نقد وبررسی " الازهر بيانيه هاي بي پشتوانه!" روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه27 فروردین ماه سال 1387
"تلاش مذبوحانه سیاست مداخله گرایانه در امور داخلی سایر کشور ها از جمله مصر برای صدور بحران و تروریسم وانحراف اذهان عمومی"
ملای سرمقاله نویس تصویر مار کش و وارونه گو باز آی دزد کنان دست به فرافکنی و فرار به جلو زده است . یعنی بدون آنکه بگوید که موقعیت اساتید دانشگاهیان ودانشجویان و نقش اینان در رژیم تروریستی آخوندی چگونه است؟ چرا چند سالی می باشد که فضا و محیط دانشگاه ها تبدیل به پادگان نظامی شده اند ؟ یاچرا اساتید دانشگاه ها به اتهام لیبرال و سکولار اخراج و بازنشسته و باز خرید شده اند؟ یاچرا دانشجویان زیر پیگرد ودستگیری شکنجه ومتهم و محکوم وزندانی شدن می باشند؟ یا چرا نشریات دانشجوئی توقیف می شوند و آخوند های متحجر یا اینکه مهره های دست نشانده و غیر مستقل رئیس دانشگاه ها شده اند ؟ تازه نه فقط فضا دانشگاه اینگونه شده است و شرایط آنگونه منقبض و اختناق فراگسترشده است که دانشجویان معترض را وادار می کند که واکنش داد و فریاد زدن مرگ بر دیکتاتور ز خود نشان دهند و بیشتراعتراض کنند و به گویند پاسدار احمدی نژاد عامل اختناق و تبعیض و بیکاری و فقر و استبداد، بدتر اینکه حوزه ی علمه ی قم نیز استقلال ندارد وزیر فشار ووابستگی دولت ولوطی جماران می باشد . اما اکنون ملای سرمقاله نویس برای فرار از پاسخگوئی و یا تبیین مسایل داخلی، ولی در راستای انحراف اذهان عمومی نسخه برای دانشگاه الازهر قاهره صادر کرده است که مدعی شده منتأسفانه این دانشگاه مستقل نیست وتابع دولت وحکومت مصر شده است و با سیاست آشکار دخالت گری در امور داخلی مصر اینگونه تأسف خودش را در این مورد اذعان وعیان کرده است:
متاسفانه از هنگامي كه الازهر به وابستگي مبتلا و به بازي هاي سياسي دولت قاهره آلوده شد به تدريج اعتبار خود را نيز از دست داد. اين سير نزولي از هنگام رياست طنطاوي بر الازهر شتاب بيشتري گرفت و او با فتواهاي غيرمتعارفي كه براساس تمايلات سياسي رئيس رژيم قاهره و هماهنگ با خواسته هاي غربي ها يا صهيونيست ها صادر كرد جايگاه الازهر را بشدت تنزل داد.
البته دلیل موج سواری و فرصت طلبی کردن ملای سرمقاله نویس ومانور دادنش علیه اسرائیل ودولت مصر به دلیل نشست اجلاس شورای اسلای جهانی در مصر می باشد که شیخ الازهر رئیس دانشگاه الازهر در پایان این اجلاس بیانیه ای در دفاع از فلسطین وامداد رسانی علیه ی اقدامات اسرائیل صادر کرد که موجب دستأویز ملای سرمقاله نویس شده است تا که با آویزان شدن به این بیانیه شروع به لغز خوانی کرده است وموضع گیری علیه ی دولت مصر و اسرائیل نموده ودر پایان اینگونه از عدم استقلال داشنگاه الازهر در قاهره گفته است که چرا شامل تهدید مشابه پاسدار احمدی نژاد عنتر لوطی جماران به نابود کردن اسرائیل منجر نمی شود ؟ در نهایت ادعا کرده است که امت و علمای اسلام مسئولیت و و ظیفه دارند تاکه اینگونه ریشه ی صهیونیست را در جهان بخشکانند:
البته اين احتمال نيز وجود دارد كه خود شيخ الازهر قبل از آنكه دادخواست عليه سران رژيم صهيونيستي را آماده كند و يا حتي بعد از آماده كردن و قبل از آنكه آنرا براي اروپائي ها بفرستد در اثر فشارهائي كه توسط رژيم قاهره بر او وارد خواهد شد از اين كار منصرف شود. الازهر چون استقلال ندارد شيخ الازهر نيز نمي تواند به تصميمات خود عمل كند و اگر به اين تصميم عمل كند هم او و هم سران رژيم قاهره ميدانند كه اين اقدام پشتوانه عملي ندارد و به جائي نخواهد رسيد. بنابر اين واقعيت اينست كه بيانيه شيخ الازهر درباره تنظيم دادخواست عليه سران رژيم صهيونيستي و ارسال آن براي دادگاه هاي اروپائي فقط يك اقدام بي پشتوانه است و صرفا مصرف تبليغاتي دارد. راه صحيح مقابله با جنايات صهيونيست ها برخورد ريشه اي با خود پديده صهيونيسم و تلاش هماهنگ براي ريشه كن ساختن رژيم صهيونيستي است . اين كاري است كه با اتحاد امت اسلامي قابل انجام است و علماي اسلام به دليل مسئوليت سنگيني كه در قبال اسلام و مسلمانان دارند بايد در اين زمينه پيشگام باشند. انجام چنين مسئوليتي نيز فقط از عهده آن دسته از علماي اسلام برمي آيد كه مستقل و برخوردار از حريت باشند:
درخاتمه اینکه نیاز به توضیح نمی باشد تا که گفته وتأکید شود که اینگونه نسخه صادر کردن ملای سرمقاله نویس در راستای چه اهدافی می باشد؟ زیرا که دیگر پنهان کردنی نمی باشد تاکه دانسته شود رژیم تروریستی آخوندی در چه شرایط بحرانی و خطری قرار گرفته است؟ زیرا که پرونده ی هسته ای اش در بحرانی تری وضعیت تاریخی خود قرار دارد و چشم انداز برون رفت از بحران برایش متصور نیست که بدون پذیرش توقف غنی سازی یعنی تسلیم شدن شانس عبور از بحران داشته باشد . از سوی دیگر پیگیری پرونده ی دخالت گری اش در عراق و عامل اصلی ناامن سازی و بی ثبات کردن عراق و اقدامات تروریستی از سوی رایان کراکرسفیر آمریکا وژنرال پترائوس در کنگره ی آمریکا ادامه دارد. چون که مشخص شده است که عوامل رژیم تروریستی آخوندی نه فقط مسبب اصلی باتلاق کردن عراق می باشند ، بلکه عراق را تبدیل به سرپل وکانون صددور تروریسم وبنیادگرائی به منطقه از جمله لبنان و فلسطین کرده اند .ضمن اینکه رژیم عامل ودشمن اصلی روند صلح خاوریانه شناخته ی شده است .
مهمتر اینکه در داخل نه اینکه رقابت شدیدی برای حذف رقیب دوم خردادی ادامه دارد ، بلکه جنگ قدرت و اختلافات و رقابت های باندهای مافیائی حاکم آنگونه شده است که دولت به بن بست رسیده با شکست برنامه های اقتصادی وروند رشد نرخ لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالاها و افزیش قیمت مسکن واجاره خانه ها در جامعه به مرحله ی طاقت فرسائی رسیده است که برای خاموش کردن صدای اعتراضی جامعه ی ناراضی راهی جز جراحی وخراطی و سلاخی بزرگ درون کابینه و افزایش اعدام ها و اختناق و سانسور از سوی طرح امنیت اجتماعی نیروی انتظامی در جامعه نمی باشد .
البته کنار گذاشتن وزیر کشور آخوند آدمکش حرفه ای اطلاعاتی امنیتی مصطفی پور محمدی که منتهی به اشکر کشی درون مجلس شده است . زیراکه تعداد 100 نماینده دست نشانده خواهان ابقای این آخوند جانی در پست خودش ر وزارت کشور شده اند . بنابراین به احتمال زیاد انفجار مسجد در شیراز که منجر به کشته شدن12 نفر شده است می تواند زیر سر عوامل وابسته به آخوند آدمکش حرفه ای اطلاعاتی – امنیتی مصطفی پور محمدی در استانداری شیراز بوده باشد که نوعی واکنش و انتقام گیری از برکناری اش ا پست کلیدی وزارت کشورمی باشد.
