نقد وبررسی " ملاحظاتي در باب مديريت سرما" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 22 دیماه سال 1386
"انجماد فکری رهبر و سرما ویخ زدگی دولت ،عامل بحران کمبود گازرسانی در سرمای طاقت فرسای کنونی زمستانی"
زمانی که انجماد فکری و عملکردی تمام تار وپود رهبر ولی فقیه جماران نشین را فرا گرفته است که همه کاره نظام تروریستی آخوندی می باشد که خودش مدتی پیش در خطبه اش اعتراف کرد که این بسیار ناخوشآیند است برای رژیمی که صادر کننده نفت است نتوانسته است در 3 دهه گذشته پالایشگاه تأسیس کند تا که مجبور نباشد سالیانه مییارد ها دلار هزینه ی واردات بنزین از خارج کند که طبق افشاگری سایت تابناک فروش بنزین به ایران در اختیار مافیای شرکت نفتی می باشد . البتهرهبر ولی فقیه با شیوه ی دجال گری و عوامفریبی و سیاست ویژه توبره و آخور خوری که مختص خودش و پیروان و آخوندهای مفتخور منبری حاکم می باشد کاسه و کوزه را بر سر مردم ایران شکست و آنان را به افراط گری و زیاده روی در مصرف سوخت بنزین وآب متهم کرد . ازسو ی دیگر در دیدار با چاوز رئیس جمهور ونزوئلا و پوتین رئیس جمهور فرصت طلب روسیه وعده تأسیس اوپک گازی داد. زیراکه ایران پس از روسیه دارای دومین منابع وذخایر گاز در جهان است . البته همانگونه که گفته شد چون ولی فقیه زیادی نشئه بود ودر حالت انجماد فکری یا عالم خلساء به سر می برد که چنین پیشنهاد وادعائی را مطرح می کرد . زیرا که قادر نبود بفهمد که در اوج سرمای نفس گیر زمستانی یکباره رئیس جمهور ترکمنستان که در اجلاس تهران با ولی فقیه دیدار داشت وعکس یادگاری با مترسک ایشان پاسدار احمدی نژاد در تهران گرفته بود پا برروی دم گماشته اش پاسدار احمدی نژاد می گذارد و تقاضای دو برابر کردن قیمت گاز صادراتی خود به تهران را می کند و چون پاسخ منفی دریافت می کند تصمیم می گیرد که صدور گاز به ایران را قطع کند ودر سرمای زمستانی شهر های شمالی استان مازندران را با مشک لجدی سوخت رسائی و گرما زائی زمستانی مواجه می سازد . از سوی دیگر دولت پاسدار احمدی نژاد غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی رلی فقیه خودش نیزآنچنان باسرما ویخ زدگی خودش روبروه شده است که سایت خبررسانی نوروز تیتر خیری می زند و می گوید که هدیه ی سفر پاسدار احمدی نژادبه استان اردبیل و خلخال قطع گاز در شهر خلخال در فصل زمستان وسرما وریزش برف می باشد. اکنون خیلی جالب وکمدی می باشد که سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی وارد صحنه انجماد فکری رهبر و سرما و یخ زدگی دولت مدعی امام زمانی و عدالت محور شده است و طرح و پیشنهاد ملاحظات در باب مدیریت سرما را داده است و چنین در مورد ارائه ی راهکار مدیریت با سرما نظریه پردازی کرده است.
"سرماي هوا در روزهاي اخير با اختلال در توزيع گازرساني به شهرهاي مختلف و تعطيلي مدارس دانشگاهها و ادارات دولتي در تهران و استانهاي سردسير كشور همراه شده است . بعلاوه خبرهاي ناگواري از اختلال در شبكه راههاي كشور و بويژه توقف ترابري سنگين كشور بر اثر انجماد گازوئيل در مخازن تريلرها و كاميونهاي سنگين مي رسد كه نيازمند بررسي و آسيب شناسي جدي است ."
