنها براي سنجش اعتقاد به نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي و ولايت فقيه چيست چگونه مي توان افرادي را كه براي شكل گيري اين نظام تلاش و فداكاري كرده اند و نه تنها اعلام حمايتشان از ولايت فقيه بلكه حتي مبارزاتشان عليه معارضان و مخالفان و دشمنان ولايت فقيه كاملا آشكار است و بر كسي پوشيده نيست متهم به عدم اعتقاد به نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي و ولايت فقيه نمود ! عدم حسن شهرت نيز ابزار جديدي است كه هيئت هاي اجرائي در اختيار گرفته اند و عده اي را به اين دليل و با بهانه اينكه حسن شهرت آنها احراز نشده رد صلاحيت كرده اند! مگر شما ميخواهيد « مجلس مشاهير » تشكيل بدهيد كه عده اي از داوطلبان را به بهانه عدم احراز حسن شهرت مردود دانسته ايد همين اندازه كه سوسابقه كسي احراز نشود كافي است در اين زمينه شما بيش از اين وظيفه اي نداريد. وظيفه هيئت هاي اجرائي بررسي شكلي شرايط داوطلبان مانند برخورداري از مدارك سن قانوني عدم سوسابقه عدم محكوميت هاي موجب محروميت از حقوق اجتماعي و اين قبيل موارد است . اگر كسي اين مشكلات را نداشت ولي به دليل اينكه دنبال مشهور شدن هم نبود و درعين حال جامعه او را به خلافكاري نميشناخت چگونه مي توان او را به بهانه عدم احراز حسن شهرت رد صلاحيت كرد اگر معيار اين باشد بايد اكثر مردم را فاقد صلاحيت دانست !
درخاتمه اینکه گذشته از اینکه به دلیل یک دست شدن نظام وادامه ی جدیت حذف وجراحی رقیب مغلوب دوم خردادی که با شدت بیش از گذشته دنبال می شود وهمچنان ادامه دارد که اتفاقاً نسخه و فتوای آن را ولی فقیه آلت دست سپاه پاسداران خودش تجویز وصادر کرده است اما سرمقاله نویس روزنامه ی متعلق به ولی فقیه آنگونه پیرامون رد صلاحیت شدن چند آخوند روضه خوانده است که گویا ردصلاحیت کردن اینان موجب تضعیف و زیرسئوال رفتن جایگاه آخوندها و نقش کلیدی آخوندهای حاکم شده است. ضمن اینکه از موضع مبنی بر اینکه مدافع رفسنجانی است و موضع مخالف با موضع گیری باند مافیائی اطلاعاتی – امنیتی – پاسداری نسبت به رفسنجانی دارد و با چسبیدن به ولی فقیه و اختیارات وقدرت ماورای قانون اساسی که دارد تبلیغ برای ور کرده است . یعنی در حقیقت زمینه سازی کردن برای صدور نامه ی حکومتی دیگرا ز سوی ولی فقیه برای فیصله دادن به جنگ شروع شده پیرامون وزارت کشور وهیئت اجرائی رد صلاحیت گنندگان وشورای نگهبان می باشد تا که چند نفر از رد صلاحیت شدگان رقیب دوم خردادی دوباره به صحنه ی نمایش باز گردانده شوند تا اینکه قیضه ی اصلی رد صلاحیت شدگان مالیده و فراموش شود و نقش مستقیم ولی فقیه در رد صلاحیت شدگان نه اینکه بی رنگ شود، بلکه به عنوان منجی به خود بگیرد و در نهایت بصورت دوبله ومضاعف دوم خردادی های تند رو نامیده شده ی رد صلاحیت شد ه ضرر وزیان به بینند وبر زیر فشا گازانبری بیشتری بروند . بنابراین برای برهم زدن این توطئه و بازی تدارک چیده شده می بایست با اعلام نظر قاطع عدم شرکت در خیمه شب بازی و تحرحیم انتصابات سفارشی مجلس هشتم اقدام وپاسخ داده شود.
