نقد وبررسی " دوران جديد شكوفايي در ايران (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان سه شنبه 20 فروردین ماه سال 1387
"پاسدار یادداشت روز بطور آشکارا اعتراف کرده است که نتیجه ی سیاست مذاکره با غرب اشباه کرده، در بستر سرعت بخشیدن به دسترسی سلاح هسته ای بوده است."
باید پذیرفت که اعتراف پاسدار بازجوی یادداشت روزنویس درست است که گفته است سیاست غرب در سال 81 در برابر پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی اشتباه بود که سیاست خائنانه ی مذاکره و مماشات گری در برابر پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی را در پیش گرفت . زیرا که در ادامه ی این سیاست کثیف و پلید وغرب بود که هم جنایات و اعمال تروریستی وهم نقض حقوق بشر وهم سیاست دخالت گری اش در امور داخلی عراق و خاورمیانه نا دیده گرفته شد. حتی با همین سیاست پلید و خانئانه تر از سیاست مذاکره ومماشات گری بود که از طریق دولت فیمه ی انگلیس نا م سازان قربانی و مخالف رژیم تروریستی آخوندی برای امتیاز داد ن وخوش آمدگوئی گفتن به حاکمان جنایتکار حاکم بر تهران در لیست تروریست گذاشته شد و این سیاست ضد انسانی را دنبال کردند به امید اینکه قادر خواهند بود پروژه ی هسته ای رژیم را کنترل نمایند . ولی چون غرب عاجز از درک این واقعیت بود که نتوانست بفهمد که این غول وحشی و مخرب از شیشه یرون زده شده نه اینکه قابل کنترل و به شیشه بر گردادن نمی باشد و نه انکه هرگز اهداف بلند پروازانه ی هسته ای اش برای دسترسی به سلاح هسته ای مهار شدنی می باشد. بلکه حتی آن روزی که سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گر در یادداشت روز خود در ورق پاره ی کیهان سناریو پرونده ساز غرب را تهدید کرد که سرنوشت پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی نه در پشت میز مذاکره ر اروپا، بلکه در خیابان های بیروت لبنان و بغداد در عراق تعیین تکلیف نهائی می شود را جدی نگرفت و آن را به حساب رقابت و تضاد های باندی و جناحی و تبلیغاتی گذاشت که اینگونه تهدید ها بصورت تاکتیکی و تبلیغاتی می باشد. بدتر اینکه همان روزی که با برنامه ریزی پشت پرده ی امثال پاسدار سرباز جو حسین شریعتمداری شکنجه گر دست به سیاست گام به گام حرکت چراغ خاموش زدند وبا طراحی یک کودتای خاموش و خزنده قدرت را قبضه کردند و تسلط کامل بر تأسیسات هسته ای انداختند و تعهد دوران خاتمی وتوقف غنی سازی اورانیوم لغو شد و رئیس جمهور پاسدار غلامک سپاه پاسداران و گماشته و عنتر لوطی جماران احمدی نژاد مأموریت یافت که از شهرهای این استان به شهر های آن استان برود وخبر خوش غنی سازی اورانیوم و برگزاری جشن هسته ای و آب سنگین اراک بدهد . البته هنوز غرب به هوش نیامد ومتوجه نشد که با چه رژیم وچه اهداف هسته ای طرف حساب می باشد وکماکان با کمی بالا وپائین کردن و شیب دار کردن نوسان مذاکره و مماات گری خود با این رژیم تروریستی آخوندی ادامه داد . حتی غرب آنقدر در درک وشناخت اهداف و تاکتیک های رژیم تررورستی آخوندی درمانده و عاجز شده است که هوار و هورا کشیدن های نابود کردن اسرائیل و حمایت تاکتیکی از فلسطین کردن ودست به گسترش سیاست دخالت گری در امور داخلی عراق و فلسطین و لبنان زدن و جنگ 33 روزه با حزب الله لبنان با اسرائیل بر پا کردن غرب متوجه نشد که اینگونه سیاست های بحران زا وجنگ افروزانه در راستای چه اهدافی می باشد؟ زیرا اگر چنانچه غرب توانائی درک اهداف پشت پرده را داشت. اسیر کانال های انحرافی لابی ها و سفارشات و پیام های انتقالی وانحرافی نمی شد تا اینکه به جای اینکه نام سازمان مجاهدین را از لیست گروه و سازمان های تروریستی خارج کند و نقض ادامه دار و سیستماتیک حقوق بشر در ایران را محکوم کند. همینطور به جای فشار بر روی رژیم از طریق اهرم دفاع از حقوق بشر آوردن ی و از ابزار تحریم اقتصادی و تجاری و بازرگانی استفاده کردن؛ در عوض غرب تلاش نمی کرد در بستن قرار داد با هم دیگر کورس نمی بست تا که فضا را آنقدر حساس و خطی و آلوده کند که باندهای مافیائی حاکم خیلی ساده نامزدان انتخاباتی حامیان مود نظر غرب را رد صلاحیت فله ای کند و مانع از ورود آنان به مجلس فرمایشی و انتصابی مجلس هشتم شوند. البته شیوه ی برگزاری این خیمه شب بازی نتصاباتی مجلس هشتم آنگونه مفتضح بود که حتی برای غرب هم غیر قابل قبول بود . چونکه اتحادیه ی اروپا مجبور شد و بیانیه صادر کند و بگوید که این نمایش خیمه شب بازی انتصاباتی مجلس هشتم نه آزاد ونه عادلانه بود. البته این نتیجه بخشی از سیاست و عملکرد خائنانه و کثیف غرب در برابر رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و قرون وسطائی آخوندی می باشد. جالب است که اکنون سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس حاصل 6 سال زد و بند کثیف موش و گربه بازی مذاکره و مماشات با غرب به خصوص در دوران اصلاح طلبان را اینگونه جمع بندی کرده است:
دوره اي از تلاش براي اعتماد سازي با غرب در دولت اصلاحات اگرچه در مجموع تلاشي بي حاصل و به لحاظ استراتژيك عقيم محسوب مي شود -والبته منصفانه بايد گفت كه فرصتي براي رفع برخي نواقص فني در برنامه ايران به وجود آورد-، لااقل اين خاصيت را داشت كه زمينه را براي آغاز دور جديدي از ديپلماسي مقتدرانه توسط دولت جمهوري اسلامي ايران به وجود آورد.
بالاخره اینکه پاسدار سربازجو و یادداشت روز نویس شده سیاست هسته ای اصول گران یا بانده های مافیائی حاکم را اینگونه جمع بی و فروله کرده است :
"دولت اصولگرا با در نظر گرفتن تمامي تجربيات قبلي و تحت اشراف رهبر حكيم انقلاب، مجموعه اي از استراتژي هاي جديد را مبناي رفتار خود قرار داد كه درجه توفيق آنها از خوش بينانه ترين پيش بيني ها هم بيشتر بوده است. نظام جمهوري اسلامي در حدود 5.2 سال گذشته، 1-به غرب ثابت كرد كه الگوي رفتارش با تهديد و فشار تغيير نخواهد كرد و غربي ها براي تعامل با آن بايد روش هايي غير از فشار و تهديد بيابند، 2-اين اصل را به عنوان يك واقعيت در صحنه روابط بين الملل پذيرفت كه حق غني سازي به عنوان يك فناوري حساس، استراتژيك و داراي جنبه هاي امنيتي لزوما از دل بحران بيرون خواهد آمد و مذاكره صرف به اميد اعتماد سازي براي دستيابي به آن جوابگو نخواهد بود، 3-اين اصل ديپلماتيك را هم به عنوان بخشي از «اصول سياست خارجي واقع گرا» نصب العين خود قرار داد كه پيشرفت در دنياي امروز بدون پرداخت هزينه امكانپذير نيست و وظيفه ديپلماسي هم حداقل كردن هزينه هاست نه به صفر رساندن آن چرا كه چيزي به نام پيشرفت با هزينه صفر اساسا وجود خارجي ندارد، 4-اين اصل استراتژيك را به يك باور در ذهن تصميم سازان خود تبديل كرد