بنابراین همانگونه که گته شد ملای سرمقاله نویس برای فرار از بررسی اینگونه مسایل می بایست به بحران سازی و صدور آن به کشورهای دیگر و دامن زدن آن اقدام کند تا که زمینه ی انحراف اذهان عمومی را آماده کرده باشد تا از طرف دیگر فضای سرکوب اعتراضات مردم ناراضی داخلی فراهم گردد . البته فراموش شدنی نمی باشد که این رژیم با بحران آمده است وبا بحران سازی کردن و صدور آن به بقای ننگین خودش ادامه داده است. لذا چون بحران سازی وجنگ افروزی وناامن سازی وبی ثبات کردن کشورهای همجوار ومنطقه وخاورمیانه ارتباط تناتنگ به بقایش دارد . هرگز تا زمانی که هست نمی تواند دست از سیاست دخالت گری در سایر کشور و بحران سازی کردن وصدور تروریسم وبنیادگرائی بردارد . به ویژه اینکه بحران هسته ای ودسترسی به سلاح هسته ای هم دارد که برایش قوز بلا قوز شده است و مشکل بقایش را مضاعف کرده است.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه27 فروردین ماه سال 1387
نقد وبررسی " آيا چنين اراده اي وجود دارد " روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه فروردی28 ماه سال 1387
"جالب ست که پرسش شده چرا مسئولان خفاظتی و امنیتی وظایف خودرا انجام نمی دهند وحد اقل چرا اینان از کار برکنار نمی شوند؟!"
از قرار معلوم موضوع انفجار مسجد شیراز به دلایل گوناگون تبدیل به معما شده است . طوریکه که هر روز که سپریمی شود بر ابعاد پیچیدگی این معما افزوده می گردد. برای اینکه سانسور همه جانبه نهادینه ده در خبر و اطلاع رسانی که همراه با تناقض گوئی های فراوان همراه بوده است . همچنین عدم رعایت مسائل حفاظتی و امنیتی مسجد شیراز وگستردگی ضربه خسارات وارد شده چنان است که موجب نارضایتی گسترده حتی میان نیروهای خودی حامیان نظام شده است . بنابراین سرمقاله نویس برای بستن فضای ادامهی تناقض گوئی ها گسترده که همچنان ادامه دارد و برای ایجاد مانع در دامن زدن بیشتر به این فضای بی اعتمادی ناشی از سانسور و تناقض گوئی های ادامه دار مسئولان و سیستم خبررسانی که وجود دارد . بالاجبار برخی از انتقاد ها را کرده و بعضی از رهنمودها را نیز ارائه کرده است تا که پرونده بسته گردد . البته نوک تهاجمش متوجه دولت و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی است که گفته شد ه بی مسئولانه بر خورد کرده اند و تقاضا شده که چرا حد اقل اینگونه مسئولان بی عرضه کنار گذاشته نمی شوند ؟ از طرف دیگر خطاب به قوه ی قضائیه هم در پایان پیام داده است که نوع احکام صادره برای خطاکاران ومتخلفان مناسب نبوده است . بالاخره سر مقاله نویس بی اعتقادی وبی توجهی مسئولان حفاظی و اطلاعاتی و امنیتی و ضربات وارده و ناشی از آن را اینگونه بیان کرده است :
"بسياري از حوادث دهه 60 حوادثي كه هر سال در جريان سفرهاي راهيان نور رخ مي دهند و آنچه در مسجد ارك تهران رخ داد و جان عده اي را گرفت و عده ديگري را نيز دچار مشكلات جسمي خسارت بار كرد همگي نتيجه بي توجهي به همين اصل هستند. جدي گرفتن مسائل حفاظتي مي تواند به اين سلسله حوادث پايان بدهد و اين قبيل ضايعات را براي هميشه از ميان بردارد و يا به حداقل برساند. بعد از وقوع هر حادثه اي مديريت بحران ناشي از آن حادثه مهمترين مسئوليتي است كه متوجه مسئولان مي شود . مديريت بحران فقط رسيدگي به قربانيان و نجات جان بقيه افراد نيست . اين فقط يك بخش كار است بخش ديگر كه مهمتر نيز هست ريشه يابي حادثه و تحقيق درباره چگونگي وقوع آنست . "
سرمقاله نیس در ادامه ی سر مقاله ی خود زیر سئوال بردن مدیریت حفاظت امنیتی وعدم استفاده از نیروه های متخصص و کار آمد و کاردان با پرسش اینکه که چرا اینان کنار گذاشته شده اند؟ یعنی طبق هدف زنجیره ای هدف مردم ودفاع و حفاظت کردن از آنان نیست ، بلکه تلاش برای کاستن فشار برروی رقبا همچون رفسنجانی و حامیان وی و انتقاد کردن از دولت است که چرا به جای دفاع کردن از اینگونه نیروها بر عکس برروی آنان فشار وارد می شود ؟ البته اینگونه تحلیل دادن ودفاع و انتقاد کردن می تواند که این برداشت را در بر داشته باشد که نکند در پشت اینگونه انفجار ها می تواند یک نوع اختلافات درونی و انتقام کشی وجود داشته باشد که ناشی از حذف شدگی اشان باشد .سرمقاله نویس برای اینکه پاداش لوطی جماران وسایر مقامات بالا را ضایع نکرده و حق الزحمه اشان را پرداخته کرده باشد از صدور فرمان وفراخوان پیگیری پرونده از سوی از اینان تقدیر شده است . آنگاه در دنباله برای دراز کردن دستگاه های حفاظتی و امنیتی و سیستم اطلاع رسانی چنین انتقاد کرده است:
در حادثه انفجار شيراز خوشبختانه در بخش اول عملكردها قابل تقدير است ولي در بخش دوم همه دست اندركاران نشان دادند كه دچار ضعف هستند. اينكه بعد از گذشت مدت قابل ملاحظه اي از وقوع حادثه آنهم در مكاني كه در دسترس مسئولان قرار دارد هيچيك از دستگاه هاي اطلاعاتي و امنيتي نتوانند بطور قاطع درباره علت آن نظر بدهند براي افكار عمومي قابل قبول نيست . واقعيت اينست كه كشور ما از نظر امكانات تجربه و برخورداري از نيروهاي كارآمد در شرايط مطلوبي قرار دارد و اگر از اين امتيازات به درستي استفاده شود مديريت بحران هر قدر بحران بزرگ باشد بسيار آسان و همراه با سرعت و دقت خواهد بود. براي كشوري با شرايط ما بسيار آسان است كه در همان ساعات اوليه بعد از وقوع انفجار مشخص كند اين انفجار ناشي از خرابكاري بوده يا بي توجهي نسبت به مواد و امكانات برجاي مانده از نمايشگاهي كه در محل وقوع حادثه برگزار شده بود.
