نقد وبررسی " تجاوز به فرهنگ " روزنامه ی جمهوری اسلامی دو شنبه 9 اردیبهشت ماه سا ل 1387
"جالب است که تعریف جدید تجاوز به فرهنگ؛ یعنی دفاع از حزب الله لبنان وحماس فلسطین وفراموش کردن سانسور و خفقان و.... در ایران"
چرا گفته نمی شود که در 3 دهه ی گذشته به چه چیز در ایران هست که تجاوز نشده است ؟ و آیا اساساً چیزی یافت می شود تا که از تهاجم وتجاوز آخوندهای حاکم مصون مانده باشند؟ این عنوان وادعای مطرح شده ی تجاوز فرهنگی درست یاد آور طنز واقعی می باشد که مربوط به دوران شاه است . یعنی اینکه شبیه سال های آخر زمان شاه در سال 56 و 57 است که طنزی بود که گفته می شد روباه جوانی بود که به دلیل اینکه پدر پیرش به بیماری سخت مبتلا شده بود و دکتر مداواگر هم به بچه روباه تجویز کرده بود که تنها شیوه درمان پدرت گیاهی است که در فلان دره ی کوهستان روئیده می شود . مشروط بر اینکه سایر حیوانات دیگر کوهستانی ادرار بر روی این گیاه نکرده باشد . پس از تجویز نسخه ی دکتر بچه روباه راهی دشت وکوهستان می شود و. درمسیر راه از حیوانات زیادی آدرس دره و گیاه را پرسش می کند . تا اینکه بالاخره به یک روباه پیر و با تجربه می رسد . داستان را برایس بازگو می کند. آنگاه بچه روباه از روباه پیر و با تجربه .پاسخ می شنود که من هم دره را می دانم وهم گیاه را می شناسم که کجاست؟ ولی قبل از اینکه تو به آنجا بروی و آنگاه را بکنی وبرای درمان پدرت بیاوری ، اول بهتر است که تو تحقیق وجستوگری کنی تا که مطمئن شوی که دردشت وکوهستان نقطه ومکان ومنطقه ای یافت می شود که پدر تو کار در آنجا کارخرابی نکرده و گلاب نزده باشد .سپس به دنبال آن گیاه برو . حال داستان سر مقاله نویس است که فراموش کرده است که در سه دهه گذشته آیا در ایران چه چیزی یافت می شود که از تجاوز وچنگ اندازی جنایتکاران حاکم در ایران مصون مانده باشد که فقط منحصر فرهنگ باشد که اعتراف شده مورد تجاوزواقع شده است ؟ گرچه نوع تجاوز ومخاطب وجا به جا کردن واقعیات و صورت مسئله با تحریف کردن نیز مطرح است . یعنی اینکه می بایست تعریف شود فرهنگ وتجاوز چیست و کی مرتکب تجاوز شده و این ارتکاب تجاوز چگونه است؟ سپس به موشکافی تاریخی وتجاوز گری فرهنگی پرداخته شود واز سلسله ی افشاریه و زندیه و قاجاریه نقل قول شود و البته بدون اشاره به دوران پهلوی ونقش روضه خوان های درباری و همکاری آخوند کاشانی با کودتاگران ننگین28مردادی و یا عدم بررسی چگونگی تجاوز فرهنگی در 3 دهه ی گذشته و به خصوص شرایط کنونی که کلاًفاکتور گرفته و فراموش شده است .آنکاه مقایسه شود که کدام سلسه مرحله تجاوز فرهنگی بدتر و وحشتناک تر از بقیه ی دوره ها بوده است وچرا؟
اما سرمقاله نویس به حساب خودش با زیرکی خاص آخوندی یرآبی داده و با فراموش کردن نوع ااتهاماتی که دستگاه تبلیغات و ساواک شاه به انتقلابیون ومبارزان راه آزادی و عدالت اجتماعی و برابری می زد وآانان را خرابکارو تروریست وخائن و مأموران بیگانگان معرفی می کرد و صد البته که حکومت آخوندی واگنی از ااتهامات دیگر را نیز ضمیه آن اتهامات ساواک شاه کرد ونثار جانب ر کفان راه آزادی و دمکراسی و عدالت کرد . همچنین با اجرای انواع و اقسام شکنجه های قرون وسطائی زندانیانسیاسی ودگر اندیشان را قتل عام کرد که هرگز سند تاریخی این جنایت قتل عام تابستان خونین سال 67 فراموش نه خواهد شد و بالاخره روزی می بایست مجریان این جنایت ضدبشری ونسل کشی به عنوا نسند مرز و مسجم جنایت علیه ی بشریت دریک دادگاه صالحه ی بین المللی این مجرمین جانی به پای میز محاکم به محاکمه کشانیده شوند .