سرمقاله نویس در دنباله ی سرمقاله ی خود دست به انتقاد از گزارش تبلیغی غلط هوا شناسی و پخش آن ازصدا و سیما زده است که چرا گفته اند در 50 سال گذشته اینگونه سرما سابقه ی تاریخی نداشته است ؟. در ادامه انتقاد به شیوه اطلاع رسانی گاز رسانی وارد کرده است که گفته دلایل ارائه شده از سوی مسئولین این یک نوع توجیکاری می باشد . آنگاه به قطع صدور گاز از ترکمنستان با محمل ترمیم لوله های پوسیده و نه تقاضای افزایش دو برابر قیمت گاز صادراتی از سوی ترکمنستان اشاره کرده است . بالاخره به موضوع اصلی عقب ماندگی طرح بهره وری از گاز جنوب پرداخته وتأکید کرده است که قرار بود در سال گذشته به بهره وری برسد که نه به تأخیر افتاد و امسال هم به بهره وری نرسید، بلکه بعید است که برای زمستان سال آینده هم این پروژه به اتمام برسد. بهر حال انتقادات وابراز افسوس و متأسف و متعجب شدن دیگر نسبت به عملکرد صنعت نفت کرده است که چرا دچار سرنوشتشومی شده د که بازتاب گزیده ی این مجموعه انتقادات چنین است :
1" اعلام اينكه سرماي روزهاي اخير در 50 سال گذشته بي سابقه بوده است قدري گزافه گوئي به نظر مي رسد . در سالهاي اخير بارها شاهد سرماي بيش از اين در مناطق سردسير كشور ازجمله استانهاي شمال غربي و شمال شرقي كشور بوده ايم .اطلاعات كارشناسي نشان ميدهد كه كاهش فشار و حتي قطع گاز در شهرهاي مختلف ناشي از همان موردي كه ادعا شده است نمي باشد و دلايل ديگري نيز وجود دارد كه متاسفانه ناديده گرفته شده اند و روي مسائل ديگر تمركز تبليغاتي شده است . اينكه ادعا شده است كه افت فشار گاز و قطع آن ناشي از افزايش مصرف شهروندان و نيز قطع گاز وارداتي از تركمنستان است تمامي قضيه نيست . اگرچه قطع شدن واردات گاز از تركمنستان باعث بروز اختلالاتي در شبكه گازرساني كشور گرديد و شركت گاز مجبور شد با ايجاد تغييراتي در شبكه هاي شهرهائي كه از گاز وارداتي تركمنستان تغذيه مي شدند گاز تامين كند لكن تاثير ناشي از قطع اين مقدار گاز با كاهش و سپس قطع نسبي گاز صادراتي به تركيه جبران و مهار شد. در عين حال مسائل ديگري وجود دارد كه هنوز به اطلاع افكار عمومي نرسيده و شايد در روزهاي آينده در اين مورد اطلاع رساني شود. موضوع اصلي در اين ميان به تاخير در بهره برداري از فازهاي مختلف پارس جنوبي مربوط مي شود كه مطابق برنامه هاي زمان بندي شده به پيش نرفته و با تاخير در بهره برداري مواجه شده است . توضيح اين نكته ضروري است كه اولا فاز يك پارس جنوبي هنوز به بهره برداري كامل نرسيده و تقريبا با نيمي از ظرفيت خود در حال فعاليت است . علت اين امر آماده نبودن سكوي بهره برداري و اشكالات فني ـ عملياتي ناشي از آنست . ثانيا فازهاي 9 و 10 پارس جنوبي نيز از برنامه عقب هستند و اگر چه قرار بود در ابتداي سال 85 به بهره برداري برسند ولي كاملا بعيد بنظر مي رسد با توجه به وضعيت كنوني آنها حتي زمستان آينده هم گاز آن ها وارد مدار شود. بدين ترتيب با يك حساب سرانگشتي مي توان دريافت كه حدود 75 ميليون مترمكعب گاز كمتر از برنامه هاي پيش بيني شده در مدار قرار گرفته و مي بينيم كه فقدان آن چقدر محسوس است .اما سئوال مهمتر در اين زمينه آنست كه چرا چنين وضعيتي را در گذشته شاهد نبوده ايم پاسخ اين سئوال بسيار واضح است . در واقع مطابق ارزيابي هاي كارشناسي قرار بوده است شبكه توليد و شبكه توزيع گاز توسعه يابد لكن عليرغم عدم افزايش در توليد گاز و عدم تحقق پيش بيني ها و تاثيرات زماني حاصله از آن براي تزريق گاز به درون شبكه توزيع شبكه توزيع حتي فراتر از پيش بيني هاي كارشناسي در جريان تعهدات ايجادشده در سفرهاي استاني مرتبا گسترش يافته و بر تعداد مصرف كنندگان شبكه سراسري گاز كشور افزوده شده است .