سرمقاله نویس در ادامه در مورد انفجار مسجد شیراز بازهم به شیوه خبر رسانی متناقض تند تر انتقاد کرده است . زیرا که نتیجه گرفته است که اینگونه شیوه ی اطلاع و خبررسانی ضد و نقیض موجب بهره برداری دشمن از یک سو و از طرف دیگر سبب سر در گمی ونگرانی مردم می شود که این چنین عوارض زیانباری بهمراه دارد
"از اين مهم تر مديريت خبررساني است . نوع خبررساني از حادثه انفجار شيراز نشان داد متاسفانه دراين زمينه نيز دچار مشكل هستيم ! عده اي اصرار ورزيدند كه اين حادثه ناشي از انفجار باقيمانده مهمات و ابزار و ادوات جنگي مربوط به نمايشگاه برگزار شده در مكان حادثه است و عده اي برعكس اصرار ورزيدند كه قطعا چنين نيست و دست دشمنان در كار بوده است . اينها دو احتمال قابل بررسي بودند كه در لحظه بعد از واقعه اصرار بر هيچيك از آن دو كار درستي نبود و نادرست تر اعلام آشكار و پرسروصداي هر دو احتمال بود كه افكار عمومي را دچار ترديد و نگراني كرد. بخش مهمي از مديريت بحران چگونگي خبر رساني مربوط به آنست . بي توجهي به اين امر موجب سواستفاده دشمن مي شود كما اينكه مردم را نيز دچار اضطراب و نگراني مي كند و در كار تحقيق و بررسي جامع و دقيق نيز اختلال ايجاد مي نمايد. براي جلوگيري از اين عوارض زيانبار مسئولان امنيتي بايد سريعا وارد عمل شوند و جريان اطلاع رساني را به درستي هدايت كنند و از پديد آمدن اين قبيل ضايعات جلوگيري نمايند. منظور اين نيست كه جلوي جريان آزاد اطلاع رساني گرفته شود بلكه با اطلاع رساني جامع و مستند مي توان افكار عمومي را در برابر عوارض منفي شايعات و اطلاعات نادرست ـ اعم از مغرضانه و غيركارشناسانه ـ مصون نگهداشت"
بالاخره اینکه سرمقاله نویس در پایان نتیجه گرفته است که در کنار سایر بی موالاتی های انجام شده و و ظایف مسائل چک و کنترل رعایت نکردن هاست که موجب چنین انفجاراتی می شود ، از سوی دیگرصدور عدم مجازات مناسب برای خطاکاران وسر پوش گذاشتن بر آن می باشد که به صورت عادت در آمده است که در حقیقت پاک کردن صورت مسئله است . البته ضمن باز کردن تبعیض و ماستمالی کردن تبعیض قانونی عمل کردن نسبت به خطاکاران مسئول نسخه تجویر کرده است که هدف از مجازات خطاکاران بر دار کشیدن آنان نمی باشد ، بلکه منظور بر کنار کردن آنان می باشد .در نهایت ا اعتراف کرده است که اینگونه معکوس اقدام وعمل شده است . .
"شايد مهمترين نكته در اين قبيل حوادث بي توجهي به ضرورت برخورد تنبيهي با خطاكاران باشد . ما عادت كرده ايم برخطاها سرپوش بگذاريم از خاطيان بگذريم و صورت مساله را پاك كنيم ! تصور همه ما اينست كه با چنين روشي مي توانيم مشكلات و حوادث را حل كنيم و جامعه را به طرف بهتر شدن ببريم در حاليكه كاملا عكس آنچه تصور مي كنيم رخ مي دهد و مشكلات همچنان لاينحل باقي مي مانند و هيچ چيز به طرف بهتر شدن نمي رود و حوادث غمبار يكي پس از ديگري تكرار مي شوند. منظور از تنبيه خطاكاران اين نيست كه آنها به چوبه دار سپرده شوند. بركناري سريع و بي ملاحظه آنها از مسئوليت ها و برخوردهائي از قبيل تنزل مقام و رتبه و درجه و البته اعلام آن به مردم مي تواند تاثير زيادي در جلوگيري از تكرار حوادث ناگوار داشته باشد. قطعا اگر چنين برخوردي در واقعه مسجد ارك شده بود اكنون شاهد حادثه انفجار شيراز نبوديم . حالا هم هر چند دير شده ولي براي جلوگيري از ضررهاي بعدي از همين جا بايد شروع كرد. آيا چنين اراده اي وجود دارد"
در خاتمه اینکه کماکان تلاش می شود که با تاکتیک اتخاذ شده ی بازگوئی بخش بسار کوچکی از واقعیات با چاشنی کردن انتقاد های سطحی و پوشالی و انحرفی، اذهان عمومی منحرف شود تا که مردم تلاش و پیگیری برای آگاه شدن اصل ماجرا و دانستن واقعیات اصلی نکنند و پیگیری پرونده را رها کنند تا که مردم به خصوص خانواده های داغدار و عزدار متوجه نشوند که داستان انفجار چه بوده است؟ یعنی در حقیقت وحشت از آگاه شدن مردم از اینگونه رخداد و وقایع می باشد . پس کسی نباید بداند چه دستانی در پشت این انفجار مسجد شیراز بوده است ؟ یا اینکه نباید دانسته شود و مقایسه گردد که داستان می تواند شبیه بمب گذاری حرم امام رضا کار نیروهای خودی باشد . زیرا افشا شدن این حقیقت این خطر را بهمراه دارد که ممکن است نیروهای خودی یکباره دل از رژیم بر کنند و اینان در برابرش بایستند . بلی می بایست با بازگو کردن بخش جزی واقعیات و مطرح کردن برخی از سئوالات به عنوان سوپاپ اطمینان مانع از رسیدن به نقطه جوش فضای انفجاری جامعه شد و باید که هرچه زودتر آپرونده بسته و فراموش گردد . برای اینکه اوضاع خطری می باشد کشدار شدنش و رو شدن بمرور بیشتر حقایق امکان سرعت گرفتن ریزش نیروها و ضربات وارده ی بیشتر می رود که بقول سرمقاله نویس می تواند موجب ضربات وخسارات وعوارض زیانباری برای مسئولان رژیمتروریستی آخوندی به همراه داشته باشد.
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 28 فروردی ماه سال 1387
نقد وبررسی " آمريكا بازگشت به نظامي گري در عراق: .روزنامه ی جمهوری اسلامی دو شنبه 26 فروردین اه سال 1387
"مانور دادن پیرامون شکست وناکامی های آمریکا در عراق و افسوس از اینکه چرا هنوز آمریکا حاضر نیست عراق را دربست تحویل رژیم دهد."
گفته می شود رب ولی نه به این غلیظی! مگر چه مدت از زمان درگیری نظامی میان نیروهای نظامی نخست وزیر دست نشانده نوی المالکی با جیش المهدی مقتدی صدر در شهر بصره می گذرد که منجر به کشته و مجروج شدن نیروهای طرفین شد که به این زودی به فراموشی سپرده شده است که جای آن را خبر کشتار اهالی بصره را بمباران های آمریکائی گرفته است؟ مگر سایت تابناک پاسدار محسن شریعتمداری با تهدید کردن مقتدی صدر که چرا اعتراف کرده است که در گفتگوی با شبکه ی تلویزیونی در خلیج فارس گفته سال گذشته در جماران بودم خطاب به لوطی جماران گفتم که به صلاح شما نیست که دخالت نظامی و سیاسی در عراق کنید. چه شده است که اکنون که کراکرسفیر آمریکا در کنار یک ژنرال آمریکائی در کنگره ی آمریکا گزارش به سنارتوهای دو حزب دمکرات وکاناداد دادند که عامل اصلی ناامنی و اقداات تروریستس در عراق و حتی بی ثباات کردن خاورمیانه رژیم تروریستی آخوندی می باشد . قلم بر دست مقله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی برای کتمان کردن حقایق و تحریف گری فرصت گیر آورده تا که همه واقعیات را وارونه بازتاب دهد؟ مگر قرار است که همیشه بتوان با تبلیغات شامورتی بازی و تصویر مار کشیدن ومار قالب کردن و عوامفریبی و دغلکاری و شیادی ووارونه گوئی مدام معجزه گری و حماسه سازی کرد و بقیه هم دربست به پذیرند؟