كه ربط مستقيمي وجود دارد ميان پيشرفت فني ايران در عرصه فناوري هسته اي و افزايش قدرت چانه زني آن پاي ميز مذاكره و بالاخره ، 5-با موفقيت تلاش كرد در مقابل هرگام منفي از جانب غرب يك گام متقابل با شدت متناسب طراحي كند و بلافاصله به اجرا در آورد تا دشمنان به وضوح دريابند كه ايران براي تحميل هزينه بر آنها و مواجه كردن آنها با غافلگيري هاي پي درپي خصوصا در عرصه فني نه فقط دست بسته نيست بلكه اين اقدام جزو برنامه هاي روتين آن قرار گرفته است (جزئياتي از برنامه ريزي ايران در ارائه پاسخ هاي متقابل به اقدامات غرب را در گزارش تيتر اول كيهان امروز بخوانيد). آنچه اين برنامه ريزي براي مقاومت را در اين مدت قوام بخشيد و به شدت بر درجه تاثير آن افزود، رشد بي سابقه قدرت منطقه اي ايران و توان آن براي تاثير گذاري بر معادلات منطقه اي و جابجا كردن آنها در راستاي منافع خود و ملت هاي مظلوم منطقه بود. اين چيزي است كه غربي ها فكرش را هم نمي كردند. به تعبير دقيق تر اين براي غرب كاملا غيرمنتظره و شوك آور بود كه ببيند تلاش موفق ايران براي دستيابي به فناوري غني سازي اورانيوم و پيشرفت هاي خيره كننده آن در ديگر حوزه هاي مربوط به تكنولوژي هاي سطح بالا، با افزايش شديد قدرت منطقه اي آن -كه عمدتا ناشي از طراحي هاي ساده لوحانه و اشتباهات پي در پي خود غربي هاست- همزمان شده و سرعت رشد قدرت منطقه اي ايران چيزي از روند شتابان افزايش قدرت داخلي اش كم ندارد. آنچه اين مجموعه را كامل كرد و بويژه در ماه هاي اخير غربي ها را متقاعد ساخت كه چاره اي جز تمرين زندگي دركنار يك ايران قدرتمند و تلاش براي كنار آمدن با آن ندارند اين بود كه زورگيران بين المللي درشوراي امنيت يعني جايي كه آن را ملك طلق خود مي پنداشتند هم حتي نتوانستند فشار موثري بر ايران وارد كنند. درست است كه توان ايران براي مقاومت بي نهايت نيست ولي دشمنان ايران در شوراي امنيت خيلي زود به بن بست خوردند و محصول تلاش آنها براي فشار بر ايران بسيار كم رمق تر از آن بود كه حتي خود در آغاز پيش بيني مي كردند. قطعنامه هايي كه تاكنون شوراي امنيت عليه ايران صادر كرده به تعبير خود غربي ها اذيتي بيش از آنچه وزوز يك پشه بغل گوش فيلي بزرگ مي تواند داشته باشد براي ايران نداشته است."
در نهایت اینکه سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس بدون آنکه کلامی از مردم و مطالبات آنان بگوید و قدرتمند بودن کشور را نه در برآوردن نیاز و مایحتاج و رفاه و آرامش و ترقی و یشرفت اقتصادی و تولید و خودکفائی بر آورد و خلاصه کند ، بلکه فقط در فنآوری هسته ای برای دسترسی به سلاح هسته ای مر تبط با باج گیری و تضمین بقای رژیم ضد مردمی و متزلزل فرموله کرده که آن را اینگونه توضیح داده است:
"خلاصه اين است كه در آستانه دومين جشن روز ملي فناوري هسته اي در ايران به آساني مي توان ادعا كرد ايران به رغم همه تلاش هاي بي دريغي كه براي تضعيف آن در اين سال ها صورت گرفته، از هر زمان ديگري در طول تاريخ خود قدرتمند تر است و توان آن براي مقابله با توطئه هاي بدخواهان نيز روز به روز فزوني مي گيرد. اين پيروزي بزرگ را در سالي كه بناست دوران رونق شكوفايي و نوآوري باشد، به همه آنها كه عزت ايراني مسلمان را در مقابل گرگهاي گرسنه و شيك پوش غربي پاس داشتند تبريك بايد گفت."