بدين ترتيب به نظر مي رسد كه مسئولين اجرائي در عين آنكه اعلام مي دارند مصرف گاز افزايش يافته است لكن توضيح نمي دهند كه علت اصلي افزايش مصرف گاز افزايش تعداد مصرف كنندگان است نه اضافه مصرف هر يك از مشتركين گاز. نا گفته پيداست كه مسئولين اجرائي با بيان اين مطلب و روشنگري در اين زمينه . بهتر مي توانند « اعتماد عمومي » را جلب نمايند و به مصرف كنندگان گاز اعلام نمايند كه در صورت صرفه جوئي بيشتر مردم بهتر قادر به گازرساني در سراسر كشور خواهند بود و طيف وسيع تري از مردم از نعمت گاز برخوردار خواهند شد. در غياب اين اطلاع رساني و شفاف سازي مسائل بيم آن مي رود كه اهداف مورد نظر مسئولين از اين نوع اطلاع رساني چندان قابل دستيابي نباشد و مواهب ناشي از اعتماد عمومي به مسئولين اجرائي نيز تحت الشعاع مسائل فرعي و جانبي قرار گيرد. موضوع حياتي ديگر به انجماد نسبي گازوئيل در مخازن تريلرها و كاميونهاي سنگين برمي گردد كه يك موضوع كاملا فني و كارشناسي است و متاسفانه به دلايل مبهمي مغفول مانده است . اگر قرار باشد در سرماي 10 درجه زير صفر شاهد انجماد يا باصطلاح « ماسيدن » گازوئيل باشيم در سرماي 30 درجه زير صفر و بيشتر بايد شاهد توقف ترابري سنگين در جاده هاي كشور باشيم و حال آنكه در سالهاي گذشته در اوج سرما در مناطق سردسير كشور شاهد چنين پديده اي نبوده ايم . "
بالاخره در پایان سرمقاله نویس تعجب خودش را اینگونه از عملکرد صهع نفت با قدمت بیش ز یک قرن و اینگونه بازده ی عملکرد اینگونه به نمایش گذاشته است :
"مسئله اينست كه معمولا در مناطق گرمسير كشور در طول سال و در مناطق سردسير كشور در ماههاي غير از فصل. جاي تعجب است كه صنعت نفت كشورمان با قدمتي حدود يك قرن و با سوابق تجربي ارزشمند در توليد و توزيع انواع فرآورده ها امسال با چنين مشكلي مواجه شده و شاهد توزيع گازوئيل غيراستاندارد در فصل زمستان هستيم كه با سرماي نه چندان زياد هم در مخزن تريلرها منجمد شده و باصطلاح مي ماسد و در كنار جاده ها شاهد افروختن آتش در زير مخزن گازوئيل تريلرها و كاميونهاي سنگين هستيم چيزي كه با مشاهده گزارشهاي خبري آن و انتشار جهاني آن از طريق ماهواره ها اعتبار تجربي كارشناسان نفتي كشور و مديريت كلان وزارت نفت و دولت نيز به زير سئوال مي رود. اين پديده ها اگرچه تاسف بار هستند ولي راهكارهاي روشن و شناخته شده اي دارند كه بدون توجه به آنها شايد با تكرار همين حادثه شاهد توقف ميليونها مسافر در جاده هاي سراسر كشور باشيم ! "
درخاتمه اینکه مچ گیری سرمقاله نویس نه از موضع دلسوزی برای مردم ایران است که چگونه در این فصل اقت فرسای زمستان با مشکل عدم سوخت رسانی گاز در خانه های خود مواجه شده اند ؟ یا اینکه چرا دانشگاه ها ومدارس کشور بد لیل سرما وعدم امکانات گرما زائی تعطیل شده اند ؟ یا چرا صف طویل تریلر ها واتوبوس ها در جادها های برف گیر ویخ زده در انتظار دریافت گازوئیل منجمد شده علاف و سرگردان وحیران شده اند؟ یا اینکه اگر چنانچه به عملکرد ناقص دولت و به تأخیر افتادن بهره وری گاز در پروژه ی گاز رسانی جنوب انتقاد شده و با تعجب به عملکرد شرکت نفت نگریسته شده است .اینگونه انتقادات جنبه دلسوزانه وافسوس خوردن از هدر رفتن سرمایه و امکانات ذخایر نفتی ومنابع گازی کشور می باشد ؛ بلکه در راستای اثبات بی عرضگی دولت مدعی عدالت محور است که چرا رئیس جمهورش جای آخوند بساز و بفروش رفسنجانی نشست و چرا وزارت نفت که در اختیار باند مافیائی رفسنجانی بود؛ خارج شد واکنون در اختیار باند مافیائی غارتگر رقیب حاکم دیگر قرار گرفته است که خیلی بیش از قبلی پر اشتها تر برایدزدییو غارتگری می باشد . مهمتر اینکه چرا باندهای مافیائی حاکم دست به افشاگری علیه غارتگری های رفسنجانی و اعضای خانواده اش و یارانش می زنند . یعنی در حقیقت یک جنگ ورقابت باندی و جناحی خانوادگی می باشد که طبق تجربه ی 3 دهه ی گذشته هیچگونه ارتباطی به مردم ایران ومطالبات آنان ندارد.
هوشنگ – بهداد
شنبه 22 دیماه سال 1386