آخر اگر چنانچه این شیوه جدید بود و تاریخچه و کارنامه وتجربه ی 3 دهه نداشت . ممکن بود که خریدار داشته باشد . ولی اکنون که همه چیز رو شده است و وضعیت وجایگاه دولت مدعی امام زمانی و عدالت محورو عاشق خدمتگزاری به مردم ایران آنگونه شده است که می بایست برای درمان بیماری رشد یافته ی بدخیمی خودش که ادامه ی همان سلول های آلوده باز پرورده و رشد یابنده سرطانی در دستگاه بد نام وزارت اطلاعات می باشند که سید خندان خاتمی روزی مدعی یافتن و جراحی کردن آن شده بود که اکنون این سلول های رشد یافته ی بد خیم سرطانی بد جوری سراسر اندام بیمار را محاط و محاصره کرده است . چونکه بطوری رشد کرده است که درمانش نیاز به درمان جراحی بزرگ دارد . تازه مشخص نیست که عاقبت این جراحی به کجا خواهد رسی و چگونه خوهد بود و بیمار مبتلا قادر است که از زیر تیغ تیز جراحی و اتاق عمل سالم وزنده بیرون در آید که در حاشیه آماده سازی اتاق عمل نیاز به سناریو سازی و روضه خوانی مبسوط علیه آمریکا نیازی می باشد که سر مقاله نویس به عنوان پرستار و دستیار کمکی اتاق عمل جراحی مشغول اجرای فراهم کردن شرایط عمل با زیر تیغ کشاندن آمریکا در عراق شده است تا شاید بخشی از فشار را کم کند و به عنوان داروی بی هوشی ومسکن اتاق عمل انجام وظیفه کرده باشد . یکی از شیوه های خبر واطلاع رسانی در رژیم تروریستی آخوندی پاک کردن صورت مسئله و فراموش کردن علل و ریشه ها و پرداختن ومانور دادن به معلول ها ست که با خاک پاشیدن بر توی چشمات مردم تا مانع از دیدن شان شود و یا تخته گاز در جاده یک طرفه گاز دادن برای یک طرفه به قاضی رفتن و راضی باز گشتن می باشد که .بدون آنکه گفته شود از نقش دخالت گری در امور داخلی عراق و فلسطین ولبنان چه عاید مردم این سرزمین ها و به خصوص مردم ایران شده است ؟ یا اینکه توضیح داده شود ریشه ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالاها و افزایش قیمت مسکن و اجاره مسکن در جامعه چیست . آنگونه که فریاد اعتراضی پاسدار محمود احمدی نژاد نیز بلند شده است و انتقاد به وزیر مسکن کرده و وی را عامل این گرانی مسکن دانسته است . در صورتیکه خانه از پای بست ویرانست و ساختار رژیم تروریستی آخوندی آنگونه است که از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد می باشد. آنگونه که حتی نهادی در این نظام یافت نمی شود که سالم باشد و آلوده به فساد وتبعیض ورشوه ورانتخواری نشده باشد . بنابراین سرمقاله نویس با فراموش کردن عمدی تمام این واقعیات که معلوم نیست چرا مسئولیت ایشان پیگیری مسائل مربوط به عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان ومصر و ترکیه و خلاصه کشورهای شیخ نشین منطقه وخاورمیانه می باشد تااینکه بهانه ای علیه ی آمریکا و اسرائیل و رهبران کشورهای عربی گیر آورده شود تا که باتکای آن مانور داده شود تا بلکه راه فرار از پاسخگوئی به وضعیت و شرایط بحرانی و خطری داخل ایران ومطالبات مردم پیدا شود تا در نهایت بتوان اینگونه علیه ی آمریکا تبلیغات کرد که متحمل هزینه ها و ی خسارات مالی و جاانی در عراق شده است که بخشی از آن را اینگونه جمع بندی کرده وبه نمایش گذاشته است :
رهبران كنگره اگرچه با بودجه هاي درخواستي بوش موافقت كرده اند ولي واقعيت اينست كه جنگ عراق تاكنون 700 ميليارد دلار هزينه دربر داشته و دستكم 3 هزار ميليارد دلار خسارت بر اقتصاد آمريكا وارد ساخته است . اوضاع اقتصادي آمريكا به سرعت در سراشيب سقوط در مسير يك بحران فزاينده به پيش مي رود. حتي خوشبين ترين كارشناسان اقتصادي آمريكا هم نمي توانند چشم انداز مثبتي را ترسيم كنند. اروپا و ساير متحدين واشنگتن و اقتصادهاي جنوب شرقي آسيا از اثرات تخريبي بحران آمريكا بر اقتصاد خود به شدت نگرانند .زمينه اي براي خروج نظاميان از عراق به چشم نمي خورد و فضا از گذشته بهتر نشده استچشم اندازي براي بهبود شرايط حتي با هزينه هاي بيشتر وجود ندارد و بطور كلي هزينه هاي افزونتر توجيهي ندارد. بعلاوه ميزان هزينه ها با پيشرفتها همخواني ندارد.
سرمقاله نویس در دنباله در برابر افشاگری های نقش اساسی رژیم تروریتی آخوندی در عراق که از سوی رایان کراکر و ژنرال پترائوس در کنگره ی آمریکا مطرح شده است . وحشت خودش را از اینکه چرا با همه اقدامات تروریستی و خرابکاارانه وناامن سازی عراق و تبدیل به باتلاق کردن هنوز نظامیان آمریکائی حاضر نیستند از عراق خارج شوند و این کشور را دربست به لوطی جماران وسپاه پاسداران تحویل دهند تا که شرایط مناسب در راستای پشتوانه دسترسی به سلاح هسته ای و عراقی لیزه کردن خاورمیانه فراهم شود . نازاحتی و عصبیت خودش را اینگونه مطرح کرده است :
"ساير طرحهاي بوش براي تجهيز و آموزش و سازماندهي گردهمايي تروريستي در عراق تحت عنوان شوراهاي باصطلاح بيداري عراق هم نتوانسته كاري از پيش ببرد چرا كه باعث رسوائي آمريكا شده و نشان مي دهد كه آمريكا در عراق « دودوزه بازي » مي كند و ضمن حمايت ظاهري از دولت نوري المالكي در واقع روي تروريستها و بعثي هاي شرور حساب كرده و آينده سياسي عراق را سعي دارد بكمك آنها تعريف كند. مهمترين محور ادعائي پترائوس ـ كراكر اينست كه زمينه اي براي خروج نظاميان آمريكا از عراق وجود ندارد:"
بالاخره اینکه سرمقاله نویس پس از لغز خوانی های حاشیه ای در پیان مجبور شده است به واقع بیانه شئد و به وحشت ونگرانی خود که ضریب احتمال و اقعیت داشتن آن بیشتر از تکذیب کردنش می باشد اینگونه گفته است :
"هنوز كاملا روشن نيست كه در ماههاي آينده چه حوادثي رخ مي دهد و سير تحولات آمريكا عراق و منطقه در چه مسيري قرار خواهد گرفت ولي مسئله اينست كه جناح جنگ افروز جمهوريخواهان براي تداوم حضور در عراق بار ديگر به نظامي گري روي آورده و حاضر است دست به هر جنايتي بزنند و از تداوم قتل عام مردم مظلوم عراق و نابودي و تخريب بيشتر در عراق هم استقبال مي كند. اين شايد بهترين جمع بندي از مفهوم گزارش ژنرال ديويد پترائوس فرمانده ارتش آمريكا در عراق و رايان كراكر سفير آمريكا در اين كشور باشد"
درخاتمه اینکه آنقدر دیگر همه شگرد و تاکتیک و مانور های نمایش داده شده ی انحرافی و عوامفریبانه و حاشیه پردازی های 3 دهه ی گذشه بدور از مرتبط بودن به نیاز ها ومطالبات مردم ایران بوده است که بطور سیستماتیک یز تولید و مطرح و تکرار ورله شده اند که دیگر نیاز به یافتن دلیل برای معمای عجیب و غریب نمی باشد که چرا پاسخ به مطالبات انباشت شده و پرداخت نا داده شده نمی شود ؟ یااینکه دیگر موضوع بکر وجدیدی نیست که نیاز به توضیح داشته باشد تا که گفته شود چرا مسائل مردم ایران یا بطور کلی فراموش شده است و یا چرا به موضوعات بی ارزش دست چندم تبدیل شده است که فقط گاهگاهی در جنگ گرگ ها و سگ دعواهای درون جناحی و باندها ی مافیائی دزد برای رو کم کنی ومچ گیری کردن از هم دیگر مطرح و باز گو می گردد . یا اینکه چرا زمان بر گزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات که نیاز به حضور سیاهی لشکر برای مشروعیت تراشی و حماسه سازی تقباتی به مردم می باشد . یاد مسئولان می افتد تا که باز به عوامفریبی روی آورند. آنگاه برای شان هم ملت عزیز می شود . هم از منافع ملی سخن به میان میاید.هم از مشکلات اقتصادی ومعضلات سخت زندگی ملت و دادن قول و عد ه های بسیار دروغ وشیادانه دجالانه گفته می شود و با انتقادات آبکی و تاتیکی نسبت به رقیب گفته می شود یا اینکه در زمانی که رژیِم تروریستی شدیداً احساس خطر می کند که همانگونه که گفته محتاج ی حضور مردم در صحنه می باشد آن موقع هم از مردم ومطالبت آنان و ملت ومنافع ملی و داع از ایران سخن به میان آورده می شود. در غیر اینصورت مردم هیچ محلی از اعراب ندارند .