در خاتمه اینکه اکنون با اینگونه اعتراف کردن که گفته شده غرب بدجوری کلاه گشاد بر سرش پیرامون سیاست خائنانه ی کثیف مذاکره و مماشات گری رفته است . زیرا اکنون بدون لکنت زبان اذعان شده است که هدف از پروژه ی هسته ای فقط فقط دسترسی به سلاح هسته ای می باشد . زیرا که غارتگران وجنایتکاران حاکم بر ایران خود بهتر می دانند که تا چه میزان مورد تنفر مردم ناراضی می باشند . همانگونه که ضریب خشم و کینه و نفرت مردم را نیز می دانند که اگر چنانچه این مردم فرصت بدست آورند چگونه این خشم ونارضایتی خودشان را بروز خواهند داد؟از سوی دیگر چون رژیم از رأس تا ذیل آلوده به فساد ورشوه و تبعیض است، رژیم هرگز نه امکان اصلاح از درون دارد ونه ینکه رهبران و سران ومسئولانش ا خواهان پاسخگوئی به مطالبات مردم ایران نیستند، بلکه به دنبال دسترسی حتی به سلاح هسته ای برای سرکوب مردم و تضمین بقای رژیم تروریستی آخوندی می باشند. بنابراین برای بقای خود و دسترسی به سلاح هسته ای اگر لازم باشد سراسر ایران و عراق و خاورمیانه را به جنگ و آتش وخون خواهد کشاند . تازه پرونده ی غیر قابل چشم پوشی اعمال و جنایات رژیم ضد انسانی که در داخل دارند و اقدامات تروریستی و انفجاری و انتحاری و استشهادی و جنگ افروزی و نا آرام سازی در عراق و فلسطین وخاورمیانه در شرایطی انجام شده و اتفاق افتاده است که حاکمان جنایتکار بر ایران هنوز دسترسی به سلاح هسته ای نیافته اند . تصور کنید آنگاه که اعلام کند دارای این بمب اتمی می باشد چه خواهد کرد؟ و منطقه خاورمیانه و جهان می بایست در چه کابوس ترس و وحشت به سر برد؟ تأکید می شود تا بیش ازاین تأخیر نشده است هر کاری که غرب می تواند برای تغییرات دمکراتیک این رژیم اصلاح ومهار ناپذیر انجام دهد. زیرا که پس از اعلام دسترسی به سلاح هسته ای افسوس خوردن هیچگونه مشکلی حل نخواهد شد.
هوشنگ - بهداد
سه شنبه 20 فروردین ماه سال 1387
"پاسدار یادداشت روز بطور آشکارا اعتراف کرده است که نتیجه ی سیاست مذاکره با غرب اشباه کرده، در بستر سرعت بخشیدن به دسترسی سلاح هسته ای بوده است."
باید پذیرفت که اعتراف پاسدار بازجوی یادداشت روزنویس درست است که گفته است سیاست غرب در سال 81 در برابر پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی اشتباه بود که سیاست خائنانه ی مذاکره و مماشات گری در برابر پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی را در پیش گرفت . زیرا که در ادامه ی این سیاست کثیف و پلید وغرب بود که هم جنایات و اعمال تروریستی وهم نقض حقوق بشر وهم سیاست دخالت گری اش در امور داخلی عراق و خاورمیانه نا دیده گرفته شد. حتی با همین سیاست پلید و خانئانه تر از سیاست مذاکره ومماشات گری بود که از طریق دولت فیمه ی انگلیس نا م سازان قربانی و مخالف رژیم تروریستی آخوندی برای امتیاز داد ن وخوش آمدگوئی گفتن به حاکمان جنایتکار حاکم بر تهران در لیست تروریست گذاشته شد و این سیاست ضد انسانی را دنبال کردند به امید اینکه قادر خواهند بود پروژه ی هسته ای رژیم را کنترل نمایند . ولی چون غرب عاجز از درک این واقعیت بود که نتوانست بفهمد که این غول وحشی و مخرب از شیشه یرون زده شده نه اینکه قابل کنترل و به شیشه بر گردادن نمی باشد و نه انکه هرگز اهداف بلند پروازانه ی هسته ای اش برای دسترسی به سلاح هسته ای مهار شدنی می باشد. بلکه حتی آن روزی که سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گر در یادداشت روز خود در ورق پاره ی کیهان سناریو پرونده ساز غرب را تهدید کرد که سرنوشت پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی نه در پشت میز مذاکره ر اروپا، بلکه در خیابان های بیروت لبنان و بغداد در عراق تعیین تکلیف نهائی می شود را جدی نگرفت و آن را به حساب رقابت و تضاد های باندی و جناحی و تبلیغاتی گذاشت که اینگونه تهدید ها بصورت تاکتیکی و تبلیغاتی می باشد. بدتر اینکه همان روزی که با برنامه ریزی پشت پرده ی امثال پاسدار سرباز جو حسین شریعتمداری شکنجه گر دست به سیاست گام به گام حرکت چراغ خاموش زدند وبا طراحی یک کودتای خاموش و خزنده قدرت را قبضه کردند و تسلط کامل بر تأسیسات هسته ای انداختند و تعهد دوران خاتمی وتوقف غنی سازی اورانیوم لغو شد و رئیس جمهور پاسدار غلامک سپاه پاسداران و گماشته و عنتر لوطی جماران احمدی نژاد مأموریت یافت که از شهرهای این استان به شهر های آن استان برود وخبر خوش غنی سازی اورانیوم و برگزاری جشن هسته ای و آب سنگین اراک بدهد . البته هنوز غرب به هوش نیامد ومتوجه نشد که با چه رژیم وچه اهداف هسته ای طرف حساب می باشد وکماکان با کمی بالا وپائین کردن و شیب دار کردن نوسان مذاکره و مماات گری خود با این رژیم تروریستی آخوندی ادامه داد . حتی غرب آنقدر در درک وشناخت اهداف و تاکتیک های رژیم تررورستی آخوندی درمانده و عاجز شده است که هوار و هورا کشیدن های نابود کردن اسرائیل و حمایت تاکتیکی از فلسطین کردن ودست به گسترش سیاست دخالت گری در امور داخلی عراق و فلسطین و لبنان زدن و جنگ 33 روزه با حزب الله لبنان با اسرائیل بر پا کردن غرب متوجه نشد که اینگونه سیاست های بحران زا وجنگ افروزانه در راستای چه اهدافی می باشد؟ زیرا اگر چنانچه غرب توانائی درک اهداف پشت پرده را داشت. اسیر کانال های انحرافی لابی ها و سفارشات و پیام های انتقالی وانحرافی نمی شد تا اینکه به جای اینکه نام سازمان مجاهدین را از لیست گروه و سازمان های تروریستی خارج کند و نقض ادامه دار و سیستماتیک حقوق بشر در ایران را محکوم کند. همینطور به جای فشار بر روی رژیم از طریق اهرم دفاع از حقوق بشر آوردن ی و از ابزار تحریم اقتصادی و تجاری و بازرگانی استفاده کردن؛ در عوض غرب تلاش نمی کرد در بستن قرار داد با هم دیگر کورس نمی بست تا که فضا را آنقدر حساس و خطی و آلوده کند که باندهای مافیائی حاکم خیلی ساده نامزدان انتخاباتی حامیان مود نظر غرب را رد صلاحیت فله ای کند و مانع از ورود آنان به مجلس فرمایشی و انتصابی مجلس هشتم شوند. البته شیوه ی برگزاری این خیمه شب بازی نتصاباتی مجلس هشتم آنگونه مفتضح بود که حتی برای غرب هم غیر قابل قبول بود . چونکه اتحادیه ی اروپا مجبور شد و بیانیه صادر کند و بگوید که این نمایش خیمه شب بازی انتصاباتی مجلس هشتم نه آزاد ونه عادلانه بود. البته این نتیجه بخشی از سیاست و عملکرد خائنانه و کثیف غرب در برابر رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و قرون وسطائی آخوندی می باشد. جالب است که اکنون سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس حاصل 6 سال زد و بند کثیف موش و گربه بازی مذاکره و مماشات با غرب به خصوص در دوران اصلاح طلبان را اینگونه جمع بندی کرده است:
دوره اي از تلاش براي اعتماد سازي با غرب در دولت اصلاحات اگرچه در مجموع تلاشي بي حاصل و به لحاظ استراتژيك عقيم محسوب مي شود -والبته منصفانه بايد گفت كه فرصتي براي رفع برخي نواقص فني در برنامه ايران به وجود آورد-، لااقل اين خاصيت را داشت كه زمينه را براي آغاز دور جديدي از ديپلماسي مقتدرانه توسط دولت جمهوري اسلامي ايران به وجود آورد.