هوشنگ -بهداد
دوشنبه 7 بهمن ماه سال 1386
"تلاش برای تفهیم کردن هیئت اجرائی رد صلاحیت کنندگان تا که تجدید نظر در رد صلحیت کردن پرونده ی چند آخوند شود "
داستان این رژیم وآزادی همان مثال کوسه وریش پهن است وموضوع عدالت همان جن وبسم الله و داستان اصلاح پذیر بودن این رژیم ضدبشری و بربرمنش و تاریک اندیش همان گنجشک ومنار می باشد. البته سرمقاله نویس دعوی اصلاح طلبی و مشابه مجلس ششم رقیب دوم خردادی را کاه وکوه وخواب وخیال خطاب کرده است . برای همین عنوان یک نشریه ی محلی یک استان شمالی را برجسته ونقد کرده یادر حقیقت اینگونه به تمسخر وریشخند گرفته است:
راه نجات كشور تكرار مجلس ششم است .اين شخص و كساني كه اين سخن او را در نشريه شان تيتر كرده اند قبل از هر چيز فرض را براين ميگذارند كه « كشور درحال سقوط است و در بحران بسر مي برد » و سپس روي اين بنيان خيالي كاخ خيالي تر خود را بنا مي كنند و هر طور كه ميخواهند آنرا رنگ آميزي مينمايند. اينان از مصاديق همان ضرب المثل معروفي هستند كه ميگويد : از كاه كوه ميسازند. اينگونه سخن گفتن دو عيب دارد. اول آنكه گويندگان آنرا نزد مردم بي اعتبار مينمايد و آنها را افرادي دور از واقع بيني و اهل گزافه گوئي معرفي مي كند و دوم آنكه جناح رقيب را به عكس العمل هاي تند وادار مينمايد"
جالب است که سرمقاله نویس نقل قول ونقد کردن را نه از موضع رفع مشکل و ارائه ی راه حل وتوصیه برای چگونگی برطرف کردن موانع و یافتن مسیری برای بر آورده کردن مطالبات انباشت وپرداخت ناشده ی مردم ایران دنبال نکرده است، بلکه از موضع خطر آفرین بودن برای رژیم ودستآویز به باند هار متحجر وزیادیخواه کنونی دادن دانسته است که می تواند با آویزان شدن به بهانه این تبدیل چنین بهانه شود تاکه برای تقویت کردن ضریب بیشتر سرکوبگری در جامعه وبه خصوص در مورد رقیب چنین بهره گبری کند:
اين هر دو عارضه براي كشور خطرآفرين هستند و بايد از آنها اجتناب شود. خطر عارضه اول اينست كه كشور را در بحران و درحال سقوط دانستن موجب طمع دشمنان مي شود و آنهارا در برنامه هائي كه براي تهديد كردن و امتياز گرفتن دارند ترغيب مينمايد. عارضه دوم نيز اين خطر را دارد كه دست اندركاران اداره كشور ممكن است به اين نتيجه برسند كه براي حفظ قدرت خود ـ كه البته از نظر آنها به معني حفظ كشور است ـ بايد كمربندها را محكم تر ببنديد معابر را تنگ تر كنند و منافذ را تا مي توانند غيرقابل نفوذتر نمايند :
بالاخره سرمقاله نویس رهنمود راه حل را در افشاکردن عملکرد مجلس ششم و ادعاهای تکراری آنان دانسته است . حتی پا را فراترگذشته وپس از همگام آمریکا و صهیونیست کردن اینان که برگردان همان ادعای ولی فیه نسبتبه اینان می باشد. آن را دوباره بازتولید وتکرار شده است ودر ادامه نتیجه گرفته است که همانگونه که اشاره شد چنین ابزار مناسب در اختیار باندهای مافیائی حاکم برای حذف و سرکوب رقبای دعی دوم که خودشان ادعای مخالفت با آن را دارند :