هوشنگ –بهداد
دو شنبه 26 فروردین اه سال 1387
"تلاش مذبوحانه سیاست مداخله گرایانه در امور داخلی سایر کشور ها از جمله مصر برای صدور بحران و تروریسم وانحراف اذهان عمومی"
ملای سرمقاله نویس تصویر مار کش و وارونه گو باز آی دزد کنان دست به فرافکنی و فرار به جلو زده است . یعنی بدون آنکه بگوید که موقعیت اساتید دانشگاهیان ودانشجویان و نقش اینان در رژیم تروریستی آخوندی چگونه است؟ چرا چند سالی می باشد که فضا و محیط دانشگاه ها تبدیل به پادگان نظامی شده اند ؟ یاچرا اساتید دانشگاه ها به اتهام لیبرال و سکولار اخراج و بازنشسته و باز خرید شده اند؟ یاچرا دانشجویان زیر پیگرد ودستگیری شکنجه ومتهم و محکوم وزندانی شدن می باشند؟ یا چرا نشریات دانشجوئی توقیف می شوند و آخوند های متحجر یا اینکه مهره های دست نشانده و غیر مستقل رئیس دانشگاه ها شده اند ؟ تازه نه فقط فضا دانشگاه اینگونه شده است و شرایط آنگونه منقبض و اختناق فراگسترشده است که دانشجویان معترض را وادار می کند که واکنش داد و فریاد زدن مرگ بر دیکتاتور ز خود نشان دهند و بیشتراعتراض کنند و به گویند پاسدار احمدی نژاد عامل اختناق و تبعیض و بیکاری و فقر و استبداد، بدتر اینکه حوزه ی علمه ی قم نیز استقلال ندارد وزیر فشار ووابستگی دولت ولوطی جماران می باشد . اما اکنون ملای سرمقاله نویس برای فرار از پاسخگوئی و یا تبیین مسایل داخلی، ولی در راستای انحراف اذهان عمومی نسخه برای دانشگاه الازهر قاهره صادر کرده است که مدعی شده منتأسفانه این دانشگاه مستقل نیست وتابع دولت وحکومت مصر شده است و با سیاست آشکار دخالت گری در امور داخلی مصر اینگونه تأسف خودش را در این مورد اذعان وعیان کرده است:
متاسفانه از هنگامي كه الازهر به وابستگي مبتلا و به بازي هاي سياسي دولت قاهره آلوده شد به تدريج اعتبار خود را نيز از دست داد. اين سير نزولي از هنگام رياست طنطاوي بر الازهر شتاب بيشتري گرفت و او با فتواهاي غيرمتعارفي كه براساس تمايلات سياسي رئيس رژيم قاهره و هماهنگ با خواسته هاي غربي ها يا صهيونيست ها صادر كرد جايگاه الازهر را بشدت تنزل داد.
البته دلیل موج سواری و فرصت طلبی کردن ملای سرمقاله نویس ومانور دادنش علیه اسرائیل ودولت مصر به دلیل نشست اجلاس شورای اسلای جهانی در مصر می باشد که شیخ الازهر رئیس دانشگاه الازهر در پایان این اجلاس بیانیه ای در دفاع از فلسطین وامداد رسانی علیه ی اقدامات اسرائیل صادر کرد که موجب دستأویز ملای سرمقاله نویس شده است تا که با آویزان شدن به این بیانیه شروع به لغز خوانی کرده است وموضع گیری علیه ی دولت مصر و اسرائیل نموده ودر پایان اینگونه از عدم استقلال داشنگاه الازهر در قاهره گفته است که چرا شامل تهدید مشابه پاسدار احمدی نژاد عنتر لوطی جماران به نابود کردن اسرائیل منجر نمی شود ؟ در نهایت ادعا کرده است که امت و علمای اسلام مسئولیت و و ظیفه دارند تاکه اینگونه ریشه ی صهیونیست را در جهان بخشکانند:
البته اين احتمال نيز وجود دارد كه خود شيخ الازهر قبل از آنكه دادخواست عليه سران رژيم صهيونيستي را آماده كند و يا حتي بعد از آماده كردن و قبل از آنكه آنرا براي اروپائي ها بفرستد در اثر فشارهائي كه توسط رژيم قاهره بر او وارد خواهد شد از اين كار منصرف شود. الازهر چون استقلال ندارد شيخ الازهر نيز نمي تواند به تصميمات خود عمل كند و اگر به اين تصميم عمل كند هم او و هم سران رژيم قاهره ميدانند كه اين اقدام پشتوانه عملي ندارد و به جائي نخواهد رسيد. بنابر اين واقعيت اينست كه بيانيه شيخ الازهر درباره تنظيم دادخواست عليه سران رژيم صهيونيستي و ارسال آن براي دادگاه هاي اروپائي فقط يك اقدام بي پشتوانه است و صرفا مصرف تبليغاتي دارد. راه صحيح مقابله با جنايات صهيونيست ها برخورد ريشه اي با خود پديده صهيونيسم و تلاش هماهنگ براي ريشه كن ساختن رژيم صهيونيستي است . اين كاري است كه با اتحاد امت اسلامي قابل انجام است و علماي اسلام به دليل مسئوليت سنگيني كه در قبال اسلام و مسلمانان دارند بايد در اين زمينه پيشگام باشند. انجام چنين مسئوليتي نيز فقط از عهده آن دسته از علماي اسلام برمي آيد كه مستقل و برخوردار از حريت باشند:
درخاتمه اینکه نیاز به توضیح نمی باشد تا که گفته وتأکید شود که اینگونه نسخه صادر کردن ملای سرمقاله نویس در راستای چه اهدافی می باشد؟ زیرا که دیگر پنهان کردنی نمی باشد تاکه دانسته شود رژیم تروریستی آخوندی در چه شرایط بحرانی و خطری قرار گرفته است؟ زیرا که پرونده ی هسته ای اش در بحرانی تری وضعیت تاریخی خود قرار دارد و چشم انداز برون رفت از بحران برایش متصور نیست که بدون پذیرش توقف غنی سازی یعنی تسلیم شدن شانس عبور از بحران داشته باشد . از سوی دیگر پیگیری پرونده ی دخالت گری اش در عراق و عامل اصلی ناامن سازی و بی ثبات کردن عراق و اقدامات تروریستی از سوی رایان کراکرسفیر آمریکا وژنرال پترائوس در کنگره ی آمریکا ادامه دارد. چون که مشخص شده است که عوامل رژیم تروریستی آخوندی نه فقط مسبب اصلی باتلاق کردن عراق می باشند ، بلکه عراق را تبدیل به سرپل وکانون صددور تروریسم وبنیادگرائی به منطقه از جمله لبنان و فلسطین کرده اند .ضمن اینکه رژیم عامل ودشمن اصلی روند صلح خاوریانه شناخته ی شده است .
مهمتر اینکه در داخل نه اینکه رقابت شدیدی برای حذف رقیب دوم خردادی ادامه دارد ، بلکه جنگ قدرت و اختلافات و رقابت های باندهای مافیائی حاکم آنگونه شده است که دولت به بن بست رسیده با شکست برنامه های اقتصادی وروند رشد نرخ لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالاها و افزیش قیمت مسکن واجاره خانه ها در جامعه به مرحله ی طاقت فرسائی رسیده است که برای خاموش کردن صدای اعتراضی جامعه ی ناراضی راهی جز جراحی وخراطی و سلاخی بزرگ درون کابینه و افزایش اعدام ها و اختناق و سانسور از سوی طرح امنیت اجتماعی نیروی انتظامی در جامعه نمی باشد .
البته کنار گذاشتن وزیر کشور آخوند آدمکش حرفه ای اطلاعاتی امنیتی مصطفی پور محمدی که منتهی به اشکر کشی درون مجلس شده است . زیراکه تعداد 100 نماینده دست نشانده خواهان ابقای این آخوند جانی در پست خودش ر وزارت کشور شده اند . بنابراین به احتمال زیاد انفجار مسجد در شیراز که منجر به کشته شدن12 نفر شده است می تواند زیر سر عوامل وابسته به آخوند آدمکش حرفه ای اطلاعاتی – امنیتی مصطفی پور محمدی در استانداری شیراز بوده باشد که نوعی واکنش و انتقام گیری از برکناری اش ا پست کلیدی وزارت کشورمی باشد.