بالاخره اینکه پاسدار سربازجو و یادداشت روز نویس شده سیاست هسته ای اصول گران یا بانده های مافیائی حاکم را اینگونه جمع بی و فروله کرده است :
"دولت اصولگرا با در نظر گرفتن تمامي تجربيات قبلي و تحت اشراف رهبر حكيم انقلاب، مجموعه اي از استراتژي هاي جديد را مبناي رفتار خود قرار داد كه درجه توفيق آنها از خوش بينانه ترين پيش بيني ها هم بيشتر بوده است. نظام جمهوري اسلامي در حدود 5.2 سال گذشته، 1-به غرب ثابت كرد كه الگوي رفتارش با تهديد و فشار تغيير نخواهد كرد و غربي ها براي تعامل با آن بايد روش هايي غير از فشار و تهديد بيابند، 2-اين اصل را به عنوان يك واقعيت در صحنه روابط بين الملل پذيرفت كه حق غني سازي به عنوان يك فناوري حساس، استراتژيك و داراي جنبه هاي امنيتي لزوما از دل بحران بيرون خواهد آمد و مذاكره صرف به اميد اعتماد سازي براي دستيابي به آن جوابگو نخواهد بود، 3-اين اصل ديپلماتيك را هم به عنوان بخشي از «اصول سياست خارجي واقع گرا» نصب العين خود قرار داد كه پيشرفت در دنياي امروز بدون پرداخت هزينه امكانپذير نيست و وظيفه ديپلماسي هم حداقل كردن هزينه هاست نه به صفر رساندن آن چرا كه چيزي به نام پيشرفت با هزينه صفر اساسا وجود خارجي ندارد، 4-اين اصل استراتژيك را به يك باور در ذهن تصميم سازان خود تبديل كرد كه ربط مستقيمي وجود دارد ميان پيشرفت فني ايران در عرصه فناوري هسته اي و افزايش قدرت چانه زني آن پاي ميز مذاكره و بالاخره ، 5-با موفقيت تلاش كرد در مقابل هرگام منفي از جانب غرب يك گام متقابل با شدت متناسب طراحي كند و بلافاصله به اجرا در آورد تا دشمنان به وضوح دريابند كه ايران براي تحميل هزينه بر آنها و مواجه كردن آنها با غافلگيري هاي پي درپي خصوصا در عرصه فني نه فقط دست بسته نيست بلكه اين اقدام جزو برنامه هاي روتين آن قرار گرفته است (جزئياتي از برنامه ريزي ايران در ارائه پاسخ هاي متقابل به اقدامات غرب را در گزارش تيتر اول كيهان امروز بخوانيد). آنچه اين برنامه ريزي براي مقاومت را در اين مدت قوام بخشيد و به شدت بر درجه تاثير آن افزود، رشد بي سابقه قدرت منطقه اي ايران و توان آن براي تاثير گذاري بر معادلات منطقه اي و جابجا كردن آنها در راستاي منافع خود و ملت هاي مظلوم منطقه بود. اين چيزي است كه غربي ها فكرش را هم نمي كردند. به تعبير دقيق تر اين براي غرب كاملا غيرمنتظره و شوك آور بود كه ببيند تلاش موفق ايران براي دستيابي به فناوري غني سازي اورانيوم و پيشرفت هاي خيره كننده آن در ديگر حوزه هاي مربوط به تكنولوژي هاي سطح بالا، با افزايش شديد قدرت منطقه اي آن -كه عمدتا ناشي از طراحي هاي ساده لوحانه و اشتباهات پي در پي خود غربي هاست- همزمان شده و سرعت رشد قدرت منطقه اي ايران چيزي از روند شتابان افزايش قدرت داخلي اش كم ندارد. آنچه اين مجموعه را كامل كرد و بويژه در ماه هاي اخير غربي ها را متقاعد ساخت كه چاره اي جز تمرين زندگي دركنار يك ايران قدرتمند و تلاش براي كنار آمدن با آن ندارند اين بود كه زورگيران بين المللي درشوراي امنيت يعني جايي كه آن را ملك طلق خود مي پنداشتند هم حتي نتوانستند فشار موثري بر ايران وارد كنند. درست است كه توان ايران براي مقاومت بي نهايت نيست ولي دشمنان ايران در شوراي امنيت خيلي زود به بن بست خوردند و محصول تلاش آنها براي فشار بر ايران بسيار كم رمق تر از آن بود كه حتي خود در آغاز پيش بيني مي كردند. قطعنامه هايي كه تاكنون شوراي امنيت عليه ايران صادر كرده به تعبير خود غربي ها اذيتي بيش از آنچه وزوز يك پشه بغل گوش فيلي بزرگ مي تواند داشته باشد براي ايران نداشته است."