جالب است که اکنون سرمقاله نویس با نادیده گرفتن اوضاعداخل ایران مدعی شده است که متأسفانه نویسنده ی هلندی به مبارزان جنوب که در برابر استعمار گران خارجی ایستاده و مقاو مت و مبارزه می کردند اتهام راهزن وغارتگر به اینان زده است.!!
در خاتمه اینکه سر مقاله نویس آنگونه بر خورد کرده یا اینکه وانمود کرده است که گویا ایشان اصلاً نمی داند که ایران کجاست ودر این سر زمین به خصوص در 3 دهه ی گذشته چه اتفاق افتاده است؟ همینطورو اکنون مردمانش در چه شرایطی زندگی می کنند؟ یا شاید اینکه باور دارد که هر گز چنین کشوری برروی نقشه ی جغرافیای جهانی وجود ندارد.
اما از سوی دیگر همانگونه که همچون همیشه نماینده سخنگوی مردم فلسطین وافغانستان ولبنان بوده است واز طالبان وحماس و حزب الله لبنن دفاع کرده است . زیرا که اینان در خدمت اهداف صدور تر وریسم وبنیاد گرائی رژیم تروریستی آخوندی فعالیت می کنند و منطقه را آشوب زده وبحرانی کرده اند و اجازه نمی دهند تا که روند صلح خاورمیانه ادامه یابد . پرسش کرده که چرا اینان را غرب تروریست وخرابکار معرفی می کنند ؟ ولی از استحاله گرانی همچون شادروان یاسر عرفات ومحمود عباس ستایش می کنند . یعنی اینکه عنوان و فلسفه ی تجاوز گری فرهنگی مورد نظر در دفاع کردن از حماس و حزب الله لبنان خلاصه شده است و مفهوم دیگری همچون عملکرد ضد انسانی طرح امنیت اجتماعی نیروی انتظامی ندارد که چگونه است که یک سال است زیر پوشش مبارزه با فرهنگ اجتماعی و فساد اخلاقی و بی حجابی هرروز در سراسر ایران زنان ودختران وجوانان ناراضی مورد ضرب و شتم واقع می شوند و با شیوه های ضدانسانی در خیابان وپارک ها تحقیر می گردند و فوج فوج دستگیر و روانه ی زندان می شوند وبه خاطر داشتن موهای بلند سرشان در بازداشتگاه هاسر چگونه با اینان بر خورد می شود؟ حال بماند که نتیجه ی یک ساله ی اینگونه مبارزه کردن در بازداشت فرمانده ی انتظامی تهران رضا زارعی با 6 زن در خانه ی فساد در تهران منجر شد که اکنون شایعه ی خود کشی یا واجبی خوردن وی دو زندان نیز مخابره شده است .