بنابراین همانگونه که گته شد ملای سرمقاله نویس برای فرار از بررسی اینگونه مسایل می بایست به بحران سازی و صدور آن به کشورهای دیگر و دامن زدن آن اقدام کند تا که زمینه ی انحراف اذهان عمومی را آماده کرده باشد تا از طرف دیگر فضای سرکوب اعتراضات مردم ناراضی داخلی فراهم گردد . البته فراموش شدنی نمی باشد که این رژیم با بحران آمده است وبا بحران سازی کردن و صدور آن به بقای ننگین خودش ادامه داده است. لذا چون بحران سازی وجنگ افروزی وناامن سازی وبی ثبات کردن کشورهای همجوار ومنطقه وخاورمیانه ارتباط تناتنگ به بقایش دارد . هرگز تا زمانی که هست نمی تواند دست از سیاست دخالت گری در سایر کشور و بحران سازی کردن وصدور تروریسم وبنیادگرائی بردارد . به ویژه اینکه بحران هسته ای ودسترسی به سلاح هسته ای هم دارد که برایش قوز بلا قوز شده است و مشکل بقایش را مضاعف کرده است.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه27 فروردین ماه سال 1387
نقد وبررسی " آيا چنين اراده اي وجود دارد " روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه فروردی28 ماه سال 1387
"جالب ست که پرسش شده چرا مسئولان خفاظتی و امنیتی وظایف خودرا انجام نمی دهند وحد اقل چرا اینان از کار برکنار نمی شوند؟!"
از قرار معلوم موضوع انفجار مسجد شیراز به دلایل گوناگون تبدیل به معما شده است . طوریکه که هر روز که سپریمی شود بر ابعاد پیچیدگی این معما افزوده می گردد. برای اینکه سانسور همه جانبه نهادینه ده در خبر و اطلاع رسانی که همراه با تناقض گوئی های فراوان همراه بوده است . همچنین عدم رعایت مسائل حفاظتی و امنیتی مسجد شیراز وگستردگی ضربه خسارات وارد شده چنان است که موجب نارضایتی گسترده حتی میان نیروهای خودی حامیان نظام شده است . بنابراین سرمقاله نویس برای بستن فضای ادامهی تناقض گوئی ها گسترده که همچنان ادامه دارد و برای ایجاد مانع در دامن زدن بیشتر به این فضای بی اعتمادی ناشی از سانسور و تناقض گوئی های ادامه دار مسئولان و سیستم خبررسانی که وجود دارد . بالاجبار برخی از انتقاد ها را کرده و بعضی از رهنمودها را نیز ارائه کرده است تا که پرونده بسته گردد . البته نوک تهاجمش متوجه دولت و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی است که گفته شد ه بی مسئولانه بر خورد کرده اند و تقاضا شده که چرا حد اقل اینگونه مسئولان بی عرضه کنار گذاشته نمی شوند ؟ از طرف دیگر خطاب به قوه ی قضائیه هم در پایان پیام داده است که نوع احکام صادره برای خطاکاران ومتخلفان مناسب نبوده است . بالاخره سر مقاله نویس بی اعتقادی وبی توجهی مسئولان حفاظی و اطلاعاتی و امنیتی و ضربات وارده و ناشی از آن را اینگونه بیان کرده است :
"بسياري از حوادث دهه 60 حوادثي كه هر سال در جريان سفرهاي راهيان نور رخ مي دهند و آنچه در مسجد ارك تهران رخ داد و جان عده اي را گرفت و عده ديگري را نيز دچار مشكلات جسمي خسارت بار كرد همگي نتيجه بي توجهي به همين اصل هستند. جدي گرفتن مسائل حفاظتي مي تواند به اين سلسله حوادث پايان بدهد و اين قبيل ضايعات را براي هميشه از ميان بردارد و يا به حداقل برساند. بعد از وقوع هر حادثه اي مديريت بحران ناشي از آن حادثه مهمترين مسئوليتي است كه متوجه مسئولان مي شود . مديريت بحران فقط رسيدگي به قربانيان و نجات جان بقيه افراد نيست . اين فقط يك بخش كار است بخش ديگر كه مهمتر نيز هست ريشه يابي حادثه و تحقيق درباره چگونگي وقوع آنست . "
سرمقاله نیس در ادامه ی سر مقاله ی خود زیر سئوال بردن مدیریت حفاظت امنیتی وعدم استفاده از نیروه های متخصص و کار آمد و کاردان با پرسش اینکه که چرا اینان کنار گذاشته شده اند؟ یعنی طبق هدف زنجیره ای هدف مردم ودفاع و حفاظت کردن از آنان نیست ، بلکه تلاش برای کاستن فشار برروی رقبا همچون رفسنجانی و حامیان وی و انتقاد کردن از دولت است که چرا به جای دفاع کردن از اینگونه نیروها بر عکس برروی آنان فشار وارد می شود ؟ البته اینگونه تحلیل دادن ودفاع و انتقاد کردن می تواند که این برداشت را در بر داشته باشد که نکند در پشت اینگونه انفجار ها می تواند یک نوع اختلافات درونی و انتقام کشی وجود داشته باشد که ناشی از حذف شدگی اشان باشد .سرمقاله نویس برای اینکه پاداش لوطی جماران وسایر مقامات بالا را ضایع نکرده و حق الزحمه اشان را پرداخته کرده باشد از صدور فرمان وفراخوان پیگیری پرونده از سوی از اینان تقدیر شده است . آنگاه در دنباله برای دراز کردن دستگاه های حفاظتی و امنیتی و سیستم اطلاع رسانی چنین انتقاد کرده است:
در حادثه انفجار شيراز خوشبختانه در بخش اول عملكردها قابل تقدير است ولي در بخش دوم همه دست اندركاران نشان دادند كه دچار ضعف هستند. اينكه بعد از گذشت مدت قابل ملاحظه اي از وقوع حادثه آنهم در مكاني كه در دسترس مسئولان قرار دارد هيچيك از دستگاه هاي اطلاعاتي و امنيتي نتوانند بطور قاطع درباره علت آن نظر بدهند براي افكار عمومي قابل قبول نيست . واقعيت اينست كه كشور ما از نظر امكانات تجربه و برخورداري از نيروهاي كارآمد در شرايط مطلوبي قرار دارد و اگر از اين امتيازات به درستي استفاده شود مديريت بحران هر قدر بحران بزرگ باشد بسيار آسان و همراه با سرعت و دقت خواهد بود. براي كشوري با شرايط ما بسيار آسان است كه در همان ساعات اوليه بعد از وقوع انفجار مشخص كند اين انفجار ناشي از خرابكاري بوده يا بي توجهي نسبت به مواد و امكانات برجاي مانده از نمايشگاهي كه در محل وقوع حادثه برگزار شده بود.