در نهایت اینکه سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس بدون آنکه کلامی از مردم و مطالبات آنان بگوید و قدرتمند بودن کشور را نه در برآوردن نیاز و مایحتاج و رفاه و آرامش و ترقی و یشرفت اقتصادی و تولید و خودکفائی بر آورد و خلاصه کند ، بلکه فقط در فنآوری هسته ای برای دسترسی به سلاح هسته ای مر تبط با باج گیری و تضمین بقای رژیم ضد مردمی و متزلزل فرموله کرده که آن را اینگونه توضیح داده است:
"خلاصه اين است كه در آستانه دومين جشن روز ملي فناوري هسته اي در ايران به آساني مي توان ادعا كرد ايران به رغم همه تلاش هاي بي دريغي كه براي تضعيف آن در اين سال ها صورت گرفته، از هر زمان ديگري در طول تاريخ خود قدرتمند تر است و توان آن براي مقابله با توطئه هاي بدخواهان نيز روز به روز فزوني مي گيرد. اين پيروزي بزرگ را در سالي كه بناست دوران رونق شكوفايي و نوآوري باشد، به همه آنها كه عزت ايراني مسلمان را در مقابل گرگهاي گرسنه و شيك پوش غربي پاس داشتند تبريك بايد گفت."
در خاتمه اینکه اکنون با اینگونه اعتراف کردن که گفته شده غرب بدجوری کلاه گشاد بر سرش پیرامون سیاست خائنانه ی کثیف مذاکره و مماشات گری رفته است . زیرا اکنون بدون لکنت زبان اذعان شده است که هدف از پروژه ی هسته ای فقط فقط دسترسی به سلاح هسته ای می باشد . زیرا که غارتگران وجنایتکاران حاکم بر ایران خود بهتر می دانند که تا چه میزان مورد تنفر مردم ناراضی می باشند . همانگونه که ضریب خشم و کینه و نفرت مردم را نیز می دانند که اگر چنانچه این مردم فرصت بدست آورند چگونه این خشم ونارضایتی خودشان را بروز خواهند داد؟از سوی دیگر چون رژیم از رأس تا ذیل آلوده به فساد ورشوه و تبعیض است، رژیم هرگز نه امکان اصلاح از درون دارد ونه ینکه رهبران و سران ومسئولانش ا خواهان پاسخگوئی به مطالبات مردم ایران نیستند، بلکه به دنبال دسترسی حتی به سلاح هسته ای برای سرکوب مردم و تضمین بقای رژیم تروریستی آخوندی می باشند. بنابراین برای بقای خود و دسترسی به سلاح هسته ای اگر لازم باشد سراسر ایران و عراق و خاورمیانه را به جنگ و آتش وخون خواهد کشاند . تازه پرونده ی غیر قابل چشم پوشی اعمال و جنایات رژیم ضد انسانی که در داخل دارند و اقدامات تروریستی و انفجاری و انتحاری و استشهادی و جنگ افروزی و نا آرام سازی در عراق و فلسطین وخاورمیانه در شرایطی انجام شده و اتفاق افتاده است که حاکمان جنایتکار بر ایران هنوز دسترسی به سلاح هسته ای نیافته اند . تصور کنید آنگاه که اعلام کند دارای این بمب اتمی می باشد چه خواهد کرد؟ و منطقه خاورمیانه و جهان می بایست در چه کابوس ترس و وحشت به سر برد؟ تأکید می شود تا بیش ازاین تأخیر نشده است هر کاری که غرب می تواند برای تغییرات دمکراتیک این رژیم اصلاح ومهار ناپذیر انجام دهد. زیرا که پس از اعلام دسترسی به سلاح هسته ای افسوس خوردن هیچگونه مشکلی حل نخواهد شد.
هوشنگ - بهداد
سه شنبه 20 فروردین ماه سال 1387