یا اینکه چگونه به عنوان مبارزه با شبیخون فرهنگی آنتن های ماهواره ای از فراز بام ها جمع آوری می شود تا که در پناه سانسور خبری آنگونه که دستگاه سر کوبگر حاکمه می خواهد خبررسانی کند. .یا اینکه چگونه دانشگاه ها تبدیل به پادگا ن های نظامی شده است وبا اساتید دانشگاه ها و دانشجویان چگونه بر خورد می شود که یا پاک سازیو اخراج می شوند . یا بازداشت وزندانی می شوند و در سیاه چال ها چگونه با دانشجویان برخورد می شود وچرا بر زیر شکنجه کشته می شوند . سپس اعلام می شود که اقدام به خود کشی کردند. البته مورد ها فراوان وبیشمار است وفقط به مشتی نمونه از خروارها اشاره شد تا که مشخص شود شیوه ی تحلیل گری وتحریف کنی و وارونه گوئی سرمقاله نویس چگونه است که تازه از موضع خیلی طلبکارانه نیزقلمزنی و نقالیو برخور شده است؟
هوشنگ � بهداد
دو شنبه 9 اردیبهشت ماه سال 1387
"جالب است که تعریف جدید تجاوز به فرهنگ؛ یعنی دفاع از حزب الله لبنان وحماس فلسطین وفراموش کردن سانسور و خفقان و.... در ایران"
چرا گفته نمی شود که در 3 دهه ی گذشته به چه چیز در ایران هست که تجاوز نشده است ؟ و آیا اساساً چیزی یافت می شود تا که از تهاجم وتجاوز آخوندهای حاکم مصون مانده باشند؟ این عنوان وادعای مطرح شده ی تجاوز فرهنگی درست یاد آور طنز واقعی می باشد که مربوط به دوران شاه است . یعنی اینکه شبیه سال های آخر زمان شاه در سال 56 و 57 است که طنزی بود که گفته می شد روباه جوانی بود که به دلیل اینکه پدر پیرش به بیماری سخت مبتلا شده بود و دکتر مداواگر هم به بچه روباه تجویز کرده بود که تنها شیوه درمان پدرت گیاهی است که در فلان دره ی کوهستان روئیده می شود . مشروط بر اینکه سایر حیوانات دیگر کوهستانی ادرار بر روی این گیاه نکرده باشد . پس از تجویز نسخه ی دکتر بچه روباه راهی دشت وکوهستان می شود و. درمسیر راه از حیوانات زیادی آدرس دره و گیاه را پرسش می کند . تا اینکه بالاخره به یک روباه پیر و با تجربه می رسد . داستان را برایس بازگو می کند. آنگاه بچه روباه از روباه پیر و با تجربه .پاسخ می شنود که من هم دره را می دانم وهم گیاه را می شناسم که کجاست؟ ولی قبل از اینکه تو به آنجا بروی و آنگاه را بکنی وبرای درمان پدرت بیاوری ، اول بهتر است که تو تحقیق وجستوگری کنی تا که مطمئن شوی که دردشت وکوهستان نقطه ومکان ومنطقه ای یافت می شود که پدر تو کار در آنجا کارخرابی نکرده و گلاب نزده باشد .سپس به دنبال آن گیاه برو . حال داستان سر مقاله نویس است که فراموش کرده است که در سه دهه گذشته آیا در ایران چه چیزی یافت می شود که از تجاوز وچنگ اندازی جنایتکاران حاکم در ایران مصون مانده باشد که فقط منحصر فرهنگ باشد که اعتراف شده مورد تجاوزواقع شده است ؟ گرچه نوع تجاوز ومخاطب وجا به جا کردن واقعیات و صورت مسئله با تحریف کردن نیز مطرح است . یعنی اینکه می بایست تعریف شود فرهنگ وتجاوز چیست و کی مرتکب تجاوز شده و این ارتکاب تجاوز چگونه است؟ سپس به موشکافی تاریخی وتجاوز گری فرهنگی پرداخته شود واز سلسله ی افشاریه و زندیه و قاجاریه نقل قول شود و البته بدون اشاره به دوران پهلوی ونقش روضه خوان های درباری و همکاری آخوند کاشانی با کودتاگران ننگین28مردادی و یا عدم بررسی چگونگی تجاوز فرهنگی در 3 دهه ی گذشته و به خصوص شرایط کنونی که کلاًفاکتور گرفته و فراموش شده است .آنکاه مقایسه شود که کدام سلسه مرحله تجاوز فرهنگی بدتر و وحشتناک تر از بقیه ی دوره ها بوده است وچرا؟
اما سرمقاله نویس به حساب خودش با زیرکی خاص آخوندی یرآبی داده و با فراموش کردن نوع ااتهاماتی که دستگاه تبلیغات و ساواک شاه به انتقلابیون ومبارزان راه آزادی و عدالت اجتماعی و برابری می زد وآانان را خرابکارو تروریست وخائن و مأموران بیگانگان معرفی می کرد و صد البته که حکومت آخوندی واگنی از ااتهامات دیگر را نیز ضمیه آن اتهامات ساواک شاه کرد ونثار جانب ر کفان راه آزادی و دمکراسی و عدالت کرد . همچنین با اجرای انواع و اقسام شکنجه های قرون وسطائی زندانیانسیاسی ودگر اندیشان را قتل عام کرد که هرگز سند تاریخی این جنایت قتل عام تابستان خونین سال 67 فراموش نه خواهد شد و بالاخره روزی می بایست مجریان این جنایت ضدبشری ونسل کشی به عنوا نسند مرز و مسجم جنایت علیه ی بشریت دریک دادگاه صالحه ی بین المللی این مجرمین جانی به پای میز محاکم به محاکمه کشانیده شوند .