سرمقاله نویس در ادامه در مورد انفجار مسجد شیراز بازهم به شیوه خبر رسانی متناقض تند تر انتقاد کرده است . زیرا که نتیجه گرفته است که اینگونه شیوه ی اطلاع و خبررسانی ضد و نقیض موجب بهره برداری دشمن از یک سو و از طرف دیگر سبب سر در گمی ونگرانی مردم می شود که این چنین عوارض زیانباری بهمراه دارد
"از اين مهم تر مديريت خبررساني است . نوع خبررساني از حادثه انفجار شيراز نشان داد متاسفانه دراين زمينه نيز دچار مشكل هستيم ! عده اي اصرار ورزيدند كه اين حادثه ناشي از انفجار باقيمانده مهمات و ابزار و ادوات جنگي مربوط به نمايشگاه برگزار شده در مكان حادثه است و عده اي برعكس اصرار ورزيدند كه قطعا چنين نيست و دست دشمنان در كار بوده است . اينها دو احتمال قابل بررسي بودند كه در لحظه بعد از واقعه اصرار بر هيچيك از آن دو كار درستي نبود و نادرست تر اعلام آشكار و پرسروصداي هر دو احتمال بود كه افكار عمومي را دچار ترديد و نگراني كرد. بخش مهمي از مديريت بحران چگونگي خبر رساني مربوط به آنست . بي توجهي به اين امر موجب سواستفاده دشمن مي شود كما اينكه مردم را نيز دچار اضطراب و نگراني مي كند و در كار تحقيق و بررسي جامع و دقيق نيز اختلال ايجاد مي نمايد. براي جلوگيري از اين عوارض زيانبار مسئولان امنيتي بايد سريعا وارد عمل شوند و جريان اطلاع رساني را به درستي هدايت كنند و از پديد آمدن اين قبيل ضايعات جلوگيري نمايند. منظور اين نيست كه جلوي جريان آزاد اطلاع رساني گرفته شود بلكه با اطلاع رساني جامع و مستند مي توان افكار عمومي را در برابر عوارض منفي شايعات و اطلاعات نادرست ـ اعم از مغرضانه و غيركارشناسانه ـ مصون نگهداشت"
بالاخره اینکه سرمقاله نویس در پایان نتیجه گرفته است که در کنار سایر بی موالاتی های انجام شده و و ظایف مسائل چک و کنترل رعایت نکردن هاست که موجب چنین انفجاراتی می شود ، از سوی دیگرصدور عدم مجازات مناسب برای خطاکاران وسر پوش گذاشتن بر آن می باشد که به صورت عادت در آمده است که در حقیقت پاک کردن صورت مسئله است . البته ضمن باز کردن تبعیض و ماستمالی کردن تبعیض قانونی عمل کردن نسبت به خطاکاران مسئول نسخه تجویر کرده است که هدف از مجازات خطاکاران بر دار کشیدن آنان نمی باشد ، بلکه منظور بر کنار کردن آنان می باشد .در نهایت ا اعتراف کرده است که اینگونه معکوس اقدام وعمل شده است . .
"شايد مهمترين نكته در اين قبيل حوادث بي توجهي به ضرورت برخورد تنبيهي با خطاكاران باشد . ما عادت كرده ايم برخطاها سرپوش بگذاريم از خاطيان بگذريم و صورت مساله را پاك كنيم ! تصور همه ما اينست كه با چنين روشي مي توانيم مشكلات و حوادث را حل كنيم و جامعه را به طرف بهتر شدن ببريم در حاليكه كاملا عكس آنچه تصور مي كنيم رخ مي دهد و مشكلات همچنان لاينحل باقي مي مانند و هيچ چيز به طرف بهتر شدن نمي رود و حوادث غمبار يكي پس از ديگري تكرار مي شوند. منظور از تنبيه خطاكاران اين نيست كه آنها به چوبه دار سپرده شوند. بركناري سريع و بي ملاحظه آنها از مسئوليت ها و برخوردهائي از قبيل تنزل مقام و رتبه و درجه و البته اعلام آن به مردم مي تواند تاثير زيادي در جلوگيري از تكرار حوادث ناگوار داشته باشد. قطعا اگر چنين برخوردي در واقعه مسجد ارك شده بود اكنون شاهد حادثه انفجار شيراز نبوديم . حالا هم هر چند دير شده ولي براي جلوگيري از ضررهاي بعدي از همين جا بايد شروع كرد. آيا چنين اراده اي وجود دارد"
در خاتمه اینکه کماکان تلاش می شود که با تاکتیک اتخاذ شده ی بازگوئی بخش بسار کوچکی از واقعیات با چاشنی کردن انتقاد های سطحی و پوشالی و انحرفی، اذهان عمومی منحرف شود تا که مردم تلاش و پیگیری برای آگاه شدن اصل ماجرا و دانستن واقعیات اصلی نکنند و پیگیری پرونده را رها کنند تا که مردم به خصوص خانواده های داغدار و عزدار متوجه نشوند که داستان انفجار چه بوده است؟ یعنی در حقیقت وحشت از آگاه شدن مردم از اینگونه رخداد و وقایع می باشد . پس کسی نباید بداند چه دستانی در پشت این انفجار مسجد شیراز بوده است ؟ یا اینکه نباید دانسته شود و مقایسه گردد که داستان می تواند شبیه بمب گذاری حرم امام رضا کار نیروهای خودی باشد . زیرا افشا شدن این حقیقت این خطر را بهمراه دارد که ممکن است نیروهای خودی یکباره دل از رژیم بر کنند و اینان در برابرش بایستند . بلی می بایست با بازگو کردن بخش جزی واقعیات و مطرح کردن برخی از سئوالات به عنوان سوپاپ اطمینان مانع از رسیدن به نقطه جوش فضای انفجاری جامعه شد و باید که هرچه زودتر آپرونده بسته و فراموش گردد . برای اینکه اوضاع خطری می باشد کشدار شدنش و رو شدن بمرور بیشتر حقایق امکان سرعت گرفتن ریزش نیروها و ضربات وارده ی بیشتر می رود که بقول سرمقاله نویس می تواند موجب ضربات وخسارات وعوارض زیانباری برای مسئولان رژیمتروریستی آخوندی به همراه داشته باشد.
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 28 فروردی ماه سال 1387
نقد وبررسی " آمريكا بازگشت به نظامي گري در عراق: .روزنامه ی جمهوری اسلامی دو شنبه 26 فروردین اه سال 1387
"مانور دادن پیرامون شکست وناکامی های آمریکا در عراق و افسوس از اینکه چرا هنوز آمریکا حاضر نیست عراق را دربست تحویل رژیم دهد."
گفته می شود رب ولی نه به این غلیظی! مگر چه مدت از زمان درگیری نظامی میان نیروهای نظامی نخست وزیر دست نشانده نوی المالکی با جیش المهدی مقتدی صدر در شهر بصره می گذرد که منجر به کشته و مجروج شدن نیروهای طرفین شد که به این زودی به فراموشی سپرده شده است که جای آن را خبر کشتار اهالی بصره را بمباران های آمریکائی گرفته است؟ مگر سایت تابناک پاسدار محسن شریعتمداری با تهدید کردن مقتدی صدر که چرا اعتراف کرده است که در گفتگوی با شبکه ی تلویزیونی در خلیج فارس گفته سال گذشته در جماران بودم خطاب به لوطی جماران گفتم که به صلاح شما نیست که دخالت نظامی و سیاسی در عراق کنید. چه شده است که اکنون که کراکرسفیر آمریکا در کنار یک ژنرال آمریکائی در کنگره ی آمریکا گزارش به سنارتوهای دو حزب دمکرات وکاناداد دادند که عامل اصلی ناامنی و اقداات تروریستس در عراق و حتی بی ثباات کردن خاورمیانه رژیم تروریستی آخوندی می باشد . قلم بر دست مقله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی برای کتمان کردن حقایق و تحریف گری فرصت گیر آورده تا که همه واقعیات را وارونه بازتاب دهد؟ مگر قرار است که همیشه بتوان با تبلیغات شامورتی بازی و تصویر مار کشیدن ومار قالب کردن و عوامفریبی و دغلکاری و شیادی ووارونه گوئی مدام معجزه گری و حماسه سازی کرد و بقیه هم دربست به پذیرند؟