"راه چاره اينست كه همه واقع بين باشند و از افراط و تفريط بپرهيزند. آنكس كه با فرضيه غلط درحال سقوط بودن كشور راه نجات را در چيزي همانند مجلس ششم مي بيند و نسخه تكرار آن مجلس را مي پيچد كاملا روشن است كه در توهم بسر مي برد و نميداند كه مردم خاطره تلخ افرادي از آن مجلس را كه با آمريكا و صهيونيست ها و ساير دشمنان و بيگانگان همآوا مي شدند و درصدد وابسته كردن كشور بودند را فراموش نكرده اند. مردم هنوز به ياد دارند كساني از مجلس ششم را كه پيشنهاد برگزاري مجلس ختم انقلاب را ميدادند و با اساس نظام جمهوري اسلامي به ستيز برخاسته بودند. ميگوئيد نظر مردم برنگشته بلكه رد صلاحيت هاي گسترده اصلاح طلبان موجب شد مجلس هفتم در اختيار مخالفان آنان قرار گيرد اگر چنين است پس چرا بسياري از دانه درشت هاي جناح اصلاح طلب در آن انتخابات كه امور اجرائي آن نيز در اختيار خودشان بود راي نياوردند اين واقعيت نشان ميدهد مجلس ششم نه تنها مقبول مردم نبود بلكه مطرود مردم بود. بنابر اين كساني كه فكر مي كنند چنان مجلسي « نجات بخش » است بايد بپذيرند كه هنوز هم نتوانسته اند فاصله خود را با مردم كاهش دهند. ماجراي رسواي تحصن را به ياد بياوريد كه بانيان آن فكر مي كردند همان روز اول اقدام با استقبال ميليوني مردم كه براي حمايت از آنان جلوي مجلس تجمع خواهند كرد مواجه خواهند شد ولي حتي يكنفر هم به آنها اعتنا نكرد. اين بود جايگاه مجلس ششم در ميان مردم . طرف مقابل هم به نظر مي رسد در توهم بسر مي برد. اين درست است كه نبايد اجازه داده شود مجلس ششم تكرار گردد لكن روشي كه در پيش گرفته شده اين هدف را تامين نمي كند و اگر اصلاح نشود به نفع همان كساني تمام خواهد شد كه در آرزوي تكرار مجلس ششم هستند. "
اما اصطلاحی هست عامیانه که گفته می شود دعوا کردن خر واسب موجب پایمال شدن حق یابو یا قاطر می شود . یا اینکه گفته می شود یارو وسط دعوا نرخ تعیین می کند کرن. بنابراین سرمقاله نویس ضمن اینکه تعجب خودش را نسبت به رد صلاحیت 30% نامزدان توسط هيئت هاي اجرائي بیان کرده است و در دنباله بیشتر تعجب خودش را با اتهام و تهت زدن پیرامون برخی از اسامی و پرونده ی نامزدان رد صلاحیت شدگان را اعلام کرده است و در نهایت از تیم اطلاعاتی – امنیتی – پاسداران دست اندر کار رد صلاحیت کنندگان خواسته است تا که انگونه سبت به تصمیم و عملکرد خود می بایست پاسخگو باشند:
رد صلاحيت بيش از 30 درصد داوطلبان نمايندگي مجلس هشتم توسط شايد في نفسه اقدام تعجب آوري نباشد اما اطلاعاتي كه درباره جزئيات اين رد صلاحيت ها وجود دارد نشان ميدهد هيئت هاي اجرائي اقدام تعجب آوري كرده اند. اينكه افراد شناخته شده اي كه جز در اردوگاه انقلاب و نظام جمهوري اسلامي و ولايت فقيه جايگاه ديگري نميتوان براي آنها تصور كرد به تهمت « عدم اعتقاد به نظام جمهوري اسلامي قانون اساسي و ولايت فقيه » توسط هيئت هاي اجرائي رد صلاحيت شوند براي هيچكس قابل قبول نيست . كساني كه چنين تصميماتي گرفته اند بايد به اين سئوال پاسخ بدهندكه معيار آنها براي سنجش اعتقاد به نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي و ولايت فقيه چيست چگونه مي توان افرادي را كه براي شكل گيري اين نظام تلاش و فداكاري كرده اند و نه تنها اعلام حمايتشان از ولايت فقيه بلكه حتي مبارزاتشان عليه معارضان و مخالفان و دشمنان ولايت فقيه كاملا آشكار است و بر كسي پوشيده نيست متهم به عدم اعتقاد به نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي و ولايت فقيه نمود ! عدم حسن شهرت نيز ابزار جديدي است كه هيئت هاي اجرائي در اختيار گرفته اند و عده اي را به اين دليل و با بهانه اينكه حسن شهرت آنها احراز نشده رد صلاحيت كرده اند! مگر شما ميخواهيد « مجلس مشاهير » تشكيل بدهيد كه عده اي از داوطلبان را به بهانه عدم احراز حسن شهرت مردود دانسته ايد همين اندازه كه سوسابقه كسي احراز نشود كافي است در اين زمينه شما بيش از اين وظيفه اي نداريد. وظيفه هيئت هاي اجرائي بررسي شكلي شرايط داوطلبان مانند برخورداري از مدارك سن قانوني عدم سوسابقه عدم محكوميت هاي موجب محروميت از حقوق اجتماعي و اين قبيل موارد است . اگر كسي اين مشكلات را نداشت ولي به دليل اينكه دنبال مشهور شدن هم نبود و درعين حال جامعه او را به خلافكاري نميشناخت چگونه مي توان او را به بهانه عدم احراز حسن شهرت رد صلاحيت كرد اگر معيار اين باشد بايد اكثر مردم را فاقد صلاحيت دانست !
درخاتمه اینکه گذشته از اینکه به دلیل یک دست شدن نظام وادامه ی جدیت حذف وجراحی رقیب مغلوب دوم خردادی که با شدت بیش از گذشته دنبال می شود وهمچنان ادامه دارد که اتفاقاً نسخه و فتوای آن را ولی فقیه آلت دست سپاه پاسداران خودش تجویز وصادر کرده است اما سرمقاله نویس روزنامه ی متعلق به ولی فقیه آنگونه پیرامون رد صلاحیت شدن چند آخوند روضه خوانده است که گویا ردصلاحیت کردن اینان موجب تضعیف و زیرسئوال رفتن جایگاه آخوندها و نقش کلیدی آخوندهای حاکم شده است. ضمن اینکه از موضع مبنی بر اینکه مدافع رفسنجانی است و موضع مخالف با موضع گیری باند مافیائی اطلاعاتی – امنیتی – پاسداری نسبت به رفسنجانی دارد و با چسبیدن به ولی فقیه و اختیارات وقدرت ماورای قانون اساسی که دارد تبلیغ برای ور کرده است . یعنی در حقیقت زمینه سازی کردن برای صدور نامه ی حکومتی دیگرا ز سوی ولی فقیه برای فیصله دادن به جنگ شروع شده پیرامون وزارت کشور وهیئت اجرائی رد صلاحیت گنندگان وشورای نگهبان می باشد تا که چند نفر از رد صلاحیت شدگان رقیب دوم خردادی دوباره به صحنه ی نمایش باز گردانده شوند تا اینکه قیضه ی اصلی رد صلاحیت شدگان مالیده و فراموش شود و نقش مستقیم ولی فقیه در رد صلاحیت شدگان نه اینکه بی رنگ شود، بلکه به عنوان منجی به خود بگیرد و در نهایت بصورت دوبله ومضاعف دوم خردادی های تند رو نامیده شده ی رد صلاحیت شد ه ضرر وزیان به بینند وبر زیر فشا گازانبری بیشتری بروند . بنابراین برای برهم زدن این توطئه و بازی تدارک چیده شده می بایست با اعلام نظر قاطع عدم شرکت در خیمه شب بازی و تحرحیم انتصابات سفارشی مجلس هشتم اقدام وپاسخ داده شود.
هوشنگ -بهداد
دوشنبه 7 بهمن ماه سال 1386