جالب است که اکنون سرمقاله نویس با نادیده گرفتن اوضاعداخل ایران مدعی شده است که متأسفانه نویسنده ی هلندی به مبارزان جنوب که در برابر استعمار گران خارجی ایستاده و مقاو مت و مبارزه می کردند اتهام راهزن وغارتگر به اینان زده است.!!
در خاتمه اینکه سر مقاله نویس آنگونه بر خورد کرده یا اینکه وانمود کرده است که گویا ایشان اصلاً نمی داند که ایران کجاست ودر این سر زمین به خصوص در 3 دهه ی گذشته چه اتفاق افتاده است؟ همینطورو اکنون مردمانش در چه شرایطی زندگی می کنند؟ یا شاید اینکه باور دارد که هر گز چنین کشوری برروی نقشه ی جغرافیای جهانی وجود ندارد.
اما از سوی دیگر همانگونه که همچون همیشه نماینده سخنگوی مردم فلسطین وافغانستان ولبنان بوده است واز طالبان وحماس و حزب الله لبنن دفاع کرده است . زیرا که اینان در خدمت اهداف صدور تر وریسم وبنیاد گرائی رژیم تروریستی آخوندی فعالیت می کنند و منطقه را آشوب زده وبحرانی کرده اند و اجازه نمی دهند تا که روند صلح خاورمیانه ادامه یابد . پرسش کرده که چرا اینان را غرب تروریست وخرابکار معرفی می کنند ؟ ولی از استحاله گرانی همچون شادروان یاسر عرفات ومحمود عباس ستایش می کنند . یعنی اینکه عنوان و فلسفه ی تجاوز گری فرهنگی مورد نظر در دفاع کردن از حماس و حزب الله لبنان خلاصه شده است و مفهوم دیگری همچون عملکرد ضد انسانی طرح امنیت اجتماعی نیروی انتظامی ندارد که چگونه است که یک سال است زیر پوشش مبارزه با فرهنگ اجتماعی و فساد اخلاقی و بی حجابی هرروز در سراسر ایران زنان ودختران وجوانان ناراضی مورد ضرب و شتم واقع می شوند و با شیوه های ضدانسانی در خیابان وپارک ها تحقیر می گردند و فوج فوج دستگیر و روانه ی زندان می شوند وبه خاطر داشتن موهای بلند سرشان در بازداشتگاه هاسر چگونه با اینان بر خورد می شود؟ حال بماند که نتیجه ی یک ساله ی اینگونه مبارزه کردن در بازداشت فرمانده ی انتظامی تهران رضا زارعی با 6 زن در خانه ی فساد در تهران منجر شد که اکنون شایعه ی خود کشی یا واجبی خوردن وی دو زندان نیز مخابره شده است .
یا اینکه چگونه به عنوان مبارزه با شبیخون فرهنگی آنتن های ماهواره ای از فراز بام ها جمع آوری می شود تا که در پناه سانسور خبری آنگونه که دستگاه سر کوبگر حاکمه می خواهد خبررسانی کند. .یا اینکه چگونه دانشگاه ها تبدیل به پادگا ن های نظامی شده است وبا اساتید دانشگاه ها و دانشجویان چگونه بر خورد می شود که یا پاک سازیو اخراج می شوند . یا بازداشت وزندانی می شوند و در سیاه چال ها چگونه با دانشجویان برخورد می شود وچرا بر زیر شکنجه کشته می شوند . سپس اعلام می شود که اقدام به خود کشی کردند. البته مورد ها فراوان وبیشمار است وفقط به مشتی نمونه از خروارها اشاره شد تا که مشخص شود شیوه ی تحلیل گری وتحریف کنی و وارونه گوئی سرمقاله نویس چگونه است که تازه از موضع خیلی طلبکارانه نیزقلمزنی و نقالیو برخور شده است؟
هوشنگ � بهداد
دو شنبه 9 اردیبهشت ماه سال 1387