آخر اگر چنانچه این شیوه جدید بود و تاریخچه و کارنامه وتجربه ی 3 دهه نداشت . ممکن بود که خریدار داشته باشد . ولی اکنون که همه چیز رو شده است و وضعیت وجایگاه دولت مدعی امام زمانی و عدالت محورو عاشق خدمتگزاری به مردم ایران آنگونه شده است که می بایست برای درمان بیماری رشد یافته ی بدخیمی خودش که ادامه ی همان سلول های آلوده باز پرورده و رشد یابنده سرطانی در دستگاه بد نام وزارت اطلاعات می باشند که سید خندان خاتمی روزی مدعی یافتن و جراحی کردن آن شده بود که اکنون این سلول های رشد یافته ی بد خیم سرطانی بد جوری سراسر اندام بیمار را محاط و محاصره کرده است . چونکه بطوری رشد کرده است که درمانش نیاز به درمان جراحی بزرگ دارد . تازه مشخص نیست که عاقبت این جراحی به کجا خواهد رسی و چگونه خوهد بود و بیمار مبتلا قادر است که از زیر تیغ تیز جراحی و اتاق عمل سالم وزنده بیرون در آید که در حاشیه آماده سازی اتاق عمل نیاز به سناریو سازی و روضه خوانی مبسوط علیه آمریکا نیازی می باشد که سر مقاله نویس به عنوان پرستار و دستیار کمکی اتاق عمل جراحی مشغول اجرای فراهم کردن شرایط عمل با زیر تیغ کشاندن آمریکا در عراق شده است تا شاید بخشی از فشار را کم کند و به عنوان داروی بی هوشی ومسکن اتاق عمل انجام وظیفه کرده باشد . یکی از شیوه های خبر واطلاع رسانی در رژیم تروریستی آخوندی پاک کردن صورت مسئله و فراموش کردن علل و ریشه ها و پرداختن ومانور دادن به معلول ها ست که با خاک پاشیدن بر توی چشمات مردم تا مانع از دیدن شان شود و یا تخته گاز در جاده یک طرفه گاز دادن برای یک طرفه به قاضی رفتن و راضی باز گشتن می باشد که .بدون آنکه گفته شود از نقش دخالت گری در امور داخلی عراق و فلسطین ولبنان چه عاید مردم این سرزمین ها و به خصوص مردم ایران شده است ؟ یا اینکه توضیح داده شود ریشه ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالاها و افزایش قیمت مسکن و اجاره مسکن در جامعه چیست . آنگونه که فریاد اعتراضی پاسدار محمود احمدی نژاد نیز بلند شده است و انتقاد به وزیر مسکن کرده و وی را عامل این گرانی مسکن دانسته است . در صورتیکه خانه از پای بست ویرانست و ساختار رژیم تروریستی آخوندی آنگونه است که از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد می باشد. آنگونه که حتی نهادی در این نظام یافت نمی شود که سالم باشد و آلوده به فساد وتبعیض ورشوه ورانتخواری نشده باشد . بنابراین سرمقاله نویس با فراموش کردن عمدی تمام این واقعیات که معلوم نیست چرا مسئولیت ایشان پیگیری مسائل مربوط به عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان ومصر و ترکیه و خلاصه کشورهای شیخ نشین منطقه وخاورمیانه می باشد تااینکه بهانه ای علیه ی آمریکا و اسرائیل و رهبران کشورهای عربی گیر آورده شود تا که باتکای آن مانور داده شود تا بلکه راه فرار از پاسخگوئی به وضعیت و شرایط بحرانی و خطری داخل ایران ومطالبات مردم پیدا شود تا در نهایت بتوان اینگونه علیه ی آمریکا تبلیغات کرد که متحمل هزینه ها و ی خسارات مالی و جاانی در عراق شده است که بخشی از آن را اینگونه جمع بندی کرده وبه نمایش گذاشته است :
رهبران كنگره اگرچه با بودجه هاي درخواستي بوش موافقت كرده اند ولي واقعيت اينست كه جنگ عراق تاكنون 700 ميليارد دلار هزينه دربر داشته و دستكم 3 هزار ميليارد دلار خسارت بر اقتصاد آمريكا وارد ساخته است . اوضاع اقتصادي آمريكا به سرعت در سراشيب سقوط در مسير يك بحران فزاينده به پيش مي رود. حتي خوشبين ترين كارشناسان اقتصادي آمريكا هم نمي توانند چشم انداز مثبتي را ترسيم كنند. اروپا و ساير متحدين واشنگتن و اقتصادهاي جنوب شرقي آسيا از اثرات تخريبي بحران آمريكا بر اقتصاد خود به شدت نگرانند .زمينه اي براي خروج نظاميان از عراق به چشم نمي خورد و فضا از گذشته بهتر نشده استچشم اندازي براي بهبود شرايط حتي با هزينه هاي بيشتر وجود ندارد و بطور كلي هزينه هاي افزونتر توجيهي ندارد. بعلاوه ميزان هزينه ها با پيشرفتها همخواني ندارد.
سرمقاله نویس در دنباله در برابر افشاگری های نقش اساسی رژیم تروریتی آخوندی در عراق که از سوی رایان کراکر و ژنرال پترائوس در کنگره ی آمریکا مطرح شده است . وحشت خودش را از اینکه چرا با همه اقدامات تروریستی و خرابکاارانه وناامن سازی عراق و تبدیل به باتلاق کردن هنوز نظامیان آمریکائی حاضر نیستند از عراق خارج شوند و این کشور را دربست به لوطی جماران وسپاه پاسداران تحویل دهند تا که شرایط مناسب در راستای پشتوانه دسترسی به سلاح هسته ای و عراقی لیزه کردن خاورمیانه فراهم شود . نازاحتی و عصبیت خودش را اینگونه مطرح کرده است :
"ساير طرحهاي بوش براي تجهيز و آموزش و سازماندهي گردهمايي تروريستي در عراق تحت عنوان شوراهاي باصطلاح بيداري عراق هم نتوانسته كاري از پيش ببرد چرا كه باعث رسوائي آمريكا شده و نشان مي دهد كه آمريكا در عراق « دودوزه بازي » مي كند و ضمن حمايت ظاهري از دولت نوري المالكي در واقع روي تروريستها و بعثي هاي شرور حساب كرده و آينده سياسي عراق را سعي دارد بكمك آنها تعريف كند. مهمترين محور ادعائي پترائوس ـ كراكر اينست كه زمينه اي براي خروج نظاميان آمريكا از عراق وجود ندارد:"
بالاخره اینکه سرمقاله نویس پس از لغز خوانی های حاشیه ای در پیان مجبور شده است به واقع بیانه شئد و به وحشت ونگرانی خود که ضریب احتمال و اقعیت داشتن آن بیشتر از تکذیب کردنش می باشد اینگونه گفته است :
"هنوز كاملا روشن نيست كه در ماههاي آينده چه حوادثي رخ مي دهد و سير تحولات آمريكا عراق و منطقه در چه مسيري قرار خواهد گرفت ولي مسئله اينست كه جناح جنگ افروز جمهوريخواهان براي تداوم حضور در عراق بار ديگر به نظامي گري روي آورده و حاضر است دست به هر جنايتي بزنند و از تداوم قتل عام مردم مظلوم عراق و نابودي و تخريب بيشتر در عراق هم استقبال مي كند. اين شايد بهترين جمع بندي از مفهوم گزارش ژنرال ديويد پترائوس فرمانده ارتش آمريكا در عراق و رايان كراكر سفير آمريكا در اين كشور باشد"
درخاتمه اینکه آنقدر دیگر همه شگرد و تاکتیک و مانور های نمایش داده شده ی انحرافی و عوامفریبانه و حاشیه پردازی های 3 دهه ی گذشه بدور از مرتبط بودن به نیاز ها ومطالبات مردم ایران بوده است که بطور سیستماتیک یز تولید و مطرح و تکرار ورله شده اند که دیگر نیاز به یافتن دلیل برای معمای عجیب و غریب نمی باشد که چرا پاسخ به مطالبات انباشت شده و پرداخت نا داده شده نمی شود ؟ یااینکه دیگر موضوع بکر وجدیدی نیست که نیاز به توضیح داشته باشد تا که گفته شود چرا مسائل مردم ایران یا بطور کلی فراموش شده است و یا چرا به موضوعات بی ارزش دست چندم تبدیل شده است که فقط گاهگاهی در جنگ گرگ ها و سگ دعواهای درون جناحی و باندها ی مافیائی دزد برای رو کم کنی ومچ گیری کردن از هم دیگر مطرح و باز گو می گردد . یا اینکه چرا زمان بر گزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات که نیاز به حضور سیاهی لشکر برای مشروعیت تراشی و حماسه سازی تقباتی به مردم می باشد . یاد مسئولان می افتد تا که باز به عوامفریبی روی آورند. آنگاه برای شان هم ملت عزیز می شود . هم از منافع ملی سخن به میان میاید.هم از مشکلات اقتصادی ومعضلات سخت زندگی ملت و دادن قول و عد ه های بسیار دروغ وشیادانه دجالانه گفته می شود و با انتقادات آبکی و تاتیکی نسبت به رقیب گفته می شود یا اینکه در زمانی که رژیِم تروریستی شدیداً احساس خطر می کند که همانگونه که گفته محتاج ی حضور مردم در صحنه می باشد آن موقع هم از مردم ومطالبت آنان و ملت ومنافع ملی و داع از ایران سخن به میان آورده می شود. در غیر اینصورت مردم هیچ محلی از اعراب ندارند .
هوشنگ –بهداد
دو شنبه 26 فروردین اه سال 1387